eitaa logo
🇮🇷پایگاه خبری دامغان نما 🇮🇷
2.8هزار دنبال‌کننده
9.5هزار عکس
3هزار ویدیو
26 فایل
«پایگاه خبری دامغان نما» دارای پروانهٔ انتشار (به شماره ثبت ۸۸۱۸۴) از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و هیأت نظارت بر مطبوعات آدرس سایت: http://Damqannama.ir آدرس دفتر: پاساژ الماس شهر _ طبقه دوم صاحب امتیاز و مدیر مسئول: علی قریب بلوک 🆔 @A_GharibBolouk
مشاهده در ایتا
دانلود
12.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بیابان های اول جاده اصفهان _ دامغان ✍یکی از مهم‌ترین معضلات زیست‌محیطی شهر دامغان، تخلیه نخاله‌های ساختمانی و انواع زباله می باشد. متاسفانه بعضی از شهروندان برای سهولت در کار و در جریان عملیات ساخت و ساز، نخاله‌های ساختمانی را در نزدیک‌ترین مکان تخلیه می‌کنند و از همه بدتر مسئولانی که عزم جدی برای مقابله با این وضعیت ندارند. ✍قسمتی از درختچه های تاغ در بیابان جاده اصفهان که یکی از گونه‌های مهم جهت بیابان‌زدایی و تثبیت خاک به شمار می‌آید بخاطر ریختن نخاله های ساختمانی و زباله ها در حال نابودی می باشد. ⁉️مسئولین مربوطه چرا رسیدگی نمی‌کنند؟ محمد علی موذنی سمنانی خبرنگار گروه اجتماعی پایگاه خبری دامغان نما @Damghan_nama_ir
۷ آبان ۱۴۰۱
🇮🇷پایگاه خبری دامغان نما 🇮🇷
✅جوابیه خبرنگار پایگاه خبری تحلیلی دامغان نما به شائبه وارد شده توسط خوانندگان حاضر در جلسه همایش تق
🔹عالمان؛ حصن دین و ایمان 🔸روایتی از تدبیرها و بی‌تدبیری‌ها صبح روز پنجشنبه گذشته در سالن همایش الغدیر شهر، جلسه‌ای برگزار می‌شود تا برای مجموعه خیّرساز خانه‌های پزشکان و همراهان بیماران در مجموعه بیمارستان ولایت که به اسم شاعر نامدار این شهر کهن، منوچهری دامغانی نام گرفته، آیین افتتاحیه‌ای برگزار شود. جمعیت زیادی از فرهیختگان دامغانی گردهم‌ می‌آیند تا از یک سو، فکر بکر سرمایه‌گذار دلسوز این شهر را حق‌شناسی کرده و از سوی دیگر، به قول میزبان محترم جلسه، گلریزانی به پا شود از خیراندیشی دامغانی‌های دلسوز، به‌ویژه سرما‌یه‌دارانی از جامعه پزشکی تا در نتیجه، دیگر کمبودهای پزشکی این شهر به همت آنان برطرف شده و بار غمی از روی دوش این مردم شریف برداشته شود. در این بین، یکی از سخنرانان مراسم که البته تناسب چندانی هم با جلسه نداشته، در پشت تریبون رسمی جلسه، در خلال حرف‌هایش از فضای علمی آمریکا داد سخن سر می‌دهد و بی‌توجه به حال‌وهوای این روزهای سوگواری ایران‌زمین، فرهنگ غرب‌ستیزی را به‌ تمسخر، مُد این روزگاران برمی‌شمرد و البته خود را از آن مبرا می‌داند و فرار مغزهای ایران اسلامی را شاهدی بر توسعه و توان علمی مغرب‌زمین اعلام می‌دارد!؛ حرف‌هایی که همان لحظه و کمی بعد از آن، واکنش شدید یکی، دو نفر از مسئولان عزیز و پرتلاش شهر و چند نفر از شرکت‌کنندگان را به‌همراه دارد و متاسفانه جلسه‌ای که می‌رفت تا سنتی ماندگار را در گردهم‌نشاندن افراد تاثیرگذار و دلسوزِ به حال این‌شهر به‌وجود آورد، به مدد برخی کج‌سلیقگی‌ها به‌ویژه از سوی تعدادی از اصحاب رسانه، به حواشی سیاست‌زدگی آلوده می‌شود. اما از این حرف‌های تلخ که بگذریم، حضور ارزشمند عالم اندیشمندی هم‌چون آیت‌الله حاج شیخ غلامعلی نعیم‌آبادی در این محفل، آبی بر آسیاب بی‌تدبیری‌ها می‌شود که پس از هماهنگی با میزبان محترم، پشت تریبون رفته و در دقایقی کوتاه، حرف‌های بلندوالایی را بیان می‌کند؛ ابتدا از فضل علمی سخنران جلسه در حوزه ادبیات پارسی و آثار ارزشمند وی در این‌باره تقدیر می‌کند و البته دو اشتباه او را در قرائت آیات قرآن به وی یادآور می‌شود و در ادامه، آزادی او را در ابراز عقیده‌‌ای بر خلاف ارزش‌های انقلابی، آن هم در پشت تریبون رسمی، از ویژگی‌های منحصر به فرد جمهوری اسلامی ایران می‌داند و همان جا اشاره می‌کند که راه صحیح مواجهه با این‌گونه افراد، خوب شنیدن و به نقد کشیدن است و نسبت به ترک جلسه، زبان به انتقاد می‌گشاید؛ چنان‌که خود با سعه صدر و توان علمی و قدرت خطابه، حق کلام را ادا کرده و در پایان، با حُسن رفتار با شخص مورد انتقاد، شرط اثرگذاری امر به معروف و نهی از منکر یا همان خوش‌رفتاری را در عمل به نمایش می‌گذارد تا هم درست‌اندیشیدن را به همگان، به‌ویژه اندیشه‌ورزان آموخته و هم‌ شیوه درست‌رفتاری را به همه، خصوصاً به مدیران و مربیان جامعه یادآوری کرده باشد. خدا را بر این نعمت ارزنده سپاس باید گفت. سایه پر مهر و پر صلابت آن عالم گران‌مایه بر سر مردمان این شهر مستدام باد. ۷ آبان ۱۴۰۱ ✍مصطفی ترابی @Damghan_nama_ir
۷ آبان ۱۴۰۱
🇮🇷پایگاه خبری دامغان نما 🇮🇷
🔷🔸 مراسم یادبود شهدای حادثه تروریستی حرم مطهر حضرت شاهچراغ(ع) سخنران: حجت‌الاسلام والمسلمین رستمیان
9.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
☑️صدای محکومیت حادثه تروریستی شیراز در دامغان و شاهرود ◾️در پی حادثه تروریستی حرم حضرت احمد بن موسی (ع)، قشرهای مختلف مردم در دامغان و شاهرود این جنایت را محکوم کردند ▪️به گزارش خبرگزاری صداوسیما؛ مرکز سمنان ، مردم و جوانان انقلابی دامغان و شاهرود امروز در مسجد غربا و رسول اکرم دانشگاه دامغان، فریاد مرگ بر منافق ، مرگ بر امریکا را سر دادند و مجازات دست های آلوده به خون شهدا در این حادثه را خواستار شدند. @Damghan_nama_ir
۷ آبان ۱۴۰۱
📕معرفی کتاب؛ «روایت سنگرسازان» 📘کتاب «روایت سنگرسازان» روایتگر زندگینامه و خاطرات شهید «هاشم ساجدی» فرمانده پشتیبانی و مهندسی جنگ جهادسازندگی قرارگاه نجف است. ✍به گزارش خبرنگار پایگاه خبری دامغان نما، کتاب «روایت سنگرسازان» که به زندگینامه و خاطرات شهید «هاشم ساجدی» فرمانده پشتیبانی و مهندسی جنگ جهادسازندگی قرارگاه نجف پرداخته توسط «عیسی سلمانی لطف آبادی» و «سعید زرینی» گردآوری و تدوین شده است. 🔸کتاب «روایت سنگرسازان» از مجموعه کتاب های چاپ شده با عنوان تاریخ جهاد سازندگی خراسان در دفاع مقدس است که به چگونگی تشکیل ستاد پشتیبانی جنگ جهاد سازندگی و حضور رزمندگان جهادگر و اعزام نیروهای مردمی در عملیات‌های مهندسی رزمی و تدارکات جبهه‌ها پرداخته شده است. @Damghan_nama_ir
۷ آبان ۱۴۰۱
🇮🇷پایگاه خبری دامغان نما 🇮🇷
📕معرفی کتاب؛ «روایت سنگرسازان» 📘کتاب «روایت سنگرسازان» روایتگر زندگینامه و خاطرات شهید «هاشم ساجدی
🔺شهید هاشم ساجدی در چهارم تیر ۱۳۲۶ در خانواده‌ای مذهبی و روستایی در کلاته دامغان چشم به واقعیت جهان گشود. در شش ماهگی از نعمت وجود پدر محروم گشت و با ایثار و ازجان گذشتگی مادر فداکار خود مراحل رشد و فراگیری علم را طی و در سال ۱۳۵۲ نیز ازدواج کرد. شهید ساجدی در مهر ۱۳۵۹ به طور داوطلب به جبهه می‌رود و در عملیات‌های مختلفی از جمله آزادسازی تنگه چزابه، عملیات طریق‌القدس، فتح‌المبین، بیت‌المقدس، رمضان، محرم، والفجر مقدماتی، والفجر 3 و بدر حضور داشته است. 📕در این کتاب آمده است که: «مجموعه اقدامات و فعالیت‌های این شهید بزرگوار باعث شده بود که در دیدگاه‌های افراد معتقد و حزب الهی، فردی فوق‌العاده فعال و انقلابی جلوه نماید و از آن طرف از نقطه نظر ضد انقلاب به فردی خطرناک و سخت‌گیر و معتقد به امام و انقلاب معروف شده بود و او را مانع جدی اهداف و نقشه‌های خود قلمداد می‌کردند.» 📗بخشی از کتاب: یکی از دفعاتی که هاشم ساجدی به مرخصی آمده بود سراغ مادرش رفت و احوالی پرسید وقتی می‌خواست از مادر خداحافظی کند مادر گفت حداقل یکی دو روزی پیش من بمان او جدی گفت مادر مقصر خود شما هستید زمانی که مرا شیر می‌دادی دست مرا می‌گرفتی و به سینه می‌زدی و حسین حسین می‌گفتی یا نوحه برایم می‌خواندی همین کارها باعث شد که من از سربازان امام حسین علیه السلام باشم با شنیدن این حرف مادرش خندید. https://damqannama.ir/?p=8944 @Damghan_nama_ir
۷ آبان ۱۴۰۱
امید به زندگی در بحران جنگ 🔺دبیر مجمع پیشکسوتان جهاد و شهادت جبهه سوسنگرد گفت: اگرچه جوانان شهید می‌شدند یا برخی رزمدگان به اسارت در می‌آمدند و خانه‌ها توسط موشک‌های دشمن تخریب می‌شد، اما زندگی درون این شرایط بحرانی جریان داشت. 🔻محمدتقی امیدوار (مهاجر) از رزمندگان دوران ۸سال دفاع مقدس و دبیر مجمع پیشکسوتان جهاد و شهادت جبهه سوسنگرد در گفت‌وگو با ایسنا با اشاره به اینکه در تمام روزهای جنگ تحمیلی زندگی جریان داشت و مردم آن را فراموش نکرده بودند توضیح داد: هنگامی که عراق به میهن ما حمله کرد سه گونه زیستی شکل گرفت. برخی از مردم که شهرشان اشغال شد مجبور به ترک زادگاه خود شدند و در شهرهای دیگر ساکن کردند. عده‌ای هم در شهرهایی که خط مقدم به حساب می‌آمدند ماندند و برخی هم در شهرهایی که درگیر مستقیم با جنگ نبودند سکونت داشتند. 🔺وی افزود: در دوران جنگ تحمیلی تمامی مردم با هم متحد شدند و هم صدا بودند و علاوه بر پشتیبانی از رزمندگان به مردم شهرهای دیگر هم توجه داشتند. مردم به مهاجرین و جنگ زده‌ها یا آوارگان جنگ پناه دادند و با یکدیگر گاهی در یک خانه سکونت داشتند. اگر چه خانه و کاشانه آنها توسط دشمن آسیب اساسی دیده و تخریب کامل شده بود، اما پس از مدتی با شرایط کنار آمدند و زندگی طبیعی خود را از سر گرفتند. این پیشکسوت دوران دفاع مقدس تأکید کرد: اگرچه جوانان شهید می‌شدند یا برخی رزمدگان به اسارت در می‌آمدند و خانه‌ها توسط موشک‌های دشمن تخریب می‌شد، اما زندگی درون این شرایط بحرانی جریان داشت. مردم به مسائلی مانند: ازدواج و کسب و علم و دانش هم می‌پرداختند. https://damqannama.ir/?p=8949
۷ آبان ۱۴۰۱
23.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🪩 🎙🎙🎙پادکست | اخبار شبانگاهی دامغان ۷ آبان ۱۴۰۱ 🔴 با ما همراه باشید با گزیده ی اخبار دامغان در پادکست صوتی امشب دامغان نما ⤵️ سرخط خبرها : 🌎 خونِ پاک شهدا زمینه ساز بیداری ملّت و ضرورت نقش آفرینی همه نهادها با فرارسیدن روز پدافند غیرعامل 🌍 توسعه شهرک ها و نواحی صنعتی و احداث ۵ ناحیه صنعتی در دامغان 🌏 ساخت فاز دوّم کارخانه فروآلیاژ دامغان با تسهیلات بانکی 🌎 رتبه سوم تیم شهرداری دامغان در گروهِ B لیگ دسته یک والیبال کشور 🎙 فاطمه اقبالیه مدیر روابط عمومی پایگاه خبری دامغان نما @Damghan_nama_ir
۷ آبان ۱۴۰۱
دانیال داشت تعریف می‌کرد که خانمی نوزاد به بغل همراه پسربچه‌اش وارد آرایشگاه شد تا موهای پسرش را کوتاه کنم. پسر روی صندلی نشست و صدای موزر را که شنید زیر گریه زد. روی اعصابم بود صدایش. هرچه کردم صدایش قطع نشد. نمی‌دانستم چه کنم و‌ کلافه‌ام کرده بود که نگاهم از آینه به نوزاد توی بغل مادرش افتاد. توی خواب خرگوشی فرو رفته بود و هر از گاهی لبخند نرمی می‌زد. راه دوم را انتخاب کردم. دنیایم شد لبخند آن نوزاد و هر از گاهی از آینه نگاهش می‌کردم و دلم غنج می‌زد و از رنج زیر دستم خلاص شدم. و من‌هم داشتم از لبخند اگزوپری برای دانیال می‌گفتم که کوتاهترین راه ارتباط بین آدم‌هاست و دلیل اینکه آدم‌ها به خنده‌ی نوزاد می‌خندند این است که نوزاد نقاب ندارد و از این‌جور حرفها. غرق لذت بودیم که مدیر کافی‌شاپ آمد بالای سرمان و از روی کنجکاوی گفت :« شما دونفر یک‌ساعته چی دارید به‌هم می‌گید؟» سرمان را بالا آوردیم و نگاهش کردیم. بعد توضیح داد که آمارتان را دارم هربار که به‌ اینجا می‌آیید جوری گرم حرف‌زدن می‌شوید که انگار اینجا نیستید. انگار نه انگار که چه کسی می‌آید و چه کسی می‌رود. لبخندی زدم و کنجکاوی من‌هم گل کرد. دوست داشتم بیشتر بگوید از آنچه از ما دیده و حس کرده. همین را هم به او گفتم. گفت بیشتر می‌خواهی؟ دستم را گرفت و مرا برد پای سیستم دوربین مداربسته‌اش و فیلم را برد یک‌ساعت قبل و روی دور تند گذاشت. راست می‌گفت. چشم از هم برنمی‌داشتیم و حتی سرمان را به طرفی نمی‌چرخاندیم و غرق بودیم. چه لذتی دارد اینکه کسی از لذت‌بردنت فیلم بگیرد ، بی‌آنکه بدانی. بعد به تو نشان بدهد. آن‌لحظه‌ی ناب عریانی که خود خودت هستی. در بین جماعتی توی کافی‌شاپ که می‌آیند و می‌روند ، نگاهشان را هر از گاهی به این‌ور و آن‌ور می‌چرخانند و با موبایل‌هایشان ور می‌روند‌ ، تو سرت به لذت خودت باشد و نه به کسی نگاه کنی و هرگز به‌این فکر نکنی که کسی نگاهت می‌کند یا نمی‌کند. آن میز گرد و کوچک کافی‌شاپ انگار سفینه‌ای بود که من و دانیال را به فضا برده بود. مدیر کافی‌شاپ نمی‌دانست که سالهاست من و دانیال توی دنیایی که پر از واقعیات منفی‌ست از واقعیات مثبت می‌گوییم. دوست داریم از جوانه‌ای ، لبخندی ، کبوتری ، بیت شعری ، از یک‌دقیقه واقعیت مثبتی حرف بزنیم و ساعت‌ها کش بدهیم و حاضر نیستیم و به زبانمان هم نمی‌آید برای واقعیت‌های منفی که بیست و چهارساعته دور و برمان می‌پلکند ، حتی یک‌دقیقه وقت بگذاریم و حرف بزنیم. خبرهای باتلاقی که همچون سیاهچاله آدم را می‌بلعند و انتهایی هم ندارند انگار. خبرهایی که مثل موریانه می‌مانند. و خب موریانه همه‌چیز را می‌خورد الا غم صاحبخانه را. واقعیاتی که آبستن غم‌اند و ترس و جز اضطراب چیزی نمی‌زایند. تمام این‌ها را به مدیر کافی‌شاپ گفتم و گفتم :«حاضریم برای یک‌دقیقه واقعیت‌های مثبت ساعت‌ها حرف بزنیم و حاضر نیستیم برای ساعت‌ها واقعیت‌های منفی یک دقیقه حرف بزنیم» همان حرف مولانا بیرون ز تو نیست هر چه در عالم هست در خود بطلبد هر آنچه خواهی که تویی گفت :«دور و برت را ببین ، اوضاع مملکت و جهان را ببین. همه‌چی روی هواست. توی باغ نیستی انگار» گفتم :«می‌گویی باغ ، خودت بگو آن‌جایی که من و دانیال هستیم باغ است یا آن‌جایی که تو» @Damghan_nama_ir
۷ آبان ۱۴۰۱
🇮🇷پایگاه خبری دامغان نما 🇮🇷
🔹عالمان؛ حصن دین و ایمان 🔸روایتی از تدبیرها و بی‌تدبیری‌ها صبح روز پنجشنبه گذشته در سالن همایش الغد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 🔴 اعتراض آیت الله نعیم آبادی هنگام سخنرانی دکتر محمد ترابی ✅ جناب آقای ترابی هیچکس مخالف آمریکا، تا زمانی که در درون خودش کار میکند نیست؛ 🔸اما آمریکا دنبال جنایت به ملت‌ها است؛ آمریکا شیطان است؛ این را  بگو... 🔸غرب در درون خودش یک بحث است، راجع به خارج از خودش یک بحث دیگر است. پدر دنیا را درآورده است. @Damghan_nama_ir
۸ آبان ۱۴۰۱
🇮🇷پایگاه خبری دامغان نما 🇮🇷
🎥 #فیلم 🔴 اعتراض آیت الله نعیم آبادی هنگام سخنرانی دکتر محمد ترابی ✅ جناب آقای ترابی هیچکس مخالف
درود خداوند بر شما دوستان عزیز! در چشم من که در چندین دانشگاه معتبر خارج از کشور معلّمی کرده‌ام دانشگاه استنفورد در ایالت کالیفرنیای آمریکا خود را معتبرترین دانشگاه جهان می‌نمایاند. ارزیابی و ارزش‌گذاری مؤسسات دانشگاه‌سنجِ جهان هم همین نظر را دارد و آن را بالاتر از دانشگاه‌های برتر جهان از قبیل هاروارد و آکسفورد می‌شمارد. دربارهٔ چگونگی پیدایش این دانشگاه قصه‌هایی نقل شده که یکی از همه مشهورتر این است: روزی یک خانم روستایی با لباس کتان راه راه و همسرش با کت و شلوار دست‌دوزِ خیلی معمولی در شهر بوستن از قطار پیاده شدند و بدون هیچ قرار قبلی راه دفتر رئیس دانشگاه هاروارد را پیش گرفتند. منشی رئیس تصور کرد که این زوج روستایی احتمالاً راهشان را اشتباهی آمده و وارد دانشگاه شده‌اند اما مرد گفت: می‌خواهیم آقای رئیس را ببینیم. منشی با بی‌حوصلگی گفت: ایشان امروز گرفتارند. خانم گفت: ما منتظر خواهیم ماند تا سرشان خلوت شود.         منشی چند ساعت آنها را منتظر گذاشت به این امید که بالاخره خسته شوند و پی کارشان بروند اما این اتفاق نیفتاد. سرانجام تصمیم گرفت برای ملاقات آنان از رئیس اجازه بگیرد. رئیس آنها را با نارضایتی پذیرفت. خانم به رئیس دانشگاه گفت: ما پسری داشتیم که دانشجوی هاروارد بود و این دانشگاه را دوست می‌داشت اما حدود یک سال پیش در سفری به ایتالیا به بیماری حصبه مبتلا شد و درگذشت. اینک شوهرم و من دوست داریم بنایی به یادبود او در این دانشگاه بسازیم.       رئیس گفت: خانم محترم، اگر ما برای هر کس که به هاروارد می‌آید و می‌میرد بنایی بر پا کنیم اینجا همانند یک گورستان خواهد شد!         خانم توضیح داد که ما نمی‌خواهیم تندیسی از فرزندمان بسازیم، تصمیم داریم ساختمانی بسازیم و به هاروارد ببخشیم. رئیس، لباس کتان راه راه و کت و شلوار دست‌دوز و کهنهٔ آن دو را برانداز کرد و گفت: می‌دانید هزینهٔ یک ساختمان چقدر است؟ ارزش ساختمان‌های موجود در هاروارد هفت‌و‌نیم میلیون دلار است. خانم پس از یک لحظه سکوت رو به شوهرش کرد و آرام گفت: اگر هزینهٔ راه‌اندازی یک دانشگاه این مبلغ است چرا خودمان یک دانشگاه مستقل به نام فرزندمان بنا نکنیم؟ سپس آقا و خانمِ "لیلاند استنفورد" بلند شدند و راهی کالیفرنیا شدند و دانشگاهی در آنجا ساختند که اینک دانشگاه استنفورد و از بزرگ‌ترین دانشگاه‌های جهان است. این دانشگاه که در حال حاضر نزدیک به هجده هزار دانشجو دارد که نیمی در دوره‌های کارشناسی و نیم دیگر در تحصیلات تکمیلی سرگرم به تحصیلند، و در حدود سه هزار عضو هیئت علمی و پژوهشگر دارد و از هرصد داوطلب ورود به هر یک از رشته‌های آن فقط چهار تَن از برترینِ آنها شانس پذیرفته شدن دارند، یادبود پسری است که هاروارد به او اهمیت لازم را نداد. همینجا لازم می‌دانم برای برانگیختن حسِّ افتخار شما هموطنان عزیزم یادآور شوم که ده‌ها تن از استادان درخشان این دانشگاه و، البته به‌طریق اولی بیش از صد تن از دانشجویان ممتاز آن، از هموطنان من و شما هستند. شادروان خانم مریم میرزاخانی استاد نام‌آور و برندهٔ چندین جایزه از جمله نشان فیلدز در ریاضیات هم استاد همین دانشگاه بود. دوستان عزیز!  مطلبی که از خانم و آقای استنفورد آوردم بیشتر به یک قصه می‌ماند اما فراموش نکنیم که قصه‌ها حقیقی‌ترین حوادث و رخدادها را به گونه‌یی شیرین و جذاب نقل می‌کنند تا دلنشین‌تر شود! می‌شود تصور کرد که آقای لیلند استنفورد نه یک روستایی سادهٔ ثروتمند بلکه یک آمریکایی تحصیلکرده و متمول بوده است! اما تفاوتی در نتیجه‌یی که می‌خواهم از این داستان بگیرم ندارد. دانشگاه استنفورد هزار نکتهٔ گفتنی و دلشادکننده دارد که قابل نقل است یکی هم این است که بنده پس از آن‌همه سال تدریس و گذران عمر آرزو دارم بتوانم باقی‌ماندهٔ فرصت حیاتم را مانند دانشجویی در آن دانشگاه بگذرانم و هر بامداد از فهرست لکچرها و سمینارها و سخنرانی‌های استادان میهمان یا میزبان یکی دوتا را برگزینم و با شنیدن سخنان آن متفکران و پژوهشگران ساعاتی را در آسمان‌ها سیر کنم. اما من در صحبت خودم در مراسم افتتاح رسمی اقامتگاه بیمارستانی منوچهری دامغانی و تقدیر و تشکر از بانی آن بنا، نیکوکار عزیز جناب آقای ، می‌خواستم تنها به یک نشانهٔ افتخار آن دانشگاه بپردازم تا مثال بارزی باشد در بیان اهمیت فراوان کار نیک. ولی یکی از حاضران ارجمند که برای من ناشناس بودند، از اینکه من نام دانشگاه استنفورد در آمریکا را بردم رنجیدند و اعتراض کردند و مجلس را ترک نمودند و موقعیت  به‌گونه‌یی درآمد که من کتباً و شفاهاً اخطار های مکرر دریافت کردم تا سخنم را کوتاه کنم و کردم. (ادامه در پست بعد) @Damghan_nama_ir
۸ آبان ۱۴۰۱
🇮🇷پایگاه خبری دامغان نما 🇮🇷
درود خداوند بر شما دوستان عزیز! در چشم من که در چندین دانشگاه معتبر خارج از کشور معلّمی کرده‌ام دان
2⃣ در حقیقت من می‌خواستم بگویم یکی از محصولات یا نتایج دانشگاه استنفورد پیدایش جایی است در نزدیکی سان‌فرانسیسکو در ایالت کالیفرنیا به‌نام "درهٔ سیلیکون" با مرکزیت شهر سن‌خوزه، که در چشم برخی از تحلیلگران تکنولوژی بهشت دانشمندان و علاقه‌مندانِ دانش آی‌تی و کامپیوتر شمرده می‌شود. ایدهٔ ساخت چنین منطقه‌ای به دوران رکود بزرگ در آمریکا (بین سال‌های ۱۹۲۹ تا ۱۹۳۹ که جهان درگیر مشکلات شدید اقتصادی بود و امریکا هم از این قاعده مستثنی نبود) برمی‌گردد، بدین‌گونه که یک استاد مهندسیِ دانشگاه استنفورد، به نام فردریک ترمان، به دنبال آن بود تا برای دانشجویان خود کاری دست و پا کند. به این منظور دو تن از آنان را به نام‌های "ویلیام هولت"  و "دیوید پاکارد" تشویق کرد تا یک شرکت به راه بیندازند و حتی حمایت‌های مالی نیز برای آنها ایجاد کرد. شرکتی که امروز آنرا با نام hp  می‌شناسیم از کنار هم قرارگرفتن حروف اول نام این دو دانشجوست. سپس او از دولت مرکزی درخواست کرد تا زمین‌هایی  را که درهٔ "سانتا کلارا" خوانده می‌شد، در اختیار شرکت‌های نوپایی همچون hp، جنرال الکتریک و کداک قرار دهد تا کسب و کار خود را در آن گسترش بدهند. علاوه بر شرکت‌های مذکور، گوگل، اپل، تسلاموتورز، فیسبوک، نتفلیکس و بسیاری دیگر، از شرکت‌های سیلیکون ولی هستند که از همینجا کار خود را آغاز کردند و به مدد اینهاست که درهٔ سیلیکون به قلب فناوری جهان تبدیل شده و هدایت‌گر دنیای مدرن است. پشتوانهٔ قویِ درهٔ سیلیکون در خلیج سانفراسیسکو، دستیابی آن ناحیه به متخصصان بااستعداد و مشاوران کاردانِ نرم­‌افزار و طراحان وبسایت و عوامل دیگر در آنجاست که نزدیک به تمامی آنان در دانشگاه استنفورد درس خوانده یا تدریس کرده‌اند و سبب شده‌اند تا این ناحیه به یک مکان عالی در هدایت به سوی ابتکار، خلاقیت و نوآوری تبدیل شود. می‌خواستم بگویم که درهٔ سیلیکون مانند یکی از اقمار دانشگاه استنفورد است که در زمینی به مساحت هزاروهشتصدوپنجاه مایل مربع شکل یافته است و سه ملیون نفر جمعیت دارد که هیچکس از آنان بیکار نیست و میزان حقوق و دستمزد در آنجا بیشتر از همهٔ نقاط آمریکاست و در حدود یک میلیارد از جمعیت جهان از قِبَل آن کار می کنند و نان می‌خورند و در کشور عزیز خودمان چند ملیون نفرند که شغل و درآمد و زندگیشان بنوعی به یکی از پنجاه شرکت بزرگ مستقر در آن و یا یکصد شرکتی که در آنجا شعبه دارند، وابسته است. پس از این معرفی کوتاه از سیلیکون ولی قصد داشتم به آیهٔ صدوشصت از سورهٔ انعام در قرآن کریم اشاره کنم که می‌فرماید: من جاءَ بالحسنته ... و مترجمان نوشته‌اند: "هرکس کار نیکی انجام دهد ده برابر آن پاداش دارد..."، و بگویم که ای بسا معنی و مضمون این آیه متوجه نیکوکاری نیکوکارانی است که از قدم‌های خیری که برمی‌دارند فواید عام فراوان تحصیل خواهد شد همچون آقا و خانم "لیلند"  و "جین استنفورد"  و جناب محمد‌علی ترابی و باقی نیکوکاران گرامی. نباید فکر کرد که اقامتگاه بیمارستانی منوچهری دامغانی با اسکانِ همراهان غیربومی بیماران در طبقهٔ همکف، و پزشکان و پیراپزشکان تازه‌وارد در طبقهٔ اولّ، آنها را فقط از سرگردانی و سرما و گرما نجات می‌بخشد بلکه ممکن است مانع از حوادث و اتفاقات بزرگ‌تر برای آنان شود مثلاً مانع از تصادف و مرگ کودکی شود که با زنده ماندنش به خدمتگزاری نام‌آور یا دانشمندی بزرگ برای کشور خود بدل شود! (ادامه در پست بعد) @Damghan_nama_ir
۸ آبان ۱۴۰۱
🇮🇷پایگاه خبری دامغان نما 🇮🇷
2⃣ در حقیقت من می‌خواستم بگویم یکی از محصولات یا نتایج دانشگاه استنفورد پیدایش جایی است در نزدیکی سا
4⃣ من بارها در اماکن و مجالس متعدد، اینجا و آنجا، گفته‌ام که نه سیاسی‌ام، نه سیاست را دوست دارم و نه هرگز از سیاستی دفاع کرده‌ام و نه از این پس دفاع خواهم کرد. من یک معلّم ادبیات و تاریخ فرهنگ و هنر ایران در دانشگاه‌های متعددِ داخل( علامه طباطبایی، تهران، بهشتی، پیام نور، اراک، قزوین) و خارج از ایران( کیمبریج، سارایوو، وِنیز، لاهور، پکن، و دانشگاه ملی استرالیا) بوده‌ام و حالا هم از همه چیز و همه جا بریده و بازنشسته شده‌ام و به کنجی در زادگاهم که به جان دوستش دارم خزیده‌ام و شارح مثنوی شریف مولانا و دواوین شاعران بزرگ ایرانم، در عین حال به فرهنگ و هنر، وجهان و مردمش فکر می‌کنم و بسیار زیاد به عاقبت کار آدمیزادگان می‌اندیشم که مرگ است و مرگ خود، بی‌اعتنا به خواستن یا نخواستن ما می‌آید. به همین سبب آرزوی مرگ کردن برای فرد یا جمع یا ملت یا دولت، سازگار با افکار و اخلاق من نیست. اگر بدانم آفرینش و آفریدگار توانا به درخواست این بندهٔ ناچیزش اعتنایی خواهد داشت به جای آرزوی مرگ درخواست حیات طیّبه و زندگی پاک و پاکیزه خواهم کرد زیرا زندگی هنر است و زندگی کردن هنر می‌خواهد و به بندگان خدا امکان و فرصت زیستن دادن از بزرگیست نه مرگ آنان را خواستن و مرگ بخشیدن به آنان که از عهدهٔ هر آدم سفیه که تفنگی در دستش نهید و فرمان آتش دهید بر می‌آید. این مطلب را صرفاً در تبیین و تکمیل مطلبی که روز پنجشنبه پنجم آبانماه فرصت گفتنش را نیافتم نوشتم. شهروندان عزیز و نیکوکاران ارجمند! هر گامی که شما در راه عملی نیک بردارید بی‌شک موجب تقدیر و تشکر است اما فواید و نتایج کارهای نیک از هم متفاوتند، مثلاً مجسّم بفرمایید که آقا و خانم استنفورد به جای دانشگاه یک کلیسای بسیار بزرگ و مجلّل بنا می‌کردند تا مردم در آن به عبادت بپردازند. اگرچه باز هم شایستهٔ تقدیر بودند اما حاصل کارشان ایجاد درهٔ سیلیکون و پیشرفت جهان و زندگی در پرتو توسعهٔ دانش آی تی نبود. بعید نیست که در آن صورت هنوز انسان هوشمند به استفاده از فناوری نوین در حوزهٔ آی تی و کامپیوتر نرسیده بود. به گمانم زمان آن رسیده است که هموطنان نیکوکارمان سرمایه‌های خود را مصروف توسعه و پیشرفت دانش و صنعت کنند تا باقیِ موارد که اغلب به حدِّ اشباع رسیده است!  من الله التّوفیق و علیه التّکلان! شنبه هفتم آبانماه هزارو چهارصدو یک @Damghan_nama_ir
۸ آبان ۱۴۰۱