مثل خدا باش
خوبی دیگران راچندین برابر جبران کن !
مثل خدا باش ،
با مظلومان و درمانده گان دوستی کن!
مثل خدا باش ،
عیب و زشتی دیگران را فاش نکن!
مثل خدا باش ،
در رفتار باهمه ی مردم عدالت رارعایت کن!
مثل خدا باش ،
بدون توقع و چشمداشت نیکی کن!
مثل خدا باش ،
بدی دیگران را با خوبی و محبت تلافی کن!
مثل خدا باش ،
با بزرگواری و بی نیازی از مردم زندگی کن!
مثل خدا باش ،
اشتباهات و بدی دیگران را نادیده بگیر و ببخش
مثل خدا باش ،
برای اطرافیانت دلسوزی کن.
مثل خدا باش ،
مهربان تر از همه ...!💘💐
✾📚 @Dastan 📚✾
🌷 #هر_روز_با_شهدا_🌷
#نيم_متر_داخل_زمين!
🌷در عملیات کربلای ۵، نیروهای جلویی ما احتیاج به آتش داشتند. من یک قبضه خمپاره داشتم، آنقدر با آن شلیک کرده بودم که بدنه آن کاملاً قرمز شده بود. در آن حال یک گلوله در آن انداختم و منتظر شلیک شدم. گلوله شلیک شد اما....
🌷اما وقتی برگشتم با کمال تعجب مشاهده کردم قبضه خمپاره سر جایش نیست. با شوخی به دیدهبان جلو گفتم: «شما لوله خمپاره را ندیدی که به طرف عراقیها برود!» او هم پاسخ منفی داد. به دلیل ضرورت، قبضه دیگری آوردیم. وقتی در حال کندن جای سکوی آن بودیم، دیدیم لوله خمپاره نیم متر به داخل زمین فرو رفته است.
#راوی: بسیجی شهید معزز حمیدرضا مسعودی
✾📚 @Dastan 📚✾
6.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ماجرای عجیب شیخ عباس قمی و پدر!
وقتی که مرحوم شیخ عباس قمی کتاب خود را از پدر پنهان کرد!
ناب و شنیدنی
🎙#استاد_فاطمی_نیا
✾📚 @Dastan 📚✾
#پندانه
🔻مواردی که نشان دهنده بلوغ روانی یک فرد است🧠
🔹نیازی نمی بینید خودتان را برای کسی که باورتان ندارد، ثابت کنید یا توضیح دهید.
🔹در جمع بیشتر گوش میدهید و کمتر صحبت میکنید.
🔹به راحتی دیگران را قضاوت نمیکنید و به آنها برچسب نمیزنید!
🔹می دانید برای خوشبختی و آرامش به کسی جز خودتان نیاز ندارید.
🔹با موفقیت دیگران خوشحال میشوید نه با حسادت ورزیدن و تحقیر آنها!
🔹خودتان را همانطور که هستید دوست دارید و برایتان اهمیتی ندارد دیگران درباره شما چطور فکر میکنند!
🔹به دوستان نزدیک خودتان وفادارید.
🔺بلوغ روانی ارتباطی با سن ندارد و ممکن است افراد کم سن بسیار درست تر از بقیه رفتار کنند👌
✾📚 @Dastan 📚✾
🌾🌱🌱🌾🌱🌾🌱🌾🌱🌾
💎مردی با دو چرخه به خط مرزی میرسد. او دو کیسه بزرگ همراه خود دارد.
مامور مرزی میپرسد: در کیسه ها چه داری؟ پاسخ میدهد: شن. مامور او را از دوچرخه پیاده میکند و چون به او مشکوک بود، او را بازداشت می کند.
ولی پس از بازرسی فراوان واقعاً جز شن چیز دیگری نمی یابد. بنابراین به او اجازه عبور می دهد.
هفته بعد دوباره سر و کله همان شخص پیدا می شود و مشکوک بودن و بقیه ماجرا...
این موضوع به مدت سه سال هر هفته یک بار تکرار می شود و پس از آن، مرد دیگر در مرز دیده نمی شود.
یک روز آن مامور در شهر او را می بیند و پس از سلام و احوال پرسی، به او می گوید: من هنوز هم به تو مشکوکم و میدانم که در کار قاچاق بودی، راستش را بگو چه چیزی را از مرز رد می کردی؟
قاچاقچی لبخند زنان میگوید: دوچرخه!
✾📚 @Dastan 📚✾
8.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌼🍃🌼
در برابر بزرگی مشکلات زندگیت،
فراوانی نعمتهای خدا را فراموش نکن❗️
اگر منتظر لحظات شاد باشی،
همیشه منتظر خواهی بود
ولی اگر باور کنی که شاد هستی،
برای همیشه شاد خواهی بود❗️
نقشه خوب امروز،
بهتر از نقشه فوق العاده فرداست،
با رضایت به گذشته نگاه کن و با اعتماد،
رو به آینده حرکت کن❗️
✾📚 @Dastan 📚✾
🌴🍃🍃🌴🍃🍃🌴🍃🍃🌴
#داستان_آموزنده
🔆دیوانه کیست؟
🍃پیامبر صلیالله علیه و آله و سلّم بر گروهی که جمع شده بودند، گذشت. فرمود: برای چه جمع شدهاید؟ گفتند: «ای رسول خدا! این شخص مجنون شده و افتاده است. برای همین دورش جمع شدیم.»
🍃پیامبر صلیالله علیه و آله و سلّم فرمود:
«او مجنون و دیوانه نیست، او مریض و مبتلاست. آیا به شما خبر بدهم که مجنون واقعی کیست؟» گفتند: آری.
🍃فرمود: «مجنون کسی است که در راه رفتن، خودنمایی و تکبّر کند و هی به طرف راست و چپ نگاه کند و شانهی خود را حرکت دهد، از خدا طلب بهشت کند درحالیکه گناه میکند، از شرّش کسی ایمن نیست و به خیرش کسی امیدوار نیست.»
📚(سفینه البحار، ج 1، ص 191)
✾📚 @Dastan 📚✾
▪️به "یک روز" بعد از مردنم فکر می کنم؛
به آدم هایی که بیتابِ جای خالی من، گریه می کنند،
به خاطراتم که ناباورانه در ذهن عزیزانم، مرور خواهد شد
▫️به "یک سال" بعد از مردنم فکر می کنم؛
به آدم هایی که آخرین اشک هایشان را برای نبودنم می ریزند،
و آماده می شوند برای فراموش کردنم ، برای دلبستگی ها و دلخوشی های تازه!
▪️به "پنج سال" بعد از مردنم فکر می کنم؛
به آدم هایی که دیگر مرا یادشان رفته،
و به دنیایی که بدونِ وجود من هم پا برجاست!
▫️چه بیهوده زمانم برای دردهایی سپری شد که از من نبود،
برای دغدغه هایی که هیچ فایده ای برایم نداشت،
و افکار آزار دهنده ای، که فقط حواس مرا از زندگی ام پرت می کرد!
▪️چه رویاهایی که تا این لحظه در پستوی باورم سرکوب شد،
و چه کارهایی که باید می کردم اما نکردم !
▫️از همین ثانیه با خودم عهد می کنم برای آرزوهایم بجنگم.
برای بهتر شدن،
برای مفید بودن،
برای تمام اتفاقاتی که حال خودم و حال جهان را خوب می کند
▪️دیگر ثانیه ای را هدر نخواهم داد !
وقتی می دانم که قرار است یکی از همین روزها؛
بی صدا بمیرم و بی رحمانه، لابلای چرخ دنده های زمان، فراموش شوم !
✾📚 @Dastan 📚✾
#امام_زمان 💜
خورشیدی و زمین و زمان در مدار توست
مولای من بیا که جهان بیقرار توست
تنها تو منجی بشر و آدمیتی
اصلاً تویی که فلسفهی خاتمیتی
تو سِرّ سجدههای ملائک بر آدمی
تو رازِ سر به مُهرِ سحرهای عالمی
ماتمکدهست کعبهی بیتو، خلیل عشق
چشمان توست کعبه، بیا ای دلیل عشق
با صد هزار جلوهی مشهود میرسی
با نغمهی الهی داوود میرسی...
تا کی نصیب ماست «اَرَی الخَلق» و «لا تُری»
کی میشود نوای «اَنا المَهدی» تو را ...
از سمت کعبه بشنوم ای جانِ جانِ جان
«عَجّل عَلی ظُهُورِکَ یا صاحِبَ الزّمان»
🌺🌺سلام صبح آدینه تون بخیر و شادی
✾📚 @Dastan 📚✾
🍃✨🍃✨🍃✨🍃✨🍃
🔆وفات کنیز
🍃هشام بن حکم گفت: «تصمیم داشتم کنیزی در سرزمین «منی» خریداری کنم، نامهای به امام هفتم علیهالسلام نوشتم و طلب مشورت کردم. امام علیهالسلام جوابی نفرستاد. در سرزمین منی هنگام رمی جمرات (سنگ به ستون شیطان زدن) امام علیهالسلام را دیدم، به من و کنیزی در میان کنیزان نگاهی انداخت؛ پس جواب نامه به دستم رسید. نوشته بود: «خریدن فلان کنیز اشکالی ندارد؛ درصورتیکه عمر او کوتاه نباشد.» با خود گفتم: پس آن کنیز را نمیخرم. قبل از آنکه از مکه خارج شوم آن کنیز وفات یافت.»
📚محجه البیضاء، ج 4، ص 277 -شنیدنیهای تاریخ، ص 188
✨✨حضرت علی علیهالسلام فرمود: «بهراستی برای خدای سبحان، فرشتهای است که هرروز بانگ میزند که ای مردم دنیا! بزایید برای مردن.»
📚غررالحکم، ج 2، ص 438
✾📚 @Dastan 📚✾
🍃✨🍃✨🍃✨🍃✨🍃
#داستان_آموزنده
🔆پیامبر اسلام صلّی الله علیه و آله و سلم و نعیمان
🌱«نعیمان بن عمرو انصاری» از قدمای صحابهی پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلم و مردی مزّاح و شوخ بوده است. نوشتهاند: روزی عربی از عشایر به مدینه آمد، شتر خود را پشت مسجد خوابانید و به مسجد وارد شد و به حضور پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلم رسید.
🌱بعضی از صحابه به نعیمان گفتند: «اگر این شتر را بکشی، گوشت آن را تقسیم میکنیم و بعد قیمتش را پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلم به اعرابی خواهد داد.»
🌱نعیمان شتر را کشت، صاحبش سر رسید و فریاد برآورد و پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلم را به دادخواهی خواست.
🌱نعیمان فرار کرد و رسولالله صلّی الله علیه و آله و سلم از مسجد بیرون آمد و شتر اعرابی را کشته دید، پرسید چه کسی این کار را کرده است؟
🌱گفتند: نعیمان، پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلم کسی را فرستاد تا او را بیاورند. او را در خانهی «ضُباعه بنت زبیر» (او دخترعمه رسول خدا و زوجهی مقداد بن الاسود بود) یافتند که نزدیک مسجد بود. فرستاده را به محل مخفی گاه اشاره کردند که درون گودالی، با مقداری علف تازه خود را پوشانده بود.
🌱فرستاده به نزدیک پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلم آمد و همراه پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلم با جمعی از اصحاب به منزل ضُباعه آمدند و جای مخفی شدن نعیمان را نشان داد.
پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلم فرمود: علفها را از او دور کنید و آنها چنان کردند، نعیمان از مخفی گاه بیرون آمد. پیشانی و رخسار او از آن علفهای تازه رنگین شده بود؛ پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلم فرمود: «ای نعیمان! این چه کاری بود که انجام دادی؟»
عرض کرد یا رسولالله قسم به خدا آن کسانی که شما را به محل مخفی من راهنمایی کردند به این کار وادارم نمودند.
🌱پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلم تبسمکنان رنگ علف را با دست مبارک خود از پیشانی و رخسار او دور کردند و قیمت شتر را به مرد اعرابی دادند.
لطایف الطوایف، ص 26 -الاستیعاب
✨✨حضرت پیامبر صلیالله علیه و آله و سلم فرمود: «من برای تکمیل اخلاق نیک، مبعوث شدهام.»
📚جامع السادات، ج 1، ص 23
✾📚 @Dastan 📚✾
❄️🔅❄️🔅❄️🔅❄️🔅❄️
#داستان_آموزنده
🔆حجاج بن یوسف ثقفی
🍂اشعث بن قیس به منزل امیرالمؤمنین علیه السّلام آمد، در زد و قنبر در را باز کرد ولی به او اجازهی ورود نداد. اشعث با او دعوا کرد، آنگاه امیرالمؤمنین علیه السّلام بیرون آمد و فرمود: «میان من و تو هیچ چیزی حائل نیست تا دعوا کنیم، وقتی غلام ثقیف بیاید ذلیل خواهی شد.»
🍂اشعث گفت: «او کیست؟» فرمود: «جوانی است که میآید، هیچ خانهای در عرب باقی نمیماند، مگر آنکه خوار و ذلیل خواهد شد.»
پرسید: «چند سال حکومت میکند؟» فرمود: «بیست سال حکومت خواهد کرد.»
🍂راوندی گوید: «حجاج در سال 75 به حکومت رسید و در سال 95 بعد از 20 سال حکومت، به درک واصل شد و چنان ظلمی نمود که روی تاریخ را سیاه کرد.»
📚مدینه المعاجز، ص 351
✾📚 @Dastan 📚✾