✨ اینجا شیعه خانه ماست ... ما نمیگذاریم سقوط کند، ما نگهش میداریم.
🔥 در دوران جنگ جهانی اول و اشغال ایران توسط قوای انگلیسی و روسی، که حملات و هجومها به ملّت شیعه اوج گرفته بود، مرحوم آیت الله العظمی نائینی خیلی پریشان بودند و نگران از اینکه این وضع به کجا خواهد انجامید، نکند که این کشور محبّ و دوستدار امام زمان علیه السّلام از بین برود و سقوط کند.
در همین زمانها، شبی به امام عصر علیه السّلام متوسل میشوند و در حال توسّل و گریه و ناراحتی به خواب میروند و خواب میبینند:
🇮🇷 دیواری است به شکل نقشه ایران و این دیوار شکست برداشته و خم شده و در حال افتادن است. در زیر این دیوار، یک عده زن و بچه نشستهاند و دیوار دارد روی سر اینها خراب میشود.
▫️ مرحوم نائینی وقتی این صحنه را میبینند به قدری نگران میشوند که فریاد میزنند و میگویند که:
🔹 خدایا! این وضع به کجا خواهد انجامید؟
✨ دراینحال میبینند که حضرت ولیّ عصر علیه السّلام تشریف آوردند و انگشت مبارکشان را به طرف دیواری که خم شده و در حال افتادن بود، گرفتند و آن را بلند کردند و دومرتبه سرجایش قرار دادند و بعد فرمودند:
🔸 «اینجا شیعه خانه ماست. میشکند، خم میشود، خطر هست، ولی ما نمیگذاریم سقوط کند، ما نگهش میداریم.» (۱)
⬅️ میر مهر جلوههای محبت امام زمان (علیه السلام)، صفحه: ۲۵
(۱). فرازهایی از تجلّیات امام عصر (عج)، ص ۵۴؛ ملاقات با امام عصر علیه السّلام، ص ۱۳۶.
🏷 #امام_زمان_عج #ایران #تشرفات #شیعیان #آیت_الله_نائینی_ره
💚در مسیر مهدویت💚
🌐 @DarMasireMahdaviat
🧮 S4W94
⭕ تشرف زهرى در زمان غيبت صغرى
🔰 زهرى مىگويد:
▫️ من تلاش فراوانى براى زيارت حضرت صاحب الامر (ع) داشتم، اما به اين خواسته نرسيدم.
تا آن كه بـه حـضور محمد بن عثمان عمروى - نايب دوم حضرت در غيبت صغرى - رفتم و مدتى ايشان را خدمت نمودم.
روزى التماس كردم كه مرا به محضر آن حضرت برساند.
قبول نكرد، ولى چون زياد تضرع كردم، فرمود:
🔸 فردا، اول روز بيا.
▫️ روز بعد، اول وقت به نزد او رفتم.
ديدم شخصى آمد كه جوانى خوشرو و خوشبو در لباس تجار، همراه او بود و جنسى با خود داشت.
در اين جا عمروى به آن جوان اشاره كرد، كه اين است آن كه مى خواهى.
مـن بـه حـضـور آن حـضـرت رفـتم و آنچه خواستم سؤال كردم و جواب شنيدم.
بعد، حضرت به در خانهاى كه خيلى مورد توجه نبود، رسيدند و خواستند داخل آن خانه شوند كه عمروى گفت:
🔸 اگر سؤالى دارى بپرس، كه ديگر او را نخواهى ديد.
▫️ رفتم كه سؤالى بپرسم، اما حضرت گوش ندادند و داخل خانه شدند و فرمودند:
🔶 ملعون است، ملعون است، كسى كه نماز مغرب را تا وقتى كه ستاره در آسمان زياد شود، تاخير اندازد.
ملعون است، ملعون است، كسى كه نماز صبح را تا وقتى كه ستاره ها غايب شوند، تاخير اندازد.
⬅ «برکات حضرت ولی عصر (عج)» اثر سید جواد معلم
#مهدویت #تشرفات #امام_زمان_عج #نماز #نماز_اول_وقت
💚در مسیر مهدویت💚
🌐 @DarMasireMahdaviat
🧮 S4W1
3.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔥 اغتشاشگری که قصد داشت پرچم امام حسین (ع) را آتش بزند در دام آتش خود سوخت
◻طبق فیلمهای ثبت شده از دوربینهای مدار بسته بجنورد، فردی که قصد داشت پرچم اباعبدالله حسین (ع) را مورد تعرض قرار دهد، گرفتار آتشی شد که خود افروخته بود.
⬅️ خبرگزاری مهر خراسان شمالی
mehrnews.com/xYJJs
مرحوم کافی (ره)امام زمان(عج) را فراموش کردیم - مرحوم کافی.mp3
زمان:
حجم:
2.37M
⭕️ امام زمان (عج) را فراموش کردیم
🎙مرحوم کافی (ره)
#امام_زمان_عج #سخنرانی_مذهبی #مرحوم_کافی #گناه
💚در مسیر مهدویت💚
🌐 @DarMasireMahdaviat
🧮 S6W17
❇️ مهم ترین خواسته ی شیخ رجبعلی خیاط
✅ یکی از دوستان شیخ -رجبعلی خیاط- نقل میکند:
▫️ در سال هایی که خدمت ایشان بودم، احساس نکردم که خواسته مهمی جز فرج حضرت ولی عصر -عجل الله تعالی فرجه- داشته باشد. به دوستان هم تذکر میداد که حتی الامکان، چیزی جز فرج آقا از خداوند تقاضا نکنید. حالت انتظار تا حدی در جناب شیخ قوت داشت که اگر کسی از فرج ولی عصر -عجل الله تعالی فرجه- صحبت میکرد، منقلب میشد و میگریست. (۱)
✅ یکی از شاگردانش میگوید:
▫️ او خود همیشه متوجه آن بزرگوار بود، ذکر صلوات را بدون « وعجل فرجهم » نمیگفت، جلسات ایشان بدون تجلیل از امام عصر- عجل الله تعالی فرجه- و دعا برای فرج برگزار نمیشد، در اواخر عمر که احساس میکرد قبل از فرج از دنیا میرود به دوستان میگفت:
🔸 «اگر موفق به درک حضور حضرتش شدید، سلام مرا به او برسانید.» (۲)
✅ فرزند شیخ رجبعلی نکوگویان در مورد آخرین لحظات عمر پربرکت پدرش میگوید:
▫️ «… وضو گرفت و وارد اتاق شد و رو به قبله نشست.
✨ به ناگاه از جا برخاست و با لبی خندان گفت:
🔸آقاجان! خوش آمدید!
▫️ دست داد و دراز کشید و در حالی که خنده بر لب داشت، جان به جان آفرین تسلیم کرد.»
⬅️ آداب انتظار عارفان. حمزه کریم خانی
(۱). کیمیای محبت، صفحه ۵۷
(۲). کیمیای محبت، صفحه ۵۸
🏷 #امام_زمان_عج #امام_زمان #منتظران_ظهور #دعای_فرج #سخن_بزرگان #شیخ_رجبعلی_خیاط
💚در مسیر مهدویت💚
🌐 @DarMasireMahdaviat
🧮 S7W102
جواد مقدمبی تو ای صاحب زمان - جواد مقدم.mp3
زمان:
حجم:
2.65M
🔘 بی تو ای صاحب زمان
🎤 جواد مقدم
🏷 #امام_زمان_عج #امام_زمان #ظهور #صوت_مهدوی #جواد_مقدم
💚در مسیر مهدویت💚
🌐 @DarMasireMahdaviat
🧮 S9W46
❇️ توصیه حاج شیخ حسنعلی نخودکی (اصفهانی) به توسّل در مسجد جمکران برای رفع مشکل خدمت وظیفه در زمان رضاشاه
🔰 مرحوم آیه اللّه حائری مرقوم داشتهاند:
▫️ جناب آقای حاج شیخ عبد اللّه مهرجردی، از وعاظ مشهور خراسان بوده و متجاوز از چهل سال است که ایشان را به خوبی میشناسم و آدم فاضل و درست و با محبتی است؛ ایشان در اواخر سلطنت رضا پهلوی- که بر اهل علم خیلی سخت گرفته بود- به مرحوم حاج شیخ حسنعلی مراجعه میکند تا از راهنماییهای معنوی او بهرهمند گردد و راه حلی برای مشکلی که داشته بیابد -مرحوم حاج شیخ حسنعلی اصفهانی، معروف به دستگیری معنوی بود- حاج شیخ حسنعلی ظاهرا پس از إعمال قدرت خاصی میگویند:
🔸 حل مشکل شما برای اینکه به نظام وظیفه نروی و معاف شوی، مشروط به این است که به قم بروی و در مسجد جمکران قم، به حضرت صاحب الامر (علیه آلاف التحیه و الثناء) متوسّل شوی.
▫️ ایشان به قم میآیند و به مسجد جمکران میروند و به حضرت متوسّل میشوند. در نتیجه، خواب میبینند که در مسجد یا حیاط آن هستند و ظاهرا خادمهای به ایشان میگوید:
🔹 حضرت حجت (سلام اللّه علیه) در مجاورت مسجد تشریف دارند؛
▫️ و حاج شیخ را خدمت امام علیه السّلام راهنمایی میکند.. .
آقای مهرجردی میگفت:
▪️ یادم نیست که خود آقا یا من، صحبت معافیت از نظام وظیفه را پیش کشیدم، فرمود:
🔶 «ما آن را درست کردیم».
▪️ از خواب بیدار شدم و از سابق یک معافیت یک ساله، به عنوان مرض یا عذر دیگر- یادم نیست- داشتم. هر موقع که نیاز به نشان دادن میشد، همان برگ موقت را- که مدتها بود وقت آن تمام شده بود- نشان میدادم و رفع گرفتاری میشد؛ تا چند سال به این گونه بود تا آنکه مشمول بخشودگی گردیدم. (۱)
⬅️ آیینه اسرار، صفحه ۳۴
(۱). سرّ دلبران، صفحه ۲۴۴ با اندکی تصرف در عبارات.
🏷 #امام_زمان_عج #تشرفات #مسجد_جمکران #توسل #شیخ_حسنعلی_نخودکی
💚در مسیر مهدویت💚
🌐 @DarMasireMahdaviat
🧮 S4W95
❇️ پينه دوزی که فقط یک خواسته در وجودش بود
✅ يكی از شاگردان شيخ -رجبعلی خیاط- میگويد:
▫️ روزی در خدمتشان بودم و راجع به فرج مولا امام زمان (ع) و خصوصيات انتظار صحبت بود، فرمودند:
🔸 « پينه دوزی بود در شهر ری - ظاهراً - به نام امامعلی، ترك زبان، عيال و اولادی نداشت، مسكن او هم - ظاهراً - در همان دكانش بود، حالات فوقالعادهای از او نقل نمودهاند.
🕯 خواستهای جز فرج آقا در وجودش نبود.
وصيت كرد بعد از مرگ او را در پای كوه بی بی شهربانو- حوالی شهرری- دفن كنند.
✨ هر وقت به قبر ايشان توجه كردم، ديدم امام زمان (ع) آنجاست. »
⬅️ کیمیای محبت، صفحه ۵۹
🏷 #امام_زمان_عج #امام_زمان #تشرفات #شیخ_رجبعلی_خیاط #امامعلی_قفقازی #دعای_فرج #انتظار_ظهور
💚در مسیر مهدویت💚
🌐 @DarMasireMahdaviat
🧮 S4W96
در مسیر مهدویت
❇️ پينه دوزی که فقط یک خواسته در وجودش بود ✅ يكی از شاگردان شيخ -رجبعلی خیاط- میگويد: ▫️ روزی در خ
با سلام و عرض ادب خدمت همراهان محترم کانال؛ با توجه به اینکه برای ما سوال شده بود پینه دوزی که در پست قبلی از او یاد شده بود چه کسی بوده و چه خصوصیات اخلاقی داشته، با توجه به ترک زبان بودن و نامش در منابع به دنبال او گشتیم؛ در نسخه ای از کتاب منبع نام او امامعلی قفقازی ذکر شده بود. پس از جستجو در منابع مختلف، در اینترنت حکایتی که در ادامه می آید را پیدا کردیم. البته موفق به پیدا کردن کتاب منبع این حکایت نشدیم؛ با این وجود با توجه به متن حکایت، آن را نقل میکنیم:
❇️ بوی عطر محبوب
🔰 امامعلی قفقازی عشق و محبت شدیدی به حضرت بقیة الله (روحی فداه) داشت و ساعتی معاشرت با او انسان را منقلب و عوض میکرد. او دارای ملکات نفسانی و صفات حسنه روحی بود. خود را تزکیه کرده و صفات حیوانی را از خود دور کرده بود ...
یک روز مرحوم حاج ملا اقا جان زنجانی (یکی از اولیائ خاص خدا و از عشاق حضرت ولی عصر (علیه السلام)) عبورش از جلوی مغازه او می افتد که دفعتا مردی (امامعلی قفقازی) از مغازه بیرون می پرد و معظم له (حاج ملا اقا جان) را در بغل میگیرد و میبوسد.
حاج ملا اقا جان میفرماید:
🔸 تو کیستی؟
▫️ گفت:
🔹 دیوانه ی مولا حضرت بقیةالله علیه السلام. بوی عطر محبوبم را از تو استشمام کردم .
▫️ حاج ملا اقا جان فرمود:
🔸 درست است. دیوانه چو دیوانه ببیند خوشش آید.
بیا سوته (=سوخته) دلان گرد هم آییم
که حال سوته دل، دل سوته داند
http://www.ravagh313.blogfa.com/1389/02
🏷 #امام_زمان_عج #امام_زمان #تشرفات #حاج_ملا_آقاجان #امامعلی_قفقازی #انتظار_ظهور
💚در مسیر مهدویت💚
🌐 @DarMasireMahdaviat
🧮 S4W96r1
✅ بخشی از پیام رهبر انقلاب اسلامی در پی حادثه تروریستی در حرم مطهر شاهچراغ(علیهالسلام)
✊🏻 ید واحده در برابر دست آتشافروز
🚨 داغ این جنایت جز با جستجو از سررشتهی این فاجعهآفرینیها و اقدام قاطع و خردمندانه دربارهی آن، جبران نخواهد شد.
🇮🇷 ید واحده
🔹همه در مقابله با دست دشمن آتشافروز و عوامل خائن یا جاهل و غافل او وظائفی برعهده داریم؛ از دستگاههای حافظ امنیت و قوهی قضائیه تا فعالان عرصهی فکر و تبلیغ و تا آحاد مردم عزیز باید ید واحدهئی باشند در مقابل جریانی که به جان مردم و امنیت آنان و مقدسات آنان بیاعتنائی و بیاحترامی روا میدارد.
🔍 متن کامل پیام👇
https://khl.ink/f/51230
❇️ تشرف حاج ملا آقا جان به خدمت حضرت ولی عصر (عج)
▪️ حاج آقای مظفری نقل میکنند:
▫️ روزی من از مرحوم حاج ملا آقاجان سؤال کردم که:
🔹 آیا شما در این تازگی خدمت حضرت بقیه الله (روحی و ارواح العالمین له الفداء) رسیده اید؟
▫️ گفت:
🔸 بله، چند روز قبل که خدمت آن حضرت رسیدم دیدم با روی بشاشی این جمله را میگویند:
🔶 «منم که شرق دو عالم و غرب دست من است»
🔹 و به روی من تبسم میکنند. من هم در جواب، در حالی که اشک شوق میریختم و به پای مقدسش برای بوسه زدن میافتادم گفتم:
🔷 منم که دیده به دیدار دوست کردم باز
چه شکر گویمت ای کار ساز بنده نواز»
⬅️ پرواز روح، صفحه ۶۴
🏷 #امام_زمان_عج #امام_زمان #تشرفات #حاج_ملا_آقاجان
💚در مسیر مهدویت💚
🌐 @DarMasireMahdaviat
🧮 S4W97
❇️ رفتن به مسجد جمکران با همراهی امام زمان (عج)
🕌 سابقا راه قم به مسجد جمکران از طرف مرقد حضرت علی بن جعفر (ع) بود.
🌳 در خارج شهر، آسیابی بود که اطرافش چند درخت وجود داشت، و جای نسبتا باصفایی بود، آنجا میعادگاه حضرت بقیه اللّه (ع) بود، صبح پنجشنبه هر هفته جمعی از دوستان مرحوم حاج ملا آقاجان در آنجا جمع میشدند تا به اتّفاق به مسجد جمکران بروند.
🌄 یک روز صبح پنجشنبه، اوّل کسی که به میعادگاه میرسید، مرحوم حجّه الاسلام و المسلمین آقای میرزا تقی تبریزی زرگری است. میبیند که توجّه و حال خوبی دارد، با خود میگوید اگر بمانم تا رفقا برسند، شاید نتوانم حال توجّهم را حفظ کنم، و لذا تنها به طرف مسجد حرکت میکند و آنقدر توجّه و حالش خوب بوده که جمعی از طلّاب، که از زیارت مسجد جمکران به قم برمیگشتند، با او برخورد میکنند ولی او متوجّه نمیشود.
رفقای ایشان که بعد سر آسیاب میآیند، گمان میکنند آقای میرزا تقی نیامده است.
از طلّابی که از مسجد جمکران مراجعت میکنند میپرسند:
🔹 شما آقای میرزا تقی را ندیدید؟
▫️ میگویند:
🔸 چرا، او با یک سیّد بزرگواری به طرف مسجد جمکران میرفت و آنها آنچنان گرم صحبت بودند که به ما توجه نکردند.
▫️ رفقای ایشان به طرف مسجد جمکران میروند. وقتی وارد مسجد میشوند، میبینند او در مقابل محراب افتاده و بیهوش است. او را به هوش میآورند و از او سؤال میکنند:
🔹 چرا بیهوش افتاده بودی؟ آن سیّدی که همراهت بود، چه شد؟
▫️ میگوید:
🔸 وقتی به آسیاب رسیدم، دیدم حال خوشی دارم، تنها با حضرت بقیّه اللّه «ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداء» صحبت میکردم، با آن حضرت مناجات مینمودم، تا رسیدم به مقابل محراب، این اشعار را میخواندم و اشک میریختم.
❇️ با خداجویان بیحاصل مها تا کی نشینم
باش یک ساعت خدا را، تا خدا را با تو ببینم
تا اینجا رسیدم که:
❇️ ای نسیم کوی جانان بر سر خاکم گذر کن
آب چشم اشکبارم بین و آه آتشینم
✨ ناگهان صدایی از طرف محراب بلند شد و پاسخ مرا داد، من طاقت نیاوردم و از هوش رفتم.
▫️ معلوم شد که تمام راه را در خدمت حضرت بقیّه اللّه (ع) بود، ولی کسی که صدای آن حضرت را میشنود از هوش میرود، چگونه طاقت دارد که خود آن حضرت را ببیند؟ لذا مردمی که آقا را نمیشناختند، حضرت را در راه میدیدند. ولی خود او تنها از لذت مناجات با حضرت حجه بن الحسن علیهما السّلام برخوردار بود.
⬅️ یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان (علیه السلام)، صفحه ی ۲۷۵
🏷 #امام_زمان_عج #امام_زمان #تشرفات #حاج_ملا_آقاجان #مسجد_جمکران
💚در مسیر مهدویت💚
🌐 @DarMasireMahdaviat
🧮 S4W98