eitaa logo
📚 داستان های آموزنده 📚
69.1هزار دنبال‌کننده
7.4هزار عکس
2.2هزار ویدیو
63 فایل
﷽ 🔹تبادل و تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر
مشاهده در ایتا
دانلود
عزاداری بیت رهبری : مراسم عزاداری حضرت اباعبدالله ‌الحسین علیه‌السلام از شب هفتم تا دوازدهم محرم، با حضور #امام_خامنه_ای در حسینیه امام خمینی ره برگزار می گردد. •••═✼✾⊱🌹⊰✾✼═••• http://eitaa.com/joinchat/12451840C08a2fdc722
⚫️مبارزه غريبانه، دشوارترين مبارزه هاست روايت كوتاهی از غربت سيدالشهدا 📝 رهبر انقلاب: دشوارترین مبارزه، مبارزه‌ی غریبانه است... ▪️در حادثه‌ی عاشورای امام حسین علیه‌السّلام، حتی کسانی مانند «عبدالله‌بن‌عباس» و «عبدالله‌بن‌جعفر» که خودشان جزو خاندان بنی‌هاشم و از همین شجره‌ی طیّبه‌اند، جرأت نمیکنند در مکه یا مدینه بایستند، فریاد بزنند و به نامِ امام حسین علیه‌السّلام، شعار بدهند. چنین مبارزه‌ای، غریبانه است و مبارزه غریبانه، سخت‌ترینِ مبارزه‌هاست. همه با انسان، دشمن. همه از انسان، رویگردان. ▪️در مبارزه امام حسین علیه‌السّلام، حتّی برخی از دوستان هم معرضند. چنان‌که به یکی از آنها فرمود: «بیا به من کمک کن.» و او به جای کمک، اسبش را برای حضرت فرستاد و گفت: «از اسب من استفاده کن!» غربت از این بالاتر و مبارزه از این غریبانه‌تر؟! آن وقت در این مبارزه‌ی غریبانه، عزیزترین عزیزانش در مقابل چشمش قربانی شوند. ۱۳۷۳/۳/۱۷ •✾📚 @Dastan 📚✾•
💠امام حسین علیه السلام 🔸بخشنده ترين #مردم ، كسى است كه به آن كه به او چشم اميد نبسته #بخشش كند. 📗 کشف الغمه، ج 2، ص 30 •✾📚 @Dastan 📚✾•
#پادشاه_و_پیرزن_جاهل روزی باز پادشاهی از قصر شاهانه فرار کرد و به خانه پیرزن فرتوتی که مشغول پختن نان بود روی آورد. پیرزن که آن باز زیبا را دید فورا پاهای حیوان را بست، بال هایش را کوتاه کرد، ناخن هایش را برید و کاه را به عنوان غذا جلوی او گذاشت. سپس شروع کرد به دلسوزی برای حیوان و گفت: ای حیوان بیچاره! تو در دست مردم ناشایست گرفتار بودی که ناخن های تو را رها کردند که تا این اندازه دراز شده است؟ مهر جاهل را چنین دان ای رفیق کژ رود جاهل همیشه در طریق پادشاه تا آخر روز در جستجوی باز خویش می گشت... تا گذارش به خانه محقر پیرزن افتاد و باز زیبا را در میان گرد و غبار و دود مشاهده کرد. با دیدن این منظره شروع به ناله و گریستن کرد و گفت: این است سزای مثل تو حیوانی که از قصر پادشاهی به خانه محقر پیرزنی فرار کند. هست دنیا جاهل و جاهل پرست عاقل آن باشد که زین جاهل بِرَست •✾📚 @Dastan 📚✾•
پادشاهی دو شاهین کوچک به عنوان هدیه دریافت کرد. آنها را به مربی پرندگان دربار سپرد تا برای استفاده در مراسم شکار تربیت کند. یک ماه بعد، مربی نزد پادشاه آمد و گفت که یکی از شاهین‌ها تربیت شده و آماده شکار است اما نمی‌داند چه اتفاقی برای آن یکی افتاده و از همان روز اول که آن را روی شاخه‌ای قرار داده تکان نخورده است. این موضوع کنجکاوی پادشاه را برانگیخت و دستور داد تا پزشکان و مشاوران دربار، کاری کنند که شاهین پرواز کند. اما هیچکدام نتوانستند. روز بعد پادشاه دستور داد تا به همه مردم اعلام کنند که هر کس بتواند شاهین را به پرواز درآورد … پاداش خوبی از پادشاه دریافت خواهد کرد. صبح روز بعد پادشاه دید که شاهین دوم نیز با چالاکی تمام در باغ در حال پرواز است. پادشاه دستور داد تا معجزه‌گر شاهین را نزد او بیاورند. درباریان کشاورزی متواضع را نزد شاه آوردند و گفتند اوست که شاهین را به پرواز درآورد. پادشاه پرسید: «تو شاهین را به پرواز درآوردی؟ چگونه این کار را کردی؟ شاید جادوگر هستی؟ کشاورز گفت: سرورم، کار ساده‌ای بود، من فقط شاخه‌ای راکه شاهین روی آن نشسته بود بریدم. شاهین فهمید که بال دارد و شروع به پرواز کرد •✾📚 @Dastan 📚✾•
📋 🚩 روز ششم محرم، محاصره فرات : 1. در این روز ‏ بن زیاد نامه ‏ای برای فرستاد كه: من از نظر نیروی نظامی اعم از سواره و پیاده تو را تجهیز كرده ‏ام. توجه داشته باش كه هر روز و هر شب گزارش كار تو را برای من مي‏فرستند.  2. در این روز "حبیب بن مظاهر اسدی" به امام حسین علیه السلام عرض كرد: یابن رسول اللّه‏! در این نزدیكی طائفه‏ ای از بنی اسد سكونت دارند كه اگر اجازه دهی من به نزد آنها بروم و آنها را به سوی شما نمایم.  امام علیه السلام اجازه دادند و حبیب بن مظاهر شبانگاه بیرون آمد و نزد آنها رفت و به آنان گفت: بهترین ارمغان را برایتان آورده‏ ام، شما را به یاری دعوت مي‏كنم، او یارانی دارد كه هر یك از آنها بهتر از هزار مرد جنگی است و هرگز او را تنها نخواهند گذاشت و به دشمن نخواهند نمود. عمر بن سعد او را با لشكری انبوه محاصره كرده است، چون شما قوم و عشیره من هستید، شما را به این راه خیر دعوت مي‏نمایم... در این هنگام مردی از بني ‏اسد كه او را "عبداللّه‏ بن بشیر" مي‏ نامیدند برخاست و گفت: من اولین كسی هستم كه این دعوت را اجابت مي‏كنم و سپس رجزی حماسی خواند:  قَدْ عَلِمَ الْقَومُ اِذ تَواكلوُا وَاَحْجَمَ الْفُرْسانُ تَثاقَلُوا  اَنِّی شجاعٌ بَطَلٌ مُقاتِلٌ كَاَنَّنِی لَیثُ عَرِینٍ باسِلٌ  "حقیقتا این گروه آگاهند ـ در هنگامی كه آماده پیكار شوند و هنگامی كه سواران از سنگینی و شدت امر بهراسند، ـ كه من [رزمنده ‏ای] شجاع، دلاور و جنگاورم، گویا همانند شیر بیشه‏ ام."  سپس مردان قبیله كه تعدادشان به 90 نفر مي‏ رسید برخاستند و برای یاری امام حسین علیه السلام حركت كردند. در این میان مردی مخفیانه عمر بن سعد را آگاه كرد و او مردی بنام "ازْرَق" را با 400 سوار به سویشان فرستاد. آنان در میان راه با یكدیگر درگیر شدند، در حالی كه فاصله چندانی با امام حسین علیه السلام نداشتند. هنگامی كه یاران ‏اسد دانستند تاب مقاومت ندارند، در تاریكی شب پراكنده شدند و به خود بازگشتند و شبانه از محل خود كوچ كردند كه مبادا عمر بن سعد بر آنان بتازد.  به خدمت امام علیه السلام آمد و جریان را بازگو كرد. امام علیه السلام فرمودند: "لاحَوْلَ وَلا قُوَّةَ اِلاّ بِاللّه‏ِ" 3. اولین در کربلا به نقلی عمر سعد ، خبیث را همراه سه هزار مرد سفاک با کوبیدن طبل و دهل کنار فرات فرستاد که اطراف آن را به محاصره در آوردند. 4.تراکم لشکر یزید در کربلا در این روز لشکر زیادی برای با حضرت اباعبدالله علیه السلام جمع شدند. •✾📚 @Dastan 📚✾•
💢در کربلا محبت حسین(علیه السلام)، یک مسلک را و شهید میکند زهیر بن‏ قین‏ از بزرگان قبیله خود در کوفه بود که قبل از ماجرای کربلا از طرفداران افراطی بوده، اما پس از ادای حج و در راه بازگشت به کوفه، امام حسین(ع) به دلیل فطرت پاکی که در او مشاهده می‌کرد او را به ملاقات خود فراخواند که بعد از گفتگویی مختصر و به دنبال آن با تشویق همسرش به امام ملحق شده و در نهایت در روز عاشورا و در صحرای کربلا شهید شد ✅زهیر در طول مسیر همراه با پسرعموهایش، خیمه ها را دور از امام بر پا میکرد تا با ایشان نشود. خود امام قاصدی برای فرستاد قاصد گفت: حسین تو را می خواند زهیر که از همراهی امام داشت مبهوت ماند همسرش گفت: سبحان الله! آیا پسر پیامبر، قاصدی به سوى تو می‌فرستد و تو نمی‌دهی؟! چرا نزدش نمی‌روى و سخنش را نمی‌شنوى و برنمی‌گردی؟ زهیر نزد امام رفت در هیچ منبع و مقتلی در مورد گفتگوی امام و زهیر اشاره ای نشده است و کسی خبرندارد که در این چه گذشته است. اما وقتی زهیر از خیمه امام خارج شد صورتش شاد و خوشحال بود فورا به سمت رفت و گفت: تو را دادم و آزادى، پیش خاندانت برو؛ زیرا من دوست ندارم به سبب من گرفتار شوى. سپس به همراهانش گفت: هر که می‌خواهد، با من همراه شود و در غیر این صورت، این‌ آخرین دیدار ماست اینها معجزه حسین است 📚مفید، الإرشاد، ج 2، ص 72-  •✾📚 @Dastan 📚✾•
#کلام_علما ✍آیت‌‌الله مجتهدی: ✨شخصی شنید که غیبتش را کرده اند ، کت و شلوار ، و شیرینی خرید و به عنوان چشم روشنی برای غیبت کننده فرستاد. ✨شخـص غیبت کننده پرسید: چرا به من چـشم روشنی داده ای؟! ✨جـواب داد: شما ۴٠ روز ، تمامی نـماز و روزه و عباداتت را به مـن دادی و من به جایش این هـدیه را برای شما فرستادم! •✾📚 @Dastan 📚✾•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 انیمیشن های اینجوری میتونه از ۲ساعت سخنرانی تأثیرگذارتر باشه... به روز خلاصه مفید عامه پسند •✾📚 @Dastan 📚✾•
هدایت شده از KHAMENEI.IR
📸 تصویری از اولین شب مراسم عزاداری ایام شهادت حضرت اباعبدالله الحسین علیه‌السلام در حسینیه امام خمینی. ۹۸/۶/۱۵ 💻 @Khamenei_ir
گریه حضرت نوح علیه السلام🏴 وقتی که حضرت نوح سوار کشتی شد، همه دنیا را سیر کرد، تا به سرزمین کربلا رسید، همینکه به سرزمین کربلا رسید، زمین کشتی او را گرفت، بطوری که حضرت نوح ترسید غرق شود، دستها را به دعا و نیایش برداشت، وپروردگارش را خواند و عرضکرد: خدایا، من همه دنیا را گشتم، مشکلی برایم پیدا نشد، ولی تا به این سرزمین رسیدم ترس و وحشت عجیبی برایم ظاهر گشت، و بدنم لرزید و خوف شدیدی تمام وجودم را گرفت، که تا بحال اینجوری نشده بودم، خدایا علتش چیست؟ ✔️حضرت جبرئیل نازل شد و فرمود:  ای نوح! در این سرزمین سبط خاتم پیغمبران و فرزند خاتم اوصیاء کشته می شود. و روضه کربلا را خواند. حضرت نوح منقلب گشته و اشکهایش سرازیر شد و فرمود: ای جبرئیل قاتل او کیست که اینگونه ناجوانمردانه حسین را بشهادت میرساند؟! حضرت جبرئیل فرمود:  او را کسی که نفرین شده اهل هفت آسمان و هفت زمین است می کشد. حضرت نوح (درحالیکه ناراحت وگریان بود) قاتلین او را لعنت کرد، و کشتی براه افتاد تا به کوه جودی (حرم شریف حضرت امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) است.) رسید و در آنجا ایستاد. 📚بحارالانوار: ج۴۴، ص۲۴ •✾📚 @Dastan 📚✾•
صدها جوان ما فدای علی اکبر حسین علیه‌السلام رهبرانقلاب: 🔹جوانان شهيد ما در راه آرمانها جان خودشان را فدا كردند... صدها جوان ما ارزش على اكبر حسين را ندارند. 🔹هزاران و ميليونها انسان ارزش سيد الشهدا را ندارند. اگر امام حسين آن روز فدا نمى‌شد اسلام در اين چهارده قرن نمى‌ماند. @Dastan
علی اکبر.mp3
1.1M
🎧 #گوش_کنید | راز مزار علی اکبر اباعبدالله #روضه_کوتاه @Dastan
معنای عبارت "أنا قتیل العبرات" : این سخن از امام حسین علیه السلام است ، و #احادیث مختلفی از آن حضرت نقل شده، که دارای این مضمون می باشد، چنانکه در حدیثی فرمود: "أنا قتیل العبره لایذکرنی مؤمن الا بکی؛ من #کشته_اشکم، هیچ مؤمنی مرا یاد نمی کند، مگر آن که اشک در چشمانش سرازیر می شود". (1) در واقع "قتیل العبرات" از لقب های حضرت #سیدالشهدا(ع) می باشد. این واژه در #زیارتنامه های شهید کربلا بسیار آمده است، از جمله: "و صلّ علی الحسین المظلوم، الشهید الرشید قتیل العبرات و أسیر الکربات"(2) در مورد زمان صدور جمله "أنا قتیل العبرات" مطلبی به دست نیاوردیم. از امام صادق(علیه السّلام) نیز روایت شده، که امام حسین(علیه السلام) فرموده است: "أَنَا قَتِیلُ الْعَبْرَه لَا یَذْکُرُنِی مُؤْمِنٌ إِلَّا بَکَی" و ایشان در حدیث دیگر نقل می کند، که امام حسین(ع) فرموده: "أَنَا قَتِیلُ الْعَبْرَه قُتِلْتُ مَکْرُوباً" (3) 🔸 پی نوشت ها: 1. أمالی صندوق ره، ص137؛ فتال نیشابوری 2. مفاتیح الجنان، زیارت امام در روز عید فطر 3. ابن قولویه، کامل الزیارات @Dastan
🚩 روز هشتم محرم سال 61 هجری قمری در این روز آب در خیمه های سید الشهدا علیه السلام نایاب شد ! "خوارزمی" در مقتل الحسین و "خیابانی" در وقایع الایام نوشته اند که در روز هشتم محرم امام حسین علیه السلام و اصحابش از #تشنگی سخت آزرده خاطر شده بودند؛ بنابراین امام علیه السلام کلنگی برداشت و در پشت خیمه ها به فاصله نوزده گام به طرف #قبله، زمین را کَند، آبی گوارا بیرون آمد و همه نوشیدند و مشک ها را پر کردند سپس آن آب ناپدید شد و دیگر نشانی از آن دیده نشد. هنگامی که خبر این ماجرا به عبیداللّه بن زیاد رسید، پیکی نزد عمر بن سعد فرستاد که: به من خبر رسیده است که حسین چاه می کَند و آب به دست می آورد. به محض اینکه این نامه به تو رسید، بیش از پیش مراقبت کن که دست آنها به آب نرسد و کار را بر حسین و یارانش سخت بگیر. عمر بن سعد دستور وی را عمل نمود. •✾📚 @Dastan 📚✾•
🌺خاطره مقام معظم رهبری از حادثه 17 شهریور 🔹🔸🔹🔸🔹 از روز هفدهم شهریور سال ۱۳۵۷ خاطره‌ای در ذهن دارم. قبل از آن‌که این حادثه‌ی خونبار در تهران اتفاق بیفتد، سیاست رژیم ستمشاهی به دنبال این بود که مبارزان و به تبع آن ملت ایران را، به تندرو و کندرو، افراطی و معتدل تقسیم کند. این، نکته‌ی خیلی قابل توجهی است که امروز مثل آیینه‌ای، همه‌ی عبرتها را به ما درس میدهد. کسی که روزنامه‌های آن وقت و اظهارات مسؤولان رژیم ستمشاهی را مطالعه میکرد، میفهمید که اینها میخواهند کسانی را که در مقابل آنها هستند و مبارزه میکنند، از هم جدا کنند. عده‌ای را که طرفداران و علاقه‌مندان مخلص امام بودند و راه امام را علناً اظهار میکردند، به عنوان تندرو و افراطی و متعصب معرفی میکردند. در مقابل اینها هم، بعضی از کسانی را که علاقه‌مند به مبارزه بودند، ولی خیلی جدی در آن راه نبودند، یا جدی بودند، ولی دستگاه آن‌طور خیال میکرد اینها جدیتی ندارند، به عنوان افرادی که معتدلند و با اینها میشود مذاکره و صحبت کرد، معرفی میکردند. من در آن روز این احساس خطر را کردم. آن زمان من در جیرفت تبعید بودم. شاید روز چهاردهم یا پانزدهم شهریور بود. به یکی از آقایان معروف که در قم بود، نامه‌ای نوشتم و این سیاست رژیم را برای آن آقا تشریح کردم و گفتم اینها با این تدبیرِ خباثت‌آمیز میخواهند بهانه‌ای برای سختگیری بر مخلصان و عشاق امام بزرگوار به دست آورند و شما را بدون این‌که خودتان بخواهید، در مقابل آنها قرار دهند. این نامه را نوشته بودم؛ اما هنوز نفرستاده بودم. روز شنبه هجدهم شهریور بود که رادیو و روزنامه‌ها، خبر کشتار هفدهم شهریور را پخش کردند. فردای آن روز، ما در جیرفت از این قضیه مطلع شدیم. من برداشتم در حاشیه‌ی آن نامه برای آن آقا نوشتم که: «باش تا صبح دولتش بدمد، کاین هنوز از نتایج سحر است». آن نامه را به وسیله‌ی مسافر، برای آن آقای محترم فرستادم. آنها شروع کردند سختگیریها را علیه مبارزان و انقلابیون حقیقی راه انداختن که نمونه‌اش کشتار هفدهم شهریور بود. •✾📚 @Dastan 📚✾•
💠💠💠💠 💠💠 💠 ▼ارزش يك قطره اشك براى اباعبدالله عليه السلام▼ چون روز قیامت شود و بنده را در موقف حساب و کتاب بیاورند، وقتی نامه عملش را از حسنات تهی می بیند، با یأس راه جهنم را در پیش می‌گیرد. خطاب می رسد ای بنده به کجا می روی!؟ می‌گوید خود را مستحق آتش می دانم. در این هنگام خطاب می رسد که صبر کن، زیرا نزد ما امانتی داری. پس دانه‌ای از درّ می آورند که شعاع نورش همه عرصات را روشن می‌نماید. می پرسد من چنین دانه گرانبهایی نداشتم! ندا می‌رسد: این دانه، قطره اشکی است که در فلان مجلس در مصیبت حسین بن علی (عليه السلام) از دیدگانت جاری شد و ما آن را برای این روز که یوم الحسرة است، ذخیره کردیم تا به کارت آید. حالا این درّ را از تو خریداریم. آن را نزد انبیاء ببر تا قیمت گذاری کنند. نزد آدم صفی الله (عليه السلام) می برد و آن حضرت می فرماید من سررشته قیمت این درّ را ندارم. نزد نوح (عليه السلام) و سایر انبیاء هم می آورد و همه به دیگری حواله می‌نمایند تا نزد خاتم الانبیاء (صلى الله عليه وآله) می آورد. حضرت می‌فرماید نزد علی مرتضی (عليه السلام) ببر. امیرالمؤمنین نیز او را نزد فرزندش حسین ‌(عليه السلام) می فرستد. وقتی درّ را به حضرت اباعبدالله (عليه السلام) می دهد آن حضرت، درّ را نزد خداوند می آورد و عرض می‌کند خدایا قیمت دانه این است که این بنده را به همراه پدر و مادرش به من ببخشی و ایشان را با من محشور کنی. خطاب می رسد که او را با پدر و مادرش به تو بخشیدیم و همسایه‌ات در بهشت خواهند بود. 📚 (از کتاب ارزشمند حسینیه نوشته ملا حبیب الله شریف کاشانی (ره)، ص 34 و 35) 💠💠💠💠💠💠 •✾📚 @Dastan 📚✾•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تا که پرسیدم ز قلبم عشق چیست در جوابم این چنین گفت و گریست لیلی و مجنون فقط افسانه ایست عشق در دست حسین بن علی‌ست.. •••═✼✾⊱🌹⊰✾✼═••• http://eitaa.com/joinchat/12451840C08a2fdc722
﷽ 📌 ما فکر می‌کنیم عاشورا و کربلا زمان و مکانی است که حسین (ع) کشته شده... فکر می‌کنیم، مختصات یک اتفاق تاریخی، در تقویم قمری است.. فکر می‌کنیم کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا، یعنی همین عزاداریها و سینه زنیها، همین نوحه‌ها و دم گرفتن‌ها و طبل کوبیدنها! 📌 اما دشت کربلا وجود خود ما، و هر روز، روز عاشورا است. ما در وجودمان حسین و یزیدی داریم که هر روز با هم در نبردند حسین درون ما با نیکی‌ها، مهربانیها و عشق ورزیدن‌ها و در یک‌کلام با التزام ما به حق و‌ حقیقت سیراب می‌شود.. پس وقتی که ما از صبح تا شب حتی یک کار خوب انجام نمی‌دهیم، حسین را تشنه نگه داشته‌ایم. وقتی هر روز صبح زبان به دروغ می‌گشاییم، وقتی وظیفه‌مان را درست انجام نمی‌دهیم، وقتی حق دیگری را پایمال می‌کنیم، وقتی آبروی رفیقمان را می‌بریم، وقتی خیانت می‌کنیم، حسین را سر می بریم، و این‌چنین است که هر روز تاریخ تکرار شده و هر روز حسین را در مقابل یزید قربانی می‌کنیم! 📌همین حالا هم که حسین بیاید، بیشتر از همان کاروان سال۶۱ هجری همراهی‌اش نخواهند کرد و باز حسین تنها خواهد ماند و تنها خواهد رفت و قبل از رفتنش، همان‌نامه یک خطی‌را خواهدنوشت: بسم الله الرحمن الرحیم از حسین بن علی بن ابی‌طالب به بنی‌هاشم و اما بعد، هر کس با من بیاید شهید می‌شود و هر کس نیاید، پیروز نخواهد شد. والسلام •✾📚 @Dastan 📚✾•
هیهات برادری چو عباس آید! روزی همراه بعضی از دوستان، جهت دیدار-عارف صاحبدل- آقای حاج شیخ جعفر به قزوین، منزل آقای حاج فتحعلی رفتیم. بعد از این که لحظاتی را در خدمت شان سپری کردیم ، خطاب به حاج آقا فتحعلی فرمودند: کاغذ و قلمی تهیه کنید تا یک دو بیتی درباره حضرت ابالفضل (علیه السلام) بگویم! حاج علی آقا یک برگ کاغذ و قلمی به ایشان دادند ، پشت کاغذ کمی خط خورگی داشت فرمودند: اسم آقا را بر روی کاغذ قلم خورده نمی نویسند! حاج علی آقا فورا کاغذی کاملا تمیز مهیّا کرده تقدیم آقا کردند. آن گاه آقای مجتهدی فرمودند : حضرت ولیّ عصر ارواحناه فداه می فرمایند : هر کس با این دو بیت شعر، متوسل به عمویم قمرِ مُنیر بنی هاشم حضرت عباس -علیه السلام- بشود ،حتماً حاجتش بر آورده خواهد شد سپس شروع به خواندن بیت اوّل کردند و در فاصله بین بیتِ اوّل و دوّم به شدت تمام گریستند ، آن گاه بیت دوّم را خوانده و باز شدیداً گریه کردند. سپس این دو بیت را روی کاغذ نوشتند: یادم ز وفایِ اَشجع الناس آید وز چشمِ ترم سُودهِ الماس آید آید به جهان اگر حسینِ دگری هیهات برادری چو عباس آید! سیره فرزانگان/عبدالحسن بزرگمهرنیا/نشر سامان دانش/ به نقل از: لاله ای از ملکوت-شرح حال و کرامات مرحوم حاج شیخ جعفر آقای مجتهدی-،نشر لاهوت. •✾📚 @Dastan 📚✾•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شور و مداحی بانوان در چهارپایه خوانی #محمود_کریمی •••═✼✾⊱🌹⊰✾✼═••• http://eitaa.com/joinchat/12451840C08a2fdc722