eitaa logo
📚 داستان های آموزنده 📚
68هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
2.8هزار ویدیو
71 فایل
﷽ 🔹تبادل و تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر
مشاهده در ایتا
دانلود
📚 داستان های آموزنده 📚
#ضرب_المثل ما پوستين رو ول كرديم پوستين ما رو ول نمي كنه •✾📚 @Dastan 📚✾• شرح داستان را در پست بعد
ما پوستين ول رو كرديم پوستين ما رو ول نمي كنه سيلابي از كوهستان جاري شده بود و از رودخانه مي گذشت . مرد بي نوائي از آنجا عبور مي كرد ، چيزي در آب شناور ديد و فكر كرد خيك يا پوستيني در آب شناور است مرد لخت شد و خودش را به آب زد به اين اميدكه آنرا بگيرد و با فروشش چيزي براي خود بخرد ولي آنچه سيلاب آورده بود نه پوستين بود و نه خيك روغن ، بلكه يك خرس زنده بود كه در سيلاب گرفتار شده بود خرس دست و پا مي زد تا دستش را به چيزي بند كند . همين كه مرد نزديك شد و دستش را دراز كرد كه پوستين را بگيرد ، خرس براي نجاتش به او چسبيد . مردم ديدند كه مرد نيز همراه سيل پيش ميرود فرياد زدند : اگر نمي تواني پوستين را بياوري ولش كن و برگرد . مرد جواب داد : بابا ، من پوستين را ول كردم ، پوستين مرا ول نمي كند . اين مثل هنگامي استفاده ميشود كه فردي به اميد سودي در كاري دخالت كند و در آن گرفتار شود . و اگر كسي به او نصيحت كند كه از خير اين كار بگذر براي دفاع از خود اين مثل را استفاده مي كند •✾📚 @Dastan 📚✾•
اِلهــي وَ رَبـّــي مَــنْ لـــي غَيـْــرُک ✋ خدایا ٬ پروردگارا جز تو که را دارم ؟! •✾📚 @Dastan 📚✾•
😜☑️😜☑️😜☑️😜 👑 ناصرالدین‌شاه قاجار در ماه مبارک نامه ای به مرجع تقلید آن زمان به این مضمون نوشت: 😡که من وقتی روزه میگیرم از شدت گرسنگی و تشنگی عصبانی میشوم و ناخودآگاه دستور به قتل افراد بیگناه میدهم؛ لذا جواز روزه نگرفتن مرا صادر بفرمایید! ☺آیت الله العظمی میرزای شیرازی درجواب ناصرالدین شاه نوشت: بسمه تعالی حکم خدا قابل تغییر نیست. لکن حاکم قابل تغییر است. اگر نمی‌توانی به اعصابت مسلط شوی از مسند حکومت پایین بیا تا شخص با ایمانی در جایگاه تو قرار گیرد و خون مومنین بیهوده ریخته نشود! ای کاش آنهایی که برخی پُست ها را اشغال کرده‌اند و خود را عقل کُل میدانند و مردم را مورد آزار قرار میدهند، میز و صندلی را به اهلش وانهند •┈••✾🔹📍📚📍🔹✾••┈• http://eitaa.com/joinchat/12451840C08a2fdc722
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امام على عليه السلام: شكر خداوند نعمت ها را سرازير كند شُكرُ الإِلهِ يُدِرُّ النِّعَمَ غرر الحكم حدیث 5658 📚 @Dastan 📚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌺 چه بسيار موهبت هاى گوارايى كه به من عطا فرمود، و حوادث وحشتناكى كه مرا از آسيب آنها كفايت نمود، و چه بسيار خرّمى دلنشينى كه به من نماياند 👈 فرازی از دعای افتتاح 📚 @Dastan 📚
🔹🔸🔶🔸🔷🔸🔶🔸🔹 شخصى محضر رسول خدا صلى الله عليه و آله رسيد ديد لباس كهنه به تن دارد. دوازده درهم به حضرت تقديم نمود و عرض كرد: يا رسول الله ! با اين پول لباسى براى خود بخريد. رسول خدا صلى الله عليه و آله به على عليه السلام فرمود: پول را بگير و پيراهنى برايم بخر! على عليه السلام مى فرمايد: - من پول را گرفته به بازار رفتم پيراهنى به دوازده درهم خريدم و محضر پيامبر برگشتم ، رسول خدا صلى الله عليه و آله پيراهن را كه ديد فرمود: اين پيراهن را چندان دوست ندارم پيراهن ارزانتر از اين مى خواهم ، آيا فروشنده حاضر است پس بگيرد؟ امام على علیه السلام مى فرمايد: من پيراهن را برداشته به نزد فروشنده رفتم و خواسته رسول خدا صلى الله عليه و آله را به ايشان رساندم ، فروشنده پذيرفت . پول را گرفتم و نزد پيامبر صلى الله عليه و آله آمدم ، سپس همراه با رسول خدا به طرف بازار راه افتاديم تا پيراهنى بخريم . در بين راه ، چشم حضرت به كنيزكى افتاد كه گريه مى كرد. پيامبر صلى الله عليه و آله نزديك رفت و از كنيزك پرسيد: - چرا گريه مى كنى ؟ كنيز جواب داد: - اهل خانه به من چهار درهم دادند كه متاعى از بازار برايشان بخرم . نمى دانم چطور شد پول ها را گم كردم . اكنون جراءت نمى كنم به خانه برگردم . رسول اكرم صلى الله عليه و آله چهار درهم از آن دوازده درهم را به كنيزك داد و فرمود: هر چه مى خواستى اكنون بخر و به خانه برگرد. خدا را شكر كرد و خود به طرف بازار رفت و جامه اى به چهار درهم خريد و پوشيد. در برگشت بر سر راه برهنه اى را ديد، جامه را از تن بيرون آورد و به او داد و خود دوباره به بازار رفت و پيراهنى به چهار درهم باقيمانده خريد و پوشيد سپس به طرف خانه به راه افتاد. در بين راه ، باز همان كنيزك را ديد كه حيران و اندوهناك نشسته است . فرمود: چرا به خانه ات نرفتى ؟ - يا رسول الله ! دير كرده ام ، مى ترسم مرا بزنند. رسول اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: - بيا با هم برويم . خانه تان را به من نشان بده ، من وساطت مى كنم كه از تقصيراتت بگذرند. رسول اكرم صلى الله عليه و آله به اتفاق كنيزك راه افتاد. همين كه به جلوى در خانه رسيدند كنيزك گفت : - همين خانه است . رسول اكرم صلى الله عليه و آله از پشت در با صداى بلند گفت : - اى اهل خانه سلام عليكم ! جوابى شنيده نشد. بار دوم سلام كرد. جوابى نيامد. سومين بار سلام كرد، جواب دادند: - السلام عليك يا رسول الله و رحمة الله و بركاته ! پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: - چرا اول جواب نداديد؟ آيا صداى مرا نمى شنيديد؟ اهل خانه گفتند: - چرا! از همان اول شنيديم و تشخيص داديم كه شماييد. پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: - پس علت تاءخير چه بود؟ گفتند: - دوست داشتيم سلام شما را مكرر بشنويم ! پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: - اين كنيزك شما دير كرده ، من اينجا آمدم تا از شما خواهش كنم او را مؤ اخذه نكنيد. گفتند: - يا رسول الله ! به خاطر مقدم گرامى شما اين كنيزك از همين ساعت آزاد است . سپس پيامبر صلى الله عليه و آله با خود گفت : خدا را شكر! چه دوازده درهم بابركتى بود، دو برهنه را پوشانيد و يك برده را آزاد كرد!__________________ «داستانهاى بحارالانوار» •┈••✾🔹📍📚📍🔹✾••┈• http://eitaa.com/joinchat/12451840C08a2fdc722
داستان ناشکری ما آدم ها از خدا بابت ندیدن زیبایی هامون 👇👇👇 •✾📚 @Dastan 📚✾•
پیامبر مهربانی: بهترین عبادت قرائت قرآن است. 🌸در ماه خدا از قرائت قرآن غافل نشویم ... 👇👇👇 •✾📚 @Dastan 📚✾•
🌷حفاظت ملائکه از آیة الله محمد کوهستانی 🌺یکی از علماء در مورد مقام والای آیة الله کوهستانی می گوید : 🍀« مرحوم آیة الله کوهستانی کسی بود که ملائکه افتخار خدمتگذاری او را داشتند. من برای این مطلب دلائلی دارم که غیر از قصه ای که نقل می کنم بقیه دلائلم را نمی توانم نقل کنم و آن قصّه این است: 🌺🌺« روزی یکی از محترمین مشهد که در خیابان نادری نزدیک میدان شهدا مغازه دارد ، نزد من آمد و گفت " دختری دارم که در حدود 14 سال از سنش می گذرد و همه روزه صبح که از خواب برمی خیزد ، مطالب عجیبی برای ما می گوید و معتقد است که ارواح ، به او آنها را خبر داده اند . 🌺اتفاقاً اکثرش هم مطابق واقع است. اگر برای شما زحمت نباشد به منزل ما تشریف بیاورید و ببینید او چه می گوید و اینها را از کجا یاد می گیرد ، نکند خدای نکرده دیوانه شده باشد " 🌺🌸من به منزل آنها رفتم . آن دختر برای من مطالب عجیبی از کُرات بالا و ساکنین آنها گفت و معتقد بود که ارواح ، در شبهای گذشته او را به آن کُرات برده اند و آنها را دیده است. و ضمناً از زیارتگاهها و مشاهده مشرّفه و چگونگی ساختمان عتبات مقدّسه ، زیاد اسم می برد و چون من آن ها را دیده بودم ، می دیدم بدون کم و زیاد ، آنها را معرفی می کند و حال آنکه پدر و برادرانش می گفتند " او هنوز از مشهد بیرون نرفته است" 🌺🌸در چند جلسه با حضور پدر و برادرانش که با من رفیق بودند ، مطالب زیادی برای ما گفت و ما از او استفاده کردیم که شرحش مفصّل است. در یکی از جلسات به من گفت " شما آقای کوهستانی را می شناسید؟" گفتم "بله خدمتشان ارادت دارم" گفت "دیشب مرا به خانه ایشان بردند " و شروع کرد به توضیح خصوصیات جاده و کوچه های قریه کوهستان و کیفیت درب ورودی منزل آیة الله کوهستانی و گفت " وقتی دیشب وارد منزل ایشان شدیم ، اطاق بزرگی طرف راست و چند اطاق کوچک روی سر درب منزل طرف چپ بود که طلاب در آن استراحت کرده بودند و در مقابلمان درب کوچکی بود که به قسمت اندرونی منزل ایشان می رفت. ما به آنجا رفتیم. قبل از اینکه به درب اطاق خواب آقای کوهستانی برسیم ، ارواحی که همراه من بودند ، گفتند " اینجا خانه یکی از اولیا خداست" گفتم " اسمش چیست ؟" گفتند " شیخ محمد کوهستانی " سپس اضافه کردند " اگر ما را راه بدهند و ایشان بیدار باشد از او استفاده خواهیم کرد " ولی متاسفانه وقتی به درب اطاق خواب او رسیدیم ، دو نفر ملک حافظ ایشان بودند ، از ورودمان جلوگیری کردند و چون اصرار کردیم فقط به من اجازه دادند که از بیرون اطاق او را ببینم ولی او خواب بود. 🌺🌸در اینجا خصوصیات قیافه آیة الله کوهستانی را شرح داد که مطابق واقع بود و بلکه تمام آنچه از نشانی های قریه کوهستان و منزل آیة الله کوهستانی توضیح داده بود همه صحیح بود و حتی خصوصیات خانه ی اندرونی معظّم له که بعد ها من آن را دیدم بدون کم و زیاد ، او قبلا برای من شرح داده بود. وقتی من خدمت مرحوم آیة الله کوهستانی رسیدم و جریان این دختر را برای او نقل کردم تبسمی فرمود و گفت " بعید نیست ، همه ما تحت حفاظت ملائکه ، طبق امر الهی هستیم" 🌷کتاب داستانهای شگفت علما🌷 🍃🌺🍃🍃🌺🍃🍃🌺🍃🍃🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺🎥 اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و جوان خمره شراب به دوش 👇👇👇 •┈••✾🔹📍📚📍🔹✾••┈• http://eitaa.com/joinchat/12451840C08a2fdc722