eitaa logo
در مسیر مهدویت
351 دنبال‌کننده
986 عکس
333 ویدیو
3 فایل
اینجا محلی است که قصد داریم با هم چند قدمی در مسیر مهدویت و کسب رضایت امام زمان مهربان‌مان💚 -که خداوند ظهورش را نزدیک گرداند- برداریم.💐 ان شاء الله (کپی مطالب آزاد است) 🔗 @DarMasireMahdaviat
مشاهده در ایتا
دانلود
آیت الله ناصری: 🔳 ماه محرم، ماه عجیبی است. ماه جلوه گری حسین علیه السلام است. ماه جلوه گری ولایت است؛ مخصوصاً دهه اول محرم، که چه خبر است درآن؟! در روایت دارد که خداوند در ازای شهادت امام حسین علیه السلام چهار خصلت در این دنیا به ایشان عطا کرد: ▪️ استجابت دعا را در زیر قبه حضرت قرار داد؛ یعنی هر کس زیر قبه امام حسین علیه السلام دعا کند دعایش مستجاب است، ▪️ دوم اینکه شفای بیماری ها را در تربت ایشان قرار داد. ▪️ و سوم اینکه امامان بعدی را از نسل ایشان قرار داد. ▪️ و چهارم اینکه زائران او ایامی که زائر ایشان هستند از عمرشان محسوب نمی شود. ⬅️ اپلیکیشن آیت الله ناصری 🏷 🖤در مسیر مهدویت🖤 🌐 @DarMasireMahdaviat 🧮 S5W51
🕯 تشنگانش را جرعه ی وصال ‌می‌دهند 🔳 آیت الله بهجت (ره) بعد شنیدن از جریان تشرّف یکی از آقایان به خدمت امام زمان عجّل اللّه تعالی فرجه الشّریف فرمودند: ❇️ " آری، تشنگان را جرعه ی وصال و شیفتگان جمال را آب حیات و معرفت ‌می‌دهند. آیا ما تشنه ی معرفت و طالب دیدار هستیم و آن حضرت آب نمی‌دهد، با آن که کارش دادرسی به همه است و به مضطرّین عالَم رسیدگی ‌می‌کند؟! " ⬅️ در محضر بهجت، ج۲، نکته ۵۹۹ 🏷 🖤در مسیر مهدویت🖤 🌐 @DarMasireMahdaviat 🧮 S7W51
💎 نافله، عاشورا و جامعه! ❇️ ماجرای مشاهده حاج سیّد احمد رشتی‌ 🔰 حاج سیّد احمد رشتی می‌فرماید: 🕋 در سال ۱۲۸۰، به قصد حجّ بیت اللّه الحرام از رشت به تبریز آمدم و در خانه حاج صفر علی تاجر تبریزی منزل کردم؛ امّا چون قافله‌ای نبود، متحیّر ماندم تا آن‌که حاج جبّار جلودار سدهی اصفهانی برای طرابوزن (از شهرهای ترکیه) بار برداشت. 🐎 من هم به تنهایی از او حیوانی کرایه کرده و رفتم. وقتی به منزل اوّل رسیدیم، سه نفر دیگر به تشویق حاج صفر علی به من‌ ملحق شدند: یکی حاج ملّا باقر تبریزی، دیگری حاج سیّد حسین تاجر تبریزی و سومی حاجی علی نام داشت که خدمت می‌کرد که به اتّفاق روانه شدیم. به ارزنه الرّوم (شهری تجاری و صنعتی در شرق ترکیه) رسیدیم و از آن‌جا عازم طرابوزن شدیم. در یکی از منازل بین این دو شهر، حاج جبّار جلودار آمد و گفت: 🔹 منزلی که فردا در پیش داریم مخوف است امشب زودتر حرکت کنید که به همراه قافله باشید. ▫️ این مطلب را به‌خاطر آن می‌گفت که ما در سایر منازل، غالبا با فاصله‌ای پشت سر قافله راه می‌رفتیم. لذا حدود سه ساعت پیش از اذان صبح، حرکت کردیم. 🌨 حدود نیم فرسخ از منزل خود دور شده بودیم که ناگاه هوا دگرگون شد و برف باریدن گرفت به‌طوری‌که هرکدام از رفقا، سر خود را پوشاندند و به سرعت رفتند؛ امّا من هر قدر تلاش کردم نتوانستم به آنها برسم و در آن‌جا تنها ماندم. از اسب پیاده شدم و در کنار راه نشستم. خیلی مضطرب بودم؛ چون حدود ششصد تومان برای مخارج سفر همراه داشتم و ممکن بود راهزن یا دزدی پیدا شود و مرا به‌خاطر آنها از بین ببرد. بعد از تأمّل و تفکّر، با گفتم: 🔹 تا صبح همین‌جا می‌مانم بعد به منزل قبلی برگشته، چند محافظ همراه خود می‌آورم و به قافله ملحق می‌شوم. ▫️ در همان حال ناگاه باغی مقابل خود دیدم و در آن باغ باغبانی که در دست بیلی داشت، مشاهده می‌شد. او بر درختها می‌زد که برف آنها بریزد. پیش آمد و نزدیک من ایستاد و فرمود: 🔸 تو کیستی؟ ▫️ عرض کردم: 🔹 رفقایم رفته و من مانده و راه را گم کرده‌ام. ▫️ فرمود: 🔸 نافله شب بخوان تا راه را پیدا کنی. ▫️ مشغول نافله شب شدم. بعد از تهجّد (نماز شب)، دوباره آمد و فرمود: 🔸 نرفتی؟ ▫️ گفتم: 🔹 و اللّه، راه را بلد نیستم. ▫️ فرمود: 🔸 جامعه بخوان تا راه را پیدا کنی. ▫️ من جامعه را از حفظ نداشتم و الآن هم از حفظ نیستم با آن‌که مکرّر به زیارت عتبّات مشرّف شده‌ام. از جای برخاستم و زیارت جامعه را از حفظ خواندم. باز آن شخص آمد و فرمود: 🔸 نرفتی؟ ▫️ بی‌اختیار گریه‌ام گرفت و گفتم: 🔹 همین‌جا هستم چون راه را بلد نیستم. ▫️ فرمود: 🔸 عاشورا بخوان. ▫️ من زیارت عاشورا را از حفظ نداشتم و الآن هم حفظ نیستم در عین حال برخاستم و مشغول زیارت عاشورا از حفظ شدم، و تمام لعن و سلام‌ها و دعای علقمه را خواندم. دیدم باز آمد و فرمود: 🔸 نرفتی؟ ▫️ گفتم: 🔹 نه، تا صبح همین‌جا هستم. ▫️ فرمود: 🔸 الآن تو را به قافله می‌رسانم. ▫️ ایشان رفت و بر الاغی سوار شد و بیل خود را به دوش گرفت و آمد. فرمود: 🔸 پشت‌ سر من بر الاغم‌ سوار شو. ▫️ سوار شدم و اسب خود را کشیدم امّا حیوان حرکت نکرد. فرمود: 🔸 دهنه اسب را به من بده. ▫️ ایشان بیل را به دوش چپ گذاشت و عنان اسب را با دست راست گرفت و به راه افتاد. اسب کاملا آرام می‌آمد و ایشان را اطاعت می‌نمود. بعد آن بزرگوار دست خود را بر زانوی من گذاشت و فرمود: 🔸 شما چرا نافله نمی‌خوانید؟ نافله، نافله، نافله. ▫️ باز فرمود: 🔸 شما چرا عاشورا نمی‌خوانید؟ عاشورا، عاشورا، عاشورا. ▫️ بعد فرمود: 🔸 شما چرا جامعه نمی‌خوانید؟ جامعه، جامعه، جامعه. ▫️ در زمان طیّ مسافت، مسیری دایره‌ای را پیمودیم ناگاه برگشت و فرمود: 🔸 اینها رفقای شما هستند. ▫️ دیدم رفقا کنار نهر آبی پیاده شده، مشغول وضو برای نماز صبح بودند. از الاغ پیاده شدم تا سوار اسب خود شوم، نتوانستم. آن جناب پیاده شد و بیل را در برف فرو کرد و مرا سوار نمود و سر اسب را به سمت رفقا برگرداند. 💡 من در آن حال به فکر افتادم این شخص که بود که به زبان فارسی صحبت می‌کرد درحالی‌که این طرفها زبانی جز ترکی و مذهبی جز مذهب عیسوی وجود ندارد! تازه چطور به این سرعت مرا به رفقای خود رسانید. به‌خاطر همین فکرها پشت‌سرم را نگاه کردم؛ امّا کسی را ندیدم و از ایشان اثری نیافتم. و بعد از این جریان به رفقای خود ملحق شدم. ⬅️ برکات حضرت ولی عصر (علیه السلام)، صفحه ی ۲۵۴ 🏷 🖤در مسیر مهدویت🖤 🌐 @DarMasireMahdaviat 🧮 S4W51
عاشورا بذری بود که محصول آن ظهور است.mp3
3.17M
🏴 عاشورا بذری بود که توسط امام حسین(ع) کاشته شد و محصول آن ظهور امام زمان(عج) است. 🎤 حجت الاسلام عالی 🏷 🖤در مسیر مهدویت🖤 🌐 @DarMasireMahdaviat 🧮 S6W50
🏴 انتقام بوسیله «قائم» از دشمنان و قاتلان امام حسین (ع) 🔳 امام باقر (ع): ▫️ زمانی که جدم حسین که صلوات خدا بر او باد به شهادت رسید، فرشتگان با گریه و زاری به درگاه خداوند عزّ و جلّ نالیدند و گفتند: 🔹 پروردگارا! آیا از آنان‌که برگزیده و فرزند برگزیده (۱) تو را، و امام انتخاب شده از بین خلق را کشتند، در می‌گذری؟! ▫️ خداوند به آنان وحی فرمود: 🔸 فرشتگان من! آرام گیرید. سوگند به عزّت و جلالم که از آنان انتقام می‌گیرم، اگرچه بعد از گذشت زمانی طولانی باشد. ▫️ سپس فرزندان از نسل حسین علیه السّلام را که پس از او به امامت می‌رسند به ملائکه نشان داد و آنان شاد شدند. در بین این پیشوایان، یک نفرشان به نماز ایستاده بود. فرمود: 🔸 به‌ وسیله آن ایستاده [قائم‌] از دشمنان و قاتلان حسین علیه السّلام انتقام می‌گیرم. ⬅️ ینابیع الموده ۳: ۲۴۲؛ اثبات الهداه ۳: ۴۵۵؛ بحار الأنوار ۵۲: ۳۱۳.؛ از غروب عاشورای حسینی تا طلوع ظهور مهدی (علیه السلام)، ص: ۵۲ (۱). فرزند امام علی علیه السّلام. 🖤در مسیر مهدویت🖤 🌐 @DarMasireMahdaviat 🧮 S3W54
🔳 امام زمان (عج) را حاضر بدانیم 🔰 آیت الله بهجت(ره): ❇️ ما باید حضرت امام زمان عجّل اللّه تعالی فرجه الشّریف را حاضر فرض کنیم. هرجا ‌می‌رود برویم، هرچه ‌می‌کند بکنیم و هر چه را ترک ‌می‌کند ترک کنیم و اگر ندانیم، احتیاط را که ‌می‌دانیم و ‌می‌توانیم! ❎ ولی گویا ما نمی‌خواهیم در راه رضای آن حضرت باشیم؛ نه این که رضای آن حضرت را نمی‌دانیم و نمی‌توانیم آن را تحصیل کنیم. ⬅️ در محضر بهجت، ج۲، نکته ۶۲۸ 🏷 🖤در مسیر مهدویت🖤 🌐 @DarMasireMahdaviat 🧮 S7W52
‍ آيت الله ناصری: ▫️ حضرت زینب سلام الله عليها روز عاشورا به حضرت اباعبدالله عليه السلام عرض کرد: 🔹 برادر! شما خودتان را به این قوم معرفی کنید‌‌. ▫️ حضرت فرمودند: 🔸 خواهر جان معرفی کردم لکن شکمهایشان پر از حرام است. قلبهایشان را ظلمت گرفته و نوری در آن نیست. لذا حق اثر نمی‌کند. ▫️ کلام امام نور است اما چون در قلب سنخیت نیست قبول نمی‌کند. غذاها برای سالم نگهداشتن این روح خیلی مؤثرند. اعمال و رفتار خیلی مؤثر هستند. نگاهها خیلی مؤثر هستند. ⬅️ كانال رسمی آيت الله ناصری ( naseri_ir@ ) 🏷 🖤در مسیر مهدویت🖤 🌐 @DarMasireMahdaviat 🧮 S5W52
⭕️ تشرّف سیّد حمّود بغدادی‌ در پایان چله زیارت حضرت سیّد الشّهداء علیه السّلام 🔰 حاج شیخ عبد الحسین بغدادی فرمود: ▪️ سیّد حمّود بن سیّد حسّون بغدادی، از اخیار و رفقای ایشان و در کمال تدیّن و عفّت‌نفس و بلندنظر، بود و با آن‌که مبتلا به شعار صالحین یعنی فقر بود، با این حال جهت تشرّف به خدمت حضرت ولیّ عصر ارواحنا فداه تصمیم گرفت که چهل شب جمعه به زیارت حضرت سیّد الشّهداء علیه السّلام از بغداد به کربلا، برود. 🐴 به همین‌جهت حیوانی را برای این امر خریداری نموده و متحمّل مخارج آن گردیده بود و خیلی وقتها می‌شد که بیشتر از یک قَمَری (سکه ای در دوران قاجار) نداشت ولی به زاد توکّل و توشه توسّل بیرون می‌آمد. ❤️ حق تعالی چنان محبّت آن بزرگوار را در قلوب مردم انداخته بود که اهل محمودیّه، که اغلب ایشان اهل سنّت و جماعتند، همیشه به انتظار آمدن ایشان بوده، و دیده به راه، به مجرّد ورودش، گرد او جمع می‌شدند و وی را تکریم نموده، آب و غذا برای خودش و علوفه برای مرکبش مهیّا می‌کردند. اهل اسکندریّه که همگی، سنّیان متعصّب می‌باشند هم به این شکل با ایشان، برخورد می‌کردند. 🗓 زمانی که یک چلّه آن بزرگوار به اتمام رسید، در آخر، مردّد شد که این شب، شب چهلم است یا شب سی‌ونهم، و آن شب مصادف با زیارت مخصوصه امیر المؤمنین علیه السّلام بود. 🕌 وارد نجف اشرف شده و شب چهارشنبه با جمعی از رفقا به مسجد سهله مشرّف گردید؛ تا آن‌که روز چهارشنبه به سمت کربلا روانه شود. اعمال مسجد سهله را بجا آورده با جماعتی به مسجد صعصعه مشرّف شدند. در آن‌جا دو رکعت نماز گذاردند و مشغول خواندن دعای نوشته شده بر تابلو شدند. رفقای او به سجده رفتند و سیّد دعای سجده را برای ایشان خواند. بعد هم خودش به سجده رفت و به رفقا گفت: 🔹 شما دعای سجده را برای من بخوانید. ▫️ آنها چون سواد نداشتند و خطّ روی سنگ هم ناخوانا بود، نتوانستند درست بخوانند. جناب سیّد که قدری تندمزاج بود؛ برآشفت و به رفقا تندی کرد و گفت: 🔹 این چه وضعی است؟ 🟡 ناگهان شعاع انوار کبریایی و لمعات جمال الهی در و دیوار مسجد را چون وادی مقدّس طور و ذی طوی پرنور و ضیاء کرد. ندای روح‌افزای امام، چون ندای ربّ رحیم با موسی کلیم، به گوش سیّد و رفقایش رسید که فرمود: 🔸 وَلَدی حمّود انا اتمّم لک الدّعاء (فرزندم حمّود من دعا را برایت می‌خوانم) ▫️ و شروع به قرائت دعای سجده نمود. ❇️ در آن حال در و دیوار مسجد به همراه او قرائت می‌کردند و تمام مؤمنین حاضر این انوار و اسرار و قرائت اذکار را می‌شنیدند و لکن، شخص را نمی‌دیدند. سیّد بزرگوار می‌خواست سر از سجده بردارد و به دامان آن مسجود ملائکه دست توسّل برآورد؛ ولی عقل او را منع کرد و فرمایش امام را، که تمام کردن دعا بود، به‌خاطر آورد. 🔆 خلاصه به هزار آرزو و انتظار، سر از سجده بلند کرد. در این وقت جمال دل‌آرای آن امام مهربان را دید که تمام مسجد را مثل چراغی که نورش به آسمان می‌رفت، نورافشانی می‌کند. آن حضرت، با زبان گهربار خود به سیّد فرمود: 🔸 شکر اللّه سعیک (خدا قبول کند). ▫️ اشاره به این‌که، این عمل عظیم و مداومت بر زیارت حضرت سیّد الشّهداء علیه السّلام از تو قبول باد و به مقصود خود نایل گشتی. این مطلب را فرمود و غایب شد و آن نور هم ناپدید گشت. افرادی که همراه سیّد بودند، دوان‌دوان به اطراف و اکناف رفتند؛ ولی هر جای صحرا را نگاه کردند هیچ اثری نیافتند. عدّه‌ای در مسجد سهله بودند؛ از جمله شیخ محمّد حسین کاظمی رحمه اللّه، مصنف کتاب هدایه الانام، ایشان همان‌جا انواری را از مسجد صعصعه دیدند. همگی بیرون دویدند و دیدند که مؤمنین سراسیمه به دنبال آن ماه تابان می‌دوند؛ لذا لباسهای سیّد را برای تبرّک قطعه‌قطعه کردند و بردند؛ مگر قبای ایشان که بجای ماند. 🕯 به همین‌جهت، سیّد حمّود زیارت شب جمعه کربلا را ترک نکرد و بر آن مواظبت داشت. تا چندی قبل که وفات یافت. ⬅️ برکات حضرت ولی عصر (علیه السلام)، صفحه ی ۸۱ 🏷 🖤در مسیر مهدویت🖤 🌐 @DarMasireMahdaviat 🧮 S4W52
🏴 انتقام حضرت مهدی (عج) از فرزندان قاتلین سید الشهدا (ع) ⭕️ هروی گوید که به امام رضا علیه السّلام عرض کردم: 🔹 ای فرزند رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم چه می‌فرمایید درباره حدیثی که از امام صادق علیه السّلام روایت شده است؟ و آن حضرت فرموده: ✅ «زمانی که «قائم علیه السّلام» خروج کرد، ذریه قاتلان حسین علیه السّلام را به خاطر کارهای پدرانشان می‌کشد!؟» ▫️ فرمود: 🔸 چنان است (که شنیده‌ای)! ▫️ گفتم: 🔹 پس آیه 📜 «وَ لا تَزِرُ وازِرَهٌ وِزْرَ أُخْری‌» «۱» 📃 «هیچ‌کس بار گناه دیگری را بر دوش نمی‌گیرد،» معنایش چیست؟ ▫️ حضرت فرموند: 🔸«خداوند در تمام گفته‌هایش صادق است. لکن فرزندان قاتلان حسین علیه السّلام به کارهای پدران [نیاکانشان‌] راضی می‌شوند و به آن‌ افتخار می‌کنند و هرکس به چیزی راضی شود، مانند کسی است که خود، آن را انجام داده است، اگر مردی در مشرق کشته شود و دیگری در مغرب به کار او راضی شود، راضی در نزد خدای- عزّ و جلّ- شریک جرم او خواهد بود. قائم علیه السّلام که بعد از خروج، آن‌ها را می‌کشد، به سبب رضایتشان به اعمال پدرانشان خواهد بود.» ⬅️ عیون اخبار الرضا: ۲۱۲؛ الزام النّاصب ۱: ۷۲.، از غروب عاشورای حسینی تا طلوع ظهور مهدی (علیه السلام)، ص: ۵۴ (۱) این مطلب در آیات سوره‌های مبارکه انعام: ۱۶۴، الإسراء: ۱۵، فاطر: ۱۸، الزمر: ۷، النجم: ۳۸، آمده است. 🖤در مسیر مهدویت🖤 🌐 @DarMasireMahdaviat 🧮 S3W55
راه دیدن امام زمان (عج) - حجت الاسلام علی پناه.mp3
5.25M
🔳 راه دیدن امام زمان (عج) 🎤 حجت الاسلام علی پناه 🏷 🖤در مسیر مهدویت🖤 🌐 @DarMasireMahdaviat 🧮 S6W52
🏴 اگر دین ندارید، آزاده باشید 🔘 حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره: ▫️ هنگامی که حضرت سیدالشهدا علیه‌السلام از اسب بر روی زمین افتاد و لشکر اعداء به خیام حرم هجوم بردند، با زانو مقداری به‌سوی خیمه رفت و جمعیت را به نبرد با خود دعوت کرد و فرمود: 🔸 اى دنباله‌روان آل ابی‌سفیان، اگر دین ندارید و از قیامت نمی‌ترسید، آزاده باشید و اگر عرب هستید،‌ همان‌طور که چنین می‌پندارید، به نژادهای خود بازگردید. من با شما مى‌جنگم و شما با من و بر زنان گناهى نیست. ⬅️ رحمت واسعه، ص١٠٩ 🏷 🖤در مسیر مهدویت🖤 🌐 @DarMasireMahdaviat 🧮 S5W53
🔘 توسّل همسر آقا سیّد رضا دزفولی‌ به امام زمان(عج) پس از گم شدن در راه کربلا و امداد رسانی یکی از یاران حضرت 🔳 آقا سیّد رضا دزفولی (از ائمّه جماعت نجف) فرمود: ▫️ معمولا در زیارات مخصوصه کربلا به خانه مشخّصی در آن‌جا می‌رفتیم. در یکی از زیارات، عیال و اطفال را به همراه بردم. برای سواری خود یک الاغ و برای آنها یک جفت پالکی (اتاقکی بدون سقف که بر روی حیوان جهت نشستن می‌گذارند) کرایه نموده و با دیگر زوّار روانه کربلا شدیم. بین دو کاروانسرای خان شور و خان نخیله ناگاه متوجّه شدم که پالکی عیال و اطفال نیست با اضطراب مکاری (کسی که اسب و شتر و غیره کرایه می‌دهد) را صدا زدم و گفتم: 🔹 پالکی عیالات من نیست و ظاهرا عقب مانده‌اند. ▪️ او هم مسافت زیادی به دنبالشان رفت و برگشت و گفت: 🔸 آنها قطعا با قافله‌ای که قبل از ما حرکت کرده بود، رفته‌اند. ▪️ من هم هرچه جستجو کردم آنها را ندیدم. به همین دلیل بیشتر مشوّش و نگران شدم و خود را به گفته مکاری آرامش می‌دادم. 🕌 خلاصه با پریشانی حال، وارد کربلا شده و رو به منزلی که غالبا وارد می‌شدم، نهادم وقتی به آن‌جا رسیدم، در را زدم دیدم عیالم در را باز کرد. تا او را دیدم گفتم: 🔹 شما کجا از قافله ما جدا شدید و چه‌وقت رسیده‌اید؟ ▪️ گفت: 🔸 ما، بین خان شور و نخیله از قافله جدا شدیم. ▪️ علّت آن را پرسیدم. در جواب گفت: 🔸 می‌خواستم قدری غذا از طاس‌کباب مسی بیرون بیاورم و به طفل‌ها بدهم. از حرکت قاطر دستم لرزید و درِ طاس‌کباب صدا کرد. با این صدای ناگهانی، قاطر رمید و به سرعت‌ هرچه تمام‌تر رو به بیابان گذاشت و هرچه در طاس‌کباب با شدّت بیشتر به ظرف می‌خورد، قاطر بر دویدنش می‌افزود. بالأخره، ترس دوری از قافله که هرچه صدا زدیم کسی مطّلع نشد از یک طرف و ترس افتادن از پالکی و هلاکت یا شکستن اعضا از طرف دیگر، ما را بر آن داشت که به حضرت ولیّ عصر ارواحنا فداه استغاثه کنیم. پس فریاد یا صاحب الزّمان ما بلند شد. ناگاه شخصی نورانی در کمال ابهّت و جلال و به زیّ عرب‌های آن اطراف نمودار شد و فرمود: 🔶 لا تخافی لا تخافی. (نترس) ▫️ تا این کلمه را فرمود، همان قاطری که با سرعت بسیار زیاد می‌دوید، فورا ایستاد و قدمی برنداشت. آن بزرگوار نزدیک آمد و فرمود: 🔶 می‌خواهید به کربلا بروید؟ ▫️ عرض کردم: 🔷 بلی. ▫️ ایشان افسار قاطر را به دست گرفت و ما را از بیراهه عبور و حرکت می‌داد. در طول مسیر از ایشان سؤال کردم: 🔷 شما کیستید؟ ▫️ فرمودند: 🔶 من کسی هستم که برای فریادرسی درماندگان در امثال این بیابانها معیّن شده‌ام. ▫️ همراه آن بزرگوار آمدیم تا به کربلا رسیدیم و الآن نزدیک یک ساعت و نیم است که وارد شده‌ایم و با آرامش تمام چای هم صرف کرده‌ایم. ⬅️ برکات حضرت ولی عصر (علیه السلام)، صفحه ی ۳۳۴ 🏷 🖤در مسیر مهدویت🖤 🌐 @DarMasireMahdaviat 🧮 S4W53
🔘 خودت را درست کن، ما به سراغت می‌آییم! ☑️ آیت الله بهجت (ره): ▫️ شخصی در فکر دیدار امام زمان عجّل‌اللّه‌تعالی‌فرجه‌الشّریف بود، فهمید که آن حضرت با قفل سازی مراوده و ارتباط دارند. نزد یکی از قفل سازها رفت، و دید پیرزنی برای ساختن قفل به او مراجعه کرد و پرسید: 🔸 اجرت آن چه قدر می‌شود؟ ▫️ قفل ساز پاسخ داد: 🔹 یک عباسی می‌سازم و بعد از ساختن، آن را به سیصد دینار یا یک سنّار (مبلغی که خیلی کمتر از آن چه می‌ساخت) می‌خرم. ▫️ سپس با قفل ساز دیگری برخورد نمود که به یک سنّار می‌ساخت و به یک عباسی می‌خرید. از این جا فهمید که این قفل ساز است که با حضرت ارتباط دارد. لذا به او گفت: 🔹 سلام مرا به آقا برسان و بگو چگونه می‌توان به خدمت شما رسید؟ ▫️ قفل ساز گفت: 🔸 فلان وقت برای گرفتن جواب بیا. ▫️ در وقت مقرر به وی مراجعه کرد و جواب حضرت را خواست. قفل ساز گفت حضرت فرمودند: 🔶 "بگو تو در فکر این نباش که مرا ببینی؛ 💡 خودت را درست کن، ما به سراغت می‌آییم. از کسانی مباش که قفل را به یک عباسی درست می‌کنند و سیصد دینار یا یک سنّار می‌خرند، مثل کسانی باش که به یک سنّار درست می‌کنند و به یک عبّاسی می‌خرند." 🕯 آری، ترک واجبات و ارتکاب محرّمات، حجاب و نِقاب دیدار ما از آن حضرت است. ⬅️ در محضر بهجت، جلد سوم، نکته اول 🏷 🖤در مسیر مهدویت🖤 🌐 @DarMasireMahdaviat 🧮 S7W53
🔘 بازگشت امام حسین (ع) به دنیا پس از ظهور امام زمان (عج) و اتفاقات آن دوران تاریخ 🔗 سهل بن زیاد از ابن محبوب نقل می‌کند که ابن فضیل گوید: سعد الجلاب از قول جابر گوید که امام باقر علیه السّلام فرمود: 🔳 امام حسین علیه السّلام پیش از شهادتش به اصحاب خود فرمود: ◽️ رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله به من فرمود: 🔶 همانا تو به زودی به سوی عراق کشانده می‌شوی و آن زمینی است که پیغمبران و اوصیای آن‌ها در آن گرفتاری‌ها کشیده‌اند و آن زمینی است که به آن «عمورا» گفته می‌شود. تو (ای حسین) و گروهی از اصحابت که درد کشیده شدن آهن بر بدن خود را احساس نمی‌کنند، در آن شهید می‌شوید. ◽️ و این آیه را تلاوت نمود: 📜 «قُلْنا یا نارُ کُونِی بَرْداً وَ سَلاماً عَلی‌ إِبْراهِیمَ» (۱) 🔶 جنگ برای تو و اصحابت سرد و سالم می‌شود. پس مژده باد بر شما! ◽️ به خدا قسم! اگر ما را بکشند، به حضور پیغمبرمان وارد می‌شویم و در آن‌جا می‌مانیم تا خدا بخواهد. ❇️ پس من اوّلین کسی هستم که زمین برای او شکافته شود. پس بیرون می‌آیم هم‌زمان با خروج امیر المؤمنین و قیام «قائم» ما. ❇️ سپس دسته‌ای از آسمان از نزد خدا برای من فرود می‌آیند که تا آن وقت ابدا فرود نیامده‌اند و جبرئیل و میکائیل و اسرافیل و لشکر فرشته‌ها برای من نازل می‌شوند. ❇️ حتما محمّد صلّی اللّه علیه و آله و علی علیه السّلام نازل می‌شوند و من و برادرم و تمامی آنان که خداوند به آن‌ها منّت گذاشته است، فرود می‌آیند، بر مرکب‌‌‌هایی از مراکب خدا، اسبانی سفید پیشانی و نورانی که هیچ مخلوقی تاکنون سوار آنها نشده است. ❇️ سپس محمّد صلّی اللّه علیه و آله پرچم خود را به اهتزاز در می‌آورد و همراه شمشیر خود به «قائم علیه السّلام» ما تحویل می‌دهد، بعد از آن مقدار که خدا خواهد می‌مانیم و خداوند از مسجد کوفه چشمه‌‌‌هایی از روغن و آب‌ و شیر بیرون می‌آورد؛(۲) ❇️ سپس امیر المؤمنین علیه السّلام شمشیر رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله را به من می‌دهد و مرا به مشرق و مغرب می‌فرستد. پس به سوی دشمن خدا نمی‌روم، مگر این‌که خونش را می‌ریزم و بتی رها نمی‌کنم، مگر آن را می‌سوزانم تا به «هندوستان» می‌رسم و آن را می‌گشایم و دانیال و یوشع به سوی امیر المؤمنین علیه السّلام بیرون می‌آیند و می‌گویند: 🔹 راست گفت خدا و رسولش! ◽️ خداوند همراه آن‌ها هفتاد نفر را به سوی بصره می‌فرستد و جنگجویان آن‌جا را می‌کشند و واحدی از ارتش را به روم اعزام می‌دارند و آن‌جا را فتح می‌کنند. سپس تمام حیوانات حرام گوشت را می‌کشم، به گونه‌ای که در روی زمین غیر از (حلال‌گوشت و) پاک پیدا نشود. به یهود و نصارا و سایر ملّت‌ها پیشنهاد می‌کنم و آن‌ها را میان پذیرفتن اسلام و شمشیر مخیّر می‌سازم، پس هرکس مسلمان شد، منّت گذارم به او و هرکس اسلام را نپذیرفت خونش را می‌ریزم. ❇️ مردی از شیعیان ما باقی نمی‌ماند، مگر این‌که خداوند فرشته‌ای به سوی او می‌فرستد و از روی او خاک را برطرف ساخته و همسران و جایگاه او را در بهشت به او معرّفی می‌کنند و نمی‌ماند در روی زمین نابینایی و زمین‌گیر و گرفتاری، مگر این‌که خداوند بلا را از او بر می‌دارد به خاطر ما اهل بیت علیهم السّلام. از آسمان به زمین برکت نازل می‌شود، به اراده خداوند متعال حتّی شاخه‌های درخت از کثرت میوه می‌شکند و میوه‌های زمستان در تابستان و میوه‌های تابستان در زمستان خورده شود و این است (معنای) گفته خداوند 📃 «و اگر اهل شهرها و آبادی‌ها ایمان می‌آوردند و تقوا پیشه می‌کردند، برکات آسمان و زمین را برای آن‌ها می‌گشودیم، ولی آن‌ها (حقّ را) تکذیب کردند، ما هم آنان را به کیفر اعمالشان مجازات کردیم.» (۳) ❇️ سپس خداوند به شیعیان ما کرامتی می‌نماید که به آن‌ها چیزی در زمین و هرچه در آن است مخفی نماند، حتّی مردی از آن‌ها بخواهد جریان‌های درونی خانواده خود را بداند، به آن‌ها هر کاری را که می‌کنند خبر می‌دهد (از کرده‌های آنان مطّلع می‌شوند). ⬅ بحار الأنوار ۵۳: ۶۱.، از غروب عاشورای حسینی تا طلوع ظهور مهدی (علیه السلام)، ص: ۸۳ (۱). سوره مبارکه انبیاء، آیه ۶۹. ترجمه: [سرانجام ابراهیم را به آتش افکندند؛ ولی ما] «گفتیم: ای آتش! بر ابراهیم سرد و سالم باش!» (۲). احتمالا منظور این است که به قدری آباد می‌شود که بزرگ‌ترین مرکز تجاری و کشاورزی می‌شود و با روایات دیگر که آب از کربلا به پشت کوفه جریان پیدا می‌کند، مطابقت دارد. (۳). سوره مبارکه اعراف، آیه ۹۶. «وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُری‌ آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ وَ لکِنْ کَذَّبُوا فَأَخَذْناهُمْ بِما کانُوا یَکْسِبُونَ» 🖤در مسیر مهدویت🖤 🌐 @DarMasireMahdaviat 🧮 S3W56
امشب در اینجا شام هجرانش سحر شد چشمان تارش صاحب نور و اثر شد حال غمینی داشت، احوالش دگر شد مهمان غمگین دختری راس پدر شد او بوسه بر لب هاي خونین پدر زد بر جان عالم آتش و شور و شرر زد دختر بگفتش بین دژخیمان چـه کردی؟ با لشکر آل ابی سفیان چـه کردی؟ با تیر و سنگ و خنجر آنان چـه کردی؟ تـو تشنه بودی ای پدر، جانان چـه کردی؟ 🏴 سالروز شهادت مظلومانه جگرگوشه سیدالشهدا علیه السلام، کوثر ثانی، حضرت رقیه علیهما السلام را به ساحت مقدس حضرت مهدی ارواحنافداه و شیعیان جهان تسلیت و تعزیت عرض می‌نماییم.
گریه امام زمان برای اسارت حضرت زینب (س).mp3
1.67M
🏴 گریه امام زمان برای اسارت حضرت زینب (س) 🏷 🖤در مسیر مهدویت🖤 🌐 @DarMasireMahdaviat 🧮 S6W53
🏴 حکایتی در مورد توجه اهل‌بیت علیهم‌السلام به گریه‌کنان امام حسین علیه‌السلام 🔘 آیت الله بهجت (ره): ▫️ در نزدیكی نجف اشرف، در محل تلاقی دو رودخانۀ فرات و دجله، آبادی‌ای است به نام «مصیب»، كه مردی شیعه برای زیارت مولای متقیان امیرالمؤمنین علیه‌السلام از آنجا عبور می‌كرد. مردی كه در سر راه مرد شیعه خانه داشت، چون می‌دانست او همواره به زیارت حضرت علی علیه‌السلام می‌رود، او را مسخره می‌كرد. حتی یک‌بار به امیرالمؤمنین علیه‌السلام جسارت كرد و همچنین گفت: 🔹 به او (امام علی علیه‌السلام) بگو من را از بین ببرد، وگرنه در بازگشت، تو را خواهم کشت! ▫️ مرد شیعه خیلی ناراحت شد. چون به زیارت مشرف شد، بسیار بی‌تابی كرد و عرض کرد: 🔹 شما که می‌دانی این مخالف چه می‌كند؛ چرا پاسخش را نمی‌دهید؟! ▫️ آن شب آن حضرت را در خواب دید و به ایشان شكایت كرد. حضرت امیر علیه‌السلام فرمودند: 🔸 او بر ما حقی دارد كه نمی‌توانیم در دنیا او را كیفر دهیم. ▫️ مرد شیعه می‌گوید: 🔹 آری، لابد به‌خاطر آن جسارت‌هایی كه او می‌كند، بر شما حق پیدا كرده است؟! ▫️ حضرت فرمودند: 🔸 روزی او در محل تلاقی آب فرات و دجله نشسته بود و به فرات نگاه می‌كرد، ناگهان ماجرای كربلا و منع سیدالشهدا علیه‌السلام از نوشیدن آب، به خاطرش آمد و پیش خود گفت: 🔲 عمربن‌سعد كار خوبی نكرد كه این‌ها را تشنه كشت. 🔸 و ناراحت شد و یک قطره اشک از چشم او ریخت؛ از این جهت بر ما حقی پیدا كرد كه نمی‌توانیم او را در این دنیا مجازات کنیم. ▫️ آن مرد شیعه می‌گوید: ▪️ از خواب بیدار شدم و به سمت منزل خود رفتم. در سر راه با آن سنی ملاقات کردم. با تمسخر گفت: 🔹 امامت را دیدی و از طرف ما پیام رساندی؟! ▫️ مرد شیعه گفت: 🔸 آری، پیام تو را رساندم و پیامی دارم. ▫️ او خندید و گفت: 🔹 بگو چیست؟ ▫️ مرد شیعه جریان را تا آخر تعریف كرد. مرد سنی با شنیدن این ماجرا سر به زیر افكند و كمی به فكر فرو رفت و گفت: 🔹 خدایا، در آن زمان هیچ‌كس در آنجا نبود و من این را به كسی نگفته بودم، علی علیه‌السلام از كجا فهمید؟ 💡 بلافاصله شیعه شد.   ⬅️ رحمت واسعه، ص٢٧٢ 🏷 🖤در مسیر مهدویت🖤 🌐 @DarMasireMahdaviat 🧮 S5W54
🏴 مصیبتی که امام زمان (عج) در آن بجای اشک، خون گریه می‌کنند. 🔘 شیخ جلیل حاج ملّا سلطان علی روضه‌خوان تبریزی که از جمله عبّاد و زهّاد بود، نقل کرد: ▫️ در عالم رؤیا به حضور حضرت بقیّه اللّه ارواحنا فداه مشرّف شدم و خدمت ایشان عرض کردم: 🔹 مولای من، آنچه در زیارت ناحیه مقدّسه ذکر شده است که می‌فرمایید: 📜 فلاندبنّک صباحا و مساء و لا بکینّ علیک بدل الدّموع دما، صحیح است؟ ▫️ فرمودند: 🔸 بلی صحیح است. ▫️ عرض کردم: 🔹 آن مصیبتی که در آن بجای اشک خون گریه می‌کنید، کدام است؟ آیا مصیبت حضرت علی اکبر است؟ ▫️ فرمودند: 🔸 نه، اگر علی اکبر زنده بود، در این مصیبت او هم خون گریه می‌کرد. ▫️ گفتم: 🔹 آیا مصیبت حضرت عبّاس است؟ ▫️ فرمود: 🔸 نه؛ بلکه اگر حضرت عبّاس علیه السّلام در حیات بود، او هم در این مصیبت خون گریه می‌کرد. ▫️ عرض کردم: 🔹 لابد مصیبت حضرت سید الشّهداء علیه السّلام است. ▫️ فرمود: 🔸 نه، حضرت سید الشّهداء علیه السّلام هم اگر در حیات بود، در این مصیبت، خون گریه می‌کرد. ▫️ عرض کردم: 🔹 پس این کدام مصیبت است که من نمی‌دانم؟ ▫️ فرمودند: 🔸 آن مصیبت، مصیبت اسیری حضرت زینب علیها السّلام است. ⬅️ برکات حضرت ولی عصر (علیه السلام)، صفحه ۲۸۳ 🏷 🖤در مسیر مهدویت🖤 🌐 @DarMasireMahdaviat 🧮 S4W54
❗️یک ماه است که در خانه افتاده است و ... 🔘 آیت الله بهجت (ره): ▪️ آقایی می‌گفت: 🕌 شبی در مسجد کوفه از قافله‌ی رفقا به جهت زیارت حضرت سیّدالشهدا علیه‌السّلام عقب ماندم، لذا به گریه افتادم و به امام زمان عجّل‌اللّه‌تعالی‌فرجه‌الشّریف متوسّل شدم. ناگهان دیدم یک اطاقی در مسجد وجود دارد که کسانی در داخل آن هستند، نزدیک رفتم و دیدم فلان شخص به صورت یکی از اهل علم نجف، روی تخت و عدّه‌ای پایین تخت نشسته‌اند. داخل شدم و سلام کردم و نشستم. آن شخص به من فرمود: 🔸 عقب مانده‌اید؟! تا یک مقدار از راه ما با شما هستیم. بعد از این تنها مسافرت نکنید. ▫️ و اضافه فرمود: 🔸 پدر شما در جوانی آدم شجاعی بود، و شما هم شجاعت او را دارید که تنها مسافرت می‌کنید. ▫️ و من هم خیال می‌کردم که این شخص همان آقایی است که در نجف است. تا این که همراه من آمد و با هم از نخلستان گذشتیم و از مواضع خطر عبور کردیم، سپس از من جدا شد، و من به رفقا پیوستم. بعد به رفقا گفتم: 🔹 فلان آقا سیّد را در مسجد کوفه دیدم و... ▫️ دوستانم گفتند: 🔸 آن آقا یک ماه است که در خانه است و سکته کرده و تو می‌گویی دو روز پیش او را در کوفه دیدم؟! ▫️ متوجه شدم که خود حضرت بوده است! ⬅️ در محضر بهجت، جلد سوم، نکته ۲۰ 🏷 🖤در مسیر مهدویت🖤 🌐 @DarMasireMahdaviat 🧮 S7W54
سرانجام - حامد زمانی.mp3
13.98M
🏴 سرانجام 🎤 حامد زمانی 🔘 به مناسبت ایام اربعین حسینی 🏷 🖤در مسیر مهدویت🖤 🌐 @DarMasireMahdaviat 🧮 S9W43
🏴 متن آهنگ سرانجام حامد زمانی: آغاز ما تویی و سرانجام ما تویی بی تو مسیر عشق به آخر نمی‌رسد بر سردر سرای محبت نوشته اند با سر کسی به محضر دلبر نمی‌رسد در راه جابر این همه عمار و میثم است در راه جابر این همه عمار و میثم است باز این چه شورش است که در خلق آدم است باز این چه شورش است که در خلق آدم است سالار هر مبارزه بی ادعا حسین ای کشته وحوش مقدس نما حسین باز برخیز که در قافله حاضر باشی در جهان گذرایی که مسافر باشی وقت جبران نشستن شده برخیز و بیا اربعین است در آن کوش که جابر باشی در مسیری که در آن یار طلب کرده تو را شرط اول قدم آن است که ناصر باشی چه کریم است اگر حر بشوی می‌بردت تا که همپای حبیب ابن مظاهر باشی کربلای تو همین جاست، همین امروز است عهد کن با ولی عصر معاصر باشی در دل اگر که گندم ری کِشته ای نیا خود را به پای درهم اگر کُشته ای نیا نورش نصیب قلب منافق نمی‌شود دلبسته مقام که عاشق نمی‌شود جای نشستن است مگر زیر نام تو بی رگ چگونه دم بزنم از قیام تو این دستها که چوب علم را گرفته اند بی شک چنین گلوی ستم را گرفته اند بر کشتی نجات خدا ناخدا حسین راز بهم تنیدن دلهای ما حسین حب الحسین یجمعنا شد نشان ما در خیمه حسین یکی شد زبان ما محشر کبری به پا کردست آن ذبح عظیم به روح به دم لبیک یا حسین بار بربندید بار بربندید بسم الله الرحمن الرحیم به روح به دم لبیک یا حسین به روح به دم لبیک یا حسین به روح به دم لبیک یا حسین لبیک یا حسین 🏷 🖤در مسیر مهدویت🖤 🌐 @DarMasireMahdaviat 🧮 S9W43r1
🏴 سیزده هزار و سیصد و سیزده مَلَک که در زمین مستقر شده اند و منتظر ظهور امام زمان (عج) هستند و بر ایشان نازل می‌شوند. 🔘 در کامل الزیارات (۱) و غیبت نعمانی (۲) از امام صادق علیه السّلام روایت شده که در ضمن حالات حضرت قائم علیه السّلام فرمود: 🔸 بر او سیزده هزار و سیصد و سیزده ملک نازل می‌شود. ▫️ ابو بصیر می‌گوید: 🔹 گفتم این همه ملائکه!؟ ▫️ حضرت فرمود: 🔸 آری! این‌ها همان ملائکه‌‌هایی هستند که: ❇️ با حضرت نوح علیه السّلام در کشتی بودند؛ ❇️ با ابراهیم علیه السّلام همراه بودند آن زمانی که او را در آتش انداختند ❇️ و با موسی علیه السّلام بودند زمانی که دریا را برای بنی اسرائیل شکافت ❇️ و با عیسی علیه السّلام بودند زمانی که خداوند او را به آسمان بالا برد. ❇️ و چهار هزار ملائکه مسوّمین، یعنی نشان کرده شده به عمّامه‌های زرد که با پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم بودند ❇️ و هزار ملائکه مردفین، یعنی از پی یکدیگر درآمده ❇️ و سیصد و سیزده ملک که در بدر بودند ❇️ و چهار هزار ملک که نازل شدند و می‌خواستند که حسین بن علی علیهما السّلام را یاری کنند و حضرت، ایشان را در مقاتله اذن نداد 🕯 و آنها در نزد قبر آن حضرت ژولیده غبارآلود، هستند و بر او تا روز قیامت گریه می‌کنند. رئیس ایشان ملکی است که او را منصور می‌گویند. 🕯 پس، زائری آن حضرت را زیارت نمی‌کند مگر آن‌که او را استقبال می‌کنند 🕯 و وداع‌کننده‌ای او را وداع نمی‌کند مگر آن‌که او را بدرقه می‌کنند 🕯 و از زائران ایشان احدی مریض نمی‌شود، مگر آن‌که او را عیادت می‌کنند 🕯 و از ایشان کسی نمی‌میرد مگر آن‌که نماز بر جنازه او می‌خوانند و استغفار می‌کنند بر او بعد از مردنش 💡 و همه این‌ها در زمین‌اند و انتظار می‌کشند برخاستن قائم علیه السّلام را تا وقت خروجش. ⬅️ از غروب عاشورای حسینی تا طلوع ظهور مهدی (علیه السلام)، صفحه ۱۰۷ (۱). کامل الزیارات: ۲۳۳. (۲). الغیبه: ۳۱۱. 🏷 🖤در مسیر مهدویت🖤 🌐 @DarMasireMahdaviat 🧮 S3W57
نتیجه کار کردن برای اهل بیت علیهم السلام - حجت الاسلام عالی.mp3
2.33M
🏴 نتیجه کار کردن برای اهل بیت علیهم السلام 🎤 حجت الاسلام عالی 🏷 #امام_زمان_عج #اربعین #حضرت_زینب_س #سخنرانی_مذهبی #حجت_الاسلام_عالی 🖤در مسیر مهدویت🖤 🌐 @DarMasireMahdaviat 🧮 S6W54