🔘 داستان کوتاه
❄️یه روز سوار تاکسی شدم که برم فرودگاه درحین حرکت ناگهان یه ماشین درست جلوی ما از پارک اومد بیرون. راننده تاکسی هم محکم زد رو ترمز و دقیقا به فاصله چندسانتیمتری از اون ماشین ایستاد!
❄️راننده مقصر، ناگهان سرشو برگردوند طرف راننده تاکسی وشروع به داد و فریاد کرد! اما راننده تاکسی فقط لبخند زد و برای اون شخص دست تکون دادوبه راهش ادامه داد!
❄️توی راه به راننده تاکسی گفتم: شما که مقصر نبودید و امکان داشت ماشینتون هم آسیب شدید ببینه و ما هم راهی بیمارستان بشیم. چرا بهش هیچی نگفتید؟ ️اینجا بود
که راننده تاکسی درسی به من آموخت
که تا آخر عمر فراموش نمی کنم.
❄️گفت:"قانون کامیون حمل زباله"
گفتم:یعنی چی؟ و توضیح داد: این افراد مانند کامیون حمل زباله هستن! اونا از
درون لبریز از آشغالهایی مثل؛ ناکامی، خشم، عصبانیت، نفرت و.. هستند.
❄️وقتی این آشغالها در اعماق وجودشان تلنبار میشه به جایی برای تخلیه احتیاج دارن و گاهی اوقات روی شما خالی می کنند! شما به خودتان نگیرید. فقط لبخند بزنید،دست تکان دهید، برایشان آرزوی
خیر کنید.
❄️حرف آخر اینکه آدمهای باهوش اجازه نمی دهند که کامیونهای حمل زباله، روزشان را خراب کنند.
─┅─═इई ❄️☃❄️ईइ═─┅─
✾📚 @Dastan 📚✾
گاهی برای آرام شدن
باید وقت بگذارید
نفس بکشید
مکانی زیبا بیابید
و به هیچ چیز فکر نکنید...
روزتـون پر از احساس خوب🌸🍃
صبحتون بخیر💕
✾📚 @Dastan 📚✾
🌱🌱🌱🌱🌱🌱
🔴 اجابت دعا
✍ابوالحسن محمد بن عبدالله هروى مى گويد مردى از اهالى بلخ با غلامش به زيارت حضرت #امام_رضا (عليه السلام) آمد. خود و غلامش آن حضرت را زيارت كردند. ارباب، بالاى سر حضرت آمد و مشغول نماز شد و غلام، پايين پاى حضرت به نماز ايستاد.
چون هر دو از نماز فارغ شدند، به سجده رفتند و سجده را طولانى نمودند.
ارباب پيش از غلام سر از سجده برداشت و غلام را صدا كرد. غلام سر از سجده برداشت و گفت لبيک، اى مولاى من.به غلام گفت مى خواهى آزادت كنم؟
گفت آرى.
گفت تو در راه #خدا آزادى و فلان كنيز من هم كه در بلخ است، در راه خدا آزاد است و من در اين حرم مطهر او را با اين مقدار مهريه به همسرى تو درآوردم و پرداخت آن را نيز ضامن شدم و فلان زمين حاصل خيز خود را هم وقف بر شما دو نفر و اولادتان و اولاد اولادتان و همين طور نسل و ذريه شما كردم و حضرت امام رضا (عليه السلام) را هم به اين برنامه شاهد گرفتم.
غلام گريست و به خدا و به حضرت رضا (عليه السلام) سوگند ياد كرد كه من در سجودم جز اين امور را نخواستم و به اين سرعت اجابتش از سوى خدا برايم معلوم شد.
📚 منابع:
1. بحارالانوار، جلد 49، صفحه 330
2. عیون اخبار الرضا، جلد 2، صفحه 282
🌱🌱🌱🌱🌱🌱
✾📚 @Dastan 📚✾
#داستان_آموزنده
🔆همنشين بد
🌾در عصر پيامبر اسلام (ص ) در ميان مشركان ، دو نفر با هم دوست بودند، نام اين دو نفر، عقبه و ابى بود.
🌾عقبه ، آدم سخى و بلند نظر بود، هر زمان از مسافرت برمى گشت ، سفره مفصلى ترتيب مى داد و دوستان و بستگان را به مهمانى دعوت مى كرد، و در عين آنكه در صف مشركان بود، دوست مى داشت كه پيامبر اسلام (ص ) را نيز مهمان خود كند.
🌾درمراجعت از يكى از مسافرتها، سفره گسترده اى ترتيب داد و جمعى ، از جمله پيامبر (ص ) را دعوت كرد.
🌾دعوت شدگان به خانه او آمدند، و كنار سفره غذا نشستند، پيامبر (ص ) نيز وارد شد و كنار سفره نشست ، ولى از غذا نخورد، و به عقبه فرمود:
🌾من از غذاى تو نمى خورم مگر اينكه به يكتائى خداوند، و رسالت من گواهى دهى .
عقبه ، به يكتائى خدا و رسالت پيامبر(ص ) گواهى داد و به اين ترتيب قبول اسلام كرد.
اين خبر به گوش دوست عقبه يعنى ابى رسيد، او نزد عقبه آمد و به وى اعتراض شديد كرد و حتى گفت :
🌾تو از جاده حق منحرف شده اى .
عقبه گفت : من منحرف نشده ام ، ولى مردى بر من وارد شد و حاضر نبود از غذايم بخورد جز اينكه به يكتائى خدا و رسالت او گواهى بدهم ، من از اين ، شرم داشتم كه او سر سفره من بنشيند ولى غذا نخورده برخيزد.
ابى گفت من از تو خشنود نمى شوم مگر اينكه در برابر محمد(ص ) بايستى و او را توهين كنى و...
🌾عقبه فريب دوست ناباب خود را خورد، و از اسلام خارج شد و مرتد گرديد و در جنگ بدر در صف كافران شركت نمود و در همان جنگ به هلاكت رسيد.
🌾دوست ناباب او ابى نيز در سال بعد در جنگ احد در صف كافران بود و بدست رزم آوران اسلام كشته شد.
🌾آيات 27 و 28 و 29 سوره فرقان در مورد اين جريان نازل گرديد، و وضع بد عقبه را در روز قيامت ، كه بر اثر همنشينى با دوست بد، آنچنان منحرف گرديد، منعكس نمود و به همه مسلمانان هشدار داد كه مراقب باشند و افراد منحرف را به دوستى نگيرند، كه در آيه 28 سوره فرقان چنين آمده كه در روز قيامت مى گويد:
يا ويلتى ليتنى لم اتخذ فلاناً خليلاً: اى واى بر من كاش فلان (شخص گمراه ) را دوست خود، انتخاب نكرده بودم .
تا توانى ميگريز از يار بد
يار بد، بدتر بود از مار بد
مار بد، تنها تو را بر جان زند
يار بد بر جان و بر ايمان زند
📚داستان دوستان، جلد اول، محمد محمدى اشتهاردى
✾📚 @Dastan 📚✾
🔅#پندانه
✍ خدا نمرده است
🔹روزی دربدترین حالت روحی بودم. فشارها و سختیها جانم را به تنگ آورده بود. سردرگم و درمانده بودم. مستأصل و نگران، با حالتی غریب و روحی بیجان و بیتوان به زندگی خود ادامه میدادم.
🔸همسرم مرا دید. به من نگاه کرد و از من دور شد.
🔹چند دقیقه بعد با لباس سرتاپا سیاه روی سکوی خانه نشست. دعا خواند و سوگواری کرد.
🔸با تعجب پرسیدم:
چرا سیاه پوشیدهای؟ چرا سوگواری میکنی؟
🔹همسرم گفت:
مگر نمیدانی او مرده است؟
🔸پرسیدم:
چه کسی؟
🔹همسرم گفت:
خدا... خدا مرده است!
🔸با تعجب پرسیدم:
مگر خدا هم میمیرد؟ این چه حرفیست که میزنی؟
🔹همسرم گفت:
رفتار امروزت به من گفت که خدا مرده و من چقدر غصه دارم، حیف از آرزوهایم... اگر خدا نمرده، پس تو چرا اینقدر غمگین و ناراحتی؟
🔸در آن لحظه بود که به زانو درآمدم و گریستم. راست میگفت گویا خدای درون دلم مرده بود.
🔹بلند شدم و برای ناامیدیام از خدا طلب بخشش کردم.
✾📚 @Dastan 📚✾
✨معجزه استغفار
🌼✨شخصی خدمتِ امام رضا(علیه السلام) آمد و از «خشکسالی» شکایت کرد. حضرت در بیان راهِ چاره فرمودند: «استغفار کن». شخص دیگری به پیشگاه حضرت آمد و از «فقر و ناداری» شکایت کرد. حضرتش فرمودند:
👈✨ «استغفار کن» .فرد سومی به محضرش شرفیاب شد و از حضرت خواست تا دعایی فرماید که خداوند پسری به او عطا فرماید. حضرت، به او فرمودند: «استغفار کن».
🤔حاضران باتعجّب پرسیدند: سه نفر با سه خواسته متفاوت، خدمتِ شما آمدند و شما همه را به «استغفار» توصیه فرمودید؟!
👈فرمود: من این توصیه را از خود نگفتم. همانا در این توصیه از کلامِ خداوند الهام گرفتم و آن گاه این آیات سوره نوح را تلاوت فرمودند:
🍃🍂«اِستَغفروا ربَّکم اِنَّه کانَ غَفّاراً یرسِلِ السَّماءَ علیکُم مِدراراً ویمدِدکُم بِاَموال وبنین وَیجعَل لَکُم جَنّاتٍ ویجعَل لکم اَنهاراً؛ 🍂🍃
✨از پروردگار خود آمرزش بخواهید که او بسیار آمرزنده است؛ تا باران های مفید و پر برکت را از آسمان بر شما پیوسته دارد و شما را با مال بسیار و فرزندان متعدّد یاری رساند و باغ های خرّم و نهرهای جاری به شما عطا فرماید.
📚مجمع البیان، ذیل تفسیر سوره نوح
✾📚 @Dastan 📚✾
🖊 آیت الله #مجتهدی_تهرانی
هیچ وقت کسی را شماتت نکنید ، هرکس گرفتاری پیدا کرد حق ندارید قضاوت کنید ، نگویید « فلانی که این پیشامد برایش اتفاق افتاده به خاطر این است که فلانکار را کرده.» چه می دانیم؟ ما حق نداریم چیزی بگوییم. در قیامت از ما سوال میکنند و میگویند: چنین چیزی نبوده و شما اشتباه کردی...
#آیت_الله_مجتهدی
✾📚 @Dastan 📚✾
شما چهل روز دائمالوضو باشید
خواهید دید که درهای رحمت خداوند
چگونه یک به یک در مقابل شما باز خواهد شد..!
نمازهای واجب خود را دقیق و اول وقت
بخوانید، خواهید دید که چگونه
درهای خداوند در مقابل شما باز خواهد شد..!
سوره واقعه را هر شب یک مرتبه
بخوانید خواهید دید که چگونه فقر از شما
روی برمی گرداند..!
انسان اگر می خواهد به جایی برسد
با نماز شب می رسد..!
.
.
#شهید_سجادزبرجدی
#تسکین🌱❤️
✾📚 @Dastan 📚✾
🔆حکایت پند آموز خطر سلامتی و آسایش
🌺«آورده اند روزی حاکم شهر بغداد از بهلول پرسید: آیا دوست داری که همیشه سلامت و تن درست باشی؟
🌺بهلول گفت: خیر زیرا اگر همیشه در آسایش به سر برم، آرزو و خواهش های نفسانی در من قوت می گیرد و در نتیجه، از یاد خدا غافل می مانم.
🌺خیر من در این است که در همین حال باشم و از پروردگار می خواهم تا گناهانم را بیامرزد و لطف و مرحتمش را از من دریغ نکند و آنچه را به آن سزاوارم به من عطا کند.»
✾📚 @Dastan 📚✾
#پندانـــــــه
درسم تموم بشه، راحت بشم.
نماز بخونم، راحت بشم.
غذام رو بپزم، راحت بشم.
اتاقم رو تميز کنم، راحت بشم.
الهی بزرگ بشی، راحت بشم.
اوه چه پروژهای، تموم بشه راحت بشم.
🔷 تموم بشه که چی بشه؟ تا زنده هستيم و زندگی میکنیم، هيچ کاری تمومشدنی نيست.
🔸پس چه بهتر که موقع انجامدادن هر کاری، لذتبردن رو فراموش نکنيم. نه مثل يک ربات فقط به انجامدادن و تمومشدن و فارغشدن فکر کنیم.
🔹لذت حلال باعث قدرتمند شدن انسان شده و بهطرز باور نکردنیای باعث بالارفتن اعتماد به نفس میشود. توانایی لذت حلالبردن، یک مهارت و یکی از اهداف مهم زندگیست که راه رسیدن به آن اهل فکر شدن و بالابردن سطح فکری است...
✾📚 @Dastan 📚✾
30.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شهیدی که معروف به باب الحوائج هست خیلی ها به ایشان در منزل اش متوسل شده و حاجت گرفتن
✾📚 @Dastan 📚✾
🦋يك كسى يك سيب برداشت و گفت من با اين سيب آبروى امام صادق(ع) را میريزم.
🦋 گفتند: چه كار میکنى؟ گفت: من میگويم اى امام صادق! این رزق من هست يا نه؟ اگر گفت رزقت هست، لگد میکنم. اگر گفت رزقت نيست، میخورم. هرچه امام گفت، من ضدش را انجام میدهم. آن وقت آبروى امام میريزد و امام رسوا میشود. گفتند: باشد. سيب را برد پهلوى امام صادق و گفت: آقا اين رزق من هست يا نه؟ امام به سيب نگاه كرد و يك خورده هم به قيافه ايشان نگاه كرد. نگاه به سيب، نگاه به قيافه. بعد فرمود: اگر از گلويت پايين رفت، معلوم میشود كه رزقت بوده است.
🦋اين در فكر بود كه چه كار كند؟ يعنى گاهى وقت ها حرص میزند و پول هم جمع میکند، اما از گلويش پايين نمیرود. رزقش نيست. رزق اين نيست كه آدم دارد. داشته ها رزق نيست. كاميابى ها رزق است. خيلى ها دارند و كامياب نيستند، خيلى ها ندارند و كامياب هستند. و لذا شما بگو: خدايا يك همسر خوب به من بده! نگو خدايا پولم بده، كه همسر خوب پيدا بشود. خوب! به خدا بر میخورد. چون خيلى ها هستند بدون پول همسر خوب گيرشان مى آيد، خيلى ها بهترين جهازيه را درست میکنند، بهترين خانه ها را هم میسازند، همسر خوب گيرشان نمی آيد.
🦋حديث داريم كه براى خدا تكليف روشن نكنيد، كه خدايا پولم بده كه بروم مكه! به توچه؟ بگو: «اللَّهُمَّ ارْزُقْنِى حَجَّ بَيْتِكَ الْحَرَام» خدايا حج میخواهم بروم. خيلى ها بى پول مكه رفتند و خيلى پولدارها مكه نرفتند.
🦋حديث داريم چيزى را كه از خدا میخواهيد، واسطه اش را از خدا نخواهيد. بگو خدايا به من خوشى بده! نگو خانه ام بده كه خوش باشم. چون خانه را به تو میدهد و هر روز يك گوشه اش خراب میشود، و يا همسايه بد گيرت ميايد. ما بايد بندگى كنيم، خدا خدايى كند. گير ما يك چيز است و آن اينكه بندگى خودمان را فراموش میکنيم، و خدايى را ياد خدا میدهيم.
🦋میگوييم ببين! حواست را جمع كن، هرچه من میگويم گوش بده، اگر میخواهى خداى خوبى باشى ! همچين كن، بعد همچين كن، بعد همچين كن ... بندگى خودمان را فراموش میکنيم، خدايى را ياد خدا میدهيم.
🦋خدا میگويد: اينرا ببين! بندگى خودش را بلد نيست، دارد خدايى را ياد من میدهد. حديث داريم كه ابزار را از خدا نخواهيد. خودش را از خدا بخواهيد. خدايا يك همسر به من بده كه دوستش داشته باشم. نگو: خدايا خوشگل ترين دخترها زن من باشد. يك وقت میبينى خوشگل ترين دخترها زنت شد، اما صد عيب دارد. يا حوادثى پيش مى آيد كه با اينكه زيباست، زندگى ات شيرين نيست.
#استاد_قرائتی
💐🌸💐🍃💐🌺💐🌷
✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ 🎬 #استاد_شجاعی
✘ بعضیا تا آخر عمر، یه خدای اشتباهی رو میپرستند، اما خودشون نمیدونند!
💥ما از کجا بفهمیم، خدایی که ما عبادتش میکنیم خدای واقعیه یا اشتباهی؟
✾📚 @Dastan 📚✾
🌺امـروز از شاخـسار خـورشید
🌺یک سلام گرم با عطر گل یاس
🌺و به لطافت لبخنـد خـــدا
🌺برایتان چیده ام
🌺تا روزتان بخیر و زیبا شود
✾📚 @Dastan 📚✾
🔴 نابود کننده حسنات
✍#پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) فرمود:
روز #قيامت فردى را مى آورند و او را در پيشگاه خدا نگه مى دارند و كارنامه اعمالش را به او مى دهند، اما #حسنات خودرا در آن نمى بيند.
عرض مى كند: الهى! اين كارنامه من نيست! زيرا من در آن طاعات خود را نمى بينم! به او گفته مى شود: پروردگار تو نه خطا مى كند و نه فراموش. عمل تو به سبب #غيبت كردن از مردم بر باد رفت.
سپس مرد ديگرى را مى آورند و كارنامه اش را به او مى دهند. در آن طاعت بسيارى را مشاهده مى كند.
عرض مى كند: الهى! اين كارنامه من نيست! زيرا من اين طاعات را بجا نياورده ام! گفته مى شود: فلانى از تو غيبت كرد و من حسنات او را به تو دادم.
📚جامع الأخبار، ص 412
✾📚 @Dastan 📚✾
#داستان_آموزنده
🔆برخورد امام با دزد
يحيى بن علاء مى گويد: از امام باقر (ع ) شنيدم مى فرمود:
🌺امام سجاد (ع ) براى انجام فريضه حج ، از مدينه به سوى مكّه رهسپار شد، در راه به بيابانى بين مكّه و مدينه رسيد، و در آنجا به مردى از دزدهاى راه برخورد نمود، دزد به امام سجاد (ع ) گفت :
از مركب بپائين بيا.
🌺امام فرمود: تو از من چه مى خواهى ؟.
دزد: مى خواهم تو را بكشم و آنچه دارى همه را غارت كنم .
🌺امام : من خود آنچه دارم بين خود و تو تقسيم مى كنم و آنچه به تو مى دهم ، براى تو حلال باشد.
🌺دزد: نه ، من به اين كار راضى نيستم .
🌺امام : آنچه مى خواهى بردار ولى به اندازه كفاف و لازم براى من بگذار.
🌺دزد ناپاك ، اين پيشنهاد را نيز رد كرد.
امام به او فرمود: پروردگار تو كجاست ؟ او در جواب گفت :
🌺پروردگار من در خواب است ، در اين هنگام دو شير از بيابان آمدند، يكى سر دزد را و ديگرى دو پاى او را دريدند و به اين ترتيب آن دزد به هلاكت رسيد،
🌺امام سجاد (ع ) به او فرمود: زعمت ان ربك عنك نائم : تو پنداشتى كه پروردگارت نسبت به تو در خواب است ؟!.
📚داستان دوستان، جلد اول، محمد محمدى اشتهاردى
✾📚 @Dastan 📚✾
#داستان_آموزنده
🔆مقصود توئى ؟!
🌱✨نقل كردند: يكى از حاجى ها كه سواد هم نداشت ، در سفر حج ، يك دستگاه يخچال فريزر گرفت ، يكى از همراهان او، روى كارتن يخچال نوشت :
✨مقصود من از كعبه و بتخانه توئى تو
مقصود توئى ، كعبه و بتخانه بهانه
صاحب يخچال كه بى سواد بود، ندانست كه روى كارتن چه مطلبى نوشته شده است ؟!
✨يخچال را از عربستان سعودى به ايران آورد، و در هر جا كه چشم مردم به آن شعر مى افتاد، لبخند تمسخرآميزى مى زدند، و مى گفتند:
✨براستى كار بعضى حاجى ها اين گونه است ، كه هدف اصلى را رها كرده ، و اين سفر عظيم حج را با امور زودگذر مادى مى گذارنند، و مقصودشان يخچال و... است و حج و كعبه ، بهانه مى باشد.
📚داستان دوستان، جلد اول، محمد محمدى اشتهاردى
✾📚 @Dastan 📚✾
☘️حاج اسماعیل دولابی:
هرگاه مومن طغیان کند و گل الود شود؛ خداوند گودانی سد راه او قرار می دهد.
تا گل هایش ته نشین شده و دوباره صاف شود البته اگر استغفار کنیم نیازی به این راه بندان ها و گیرها نخواهد بود
#حاج_اسماعیل_دولابی
✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 فراموشی امام زمان عجل الله تعالی فرجه
سخنران شهید کافی
✾📚 @Dastan 📚✾
🥀🥀🥀🥀🥀
🌷 #هر_روز_با_شهدا_🌷
#همان_سرنیزه....
🌷در عملیات و الفجر ٨ یکی از نیروهای اطلاعات عملیات از شهر بابل به نام سید علی امامی از من تقاضا کرد در عملیات شرکت کند، پیش از آن سید بهعنوان امین اطلاعات و فرماندهی مأموریت داشت بهعنوان راننده کامیون در مسیرهای مشخصی تردد کند. من چون به همکاری او در عملیات نیاز داشتم، گفتم: «کارت در اینجا مثل نیرویی است که در خط مقدم میجنگد و الآن مقدور نیست که برای خطشکنی به خط مقدم اعزام شوید.»
🌷هرچه آن سید اصرار ورزید من امتناع کردم. تا این که یک روز گفت: «آقای قربانی! اطاعت از فرماندهی را واجب میدانم، اما فردای قیامت پیش مادرم زهرا (س) از شما شکایت میکنم که اجازه ندادید به خط مقدم بروم.» با این حرف دلم سوخت و با آنکه دوست نداشتم او را از دست بدهم ولی به ناچار قبول کردم.
🌷این سید در دست خود سرنیزه داشت و گفته بود که با این سرنیزه باید از مادرم حضرت زهرا (س) دفاع کنم، سید با شور و شعف خاصی به همراه خطشکنان عملیات به خط زد، بعد از عملیات وقتی فاو را فتح کردیم و پیروز شدیم، دیدم این سید عزیز با همان سرنیزه که در دست او بود قهرمانانه به شهادت رسید.
🌹خاطره ای به یاد شهید معزز سید علی امامی
#راوی: سردار حاج مرتضی قربانی فرمانده لشکر ویژه ۲۵ کربلا در دوران دفاع مقدس
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل الفرجهم
♥️اَلَّلهُمـّ؏جِّل لِوَلیــِـــڪَ الفَـرَجــــ
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
✾📚 @Dastan 📚✾
🌿🌺﷽🌿🌺
✅بزرگترین اشتباه آدم اینه که ثابت کنه اشتباهی نداره .🙄
✅سهم تقصیر خودم رو در همه ارتباطات بپذیرم.
✅یکی از نشونه های انسانهای باتقوا #سکوت اونهاست.
✅هیچ وقت خودتون رو بالاتر از دیگران ندونید حتی اگه شخصی در زندگیتون هست که احساس می کنید از همه بدتر،شاید آبروی اون پیش خدا از شما بیشتر باشه
#تمرین_مهم
🚫در تمام روابطتون سهم خطاها و اشتباهات خودتون رو در نظر بگیرید ...
✅یکی از خطرناک ترین ظلم ها ،ستم به کسی است که غیر از خدا پشت و پناهی ندارد ،مخصوصا در خانواده احتیاط کنید در رفتار با همسر،فرزندان،پدر و مادر...
👌طوری زندگی کنید که وقتی پیش اعضای خانواده نیستید همه دلشون برای شما تنگ شه😍
📛اگه کسی ازما حساب ببره و بترسه خیلی در دنیا و آخرت گرفتاری داریم 😱
#پای_درس_استادمحمدشجاعی
✾📚 @Dastan 📚✾
🔴 شریک جرم ظالم شدن فقط با یک جمله!
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ
جناب شيخ رجبعلی خیاط، دوستان و شاگردان خود را از همكاری با دولت حاكم ( پهلوی) و به خصوص از تعريف و تمجيد آنان بر حذر میداشت.
يكی از شاگردان شيخ از وی نقل كردهاست كه فرمود: روح يكی از مقدسين را در برزخ ديدم محاكمه ميكنند و همه كارهای ناشايسته سلطان زمان او را در نامه عملش ثبت كرده و به او نسبت میدهند.
شخص مذكور گفت: من اين همه جنايت نكردهام!!!به او گفته شد: مگر در مقام تعريف از او نگفتی: عجب امنيتی به كشور دادهاست؟
گفت: چرا!
به او گفته شد: بنابر اين تو راضی به فعل او بودی، او برای حفظ سلطنت خود به اين جنايات دست زد. »
در نهجالبلاغه آمده است كه امام علی(علیه السلام) فرمود:
هركه به كردار عدهای راضی باشد، مانند كسی است كه همراه آنان، آن كار را انجام داده باشد و هر كس به كردار باطلی دست زند او را دو گناه باشد؛
گناه انجام آن و گناه راضی بودن به آن..
📕کیمیای محبت
✾📚 @Dastan 📚✾
💮 آیت الله مجتهدی تهرانی(ره) :
💙 "دلت پاک باشه" 💙
😏 بعضی ها ميگن: بابا دلت پاک باشد!
➖ جواب از قرآن:
آنکس که تو را خلق کرده است ، اگر فقط دل پاک کافی بود فقط میگفت آمنوا]
در حالیکه گفته :
[آمَُنوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحات]
یعنی هم دلت پاک باشد ، هم کارت درست باشد .😏
🔴 اگر تخمه کدو را بشکنی و مغزش را بکاری سبز نمی شود .
پوستش را هم بکاری سبز نمیشود . مغز و پوست باید با هم باشد .
✅ هم دل ؛ هم عمل !!
#مجتهدی_تهرانی
✾📚 @Dastan 📚✾
#داستان_آموزنده
🔆غرور عابد
🌴امام صادق (ع ) فرمود: دانشمندى نزد عابدى رفت و از او
🌴پرسيد: نماز تو چگونه است ؟!.
🌴عابد - از مثل من ، چنين پرسشى مى كنند؟ من سالها است به عبادت خدا اشتغال دارم .
دانشمند - گريه تو (از خوف خدا) چگونه است ؟
🌴عابد - آنقدر گريه مى كنم كه اشكهايم به جريان مى افتد.
🌴دانشمند - اگر (بجاى اينگونه گريه ) خنده بر لب داشته باشى و از خدا بترسى بهتر از گريه اى است كه همراه ترس از خدا در مورد كوتاهى در عمل ، داشته باشى ، و اين را بدان عمل انسانى كه گريه اين چنين دارد (و همراه خوف الهى نيست ) به سوى خدا بالا نمى رود (و قبول درگاه حق نمى گردد).
📚داستان دوستان، جلد اول، محمد محمدى اشتهاردی
✾📚 @Dastan 📚✾