از تو اگرچه نام و نشانی نمانده است گمنام نیستی، تو نشانی برای من گمنام نیستی، شده از نام تو بلند این پرچمی که هست جهانی برای من دلداده ای غریبی و خوشنام این دیار در بی کسی و رنج امانی برای من در شرح بی قراری من واژه ها کمند اما تو خود هزار زبانی برای من در شعر من که غرق تمنا و خواهش است شوری به پا کنی و بخوانی برای من دست مرا بگیری و همراه من شوی همراه من شوی و بمانی برای من #زینب_دولتخواهی #شهید_گمنام ۱۶ آذر ۱۴۰۳ @Damghan_nama_ir

گذشت از من دوباره یک شب دیگر به ناکامی گذشت از من ولی هر دم تو را من آرزو کردم ... #زینب_دولتخواهی @Damghan_nama_ir

باران ببار، قلب مرا هم صفا بده اذن ورود، حال و هوای دعا بده دست مرا به دامن پاکت گره بزن آن را سپس به دست امامم رضا بده #زینب_دولتخواهی @Damghan_nama_ir

گاهی به سراغ باغ من می‌آیی آهسته به سمت داغِ من می‌آیی ای کهنه رفیقِ من، غمِ تنهایی در بی کسی ام سراغ من می‌آیی شعر: #صدیقه_حسن_بیگی به قلم: #زینب_دولتخواهی @Damghan_nama_ir

چقدر سخت است حال دلی که عشق را می داند ولی عاشقی را نمی تواند. و چقدر سخت است حال شمعی که سوختن را می داند ولی در آغوش کشیدن را نمی تواند .... 💔 عکس و متن: #زینب_دولتخواهی @Damghan_nama_ir

صبح که می شود، دلم بدجور هوایت را می کند. سپیده آرام در حدیث زیبای نامت، عطر تند صدایت، رنگ روشن نگاهت، و نسیم دل انگیز یادت سر میزند #زینب_دولتخواهی @Damghan_nama_ir

باز آمد بهار و می خوانم غزل از تازگی برای خودم در نگاه همیشه سبز بهار، می نشینم دوباره جای خودم می رسم بعد یازده ماه و بیست و نه روز زندگی کردن بعد یک سال رفتن و رفتن باز از نو به ابتدای خودم خوب و بدهای روزهایم را می برم واژه واژه تا اسفند پشت در می گذارم آنهایی که نبودند آشنای خودم چیده ام در سکوت آیینه هفت سینی از آرزوهایم در دلم می شمارم آنها را، دست بر دامن خدای خودم چشم وا می کنم به تصویری تازه از زندگی و می ریزم لحظه ها را به پای عقربه ها،  شادی و شعر را به پای خودم امشب از خود دوباره زاده شدم با غم و اشک و شادی و لبخند نفسی تازه می کنم با شعر، نفسی تازه در هوای خودم ۲۹ اسفند ۱۴۰۳ #زینب_دولتخواهی @Damghan_nama_ir

صلی الله علیک یا امیرالمومنین (ع) بالا از او نشسته فلک، بوتراب اوست جمعند آیه ها همه در او، کتاب اوست در او خلاصه می شود عالم، بدون شک در قلب ها دلیل حضور و غیاب اوست لبریز از اوست زمزمه ی سرد جویبار معنی روشنی و زلالی آب اوست نامش شروع تازه ی آیات ذوالجلال پایان رنج و سختی و درد و عذاب اوست از نور او به چشم من افتاد، شعله ای در ظلمت و سیاهی شب، آفتاب اوست مردم رسیده اند به سرچشمه غدیر خوشتر از آن نبوده و زین پس شراب اوست بعد از رسیدن همه، وقت درنگ نیست فهمیده اند معنی صبر و شتاب اوست فرقی نمی کند، چه ولایت، چه دوستی مولاست بعد از این علی و انتخاب اوست از هر چه بگذری، سخن دوست خوشتر است معنی دوست را چو بپرسی جواب اوست حق با علی و نیست به غیر از علی به حق میزان حق و باطلِ روز حساب اوست گردید گِرد کعبه، به نام علی رسید تنها دعای کعبه که شد مستجاب اوست با ذکر یا علی نفسی تازه می کنم راز حیات طیبه با این حساب اوست #زینب_دولتخواهی @Damghan_nama_ir

از دو گذشت ساعت و هر لحظه مرا شبنامه های سرد نبودن جویده اند با تیک تاک ثانیه ها همقدم شدم آنها فقط به درد دل من رسیده اند ... #زینب_دولتخواهی @Damghan_nama_ir

جز عشق هیچ چیز جهان جاودانه نیست غیر از نگاه تو غزلی عاشقانه نیست... شعر و اجرا: #زینب_دولتخواهی تنظیم: #ابوالفضل_عمروانی @Damghan_nama_ir

پایان نامه‌ام را که دفاع کردم، من به همراه حاضرین در جلسه از کلاس خارج شدیم تا اساتید محترم ارزیابی‌های لازم را انجام دهند. بعد از یک ربع، درِ کلاس باز شد و ما دوباره به کلاس برگشتیم و در جای خود نشستیم. استاد راهنما و استاد مشاور به بیان نکات قوت پایان نامه پرداختند. نوبت به داور رسید. با کمال حیرت، داور هم از نقاط قوت پایان نامه گفت و از تلاش و همت من در نوشتن آن تشکر کرد. سپس استاد راهنما نمره من را خواند و گفت: «شما با رتبه عالی و نمره ۲۰ پایان نامه‌ات را دفاع کردی, پایان نامه شما در سطح پایان نامه‌های دانشگاه‌های برتر ایران است و ... » بعد از پایان جلسه داور گفت: «چه روز خوبی را انتخاب کردی! دوم اردیبهشت، روز تولد قیصر امین‌پور از پایان نامه ات با عنوان هویت در شعر قیصر امین‌پور دفاع کردی.» این اتفاق کاملا تصادفی بود اما شد یک اتفاق خوب و به یاد ماندنی! دوم اردیبهشت، زادروز #قیصر_امین_پور (هویت در شعر قیصر امین پور) #زینب_دولتخواهی @Damghan_nama_ir

در سینه خود عشق ولایت داریم تا صبح درخشان ظفر بیداریم خاموشی خورشید حقیقت؟! هرگز سرباز ولایتیم ، اگر بگذاریم ... ! #زینب_دولتخواهی @Damghan_nama_ir