eitaa logo
💠 دانش اجتماعی مسلمین 💠
134 دنبال‌کننده
13 عکس
1 ویدیو
4 فایل
ادمین ارسال مطلب، تبادل و تبلیغ 👇 @Admin_of_Danesh
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 تنها امید غرب برای مهار ایران اسلامی: دکترین «کارزار ایرانی با ایرانی» 🔻آمریکایی‌ها تاکنون دو تجربه موفق در استفاده از دکترین جنگ خودی علیه خودی داشته‌اند. توضیح آنکه بعد از تجربه تلخ حضور مستقیم نیروهای آمریکایی در ویتنام و شکست سنگین و ننگینی که متحمل شدند، آلن دالاس که در آن زمان ریاست سازمان سیا را عهده‌دار بود، دکترین «آسیایی علیه آسیایی» را در دستور کار آمریکا قرار داد و با ایجاد انشقاق میان کشورهای آسیایی از جمله مردم کره، و تحریک کره شمالی و حمایت از کره جنوبی، تلاش کرد با جان و مال و هویت آسیایی‌ها، منافع آمریکا تأمین شود! 🔻همچنین در ابتدای قرن بیست و یکم و بعد از حادثه ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ همین دکترین در قالب «مسلمان علیه مسلمان»، به کار گرفته شد و هم‌اکنون اگر نگاهی به گوشه و کنار جهان اسلام بیاندازیم خواهیم دید که در افغانستان، پاکستان، سوریه، مصر، لبنان، لیبی، یمن، عراق و بسیاری دیگر از کشورها این دکترین با ظرافت در حال اجرا است و در این میان، آمریکا است که منافع سیاسی و اقتصادی و نظامی خود را به خوبی و با کمترین هزینه تأمین می‌کند. 🔻استراتژیست‌ها و اتاق‌های فکر آمریکایی از فتنه سال ۱۳۸۸ به بعد به این نتیجه رسیدند که تنها راه مهار قدرت روزافزون جمهوری اسلامی ایران هم این است که همین دکترین در داخل ایران عملیاتی شود: «کارزار ایرانی علیه ایران و ایرانی». 💢 بسیاری از راهبردها یا راه‌کنش‌های غرب علیه «جمهوری اسلامی» و «انقلاب اسلامی» را می‌توان ذیل همین دکترین فهم کرد: دامن زدن به اموری مثل «قومیت‌گرایی»، «اختلاف‌افکنی میان شیعه و سنی»، «حمایت از گروه‌های تجزیه‌طلب»، «نفرت‌افکنی» (نفرت از ملیت خود، نفرت از دیانت خود، نفرت از مذهب خود، نفرت از اولیای دین، نفرت از ارزش‌های دینی، نفرت از حاکمیت، نفرت از مسؤولان حکومتی و ...) 🔶اما حقیقت این است که درخت تنومند و ریشه‌دار جمهوری اسلامی تحت زعامت رهبری حکیم و فرزانه و بصیر و صبور، محکم‌تر و هوشمندتر از آن است که در دام چنین دکترین‌ها و راهبردها و راه‌کنش‌هایی شیطانی‌ گرفتار شود. مهم‌ترین راهبرد رهبران جمهوری اسلامی، که متکی به تجربه چهارده‌قرنه اسلام و رهبران اصیل اسلامی است، راهبرد «تبدیل تهدید به فرصت است» و تاکنون همه تهدید‌های نظامی و سیاسی و اقتصادی را به فرصت‌هایی بزرگ تبدیل کرده است و شکی ندارم که دیر یا زود این تهدید فرهنگی و رسانه‌ای بی‌سابقه را نیز به فرصتی بزرگ و بی‌بدیل برای یک حرکت جهشی در عرصه فرهنگ و رسانه تبدیل خواهد کرد. 💯 یادی کنیم از شهید عزیزمان، سردار که می‌فرمود: «من معتقدم ميزان فرصتي که در تهديدها هست از فرصتي که در خود فرصت‌ها هست بيشتر است». 💠 به کانال "دانش اجتماعی مسلمین" بپیوندید 🆔 @DaneshMoslemin
📜 علم دینی از منظر شهید صدر(ره) با تأکید بر علوم انسانی اسلامی ✍️ صفورا سادات امین جواهری و سیدامید مؤذنی 📖 سال‌هاست، علم دینی موضوع مناقشه‌برانگیز محافل علوم انسانی است، اما همچنان جای بازخوانی اندیشۀ‌ متفکران مسلمان در این وادی، هم‌چون ، خالی است. 📋 در این مقاله، علم دینی از منظر شهیدصدر و با تأکید بر بررسی شده است. نویسندگان، برای یافتن نظر شهیدصدر دربارۀ علم دینی، ابتدا به چیستی علم پرداخته‌اند تا گسترۀ علوم از نظر صدر و دسته‌بندی‌های وی به دست آید. پس از آن وصف و نقد وی از مبانی معرفتی علوم جدید را صورت‌بندی کرده‌اند، یعنی وصف و نقد تجربه. 🔅 در این مقاله خواهید دانست که در میدان معرفت بشری، تجربه چگونه میدان‌دار شد. پس از طی این مقدمات نظری، با کشف جایگاه علوم تجربی در ساختن نظام اجتماعی وارد وادی علوم انسانی شده‌اند و در این زمینه دو نمونه از نوآوری‌های راهگشای در حوزۀ علم دینی را استخراج کرده‌اند: 1. تمایز میان تجربۀ اجتماعی و تجربۀ طبیعی؛ 2. ابداع دوگانۀ مکتب و علم. 🔰 از نظر آنان، شهیدصدر در وادی علوم انسانی به نقد علوم موجود و مبانی معرفتی آن بسنده نکرد، بلکه طرح ایجابی خویش را نیز رونمایی و بر موضوع اقتصاد تطبیق داده است که حاصل آن اقتصادنا است. ✅ نویسندگان در انتها نتیجه گرفته‌اند که علوم انسانی اسلامی از منظر شهیدصدر چنین است: اقتصاد اسلامی یا هر علم اسلامی دیگری، در وهلۀ نخست در قامت مکتب، صورت می‌یابد و به‌شرط اجرای کامل در جامعه، امکان تولید عِلمش در معنای علم تجربی فراهم می‌شود. ✳️ این مقاله در کتاب نقد ۹۳ ـ ۹۴ با عنوان «علم دینی و علوم انسانی اسلامی از منظر شهید سیدمحمدباقر صدر(ره)» توسط سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی منتشر شده است و از طریق لینک زیر قابل تهیه است. 🌐 https://poiict.ir/?p=22511 💠 به کانال "دانش اجتماعی مسلمین" بپیوندید 🆔 @DaneshMoslemin
❓چیستی علم اجتماعی مسلمین 🔰 علم اجتماعی مسلمین، مجموعه‌ای از اندیشه‌ها و تفکرات نظام وار و روشمند در حوزه موضوعات و مسائل اجتماعی است؛ یعنی زیست اجتماعی از آن نظر که افراد برای رفع نیازها و رسیدن به غایت زندگی اجتماعی، یعنی سعادت و کمال انسانی، با یکدیگر تعامل دارند. 🔅 اگر جامعه همانگونه که فارابی بیان داشته است، دارای هیئت، شکل و ساختاری باشد که از اجتماع ارگانیستی و هماهنگ افراد مختلف و مبتنی بر تعاون در راستای غایت آن به وجود می‌آید آنگاه علمی که به مطالعه آن می‌پردازد، «علم اجتماعی» نام دارد. «علم مدنی»، به تعبیر حکمای اسلامی، شامل مجموعهای از علوم اجتماعی است که به تعبیر خواجه نصیر طوسی، «قوانینی کلی درباره زندگی اجتماعی» است. بنابراین، به دلیل اینکه از قوانین کلی سخن می‌گوید «علمیت» دارد. ثانیاً، این قوانین ناظر به زندگی اجتماعی است «آنگونه که باید»؛ به بیان خواجه نصیر، «مقتضی مصلحت عموم از آن جهت که از راه تعاون به سوی کمال حقیقی متوجه اند» می‌باشد 🌀 موضوع «علم اجتماعی»، زندگی اجتماعی انسان‌ها با همه حالات و عوارضی است که به صورت پدیده‌های اجتماعی، قانونمندی‌ها و ساختارهای اجتماعی خود را نشان می‌دهد. مسائل علم اجتماعی مسلمین، بینش‌هایی در زمینه موضوعات فوق است. روشن است این توضیح کلی، ماهیت موضوعات و مسائل علم اجتماعی مسلمین و تمایز آن را از علوم اجتماعی مدرن نشان نمی‌دهد و نیازمند بررسی تفصیلی است. ولی به اجمال می‌توان گفت: نوع مسائل علم اجتماعی مسلمین، مبتنی بر بنیادهای اسلامی، دارای مفاهیم، موضوعات، مسائلی خاصی در راستای نیازها و غایات جامعه اسلامی است 💠 به کانال "دانش اجتماعی مسلمین" بپیوندید 🆔 @DaneshMoslemin
‼️ بی‌حجابی اجباری معاصر، عامل فقر و تبعیض 💢 همانطور که مکان اغتشاشات اخیر نشان می‌دهد، ما با نوع خاصی از بی‌حجابی مواجهیم که نه تنها در چارچوب فقر و فحشای جنسی قابل تحلیل نیست، بلکه می‌توان مدعی شد عامل فقر و تضاد طبقاتی و تبعیض در دوره معاصر در ایران هم هست. 📛 شواهد متعدد نشان می‌دهد که بی‌حجابی‌ها فقط در میان خانم‌های مجرد نیست و در میان خانم‌های متاهل و دارای فرزند نیز رایج است. این شکل از بی‌حجابی نشان می‌دهد که تحلیل آن بر اساس فحشای جنسی راهگشا نیست. مضافا اینکه علی الاغلب این بی‌حجابی‌ها در مناطق مرفه شهری رایج است و فهم آن در چارچوب فقر و فحشا با واقعیت میدانی سازگاری ندارد. 💯 فقر، می تواند معلول علل مختلفی باشد از جمله قحطی های طبیعی. اما عمدۀ فقر در دورۀ معاصر و با نظر به بازارِ مدرن، برخاسته از نظم بازار است و یکی از عوامل اصلی در نظم بازار دورۀ معاصر، تبلیغات است تا به واسطۀ آن، چرخۀ عرضه و تقاضا متوقف نشود. در همین نظام بازار است که زن و حجاب را باید در ذیل بدن‌مندی فهمید. فارغ از همۀ مباحث نظری و تاریخی بحث، فقط کافی است به این نکته دقت کنیم که بی حجابی معاصر (که به هیچ وجه مترادف با فحشا نیست) آیا در بخش های مرفه تر و مصرف‌گراتر شهری رایج است یا در بخش های پایین و حاشیه نشین و کم برخوردارتر شهری؟ ⭕️ در این نوع بدحجابی، مسئله اصلاً بر سر چادر یا مانتو و ... نیست؛ مسئله بر سر نوعی از بی حجابی است که انگیزۀ اصلیِ آن نمایش بدن است و این نمایش، معطوف به نوعی از آگاهی، هویت، تشخص و از همه مهمتر، ترقی و پیشرفت است که در ذیل توسعۀ سرمایه داری و به طور خاص تر، مقولۀ "" فهمیده می شود. ❌ پذیرش این نکته که این شکل از بی‌حجابی به واسطه تبلیغات کالایی و مصرف با احساس ترقی و پیشرفت ارتباط دارد، در واقع جایگاه این شکل خاص از بی‌حجابی را با توسعه سرمایه‌داری نشان می‌دهد. توسعه سرمایه‌داری برای چرخش چرخ بازار نیاز مبرم به تبلیغات دارد تا از یک سو امکان بازگشت سرمایه را تامین کند و از سوی دیگر، از قیام‌ها و جنبش‌های عدالت‌خواهانه و رهایی‌بخش ممانعت بعمل آورد. در تبلیغات یکی از جاذبه‌ها بی‌تردید همین شکل از بی‌حجابی و حواشی آن بعنوان سبک‌های زندگی است که هم طبقات مستضعف را از انگیزه انقلابی‌گری باز می‌دارد و آنها را درگیر سرگرمی‌های روزمره می‌کند و هم با دین و سنت و بواطن و ظواهر آن از جمله ، بعنوان مهمترین مانع ترقی و توسعه مخالفت می‌ورزد و قدم در راه هدم آنها بر می‌دارد. ⛔️ رضاشاه پهلوی در ۱۱ آذر ۱۳۱۴ به محمود جم رئیس‌‌الوزرا گفته بود که: «نزدیک دو سال است که این موضوع - - سخت فکر مرا به خود مشغول داشته است، خصوصا از وقتی که به ترکیه رفتم و زن‌های آنها را دیدم که «پیچه» و «حجاب» را دور انداخته و دوش‌به‌دوش مرد‌هایشان در کار‌های مملکت به آنها کمک می‌کنند، دیگر از هر چه زن چادری است بدم آمده است. اصلاً چادر و چاقچور، دشمن ترقی و پیشرفت مردم است». 🚫 از این منظر اخیر هرچند از حیث قالب و شکل اجرا، در چارچوب تبلیغات و صنعت فرهنگ و ترویج مُد و از طریق تصاویر مجازی و پدیده مصرف‌گرایی، گسترش پیدا کرده و می‌کند اما از حیث گره‌خوردنش با ایده ترقی و توسعه در استمرار تجددآمرانه دوره پهلوی اول است که برخلاف اقدام فیزیکی و باتوم‌محور او این‌بار از طریق سلطه فرهنگی و تسخیر ضمیرناخودآگاه جمعی بر جامعه متدین و مذهبی تحمیل می‌گردد. 💢 به‌نظر می‌رسد این دیدگاه بتواند بی‌حجابی زنان متاهل و دارای فرزند و فراگیری این پدیده در میان طبقات متوسط به بالای شهری را تا حد زیادی توضیح دهد، زیرا در اینجا بی‌حجابی یا بدحجابی و حواشی آن نظیر آرایش‌های غلیظ حتی در فصل گرم تابستان به‌مثابه یک سبک زندگی، تبدیل به انگاره ترقی و شخصیت و پیشرفت شده و به‌مثابه یک ایدئولوژی می‌تواند موجد شورش و جنبش باشد و با قانون حجاب به‌مثابه انگاره حجاب اجباری مواجه شده و مقابله با آن را بعنوان آزادی و رهایی و بعضا سعادت به صحنه بکشاند. 💠 به کانال "دانش اجتماعی مسلمین" بپیوندید 🆔 @DaneshMoslemin
هدایت شده از حمید پارسانیا
💠 راه‌های نرفته جامعه شناسی تشیع 🔸برخی جامعه شناسان دین در ایران در مقام تحلیل «موقعیت جامعه شناسی تشیع در ایران» بر این باورند که امروزه در جامعه ما «جامعه شناسی تشیع» از مرحله طرد و رد به مرحله پذیرش انتقادی رسیده است، پذیرش این گفته، قدری محل تامل است؛ چرا که گرایش جامعه شناسی تشیع در ایران شاید سه دهه بیشتر تاریخ جدی نداشته باشد و بیشتر فعالیت‌ها و مطالعات شیعه شناسی به خارج از ایران مربوط می‌شود؛ هر چند که بر این باورم این مطالعات با رشد قابل ملاحظه ای در حال گسترش است. 🔸از همان روزی که «جامعه شناسی» وارد ایران شد، با دوگانه ای مواجه بود که این دوگانه در مورد «جامعه شناسی تشیع» و «اسلام» هم موضوعیت دارد؛ به این معنا که اگر اسلام یا تشیع را «ابژه» بگیریم، این سوال مطرح می شود که «سوژه» کیست؟ بنابراین اگر نسبت به این سوژه مقاومتی هم صورت گرفته است، بیشتر از این جهت است. 🔸اتفاقا همان موسساتی که با جامعه شناسی و علوم اجتماعی مخالفت کردند، نخستین مراکزی بودند که این علوم را وارد ایران کردند و در این خصوص آنچنان تقدم و تاخر تاریخی وجود ندارد. البته این مواجهه، مواجهه بدی نیست اگر یک شکل جدی و نظری پیدا کند. ما نیاز داریم که بین «جامعه شناسی» و «مطالعات تشیع» گفت وگو و تعامل بیشتری صورت گیرد؛ خود این موسسات حوزوی «ابژه» شوند و بررسی کنیم که این موسسات چه کاری انجام می دهند؟ چه مساله ای دارند؟ اینها معمولا موسسات پیرا حوزه ای هستند و باید بررسی کرد که در چه نسبتی با حوزه و دانشگاه قرار می گیرند؟ چه ساختارهایی دارند یا باید چه اصلاحات ساختاری بیابند؟ 🔸واقعیت این است که «تشیع» به عنوان یک فرهنگ، یک هستی شناسی و مبانی فلسفی و معرفت شناسی خاص دارد و باید بررسی کرد که فرهنگ تشیع در چه نسبتی با اندیشه علمی و اجتماعی قرار می گیرد؟ آیا اساسا با اندیشه علمی اجتماعی تعاملی دارد یا یک «ابژه ساکت» است؟ اگر بخواهد فعال باشد در «سوژه» چه تاثیراتی را خواهد گذاشت؟ اینها مباحث بسیار جدی است که باید به آن در ذیل عنوان «جامعه شناسی تشیع» پرداخته شود. 🔻جامعه شناسی تشیع در ایران هنوز به این سطح از مطالعات نرسیده است تا بتواند پاسخگوی این پرسش ها باشد. ✍️ استاد حمید پارسانیا 🆔@parsania_net
راهبرد پارادایم سازی اسلامی در حوزه جامعه شناسی زنان و جنسیت.pdf
حجم: 340.4K
راهبرد پارادایم سازی اسلامی در حوزه جامعه شناسی خانواده و جنسیت این مقاله با هدف زمینه سازی جهت توسعه علوم انسانی اسلامی به طور عام و تاسیس پارادایم یا الگویی برای جامعه شناسی اسلامی خانواده و جنسیت به طور خاص، به بررسی مهم ترین مبانی پارادایمی یا پیش فرض های معرفت شناختی، هستی شناختی، ارزش شناختی و روش شناختی یک جامعه شناسی اسلامی با تاکید بر حوزه مطالعات خانواده و جنسیت می پردازد. پذیرش دین به عنوان یکی از منابع معرفتی در علم، توجه به تبیین های غایت شناختی الهی، تاکید بر عقلانیت نظری و عملی، فطرت و تفاوت های طبیعی زن و مرد به عنوان مبانی انسان شناختی، درج سنت های اجتماعی و تاریخی به مفهوم قرآنی آن در ذیل عنوان قانون مندی اجتماعی، در نظر گرفتن خدا و موجودات ماورائی در تحلیل های اجتماعی و رد نسبیت گرایی ارزشی، ویژگی هایی هستند که این پارادایم پیشنهادی را از دیگر پارادایم های موجود در علوم اجتماعی متمایز می کنند، ضمن آنکه از نظر پذیرش مدل های رایج تبیین، تاکید بر هویت مستقل فرد و جامعه و دفاع از جانبداری ارزشی در علم، میان این پارادایم و پارادایم های موجود یا دست کم برخی از آنها مشابهت وجود دارد. 💠 به کانال "دانش اجتماعی مسلمین" بپیوندید 🆔 @DaneshMoslemin
حدیث پیمانه 🌐 انقلاب اسلامی ایران با توجه به ایجاد دگرگونی بنیادی در ابعاد مختلف جامعه و نیز ویژگی ممتازی که نسبت به سایر انقلاب های بزرگ دنیا دارد، از جنبه های مختلف قابل بررسی است که یکی از آنها شناخت جریان ها و نیروهای اجتماعی و سیاسی، اعم از نیروهای مذهبی، روشنفکران، سازمان ها، احزاب و گروه های مختلفی است که در تحولات انقلاب شرکت داشته اند. ✅ در کتاب حدیث پیمانه علاوه بر توجه به جریانهای صدر اسلام و نیز اصول اعتقادی و حرکت سیاسی تشیع، ویژگی های نیروهای اجتماعی و سیاسی ایران در دوره های مختلف تاریخ معاصر، صفویه، قاجاریه، پهلوی اول و دوم و نیز پس از پیروزی انقلاب اسلامی را به تفصیل بررسی کرده است. 💯 مطالعه این کتاب به شناختی دقیق از جریانها، احزاب و گروههای قبل و بعد از انقلاب اسلامی منجر می شود. مذهب و عصبیت، غرب و غربزدگی، منورالفکری و استبداد استعماری، روشنفکری در جابجایی قدرت، سنت و تجددطلبی دینی، نیروهای اجتماعی و انقلاب اسلامی ایران از فصلهای این کتاب هستند. ✳️ حرکت سیاسی تشیع، واقعیت اجتماعی تشیع از صفویه تا قاجاریه، جریان شناسی ماسونی ها، نیروهای اجتماعی و مذهبی ایران، ویژگی روشنفکری در ایران، انقلاب اسلامی و استکبار جهانی، انقلاب اسبامی و نیروی روشنفکری و انقلاب اسلامی و نیروهای مذهبی و… از جمله موضوعاتی هستند که نویسنده کتاب به تحلیل و تبیین آنها پرداخته است. 📔 کتاب از سوی نشر معارف در ۴۰۸ صفحه منتشر شده است. 💠 به کانال "دانش اجتماعی مسلمین" بپیوندید 🆔 @DaneshMoslemin
📔 جستارهایی در الهیات اجتماعی 🔹 الهیات اجتماعی شاخه‌ای از الهیات است که وظیفهٔ آن بررسی الهیاتی جامعه، نهادهای جامعه، پدیده‌ها و مسائل اجتماعی است. در الهیات اجتماعی، حیات اجتماعی بشر و مسائل مربوط با آن محور بررسی از منظر دین است. ♨️ مسائلی نظیر رابطهٔ مردم با حکومت، آداب اجتماعی، خانواده، تعلیم و تربیت، جنگ و صلح که از لوازم حیات اجتماعی بشر قلمداد می‌شوند. این مسائل همواره در زندگی انسان مطرح بوده است؛ بنابراین اگر گریزی از زندگی اجتماعی نیست و اگر دین در اندیشه و عمل انسان امروزی دخیل است، به ناگزیر باید به الهیات اجتماعی پرداخت. 📚 کتاب جستارهایی در الهیات اجتماعی مجموعه مقالاتی از محمد لگنهاوسن است که در نه فصل تنظیم شده است: درآمدی به الهیات اجتماعی پروتستان از آغاز نهضت اصلاح دین تا هگل، درآمدی به الهیات اجتماعی پروتستان از ظهور جامعه گرایی مسیحی در آلمان تا ظهور انجیل اجتماعی، درآمدی تاریخی به الهیات اجتماعی کاتولیک، رابطهٔ فلسفهٔ سیاسی و الهیات سیاسی از منظر اسلامی، حکمت عملی ابن‌سینا، اسلام و نظریهٔ جنگ عادلانه، نقش شریعت در زندگی مسلمانان، تأملات فلسفی در نسبت قانون و اخلاق در شیعه، چالش‌های معاصر دربارهٔ اخلاق دینی. 📝 این کتاب توسط منصور نصیری ترجمه شده و انتشارات هرمس آن را منتشر کرده است. 💠 به کانال "دانش اجتماعی مسلمین" بپیوندید 🆔 @DaneshMoslemin
🔻 تأمّل دربارۀ کتاب «چیستی و نحوۀ وجود فرهنگ»-1 🖋 مهدی جمشیدی ۱- کتاب «چیستی و نحوۀ وجود فرهنگ: نگرشی نوین به فلسفۀ فرهنگ»، اثر استاد سیدیدالله یزدان‌پناه است که در حجم ششصد صفحه به تازگی منتشر شده است. کتاب در آنجا که وارد قلمرو فلسفۀ فرهنگ می‌شود و می‌خواهد با تکیه بر مبادیِ فلسفی، فلسفۀ فرهنگ را صورت‌بندی کند، به‌شدّت متأثّر از علامه مرتضی مطهری -رضوان‌الله‌تعالی‌علیه- است، تا آنجا که باید گفت او در «زیر سایۀ» تأمّلات استاد مطهری به سر می‌برد و «انگارۀ جدید»ی را پدید نیاورده است. فضل او، «عبور از مطهری» و «شکل‌دهی به یک رهیافت معرفتیِ جدید» نیست، بلکه او توانسته است که اوّلاً، زیرساخت‌های فلسفی را به تفصیل بیابد و در هندسه‌ای موجّه، آنها را بازآفرینی کند؛ و ثانیاً، آنچه را که مطهری به «اجمال» و «اختصار» بیان کرده است را «شرح» و «بسط» بدهد و «نتایج» و «دلالت‌ها»ی آن را بیان نماید. به‌هرحال، رهیافت کتاب، چیزی متفاوت با «صورت‌بندیِ مطهری» از مسأله نیست و نوآوری‌هایش را باید در حوزه‌های دیگر طلب کرد. ۲- البتّه کتاب در عین این‌که بر مطهری تکیه می‌کند و از روزنه‌ای که او گشوده، به فرهنگ می‌نگرد، امّا مبتنی بر همۀ نظرات مطهری نیست و فقط «تکه‌ها»یی را برگرفته و حجم وسیعی را وانهاده است. به‌بیان‌دیگر، کتاب از «پیشینه‌شناسیِ تفصیلی»، غفلت کرده و از همۀ آراء و اندیشه‌های مطهری، بهره نگرفته است، درحالی‌که گویا مدّعیِ خوانش مطهری نیز هست. اگر چنین نقصی وجود نمی‌داشت، کتاب می‌توانست هم از مطهری، استفادۀ بیشتری ببرد و هم چه‌بسا گام‌های جلوتری از او بردارد و تصوّر نمی‌کرد آنچه را که او می‌گوید از ذهن مطهری، پنهان مانده بوده است. شاید کتاب «نظریۀ فرهنگیِ استاد مطهری» که در سال نود و دو منتشر شده است، به‌خوبی می‌توانست این نقصان را برطرف سازد، امّا به آن توجّه نشده است. ازاین‌رو، ارجاعات این کتاب به مطهری - در مقام شناخت و تحلیل آنچه که از مطهری در این باره به جا مانده است- بسیار کمتر از کتاب «نظریۀ فرهنگیِ استاد مطهری» است، با این‌که حدود نُه سال فاصلۀ میان این دو اثر وجود دارد و طبیعی است که انتظار می‌رود اثر دوّم، جامعیّت بیشتری از اثر اوّل داشته باشد. ۳- یکی از این فضیلت‌های این اثر، توانمندی آن در مقام «بسط» و «شرح» و «پروردن» است؛ چنان‌که ادبیّات پهن‌دامنه‌ای دربارۀ سرفصل‌های متعدّدی تولید شده است که امروز، حاجت به آنها جدّی است. کتاب توانسته از سرنخ‌ها و اشاره‌ها، بهره‌برداری کند و هر مسأله را بپروراند و شاخ‌وبرگ بدهد و یک «فضای مفهومیِ مبسوط» را پدید آورد که افزون بر بضاعت‌های دیگرش، به سبب حجمش نیز دیده شود. ۴- کتاب به «فلسفۀ اسلامی»، وفادار مانده است و تعلّق خاطرش به فلسفۀ فرهنگ، موجب غلتیدنش به قلمرو «فلسفه‌های غربی» نشده است. کتاب، میان منِ خویش - که فلسفۀ اسلامی است - و دیگری‌های فلسفی‌اش، «مرزبندی» می‌کند و گرفتار گرته‌برداری‌ از فلسفه‌های غربی نمی‌شود. هستند کسانی‌که ادّعای تفلسف اسلامی دارند امّا در عین حال، همین که وارد «حوزه‌های معرفتیِ تازه» می‌شوند و می‌خواهند اندیشه‌ورزی کنند، خودآگاه یا ناخودآگاه، برگردان‌هایی از فلسفۀ غربی را تکرار می‌کنند. ۵- از طرف دیگر، کسانی نیز هستند که ادّعای تولید «فلسفۀ مضاف» دارند امّا در مقام ترجمۀ «فلسفۀ مطلق» به «فلسفۀ مضاف»، ناکام می‌مانند و نمی‌توانند «امتدادها» و «دنباله‌ها»ی فلسفۀ اسلامی را بیابند. ازاین‌رو، فقط فلسفۀ مطلق را تکرار می‌کنند. چنین «تبدیل» و «ترجمه‌»ای، بسیار دشوار و دیریاب است و کسانی بر اثر خامی، سودای آن را دارند. امّا این کتاب توانسته بخش مهمی از مباحث فلسفۀ اسلامی را به قلمرو فلسفۀ فرهنگ، وارد کند و امر ترجمه و تبدیل را به انجام برساند. در واقع، آنچه‌ که در نیمۀ دوّم کتاب درج شده است، به‌راستی، از سنخ فلسفۀ مضاف است، نه فلسفۀ مطلق. ۶- در نیمۀ دوّم کتاب، شاهد ادبیّاتی هست که حاصل تلفیقی خوش‌ساخت و یک‌دست از «فلسفۀ اسلامی» و «فلسفۀ علوم اجتماعی» است؛ چنان‌که گویا کتاب پس از غور و تعمّق ابتدایی، هرچه که به جلو پیش می‌رود، به کمال و پختگی نزدیک می‌شود و به ذهنیّتی دست می‌یابد که قادر به هم‌آمیزیِ واقعی و غیرنمایشیِ این دو قلمرو معرفتی می‌شود. این ادبیّات، مبدعانه و نوپدید نیست، امّا این‌که یک شخصیّت متعلّق به انگارۀ فلسفۀ اسلامی بتواند به آن دست یابد و در چهارچوب آن، فهم خود را روایت کند، بلکه حتّی فهم خود را با تکیه بر آن بیافریند، یک اتّفاق خوشایند و کم‌سابقه است. https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi
🔻تأمّل دربارۀ کتاب «چیستی و نحوۀ وجود فرهنگ»-۲ 🖋 مهدی جمشیدی نویسندۀ فاضل این اثر در تعریف فرهنگ آورده است: انباشت معنا در فاهمۀ عمومی. در این باره باید به چند نکته اشاره کرد: ۱- فرهنگ، خودِ "انباشت" نیست، بلکه "چیز"ی است که انباشته شده است. فرهنگ، "روند" و "شدن" - از قبیل انباشت - نیست، بلکه "مضمون" و "درون‌مایه" است. به‌بیان‌دیگر، "فرایندهای معطوف به فرهنگ"، خودِ فرهنگ نیستند، بلکه "فرهنگ‌ساز" هستند. در اینجا، حتّی نمی‌توان "انباشت" را به‌مثابه "علّت صوری" در نظر گرفت؛ چون علّت صوری در خودِ "شیء"، ظهور و تحقّق دارد، درحالی‌که عمل انباشته‌شدن، روند ناظر به "تجمیع و تراکمِ علّت مادّی" است، نه "هیأت" و "هندسه" و "کالبد"ی که علّت مادّی را صورت‌بندی و نظام‌بخشی می‌کند. پس باید گفت "معانیِ انباشته‌شده"، نه "انباشت معنا". ۲- حتّی "انباشته‌شدگی" نیز آنچنان مهم و تعیین‌کننده نیست، بلکه چه‌بسا یک فرهنگ، چندان قدمت و دیرینگی نداشته باشد و مجال نیافته باشد که "فربه" و "متراکم" شود. ازاین‌رو، فرهنگ "نحیف" و "رقیق" نیر فرهنگ است. برخی فرهنگ‌ها، قویم و غنی هستند و برخی دیگر، فقیر و ضعیف، امّا هر دو در فرهنگ‌بودگی، مشترک و متّحد هستند. در واقع این خصوصیّت، از اوصاف عَرَضی فرهنگ است، نه اوصاف ذاتی. ۳- آنچه که از انباشته‌شدگی مهم‌تر است، "اتّفاق" و "اجماع" است؛ یعنی فرهنگ، امری است که در جامعه، "رایج" و "مستقر" است و "عموم افراد"، از آن تبعیّت می‌کنند. روشن است که فرهنگ، مجموعه‌ای از ارزش‌هاست، امّا مسأله این است که ارزش‌های فرهنگی، "ارزش‌های اجتماعی‌شده" هستند. ارزش‌های فردی، واقعیّت‌هایی از سنخ عادت و سلیقه هستند، نه فرهنگ. بدین جهت، فرهنگ در نسبت مستقیم با "جامعه" و در اتّصال ذاتی با آن، موجودیّت می‌یابد. ۴- در عین حال، نباید غفلت کرد که مقصود از "غالب" و "حاکم" بودن، این نیست که باید فقط آنچه که به‌طور مطلق در "همۀ جامعه"، مستقر است را فرهنگ دانست، بلکه چه‌بسا "پاره‌های جامعه" نیز "ارزش‌های فرهنگیِ خاص" داشته باشد و در این حالت باید از "خُرده‌فرهنگ" سخن گفت. پس خصوصیّت "عمومیّت" نیز، شرط مطلق نیست. ۵- "محمل" و "بستر" فرهنگ نیز فقط "فاهمۀ عمومی" نیست؛ چراکه فرهنگ، منحصر به "امر ذهنی" نیست که بتوان آن را به "واقعیّت‌های فهم‌شونده" محدود کرد. اجزای فرهنگ، هم از قبیل "شناخت‌ها/ باورها/ بینش‌ها" هستند و هم از نوع "خلقیّات/ روحیّات/ مَنش‌ها" و هم از سنخ "رفتارها/ کردارها/ کنش‌ها". ازاین‌رو، فرهنگ بر "انسان" مترتّب می‌شود، بلکه چون "اشیای فرهنگی" نیز وجود دارند که دلالت فرهنگی دارند، فرهنگ حتّی بر غیرانسان نیز بار می‌شود. استاد مطهری در تعبیر دقیق خویش می‌گوید فرهنگ، "روح جامعه" است نه "ذهن جامعه". فهم، یکی از خصوصیّات و لوازم روح است. https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi
🌐 قوی اما مستضعفیم! 🔸 وقتی موشکها و پهپادهایت را برای دفاع یا تهاجم به دشمن، نو و دقیق می کنی؛ او میدان جنگ (نه بازی) را عوض می کند! میدانی که نه غلبه حجت (استدلال) در آن تمام کننده است و نه قدرتِ نظامی و...! 🔻 انقلاب اسلامی -که ایده های اساسی اش روزی برایش قدرت نرم در منطقه و بلکه جهان شده- امروز قدرت سخت اش زبانزد می شود اما در میادین نرمی به چالش کشیده می شود که میدان او نبوده/نشده/ نیست! یعنی انقلاب، ارزشهای خود را در آنجا بماهو حقه بازتولید و رشد نداده است؛ میادین: فوتبال/ اینستاگرام/ جنگ هشتگ ها و... 📱 چین با "تیک تاک" به جنگ اینستاگرامِ آمریکایی رفت. جنگی صرفاً سیاسی اما بوسیله همان ارزشهای آمریکایی اینستاگرام! جمهوری اسلامی نه به لحاظ سخت افزاری بلکه به لحاظ ارزشهای فرهنگی اش نمی تواند تیک تاکِ ایرانی داشته باشد که همه سرگرمی ها و سکس و رقص و انواع دیگرباشی ها درش باشد و فقط آمریکایی نباشد! هرچه "روبیکا"یش، اینستاگرامی تر شود، از ارزشهای انقلابش دور تر میشود و هرچه پلتفرم هایش "ایتا"ای تر شود شهروندان و بخصوص جوانانش را بیشتر از دست می دهد! ⚽️ جام جهانی سالها "پوششِ" جنایات غربِ وحشی و "روکشِ" خیانات دست نشاندگان استعمار بوده اما اینبار برای جمهوری اسلامی نه پوششی است و نه روکشی؛ خودِ میدان نبرد است. نبردی که نه بازکنان تیمش، همه رزمندگان کربلای۵ و مدافعان حرم و تجلی ارزشهای انقلاب اند و نه تماشاگران کشورش همه با تیم جمهوری اسلامی اند! افراد تیم سرودملی نمی خوانند، کاپیتان با نام خدای رنگین کمان(!) شروع و کنار داغدیدگان حوادث اخیر اعلام حضور می کند. جمعیت بالایی از تماشاگران هم در خانه ها روی سکوهای تیم رقیب می نشینند یا تماشا را تحریم می کنند! دبل گل زن ایرانی محبوب اروپا را روزنامه ای داخلی "پوچ" تیتر می کند! و... 🔺 راه حل دو دیگریِ گفتمان انقلاب اسلامی واضح است: - متحجران: علیه فجازی و صرفاً محدودیت برای همه پلتفرم های نوبه نو شونده اش/ علیه فوتبال و جام جهانی بلکه علیه تیم ملی و بازیکنان وطن! - دگر اندیشان: موافق فجازیِ جهانی و جام جهانی و همه استاندارد سازی های بین المللی نظام سلطه؛ خواهان استحاله ج.ا در مقتضیات آنها (اینبار اغلب علیه تیم ملی بخصوص بازیکنان مقید به ارزشهای ج.ا) ‼️ راه حل "گفتمانِ جمهوری اسلامی" (با تاکید بر دو رکن اش: ارزشهای اسلامی و مردم) اما در ایندو معلوم نیست! ❓می خواهد با ورزش بخصوص فوتبال و ورزش بانوان، متن و حاشیه های المپیک و جام جهانی چه کند؟! امتداد خود را چگونه در آنها تعریف و تعبیه می کند؟! صرفاً پوشاندن سر زنانِ ورزشکار -که هر روز به کلاه نزدیک تر و بعضاً حذف میشود- را امتداد ارزشهای خود می داند؟! با فضای مجازی غیر از فیلترینگ چه چاره ای دارد؟! فجازی ایرانی اسلامی انقلابی چگونه محیطی است که همه شهروندان را در خود جای داده و راضی نگه دارد؟! ❗️پاسخها کماکان سیاسی بلکه نظامی است: اینها مهم نیست؛ مهم قدرت نظامی ما و دست برترمان در منطقه برای اخراج آمریکا و نابودی اسرائیل است! ❗️ ناپاسخی هم عمدتا بخاطر اختلاط گفتمان اصیل با دو دیگری خود در سیاستگذاری و اجراست! ✅ شاید حوادث این دوماه و نحوه مواجهه اعتماد عمومی با ج.ا و مواجهه اینبار جامعه بزرگ فوتبال دوستان با تیم ملی، این عبرت را بدهد که اگر در این میادین نرم دست برتر نداشته باشیم، علمیات نظامی بلکه حتی دفاع مشروع از خود در افکار عمومی متهم و محکوم به شکست است! ⬅️ حوادث این دوماه آئینه ای خداداد بود برای اجابت دعای: "اَوقِفنِی عَلی مراکِزِ اِضطِرارِی! خدایا نقاط اضطرار و ناتوانی ام را به من بنمایان"!(دعای عرفه) یافتن نقاط اضطرار برای سست عنصرها، ترس و یأس می سازد؛ اما راسخ الایمان ها را به جدّ و جهد نظری و عملی وامیدارد و التجائشان به خداوند را بیشتر می کند. 💠 به کانال "دانش اجتماعی مسلمین" بپیوندید 🆔 @DaneshMoslemin