eitaa logo
🌹کوچه‌های آسمانی🌱
596 دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
2.6هزار ویدیو
6 فایل
فضیلت زنده نگه داشتن یاد و نام شهدا کمتر از شهادت نیست.امام خامنه‌ای 🌹🌹🌹 Admin: @daryaa_ir
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹کوچه‌های آسمانی🌱
🕊 پرواز آسمانیان را بخاطر بسپاریم 🕊💚🕊 #شهید_منوچهر_الهی 1⃣قسمت اول👇🥀
را اولین بار در گلخانه (سرد خانه) شهدا 🌹که نزدیک به بیمارستان طالقانی 🏥بین و واقع بود دیدم، 📝قصه از اینجا شروع شدکه درعملیاتهایی که تعداد مجروح🤕 یا زیاد بود در موقع عبور از جلو بیمارستان🏥 طالقانی به داخل راهرو ورودی میدیدم که بعضی از شهدا چند نفری کنارشان هستند و😭 می کنند وشهدایی را که میدیدم کسی در کنار پیکر مقدسشان نیست 😢تنهایی آنها به دلم ❤️‍🩹چنگ می انداخت دقایقی می ایستادم واز نگاه به آنان دل کندن سخت بود از طرفی باید در قسمت خودم انجام وظیفه میکردم که آنزمان در رادیولوژی طالقانی بود ولی دل تو دلم نبود از غربت این شهیدان که کسی در کنارشان نبود --------------- 📌بالاخره طاقت نیاوردم به راننده آمبولانسی🚐 که هر شهید را به گلخانه منتقل میکرد گفتم هر کدام از این را خواستی ببری مرا خبر کن میخواهم همراه شهید باشم راننده می گفت رئیس بیمارستان قبول نمی کند، منم که دل❣ در گرو آن شهدا گذاشته بودم تمام حواسم بود تا یک را در آمبولانس 🚐میگذاشت سریع در کنار شهید می نشستم و در را می بستم تاگلخانه شهدا راه زیادی نبود شهید را به برادر ❓ تحویل میدادیم و بر می گشتیم با اولین بار این کار یک عادت مطلوب شد✅ برای خودم ، راننده نیز عادت کرد ومی گفت شما مشغول کارت باش هرموقع بود خواستم ببرم خبرت میکنم وچون برادر بود خیالم راحت بود که حتی اگر متوجه هم شود توبیخم نمیکند چون من امدادگر هستم پرسنل بیمارستان که نیستم خلاصه راننده آمبولانس هم باخیال راحت به من اشاره میکرد،،،،، س کشنده فر خواهرشهید محمدرضاکشنده فر 👈🌹کوچه‌های آسمانی🌱دعوتید
🌹کوچه‌های آسمانی🌱
🕊 پرواز آسمانیان را بخاطر بسپاریم 🕊💚🕊 #شهید_منوچهر_الهی 3⃣ قسمت سوم👇🥀
💔✅ ...‌و خدا را شکر 🤲این روند ادامه داشت شهیدانی که از شهرها واستانهای دیگر بودند . و طبق معمول برادر شهید را از ما می گرفت و یکبار ندیدم که گرفتن وجابجایش از آمبولانس🚐 تا داخل اتاقی که شهید را در آنجا بروی تختی🛏 میگذاشت بصورت و معمولی در آمده باشد، همیشه چنان شهید را 😊 و با و مواظبت جابجا میکرد که گویی است و ما با 😔 از شهید خداحافظی میکردیم گویی که جانم💔 را می سپارم و بر میگردم، چهره های در ناز بخواب😴 رفته و در خواب نازشان انگار همه شکل هم بودند میدانستم برادر منوچهر الهی تمام آداب را برای شهید انجام میدهد و در پایان آنها را در سرد خانه❄️ قرار میدهد فکر کردن به اینکه آن شهید آن برادرم تا ساعتی⏳ دیگر در سرد خانه گذاشته میشود واینکه سرما تدریجا پیکر ناز ومطهرش را سرد میکند... خدایا خیلی سخت 🥲 می گذشت بدانی امشب تا صبح عزیزت در سردخانه یخ❄️ میزند 🥀💔😭 🔻... با بودزاد با هم به گلخانه🥀 شهدا رفتیم تا قبل از فردا که قرار است را تشیع کنند یکبار حبیب را ببینیم چون میدانستم برادر الهی این اجازه را خواهد داد ، وقتی را برای دیدن👀 ما آماده کرد؛ من و حمیده در کنار برادرش🧔‍♂ نشستیم، حمیده که شخصیت بسیار با وقار و آرامش😌 وطمئنینه ای در حد بمعنای تام کلمه ، را داشته با سکوت وقدمهایی آرام🚶‍♀ و آهسته بسمت سرد خانه میرفت خدا میداند در دلش❤️‍🔥 چه بود... و من که بیقراری😩 درونم چنگ میزد خدایا حبیب را چگونه خواهیم دید با چه وضعیتی به شهادت رسیده ... س کشنده فر ادامه دارد... 👈🌹کوچه‌های آسمانی🌱دعوتید