#داستان_آموزنده
🔆خواب پيام آور!
🔅شخصى را مى شناسم ، دانشمندى اديب و احتياط كار و وارسته بود، مردم به او احترام خاصى مى كردند، حدود پانزده سال است كه از دنيا رفته است .
🔅متأ سفانه از خصوصيات او اين بود كه از مجالس عزاى سيد شهيدان امام حسين (ع ) كنار مى كشيد و در دستجات سينه زنى شركت نمى نمود.
🔅چندى پيش يكى از مؤمنينى كه دهها سال است از چاكران درگاه امام حسين عليه السّلام مى باشد و در حسينيه اى خدمتگذار عزاداران است ، نقل مى كرد: در عالم خواب ديدم ، ماشين سوارى آمد و كنار در حسينيه توقف كرد، و چند نفر از آن پياده شدند از جمله شخص مذكور، پياده شد و نزد من آمد و ملتمسانه از من تقاضا كرد كه مقدارى از آن چادر حسينيه را به من بدهيد، كه به آن احتياج دارم .
🔅نگارنده : وقتى كه اين خواب را شنيدم ، بى درنگ دريافتم كه او بر اثر كناره گيرى از عزاى امام حسين (ع ) اكنون در عالم برزخ ، كارش به جائى رسيده كه به مقدارى پارچه چادر حسينيه ، نياز پيدا نموده است .
📚داستان دوستان، جلد اول، محمد محمدى اشتهاردى
✾📚 @Dastan 📚✾
✅ اعمال ناشایست؛ اسباب سوختن در جهنم
✍آیتالله بهجت(ره): هر کس که فردا به جهنم میرود و میسوزد و به عذاب آن گرفتار میشود، در حقیقت اسباب سوختن و جهنم و وسایل عذاب را به وسیله اعمالی که انجام داده از اینجا با خود میبرد
چنان که میفرماید: «إِنمَا تُجْزَوْنَ مَا کنتُمْ تَعْمَلُونَ؛ تنها به آنچه انجام میدادید پاداش داده میشوید(طور:١۶)». فردا، جزای عمل، همان عمل است که اینجا کردهایم.
📚در محضر بهجت، ج٣، ص٢۵۵
#آیت_الله_بهجت_ره
✾📚 @Dastan 📚✾
💢اثر رضایت پدر در قبر!
✍آیتالله آقا سیّد جمالالدّین گلپایگانی عارف بزرگی بودند. ایشان میفرمودند: در تخت فولاد اصفهان - که معروف به وادیالسّلام ثانی است، حالات عجیبي دارد و بزرگان و عرفای عظیم الشّأنی در آنجا دفن هستند - جوانی را آوردند. من در حال سیر بودم، گفتند: آقا! خواهش میکنیم شما تلقین بخوانید.
ايشان فرمودند: آن جوان ظاهر مذهبي داشت و خیلی از مؤمنین و متدّینین براي تشييع جنازه او آمده بودند. وقتی تلقین میخواندم، متوجّه شدم که وقتی گفتم: «أفَهِمتَ»، گفت: «لا»، متعجّب شدم! بعد دیدم که دو سه بچّه شیطان دور بدن او در قبر میچرخند و میرقصند! از اطرافيان پرسیدم: او چطور بود؟ گفتند: مؤمن. گفتم: پدر و مادرش هم هستند. گفتند: بله، ديدم مادر او خودش را میزد و پدرش هم گریه میکرد. پدر را کنار کشيدم و گفتم: قضیه این است.
گفت: من یک نارضایتی از او داشتم. گفتم چه؟ گفت: چون او در چنين زماني (زمان طاغوت) متدیّن بود، به مسجد و پای منبر میرفت و مطالعه داشت، احساس غرور او را گرفته بود و تا من یک چیزی میگفتم، به من میگفت: تو که بیسواد هستی! با گفتن این مطلب چند مرتبه به شدّت دلم شکست! ايشان ميفرمودند: به پدر آن جوان گفتم: از او راضی شو! او گفت: راضي هستم، گفتم: نه! به لسان جاری کنید که از او راضی هستید - معلوم است که گفتن، تأثير عجیبي دارد. پدر و مادرها هم توجّه کنند، به بچّههایشان بگویند که ما از شما راضی هستیم، خدا اینگونه میخواهد
وقتي میخواستند لحد را بچینند، ایشان فرمودند: نچینید! مجدّد خود آقا پاي خود را برهنه کردند و به درون قبر رفتند تا تلقین بخوانند. ايشان ميفرمايند: اين بار وقتی گفتم «أفَهِمتَ»، دیدم لبهایش به خنده باز شد و دیگر از آن بچّه شيطانها هم خبری نبود. بعد لحد را چیدند. من هنوز داخل قبر را میدیدم، دیدم وجود مقدّس اسداللهالغالب، علیبنابیطالب فرمودند: ملکان الهی! دیگر از اینجا به بعد با من است ...
💥لذا او جواني خوب، متدّین و اهل نماز بود كه در آن زمان فسق و فجور، گناهي نکرده بود امّا فقط با یک حرف خود (تو كه بیسواد هستی) به پدرش اعلان كرد كه من فضل دارم، دل پدر را شکاند و تمام شد! شوخی نگیریم. والله! اين مسئله اينقدر حسّاس، ظریف و مهم است.
📚گزیدهای از کتاب دو گوهر بهشتی آیت الله قرهی
【 الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج 】
✨✨✨✨✨✨✨
✾📚 @Dastan 📚✾
🌸 #نماز_شب 🌸
✨همیشه نمازهای شبش را با گریه میخواند، در مأموریت و پادگان هم که مسئول شب بود نماز شبش را میخواند، هیچ موقع ندیدم نماز شبش ترک شود، همیشه با وضو بود، به من هم میگفت داری دستت را میشوری وضو بگیر و همیشه با وضو باش، آب وضویش را خشک نمیکرد، در کمک کردن به دیگران هم نمونه بود، حتی اگر دستش خیلی خالی بود و به او رو میزدند نه نمیگفت.
✨گاهی اوقات نمیگذاشت من متوجه کمکهایش شوم ولی به فکر همه بود، احترام زیادی به خانواده و پدر و مادرش میگذاشت، پدر و مادر خودش با پدر و مادر من از لحاظ احترام گذاشتن برایش یکی بودند، شدت احترام گذاشتن به من و دخترمان به حدی بود که در جمعهای خانوادگی میگفتند مسلم خیلی به زن و بچهاش میرسد، اگر مبینا گریه میکرد تا نیمه شب بغلش میکرد و راه میرفت تا خوابش ببرد، هیچ موقع نمیگفت من خسته هستم، خیلی صبور بود.
🌷شهید مسلم نصر
💬به روایت همسر شهید
♥️اَلَّلهُمـّ؏جِّل لِوَلیــِـــڪَ الفَـرَجــــ
#کانال_شهیدمحمــدنکـــاحی♥️
✾📚 @Dastan 📚✾
#داستان_آموزنده
🔆ارزش ديدار برادران دينى
🌱امام صادق (ع ) فرمود: فرشته اى در حين عبور، ديد مردى كنار در منزل كسى ايستاده است ، به او گفت : اى بنده خدا براى چه اينجا ايستاده اى ؟ آيا حاجتى به صاحب منزل دارى ؟ و يا صاحب منزل از خويشان توست ؟!.
🌱او در جواب گفت : صاحب منزل نه از خويشان من است و نه حاجتى به او دارم ، فقط برادر دينى من است ، و من براى انجام وظيفه پيوند اسلامى ، براى خدا آمده ام از او احوالى بپرسم و بر او سلام كنم .
🌱فرشته به او گفت : من از طرف خدا به سوى تو فرستاده شده ام ، خداوند به تو سلام مى رساند و مى فرمايد:
🌱تو به ديدار من آمده اى و تعهد و پيوند با مرا فراهم نمودى ، بهشت را براى تو واجب نمودم ، و تو را از خشم خويش بخشيدم و از آتش دوزخ پناه دادم .
🌱آرى كسانى كه به زيارت و ديدار همكيشان خود مى روند، اينها در حقيقت به زيارت خدا مى روند، و مشمول عالى ترين درجه عفو و لطف خدا هستند
📚داستان دوستان، جلد اول، محمد محمدى اشتهاردى
✾📚 @Dastan 📚✾
🌿🌺﷽🌿🌺
#عفو یعنی کینه به دل نداشتن.
💌 زمانی انسان بدی یک نفر را تلافی می کند که اول در دلش کینه می گیرد. در روایت داریم که اگر کسی ذره ای کینه در دلش باشد، به بهشت راه پیدا نمی کند.
👌 بنابراین، برای بهشتیان عفو یک صفت واجب است. مثل نماز خواندن و روزه گرفتن.
قرآن می فرماید: «و لیعفوا= باید عفو کنید». مثل این که بفرماید باید نماز بخوانید.
پس آدم بهشتی باید کینه و نفرین و تلافی را کنار بگذارد.
از عفو، بالاتر صفح است.
💚 قرآن می فرماید: «و لیصفحوا=باید صفح کنید». یعنی از اول ندید بگیرید. انگار اصلا اتفاقی نیفتاده است. چون آدم بهشتی یک شخصیت قوی دارد، تکیه بر خداوند دارد .
یکی از اسم های خداوند، «عفو» است. اگر خواستید بفهمید که چقدر شبیه خدا هستید، ببینید چقدر با گذشت هستید. خدا از بسیاری از گناهان بندگانش می گذرد. کسی که صفت عفو ندارد، کینه ای و زودرنج است، دارد با خودش جهنم را حمل می کند. چنین کسی، هم آخرت خود را خراب می کند و هم دنیایش را . چون دلش پر از ناراحتی و کینه است. از این رو، اولین کسی که قربانی کینه و حسادت است، خود شخص حسود و کینه ای است.
#پای_درس_استادمحمدشجاعی
#داستان_های_اخلاقی
✍جناب آقاى محمد حسين ركنى سلمه اللّه نقل كرد كه در سنه چهل و دو با خانواده و فرزند به مشهد مقدس مشرف بودم .
🔸 روزى بعد از ظهر حرم مشرف شديم و من در صحن نو منتظر بيرون آمدن خانواده و فرزندم بودم طول كشيد تا اينكه خانواده پريشان و گريان رسيد و گفت بچه (شش ساله بوده ) را گم كردم و هرچه تفحص كردم او را نيافتم پس به ماءمورين حرم و صحن خبر داديم و كلانترى رفتيم و من به حضرت رضا عليه السّلام عرض كردم هرچه باشد مهمان شما هستم و پيش از آنكه شب شود بچه را به من برسانيد.
🔹چند مرتبه در فلكه دور صحن گردش كردم و سمت بالا خيابان و پايين خيابان هرچه پاسبان مى ديدم سفارش مى كردم ، تا اينكه مغرب شد متوجه حضرت رضا عليه السّلام شدم ، عرض كردم آقا! شب شد چكنم ؟
🔸 آمدم فلكه بالا خيابان ، در اثر خستگى و ناتوانى از ايستادن دو دستم را گذاردم روى نرده آهنى كه جلو راه گذارده اند كه پياده ازآن راه نرود ناگاه دستم لغزيد و پايين آمد روى سر بچه اى كه آنجا نشسته بود و من او را نديده بودم بچه ناله كرد و سربلند نمود ديدم فرزندم هست معلوم شد كه بچه در اثر خستگى و ترس ، لاى نرده نشسته و به جاده تماشا مى نموده .
📚داستان های شگفت، شهید آیت الله دستغیب
✾📚 @Dastan 📚✾
❤️ #در_محــضـر_عــلـما
🔔 بگیر و بده
✅ حاج اسماعیل دولابی (ره):
خداوند دو دست به انسان داده است
برای قوت گرفتن و قوت دادن
پول گرفتن و پول دادن
نان گرفتن و نان دادن
یعنی با یک دست بگیر و با یک دست بده
✾📚 @Dastan 📚✾
🔘 داستان کوتاه
❄️یه روز سوار تاکسی شدم که برم فرودگاه درحین حرکت ناگهان یه ماشین درست جلوی ما از پارک اومد بیرون. راننده تاکسی هم محکم زد رو ترمز و دقیقا به فاصله چندسانتیمتری از اون ماشین ایستاد!
❄️راننده مقصر، ناگهان سرشو برگردوند طرف راننده تاکسی وشروع به داد و فریاد کرد! اما راننده تاکسی فقط لبخند زد و برای اون شخص دست تکون دادوبه راهش ادامه داد!
❄️توی راه به راننده تاکسی گفتم: شما که مقصر نبودید و امکان داشت ماشینتون هم آسیب شدید ببینه و ما هم راهی بیمارستان بشیم. چرا بهش هیچی نگفتید؟ ️اینجا بود
که راننده تاکسی درسی به من آموخت
که تا آخر عمر فراموش نمی کنم.
❄️گفت:"قانون کامیون حمل زباله"
گفتم:یعنی چی؟ و توضیح داد: این افراد مانند کامیون حمل زباله هستن! اونا از
درون لبریز از آشغالهایی مثل؛ ناکامی، خشم، عصبانیت، نفرت و.. هستند.
❄️وقتی این آشغالها در اعماق وجودشان تلنبار میشه به جایی برای تخلیه احتیاج دارن و گاهی اوقات روی شما خالی می کنند! شما به خودتان نگیرید. فقط لبخند بزنید،دست تکان دهید، برایشان آرزوی
خیر کنید.
❄️حرف آخر اینکه آدمهای باهوش اجازه نمی دهند که کامیونهای حمل زباله، روزشان را خراب کنند.
─┅─═इई ❄️☃❄️ईइ═─┅─
✾📚 @Dastan 📚✾
گاهی برای آرام شدن
باید وقت بگذارید
نفس بکشید
مکانی زیبا بیابید
و به هیچ چیز فکر نکنید...
روزتـون پر از احساس خوب🌸🍃
صبحتون بخیر💕
✾📚 @Dastan 📚✾
🌱🌱🌱🌱🌱🌱
🔴 اجابت دعا
✍ابوالحسن محمد بن عبدالله هروى مى گويد مردى از اهالى بلخ با غلامش به زيارت حضرت #امام_رضا (عليه السلام) آمد. خود و غلامش آن حضرت را زيارت كردند. ارباب، بالاى سر حضرت آمد و مشغول نماز شد و غلام، پايين پاى حضرت به نماز ايستاد.
چون هر دو از نماز فارغ شدند، به سجده رفتند و سجده را طولانى نمودند.
ارباب پيش از غلام سر از سجده برداشت و غلام را صدا كرد. غلام سر از سجده برداشت و گفت لبيک، اى مولاى من.به غلام گفت مى خواهى آزادت كنم؟
گفت آرى.
گفت تو در راه #خدا آزادى و فلان كنيز من هم كه در بلخ است، در راه خدا آزاد است و من در اين حرم مطهر او را با اين مقدار مهريه به همسرى تو درآوردم و پرداخت آن را نيز ضامن شدم و فلان زمين حاصل خيز خود را هم وقف بر شما دو نفر و اولادتان و اولاد اولادتان و همين طور نسل و ذريه شما كردم و حضرت امام رضا (عليه السلام) را هم به اين برنامه شاهد گرفتم.
غلام گريست و به خدا و به حضرت رضا (عليه السلام) سوگند ياد كرد كه من در سجودم جز اين امور را نخواستم و به اين سرعت اجابتش از سوى خدا برايم معلوم شد.
📚 منابع:
1. بحارالانوار، جلد 49، صفحه 330
2. عیون اخبار الرضا، جلد 2، صفحه 282
🌱🌱🌱🌱🌱🌱
✾📚 @Dastan 📚✾