فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#آیه_نگار
💌 خدا به هر کسی اندازه توانش تکلیف میکنه! یعنی چی؟ یعنی اینکه الان هر مشکلی که داری رو میتونی حل کنی! 💪
📖 مومنون ۶۲
🎧 به این آیات زیبا گوش کنید.
📚 @dastanak_ir 👈💯
#وضو
📌بعضی از مردم فکر میکنن که هر خواب و چُرتی، وضو رو باطل میکنه
در حالی که......
#ادامه_در_تصویر_بالا👆👆
📚 @dastanak_ir 👈💯
توي بيمارستان فيروز آبادي دستيار دکتر مظفري بودم.
روزي از روزها دکتر مظفري ناغافل صدايم کرد اتاق عمل و پيرمردي را نشاندادن که بايد پايش را بعلت عفونت مي بريديم. دکتر گفت که اين بار من نظارت مي کنم و شما عمل مي کنيد.
به مچ پاي بيمار اشاره کردم که يعني از اينجا قطع کنم و دکتر گفت: برو بالاتر...
بالاي مچ را نشان دادم و دکتر گفت برو بالاتر... بالاي زانو را نشان دادم و دکتر گفت برو بالاتر... تا اينکه وقتي به بالاي ران رسيدم دکتر گفت که از اينجا ببر. عفونت از اين جا بالاتر نرفته.
لحن و عبارت " برو بالاتر " خاطره بسيار تلخي را در من زنده ميكرد. خيلي تلخ.
دوران کودکي همزمان با اشغال ايران توسط متفقين در محله پامنار زندگي مي کرديم. قحطي شده بود و گندم ناياب بود و نانوايي ها تعطيل. مردم ايران و تهران به شدت عذاب و گرسنگي مي کشيدند که داستانش را همه ميدانند.
عده اي هم بودند که به هر قيمتي بود ارزاق شان را تهيه مي کردند و عده اي از خدا بي خبر هم بودند که با احتکار از گرسنگي مردم سودجويي مي کردند.
شبي پدرم دستم را گرفت تا در خانه همسايه مان که دلال بود و گندم و جو مي فروخت برويم و کمي از او گندم يا جو بخريم تا از گرسنگي نميريم. پدرم هر قيمتي که مي گفت همسايه دلال ما با لحن خاصي مي گفت: برو بالاتر... برو بالاتر...
بعد از به هوش آمدن پيرمرد براي ديدنش رفتم. چقدر آشنا بود. وقتي از حال و روزش پرسيدم گفت :
- بچه پامنار بودم. گندم و جو مي فروختم. خيلي سال پيش. قبل از اينکه در شاه عبدالعظيم ساکن بشم...
ديگر تحمل بقيه صحبتهايش را نداشتم. خود را به حياط بيمارستان رساندم. من باور داشتم که
از مکافات عمل غافل مشو
گندم از گندم برويد جو ز جو
اما به هيچ وجه انتظار نداشتم که چنين مکافاتي را به چشمم ببينم.
"دکترمرتضي عبدالوهابي "استاد آناتومي دانشگاه تهران
ــــــــــــــــ
#داناب (داستانکونکاتناب)
👇👇👇
📚 @dastanak_ir
تست هوش
↩️ 2 مرد نسبت به هم، دايی وخواهر زاده اند. يعنی اولی دايی دومی و خواهر زاده اوست.
⁉️ دومی نيز دایی اولی و خواهر زاده اوست.
چطور چنين چيزی ممكن است !؟
✅ پاسخ تا ساعتی دیگر در #داناب
📚 @dastanak_ir 👈💯
✍از ستارخان به فرمانده روس:
بدان ایرانیان شاید تاب پادشاه ستمگری همچون محمدعلی شاه را بیاورند اما نیروی بیگانه را جز با جام مرگ استقبال نخواهند نمود.
اگر برنگردید جنازه شما را برای خانواده تان خواهم فرستاد!
📚 @dastanak_ir 👈💯
داناب (داستانک+نکاتناب)
تست هوش ↩️ 2 مرد نسبت به هم، دايی وخواهر زاده اند. يعنی اولی دايی دومی و خواهر زاده اوست. ⁉️ دوم
#پاسخ
دو مرد را در نظر بگیرید كه زنانشان فوت كرده اند و هر كدام یك دختر دارند.
اولی دختر دومی را به عقد خود در می آورد و دومی نیز دختر اولی را به زنی می گیرد و آن دو پدر زن یكدیگر و در عین حال داماد هم محسوب می شوند.
هر كدام از آنها صاحب پسری می شوند. بدین ترتیب هر یك از این دو پسر نسبت به دیگری هم دایی محسوب می شوند و هم خواهر زاده.
📚 @dastanak_ir 👈💯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رئیسی: پروندههای ورودی به دادگستری ۷ میلیون است نه ۱۷ میلیون
🔹عدد ۱۷ میلیون پرونده عدد رسیدگی به پرونده در شورای حل اختلاف و دادگستری است و تنها ۷ میلیون پرونده میزان ورودی به دادگستری است.
🔹وقتی به اشتباه عدد۱۷ میلیون اعلام میشود، مراکز پژوهشی روی همین عدد کار میکنند و بدین ترتیب از نتیجه چنین پژوهشهایی نتایج درستی به دست نمیآید.
📚 @dastanak_ir 👈💯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شعر خوانی این پیرمرد اصفهانی رو شاید دیده باشید
بازم ببینید👌😊
📚 @dastanak_ir 👈💯
ریشه اصطلاح «کف بریدن»
کف بُریدن: اشاره است به داستان یوسف که همسر عزیز مصر عاشق او بود و زنان طبقه اشراف و دوستانِ وی او را در این باره ملامت میکردند و او برای رفعِ این ملامت مهمانیای ترتیب داد و در لحظهای که آن زنها ترنج در دست داشتند و میخواستند بِبُرند یوسف را واردِ خانه کرد.
زیبایی یوسف چندان بود که آن جمعِ زنان همگی به جای ترنج کف دستهای خود را بریدند. (منتسب به استاد شفیعی کدکنی)
در اشعار مولانا نیز این چنین آمده است:
چو خاتونان مصری ای شفق تو
چو دیدی یوسفم را کف بریدی
📚 @dastanak_ir 👈💯
🔸همیشه دلم میخواست کف پای مادرم را ببوسم، ولی نمیدانم چرا این توفیق نصیبم نمیشد.
آخرین بار قبل از فوت مادرم که دیدنش آمدم، بالاخره سعادت پیدا کردم و کف پای مادرم را بوسیدم.
با خودم فکر کردم که حتما رفتنیام که خدا توفیق داد و این حاجتم برآورده شد.
📚 @dastanak_ir 👈💯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آخ آخ
این ویدئو با دلتون بازی میکنه.....❤️❤️
💦 @otaghesargarmi 🌧️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ببینید در ترکیه برای دفاع از رهبری چه غیرتی به خرج می دهند👌👏
📚 @dastanak_ir 👈💯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#آیه_نگار
💌 «وقتی بندگانم درباره من از تو میپرسند، از قول من بگو: نزدیکم من! همیشه هم دعای دعاکننده را وقتی فقط من را بخواند، سریع جواب میدهم. پس آنان هم دعوتم را بپذیرند و مرا باور داشته باشند تا در مسیر رشد قرار گیرند.»
سوره بقره - آیه ۱۸۶
قاری: احمد العجمی
🤲 همانا آنکه دعا را به انسان الهام نمود، اجابت را هم روزی او کرد.
📚 @dastanak_ir 👈💯
📸 دنیای شیرین بازیگر داعشی!
علیرضا رئیسی، بازیگر نقش بغاض در سریال «خانه امن» همان بازیگر قدیمی سریالهای دنیای شیرین و خانه سبز دهه هفتاد است.
او به صبحنو گفته: برای دنیای شیرین ماهی ۷۰۰ هزار تومان دستمزد میگرفتم! من یک بازیگر حرفهای و شناختهشده بودم و در بهترین فیلمهای سینمای کودک و نوجوان بازی کرده بودم. واقعا به دنبال من بودند و من هم دستمزد خوبی میگرفتم.
من مدتی ایران نبودم. وقتی برگشتم، اولین تجربهام در بازیگری همکاری با احمد معظمی در سریال «شاید برای شما هم اتفاق بیفتد» بود. دیگر همکاری نداشتیم تا اتفاقی همدیگر را دیدیم. درباره نقش بغاض در خانه امن به من توضیحاتی داد که در ابتدا کمی شک داشتم!
بغاض لحن و گویش خاصی دارد و این یک چالش بود. به خودم گفتم اگر نگران درآمدن این نقش هستم و از طرفی خودم را بازیگر میدانم، باید حتما قبولش کنم.
در خانه امن نقشی را بازی کردهام که حتی اگر مدتی بازی نکنم باز هم با آن به یاد خواهم آمد. از اینجا به بعد حس میکنم باید خیلی احتیاط بیشتری بکنم. راستش موجی از نقشهای منفی به من پیشنهاد شده است!
📚 @dastanak_ir 👈💯
🔴 #خاطره_خندهدار_رهبر_انقلاب
💠محافظ مقام معظم رهبری تعریف میکرد رفته بودیم مناطق جنگی برای بازدید. توی مسیر خلوت آقا گفتن اگه امکان داره کمی هم من رانندگی کنم. من هم از ماشین پیاده شدم و آقا اومدن پشت فرمون و شروع کردن به رانندگی! بعد چند کیلومتر رسیدیم به یک دژبانی که یک سرباز آنجا بود ما نزدیک شدیم و تا آقا رو دید هل شد. زنگ زد مرکزشون گفت: قربان یه شخصیت اومده اینجا! از مرکز گفتن که کدوم شخصیت؟ !! گفت: قربان نمیدونم کیه ولی گویا که آدم خیلی مهمیه گفتن چه آدم مهمیه که نمیدونی کیه؟!! گفت:قربان؛نمیدونم کیه ولی حتماً آدم خیلی مهمیه که حضرت آقا رانندشه!!😂
این لطیفه رو حضرت آقا تو جمعی بیان کردند و گفتند که ببینید میشه لطیفهای رو گفت بدون اینکه به قومی توهین شود.
📙 مجله یالثارات الحسین(ع)
📚 @dastanak_ir 👈💯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🤔 چند تا حرف حساب از حاجآقا قرائتی؛ مثل همیشه
خداییش خودتون ببینید برای بقیه هم بفرستید
#داناب (داستانکونکاتناب)
👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
▪️-چرا ترور دانشمند رو محکوم نکردی؟
+دستم به چماق بند بود!
- چرا اعدام خائن رو محکوم کردی؟
+آخه اون یکی دستم توش بنده!
#روحالله_زم
💬 پیمان علیشاهی
📚 @dastanak_ir 👈💯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 فرزند سردار شهید قاسم سلیمانی: بین بایدن و ترامپ تفاوتی وجود ندارد
🎥 سخنان شنیدنی زینب سلیمانی در راشاتودی:
🔸 ترامپ دستور کشتن پدر من را صادر و بایدن از آن حمایت کرد؛ بین ترامپ و بایدن تفاوتی وجود ندارد.
🔹 پدرم از همه مردم محافظت می کرد؛ نه تنها مردم کشور خود و خاورمیانه بلکه همه کشورها؛ او داعش را نابود کرد چون نمیخواست حتی مردم بی گناه در اروپا توسط چنین ویروس مهلکی کشته شوند؛ او به خاطر همه جنگید.
📚 @dastanak_ir 👈💯
📚 واسطه شدن کودک در اتصال جماعت
#احکام_نماز_جماعت
📚 @dastanak_ir 👈💯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.لحظه ی بیرون آوردن سردار شهید حاج قاسم سلیمانی از تابوت و سپردن به جایگاه ابدی.😭😭😭😭😭😭😭
📚 @dastanak_ir 👈💯
🖼 با دستمزد #غیرمعمولی محسن تنابنده (که میخواهد نقش نقی #معمولی را بازی کند) چه کارها میتوان کرد؟
📚 @dastanak_ir 👈💯
رهبر انقلاب در دیدار خانواده شهید سلیمانی: انتقام آمران ترور سردار در هر زمانی که ممکن باشد قطعی است
🔹تشییع میلیونی شهید سلیمانی و شهید ابومهدی المهندس در عراق و ایران، اولین سیلی سخت به آمریکاییها بود اما سیلی سختتر «غلبه نرم افزاری بر هیمنه پوچ استکبار» و «اخراج امریکا از منطقه» است.
🔹این سیلی سخت غیر از انتقام است زیرا آمران و قاتلان سردار سلیمانی باید انتقام پس دهند و این انتقام در هر زمانی که ممکن باشد قطعی است، اگرچه به گفته آن عزیز، کفش پای سلیمانی بر سر قاتل او شرف دارد.
📚 @dastanak_ir 👈💯
#دعوای_زرگری
در روزگاران قدیم هر گاه مشتری به ظاهر پولداری وارد بعضی از دکانهای زرگری میشد و از کم و کیف و عیار و بهای جواهر پرسشی میکرد، زرگر فوراً بهای جواهر مورد پرسش را چند برابر بهای واقعی آن اعلام میکرد و به شکلی (مانند علامت یا چشمک و فرستادن شاگردش)، زرگر مغازه همسایه را خبر میکرد تا وارد معرکه شود. زرگر دوم که به بهانهای خود را نزدیک میکرد به مشتری میگفت که همان جواهر را در مغازهاش دارد و با بهای کمتری آن را میفروشد. بهای پیشنهادی زرگر همسایه کمتر از بهای زرگر اولی اما هنوز بسیار بالاتر از بهای اصلی جواهر بود.
در این حال زرگر اولی جنگ و جدلی با زرگر دومی آغاز میکرد و به او دشنام میداد که: «داری مشتری مرا از چنگم در میآوری» و از این گونه ادعاها.
زرگر دوم هم به او تهمت میزد که: «میخواهی چیزی را که این قدر میارزد به چند برابر بفروشی و سر مشتری محترم کلاه بگذاری.»
خلاصه چنان قشقرقی به راه میافتاد و جنگی درمیگرفت که مشتری سادهلوح که این صحنه را حقیقی تلقی میکرد بیاعتنا به سر و صدای زرگر اول، به مغازه زرگر دوم می رفت و جواهر موردنظر را بدون کمترین پرسش و چانهای از او میخرید و نتیجه آن بود که مشتری ضرر میکرد و دو زرگر، سود به دست آمده را میان خود تقسیم میکردند.
این جنگ که یکی از حیلههای برخی زرگران برای فریفتن مشتری و فروختن زیورآلات به او بوده است، رفته رفته از بازار طلافروشان فراتر رفته و در ادبیات فارسی به صورت اصطلاح درآمده است.
#داناب (داستانکونکاتناب)
👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
🌸 ماجرای شنیدنی اطاعت شهید بابایی از سرباز پادگانش!
🔻 یکی از همرزمان شهید بابایی میگوید: نگهبان درب فرودگاه اهواز از ورودش به داخل ممانعت کرد، او بدون اهانت به نگهبان برگشت و در آن گرمای سوزان حدود نیم ساعت روی جدول نشست.
🔹به بنده حقیر، مسوول وقت فرودگاه، اطلاع دادند دم درب مهمان داری! رفتم و با کمال تعجب شهیدعباس بابایی را دیدم که راحت روی زمین نشسته، پس از سلام عرض کردم جناب بابایی چرا تو این گرما اینجا نشستی؟
🔹خیلی آرام و متواضع پاسخ داد: نگهبان بنده خدا گفت هواپیما روی باند است و شما نمیتوانی وارد شوی، من هم منتظر ماندم، مانع پرواز نشوم. در صورتی که شهید بابایی فرمانده معاون عملیات وقت نهاجا بود، نه به نگهبان اهانت کرد و نه خواستار تنبیه او شد، بلکه از من خواست که نگهبان را مورد تشویق قرار دهم
#سرباز_بابل!!!
#داناب (داستانکونکاتناب)
👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
#معما
آن چه ساعتی از ساعات شبانهروز است که نه شب است نه روز؟!🤔
✅ پاسخ تا دقایقی دیگر در #داناب
#داناب (داستانکونکاتناب)
👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b