eitaa logo
داستانک
1.6هزار دنبال‌کننده
17.7هزار عکس
80 ویدیو
4 فایل
داستان های کوتاه حکمت ها حکایات و سخنان گوهربار از بزرگان و نویسندگان اینستاگرام instagram.com/allah_almighty_photo
مشاهده در ایتا
دانلود
آن کس که بدم گفت، بدی سیرت اوست وان کس که مرا گفت نکو خود نیکوست حال متکلم از کلامش پیداست از کوزه همان برون تراود که در اوست #شیخ_بهایی 🌸🌸🌸🌸 @Dastaanak
در محضر آدمی اگر پيامبر هم باشد از زبان مردم آسوده نيست، زيرا : اگر بسيار كار كند، می‌گويند احمق است! اگر كم كار كند، می‌گويند تنبل است! اگر بخشش كند، مي‌گويند افراط مي‌كند! اگر جمعگرا باشد، می‌گويند بخيل است! اگر ساكت و خاموش باشد می‌گويند لال است! اگر زبان‌آوری كند، می‌گويند ورّاج و پرگوست! اگر روزه برآرد و شب‌ها نماز بخواند می‌گويند رياكار است! و اگر نكند مےگويند كافراست و بی‌دين! لذا نبايد بر حمد و ثنای مردم اعتنا كرد و جز از خداوند نبايد از كسی ترسيد. پس آنچه باشید که دوست دارید. شاد باشید ؛ مهم نیست که این شادی چگونه قضاوت شود ... 🌸🌸🌸🌸 @Dastaanak
خود گنه کاریم و از دنیا شکایت می کنيم! غافل از خود، دیگری را هم قضاوت می کنيم! کودکی جان می دهد از درد فقر و ما هنوز… چشم می بندیم و هرشب خواب راحت می کنيم! #شیخ_بهایی 🌸🌸🌸🌸 @Dastaanak
من خدا را... در قلب کسانی دیدم که بی هیچ توقعی مهربانند #شیخ_بهایی 🌸🌸🌸🌸 @Dastaanak
آنکس که بدم گفت، بدی سیرت اوست و آنکس که مرا گفت نکو خود نیکوست حال متکلم از کلامش پیداست از کوزه همان برون تراود که در اوست ... #شیخ_بهایی ⚫️⚫️⚫️⚫️ @Dastaanak
دین و دل به یک دیدن، باختیم و خرسندیم در قمار عشق ای دل، کی بود پشیمانی؟ 🌸🌸🌸🌸 @Dastaanak
شخصی بر سفره امیری مهمان بود، دید که در میان سفره . دو کبک بریان قرار دارد، پس با دیدن کبک ها شروع به خندیدن کرد . امیر علت این خنده را پرسید، مرد پاسخ گفت: در ایام جوانی به کار راهزنی مشغول بودم. روزی راه بر کسی بستم آن بینوا التماس کرد که پولش را بگیرم و از جانش در گذرم اما من مصمم به کشتن او بودم. در آخر آن بیچاره به دو کبک که در بیابان بود رو کرد و گفت: شما شاهد باشید که این مرد، مرا بی گناه کشته است. اکنون که این دو کبک را در سفره شما دیدم یاد کار ابلهانه آن مرد افتادم امیر پس از شنیدن داستان رو به مرد میکند و میگوید: کبکها شهادت خودشان را دادند. پس از این گفته امیر دستور داد سر ان مرد را بزنند 🌸🌸🌸🌸 @Dastaanak
من خدا را در قلب کسانی دیدم که بی هیچ توقعی، مهربانند ... 🌸🌸🌸🌸🌸 @Dastaanak
من خدا را در قلب کسانی دیدم که بی هیچ توقعی، مهربانند ... 👤 🌸🌸🌸🌸🌸 @Dastaanak
تازه گردید از نسیم صبحگاهی، جان من شب، مگر بودش گذر بر منزل جانان من 🌸🌸🌸🌸🌸 @Dastaanak
دین و دل به یک دیدن، باختیم و خرسندیم در قمار عشق ای دل، کی بود پشیمانی؟ 🌸🌸🌸🌸🌸 @Dastaanak
جمعی به تو مشغول و تو غایب ز میانه 🌸🌸🌸🌸🌸 @Dastaanak