eitaa logo
در مسیر مهدویت
351 دنبال‌کننده
986 عکس
333 ویدیو
3 فایل
اینجا محلی است که قصد داریم با هم چند قدمی در مسیر مهدویت و کسب رضایت امام زمان مهربان‌مان💚 -که خداوند ظهورش را نزدیک گرداند- برداریم.💐 ان شاء الله (کپی مطالب آزاد است) 🔗 @DarMasireMahdaviat
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴 امان از شام! ☑️ از امام سجاد علیه السلام پرسیدند:‌ 🔹 سخت ترین مصائب شما در سفر کربلا کجا بود؟ ▫️ در پاسخ سه بار فرمودند: 🔸 الشّام، الشّام، الشّام... امان از شام! در شام هفت مصیبت بر ما وارد آوردند که از آغاز اسیری تا آخر، چنین مصیبتی بر ما وارد نشده بود: 🗡 ۱. ستمگران در شام اطراف ما را با شمشیرها احاطه کردند و بر ما حمله می‌نمودند و در میان جمعیت بسیار نگه داشتند و ساز و طبل می‌زدند. 🩸 ۲. سرهای شهداء را در میان کجاوه‌های [۱] زن‌های ما قرار دادند. سر پدرم و سر عمویم عباس(علیه السلام) را در برابر چشم عمه‌هایم زینب و ام کلثوم (علیها سلام) نگه‌ داشتند و سر برادرم علی اکبر و پسر عمویم قاسم (علیه السلام) را در برابر چشمان خواهرانم سکینه و فاطمه می‌آوردند و با سرها بازی می‌کردند و گاهی سرها به زمین می‌افتاد و زیر سم چارپایان قرار می‌گرفت. 🔥 ۳. زن‌های شامی از بالای بام‌ها، آب و آتش بر سر ما می ریختند، آتش به عمامه‌ام افتاد و چون دست‌هایم را به گردنم بسته بودند، نتوانستم آن را خاموش کنم. عمامه‌ام سوخت و آتش به سرم رسید و سرم را نیز سوزاند. 🎺 ۴. از طلوع خورشید تا نزدیک غروب در کوچه و بازار با ساز و آواز ما را در برابر تماشای مردم در کوچه و بازار گردش دادند و می‌گفتند: 🔹 «ای مردم! بکُشید این‌ها را که در اسلام هیچ گونه احترامی ندارند؟!» ✡ ۵. ما را به یک ریسمان بستند و با این حال ما را در خانه یهود و نصاری عبور دادند و به آن ها می‌گفتند: 🔹 این‌ها همان افرادی هستند که پدرانشان، پدران شما را (در خیبر و خندق و ...) کشتند و خانه‌های آن‌ها را ویران کردند و امروز شما انتقام آن‌ها را از این‌ها بگیرید. ⛓ ۶. ما را به بازار برده فروشان بردند و خواستند ما را به جای غلام و کنیز بفروشند ولی خداوند این موضوع را برای آن ها مقدور نساخت. 💥 ۷. ما را در مکانی جای دادند که سقف نداشت و روزها از گرما و شب‌ها از سرما، آرامش نداشتیم و از تشنگی و گرسنگی و خوف کشته شدن، همواره در وحشت و اضطراب به سر می‌بردیم... 📝 پی نوشت: [۱] چیزی چون سبدی بزرگ و سایبانی بر سر آن که بر پشت اشتر نهند و بر آن نشینند. ⬅️ برگرفته از کتاب تذکرة الشهداء ملاحبیب کاشانی 🌐 https://www.hawzahnews.com/news/974227 🏷 علیه السلام سلام الله علیها
💎 ثواب خواندن زیارت عاشورا در کلام امامان معصوم (ع) (حدیث دوم) ✅ امام صادق (ع) به یکی از یاران خود به نام صفوان، درباره اثرات زیارت عاشورا می‌‎فرمايند: 🔸 زيارت عاشورا را بخوان و از آن مواظبت کن، به درستی که من چند خير را برای خواننده آن تضمين می‌نمایم؛ ✨ اول: زيارتش قبول شود، ✨ دوم: سعی و کوشش او مورد سپاس و تقدیر قرار خواهد گرفت، ✨ سوم: حاجات او هرچه باشد، از طرف خداوند بزرگ برآورده می‌گردد و نا اميد از درگاه او برنخواهد برگشت؛ زيرا خداوند وعده خود را خلاف نخواهد کرد. ⬅️ بحارالانوار، جلد ۹۸، صفحه ۳۰۰ 🏷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 آگاه باشید ای اهل عالم که جد من حسین را تشنه کام کشتند ... (پنج ندایی که امام زمان (عج) بعد از ظهور، از بین رکن و مقام، به اهل عالم می‌کنند و بدون هیچ وسیله ای به گوش همه می‌رسد.) آیت الله بهجت (ره): 🔘 روایت دارد که امام زمان صلوات‌الله‌علیه که ظهور فرمود، می‌فرماید: 📜 «اَلا یا اَهلَ العالَم»؛ پنج ندا می‌کند به اهل عالم (۱) و بدون هیچ دستگاهی و اختراعی و اینها، این [ندا] به همه می‌رسد، به هر کسی به لغت [و زبان] خودش. در عالَم [هستی] نه [فقط] در این پنج قاره. 🔶 «اَلا یا اَهلَ العالَم اِنَّ جَدِّیَ الحُسَین قُتِلَ عَطشاناً، اَلا یا اَهلَ العالَم اِنَّ جَدِّیَ الحُسَین سَحَقُوهُ عُدواناً». ⬅️ (۱)‌. متن حدیث مذکور: 🔸 زمانی که قائم آل محمد ظهور می‌کند، ما بین رکن و مقام می‌ایستد و پنج ندا سر می دهد: 📜 ألا یا أهل العالم أنا الإمام القائم، 🔶 آگاه باشید ای اهل عالم من دوازدهمین امام هستم، 📜 ألا یا أهل العالم أنا الصمصام‏ المنتقم‏، 🔶 آگاه باشید ای اهل عالم که منم شمشیر انتقام گیرنده 📜 ألا یا أهل العالم إن جدّی الحسین قتلوه عطشان، 🔶 آگاه باشید ای اهل عالم که جد من حسین را تشنه کام کشتند، 📜 ألا یا أهل العالم إنّ جدّی الحسین علیه السّلام طرحوه عریانا، 🔶 آگاه باشید ای اهل عالم که جد من حسین را عریان روی خاک افکندند، 📜 ألا یا أهل العالم إنّ جدّی الحسین علیه السّلام سحقوه عدوانا. 🔶 آگاه باشید ای جهانیان که جد من حسین را از روی کینه توزی پایمال کردند. ⬅️ یزدى حایرى، إلزام الناصب فی إثبات الحجه الغائب عجّل الله تعالى فرجه الشریف. ج‏۲، ص۲۳۳ 🏷 عجل الله تعالی فرجه
🔘 سوگند خداوند متعال و وعده به فرشتگان: ☑️ بوسیله «قائم» از دشمنان و قاتلان امام حسین (ع) انتقام می‌گیرم 🔳 امام باقر (ع): ▫️ زمانی که جدم حسین که صلوات خدا بر او باد به شهادت رسید، فرشتگان با گریه و زاری به درگاه خداوند عزّ و جلّ نالیدند و گفتند: 🔹 پروردگارا! آیا از آنان‌که برگزیده و فرزند برگزیده (۱) تو را، و امام انتخاب شده از بین خلق را کشتند، در می‌گذری؟! ▫️ خداوند به آنان وحی فرمود: 🔸 فرشتگان من! آرام گیرید. سوگند به عزّت و جلالم که از آنان انتقام می‌گیرم، اگرچه بعد از گذشت زمانی طولانی باشد. ▫️ سپس فرزندان از نسل حسین علیه السّلام را که پس از او به امامت می‌رسند به ملائکه نشان داد و آنان شاد شدند. در بین این پیشوایان، یک نفرشان به نماز ایستاده بود. فرمود: 🔸 به‌ وسیله آن ایستاده [قائم‌] از دشمنان و قاتلان حسین علیه السّلام انتقام می‌گیرم. ⬅️ ینابیع الموده ۳: ۲۴۲؛ اثبات الهداه ۳: ۴۵۵؛ بحار الأنوار ۵۲: ۳۱۳.؛ از غروب عاشورای حسینی تا طلوع ظهور مهدی (علیه السلام)، ص: ۵۲ (۱). فرزند امام علی علیه السّلام. 🖤در مسیر مهدویت🖤 🌐 @DarMasireMahdaviat 🧮 S3W54
💎 ثواب خواندن زیارت عاشورا در کلام امامان معصوم (ع) (حدیث سوم) ☑️ امام باقر علیه اسلام: ✨ اگر مردم می‌دانستند زيارت امام حسين (ع) چه ارزشی دارد، از شدت شوق و علاقه می‌مردند و حسرت رسيدن به آن پاداش ها، جسم و روح آنها را پاره پاره می‌کرد. ⬅️ بحارالانوار، جلد ۱۰۱، صفحه ۱۸ 🏷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚨 انجام کارهای یزیدی حین عزاداری برای امام حسین (ع) ! ⭕️ یزید شراب خوار بود، سگ باز بود، اهل بزن برقص بود، عفاف و حجاب براش مهم نبود. اونوقت ما با اعمال و رفتار یزید برای امام حسین عزاداری می‌کنیم؟ کسی نمیگه گناهکار در مجلس عزای سیدالشهدا شرکت نکنه ولی به حرمت سیدالشهدا گناهشو با خودش نیاره. جوری نشه طرف بیاد وسط هیئت مشروب بخوره و بگه دلم با امام حسینه! ⚠️ نمیشه اعمال یزید رو بیاری وسط مجلس امام حسین و بگی حسین (ع) رو دوست دارم که!! 🏷 علیه السلام
هدایت شده از میراحمدرضا حاجتی
🔴 ظریف کیست و با طرح سخنان اخیرش به دنبال چیست؟ ✅ با اظهارت تکان دهنده و بی مبنای چهارشنبه شب ظریف در سیمای جمهوری اسلامی و زیر سوال بردن جایگاه مذهب رسمی کشور به بهانه طرح دولت وحدت ملی آن هم از جایگاه سخنگو و دستیار خیلی ویژه!! رئیس جمهور منتخب، در حقیقت ایشان برنامه جریان نفود را برای تقابل با نظام اسلامی رونمایی کرد، 🔹به نظر میرسد اکنون جبهه انقلاب باید با اهتمام بیشتری در صدد "رمز گشایی" از اهداف پنهان ایشان و جریان موسوم به اصلاحات برآید؛ 🔻به نظر نگارنده جواب این سوال که "ظریف در پی چیست" در گرو شناخت اجمالی سوابق و مروری دوباره بر عملکرد او به ویژه از زمان شروع دولت غربگرای روحانی میباشد، 1⃣ ظریف در سال ۱۳۵۵ با ویزای دانشجویی به ایالات متحده آمریکا رفت و از سال ۱۳۵۵ تا ۱۳۵۶ مقطع دیپلم خود را در کالج درو، در سانفرانسیسکو گذراند و به ترتیب در سال‌های ۱۳۶۰ و ۱۳۶۱ مدرک کارشناسی و کارشناسی ارشد روابط بین‌الملل را از دانشگاه ایالتی سان‌فرانسیسکو دریافت کرد و در نمایندگی ایران در سازمان ملل مشغول به کار گردید 2⃣ او اولین حمله کننده (ناجوانمردانه) داخلی به قهرمان ملی ایران و سردار جبهه مقاومت حاج قاسم عزیز بود که (در مصاحبه با سعید لیلاز) با طرح نظریه نخ‌نمای "تقابل میدان و دیپلماسی" به انکار دستاوردهای تاریخساز آن شهید به معراج رفته پرداخت؛ 3⃣ ظریف با استعفای غیر منتظره خود، خوراک لازم را برای رسانه های بیگانه جهت "لوث کردن" اعلان پیروزی تاریخی جبهه مقاومت در جریان دیدار بشار اسد با امام خامنه ای، بعد از شکست عظیم جبهه کفر و نابودی دولت داعش، را به نحو عجیبی و بموقع فراهم آورد!! 4⃣ او نماد خود تحقیری روشنفکران لیبرال و غرب گدا میباشد که در مقابل امیر کشور میکروسکوپی کویت زانو زد و با افتخار و سراسیمه، نشسته بر ویلچر به مذکرات تحقیر آمیز با غربی های مکار شتافت و سند خسارت محض برجام را امضا نمود، و با بیان جمله سخیف "امضای کری تضمین است" به تخطئه منتقدین خود پرداخت؛ 5⃣ وی تنها دیپلمات پر مدعا در سطح بین الملل است که در اوج پیشرفت های نظامی ایران،با بزرگنمایی قدرت تهاجمی آمریکا (که خود فرماندهان نظامی آمریکا حتی آن را بر زبان نمی آوردند) قدرت دفاعی کشور خود را به سخره گرفت!! 6⃣ او مدعی "نظریه وحدت ملی" است که با درخواست "نایاک" و یا شیوخ مرتجع حاشیه خلیج فارس، حتی یک دیپلمات حرفه ای غیر هم‌نظر با خود را (شهید امیرعبدالهیان) در وزارت خارجه تاب نیاورد و حکم به اخراج او داد؛ 7⃣ ظریف رشد یافته شده (بلکه پرورش یافته) در غرب و قلب شیطان بزرگ آمریکا میباشد که البته در تنظیم متن توافق خسارت آمیز برجام حتی نمیدانست کلمه لاتین و راهبردی (Lift) در انگلیسی به معنای تعلیق (Suspend) است ولو در فارسی به معنای اتمام (End) تحریمها تلقی میشود! 8⃣ او رئیس تیم مذاکره کننده برجام بود که از "چینش سالم و قوی" تیم۱۲ نفره مذاکرات برجام درمانده و ناتوان بود تا آنجا که بنا بر نقلی سه جاسوس در آن حضور یا نفوذ داشتند، یکی از آنها یعنی "دری اصفهانی" تابعیت کانادا، انگلیس و امریکا را داشت! دری اصفهانی حتی در خزانه داری امریکا هم سمت داشته و مسئول میز انگلیس در این وزاتخانه بوده است!! 9⃣ وی سال گذشته در پست اینستگرامی خود با عنوان "خودمان انتخاب کردیم" به نوعی به تطهیر امضا کنندگان "قرارداد ننگین ترکمنچای" پرداخت و با کنایه به آرمانخواهی نجاتبخش ملت ایران، نوشت: "ما ایرانی ها همیشه اهدافمان بر اساس آرزوهای‌مان بوده نه توانایی های‌مان" ! 🔸 با این مرور اجمالی "کیستی" ظریف به نظر میرسد می‌توان به "چیستی" اهداف او یا به تعبیر بهتر "کارفرمایان" او پی برد، یعنی به صراحت باید گفت: وی و تیم پشت پرده جریان نفود در حال فراهم آوردن توجیهات تئوریک و زمینه سازی برای تجزیه افتخار آمیز ایران میباشند!!! آرزویی که همواره دشمنان مدعی هم آن را به گور برده اند؛ در عین حال باید هوشیار و بیدار باشیم و مستمرا جهاد تبیین نماییم؛ وَمَكَرُوا وَمَكَرَ اللَّهُ ۖ وَاللَّهُ خَيْرُ الْمَاكِرِينَ آل عمران / ۵۴ 🖌میر احمدرضا حاجتی @hajati
عاشورا بذری بود که محصول آن ظهور است(1).mp3
3.17M
🏴 عاشورا بذری بود که توسط امام حسین(ع) کاشته شد و محصول آن ظهور امام زمان(عج) است. 🏷 علیه السلام عجل الله تعالی فرجه
🏴 «کهیعص» سعد بن عبدالله قمی گوید: ▪️ به امام عصر - اوراحنا له الفداه - عرض کردم: 🔹 ای فرزند رسول خدا! تاویل آیه «کهیعص» (۱) چیست؟ 🔰 فرمودند: 🔸 این حروف از خبرهای غیبی است که خداوند، بنده‌اش زکریّا را بر آن مطلع ساخت؛ سپس بر محمّد صلّی اللّه علیه و اله آن را حکایت فرمود، و آن چنین است که ❇️ وقتی زکریّا از پروردگار خواست که نام‌های پنج تن را به او تعلیم کند خداوند جبرئیل را بر او نازل فرمود و به او نام آنان را آموخت، پس هرگاه زکریّا، نام محمّد و علی و فاطمه و حسن علیهم السّلام را یاد می‌کرد همّ‌ و غمّ و اندوه از او دور می‌شد، ولی هروقت حسین علیه السّلام را یاد می‌کرد بغض گلویش را می‌فشرد و به نفس‌زدن می‌افتاد. روزی به پیشگاه خداوند عرضه داشت: 🔷 الها! چگونه است که وقتی نام چهار تن از اینان را یاد می‌کنم تسلّی خاطر می‌یابم و چون حسین را یاد می‌کنم دیده‌ام گریان و ناله‌ام بلند می‌شود؟ ◽️ خداوند متعال جریان [شهادت‌] آن حضرت را به اطّلاع زکریّا رسانید و فرمود: 🔶 "کهیعص" پس «کاف» نام کربلا است، و «ها» هلاکت عترت پیغمبر، و «یا» یزید است که ستم‌کننده بر حسین علیه السّلام می‌باشد، و «عین» عطش حسین علیه السّلام، و «صاد» صبر اوست. ◽️ هنگامی که زکریّا این مطلب را شنید تا سه روز مسجدش را ترک نکرد و مردم را از ملاقات با خود ممنوع ساخت و به گریه و زاری پرداخت. بر حسین می‌گریست و می‌گفت: 🔷 خدایا! آیا بهترین خلایقت را به سوگ فرزندش خواهی نشانید؟ پروردگارا! آیا این مصیبت بزرگ را بر او وارد خواهی نمود؟ الهی! آیا جامه عزا بر تن علی و فاطمه خواهی پوشاند؟ آیا غم این مصیبت را به ساحت آن‌ها خواهی رساند؟ ◽️ آن‌گاه می‌گفت: 🔷 به من فرزندی روزی کن که چشمم در سنّ پیری به او روشن و محبّتش در دلم فتنه انگیزد، سپس مرا در غم از دست‌دادنش بنشان چنان‌که محمّد حبیب خود را در سوگ فرزندش خواهی نشاند. ◽️ خداوند یحیی را به وی داد، و پس از آن به شهادت او سوگوارش ساخت و مدّت حمل یحیی شش ماه بود هم‌چنان‌که مدّت حمل حسین علیه السّلام. ⬅️ مکیال المکارم در فوائد دعا برای حضرت قائم (علیه السلام)، ج‌۱، ص: ۵۷ (۱). سوره مریم، آیه ۱. 🏷 علیه السلام عجل الله تعالی فرجه
💠 ثواب خواندن زیارت عاشورا در کلام امامان معصوم (ع) (حدیث چهارم) ☑️ امام صادق علیه اسلام: ❇️ خداوند سوگند یاد کرده که 🕌 زیارت زائری که زیارت عاشورا را تلاوت نماید، بپذیرد 💎 و نیازمندی‌هایش را برآورده سازد. 🛡🔥 او را از آتش جهنم برهاند 🌱 و در بهشت برین جای دهد ✨ و همچنین حق شفاعت و دستگیری کردن از دیگران را به وی عطا نماید. ⬅️ مصباح المتهجد 🏷
🔘 آیت‌الله بهجت قدس‌سره: 🏴 بکاء (گریه) بر سیدالشهدا علیه‌السلام، از مراتب شهادت [با آن حضرت] است. ⬅️ رحمت واسعه، ویراست سوم، صفحه ٣۵ 🏷 🖤در مسیر مهدویت🖤 🌐 @DarMasireMahdaviat 🧮 S5W88
🕯 سرّی از اسرار نام آقا امام حسین‌(ع) 🔘 آقای حسنی طباطبایی نقل كردند: ▫️ صبح یكی از روزهای ماه محرم پس از تشرف به حرم مطهر كریمه اهل بیت حضرت معصومه (علیها السلام) به قصد زیارت آقای مجتهدی حركت كردم. در زدم، كسی در را باز كرد و گفت: 🔹 حمید آقا! آقای مجتهدی منتظر شما هستند تا صبحانه را به اتفاق شما صرف كنند! ▫️ به خدمت ایشان شرفیاب شدم، سفره صبحانه پهن بود. فرمودند: 🔸صبحانه را بایستی با شما صرف می‌كردیم! خوش آمدید، بفرمایید! ▫️در كنار آقای مجتهدی، كتاب گنجینه الاسرار مرحوم عمان سامانی، قرار داشت. ایشان ضمن صرف صبحانه، اشاره‌ای به آن كتاب كردند و گفتند: 🔸آقاجان! عمان سامانی در میان مرثیه سرایان حسینی مقام و منزلت ویژه‌ای دارد. ▫️و بعد فرمودند: 🔸اصلاً دستگاه حضرت اباعبدالله (علیه‌السلام) یك دستگاه عجیبی است! نام مبارك ایشان هم خیلی بزرگ است. در نام مقدس «حسین (علیه‌السلام)» اسرار عجیبی نهفته است. ▫️و پس از چند لحظه تأمل، فرمودند: 🔸«هر كس كه نام آقا امام حسین (علیه‌السلام) را بشنود از میزان انقلاب خاطری كه پیدا می‌كند پایه ایمانش را می‌توان فهمید. كسانی كه نام این بزرگوار را می‌شنوند و تغییر حالی در خود نمی‌بینند باید جداً نگران ایمان خود باشند! نام آقا امام حسین (علیه السلام) محك ایمان است.» ⬅️ کتاب در محضر لاهوتیان اثر محمد علی مجاهدی، خاطره بیست و هشتم، ص 151 🏷 🖤در مسیر مهدویت🖤 🌐 @DarMasireMahdaviat 🧮 S5W11
💠 مثل کسی خواهد بود که با امام حسین علیه السلام شهید شده ثواب خواندن زیارت عاشورا در کلام امامان معصوم (ع) (حدیث پنجم) ☑️ در کتاب مفاتیح الجنان و قبل از متن زیارت عاشورا، حدیثی از امام باقر علیه السلام در ثواب این زیارت آمده است که می‌فرمایند: 🔸 به تحقیق این دعا دعایی است که ملائکه آن را می‌‏خوانند و خداوند در قبال آن برای تو صد هزار هزار درجه می‏‌نویسد و مثل کسی خواهی بود که با امام حسین (ع) شهید شده باشد. نوشته شود برای تو ثواب زیارت هر پیغمبری و رسولی و ثواب زیارت هر که زیارت کرده حسین‏‌ (ع) را از روزی که شهید شده است. 🏷
🍗 تاثیر لقمه حرام در فجایع روز عاشورا ☑️‍ آيت الله ناصری (ره): ▫️ «حضرت زینب سلام الله عليها روز عاشورا به حضرت اباعبدالله عليه السلام عرض کرد: 🔹 برادر! شما خودتان را به این قوم معرفی کنید‌‌. ▫️ حضرت فرمودند: 🔸 "خواهر جان معرفی کردم لکن شکمهایشان پر از حرام است. قلبهایشان را ظلمت گرفته و نوری در آن نیست. لذا حق اثر نمی‌کند." ✨ کلام امام نور است؛ اما چون در قلب سنخیت نیست قبول نمی‌کند. 🍖 غذاها برای سالم نگهداشتن این روح خیلی مؤثرند. 🗣 اعمال و رفتار خیلی مؤثر هستند. 👀 نگاهها خیلی مؤثر هستند.» ⬅️ كانال رسمی آيت الله ناصری ( naseri_ir@ ) 🏷 علیه السلام (ره) 🖤در مسیر مهدویت🖤 🌐 @DarMasireMahdaviat 🧮 S5W52
🔘 حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره اصرار می‌کرد که: ▪️ وقتی مجلس برگزار می‌کنید، برتری‌ها و امتیازهای اهل‌بیت علیهم‌السلام و فضایل و مناقب این حضرات را بگویید و در برابر این قضیه ابراز احساسات کنید. 🕯 حتی اگر اشک شما جاری نمی‌شود، حالت گریه به خود بگیرید و در حال حزن باشید و تباکی کنید (حالت گریه بگیرید). ⬅️ رحمت واسعه، صفحه ٢۴ (مجموعه فرمایشات حضرت آیت‌اللّٰه بهجت پیرامون حضرت سیدالشهداء علیه‌السلام و اصحاب و یاران آن حضرت) 🏷 🖤در مسیر مهدویت🖤 🌐 @DarMasireMahdaviat 🧮 S5W87
⭕️ شما چرا عاشورا نمی‌خوانید؟ عاشورا، عاشورا، عاشورا (ماجرای مشاهده حاج سیّد احمد رشتی‌) 🔰 حاج سیّد احمد رشتی می‌فرماید: 🕋 در سال ۱۲۸۰، به قصد حجّ بیت اللّه الحرام از رشت به تبریز آمدم و در خانه حاج صفر علی تاجر تبریزی منزل کردم؛ امّا چون قافله‌ای نبود، متحیّر ماندم تا آن‌که حاج جبّار جلودار سدهی اصفهانی برای طرابوزن (از شهرهای ترکیه) بار برداشت. 🐎 من هم به تنهایی از او حیوانی کرایه کرده و رفتم. وقتی به منزل اوّل رسیدیم، سه نفر دیگر به تشویق حاج صفر علی به من‌ ملحق شدند: یکی حاج ملّا باقر تبریزی، دیگری حاج سیّد حسین تاجر تبریزی و سومی حاجی علی نام داشت که خدمت می‌کرد که به اتّفاق روانه شدیم. به ارزنه الرّوم (شهری تجاری و صنعتی در شرق ترکیه) رسیدیم و از آن‌جا عازم طرابوزن شدیم. در یکی از منازل بین این دو شهر، حاج جبّار جلودار آمد و گفت: 🔹 منزلی که فردا در پیش داریم مخوف است امشب زودتر حرکت کنید که به همراه قافله باشید. ▫️ این مطلب را به‌خاطر آن می‌گفت که ما در سایر منازل، غالبا با فاصله‌ای پشت سر قافله راه می‌رفتیم. لذا حدود سه ساعت پیش از اذان صبح، حرکت کردیم. 🌨 حدود نیم فرسخ از منزل خود دور شده بودیم که ناگاه هوا دگرگون شد و برف باریدن گرفت به‌طوری‌که هرکدام از رفقا، سر خود را پوشاندند و به سرعت رفتند؛ امّا من هر قدر تلاش کردم نتوانستم به آنها برسم و در آن‌جا تنها ماندم. از اسب پیاده شدم و در کنار راه نشستم. خیلی مضطرب بودم؛ چون حدود ششصد تومان برای مخارج سفر همراه داشتم و ممکن بود راهزن یا دزدی پیدا شود و مرا به‌خاطر آنها از بین ببرد. بعد از تأمّل و تفکّر، با گفتم: 🔹 تا صبح همین‌جا می‌مانم بعد به منزل قبلی برگشته، چند محافظ همراه خود می‌آورم و به قافله ملحق می‌شوم. ▫️ در همان حال ناگاه باغی مقابل خود دیدم و در آن باغ باغبانی که در دست بیلی داشت، مشاهده می‌شد. او بر درختها می‌زد که برف آنها بریزد. پیش آمد و نزدیک من ایستاد و فرمود: 🔸 تو کیستی؟ ▫️ عرض کردم: 🔹 رفقایم رفته و من مانده و راه را گم کرده‌ام. ▫️ فرمود: 🔸 نافله شب بخوان تا راه را پیدا کنی. ▫️ مشغول نافله شب شدم. بعد از تهجّد (نماز شب)، دوباره آمد و فرمود: 🔸 نرفتی؟ ▫️ گفتم: 🔹 و اللّه، راه را بلد نیستم. ▫️ فرمود: 🔸 جامعه بخوان تا راه را پیدا کنی. ▫️ من جامعه را از حفظ نداشتم و الآن هم از حفظ نیستم با آن‌که مکرّر به زیارت عتبّات مشرّف شده‌ام. از جای برخاستم و زیارت جامعه را از حفظ خواندم. باز آن شخص آمد و فرمود: 🔸 نرفتی؟ ▫️ بی‌اختیار گریه‌ام گرفت و گفتم: 🔹 همین‌جا هستم چون راه را بلد نیستم. ▫️ فرمود: 🔸 عاشورا بخوان. ▫️ من زیارت عاشورا را از حفظ نداشتم و الآن هم حفظ نیستم در عین حال برخاستم و مشغول زیارت عاشورا از حفظ شدم، و تمام لعن و سلام‌ها و دعای علقمه را خواندم. دیدم باز آمد و فرمود: 🔸 نرفتی؟ ▫️ گفتم: 🔹 نه، تا صبح همین‌جا هستم. ▫️ فرمود: 🔸 الآن تو را به قافله می‌رسانم. ▫️ ایشان رفت و بر الاغی سوار شد و بیل خود را به دوش گرفت و آمد. فرمود: 🔸 پشت‌ سر من بر الاغم‌ سوار شو. ▫️ سوار شدم و اسب خود را کشیدم امّا حیوان حرکت نکرد. فرمود: 🔸 دهنه اسب را به من بده. ▫️ ایشان بیل را به دوش چپ گذاشت و عنان اسب را با دست راست گرفت و به راه افتاد. اسب کاملا آرام می‌آمد و ایشان را اطاعت می‌نمود. بعد آن بزرگوار دست خود را بر زانوی من گذاشت و فرمود: 🔸 شما چرا نافله نمی‌خوانید؟ نافله، نافله، نافله. ▫️ باز فرمود: 🔸 شما چرا عاشورا نمی‌خوانید؟ عاشورا، عاشورا، عاشورا. ▫️ بعد فرمود: 🔸 شما چرا جامعه نمی‌خوانید؟ جامعه، جامعه، جامعه. ▫️ در زمان طیّ مسافت، مسیری دایره‌ای را پیمودیم ناگاه برگشت و فرمود: 🔸 اینها رفقای شما هستند. ▫️ دیدم رفقا کنار نهر آبی پیاده شده، مشغول وضو برای نماز صبح بودند. از الاغ پیاده شدم تا سوار اسب خود شوم، نتوانستم. آن جناب پیاده شد و بیل را در برف فرو کرد و مرا سوار نمود و سر اسب را به سمت رفقا برگرداند. 💡 من در آن حال به فکر افتادم این شخص که بود که به زبان فارسی صحبت می‌کرد درحالی‌که این طرفها زبانی جز ترکی و مذهبی جز مذهب عیسوی وجود ندارد! تازه چطور به این سرعت مرا به رفقای خود رسانید. به‌خاطر همین فکرها پشت‌سرم را نگاه کردم؛ امّا کسی را ندیدم و از ایشان اثری نیافتم. و بعد از این جریان به رفقای خود ملحق شدم. ⬅️ برکات حضرت ولی عصر (علیه السلام)، صفحه ی ۲۵۴ 🏷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 چرا من به وصال امام زمان(عج) نمی‌رسم؟ 🏷 🖤در مسیر مهدویت🖤 🌐 @DarMasireMahdaviat 🧮 S6W6
🏴 تشرّف حاج سیّد حسین حائری‌ در مجلس روضه ی دهه اول محرم قسمت اول: 🔰 حاج سیّد حسین حائری، ساکن ارض اقدس مشهد الرضا علیه السّلام، در اوایل ماه ذی القعده الحرام سال ۱۳۶۴، فرمود: ▫️ حدود سال ۱۳۰۴ هجری، در ایّام دهه محرّم سیّدی غریب که او را نمی‌شناختم به منزل من در کرمانشاه وارد شد. غالبا زوّار چه اهل علم و چه غیر ایشان از عراقین (ایران و عراق فعلی) بدون هیچ آشنایی بر من وارد می‌شدند و من از ایشان پذیرایی می‌نمودم. پس از دو روز، یکی از اهل علم نجف اشرف به دیدن من آمد و آن سیّد را شناخت. به من اشاره کرد که: 🔸 این آقا را می‌شناسید؟ ▫️ گفتم: 🔹 سابقه‌ای با ایشان ندارم. ▫️ گفت: 🔸 یکی از مرتاضین (افرادی که با هدف تصفیه و تهذیب نفس، در مکانی خلوت ریاضت می کشند.) بسیار مهم می‌باشد. به ظاهر در کوچه مسجد هندی در نجف اشرف دکّان عطّاری دارد و غالبا از نجف و اهل‌ و عیال خود مفقود می‌شود. هرچه در کربلا و کاظمین و حلّه تفحّص می‌نمایند، او را نمی‌یابند. بعد از چند ماه معلوم می‌شود که در یکی از حجرات‌ مسجد کوفه پنهان و با موی بلند سر و ریش، در آن‌جاست. با حال پریشانی او را به نجف آورده، باز هم بعد از چند روز مفقود می‌شود و در مسجد به خادم می‌سپرد که به اهل و عیالش خبر ندهد. ▫️ من بعد از اطّلاع بر حال سیّد، به ایشان بیشتر محبّت کردم و اظهار داشتم که: 🔹 بعضی‌ها شما را از مرتاضین می‌دانند! ▫️ با کمال انکار و امتناع این مطلب را رد می‌کرد و بالأخره بعد از معاهده به این که اظهار نشود، گفت: 🔸 من دوازده سال در مسجد کوفه و غیره ریاضت کشیدم و شرط تکمیل ریاضت دوازده سال است و در کمتر از آن زمان، کسی به مقامی نمی‌رسد. ▫️ او کمالات خودش را مخفی می‌کرد فقط گفت: 🔸 احضار جنّ ممکن است؛ ولی جنّ دروغ می‌گوید و گاهی راست هم می‌گوید؛ لذا اعتمادی به قول آنها نیست. احضار ملک هم ممکن است؛ ولی چون آنها مشغول عبادت هستند، شایسته نیست ایشان را از عبادت بازداشت. ولی من روح همین علماء گذشته را احضار می‌کنم و آنچه از مغیّبات سؤال کنم، جواب می‌گویند. ▫️ من در آن چند سال اخیر که به مجالس روضه‌خوانی و سینه‌زنی توهین می‌کردند، جهت تقویت اساس شرع، مجلس روضه‌خوانی خیلی مفصّلی اقامه می‌نمودم که از اوّل فجر، مجلس منعقد و تا یک ساعت بعد از ظهر ختم می‌شد و از لحاظ هزینه زیاد و زحمات بدنی، خیلی در زحمت بودم. در آن مجلس شصت نفر روضه‌خوان شهری و غریب که از سایر شهرها آمده بودند و پنج مدّاح، روضه می‌خواندند و در این هشت و نه ساعت که مدّت مجلس بود، سی نفر و بقیّه در باقی ایّام می‌خواندند و همه آنها حقوق داشتند؛ لذا از سیّد خواهش کردم که: 🔹 شما از علماء سؤال کنید، آیا این مجلس با این زحمات مقبول اهل بیت علیهم السّلام هست؟ ▫️ گفت: 🔸 من شبها روح علماء را احضار می‌کنم. ▫️ بنا شد این کار را انجام دهد؛ لذا گفت: 🔸 من به چهار نفر از علماء مراجعه و از آنها سؤال می‌کنم: مرحوم آقا میرزا حبیب اللّه رشتی، مرحوم آقا میرزا محمّد تقی شیرازی، مرحوم آقا سیّد اسماعیل صدر و مرحوم آقا سیّد علی داماد قدّس سرّه که ایشان داماد آقا شیخ حسن مامقانی و به این جهت معروف به داماد بود. ▫️ روز بعد گفت: 🔸 من آقایان را احضار و سؤال کردم، گفتند: 🔶 بلی، این مجلس مقبول اهل بیت علیهم السّلام است و در روز نهم یا دهم حضرت ولیّ عصر عجّل اللّه تعالی فرجه الشّریف تشریف می‌آورند. ▫️ با کمال وجد و شوق گفتم: 🔹 چرا روزش را تعیین نکردید؟ ▫️ گفت: 🔸 امشب سؤال می‌کنم. (ادامه دارد) ⬅️ برکات حضرت ولی عصر (علیه السلام)، صفحه: ۲۴۲ 🏷 عجل الله تعالی فرجه
🏴 تشرّف حاج سیّد حسین حائری‌ در مجلس روضه ی دهه اول محرم 🏷 قسمت دوم (آخر) ▫️ فردا صبح گفت: 🔸 آنچه می‌گویم بنویسید و نگه دارید. ▫️ آن روز، روز پنجم محرّم بود. وضع من برخلاف وضع ریاست و ترتیب علماء در کرمانشاه بود که در جای معیّنی بنشینند و اشخاص محترم به طرف ایشان بیایند و قهرا آن قسمت، صدر مجلس محسوب شود؛ بلکه کنار در خانه نشسته یا می‌ایستادم و برای هرکسی قیام می‌نمودم؛ لذا این مجلس مورد توجّه عموم اهل شهر بود و (به علت جمعیت زیاد شرکت کنندگان مجلس،) غالبا راهش مسدود می‌شد و یک دسته دیگر در کوچه انتظار می‌کشیدند تا زمانی‌که اشخاص داخل منزل خارج شوند و آنها به جایشان بیایند. سیّد گفت: 🔸 در روز نهم، حدود ساعت دو، کنار چاهی که نزدیک در خانه است، نشسته‌اید یک مرتبه حال شما منقلب می‌شود و تمام بدنتان تکان می‌خورد؛ در آن حال به نقطه‌ای که آخرین حدّ محلّ نشستن زنها است نگاه کنید. هروقت تکان خوردید متوجّه آن نقطه مجلس باشید که یک عدّه اشخاص (ده دوازده نفر) به یک هیئت و یک لباس و یک شکل، نشسته‌اند یکی از آنها حضرت ولیّ عصر عجّل اللّه تعالی فرجه الشّریف است. آنها ساعت دو، از در اتاق روضه‌خوانها از طرف بیرونی، وارد می‌شوند و تا ساعت سه تشریف دارند و ساعت سه که مجلس برای خارج و وارد شدن افراد بهم می‌خورد، ایشان در ضمن مردم بیرون می‌روند و شما ملتفت نمی‌شوید. با وضو باشید و به محضر مبارکشان برسید و خدمتی از قبیل: چای دادن یا استکان برداشتن انجام دهید. آنها برای شما قیام نمی‌کنند و می‌گویند: 🔶 این خانه، خانه خودمان است؛ در خانه بروید و از مردم پذیرایی کنید. 🔸 در همان ساعتی که تشریف دارند دو روضه‌خوان، روضه می‌خوانند و هر دو از امام زمان علیه السّلام می‌گویند و کسی مصیبت نمی‌خواند با این حال، مجلس خیلی دگرگون و ضجّه و ناله بیشتر از هر روز می‌شود. آقای اشرف الواعظین که هر روز یک ساعت بعد از ظهر می‌آید و مجلس را ختم می‌کند، در همین ساعت آمده و منبر می‌رود و از امام زمان علیه السّلام می‌گوید. ▫️ به‌هرحال این مذاکرات در روز پنجم محرّم بین من و سیّد مرتاض اتفاق افتاد و این مطالب را نوشتم. من همیشه دم در می‌ایستادم و پذیرایی می‌کردم و اتاقی در بیرونی، مجمع آقایان روضه‌خوانها بود. تا روز نهم در انتظار این قضیّه روزشماری می‌کردم. در آن روز، مجلس جمعیّت زیادی داشت و من در آن ساعت معیّن کنار چاه نشسته بودم ناگاه لرزشی بر من‌ عارض شد و بدنم شروع به تکان خوردن نمود. فورا به آن نقطه معیّن نگاه کردم؛ دیدم در همان مکان حلقه‌ای مشتمل بر ده، دوازده نفر دایره‌وار و در لباس معمول اهل کرمانشاه (عبای بلند و کلاه نمدی و دستمال روی آن و کفش پاشنه خوابیده) نشسته‌اند. آنها تماما گندمگون و قوی‌استخوان و در سنّ نزدیک به چهل سالگی بودند به من تبسّم کردند و قیام و تواضعی که معمول همه‌کس بود؛ حتّی اهل حکومت و امراء لشکر، نکردند و گفتند: 🔶 خانه ی خودمان است همه چیز آورده‌اند شما در خانه بروید و مشغول پذیرایی باشید. ▫️ به مکان خود مراجعت نمودم و دانستم که این آقایان از در اتاق بیرونی به اندرونی آمده‌اند. به‌هرحال در آن ساعت دو نفر منبر رفتند و با آن‌که روز تاسوعا معمولا مصیبت حضرت ابالفضل علیه السّلام را می‌خوانند، هرکدام چند دقیقه منبر رفتند و به امام زمان علیه السّلام به عنوان تسلیت خطاب می‌کردند. مجلس از گریه و زاری هنگامه بود. آقای اشرف الواعظین که باید بعد از ظهر بیایند، ساعت دو آمدند و به اتاق روضه‌خوانها نرفتند و در همان مجلس وارد شدند و کنار در خانه، پهلوی من نشستند و گفتند: 🔹 من امروز برای رفع خستگی تعطیل کردم؛ چون فردا که عاشورا است کار زیاد است. ولی نتوانستم این‌جا نیایم. ▫️ ایشان بعد از چای و قلیان، به منبر رفت و سکوتی طولانی کرد و بعد بدون مقدّمه‌ای که معمول اهل منبر است صدا زد: 🔹 ای گمشده بیابانها روی سخن ما با توست. ▫️ مجلس بحدّی از این کلمه پریشان و مردم به سر و سینه می‌زدند که همگی بی‌اختیار شدند. پس از لحظه‌ای دیدم افراد آن حلقه نیستند. و دانستم از همان در اتاق وسطی رفته‌اند. ⬅️ برکات حضرت ولی عصر (علیه السلام)، صفحه ی ۲۴۲ 🏷 عجل الله تعالی فرجه
🏴 محال است انسانی به جز از راه سیدالشهدا علیه السلام به مقام توحید برسد ☑️ آیت الله سید علی آقا قاضی (ره) در یکی از نامه هایشان چنین مرقوم فرمودند: 🌹 .... و تمام طرق .... توسل به ائمه اطهار (علیهم السلام) و توجه تام به مبدا است. 💡 چونکه صد آمد، نود هم پیش ما است. 🚫 با دراویش و طریق آنها کاری نداریم. ✅ طریقه، طریقه ی علما و فقها است؛ با صدق و صفا. 🕯 محال است انسانی به جز از راه سیدالشهدا علیه السلام به مقام توحید برسد. ✨ سَرَیان (=حرکت و اثر گذاری) فیوضات و خیرات از مسیر حضرت سیدالشهدا علیه السلام است و پیشکار این فضیلت هم حضرت قمر بنی هاشم ابالفضل العباس علیه السلام است. ⬅️ دومین یادنامه علامه طباطبائی، ص ۲۹۶؛ صلح کُل: مجموعه‌ای از ناگفته‌ها در مورد زندگی آیت‌الله سیدعلی قاضی (ره) در مصاحبه با فرزندان ... ، ص ۶۵ 🏷 علیه السلام علیه السلام
🕯 تأسف در عالم برزخ به خاطر مداوت نداشتن بر زيارت عاشورا ☑️ عالم جليل القدر، شيخ عبدالهادي حائري مازندراني از والد خود «مرحوم حاجي ملا ابوالحسن» نقل كردند كه فرمود: ▫️ من حاجي ميرزا علي تقي طباطبايي را بعد از رحلتش در خواب ديدم. به او گفتم: 🔹 آيا در آنجا آرزويي هم داري؟ ▫️ گفت: 🔸 هيچ آرزويي ندارم جز يك چيز و آن اينكه چرا در دنيا هر روز زيارت عاشوراي ابي عبدالله الحسين عليه السلام را نخواندم؟ ▪️ رسم سيد اين بود كه فقط در دهه‌ي محرم، زيارت عاشورا مي خواند، نه در تمام سال! و لذا افسوس مي خورد كه چرا در تمام سال نمي خواندم. ⬅️ کرامات الحسينية ص ۲۲۳ به نقل از آثار شگفت ص ۱۹. 🏷
☑️ تشرف جناب جعفر نعلبند اصفهانى در راه زیارت کربلا و به همراه طی الارض و دیدن صورت برزخی مردم (قسمت اول) ✅ آقاى حاج ميرزا محمد على گلستانه اصفهانى (ره) فرمودند: عموى من، آقا سيد محمد على (ره) براى من نقل كردند: ▫️ در زمـان مـا در اصـفهان شخصى به نام جعفر كه شغلش نعلبندى بود، بعضى حرفها را مى زد كه مـوجـب طـعـن و رد مـردم شـده بـود، مـثـل آن كه مى‌گفت: 🔸 با طى الارض به كربلا رفته ام. ▫️ يا مى‌گفت: 🔸 مردم را به صورتهاى مختلف ديده‌ام. ▫️ و يا 🔸 خدمت حضرت صاحب الامر (ع) رسيده ام. ▫️ او هم به خاطر حرفهاى مردم، آن صحبتها را ترك نمود. تـا آن كه روزى براى زيارت مقبره متبركه تخت فولاد مى رفتم. در بين راه ديدم جعفر نعلبند هم به آن طرف مى رود. نزديك او رفتم و گفتم: 🔹 ميل دارى در راه با هم باشيم؟ ▫️گفت: 🔸 اشكالى ندارد، با هم گفتگو مى كنيم و خستگى راه را هم نمى فهميم. ▫️ قدرى با هم گفتگو كرديم، تا آن كه پرسيدم: 🔹 اين صحبتهايى كه مردم از تو نقل مى كنند، چيست؟ آيا صحت دارد يا نه؟ ▫️ گفت: 🔸 آقا از اين مطلب بگذريد. ▫️ اصرار كردم و گفتم: 🔹 من كه بى غرضم، مانعى ندارد بگويى. ▫️ گـفـت: 🔸 آقـا، مـن بيست و پنج بار، از پول كسب خود، به كربلا مشرف شدم و در همه سفرها، براى زيارتى عرفه مى‌رفتم. در سفر بيست و پنجم بين راه، شخصى يزدى با من رفيق شد. چند منزل كه بـا هـم رفـتـيم، مريض شد و كم كم مرض او شدت كرد، تا به منزلى كه ترسناك بود، رسيديم و به خاطر ترسناك بودن آن قسمت، قافله را دو روز در كاروانسرا نگه داشتند، تا آن كه قافله‌هاى ديگر برسند و جمعيت زيادتر شود. از طرفى حال زائر يزدى هم خيلى سخت شد و مشرف به موت گرديد. روز سوم كه قافله خواست حركت كند، من راجع به او متحير ماندم كه چطور او را با اين حال تنها بـگذارم و نزد خداى تعالى مسئول شوم؟ از طرفى چطور اين جا بمانم و از زيارت عرفه كه بيست و چهار سال براى درك آن، جديت داشته ام، محروم شوم؟ بالاخره بعد از فكر بسيار، بنايم بر رفتن شد، لذا هنگام حركت قافله، پيش او رفتم و گفتم: 🔹 من مى‌روم و دعا مى‌كنم كه خداوند تو را هم شفا مرحمت فرمايد. ▪️اين مطلب را كه شنيد، اشكش سرازير شد و گفت: 🔸 من يک ساعت ديگر مى‌ميرم، صبر كن، وقتى از دنـيا رفتم، خورجين و اسباب و الاغ من مال تو باشد، فقط مرا با اين الاغ به كرمانشاه و از آن جا هم هر طورى كه راحت باشد، به كربلا برسان. ▪️ وقتى اين حرف را زد و گريه او را ديدم، دلم به حالش سوخت و همان جا ماندم. قافله رفت و مدت زمانى كه گذشت، آن زائر يزدى از دنيا رفت. من هم او را بر الاغ بسته و حركت كردم. وقتى از كاروانسرا بيرون آمدم، ديدم از قافله هيچ اثرى نيست، جز آن كه گرد و غبار آنها از دور ديده مى شد. تـا يک فـرسخ راه رفتم، اما جنازه را هر طور بر الاغ مى‌بستم، همين كه مقدارى راه مى‌رفتم، مى‌افتاد و هيچ قرار نمى‌گرفت. با همه اينها به خاطر تنهايى، ترس بر من غلبه كرد. بالاخره ديدم، نمى‌توانم او را ببرم، حالم خيلى پريشان شد. همان جا ايستادم و به جانب حضرت سيدالشهداء (ع) توجه نمودم و با چشم گريان عرض كردم: 🔹 آقا من با اين زائر شما چه كنم؟ اگر او را در اين بيابان رها كنم، نزد خدا و شما مسئول هستم. اگر هم بخواهم او را بياورم، توانايى ندارم. ▪️ نـاگهان ديدم، چهار نفر سوار پيدا شدند و آن سوارى كه بزرگ آنها بود، فرمود: 🔶 جعفر با زائر ما چه مى كنى؟ ▪️ عرض كردم: 🔷 آقا چه كنم، در كار او مانده ام! ▪️ آن سه نفر ديگر پياده شدند. يك نفر آنها نيزه اى در دست داشت كه آن را در گودال آبى كه خشك شده بود فرو برد، آب جوشش كرد و گودال پر شد. آن ميت را غسل دادند. بزرگ آنان جلو ايستاد و با هم نماز ميت را خوانديم و بعد هم او را محكم بر الاغ بستند و ناپديد شدند. مـن هم براه افتادم. ناگاه ديدم، از قافله اى كه پيش از ما حركت كرده بود، گذشتم و جلو افتادم. كـمـى گـذشت، ديدم به قافله اى كه پيش از آن قافله حركت كرده بود، رسيدم. و بعد هم طولى نكشيد كه ديدم به پل نزديك كربلا رسيده ام. در تعجب و حيرت بودم كه اين چه جريان و حكايتى است! ميت را بردم و در وادى ايمن دفن كردم. قـافله ما تقريبا بعد از بيست روز رسيد. هر كدام از اهل قافله مى پرسيد: 🔹 تو كى و چگونه آمدى! ▪️ من قضيه را براى بعضى به اجمال و براى بعضى مشروحا مى گفتم و آنها هم تعجب مى كردند. تا آن كه روز عرفه شد و به حرم مطهر مشرف شدم، ولى با كمال تعجب ديدم كه مردم را به صورت حيوانات مختلف مى بينم، از قبيل: 🐺 گرگ، 🐖 خوك، 🐒 ميمون و غيره 🐑 🦗 🦍 🐕 🐀 🦎 🦦 🐃 🐓 🕷 🐁 🐌 🐄 🦀 🦛 🐍 🦨 🐜 🐗 🦂 🦧 🦓 🐊 🦞 و جمعى را هم به صورت انسان مى ديدم! (ادامه دارد ...) 🏷 عجل الله تعالی فرجه
☑️ تشرف جناب جعفر نعلبند اصفهانى در راه زیارت کربلا و به همراه طی الارض و دیدن صورت برزخی مردم 🔘 قسمت دوم (آخر) ▪️... از شـدت وحشت برگشتم و مجددا قبل از ظهر مشرف شدم. باز مردم را به همان حالت مى‌ديدم. برگشتم و بعد از ظهر رفتم، ولى مردم را همان طور مشاهده كردم! روز بعد كـه رفتم، ديدم همه به صورت انسان مى‌باشند. تا آن كه بعد از اين سفر، چند سفر ديگر مـشرف شدم، باز روز عرفه مردم را به صورت حيوانات مختلف مى ديدم و در غير آن روز، به همان صورت انسان مى‌ديدم. به همين جهت، تصميم گرفتم كه ديگر براى زيارتى عرفه مشرف نشوم. چون اين وقايع را براى مردم نقل مى كردم، بدگويى مى كردند و مى‌گفتند: 🔹 براى يك سفر زيارت، چه ادعاهايى مى‌كند. ▪️ لذا من، نقل اين قضايا را به كلى ترك كردم، تا آن كه شبى با خانواده ام مشغول غذا خوردن بوديم.🍳🍚 صـداى در بـلند شد، وقتى در را باز كردم، ديدم شخصى مى فرمايد: 🔸 حضرت صاحب الامر (ع) تو را خواسته اند. ▪️ بـه هـمـراه ايشان رفتم، تا به مسجد جمعه رسيدم. ديدم آن حضرت (ع) در محلى كه منبر بسيار بلندى در آن بود، بالاى منبر تشريف دارند و آن جا هم مملو از جمعيت است. آنها عمامه داشتند و لباسشان مثل لباس شوشترى ها بود. به فكر افتادم كه در بين اين جمعيت، چطور مى توانم خدمت ايشان برسم، اما حضرت به من توجه فرمودند و صدا زدند: 🔶 جعفر بيا. ▪️ من رفتم و تا مقابل منبر رسيدم. فرمودند: 🔶 چرا براى مردم آنچه را كه در راه كربلا ديده اى نقل نمى كنى؟ ▪️ عرض كردم: 🔷 آقا من نقل مى‌كردم، از بس مردم بدگويى كردند، ديگر ترک نمودم. ▪️ حضرت فرمودند: 🔶 تو كارى به حرف مردم نداشته باش، آنچه را كه ديده اى نقل كن تا مردم بفهمند ما چه نظر مرحمت و لطفى با زائر جدمان حضرت سيدالشهداء (ع) داريم. ⬅ «برکات حضرت ولی عصر (عج)» اثر سید جواد معلم عجل الله تعالی فرجه 💚در مسیر مهدویت💚 🌐 @DarMasireMahdaviat 🧮 S4W4