فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به امروز سلام بده
و خدا را بخاطر
دیدن روزی دیگر شڪرڪن
الهے همواره دلتون شاد باشد
و شادیتون ماندگار ...
صبحتون بخیر
✾📚 @Dastan 📚✾
❇️ پاسخ امام رضا عليه السلام به نامه يکی از زائران
☑️ آقا ميرزا حسن لسان الأطباء از اهالی اشرف مازندران نقل کرد:
▫️ در زمانی که حاجی ملا محمد اشرفی از مشاهير علما در زادگاه خود اشرف (بهشهر) زندگی میکرد، من يک بار عازم زيارت حضرت رضا، عليه السلام شدم. براي خداحافظی و امر وصيت نامهی خود خدمت ايشان رفتم
✉️ و چون دانست که به زيارت ثامن الائمه عليه السلام میروم، پاکتی به من داد و فرمود:
🔸 «در اولین روزی که به حرم مشرف شدی، اين نامه را تقديم امام رضا عليه السلام کن و در مراجعت جوابش را گرفته، برايم بياور.»
▫️ با خود گفتم:
🔹 يعنی چه؟ مگر امام رضا عليه السلام زنده است که نامه را به او بدهم؟! چگونه جوابش را بگيرم؟!
▫️ اما عظمت مقام آن دانشمند مانع شد که اين مطلب را به ايشان بگويم و اعتراض نمايم.
🕌 هنگامی که به مشهد مقدس رسيدم، در اولين روز زيارت، برای ادای تکليف نامه را به داخل ضريح انداختم. بعد از چند ماه موقع مراجعت براي زيارت وداع به حرم مشرف شدم و اصلاً سخن حاجی را که گفته بود جواب نامهام را بگير و بياور، فراموش کرده بودم.
🌌 بعد از نماز مغرب و عشا درحال زيارت بودم که ناگاه صدای مأموری بلند شد که:
🔸 زائران از حرم بيرون روند تا خدام به تنظيف حرم بپردازند.
▫️ وقتي نماز زيارت را تمام کردم، متحير شدم که اول شب چه وقت در بستن است؟ ولي ديدم کسي جز من در حرم نيست!
✨ برخاستم که بيرون روم، ناگاه ديدم سيد بزرگواري در نهايت شکوه و جلال از طرف بالا سر با کمال وقار به سوي من مي آيد. همين که به من رسيد، فرمود:
🔶 حاجي ميرزا حسن! وقتي به اشرف رسيدي پيغام مرا به حاجي اشرفي برسان و بگو:
🌟 آيينه شو جمال پري طلعتان طلب
🌟 جاروب زن به خانه و پس ميهمان طلب
▫️ در اين فکر بودم که اين بزرگوار که بود که مرا به اسم خواند و پيغام داد؟
يک مرتبه متوجه شدم اوضاع حرم به حالت اول برگشته، برخي نشسته و بعضي ايستاده به زيارت و عبادت مشغول هستند. فهميدم که اين حالت مکاشفه بوده است.
🏠 وقتي به وطن مراجعت کردم، يکسره به خانه مرحوم حاجی اشرفی رفتم تا پيغام امام عليه السلام را به وي برسانم همين که در را کوبيدم، صدای حاجيچی از پشت در بلند شد که:
🔸 « حاجی ميرزا حسن! آمدی؟ قبول باشد. آری:
«آيينه شو جمال پري طلعتان طلب
جاروب بزن به خانه و پس ميهمان طلب»
▫️ سپس افزود:
🔸 « افسوس! که عمری گذرانديم و چنان که بايد و شايد صفای باطن پيدا نکردهايم!»
⬅️ کرامات رضويه ، جلد ۱، صفحه ۶۴.
#امام_رضا علیه السلام
#ولادت_امام_رضا علیه السلام
✾📚 @Dastan 📚✾
نماز.mp3
2.05M
🔰نماز در سیره و کلام امام رضا علیه السلام
🔹حجت الاسلام رفیعی
✾📚 @Dastan 📚✾
#داستان_آموزنده
🔆پسر و پدر يكى هستند
مرحوم شيخ صدوق و برخى ديگر از بزرگان آورده اند:
شخصى به نام ابن ابى سعيد مكارى ، روزى از روزها به محضر مبارك امام رضا عليه السلام شرفياب شد؛ و عرضه داشت : آيا خداوند، قدر و منزلت تو را بدان جا رسانده كه آنچه را پدرت ادّعا مى كرد تو نيز ادّعا كنى ؟!
حضرت فرمود: تو را چه شده است ؛ و اين چه برخورد و چه سخنى است ؟!
خداوند چراغ عمرت را خاموش كند و فقر و تنگ دستى و پريشانى را به خانه ات داخل گرداند.
آيا ندانسته اى كه خداوند متعال به عُمران ، وحى فرستاد كه تو را فرزندى پسر عطا مى نمايم و حضرت مريم را به او داد؛ و به مريم ، عيسى سلام اللّه عليهما را عنايت كرد و سپس فرمود: عيسى و مريم در حكم يك تن هستند؟
آن گاه افزود: و من نيز در شاءن و منزلت ، همچون پدرم مى باشم ؛ و هر دو يكى هستيم .
ابن ابى سعيد گفت : سؤالى دارم ؟
حضرت رضا عليه السلام فرمود: اگر چه مى دانم جواب را از من نمى پذيرى و معتقد به امامت من نخواهى شد، ولى آنچه مى خواهى ، سؤ ال كن تا حجّت برايت تمام شود؟
گفت : مردى هنگام مرگش وصيّت كرد كه هر كدام از غلامان و كنيزان من قديمى تر از ديگران باشد، او را در راه خدا آزاد كردم ، تكليف چيست ؟
حضرت فرمود: خداوند متعال در قرآن فرموده است : حتّى عاد كالعرجون القديم (1) هر كدام شش ماه از مدّت مملوكيّت او گذشته باشد قديم و آزاد است .
ابن ابى سعيد مكارى سخنان حضرت را نپذيرفت ؛ و از مجلس بيرون رفت ؛ و پس از آن به فقر و فاقتى سخت مبتلا شد و طولى نكشيد كه چراغ عمرش نيز خاموش شد.(2)
1- سوره يس : آيه 39.
2- ناسخ التواريخ : ج 14، ص 370، بحارالا نوار: ج 14، ص 199، ح 7، به نقل از تفسير قمّى و معانى الا خبار، و ج 49، ص 81، ح 1، به نقل از عيون اءخبارالرّضاعليه السلام .
✾📚 @Dastan 📚✾
°•°•°
سراسَرخِیراست
وقتیهمهچیزدستِخُداست😻🪴
✾📚 @Dastan 📚✾
? #هر_روز_با_شهدا🌷
#شهیدی_که_اسیر_بعثی_شیفته_او_شده_بود!!
🌷آخرهای حمله بود که یک اسیر عراقی که خود را دکتر معرفی کرده بود به نیروهای ما روی آورده بود و برادران او را به برادر سردار طغرائی سپردند و در چند وقتی که گذشته بود این اسیر عراقی آنقدر به برادر علیرضا دلبسته بود که وقتی میخواستند او را از شهید طغرائی جدا کنند، جدا نمیشد و گفت: من میخواهم با این باشم، البته با حرکاتش اینطور نشان میداد و کمی هم فارسی میگفت. خلاصه این اسیر که یک....
🌷که یک دکتر ترسو بود که وقتی صدای تیر و خمپاره میآمد خود را به این طرف و آن طرف پرت میکرد و برادر علیرضا او را فهماند که چرا اینقدر میترسی، بلند شو برویم او را به بغل میفشرد. این نشانه بزرگی از شهامت و اخلاق بود که در جبهه جنگ آن هم با یک اسیر داشت و نشانه بزرگ دیگرش را که همه یعنی آن کسانی که او را میشناسند و میدانند که او چقدر با ملایمت سخن میگفت و چقدر خوشرو بود....
🌹خاطره ای به یاد سردار #شهید علیرضا طغرائی (ایشان تنها شهید سوم خرداد سال ۶۱ استان گلستان است.)
#راوی: رزمنده دلاور احمد تقینژاد
منبع: پایگاه اطلاعرسانی و خبری جماران
✾📚 @Dastan 📚✾
#داستان_آموزنده
🔆درمان مسافر با نيشكر
چون ماءمون - خليفه عبّاسى - جهت دست يابى به اهداف شوم خود دستور داد تا حضرت علىّ بن موسى الرّضا عليهما السلام را از مدينه به خراسان - از راه اهواز - احضار نمايند.
ابوهاشم جعفرى گويد: زمانى كه ماءمون چنين تصميمى را گرفت ، شخصى را به نام رجاء بن اءبى ضحّاك ، ماءمور اين كار كرد.
و من در محلّى اطراف شهر اهواز به نام ايذج بودم ، چون خبر حركت و عبور امام رضا عليه السلام را از آن ديار شنيدم ، جهت ديدار و زيارت آن حضرت شتابان حركت كردم ؛ و در اهواز به حضور مبارك آن بزرگوار شرفياب شدم .
چون فصل تابستان و هوا بسيار گرم بود، امام عليه السلام مريض حال ، در گوشه اى قرار گرفته بود، دستور داد تا طبيبى را برايش بياورند.
همين كه پزشك به محضر شريف ايشان وارد شد، حضرت نوعى گياه مخصوص را توصيف و تقاضا نمود.
طبيب اظهار داشت : من چنين گياهى را نمى شناسم و حتّى اسم آن را هنوز نشنيده ام ، اگر هم اين گياه موجود باشد الا ن در چنين فصلى ، در اين مناطق يافت نمى شود.
امام عليه السلام فرمود: پس جهت درمان آن ، مقدارى نيشكر برايم بياوريد.
دكتر اظهار داشت : اين دارو از آن داروى اوّلى ناياب تر است ؛ چون الا ن فصل نيشكر نيست ، بلكه زمان به عمل آمدن و برداشت آن ، فصل زمستان مى باشد.
حضرت فرمود: هر دوى آن ها در سرزمين شما فراوان است و در همين فصل نيز موجود خواهد بود.
سپس در ادامه فرمايش خود فرمود: هم اينك به همراه اين شخص به سمت شيروان حركت كنيد و از رودخانه اى كه در مسير راه مى باشد، عبور نمائيد.
و چون از طرف رودخانه گذر كنيد، شخصى را مى بينيد كه مشغول آبيارى و زراعت زمين خود مى باشد، از او محلّ كشت نيشكر؛ و نيز همان گياه را سؤ ال كنيد، او آشناى به گياهان است و شما را به آنچه كه بخواهيد، راهنمائى مى نمايد.
ابوهاشم گويد: پس طبق دستور امام عليه السلام به همراه طبيب حركت كردم ؛ و طبق راهنمائى حضرت رودخانه اى كه در بين راه بود، از آن عبور كرديم ، مرد كشاورزى را ديديم كه مشغول زراعت و آبيارى زمين خود بود.
بنابر فرموده حضرت ، موضوع را با وى مطرح نموديم ؛ و او ما را به هر دوى آن دو گياه راهنمائى كرد.
پس از يافتن محلّ رويش و كشت آن دو گياه ، مقدارى از هر كدام چيديم ؛ و سپس آن ها را برداشتيم و به سمت محلّ سكونت امام رضاعليه السلام حركت نموديم .
طبيب در بين راه گفت : اين شخص كيست ؟
گفتم : او فرزند رسول خدا صلى الله عليه و آله مى باشد.
اظهار داشت : آيا آثار نبوّت در او هست ؟
در پاسخ گفتم : خير، او جانشين و وصىّ پيغمبر است .
و چون اين خبر به اطّلاع ماءمون رسيد، سريعا دستور حركت داد، كه مبادا مردم شيفته حضرت گردند.
📚الخرايج والجرايح : ج 2، ص 661، ح 4، الثّاقب فى المناقب : ص 488، ح 416.
✾📚 @Dastan 📚✾
#داستان_آموزنده
🔆خبر از فرزند و قيافه او در شكم مادر
مرحوم شيخ صدوق و ديگر بزرگان آورده اند، به نقل از شخصى به نام عبداللّه بن محمّد علوى حكايت كرد:
پس از گذشت مدّتى از شهادت حضرت علىّ بن موسى الرّضاعليهما السلام روزى بر ماءمون وارد شدم و بعد از صحبت هائى در مسائل مختلف ، اظهار داشت :
همسرى داشتم كه چندين مرتبه ، آبستن شده بود و بچّه اش سِقط مى شد، در آخرين مرتبه كه آبستن بود، نزد حضرت رضا عليه السلام رفتم و گفتم : ياابن رسول اللّه ! همسرم چندين بار آبستن شده و سقط جنين كرده است ؛ و الا ن هم آبستن مى باشد، تقاضامندم مرا راهنمائى فرمائى تا طبق دستور شما او را معالجه و درمان كنم و بتواند سالم زايمان نمايد و نيز بچّه اش سالم بماند.
چون صحبت من پايان يافت ، حضرت رضا عليه السلام سر خويش را به زير افكند و پس از لحظه اى كوتاه سر بلند نمود و اظهار نمود: وحشتى نداشته باش ، در اين مرحله بچه اش سقط نمى شود و سالم خواهد بود.
و سپس افزود: به همين زودى همسرت داراى فرزند پسرى مى شود كه بيش از هركس شبيه به مادرش خواهد بود، صورت او همانند ستاره اى درخشان ، زيبا و خوش سيما مى باشد.
وليكن خداوند متعال دو چيز در بدن او زيادى قرار داده است .
با تعجّب پرسيدم : آن دو چيز زايد در بدن فرزندم چيست ؟!
حضرت در پاسخ فرمود: يكى آن كه در دست راستش يك انگشت اضافى مى باشد؛ و دوّم در پاى چپ او انگشت زايدى خواهد بود.
با شنيدن اين غيب گوئى و پيش بينى ، بسيار در حيرت و تعجّب قرار گرفتم و منتظر بودم كه ببينم نهايت كار چه خواهد شد؟!
تا آن كه پس از مدّتى درد زايمان همسرم فرا رسيد، گفتم : هرگاه مولود به دنيا آمد، به هر شكلى كه هست او را نزد من آوريد.
ساعاتى بعد، زنى كه قابله بود، وارد شد و نوزاد را - كه در پارچه اى ابريشمين پيچيده بودند - نزد من آورد.
وقتى پارچه را باز كردند و من صورت و بدن نوزاد را مشاهده كردم ، تمام پيش گوئى هائى را كه حضرت رضا عليه السلام بيان نموده بود، واقعيّت داشت و هيچ خلافى در آن مشاهده نكردم .
📚تلخيص از عيون اءخبارالرّضا عليه السلام : ج 2، ص 208، ح 11، مدينة المعاجز: ج 7، ص 95 ح 2198، الثّاقب فى المناقب : ص 486، ح 415.
✾📚 @Dastan 📚✾
کم گندمی که حضرت آدم بکارد ....!!!
آیت الله میرزا علی مشکینی(ره):
قدم اول در رسیدن به مکارم اخلاق و صفات الهی عبارت از این است «اجْتِنَابُ الْمَحَارِمِ» از گناهان اجتناب کردن است
قدم دوم که این ها وسیله می شود در این که به آن کمال انسانی برسیم، «طلبِ الْحَلال» در زندگی راه حلالی را انتخاب کنیم در خوراک و پوشاک در مسکن در حقوق در اداره زندگی خود، فقط راه حلال و هیچ گاه دســت بــه حـــرام دراز نکنی، زیرا که در روایت دارد یک لقمه حرام اگر خوردی چهل روز نمازها مسدود می شود و بالا نمی رود و پذیرفته نمی شود
به قول مرحوم شیخ بهایی یک مشت گندم حرام را بدهی جناب حضرت آدم آن را بکارد و او را حضرت نوح درو کند و او را حضرت موسى ببرد و آردش کند و حضرت عیسی خمیرش کند و حضرت مریم بپزد و پیغمبر و علی علیهماالسلام به دست بگیرد و به تو بدهد و بخوری، باز چهل روز عایت مستجاب نخواهد شدچون ذات این گندم حرام است و اگر از راههای مختلف به تو برسد.
🕍 قم ، حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها، مسجد بالاسر
✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
°•°•°
سلامتی و دل خوش ، بزرگترین نعمته
بقیه ی چیزا واسه رسیدن به همین دوتاست!
✾📚 @Dastan 📚✾
#داستان_آموزنده
🔆خبر از درون و دادن هديه
مرحوم شيخ صدوق رضوان اللّه تعالى عليه ، به نقل از ريّان بن صَلت آورده است :
گفت : پس از آن كه مدّتى در خدمت مولايم ، حضرت علىّ بن موسى الرّضا عليهما السلام بودم ، روزى خواستم كه به قصد عراق مسافرت كنم .
به همين جهت به قصد وداع و خداحافظى راهى منزل امام عليه السلام شدم ، در بين مسير با خود گفتم : هنگام خداحافظى ، پيراهنى از لباس هاى حضرت را تقاضا مى نمايم كه چنانچه مرگ من فرا رسيد، آن پيراهن را كفن خود قرار دهم .
و نيز مقدارى درهم و دينار طلب مى كنم تا براى اعضاء خانواده خود سوغات و هدايائى تهيّه نمايم .
وقتى به محضر شريف امام رضا عليه السلام وارد شدم و مقدارى نشستم ، خواستم كه خداحافظى كنم ، گريه ام گرفت .
و از شدّت ناراحتى براى فراق و جدائى از حضرت ، همه چيز را فراموش كردم و پس از خداحافظى برخاستم كه از مجلس حضرت بيرون بروم ، هنوز چند قدم برنداشته بودم كه ناگهان حضرت مرا صدا زد و فرمود: اى ريّان ! بازگرد.
وقتى بازگشتم ، حضرت فرمود: آيا دوست دارى كه يكى از پيراهن هاى خودم را به تو هديه كنم تا اگر وفات يافتى ، آن را كفن خود قرار دهى ؟
و آيا ميل ندارى تا مقدارى دينار و درهم از من بگيرى تا براى بچّه ها و خانواده ات هدايا و سوغات تهيّه نمائى ؟
من با حالت تعجّب عرض كردم : اى سرور و مولايم ! چنين چيزى را من در ذهن خود گفته بودم و تصميم داشتم از شما تقاضا كنم ، ولى فراموشم شد.
بعد از آن ، حضرت يكى از پيراهن هاى خود را به من هديه كرد و سپس گوشه جانماز خود را بلند نمود و مقدارى درهم برداشت و تحويل من داد و من با حضرت خداحافظى كردم .
📚عيون اءخبارالرّضا عليه السلام : ج 2، ص 211، ح 17، الثّاقب فى المناقب : ص 476، ح 400.
✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔 یک ملت غصهدار کسی شدند که خادم، منبری و روضهخوان اهل بیت علیهم السلام بود.
🌹شهادتت مبارک🌹
#شهید_جمهور
✾📚 @Dastan 📚✾
#داستان_آموزنده
🔆سياست و زندگى شرافتمندانه
معمّربن خلاّد - كه يكى از اصحاب امام علىّ بن موسى الرّضا عليهما السلام مى باشد - حكايت كند:
روزى در خدمت آن حضرت بودم ، ضمن صحبت هائى فرمود: روزى ماءمون عبّاسى به من اظهار داشت : اى ابوالحسن ! عدّه اى در اطراف و حوالى شما در حال فتنه و آشوب مى باشند، چنانچه نامه اى به دوستان خود بنويسى ، كه جلوى فساد و آشوب گرفته شود، مناسب و مفيد خواهد بود؟
من در جواب گفتم : بايد تو به عهد خود وفا نمائى و من نيز به عهد خود وفا مى نمايم ، آن زمانى كه ولايتعهدى را پذيرفتم مشروط بر آن بود كه من هيچ گونه دخالتى در امور حكومت نداشته باشم .
اين مسئوليتى را كه پذيرفته ام ، هيچ سودى براى من نداشته است ، آن زمان كه در مدينه بودم نامه و سخن من در تمام شرق و غرب ، مؤ ثّر و نافذ بود؛ سوار الاغ مى شدم و در خيابان و بازار عبور مى كردم و هركس بر من مى گذشت ، مرا احترام و تكريم مى كرد، كسى از من درخواستى نمى كرد مگر آن كه نيازش را برآورده مى ساختم .
ماءمون گفت : مانعى نيست ؛ طبق همان شرط و عهد عمل شود.
📚كافى : ج 8 ص 151 ح 134، بحارالا نوار: ج 49، ص 155، س 27،
✾📚 @Dastan 📚✾
🌸 امام رئوف
علامه طباطبایی (ره):
❇️ همه امامان (علیهم السلام) لطف دارند، اما لطف حضرت رضا(ع) محسوس است.
❤️ همه امامان معصوم (علیهم السلام) رئوف هستند، اما رأفت حضرت امام رضا(ع) ظاهر است.
🌠 انسان هنگامی که وارد حرم رضوی(ع) میشود، مشاهده میکند که از در و دیوار حرم آن امام(ع) رأفت میبارد.
🌅 جز مشهد کجاست که آدم بتواند دردهایش را بگوید و درمانش را بگیرد. ما از پناه امام هشتم جای دیگر نمیرویم.
🕌 طبیب برای چه مطب باز میکند؟ برای اینکه بیماران به وی مراجعه کنند و با نسخه او تندرستی خود را بیابند. این جا هم دارالشفای آل محمد (علیهم السلام) است. امام رضا(ع) طبیب الأطباء است.
💞 من به حال این مردم که این طور عاشقانه ضریح را میبوسند، غبطه میخورم. ... اگر منع مردم نبود، من از دم مسجد گوهرشاد تا ضریح، زمین را میبوسیدم.
🏷 #امام_رضا علیه السلام
#میلاد_امام_رضا علیه السلام #علامه_طباطبایی (ره)
✾📚 @Dastan 📚✾
°•°•°
تو فقط بخواه
خدا جایی که دستت نمیرسه شاخه رو واست میاره پایین…❤️☘
✾📚 @Dastan 📚✾
📢 رهبر معظم انقلاب اسلامی در پیامی شهادت رئیسجمهور اسلامی ایران و همراهان گرامی ایشان را تسلیت گفتند
▪️ حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی در پیامی شهادت حجتالاسلام والمسلمین سیّدابراهیم رئیسی رئیسجمهور اسلامی ایران، دکتر امیرعبداللهیان وزیر امور خارجه، حجتالاسلاموالمسلمین آلهاشم نماینده ولیفقیه در آذربایجان شرقی، دکتر رحمتی استاندار آذربایجان شرقی و دیگر همراهان گرامی ایشان را در سانحه هوایی تسلیت گفتند.
✍️ متن پیام تسلیت رهبر انقلاب اسلامی تا دقایقی دیگر منتشر خواهد شد.
#شهید_جمهور
✾📚 @Dastan 📚✾
إنا لله و إنا الیه راجعون
سه سال پیش گفتم کاش روزی که میروی از رأی خودم به شما پشیمان نباشم
نمیدانستم روزی رأیم را کف دست میگیرم و در دادگاه الهی به بینشم مباهات میکنم .
خدایا من ابزار شفاعت دارم، من به یک شهید رأی دادم ...
#شهید_جمهور
✾📚 @Dastan 📚✾
#شهیدانه 🕊🕊
#شهید_علیرضا_قبادی تخریبچی دلها بود، این را گلهای بیقرار «پادگان گرمدره» خوب میدانند. او عاشقی بود که تا آخرین نفس به وعده معبودش ایمان داشت.
● همیشه به گلهای پادگان گرمدره آب میداد ، بعد از شهادت یکی از سربازان پادگان خواب میبیند که علیرضا روی پله نشسته و ناراحت است. می پرسد که چرا ناراحتی؟ می گوید: هیچ کس به این گلها و درختان آب نمیدهد؛ همه خشک شدند. این سرباز خوابش را برای مسئول مربوطه تعریف میکند و آن روز سردار سلیمانی برای بازدید به پادگان آمده بود. فرمانده مسئول خواب را برای سردار تعریف می کند. سردار می گوید: وقتی شهید قبادی به فکر درختها و گلهای پادگان است، مگر میشود به فکر همرزمان و خانوادهاش نباشد.
● یکی از همرزم های علیرضا می گوید: من اطلاع نداشتم که علیرضا شهید شده در خواب دیدم که در یک امامزاده هستم و چهار مرد با قبای سبز رنگ در حال تشییع پیکر شهیدی هستند، پرسیدم: این کدام شهید است؟ گفتند: شهید علیرضا و فامیل او را نگفتند. می گوید: بعد از اینکه خبر شهادت علی رضا را شنیدم، متوجه شدم آن شهید علیرضا قبادی بوده است.
● پاسدار شهید مدافع حرم «علیرضا قبادی» متولد 5 اردیبهشت سال 67 از شهدای تخریب چی مدافع حرم حضرت زینب(س) بود که داوطلبانه عازم سوریه شد و 26 اردیبشهت 96 در راه دفاع از حرم عقیله بنیهاشم حضرت زینب(سلام الله علیها) توسط تروریست های تکفیری در حومه دمشق به فیض شهادت نائل شد.
✾📚 @Dastan 📚✾
⚫️ آخرین فراز از وصیتنامه امام خمینی رحمة الله علیه
▪️ بدانند كه با رفتن یك خدمتگزار در سدّ آهنین ملت خللی حاصل نخواهد شد كه خدمتگزاران بالا و والاتر در خدمتند و الله نگهدار این ملت و مظلومان جهان است.
✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 داستانی شنیدنی از حاج شیخ حسنعلی نخودکی؛ فحاشی روح یک مُرده به خانوادهاش بخاطر مال دنیا!
🎥حاج شیخ حسین انصاریان
✾📚 @Dastan 📚✾