🔸برای یک دامغانی دیشب تولد امیر بود و گفت می‌خواهم شیرینی بدهم. من هم گفتم شیرینی فقط کباب. مرا برد کباب‌خوری پایین کوه. از مغازه دو تا شمع عددی گرفتم تا به‌جای کیک فرو کنیم توی کباب‌کوبیده و فوت کند. داخل خنک بود و جا نبود. غلغله‌ی آدم. مثل وقت‌هایی که ۲۲ بازیکن توی محوطه‌ی هجده چپیده باشند. امیر گفت صبر کنیم داخل خلوت شود؟ به منقل زغالی جلوی در اشاره کردم و گفتم تا آنموقع با بوی کباب چه کنم؟ من در مقابل چند بو پاهایم شل می‌شود. ادکلن بلو ، رب توی دیگ وقتی غل می‌زند ، خاک باران‌خورده ، محبوبه و یاس ، هیزم و کباب. بیرون گرم بود و نبود اما جا بود. از این سکویی‌ها و آلاچیقی‌ها. از این پنکه‌آبی‌ها هم داشت. از این‌هایی که آب را مثل چرخ‌ گوشت چرخ می‌کنند و مه می‌پاشند توی هوا. نشستیم تا سفارشمان آماده شود. سکوی بغلی چهارتا مرد و زن بودند. جوان. صدای موسیقی بلند بود و بلند حرف می‌زدند. خیلی بلند. بلند در این حد که فروارد از این ته زمین یک‌چیزی بگوید و دفاع از آن ته زمین بشنود. گوش‌هایم در حرفهایشان شریک شد. دو تا رفیق که خواهرهای هم را گرفته بودند تا بگویند چیزی که عوض دارد گله ندارد رفیق. یکی‌شان باردار بود. از سفر ماشینی و شهریوری‌شان به مشهد داشتند برای آن دو نفر حرف می‌زدند که دوتایی رفته بودند تا بچه را امام‌رضایی کنند. بلندبلند و با آب و تاب و‌ ذوق. مثل اینهایی که چهارساعت می‌روند خرید و صدتا چیز می‌خرند. بعد می‌آیند خانه و بازشان می‌کنند و چهارساعت نگاهشان می‌کنند. رسم خاطره همین است. مثل دلمه می‌ماند. داغشان مزه‌ای خوش دارد؛ بگذاری سرد شود مزه‌ای خوش‌تر. رفتنی از جاده‌ی طبس رفته بودند و برگشتنی از تهران آمدند جناح. همینطور از شهر به شهر حرفی می‌زدند و خاطره‌ای تا عصر جمعه که رادیاتور ماشینشان توی دامغان سوراخ می‌شود و همه‌جا تعطیل و می‌مانند مستأصل. و گوش‌های من که تیزتر شدند. مرد زن باردار را می‌برد زیر سایه‌ی درختی و بادش می‌زند تا مسلمانی پیدا شود یا نشود. مردی سوار بر موتور از کنارشان رد می‌شود و می‌ایستد. به پسر زنگ می‌زند که با ماشین بیاید ماشینشان را بوکسل کند تا تعمیرگاه. آنها را می‌برد خانه. کدبانوی دامغانی برای زن باردار کاچی درست می‌کند و شیره‌ی انگور می‌دهد بخورد و قطاب و پسته. مرد هم شب برایشان توی حیاط پشه‌بند می‌زند تا صبح که ماشین درست می‌شود و می‌آیند. همین. همین؟ نه همین. جزئیات مهم‌اند. وقتی بشنوی تمام خاطرات را کوتاه و کتابی تعریف می‌کنند و برای این خاطره ده‌دقیقه حرف زدند ، با لحن و فراز و فرودهای صدا ، آن‌وقت می‌فهمی ماجرا فراتر از همین است. که بعضی خاطرات کم‌رنگند و بعضی‌ پررنگ ، اما بعضی‌هایشان حک می‌شوند. باید جای من توی ناکجاآباد با ۱۵۰۰ کیلومتر فاصله روی سکویی داغ که پنکه‌‌آبی‌اش هر از گاهی خنکت می‌کند باشی و بشنوی تا تنت مورمور شود. تا یک چشمت کیف شود و یک چشمت غرور. امیر هم که داشت می‌شنید برگشت با زبان محلی بهشان گفت که من دامغانی‌ام. هاج و واج رفتند توی سکوت‌ و پسر بی‌اختیار بلند شد. می‌دانم و نمی‌دانم که چرا مرا بغل کرد. هر چه کردیم نگذاشتند امیر پول کبابمان را حساب کند. به امیر گفتم به نام من و کام تو! امیر هم برگشت گفت به نام همشهری‌ات و به کام من! و خندیدیم. همشهری که نمی‌شناسمت! نمی‌دانم این نوشته را می‌خوانی یا نه؟ فقط می‌دانم که دنیا با تو قابل تحمل‌تر می‌شود. فقط می‌دانم آن عصر جمعه‌ی شهریور با یک ترمز ، این خاطره‌ها را ساختی. برای آن چهار نفر. برای من و امیر. فقط با یک ترمز. این ترمزها گیر هر کسی نمی‌آید. به‌قول قدیمی‌ها « ثواب توی شهر ریخته کسی نیست جمعش کند» خیرت ۱۵۰۰ کیلومتر آن‌طرف‌تر روی سکویی داغ به من رسید. به امیر هم. شاید به تویی هم که می‌خوانی. #ميثم_كسائيان @Damghan_nama_ir

#بیانیه دانشگاهیان دانشگاه دامغان در محکومیت جنایت اخیر رژیم صهیونیستی در ترور جمعی مردم مظلوم لبنان بسم الله الرحمن الرحیم ◾️بار دیگر دستان متجاوز و خون‌ریز رژیم پلید و جعلی صهیونیستی که سال‌ها اشغالگری و نسل‌کشی و جنایت علیه بشریت به ویژه زنان و کودکان مظلوم و بی دفاع فلسطین را در کارنامه سیاه و ننگین خود به دوش می‌کشد، جنایتی کور و بزدلانه را علیه مردم ستم دیده کشور #لبنان و رزمندگان مدافع شرافت و انسانیت در #محور_مقاومت رقم زد. ◾️رژیم سفاک صهیونیستی با حمایت نفاق آلود مدعیان دروغین آزادی و حقوق بشر به ویژه آمریکای جنایتکار و برخی کشورهای حامی غربی‌اش، ساحت والای علم و فناوری که رسالت اصیل آن خدمت به صلح و توسعه برای برقراری رفاه و آرامش برای عموم مردم جهان است را به صورت جدی به سخره گرفته و در قالب #ترور_جمعی مردم مظلوم لبنان، طبل تو خالی ادعای مبارزه با تروریسم و شعار فریبکارانه صلح و آزادی برای همه را با ریختن خون هزاران انسان بی‌گناه، پیش روی چشمان باز آزادگان و تحلیل‌گران با انصاف دنیا قرار داد. ◾️ما دانشگاهیان #دانشگاه_دامغان ضمن محکومیت این جنایت ددمنشانه علیه بشریت که خدشه‌دار نمودن ساحت مقدس #علم_و_فناوری برای #صلح_و_توسعه جهانی را نیز به دنبال دارد، همدردی عمیق خود را با دولت و مردم مظلوم لبنان ابراز نموده و با طلب شفای عاجل برای مجروحان این اقدام شرارت‌بار تروریستی، به خانواده‌های داغدار شهیدان در کشور دوست و برادر لبنان نیز مراتب تسلیت خود را با طلب صبر و رحمت الهی برای ایشان اعلام می‌داریم. 🔸با گذشت حدود یک سال از شکست مفتضحانه و جبران‌ناپذیر رژیم متجاوز صهیونیستی در خیزش موفق #طوفان_الاقصی و امتداد این ناکامی‌ها در دیگر عملیات‌های پیروزمندانه و غرورآفرین دفاعی محور مقاومت از جمله #الاربعین، به منظور از بین بردن این #غده_سرطانی با ذات پلید و بحران‌ساز در کالبد انسانیت و جغرافیای منطقه غرب آسیا و حتی سایر کشورهای مستقل جهان، اکنون بیش از گذشته نشانه‌های قطعی زوال و نابودی از درون و بیرون بر پیکره شوم این رژیم کودک‌‌کش آشکار گردیده است. 🔸ضمن دعوت روشن‌بینانه از عموم جامعه آزادی‌خواهان و دانشگاهیان جهان برای دفاع راستین از حقوق بشر و ساحت صلح‌آمیز علم و فناوری برای زندگی آرامش‌بخش در جای جای جهان، حمایت قاطع خود را از برنامه‌ها و اقدامات هوشمندانه محور مقاومت در پاسخ به این جنایت‌های دیوانه‌وار ساعت‌های پایانی عمر نحس رژیم غاصب صهیونیستی و حامیان پشت پرده آنان اعلام داشته و بر وعده قطعی الهی در نابودی مستکبران و ظالمین جهان و فراگیری حکومت عدل و صلح جهانی مستضعفین باور داریم که: "و سیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون" و "الا ان حزب الله هم الغالبون" #لبنان_تسلیت #قلوبنا_معکم #فتح_قریب 🔸روابط عمومی دانشگاه دامغان @Damghan_nama_ir

🔖با حکم رئیس شورای سیاستگذاری ائمه جمعه کشور ✅حجت الاسلام نادعلیزاده امام جمعه شهرستان بهشهر شد. 🔺حجت الاسلام و المسلمین محمد تقی نادعلیزاده دامغانی پیش از این امام جمعه شهرستان جویبار (استان مازندران) بود. 📽حجت الاسلام نادعلیزاده در مصاحبه با خبرنگار صدا و سیما: 📌دنبال القاب و عناوین نیستم و تبریک به بنده باشد برای زمانی که توانستم برای مردم شهر خودم مفید فایده باشم. @Damghan_nama_ir

📝محمد کشاورز پدر چهار قلوهای دامغانی خطاب به مسئولین برگزاری همایش مادری هنر زن تمدن ساز ۲ نوشت: 🖍دریغ از دعوت از خانواده ما! خانواده دامغانی دارای پنج فرزند که چهارتاشون چهار قلو هستند و سن مادر بچه ها زیر 35 سال هست. دوره اول هم برگزار شده بود کسی سراغی از ما نگرفت. نمی‌دانم آمار این خانواده ها را از کجا بدست می آورند که تجلیل کنند. شاید ما جزو آمار شهرستان دامغان نیستیم!!! @Damghan_nama_ir

💥درخشش رزمی کاران دامغانی در مسابقات کشوری 🔸تیم هاپکیدو دامغان نماینده استان سمنان با حضور در مسابقات قهرمانی کشور در تاریخ 28 و 29 شهریور 1403 به میزبانی گرگان و کسب چندین مدال طلا، نقره و برنز در رده سنی نونهالان، نوجوانان و جوانان به کار خود پایان داد. @Damghan_nama_ir

🏆کسب مدال نقره رزمی کار دامغانی در مسابقات کشوری 🥈مهراد موری نماینده استان سمنان (دامغان) در مسابقات نانچیکو نوجوانان قهرمانی کشور موفق به کسب مدال نقره رشته هاپکیدو شد. @Damghan_nama_ir

گاهی چشمها را باید شست در چشمه جوشان معرفت شهر دلی می‌خواهد بزرگ و بخشنده و مردانی بلند همت به زلالی بلوار به عیار شهردار 🔸پ ن: سپاس از شهردار محترم بجهت بازآفرینی بلوار شمالی و خلق این منظره چشم نواز؛ با وجودتان صبح فردای شهرمان روشن است. ✍حسام خلیل نژادی @Damghan_nama_ir

#مناسبت وقف می‌کنم تا ☘ بماند منابع خیرین و واقفین نیک‌‌اندیش همیشه در خدمت ضروری‌ترین نیازهای مردم بوده است. این قاعده‌ای کلی در همه زمان‌ها و مکان‌هاست‌. نگرش آینده‌نگرانه، پرداختن به #وقف در حوزه #علم_و_فناوری را به چند صورت ضروری می‌نماید: ✅ فرهنگ‌سازی و اقناع بخشی برای ترغیب جامعه به وقف در زمینه علم و فناوری ✅ وقف زمانی از سوی کارآفرینان و نخبگان جامعه برای رشد و تعالی دانش‌بنیان‌ها و شرکت‌های نوپا ✅ بخشش قسمتی از ثروت در قالب وقف، هدیه یا هر امر خیر دیگر به منظور پیشبرد اهداف اقتصاد دانش‌بنیان کشور ♻️ روز وقف بر صاحبان اندیشه‌های پاک برای بقای سرسبزی جامعه و بویژه واقفین و نیک‌اندیشان #بنیاد_خیرین_حامی #دانشگاه_دامغان مبارک باد. روابط عمومی دانشگاه دامغان @Damghan_nama_ir

🔶️کسب مقام قهرمانی کشوری در مسابقات دفاع شخصی و سلاح سرد به میزبانی استان گلستان توسط آقایان : 🥇مهدی سجادی پور 🥇ماهان سجادی پور 🥈مهراد موری 🥉محمد مهدی بینائیان 🥉سید علیرضا شنایی 🥉سام تیموری 🥉امیرحسن مومنی 🔹با مربیگری استاد سید احسان موسوی فر را به این عزیزان و خانواده محترمشان تبریک و تهنيت عرض مینمایم. 🔸محمد خطیری رئیس هیات انجمن های ورزشی های رزمی شهرستان دامغان @Damghan_nama_ir

مثل خورشید هر صبح حرف می زنم با آفتابگردان با روشنی لبخندش با سبزی دست هایش با سفیدی و سیاهی چشم هایش با گرمی انتظار در نگاهش حرف می زنم با تو محبوب من! که روشن تر از آفتابگردانی  و مهربان تر از آفتاب عکس و شعر: #زینب_دولتخواهی @Damghan_nama_ir