eitaa logo
داناب (داستانک+نکات‌ناب)
12.3هزار دنبال‌کننده
6.1هزار عکس
4.7هزار ویدیو
108 فایل
﷽، #داناب (داستانک‌های آموزنده و نکات ناب کاربردی) 🔹کاری از مؤسسه جهادی #مصباح 🔻سایر صفحات: 🔹پاسخ به‌شبهات؛ @shobhe_Shenasi 🔹سخنرانی‌ها: @ghorbanimoghadam_ir 🌐 سایت: ghorbanimoghadam.ir 🔻تبادل و تبلیغ @tabligh_arzan
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ماجرای یهودی مخفی که سعی در فریب دادن امام خمینی داشت @DasTanaK_ir | داناب 👈
سبک زندگی: تغذیه @DasTanaK_ir | داناب 👈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥چرا اینقدر به تلاش های هسته ای ایران، گیر میدهند؟ سلاح هسته ای؟ دروغ می گویند! نمیخواهند ما پیشرفت کنیم! پیامبر ما کسی بود که بستن آب رو به دشمن نهی میکرد، چگونه سلاحی بسازیم که کشتارجمعی میکند! ــــــــــــــــ (داستانک‌ونکات‌ناب) دانابی شو؛ دانا شو!👇👇 📚 @dastanak_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ رئیس تیم وکلای دفاع از صدام: 📍هنگام بالا رفتن صدام از پله ها برای اعدام، افسران اطلاعاتی ایرانی فارسی صحبت می کردند تا اثبات کنند ما ایرانی ها تو را محاکمه می کردیم نه آمریکایی ها و این مجازات جنگ هشت ساله است... ــــــــــــــــ (داستانک‌ونکات‌ناب) دانابی شو؛ دانا شو!👇👇 📚 @dastanak_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کار فاخری از «كشافة الإمام المهدي (عجل الله فرجه» در لبنان است. بكل صبحٍ وكل إشراق تبكي عيني بدمع مشتاق قد لسَعت حية الهوى كبدي فلا طبيب لها ولا راقي إلّا الحبيب الذي شُغِفتُ به فإنّه رقيتي وترياقي ــــــــــــــــ (داستانک‌ونکات‌ناب) دانابی شو؛ دانا شو!👇👇 📚 @dastanak_ir
پسرعموی مادر کیان پیرفلک با خودرو دو تا مامور بیگناه (که یکی شون پدر ۵ بچه معصوم و دیگری یک سرباز ساده است) را وحشیانه زیر می‌گیره!! و در عین حال پیامبر و امامان را متهم به خشونت کند!! این دقیقاً شناسنامه همه‌ی کسانی است که ما را متهم به خشونت می‌کنند. خدا رحمت کنه شهید آوینی را چه جمله دقیقی گفت @DasTanaK_ir | داناب 👈
رسانه چیست ؟ @DasTanaK_ir | داناب 👈
هدایت شده از پاسخ به شبهات فجازی
احکام دینت رو نمیدونی❗️ به شبهات دینی نمی‌تونی پاسخ بدی❗️ ✳️ «امام سجاد علیه السلام فرمودن: لاَ عِبَادَةَ إِلاَّ بِالتَّفَقُّهِ. عبادتی نیست مگر یادگیری احکام شرعی. الکافي، ج ۸، ص ۲۳۴» 👈به مدد (عج) در کانال "رسالت طلبه" به سوالات شرعی و شبهات دینی شما پاسخ میدیم👉 | عضو کانال ما شوید 👇 https://eitaa.com/joinchat/3073573150C9e3840ceb0
این خانوم دکتر را میشناسید ؟ @DasTanaK_ir | داناب 👈
معاد از دیدگاه امام خمینی ره @DasTanaK_ir | داناب 👈
بوستان حدیث @DasTanaK_ir | داناب 👈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 به وسیله حجاب، برای اولین‌بار از قدم زدن در خیابان لذت بردم صحبت‌های جالب «رُزالی» بانوی تازه مسلمان‌شده‌ی انگلیسی که روزگاری بازیگر هالیوود بود. ایشان اکنون علاوه بر فعالیت تبلیغی برای اسلام در شبکه‌های اجتماعی، به فیلمسازی برای معرفی اسلام به غیرمسلمانان می‌پردازد. @DasTanaK_ir | داناب 👈
یک دقیقه با قرآن @DasTanaK_ir | داناب 👈
خاطره ای از شهید مطهری از خواب استادش حاج میرزا علی آقا شیرازی ایشان یک روز ضمن درس در حالی که دانه های اشکشان بر روی محاسن سفیدشان می چکید این خواب را نقل کردند و فرمودند: درخواب دیدم مرگم فرا رسیده است; مردن را همان طوری که برای ما توصیف شده است درخواب یافتم; خویشتن را جدا از بدنم می دیدم، و ملاحظه که بدن مرا به قبرستان برای دفن حمل می کنند مرا به گورستان بردند و دفن کردند و رفتند من تنها ماندم و نگران که چه بر سر من خواهد آمد؟! ناگاه سگی سفید را دیدم که وارد قبر شدو در همان حال حس کردم که این سگ، تندخویی من است که تجسم یافته و به سراغ من آمده است. مضطرب شدم در اضطراب بودم که حضرت سید الشهداء (علیه السلام) تشریف آوردند و به من فرمودند: غصه نخور، من آن را از تو جدا می کنم. @DasTanaK_ir | داناب 👈
🔴 فضیلت عجیب زیارت امام رضا علیه‌السلام 🌺 شهید دستغیب در کتاب داستانهای شگفت انگیز نقل می کند: 🔹 حیدر آقا تهرانی گفت: در چند سال قبل، روزی در رواق مطهر حضرت رضا علیه السلام مشرف بودم پیرمردی را که از پیری خمیده و موی سر و صورتش سفید و ابروهایش بر چشمانش ریخته بود - دیدم؛ حضور قلب و خشوعش مرا متوجه او ساخت. وقتی که خواست حرکت کند دیدم از حرکت کردن عاجز است؛ او را در بلند شدن یاری کردم؛ آدرس منزلش را پرسیدم تا او را به منزلش رسانم؛ گفت: حجره ام در مدرسه خیرات خان است او را تا منزل همراهی کردم و سخت مورد علاقه ام شد؛ به طوری که همه روزه می رفتم و او را در کارهایش یاری می کردم نام و محل و حالاتش را پرسیدم. گفت: نامم ابراهیم و از اهل عراقم و زبان فارسی را هم خوب می دانم؛ ضمن بیان حالاتش گفت: من از سن جوانی تا حال هر سال برای زیارت قبر حضرت رضا علیه السلام مشرف می شوم و مدتی توقف کرده، باز به عراق بر می گردم؛ در سن جوانی که هنوز اتومبیل نبود دو مرتبه، پیاده مشرف شده ام؛ در مرتبه اول سه نفر جوان، که با من هم سن و رفاقت ایمانی بین ما بود و سخت به یکدیگر علاقه داشتیم؛مرا تا یک فرسخی مشایعت کردند و از مفارقت من و این که نمی توانستند با من مشرف شوند، سخت افسرده و نگران بودند؛ هنگام وداع با من می گریستند و گفتند: تو جوانی و سفر اول پیاده و به زحمت می روی؛ البته مورد نظر واقع می شوی؛ حاجت ما از تو این است که از طرف ما سه نفر هم سلامی تقدیم امام علیه السلام نموده،در آن محل شریف، یادی هم از ما بنما. پس آنها را وداع نموده،به سمت مشهد حرکت کردم. پس از ورود به مشهد مقدس با همان حالت خستگی و ناراحتی به حرم مطهر مشرف شدم. پس از زیارت، در گوشه ای از حرم، و حالت بیخودی و بی خبری به من عارض شد؛ در آن حالت دیدم حضرت رضا علیه السلام به دست مبارکش رقعه های بیشماری بود که به تمام زوار، از مرد و زن، حتی به بچه ها هم رقعه ای می داد؛ چون به من رسیدند، چهار رقعه به من مرحمت فرمود: پرسیدم چه شده است که به من چهار رقعه دادید؟ فرمود: یکی از برای خودت و سه تای دیگر برای سه رفیقت؛عرض کردم این کار، مناسب حضرتت نیست خوب است به دیگری امر فرمائید تا این رقعه ها را تقسیم کند. حضرت فرمود: این جمعیت همه به امید من آمده اند و خودم باید به آنها برسم. پس از آن یکی از رقعه ها را گشودم دیدم چهار جمله در آن نوشته شده بود: 🔴 برائة من النار و امان من الحساب و دخول فی الجنة و انا بن رسول الله صلی الله علیه و آله 🔵 خلاصی از آتش جهنم و ایمنی از حساب و داخل شدن در بهشت منم فرزند رسول خدا صلی الله علیه و آله 📚 داستانهای شگفت انگیز ص ۱۶۵ 🌕 ۲۳ ذیقعده روز مخصوص زیارتی علیه‌ السلام @DasTanaK_ir | داناب 👈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ماجرای جالب ساخت یکی از محبوب‌ترین سرودهای معاصر @DasTanaK_ir | داناب 👈
دوست عزیز بیا اینجا پشیمون نمیشی😍 عشق یعنی در میان صد هزاران مثنوی بوی یک تک بیت ناگه مست و مدهوشت کند 🌺اینجا مجالی برای آرامش و زغوغای جهان فارغ🌱 https://eitaa.com/kafemoosighi کانال دوم https://eitaa.com/kafemoosighii
نکته‌ی مهمی از اولین سخنرانی امام خمینی پس از ورود به نجف @DasTanaK_ir | داناب 👈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آرمیتای دیروز، آرمیتای امروز 🔹بزرگ شده بود. مثل کودکی‌اش که بازیگوشی می‌کرد و آتش می‌سوزاند، نبود. دیگر برای خودش نمی‌رفت و نمی‌آمد و وسط حرف میهمان نمی‌پرید؛ آنهم چه میهمان رودربایستی‌داری؛ مقام معظم رهبری. حالا موقع حرف زدن دستش به نشانه احترام روی سینه بود. 🔹از لباس کودکانه قرمز رنگش هم خبری نبود و چادر سر داشت، برای خودش خانمی شده بود. وقتی آقا متوجه شدند او کیست، با تعجب شوق‌آوری گفتند: عه؟ این آرمیتاست؟ آرمیتا احوالت چطوره خانم؟ 🔹آقا هم از این دیدار غیرمنتظره و این همه تغییر محسوس در آرمیتا شوکه شدند، اصلا انتظار نداشتند دخترِ کوچولویی که روزی پای صندلی‌شان پری دریایی نقاشی می‌کشید و حسابی شیرین‌زبانی می‌کرد، حالا اینقدر بزرگ شده باشد که نتوان او را به سادگی شناخت. 🔹آقا می‌پرسند؛ چرا خودت را معرفی نکردی؟ آرمیتا اما نمی‌تواند مثل قبل که حاضرجواب بود به راحتی پاسخ رهبر را بدهد. صدایش می‌لرزد و اختیار دستش برای خودش نیست. معلوم است که بغض کرده. با همین شرایط همه توانش را می‌گذارد تا به زبان بیاورد؛ خیلی مشتاق دیدار‌تان بودم. 🔹شاید در آن لحظه دیدار، یاد بابا داریوشش افتاده باشد و همه سال‌هایی که جای‌ خالی‌اش را با گرمی آغوش پدرانه رهبری با همان دیدار گرم یک ساعته و با همان خاطراتی که هرروز مرور شده‌اند، سر کرده است. 🔹حتماً خیلی وقت بود که انتظار دیدار تازه را کشیده است. بارها حرف‌هایش به آقا را در مقابل آینه تمرین کرده ولی مشخص است آخرش هم نتوانست مثل همان دنیای کودکی‌اش حرف دلش را ساده برای رهبر بگوید. @DasTanaK_ir | داناب 👈
🟩شتر ديدي ، نديدي 🔹️مردي در صحرا بدنبال شترش مي گشت تا اينكه به پسر با هوشي برخورد . سراغ شتر را از او گرفت . پسر گفت : شترت يك چشمش كور بود؟ مرد گفت: بله . پسر پرسيد : آيا يك طرف بار شيرين و طرف ديگرش ترش بود ؟ مرد گفت : بله . حالا بگو شتر كجاست ؟‌پسر گفت من شتري نديدم . مرد ناراحت شد و فكر كرد كه شايد اين پسر بلائي سر شتر او آورده و پسرك را نزد قاضي برد و ماجرا را براي قاضي تعريف كرد . قاضي از پسر پرسيد . اگر تو شتر را نديدي چطور مشخصات او را درست داده اي ؟ پسرك گفت : در راه ، روي خاك اثر پاي شتري ديدم كه فقط سبزه هاي يك طرف را خورده بود . فهميدم كه شايد شتر يك چشمش كور بود . بعد ديدم در يك طرف راه مگس بيشتر است و يك طرف ديگر پشه بيشتر است . و چون مگس شيريني دوست دارد و پشه ترشي را نتيجه گرفتم كه شايد يك لنگه بار شتر شيريني و يك لنگه ديگر ترشي بوده است . قاضي از هوش پسرك خوشش آمد و گفت : درست است كه تو بي گناهي ولي زبانت باعث دردسرت شد . پس از اين به بعد شتر ديدي ، نديدي !! 🔻اين مثل هنگامي كاربرد دارد كه پرحرفي باعث دردسر مي شود . آسودگي در كم گفتن است و چكار داري كه دخالت كني ، شتر ديدي نديدي و خلاص . @DasTanaK_ir | داناب 👈
سیده نصرت‌بیگم امین که به شهرت دارد، فقیه، عارف، حکیم و مفسر قرآن مشهور اصفهانی است که با تأیید علماء و مراجع تقلید وقت، به دریافت درجه اجتهاد و روایت نائل می‌شود بانو امین ۳۰ خرداد ۱۲۷۴ شمسی در اصفهان به دنیا آمد و در ۱۳ سالگی با پسرعموی خود ازدواج کرد و صاحب ۸ فرزند شد که فقط یکی از آنها زنده ماند. تحصیلات خود را از پنج سالگی آغاز کرد. در ۱۱ سالگی آموزش زبان عربی، در ۲۰ سالگی علوم دینی و صرف و نحو و در ۳۲ سالگی فقه و اصول را آموزش دید و از ۳۰ سالگی دارای الهامات عرفانی بود در سن ۴۲ سالگی و پس از پشت سر نهادن مدارج علمی نزد استادانی چون محمدکاظم شیرازی و عبدالکریم حائری، مؤسس حوزه علمیه قم، سید ابراهیم حسینی شیرازی اصطهباناتی، محمدرضا نجفی اصفهانی، مرتضی مظاهری نجفی اصفهانی اجازه اجتهاد دریافت کرد از کتاب‌های او می‌توان به «مخزن اللئالی در مناقب مولی الموالی علی (ع)»، «سیر و سلوک در روش اولیاء طریق سیر سعداء»، «اخلاق و راه سعادت»، «النفحات الرحمانیه»، «الاربعین الهاشمیة»، «معاد یا آخرین سیر بشر»، «روش خوشبختی و توصیه به خواهران ایمانی»، «مخزن العرفان در تفسیر قرآن» اشاره کرد وی علاوه بر تألیف کتاب، تدریس و پاسخگویی به پرسش‌های دینی و اقدامات فرهنگی و اجتماعی، مدرسه علمیه‌ای به نام مکتب فاطمه (س) تاسیس نمود که بیش از ۶۰۰ تا ۱۰۰۰ شاگرد در آن پرورش یافتند. بانو امین در شب دوشنبه (دوم رمضان ۱۴۰۳ق مصادف با ۲۳ خرداد ۱۳۶۲) درگذشت و پیکرش در بقعه خانوادگی خاندان امین در تخت فولاد اصفهان به خاک سپرده شد @DasTanaK_ir | داناب 👈
🔴 فرق میکنه به کی رأی بدیم! 🔹 از زانو زدن ظریف در مقابل امیر کویت، رسیدیم به زانو زدن منصوری (معاون رئیسی) در برابر جانبازان؛بله فرق میکنه کی رئیس جمهور باشه @DasTanaK_ir | داناب 👈