AUD-20211224-WA0082.mp3
6.08M
پیامبرشناسی قسمت 9️⃣6️⃣
اتفاقات سال 1هجرت
چرا به نماز صبح
رکعت شکرانه اضافه نشد ؟
27 اردیبهشت 1400
17 مه 2021
5 شوال 1442
#پیامبر_شناسی
#فاطمه_کیست
#دشمن_شناسی_یهود
#خانم_خراسانی
#aware_shiites
#Fighter_loves_God
درسی از نماز و عشق و دیدار حضرت صاحب الزمان عج الله تعالی فرجه الشریف
از دکتر عباسی بزرگوار
آیت الله جوادی آملی فرمودند :
یک وقت از محضر حضرت آیت الله العظمی #بهجت (قدس الله نفسه الزّکیة) سؤال شد چه کار کنیم که خدمت حضرت برسیم؟ فرمود: بزرگان گفتند شما #آدم_خوبی_باشید حضرت شما را می بیند، عمده آن است که او ما را ببیند، نه ما او را ببینیم! کم نبودند کسانی که در مسجد پیامبر که بعد از مسجدالحرام مهم ترین مسجد روی زمین است و نماز پنج وقت را پشت سر حضرت می خواندند، گاهی با حضرت مصافحه می کردند، حضرت را پنج بار در شبانه روز می دیدند، این پیغمبر خدا بود، اما پیغمبر آنها را نمی دید! این بزرگوار فرمودند که بزرگان اهل معرفت می گفتند شما آدم خوب باشید حضرت شما را ببیند، وگرنه صرف #دیدن_ظاهری حضرت چه اثر دارد؟! مگر نبودند در صدر اسلام کسانی که پیامبرشان را می دیدند ولی حُسن خاتمه نداشتند؟! پس عمده آن است که او ما را ببیند نه ما او را ببینیم.
🔸 ما درباره خدای سبحان بارها می گوییم «یا الله»، اما او باید با ما حرف بزند. فرمود خدا با بعضی ها #حرف نمی زند بعضی ها را #نگاه نمی کند، با اینکه او ﴿بِكُلِّ شَیءٍ بَصیر﴾[1] است! ﴿عَلَی كُلِّ شَیءٍ شَهِیدٌ﴾[2] است! مگر می شود چیزی معلوم خدا نباشد؟! مشهود خدا نباشد؟! مُبصَر خدا نباشد؟! مسموع خدا نباشد؟! این شدنی نیست. در چند جای قرآن فرمود خدا با بعضی ها حرف نمی زند ﴿لاَ یكَلِّمُهُمُ اللّهُ یوْمَ الْقِیامَةِ﴾،[3] خدا یک عده را نگاه نمی کند ﴿لاَ ینْظُرُ إِلَیهِمْ﴾.[4] این تکلم تشریفی است، این #نظر_تشریفی برای خواص است؛ خلیفه خدا هم این چنین است، با اینکه هر کاری می کنیم او می بیند ﴿وَ قُلِ اعْمَلُوا فَسَیرَی اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُون﴾[5] که به اهل بیت (علیهم السلام) تفسیر شده است،[6] هر کار بکنیم به اذن خدا آنها می بینند، اما آن نگاه تشریفی را، آن نگاه تکریمی را با خواص دارند، فرمودند شما در مسیرتان باشید ولیّ عصر نگاه می کند و آن #زندگی_عقلی می شود. وقتی حیات، حیات عقلی و انسانی شد، مرگ هم مرگ انسانی است.
[1]. سوره ملک، آیه19.
[2]. سوره مائده، آیه117؛ سوره حج، آیه17 و ... .
[3]. سوره بقره، آیه174.
[4]. سوره آل عمران، آیه77.
[5]. سوره توبه، آیه105.
[6]. تفسیر القمی، ج1، ص304.
#خانم_خراسانی
#aware_shiites
#Fighter_loves_God
AUD-20211224-WA0086.mp3
7.18M
چرا تمرکز ندارم ؟ مخصوصا سر نماز؟
برای بدست آوردن تمرکز چه باید بکنیم ؟
قسمت 1️⃣
#تربیت
#تمرکز
#حضورقلب
1 خرداد 1400
23 مه 2021
11 شوال 1442
#خانم_خراسانی
#aware_shiites
#Fighter_loves_God
AUD-20211224-WA0084.mp3
8.94M
چرا تمرکز ندارم ؟ مخصوصا سر نماز؟
برای بدست آوردن تمرکز چه باید بکنیم ؟
قسمت 2️⃣
#تربیت
#تمرکز
#حضورقلب
1 خرداد 1400
23 مه 2021
11 شوال 1442
#خانم_خراسانی
#aware_shiites
#Fighter_loves_God
AUD-20211224-WA0085.mp3
12.41M
پیامبرشناسی قسمت 8️⃣7️⃣
اتفاقات سال 1هجرت
اذان لبخند استقبال خدا از بنده اش است
نماز عشق شیرین
نماز معاشقه با معبود
نماز لذت بخش است فقط باید آنرا نوشید مثل شیرین ترین شراب عشق
2 خرداد 1400
23 مه 2021
11 شوال 1442
#پیامبر_شناسی
#خدا_شناسی
#خدا_دلسوزترین_دوست_انسان
#خانم_خراسانی
#aware_shiites
#Fighter_loves_God
AUD-20211224-WA0070.m4a
1.68M
معراج پیامبر
درس عزت
نماز محل عروج مومن
ایام ذالقعده 1442
تیرماه 1400
#خانم_خراسانی
#aware_shiites
#Fighter_loves_God
AUD-20211224-WA0068.m4a
2.1M
سلام خانم خراسانی عزیز
در مورد نماز شب میخواستم بدونم اگر قبل از خوابیدن مثلا ساعت ۱۲ بخوانیم اثر آن مطابق با قبل از اذان صبح که سحر میباشد هست البته نه برای همیشه گاهی اوقات
25 تیرماه 1400
#خانم_خراسانی
#aware_shiites
#Fighter_loves_God
AUD-20211224-WA0071.m4a
15.06M
ماجرای بانویی که امام حسین علیه السلام زنده شان کردند تا وصیت کنند
ای کاش
آقا بر ما هم نماز بخوانند
بانوان بانوان شیعه بانوان عاشق اهل بیت حتما حتما این درس را گوش کنند
همسرداری و زبان نیکو
همسرداری و نفقه
همسرداری و سکته قلبی مردان
مادرزن ها و نقش مهم شان در پاکی جامعه
#حسین_شناسی
#زنده_شدن_بانویی_توسط_امام_حسین
#اهمیت_وصیت
#همسرداری_زبان_نیکو
#همسرداری_نفقه
#همسرداری_سکته_قلبی_مردان
#نقش_مادر_زن_در_پاکی_جامعه
8 محرم 1443
26 مرداد 1400
17 آگوست 2021
#خانم_خراسانی
#aware_shiites
#Fighter_loves_God
AUD-20211224-WA0066.opus
472K
انرژی امام زمان در اول وقت اذان
در جهان می ماند
به هر افقی که نماز بخوانند و نماز بخوانیم .
شب عاشورا
#حسین_شناسی
#امام_زمان_شناسی
#خانم_خراسانی
#aware_shiites
#Fighter_loves_God
AUD-20211224-WA0067.mp3
7.1M
5 نفر را در جنگ احد بهتر بشناسیم
و از ماجراهایشان درس بگیریم
قسمت 3️⃣
《 شهید بی نماز》 احد را بشناسیم
شاعر اعدامی
خائن به تعهد با پیامبر خدا صلوات الله علیه وآله
#پیامبر_شناسی
#پیامبر_دانشمند_ما
#بانوان
#امتحانات
#ابتلا
#خدا_دلسوزترین_دوست_انسان
14 شهریور 1400
27 محرم 1443
5 سپتامبر 2021
#خانم_خراسانی
#aware_shiites
#Fighter_loves_God
《 آثار زیبای نماز شب 》
کارهایی که باعث شد شهید یوسف اللهی
(شهیدی که سردار دلها وصیت کرده بود پیکرش کنار پیکر این شهید به خاک سپرده شود)
در سن کم به درجه عرفانی والا برسد
از ۱۹ سالگی تا ۲۴ سالگی که شهید شد تمام سالها بغیر از ۴ روز حرام را روزه بود
《 نماز شب 》ایشان ۲تا ۳ ساعت طول می کشید
دائما ذکر خدا می گفت
قبل از جبهه تمام هم و غمش کمک به فقرای محل بود
هیچگاه دل کسی را نشکست و بسیار مهربان بود
چشمان برزخی ایشان سالهای سال باز شده بود و به هیچکس نمی گفت
خبرهای غیبی را فقط به حاج قاسم و برای پیروزی در عملیات ها می گفت
روزهای آخر عمرش به بعضی بسیجی ها و پاسدارها عاقبت کارشان را گفته بود
💥 ۵ داستان از شهید حسین یوسف الهی
🔹شهید محمد حسین یوسف الهی، فرمانده واحد اطلاعات عملیات لشگر ۴۱ ثارالله کرمان بود و حاج قاسم وصیت کرده بود که در کنار او دفن شود.
1⃣ همرزم شهید: حسین به من گفته بود در کنار اروند بمان و درجه جذر و مدّ آب که روی میله ثبت میشود را بنویس. بعد هم خودش برای مأموریّت دیگری حرکت کرد.
نیمه های شب خوابم برد. آن هم فقط 25 دقیقه. بعداً برای این فاصله زمانی، از پیش خودم عددهایی را نوشتم تا کسی کسی متوجه خوابیدن من نشود.
وقتی حسین و دوستش برگشتند، بی مقدّمه به من خیره شد و گفت: "تو شهید نمیشوی".
با تعجّب به او نگاه کردم! مکثی کرد و باز به من گفت: چرا آن 25 دقیقه را از پیش خودت نوشتی؟ اگر مینوشتی که خوابم برد، بهتر از دروغ نوشتن بود.
خدا گواه است که در آن شب و در آن جا، هیچ کس جز خدا همراه من نبود!!! او از کجا میدانست!؟
2⃣مادر شهید: با مجروح شدن پسرم محمّدحسین برای ملاقاتش به بیمارستان رفته بودم؛ نمی دانستم در کدام اتاق بستری است. در حال عبور از سالن بودم که یک دفعه صدایم کرد: مادر! بیا اینجا.
وارد اتاق شدم. خودش بود؛ محمّدحسین من! امّا به خاطر مجروح شدن، هر دو چشمش را بسته بودند!
بعد از کمی صحبت گفتم: مادر! چطور مرا دیدی؟! مگر چشمانت بسته نبود؟
امّا هر چه اصرار کردم، بحث را عوض کرد!
3⃣برادر شهید: برای پنجمین بار که مجروح و شیمیایی شد سال 62 بود. او را به بیمارستان شهید لبّافی نژاد تهران آوردند. من و برادر دیگرم با اتوبوس راهی تهران شدیم.از کرمان. ساعت 10:00 شب به بیمارستان رسیدیم. با اِصرار وارد ساختمان بیمارستان شدیم. نمیدانستیم کجا برویم.
جوانی جلو آمد و گفت: شما برادران محمّدحسین یوسف الهی هستید؟ با تعجّب گفتیم: بله!
جوان ادامه داد: حسین گفته: برادران من الآن وارد بیمارستان شدند. برو آنها را بیاور اینجا!
وارد اتاق که شدیم، دیدیم بدن حسین تمام سوخته ولی میتواند صحبت کند.
اوّلین سؤال ما این بود: از کجا میدانستی که ما آمدیم؟
لبخندی زد و گفت: چیزی نپرسید؛ من از همان لحظه که از کرمان راه افتادید، شما را می دیدم!
محمّدحسین حتّی رنگ ماشین و ساعت حرکت و... را گفت!
4⃣همرزم شهید: دو تا از بچّه های واحد شناسایی از ما جدا شدند. آنهم با لباس غوّاصی در آبها فرو رفتند. هر چه معطّل شدیم باز نگشتند. به ناچار قبل از روشن شدن هوا به مقرّ برگشتیم.
محمّدحسین که مسؤول اطّلاعات لشکر41 ثارالله کرمان بود، موضوع را با شهید حاج قاسم سلیمانی- فرمانده لشکر ـ در میان گذاشت.
حاج قاسم گفت: باید به قرارگاه خبر بدهم. اگر اسیر شده باشند، حتماً دشمن از عملیّات ما با خبر میشود.
امّا حسین گفت: تا فردا صبر کنید. من امشب تکلیف این دو نفر را مشخّص میکنم.
صبح روز بعد حسین را دیدم. خوشحال بود. گفتم: چه شده؟ به قرارگاه خبر دادید؟
گفت: نه. پرسیدم: چرا؟!
حسین مکثی کرد و گفت: دیشب هر دوی آنها را دیدم. هم اکبر موسایی پور هم حسین صادقی را.
با خوشحالی گفتم: الآن کجا هستند؟
گفت: در خواب آنها را دیدم. اکبر جلو بود و حسین پشت سرش. چهره اکبر نور بود! خیلی نورانی بود. می دانی چرا؟
اکبر اگر درون آب هم بود، نماز شبش ترک نمیشد. در ثانی اکبر نامزد هم داشت. او تکلیفش را که نصف دینش بود انجام داده بود، امّا صادقی مجرّد بود.
اکبر در خواب گفت: که ناراحت نباشید؛ عراقی ها ما را نگرفته اند، ما بر میگردیم.
پرسیدم: چه طور؟!
گفت: شهید شده اند. جنازه های شان را امشب آب می آورد لب ساحل.
من به حرف حسین مطمئنّ بودم. شب نزدیک ساحل ماندم. آخر شب نگهبان ساحل از کمی جلوتر تماس گرفت و گفت: یک چیزی روی آب پیداست.
وقتی رفتم، دیدم پیکر شهید صادقی به کنار ساحل آمده! بعد هم پیکر اکبر پیدا شد!
5⃣همرزم شهید: زمستان سال 64 بود. با بچّه های واحد اطّلاعات در سنگر بودیم. حسین وارد سنگر شد و بعد از کلّی خنده و شوخی گفت: در این عملیّات یک راکت شیمیایی به سنگر شما اصابت می کند.
بعد با دست اشاره کرد و گفت: شما چند نفر شهید می شوید. من هم شیمیایی می شوم.
حسین به همه اشاره کرد به جز من!
چند روز بعد تمام شهودهای حسین، در عملیّات والفجر 8 محقّق شد!
از این ماجراها در سی