ملک در روستای وامرزان 🏠 📌فروش فوری 🏃‍♂🏃‍♂🏃‍♂🏃‍♂ 🔴دور تا دور زمین دیوار بلوکی سه متری 🔵 سه سالن طاق ضربی مجزا سیمان کاری کف و دیوارها زیرزمین اطاق کارگری بالای سقف زیرزمین فضای خالی جهت احداث بنا یا کار دیگری ملک داخل طرح هادی بوده برای دامداری استفاده شده اما قابل تبدیل به هرنوع کاربری میشه کرد متراژ : ۲۷۳ متر ♦️به صورت نقد و اقساط معاوضه با خودرو قیمت : ۹۵۰/۰۰۰/۰۰۰ 🌐پایگاه خبری تحلیلی دامغان نما

🔸یعقوب نسل‌ها مثل رودخانه‌ها هستند. توی صف ایستاده‌ایم و یکی پشت دیگری می‌رویم تا به دریای مرگ برسیم. اگر اتفاق خاصی نیفتد رودخانه‌ی بعدی نسل ماست. یعقوب پیر شده. خیلی پیر. آشپز اینجا بود. بالای کوه. بیست‌سال پیش بازنشسته شد. چندسالی‌ست که آلزایمر گرفته و‌ کفتار فراموشی روز به روز ، خاطراتش را بیشتر می‌درد و مغزش را مثل جذام می‌جود. نام همکارهای قدیمی‌اش را هم نمی‌داند چه برسد به من که تازه چندسال است آمده‌ام اینجا. خانه‌اش پایین‌مایین‌های کوه است. توی یک روستا. سالی یکی دوبار می‌آید بالا. همراه پسرش. پسرش می‌گوید تجویز پزشک است. می‌گوید دکتر گفته محل کارش بیاید برای آلزایمرش خوب است. حتی اگر آلزایمر هم نداشت جز اسم هیچ از هم نمی‌دانستیم. نه مراودتی نه گفتگویی. هربار که می‌آید بالا می‌رود اتاقش. اتاقش آن ته ساختمان است و اتاق من سر ساختمان. یعقوب ندار است. خیلی چیزها را فراموش کرده اما یادش نرفته که دست خالی نیاید بالا. از آن مهمان‌هایی‌ست که خودشان میزبانند. از این‌هایی‌ست که سالم زندگی کرده. شکر نخورده و ۹ شب می‌خوابد. دیشب آمده بود بالا. با پسرش رفت همان اتاقی که سالها تویش می‌خوابید. زکام شده بودم و سرفه می‌کردم. گفتم سریعتر بروم پایین تا عفونت بالاتر نیامده. ساعت ۹ شب بود. لامپ اتاق یعقوب خاموش شد و چشم‌هایش داشت می‌رفت. راننده رفت تا به پسر یعقوب بگوید می‌رویم پایین. یعقوب فهمید. آمد کنار ماشین. گفت همراهت بیایم؟ گفتم نه حاج یعقوب برو بخواب. گفت پول می‌خواهی؟ خندیدم و گفتم نه. دست توی جیبش کرد و چند اسکناس بیرون آورد به همراه یک عابربانک. گفت رمزش را نمی‌دانم ، چهار رقم آخر کارت هست. و اصرار که بردار شاید نیازت شد. خداحافظی کردیم و رفتیم پایین ‌، درمانگاه. تا برگردیم ساعت شده بود ۱۲ شب. توی راه با گوشی داشتم بازی رئال و بایرن را می‌دیدم. آرام در ساختمان را باز کردیم و پاورچین آمدیم داخل ، تا یعقوب بیدار نشود. صدای بلند تلویزیون از داخل آشپزخانه می‌آمد. صدای بازی رئال و بایرن بود. گفتم پسر یعقوب است. داخل که شدم دیدم خود یعقوب است. نشسته بود روی صندلی ، کنار پنجره‌ی آشپزخانه که باز بود ، تمام لامپ‌ها روشن بودند و چشم به تلویزیون داشت. خنده‌ام گرفت. از ترکیب یک پیرمرد هشتادساله با فوتبال. بلند گفتم سلام حاج‌یعقوب طرفدار بایرنی یا رئال؟ صدای تلویزیون بلند بود یا هر چه متوجه ورود ما نشده بود. تا مرا دید بلند شد و تندِ پیرمردی آمد سمتم. توی تخم چشم‌هایم نگاه کرد و گفت حالت چطوره؟ این لحظه‌ای‌ست که باید کشش بدهم. لحظه‌ای که باید این پنبه را شاد کنم. لحظه‌ی همخوانی لبها و چشم‌ها. خیلی‌ها این را ندارند. یعنی لبهاشان یک‌چیز می‌گوید چشم‌هاشان چیز دیگر. یک استاد داشتیم که می‌گفت موقع گفتگو گوشتان به لبهایش باشد و چشمتان به چشمش. شاید دروغ را نفهمید اما راست را می‌فهمید. می‌گفت حرف که از دل بیاید لب‌ها و چشم‌ها یکی می‌شوند. و چقدر چشم‌های یعقوب حرف لبهایش را می‌زدند. اگر توی عمرم پنج‌تا حالت چطوره را باور کرده باشم مال یعقوب یکی‌اش هست. برایش گفتم که خوبم و چیز خاصی نبود و چند توضیح مختصر. و دوباره پرسیدم نگفتی حاج‌یعقوب رئال یا بایرن؟ رفت سمت فلاسک. گفت چای آویشن است. بعد تلویزیون را خاموش کرد و رفت سمت اتاقش. تلویزیون که خاموش شد تازه روشن شدم. و چقدر دیر روشن شدم. فهمیدم ترکیب لامپهای روشن و پنجره‌ی سرد و صدای بلند تلویزیون برای این است که خوابش نبرد. که چه؟ که حالم را بپرسد. یاد مادربزرگم افتادم. یک‌شب رفتم قرص‌هایش را بدهم دستش. گفت می‌شود دستم را بگیری؟ دستش را گرفتم و با آن دست قرص خورد. گفت دیشب که دستم را گرفتی قرص‌ها بهتر جواب دادند. وقتی داشتم می‌رفتم با خودش می‌گفت آری قرص‌ها باید با محبت خورده شوند. و بعد از آن به هر کسی که قرص می‌دهم می‌ایستم تا قرصش را بخورد. او مادربزرگم بود ، اما یعقوب چه؟ یک غریبه‌ی آلزایمری که حتی اگر آلزایمر نداشت همدیگر را نمی‌شناختیم. پدربزرگ آلزایمر داشت. اسم بچه‌هایش هم یادش رفته بود اما گریه بر امام حسین را نه. بعد فهمیدم کفتار آلزایمر بعضی چیزها را نمی‌تواند از آدم بگیرد و محو کند. مثل محبت یعقوب را. نسل یعقوب‌ها دارد منقرض می‌شود. رودخانه‌شان دارد خشک می‌شود. کم‌کم خاطره می‌شوند و بعد آرزو و بعد افسانه. آگوستین می‌گوید معجزات بر خلاف طبیعت نیستند، بلکه تنها برخلاف آن چیزهایی هستند که در مورد طبیعت می‌دانیم. افسانه‌ها هم انگار مثل معجزات هستند. به جبر ندیدن باور نمی‌کنیم. به جبر دور بودن. هرچه باشد نسل‌ها مثل رودخانه‌ها دارند می‌روند تا به دریای مرگ برسند. اینکه نسلی رودخانه‌ای را خشک ببیند چندان دردی ندارد ، اما وقتی روزگاری رودخانه‌ای را پر آب دیده باشی و بعد ببینی خشک شده ، دردت می‌گیرد. خیلی دردت می‌گیرد. تا از رودخانه‌ی نسل ما چه باقی بماند؟ #ميثم_كسائيان @Damghan_nama_ir

🔰#اطلاع_رسانی 🌺سومین جشنواره گلاب شهر کلاته رودبار 🌺 ➖زمـــــــــــــان : 🔰پنجشنبه ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۳ ساعت ۱۹:۳۰ با حضور حمید ماهی صفت و اجرای زنده حمید عسکری 🔰جمعه ۲۸ اردیبهشت ساعت ۷ لغایت ۹ صبح همایش پیاده روی از میدان امام به طرف پارک تفریحی پیرخوشدر از ساعت ۹ صبح جشنواره گلاب با حضور: گروه موسیقی سنتی کایر اجرای نمایش طنز مازندرانی سیدکاظم حسینی ملقب به عمو نوروز و استنداپ کمدی آقای مرتضی اسماعیلی مــــــــــکان: پارک تفریحی، گردشگری پیرخوشدر شهر کلاته رودبار «روابط عمومی شهرداری و شورای اسلامی شهر کلاته رودبار » 🌐پایگاه خبری تحلیلی دامغان نما

💠راه اندازی اولین کارخانه تولید فوم پلی استایرن انبساطی در شهرستان دامغان دامغان _ رئیس اداره صمت از اولین کارخانه تولید فوم پلی استایرن انبساطی در شهرستان دامغان خبر داد. ❇️به گزارش پایگاه خبری دامغان نما؛ حمید صالحی در حاشیه بازدید از این کارخانه گفت: این واحد صنعتی با سرمایه گذاری حدود صد میلیارد ریال و ظرفیت سالانه ۵۰۰تن با سرمایه گذاری کارآفرین دامغانی احداث شده است. ❇️رئیس اداره صمت شهرستان دامغان گفت: یکی از دغدغه های مردم و انبوه سازان تأمین فوم های سقفی و ورقه ای با قیمت بالا و صرف هزینه حمل از شهرستان‌ها و یا استانهای همجوار است که با راه اندازی این کارخانه مشکل انبوه سازان و دیگر مردم در اجرای پروژه های ساختمانی با تأمین فوم های با انبساط بیشتر و قیمت کمتر مرتفع می‌گردد. 🌐پایگاه خبری تحلیلی دامغان نما

🎥 گزارش تصویری شنبه ۲۲ اردیبهشت ماه ۱۴۰۳ 🔹️ برنامه سفیران کریمه آستان مقدسه حضرت فاطمه المعصومه (س) در شهرستان دامغان بمناسبت دهه کرامت 🔸️ بیمارستان ولایت دامغان 🟢 اللّهُمَّ اشْفِ کُلَّ مَرِیضٍ خداوندا همه بیماران را شفا عنایت بفرما... 🎬 محمد علی موذنی سمنانی خبرنگار گروه اجتماعی پایگاه خبری دامغان نما @Damghan_nama_ir

حدیث روز امام علی علیه‌السلام: حق ، نیرومندترین پشتیبان است. گلبرگی از بوستان ادب پارسی خوشا آنانکه الله یارشان بی بحمد و قل هو الله کارشان بی خوشا آنانکه دایم در نمازند بهشت جاودان بازارشان بی ┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄ ✨یاذالجلال و الاکرام ✨ 🌸سلام بر همراهان عزیز🌸         💫 یکشنبه 💫 ☀️  ۲۳ اردیبهشت                ۱۴۰۳ هجری شمسی 🌙  ۰۳ ذی‌القعده                 ۱۴۴۵ هجری قمری 🌲  ۱۲ مه                           ۲۰۲۴ میلادی

🎧 دو شرط قبولیِ عمل 🔹بخش‌هایی از خطبه‌های نماز جمعه سمنان به امامت حجت‌الاسلام والمسلمین مرتضی مطیعی نماینده معزز ولی فقیه در استان و امام جمعه محترم سمنان @Mortezamotiee_ir

🔺دکتر علیزاده در نامه به وزیر اقتصاد و دارایی: 🔹جمع آوری صندوق های امانات بانک تجارت دامغان را متوقف کنید ✅دکتر علی‌اکبر علیزاده نماینده مردم دامغان در مجلس شورای اسلامی طی نامه‌ای به دکتر احسان خاندوزی وزیر اقتصاد و دارایی ضمن تاکید بر لزوم توقف جمع آوری صندوق‌های امانات بانک تجارت دامغان، نسبت به تبعات امنیتی این موضوع هشدار داد. 🔻متن نامه نماینده مردم دامغان بدین شرح است: ✍برادر بزرگوار جناب آقای دکتر خاندوزی وزیر محترم اقتصاد و دارایی سلام علیکم با صلوات بر محمد و آل محمد با احترام به پیوست، نامه جمعی از بازنشستگان بانک تجارت و مردم دامغان، دارندگان صندوق‌های امانات بانک تجارت دامغان جهت اطلاع مبنی بر درخواست عدم جمع آوری صندوق های امانات بانک مذکور در دامغان تقدیم می‌گردد. مجدداً عرض می‌کنم جمع آوری صندوق‌های مذکور جز افزایش نارضایتی در مردم، گسترش سرقت و ناامنی و خدای نکرده ایجاد تبعات امنیتی ثمری ندارد. شایسته است اقدام عاجلی نموده و جمع آوری صندوق‌های مذکور را متوقف کنید.

📹 گزارش تصویری 🔸به مناسبت تولد حضرت معصومه و روز دختر و آغاز دهه کرامت یک روز شاد بدون کیف و کتاب همراه با بازی و سرگرمی و برگزاری جشن و دادن هدیه به دختران گل و تجلیل از دانش آموزان نمونه 🎤 سیده مرسانا موسوی خبرگزاری پانا دبستان شهید جلالی شهر دیباج

🔹همراه با معلمان نمونه 🔸معرفی معلم نمونه، آقای مهدی نوری زاده 🔰روابط عمومی و اطلاع رسانی مدیریت آموزش و پرورش دامغان

🎥 گزارش تصویری یکشنبه ۲۳ اردیبهشت ماه ۱۴۰۳ 🧊مراسم افتتاحیه کارخانه یخ قمربنی‌هاشم(ع) 🧊به گزارش خبرنگار پایگاه خبری دامغان نما ؛ باتوجه به نبود کارخانه یخ در دامغان و مشکلات مردم دامغان در تهیه یخ ، این کارخانه با هزینه حدود چهار و نیم میلیارد تومان به بهره‌برداری رسیده و در حال حاضر در دوشیفت با اشتغال زایی برای چهار نفر، که روزانه قادر به تولید ۲۶۰ قالب یخ می باشد. 🧊این مراسم با حضور حجت الاسلام و المسلمین رستمیان امام جمعه محترم دامغان، مهندس بندرآبادی فرماندار، صالحی رئیس اداره صنعت، معدن و تجارت دامغان، سروان پاسدار مقداد عباس نژاد مسئول قرارگاه سازندگی و محرومیت زدایی سپاه شهرستان دامغان صورت گرفت. 🎬 محمد علی موذنی سمنانی خبرنگار گروه اجتماعی پایگاه خبری دامغان نما

معاونت فرهنگی و اجتماعی دانشگاه دامغان با همت کانون ریحانه و همکاری مرکز توانمندسازی اجتماعی و ارتقاء مهارت‌های شهروندی (تحت نظارت دانشگاه دامغان و شهرداری دامغان) برگزار می‌کند: همایش: 💠لطفا👈باهرکسی👉ازدواج‌ نکنید💠 (انتخاب عاقلانه💍زندگی عاشقانه) 🎙سخنران: حجت‌الاسلام‌والمسلمین‌استاد‌مُصطفی‌اشراقی •روحانی و سُخنران از قم •مُشاور مذهبی و دینی ●زمان برنامه: 🕰 ساعت 19:30 📆 دوشنبه 24 اردیبهشت‌ماه 1403 ●مکان برنامه: 🔍مرکز همایش‌های بین‌المللی دانشگاه دامغان 📌حضور برای عموم آقایان و بانوان آزاد و رایگان می‌باشد.   •°•°•••••#ظرفیت_محدود•••••°•°• روابط عمومی شهرداری و شورای اسلامی شهر دامغان

🔰 بازدید حمید صالحی رئیس اداره صمت شهرستان دامغان از شرکت تام اروند ماشین تولید کننده سه نوع تراکتور باغی در سایزهای متفاوت در شهرک صنعتی دامغان ❇️ صالحی گفت: ظرفیت اسمی موتور این تراکتور ها ۴۵ اسب بخار می باشد موتور آن با برند یانمار ساخت کشور ژاپن و گریبکس آن ساخت ایتالیا می باشد عمدتا کاربرد آن در باغات و زمین های شالیزاری است و در صورت تامین نقدینگی این واحد تولیدی می تواتد تا ۱۰۰ دستگاه تراکتور در سال تولید کند ❇️ حدود ۳۰ درصد از قطعات این تراکتورها ساخت داخل و مابقی آن با ثبت سفارش از خارج کشور وارد میشود 🌐روابط عمومی اداره صمت شهرستان دامغان

🔶 اجرای عملیات تعریض چهارراه تعاون با هزینه ای بالغ بر ۶۵ میلیارد ریال 🔹 صبح روز جمعه ۱۴۰۳/۲/۲۱ در راستای توسعه و تعریض معابر پرتردد و حادثه خیز شهری و با هدف روان‌سازی عبور و مرور اهالی و کاهش ترافیک منطقه، تعریض چهارراه تعاون که از سمت شمال به باغ عالمی، از شرق به زینبیه، از غرب به بالا محله و از سمت جنوب به خیابان شهید بهشتی منتهی می شود، با هزینه ای بالغ بر ۶۵ میلیارد ریال انجام شد. #همگام_با_مردم روابط عمومی شهرداری و شورای اسلامی شهر دامغان

🍀🍀🍀 ♨️ کسب رتبه اول حوزه امام صادق علیه السلام دامغان 🔸 در مسابقات قرآنی امسال در بین پایه های یک تا چهار، حوزه علمیه امام صادق علیه السلام دامغان دارای بیشترین نفرات برگزیده در استان سمنان شد. 🔹 همچنین طلاب حوزه علمیه موسویه و مطلب خان نیز دارای رتبه های برتر در مسابقات قرآنی امسال شدند. 🔻 اسامی طلاب برتر مسابقات قرآنی: آقای رسول رستمیان آقای محمد جواد خسروی آقای محمد رستمی آقای سید علی هژبر آقای محمد طاها مظهری آقای امیر علی تیموری ✅ حوزه علمیه ضمن تبریک به این عزیزان و سایر طلاب حائز نمره برتر در مسابقات، توفیقات روزافزون ایشان را از درگاه خداوند منان خواستار است. ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ 🔰#حوزه_علمیه_دامغان

✅استخدام در بانک پاسارگاد استخدام #بانکدار https://hrm.bpi.ir/job/banker استخدام کارشناس امور #حقوقی https://www1.bpi.ir/job/lawyer استخدام #منشی https://www1.bpi.ir/job/secretary استخدام #نگهبان https://hrm.bpi.ir/job/guard استخدام کارشناس #انفورماتیک https://hrm.bpi.ir/job/it مرجع استخدام متخصصین آکادمیک کشور https://t.me/joinchat/AAAAAD81iuSQ_0InUXxuvA ┄┄┅═✧❁❁✧═┅┄┄ «پایگاه خبری دامغان نما» پرمخاطب ترین رسانه _دارای پروانه انتشار از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و هیأت نظارت بر مطبوعات_ با اعضای واقعی در فضای مجازی شهرستان دامغان 📡سکوهای اطلاع رسانی پایگاه خبری دامغان نما: ایتا   اینستاگرام   تلگرام سایت @Damghan_nama_ir

تقدیم به دختران عفیف ایران من دختر ایرانم عفیف و مهربانم دارم سخن فراوان از دخترای ایران با فرهنگ و نجیبیم هنرمند و ادیبیم فرزندان ایرانیم برای آن میخوانیم جانم فدای ایران تا باشد آن قهرمان الگو شده در جهان این کشور مسلمان اینک منم مسلمان کتابم گشته قرآن حجابم همچو جانم با هر دو در امانم حجابم رو یقینِ یک راه متقینِ حجاب که میگذارم مثل صدف می مانم صدف ما چه زیباست ارثیه ای ز زهراست زهرا که مادر ماست کوثر آسمانهاست سلام به اهل طاها به آن اُم ابیها پند گرفتیم از او همیشه گیریم وضو سفارشش چنین است عفاف حفظ دین است ارزش داره حجابم خطاب به دخترانم حجاب از آسمانِ امر خدا به آنِ حجاب گشته سنگر محافظ تن و سر دشمن کمین گذاشته تیربار، رو دین گذاشته تیرهای آن فراوان کشته زنی مسلمان سنگر زن حجابِ مصون از عذابِ ما دخترای ایران جنگیم از دل و جان در این سنگر میمانیم با همدیگر میخوانیم حجاب زینت ماست هدیه ی مادر ماست حجاب ز آسمان است زینت دختران است صلی علی محمد صلوات بر محمد موسوی دامغانی @Damghan_nama_ir

🔸درها بیست‌سال پیش که آمده بودم بندر ، کارم به اداره‌ای افتاد. رفتم. گفتند باید بروی فلان‌جا. آدرسش سخت بود. توی این کوچه‌پس‌کوچه‌ها و پَس و پِناه‌ها. رفتم. خانه‌ای قدیمی و ویلایی را کرده بودند قسمتی از آن اداره. تابلویش یک مقوا بود که چسبانده بودند روی دیفال. وارد خانه شدم و رفتم سمت در ورودی ساختمان. یک در شصت‌سانتی چوبی. مثل مرده‌ی توی قبر می‌مانْد. موریانه‌ها از چندجا خورده بودندش. خسته بود. خیلی خسته. یکی از لولاهایش شکسته بود. دستگیره‌اش که خودش پروژه‌ای بود. از این‌هایی که هفت‌هشت‌ده‌بار باید می‌دادی پایین تا آن ماسماسک تویش رضایت بدهد و عمل کند. با دست و پا و هر مکافاتی که بود باز کردم. صداهای غریبی از خودش ول داد. از در شصت‌سانتی وارد اتاق شصت‌متری شدم. بیچاره‌تر از آن در ، اتاق بود. پنجره‌ای نداشت. یک پیرمرد بود و یک میز و هزار پوشه و پرونده جلویش. به انضمام یک لامپ صد تنگستنی و یک کولر گازی پنجره‌ای بالای سرش. همانقدر که لامپ ، آن اتاق بزرگ را روشن می‌کرد ، کولر هم اتاق را با قِرقر و قیژقیژی خنک می‌کرد. فقط می‌توانستند دو متر از آن اتاق را روشن کنند یا خنک کنند. دم در خوشمزگی و شیرین‌زبانی‌ام گل کرد و از همان فاصله به پیرمرد گفتم در ضد سرقته؟ از همان‌ فاصله نهیبم داد که در را ببند. مصیبت‌تر از بازکردنش بستنش بود. بستم و رفتم. پیرمرد ، عین آن اتاق بی‌اعصاب و بد اخلاق بود. از این‌هایی که اگر یک سؤال را دوبار می‌پرسیدی ، برایت قاطی می‌کرد. پرونده‌ام را دادم دستش. کارم را گفتم و ایستادم بالای سرش. نگاهی کرد و باز نهیبم داد که چرا اینجا ایستادی؟ و به صندلی زه‌وار دررفته‌ای اشاره کرد و گفت برو بنشین و منتظر باش. رفتم و دست‌به‌سینه منتظر نشستم. عینک غبارگرفته و ذره‌بینی‌اش را بر چشم زد ، سیگارش را توی ظرف تُن ماهی خاموش کرد. ده‌دقیقه‌ای منتظر ماندم. پوشه را ورق می‌زد و یک‌چیزهایی با خودکار بیک آبی و قرمز تویش می‌نوشت و آخر هم استامپ و مهر و های دهانش. پرونده را داد دستم. گفتم تمام؟ گفت اینجا دیگر کاری نداری. تشکر کردم و از آن تونل وحشت و از همان در خارج شدم. گذشت تا همین هفته‌ی پیش همان‌ کارم به همان اداره افتاد. و باز همان آدرس را دادند. رفتم. تابلوی بزرگ و شیکی را سر در خانه زده بودند که قسمت فلان اداره‌ی فلان. وارد شدم. از آن در چوبی شصت‌سانتی خبری نبود و به‌جایش این درهای سکوریت دومتری گذاشته بودند. از این‌ شیشه‌هایی که اتوماتیکند و خودشان باز می‌شوند. درهای خیلی محترمی هستند. برایشان احترام زیادی قائلم. هر وقت که نزدیکشان می‌شوم باز می‌شوند. من هم سرم را خم می‌کنم و می‌گویم زحمت کشیدید و شرمنده کردید و راضی به زحمت نبودیم و از این تشکرها. وارد که شدم خنکی و نور پاشید توی صورتم. چهارتا کولر اسپلیت و ده‌بیست‌تا لامپ ال‌ای‌دی. هفت‌هشت‌تا کارمند و میز و کامپیوتر. دیوارهای سیاهش را گچ‌کاری کرده‌ بودند. سقفش هم از این کاذب‌ها. یک عود هم داشت کنار کولر دود می‌کرد. از توی دستگاه کاغذ نوبت گرفتم تا شماره‌ام را خواندند. شماره پرونده‌ام را دادم. زن چندتا سؤال کرد که جواب هیچکدامشان را نمی‌دانستم. با خوشرویی و لطافت گفت اول باید بروید فلان‌جا آقا. من‌هم از ادبش خوشم آمد و گفتم چشم خانم. روز دوم که رفتم مردی داشت داد می‌زد که یک‌روز می‌آیم می‌گویید قیف نیست ، یک‌روز قیر نیست. یادم به آن پیرمرد افتاد که توی دخمه‌اش هم قیر داشت هم قیف. بالاخره بعد یک هفته هفت‌هشت نفر مهربان همان کاری را برایم انجام دادند که آن پیرمرد بی‌اعصاب توی ده‌دقیقه انجام داد. باز یادم به آخرین جمله‌ی پیرمرد افتاد که گفته بود اینجا دیگر کاری نداری. خلاصه اینکه در سکوریت خوب است ، نور و خنکی خوب است ، خوشرویی و مهربانی خوب است، تمیزی و شیکی خوب است ، اتوماسیون خوب است ، به‌شرط آنکه کار ده‌دقیقه‌ای‌ات را لااقل ده‌دقیقه انجام دهند. و گرنه به کفر ابلیس هم نمی‌ارزد. #ميثم_كسائيان

انا لله و انا الیه راجعون با عرض تسلیت محضر بازماندگان محترم بدینوسیله درگذشت مرحوم مغفور شادروان کربلایی حسین شجاعیان پدر استاد گرامی جناب آقای محمدرضا شجاعیان (قاضی بازنشسته دادگستری استان تهران) را به اطلاع می رساند مراسم تشییع فردا (دوشنبه ۲۴ اردیبهشت ماه ۱۴۰۳) ساعت ۱۶ از منزل آن مرحوم واقع در خیابان شهدا کوچه شهید موسی دشتی (بیت العباس عليه السلام) بسوی جایگاه ابدیش فردوس رضا برگزار می گردد مجلس ختم همانروز از ساعت ۱۷ الی ۱۸:۳۰ در حسینیه محله امام(ره) منعقد می شود غفرالله له و لنا

📌پرهیز از خودشیفتگی خدمت در ساختارهای سازمانی! 🔹عملکرد یک سازمان، بالاترین فریاد در اعلام خدمتگزاری است. ✍سیدرضا جزء مومنی متن کامل یادداشت را 👈اینجا بخوانید

حدیث روز حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله: نشستن مرد در کنار خانواده، نزد خدا از اعتکاف در مسجد محبوبتر است. گلبرگی از بوستان ادب پارسی کسی برگرفت از جهان کامِ دل که یک‌دل بود با وی آرامِ دل ┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄ ✨  یا قاضی الحاجات ✨ 🌸سلام بر همراهان عزیز🌸            💫دوشنبه💫 ☀️  ۲۴ اردیبهشت             ۱۴۰۳ هجری شمسی 🌙  ۰۴ ذی‌القعده              ۱۴۴۵ هجری قمری 🌲  ۱۳ مه                       ۲۰۲۴ میلادی

♥️سلام فرمانده به دامغان رسید 🇮🇷همایش سلام فرمانده با حضور دهه نودی های شهرستان دامغان برگزار شد. 🔹‌ همایش سلام فرمانده در آمفی تئاتر روباز ارشاد اسلامی دامغان برگزار شد/مهر

🔺 جلسه رئیس و معاون آموزشی و گروه کشاورزی دانشگاه علمی کاربردی رسول اکرم دامغان با رئیس و معاون علمی و روسای مراکز تحقیقات کشاورزی دانشگاه آزاد اسلامی دامغان 🔹 در این جلسه درباره‌ی همکاری‌های علمی و تحقیقاتی مشترک دانشگاه آزاد دامغان و مرکز علمی کاربردی رسول اکرم بحث و تبادل نظر شد 🔸 روابط عمومی دانشگاه آزاد اسلامی دامغان