فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
️🍀🍃🍂🌺🍃
🍃🍂🌺🍃
🍂🌺🍃
🌺🍃
🍃
🌙خـدایـا
♥️امشب هم آرامشی
🌙ازجنس سکوت برکه ها
♥️به سبزی جنگلها
🌙با عطر
♥️بهشتت خواهانم
🌙که آن رابه تمام
♥️دوستان و عزیزانم عطاکنی
🌙شبتون در سایه لطف الهی
#امام_زمان
#ماه_رمضان
✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☀️طلوع روز جدید
🌸بر شما مبارک
☀️قدمهایش پر برکت
🌸حضورش نعمت
☀️هر لحظه اش غنیمت
🌸و روح و جسم تون سلامت باد
سلام
صبحتون سرشار از آرامش🌹
✾📚 @Dastan 📚✾
#داستان_آموزنده
🔆نخستين مسلمانان ايرانى
هنگامى كه دين مقدّس اسلام آشكار شد و نبى اكرم صلى اللّه عليه و آله دعوت خود را آغاز فرمود، حكومت يمن به دست باذان بن ساسان ايرانى بود. جنگهاى حضرت رسول صلى اللّه عليه و آله با قبايل عرب و مشركين قريش در زمان همين باذان شروع شد. باذان از جانب خسرو پرويز بر يمن حكومت مى كرد و بر سرزمينهان حجاز و تهامه نيز نظارت داشت و گزارش كارهاى آن حضرت را مرتبا به خسرو پرويز مى رسانيد.
حضرت رسول صلى اللّه عليه و آله در سال ششم هجرى خسرو پرويز را به دين مقدّس اسلام دعوت كرد. وى از اين موضوع سخت ناراحت شد و نامه آنجناب را پاره نمود و براى باذان ، عامل خود در يمن ، نوشت كه نويسنده اين نامه را نزد وى اعزام كند. باذان نيز دو نفر ايرانى را به نام بابويه و خسرو به مدينه فرستاد.
آن دو پيام خسرو پرويز را به آن جناب رسانيدند و اين اوّلين ارتباط رسمى ايرانيان با حضرت رسول صلى اللّه عليه و آله بوده است .
هنگامى كه خبر احضار حضرت رسول به ايران ، به مشركين قريش رسيد، بسيار خوشوقت شدند و گفتند ديگر براى محمّد خلاصى نخواهد بود زيرا ملك الملوك ايران خسرو پرويز با وى طرف شده و او را از بين خواهد برد.
نمايندگان باذان با حكمى كه در دست داشتند در مدينه حضور پيغمبر رسيدند و منظور خود را در ميان گذاشتند.
حضرت فرمود: فردا بياييد و جواب خود را دريافت كنيد. روز بعد كه خدمت آن جناب آمدند حضرت فرمود: شيرويه ديشب شكم پدرش خسرو پرويز را دريد و او را هلاك ساخت .
سپس افزود: خداوند به من اطلاع داد كه شاه شما كشته شد و مملكت شما بزودى به تصرف مسلمين درخواهد آمد. اينك شما به يمن بازگرديد و به باذان بگوييد اسلام اختيار كند؛ اگر مسلمان شد حكومت يمن همچنان با او خواهد بود. نبى اكرم صلى اللّه عليه و آله به اين دو نفر هدايايى مرحمت فرمود و آن دو نفر به يمن بازگشتند و جريان را به باذان گفتند.
باذان گفت : ما چند روزى درنگ مى كنيم اگر اين مطلب درست از كار درآمد معلوم است كه وى پيغمبر است و از طرف خداوند سخن مى گويد؛ آنگاه تصميم خود را خواهيم گرفت .
چند روز بعد بر اين قضيه گذشت كه پيكى از تيسفون رسيد و نامه از طرف شيرويه براى باذان آورد. باذان از جريان قضيه به طور رسمى مطلع شد و شيرويه علت كشتن پدرش را براى وى شرح داده بود. شيرويه نوشته بود كه مردم يمن را به پشتيبانى وى دعوت كند و شخصى را كه در حجاز مدعى نبوّت است آزاد بگذارد و موجبات ناراحتى او را فراهم نسازد.
باذان در اين هنگام مسلمان شد و سپس گروهى از ايرانيان كه آنها را ابناء و احرار مى گفتند مسلمان شدند و اينان نخستين ايرانيانى هستند كه وارد شريعت مقدّس اسلام گرديدند.
حضرت رسول صلى اللّه عليه و آله باذان را همچنان بر حكومت يمن ابقاء كردند و وى از اين تاريخ از طرف نبى اكرم بر يمن حكومت مى كرد و به ترويج و تبليغ اسلام پرداخت و مخالفين و معاندين را سر جاى خود نشانيد. باذان در حيات حضرت رسول صلى اللّه عليه و آله درگذشت و فرزندش شهر بن باذان از طرف پيغمبر به حكومت منصوب شد. وى نيز همچنان روش پدر را تعقيب نمود و با دشمنان اسلام مبارزه مى كرد.
📚خدمات متقابل اسلام و ايران ، مجموعه آثار، ج 14، ص 81 و 82، و نيز سيره نبوى ، ص 119، به نقل از: طبقات الكبرى ، ج 1، ص 260، تاريخ طبرى ، ج 2، ص 295
✾📚 @Dastan 📚✾
#داستان_آموزنده
🔆ملى گرايى خلاف اسلام است
على (علیه السلام ) در يك روز جمعه بر روى منبرى آجرى خطبه مى خواند، اشعث بن قيس كه از سرداران معروف عرب بود آمد و گفت : يااميرالمؤ منين اين ((سرخ رويان )) (يعنى ايرانيان ) جلو روى تو بر ما خشم گرفته بود گفت : امروز من نشان خواهم داد كه عرب چكاره است .
على (علیه السلام ) فرمود: اين شكم گنده ها خودشان روزه ها در بستر نرم استراحت مى كنند و آنها (موالى و ايرانيان ) روزهاى گرم به خاطر خدا فعاليّت مى كنند. و آنگاه از من مى خواهند كه آنها را طرد كنم تا از ستمكاران باشم ، قسم به خدايى كه دانه را شكافت و آدمى را آفريد كه از رسول خدا شنيدم فرمود:
به خدا همچنانكه در ابتدا شما ايرانيان را به خاطر اسلام با شمشير خواهيد زد، بعد ايرانيان شما را با شمشير به خاطر اسلام خواهيد زد.
📚خدمات متقابل اسلام و ايران ، ص 129، به نقل از سفينة البحار، ج 2، ص 692 و 693، ماده ((ولى ))
✾📚 @Dastan 📚✾
شهیدان زنده اند الله اکبر،
تلفن میزنند الله اکبر !!!
بسم الله الرحمن الرحیم
خاطره ای که خواهید خواند مربوط است به خانم «مینا نظامی» که وی در دوران دفاع مقدس از جمله پرستارانی بودند که به مجروحان و رزمندگان رسیدگی می کردند.
خانم نظامی خاطره یکی از آن روزها را این گونه تعریف می کند: « ما مجروحی داشتیم که اهل نهاوند بود. این رزمنده روی مین رفته بود و دچار فراموشی شده بود و گذشته و مشخصاتش را به یاد نمی آورد. از طرفی به خانواده او گفته بودند که فرزندشان شهید شده است. ما با او خیلی صحبت می کردیم، بلکه به حرف آید و از کسالت در بیاید. گاهی که به مجروحان دیگر سر کشی می کردم او را با خودم می بردم تا دیگران هم با او حرف بزنند. من نام «علی» را برایش انتخاب کرده بودم و جالب اینکه بعدا فهمیدم نامش علی است. البته نامش «علی محمد» بود که علی صدایش می کردند. کم کم او یک شماره تلفن یادش آمد و گفت: «شماره مغازه است. بگویید همدم خانم –مادرش- بیاید.»
شیفت عصر و نزدیک اذان مغرب بود که رفتم و شماره را به اپراتور دادم و خواهش کردم بگیرد. به سختی ارتباط برقرار شد و صحبت کردم. فهمیدم چند روز قبل مراسم چهلمش را هم برگزار کرده اند! وقتی گفتم از بیمارستان تهران زنگ می زنم و مریضی با این مشخصات دارم و اسم مادرش همدم است، مغازه دار شوکه شده، با عجله رفت تا مادرش را صدا کند. از پشت گوشی صدای یک خانم با لهجه روستایی به گوش می رسید که می گفت: «می دانم که می خواهند بگویند که پسرت شهید شده.» بعد با عصبانیت شروع به صحبت کرد. هر چه می گفتم، انگار صدایم را نمی شنید. مرتب می گفت:«علی محمد من شهید شده!»
به او گفتم: «مگر نمی گویند شهیدان زنده اند الله اکبر ... واقعا پسر تو زنده است، می خواهی با او صحبت کنی؟»
بعد علی گوشی را گرفت و یکی، دو کلام که حرف زدگوشی را به من داد. گوش دادم. مادرش با خوشحالی فریاد می زد: «شهیدان زنده اند الله اکبر، تلفن می زنند الله اکبر...» و جالب تر اینکه اطرافیان او هم این شعار را تکرار می کردند.»
✾📚 @Dastan 📚✾
°•°•°
خدا گاهی تو رو سختی میده
تا ساخته بشی ...✨☘
✾📚 @Dastan 📚✾
هدایت شده از دکتر روح الامینی
23.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❇️از صفحه توییتر مجید نوری
❇️دکتر روح الامینی در دیدار عیدانه خانواده آقای نوری :
🔺 خانواده آقای نوری مصداق آیه يُجاهِدونَ في سَبيلِ اللَّهِ وَلا يَخافونَ لَومَةَ لائِمٍ ۚ (آنها در راه خدا جهاد میکنند، و از سرزنش هیچ ملامتگری هراسی ندارند) هستند و مسیر حق و حقیقت را پیگیری میکنند
🔺کمیته مطالبه گری در مجلس یازدهم تشکیل میشود که در مجلس دوازده هم ادامه پیدا خواهد کرد
🔺باید با برگزاری رویدادهای مختلف روایت گر واقعیت قضیه باشیم و صدای آقای نوری در آن استقامت باشیم
🔺باید از ظرفیت های مردمی مثل انجمن اسلامی دانشجویان اروپا و ..... در پیگیری امور استفاده شود
🔺در کمیته تشکیل شده حتما پیگیر خواهیم بود از تمام ظرفیت ها حقوقی استفاده شود
🔺🔺🔺کانال عبدالحسین روح الامینی
https://eitaa.com/joinchat/750059643C022686b31f
🌷 #هر_روز_با_شهدا🌷
#عملی_که_هشت_بار_تکرار_شد!!
🌷آن روز تعداد زیادی مجروح آوردند و اعمال جراحی ما از ساعت ۹ صبح شروع شد. چند جراح بودیم که پشت سر هم اعمال مختلف جراحی را انجام میدادیم. مشکل عمدهای که داشتیم کمبود خون بود، چون در طول روز تعداد بسیار زیادی کیسه خون مصرف میشد. در حین عمل، مرد مسنی را آوردند که حدود پنجاه و پنج _ شش سال سن داشت. سئوال کردم: «در چنین حملاتی چرا از پیرمردی به سن او استفاده کردهاند؟!» گفتند: «این شخص یک سرباز عراقی است که به اسارت درآمده و چون مجروح شده او را به بیمارستان آوردهایم تا مداوا شود.»
🌷تیر به گردن و سینهاش خورده بود. حدود ساعت یک بعد از ظهر عمل او را شروع کردم. اول سینهاش را باز کردم، ولی گردنش نیز خونریزی شدیدی داشت. عمل را آغاز کردم، این عمل طاقت فرسا، هشت بار تکرار شد. پس از عمل شکم را دوختم. ولی به دلیل خونریزی مجبور شدم دوباره عمل را انجام دهم، ولی خونریزی قطع نمیشد. دوباره باز میکردم و باز هم عمل بعدی، خون بند نمیآمد. حدود ۱۸ کیسه خون بهش دادم، درحالیکه ما برای رزمندگان خودمان نیز خون به اندازه کافی نداشتیم....
🌷و مصرف کردن این همه خون برای کسی که فرزندان ما را به گلوله میبست برای خیلیها غیرقابل باور بود. بالأخره ساعت نزدیک دوازده شب بود که آخرین عمل با موفقیت انجام شد، خونریزی قطع شد و مریض هم خوب شد و فشار خون و علایم قلبی و ریویاش به حالت طبیعی برگشت و توانستیم او را از اطاق عمل به بیرون هدایت کنیم. پس از انجام عمل بیمار را برای پشتیبانی بیشتر به اهواز اعزام کردند.
📚 کتاب "پرسه در دیار غریب"
✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👌حکایت شنیدنی ؛
عیادت رحمتاً للعالمین ، از معلم بیمار یهودی ، تشرف به اسلام قبل از مرگ و تشییع باشکوه توسط مسلمانان !
🎤 به کلام حجت الاسلام والمسلمین مسعود عالی
✾📚 @Dastan 📚✾
📕#داستان
دانایی را پرسیدند: چه وقت برای ازدواج پایدار مناسب است؟
دانا گفت: زمانی که شخص توانا شود!
پرسیدند: توانا از لحاظ مالی؟
جواب داد: نه!
گفتند: توانا از لحاظ جسمی؟
گفت: نه!
پرسیدند: توانا از لحاظ فکری؟ ...
جواب داد: نه!
پرسیدند: خود بگو که ما را در این امر دیگر چیزی نیست!
دانا گفت: زمانی یک شخص می تواند ازدواج پایدار نماید که اگر تا دیروز نانی را به تنهایی می خورد امروز بتواند آن را با دیگری نصف نماید بدون آنکه اندکی از این مسئله ناراحت گردد!
#حکایت_روز
✾📚 @Dastan 📚✾
زندان و ماه رمضان
دستپخت عالی همسر
خاطره ای از رهبر انقلاب
__________________________
ماه مبارک رمضان ۱۳۹۰( قمــری) در زندان از راه رسید. دهم آبان، اول ماه مبارک بود. با فرا رسیدن این ماه، دلم غرق شادی شــد؛ چون از کودکی این ماه را دوست میداشتم. در این ماه، چهره روزمره زندگی دگرگون می شــود و انســان روزه دار لذت معنوی خاصی را احساس می کند. نخستین روز ماه رمضان سپری شد، هنگام افطار فرا رسید، اما چیزی برای من نیاوردند... نماز را خواندم و به ســیر در عالم خاطرات این مــاه - بویژه خاطرات ســاعت افطار و شــادمانی روزه داران در هنگام افطار- پرداختم.
آن لحظات شادی آور و فرح افزای سر سفره افطار در کنار خانواده، با سماوری که در برابر ما میجوشید، در خاطرم گذشت. همچنین آن خوردنی های اندک و سبک مخصوص افطار را به یاد آوردم؛ بویژه «ماقوت» مختص خود را - غذای معروف مشهدی ها که ظاهرا مختص خود آنها است - به یاد آوردم؛ که از هر غذایی برای افطار، آن را بیشتر دوست میداشتم. این «ماقوت» از آب و نشاسته و شکر تهیه می شود و به شیوه خاصی آن را میپزند.
همسر من نیز در پختن آن، همانند پختن سایر غذاها، بخوبی وارد است. ناگهان به خود بازآمدم و از خداوند مغفرت طلبیدم. شاید این گرسنگی بود که خاطرات یاد شــده را در ذهنم برانگیخت. شاید تنهایی بود. به هر حال باید صبر کرد. نیم ساعت پس از مغرب، یک فنجان چای به دست آوردم. مدتی بعد شــام آوردند، که به خاطر نامرغوبی، دل بدان رغبت نمی کرد. اما قدری از آن را خوردم و بقیه را برای سحری گذاشتم. در سحر هم مابقی آن را با اکراه خوردم، زیرا این غذا از اصل نامطبوع بود و بعد از مانده شدن نیز نامطبوعتر شده بود. نخستین روز بر این منوال گذشت.
روز دوم نگهبــان اطلاع داد که چیزی برای شــما فرستاده شــده. آن را گرفتم و باز کردم، دیدم انواع غذاهایی که در افطار به آنها میل دارم، در چند بشقاب برایم فرستاده شده اســت. این غذاها برای چند نفر کافی بود. همسرم آن را آماده ساخته بود و توانسته بود به زندان برساند. همچنین در همان روز، از منزل برایم وســایل تهیه و صرف چای آوردند. لذا افطاری خوشــمزه و مطبوعی بود که به قــدر کفایت از آن برداشتم و باقی را برای زندانیان فرستادم. این کار هر روز تکرار شد.
📚برشی از کتاب «خون دلی که لعل شد»
✾📚 @Dastan 📚✾
﷽ #منبرهای_کوتاه
📌علت بیاخلاقیها و بیحجابیها در جامعه/توصیهای برای گشایش ها
حجتالاسلام «عباس صراف:
ریشه یکی از حلقههای مفقود در جامعه و این بیاخلاقیها و بیحجابی بهخاطر این است که مردم مرگ را فراموش کردند و کمتر یاد مرگ هستند و مرگ را برای دیگران میبینند و اصلاً یاد مرگ و قبر و قیامت نیستند!
🔰وی اظهار کرد: یکی از مهمترین چراغهای قبر، نماز شب است. در این شبهای ماه مبارک رمضان که برای سحری خوردن بیدار میشوید حداقل چند رکعت نماز شب بخوانید حتی اگر برای آخرت و قیامت خود هم نمیخوانید بهخاطر گشایش امورات دنیایی خود نماز شب بخوانید.
🔰وی افزود: مرحوم آیتالله سید محمد سعید حبوبی از شاگرد ملا حسینقلی همدانی بود که ایشان میفرمود: اگر کسی دنبال دنیا و پول است، نماز شب بخواند که در نماز شب گیرش میآید. اصلاً بزرگان گفتند کسانی که مشکل مالی دارند نماز شب بخوانند که نماز شب گره مالی آنها را باز میکند و رزق مالی میآورد! غیرممکن است که نمازشبخوانها مشکل مالی پیدا کنند؛ چون نماز شب باعث وسعت رزق میشود
✾📚 @Dastan 📚✾