می گفت شب قبل از شهادتش تو مقر نشسته بودیم.
صحبت از شهادت بود . یهو حاج عبدالله گفت :
" من شهید شدم ، منو با همین لباس نظامی ام خاکم کنید. "
بچه ها زدن زیر خنده و شروع کردن به تیکه انداختن .
حالا تو شهید شو .. !
شهیدم بشی تهران بفرستنت باید کفن بشی .
سعی میکنیم لباس نظامی ات رو بزاریم تو قبر .. !
تو خط مقدم بودیم که خبر شهادت #حاج_عبدالله رو شنیدیم .
محاصره شده بودن ، امکان برگشتشون هم نبود .
شهید شد و پیکرش هم موند دست #تکفیری_ها .
سر از تنش جدا کرده بودن و عکس هاش رو هم گذاشته بودن تو اینترنت .
بحث تبادل اجساد رو مطرح کرده بودیم که تکفیری ها گفته بودن خاکش کردیم .
چون پیکر سر نداره دیگه قابل شناسایی نیست ...
حاج عبدالله به آرزوش رسید ...
شهید حاج عبدالله اسکندری
#در_محضر_شهدا
شهید والامقام یوسف لَرنی، شاگرد زرنگ کلاس درس و کنکور، با کوله باری از کتاب و جزوه راهی جبهه شد و در خاکریزها درس خواند تا اینکه در رشته علوم آزمایشگاهی دانشگاه تبریز قبول شد. زمانیکه خبر قبولیاش آمد، خبر شهادتش را هم آوردند.
#در_محضر_شهدا
از همان سن کودکی و نوجوانی علاقه خاصی به امام زمان(عج) داشت.
می گفت: من دوست دارم امام زمانم (عج ) از من راضی باشد.
نماز امام زمان(عج) را همیشه می خواند.
صورت امیر را زنبور نیش زده بود. به حالت بدی متورم شده بود، اما اصرار داشت در مراسم تشییع شهید نوژه شرکت کند. وقتی از مراسم برگشت دیدم جای نیش زنبور خوب شده است.
ازش پرسیدم چه شده:
گفت: وقتی تابوت شهید نوژه تشییع می شد مردی نورانی را دیدم که سوار بر اسب در میان جمعیت بود. آن آقا شمشیری بر کمرش بود و روی شمشیرش نوشته بود: یا مهدی-عج، یکباره امام به سراغم آمدند و پرسیدند: «صورتت چرا ورم کرده؟» بعد آقا دستی به صورتم کشید و گفت خوب می شود. باورش برای خیلی ها سخت بود. اما نشانه ای که نشان از بهبودی امیر بود مرا به تعجب وا داشت. من حرف امیر را باور کردم. من که پدرش بودم از او گناهی ندیدم. بارها[او را] در حال خواندن نماز امام زمان(عج) دیده بودم. برای کسی از این ماجرا چیزی نگفتم چون باورش سخت بود.
شهید #امیر_امیرگان در سال 1366 به شهادت رسید. همه بدنش سوخته بود. ولی تعجب کردم. فقط گونه سمت راست صورت امیر همان جایی که آقا دست کشیده اند سالم مانده بود؛ حالا مطمئن شدم که فرزند پاک و مؤمن من در نوجوانی به خدمت امام-زمان-عج مشرف شده است.
#در_محضر_شهدا
#در_محضر_شهدا♥
دیروز از هر چه بود گذشتیم و امروز از هر چه بودیم!!!
آنجا پشت خاکریز بودیم و اینجا در پناه میز!!!
دیروز دنبال گمنامی بودیم و امروز مواظبیم ناممان گم نشود!!!
جبهه بوی ایمان میداد و اینجا ایمانمان بو میدهد!!!
الهی:
نصیرمان باش تا بصیر گردیم!!!
بصیرمان کن تا از مسیر برنگردیم!!!
و آزادمان کن تا اسیر نگردیم.!!!
شهید شوشتری
#در_محضر_شهدا♥
در زمان غیبت به کسی منتظر می گویند که منتظر شهادت باشد..
شهید مهدی زین الدین
#در_محضر_شهدا
فحش اگر بدهند آزادی بیان است. جواب اگر بدهی …بی فرهنگی! سوال اگر بکنند آزاد اندیشند.سوال اگر بکنی تفتیش عقاید! سوال اگر بکنند آزاد اندیشند.تهمت اگر بزنند در جستجوی حقیقتند. جواب اگر بدهی دروغگویی!مسخره ات بکنند انتقاد است. جواب اگر بدهی دروغگویی!اگر تهدیدت کنند دفاع کرده اند. اگر از عقایدت دفاع بکنی خشونت طلبی. حزب اللهی بودن را با تمام تراژدی هایش دوست دارم
#شهید_آوینی♥
#در_محضر_شهدا
خیلی گشته بودیم، نه پلاکی، نه کارتی، چیزی همراهش نبود.
لباس فرم سپاه به تنش بود. چیزی شبیه دکمه ی پیراهن در جیبش نظرم را جلب کرد،
خوب که دقت کردم، دیدم یک نگین عقیق است که انگار جمله ای رویش حک شده.
خاک و گل ها را پاک کردم. دیگر نیازی نبود دنبال پلاکش بگردم. روی عقیق نوشته بود:
« به یاد شهدای گمنام»
#شهید_گمنام
#در_محضر_شهدا
موقع ذڪࢪ گفٺن ، انگشٺانش ࢪا فشاࢪ می داد . می گفٺ : آن دنیا این انگشٺان
گواهی می دهند ڪہ من ذڪࢪ گفتم .
#شهیدحمید_سیاهکالی_مرادی♥
#در_محضر_شهدا
خون دادن بࢪای امام خمینی (ره) زیباست
اما خون دل خوࢪدن برای امام خامنہ ای از آن زیباتر است
#شهید_آوینی
چیزی از تشهد نماز کم یا زیاد نکنیم حتی اگر شهادت به حقانیت امیرالمونین باشد.
#نـمــاز 📿
#احکام 🕌
#در_محضر_شهدا