فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صبحتون بخیر
دراین صبح آرزو میکنم لبخند مهمون لبهاتون بشه
سلامتی مهمون دائمی محفل تون
✾📚 @Dastan 📚✾
#داستان_آموزنده
🔆مغرور نباش
فضيل بن عياض يكى از جنايتكاران تاريخ بود، كه زندگيش غرق در گناه و انحراف بود و سپس توبه كرد.
مى گويند: شخصى به او گفت : اگر در روز قيامت خداوند به تو بگويد: ما غرك بربك الكريم : چه چيز تو را به پروردگار كريم و بزرگت ، مغرور ساخت ؟ در پاسخ چه مى گوئى ؟
فضيل گفت : در پاسخ مى گويم : پوششها و پرده هاى فروگذاشته ات مرا مغرور كرد (از اينكه تو گناهان را مى پوشانى ، من مغرور شدم ).
يكى از دانشمندان بنام محمد سماك در پاسخ او و افرادى كه چنين فكر مى كنند، دو شعر زير را گفته است :
با كاتم الذنب اما تستحى
الله فى الخلوة ياتيكا
غرك من ربك امهاله
وشره طول مساويكا
يعنى : اى كه گناه را مى پوشانى ، آيا شرم ندارى ، خداوند در خلوت نزد تو است ، مهلت دادن خدا، تو را فريب داد، و پوشش او بر بديهاى تو، ترا مغرور كرد.
📚داستان دوستان، جلد دوم، محمد محمدى اشتهاردى
✾📚 @Dastan 📚✾
#داستان_آموزنده
🔆جوانمردى در جنگ
در جنگ صفين كه در سال 36 هجرى بين سپاه على (علیه السلام ) با سپاه معاويه ، در گرفت و 18 ماه طول كشيد.
در اوائل جنگ ، روزى معاويه با مشاور عزيزش عمروعاص صحبت كرد و براى تحت فشار قرار دادن سپاه على (علیه السلام ) گفت : بجا است كه ما شريعه (آبراه ) فرات را تصرف كنيم ، و در نتيجه ، تشتگى در اين بيابان ، سپاه على (علیه السلام ) را از پاى در آورد.
عمروعاص گفت : اين كار درست نيست ، زيرا على (علیه السلام ) مردى نيست كه تشنه بماند و شما آب در اختيار داشته باشيد، عراقيان و حجازيان ، همراه او هستند و سرانجام با شمشيرهاى بران ، خود را به آب مى رسانند
معاويه سخن عمروعاص را گوش نداد، و دستور حمله داد، و سپاه او آبراه فرات را تصرف كردند.
ولى طولى نكشيد با حملات قهرمانانه على (علیه السلام ) و يارانش ، لشكر معاويه عقب نشينى كرده و آبراه فرات بدست سپاه على (علیه السلام ) افتاد.
معاويه از ترس تشنگى ، بسيار وحشت كرد، و براى على (علیه السلام ) پيام فرستاد و تقاضاى آزادى آبراه فرات نمود.
على (علیه السلام ) به ياران فرمود: شريعه فرات را آزاد بگذاريد و كسى مانع آشاميدن آب نشود، اگر آنها كار جاهلانه انجام دادند، من چنين كارى را نمى كنم .
به اين ترتيب ، اميرمؤمنان على (علیه السلام ) در درگيرى جنگ ، كار ناجوانمردانه انجام نداد، و با اين عمل انسانى خود، درس جوانمردى و انسانيت - حتى در جنگ به جهانيان آموخت .
📚داستان دوستان، جلد دوم، محمد محمدى اشتهاردى
✾📚 @Dastan 📚✾
🔅#پندانه
✍️ بهترین راه تربیت
🔹پرسیدم:
بهترین راه تربیتکردن چیست؟
🔸گفت:
فرزند خود را مثل فرزند همسایه بزرگ کن!
🔹گفتم:
چگونه؟
🔸گفت:
وقتی فرزند همسایه در خانه تو میهمان است به او احترام میگذاری، حالش را میپرسی، وقتی از مدرسه برگشت ابتدا سراغ کیفونمرات او نمیروی.
🔹در رابطه با نوع غذا نظرش را میپرسی، درمورد زمان خوابیدن با او مشورت میکنی، نزد او با همسرت دعوا نمیکنی.
🔸بدان که فرزند تو و فرزند همسایه هر دو در خانه تو میهمان هستند؛ یکی چند روز و آن دیگری چند سال!
🔹فقط کافی است بدانی احترام، احترام میآفریند نه احساس مالکیت.
✾📚 @Dastan 📚✾
اونی که چشمش به خدا باشه
خدا بیشتر از آرزوهاش
بهش میبخشه... 🌿
✾📚 @Dastan 📚✾
🌷 #هر_روز_با_شهدا🌷
#كى_میتونه_به_شهدا_جواب_پس_بده....؟!!
🌷ایام مهر ماه بود و شروع ترم دانشگاه. پيرمرد و پيرزن، دخترِ تنها پسر شهيدشون و به شهری غریب آوردند. یک هفته موندند و بالاخره ﺩﺧﺘﺮ شهيد تنها ماند!! گفت: روز اول که تنها شدم، خیلی گریه کردم و غربت شهر منو احاطه کرد. ترس هم کمی همراهم بود. شب که شد با خودم میگفتم: اگه بابام بود.... و با هق هق گریه خوابیدم.... تو خواب دیدم یه جوون با لباس رزمندگی اومد ايستاد پيشم و بهم گفت: توی این شهر مهمان ما شهدايى، هیچ غصه نخور. اگه بابات اینجا پیشت نیست من هستم. گفتم: شما؟ گفت: محمدابراهیم موسی پسندی. صبح که شد پُرس و جو كردم و فهميدم کیه.
🌷بعد از شروع کلاسها.... یکی از اساتيد كه دید من محجبهام و ولايى، خیلی بهم گیر داد و حرفهاى سیاسی رو خطاب به من میزد و با من به شدت بحث میکرد. تا اينكه در يكى از جلسات برگشت گفت: خانم فلانی دیگه حق نداری بیای سر اين کلاس. رفتم بیرون درحالیکه فقط گریه میکردم، توی دلم با بابام حرف میزدم و اشك میریختم.... دوباره شب دیدمش. همون شهید اومد بهم گفت: فردا برو سرِ كلاس بشین و كارى نداشته باش و به استادتون بگو: اگه ما و نسل بسیجی نبود؛ تو اينقدر راحت و آسوده نمیتونستی؛ حتی زندگی کنی!! از اين به بعد اگه خودتو اصلاح نکنی به شهدا بايد جواب پس بدی....!!!
🌷صبح رفتم سر كلاس. بچههای کلاس بهم گفتند: تو را به خدا خودت برو بيرون. این استاد از شماها و.... بدش میاد. استاد اومد يه نگاهی به کلاس و من انداخت. بعد روى تابلوی کلاس نوشت: ما هر چه آبرو و اعتبار و آسايش و امنيت داریم از شهدا داریم. و بعد سر كلاس رسماً از من معذرت خواهی کرد. از من پرسید: شما با شهيد محمدابراهیم موسی پسندی نسبتی دارید؟ من در جواب گفتم : بله.... ظاهراً عين خواب من رو استاد هم دیده بود. بعد از اون هم دیگه اون استاد با قبل فرق کرده بود....!!
🌹خاطره ای به یاد شهید معزز محمدابراهیم موسی پسندی
✾📚 @Dastan 📚✾
دنبال معانی فرح می گردد
آن گوشه که مرگ چون شبح می گردد
در غزه شهید اگر نشد کودک شهر
در آتش مهلک «رفح»... می گردد
#محمدجواد_منوچهری
#غزه
#رفح
#مرگ_بر_اسرائیل
#فلسطین
✾📚 @Dastan 📚✾
#داستان_آموزنده
🔆نمونه اى از قدرت و صداقت جبرئيل (علیه السلام )
در قرآن در سوره كورت ، آيه 20 و 21 در وصف جبرئيل مى خوانيم : ذى قوة عند ذى العرش مكين - مطاع ثم امين .
يعنى : جبرئيل صاحب نيرو است ، و در پيشگاه صاحب عرش (خدا) داراى مقام بسيار عالى است ، او فرمانروا و امين و درستكار است .
در حديث آمده : پس از نزول اين دو آيه ، رسول خدا (صل الله علیه وآله و سلم ) به جبرئيل فرمود: پروردگار تو چه زيبا تو را ستوده ، آنجا كه مى فرمايد: صاحب نيرو، در پيشگاه صاحب عرش (خدا) داراى مقام بس عالى است ، و فرمانرواى امين و راستگو مى باشد؟.
اى جبرئيل ! قوت و نيروى تو، و امانت و صداقت تو چيست ؟
جبرئيل عرض كرد: اما (نمونه اى ) از نيروى من ، بدانكه من از طرف خداوند به سوى شهرهاى قوم لوط (براى عذاب رسانى به آن قوم ) مبعوث شدم ، آنها در چهار شهر بودند و هر شهرى داراى چهارصد هزار جنگجو بود، غير از كودكان ، من آن شهرها را از زمين برداشتم و به آسمان بردم ، تا آنجا كه فرشتگان آسمان صداى خروسها و سگهاى آنها را شنيدند، و سپس به زمين آوردم و زيرورو كردم .
و اما نمونه اى از امانت و صداقت من ، اينكه : هيچ دستورى به من داده نشد كه كمترين خطائى در اجراى آن دستور بكنم .
📚داستان دوستان، جلد دوم، محمد محمدى اشتهاردى
✾📚 @Dastan 📚✾
#داستان_آموزنده
🔆نمودارى از دختركشى در زمان جاهليت
قيس بن عاصم به حضور رسول خدا (صل الله علیه وآله و سلم ) آمد و عرض كرد: در زمان جاهليت هفت دخترم را زنده به گور كردم (حال چه كنم ؟).
رسول اكرم (صل الله علیه وآله و سلم ) فرمود: بجاى هر يك از آنها، يك برده آزاد كن .
او عرض كرد: من شتردار هستم ، نه برده دار.
پيامبر (صل الله علیه وآله و سلم ) فرمود: بجاى هر يك از آنها، يك شتر به عنوان هديه به مكه ببر و قربانى كن .
موضوع دختركشى و زنده به گور كردن آنها در جاهليت نه تنها يك كار معمولى آنها بود، بلكه به آن افتخار مى كردند، چنانچه شاعر آنها گويد:
سميتها اذ ولدت تموت
والقبر صهر ضامن زميت
يعنى : وقتى آن دختر زائيده شد، او را تموت (ميميرد) نام نهادم (مقابل يحيى كه به معنى زنده مى شود است ) قبر، دامادى است نگهدار و با وقار.
و شاعر ديگر در ترسيم ديدگاه مردم جاهليت نسبت به زن مى گويد:
لكل ابى بنت اذا هى ادركت
ثلاثه اصهار اذا ذكرالصهر
فزوج يراعيها وبيت يكنها
و قبر يواريها فخيرهم القبر
يعنى : براى هر پدر دخترى كه رسيده است ، سه داماد است ، اگر از داماد سخن به ميان آيد: 1- شوهرى كه او را نگهدارى كند 2- خانه اى كه او را بپوشاند 3- قبرى كه او را پنهان كند، و بهترين آنها، سوم است
در حالى كه در دوران جاهليت در مورد زنان ، اين گونه قضاوت مى شد، و داشتن دختر را عار و ننگ ، براى خود مى پنداشتند، اسلام شديدا اين رسم مرهوم و غلط را كوبيد و نابود كرد، و زنان را انسان و داراى حقوق انسانى معرفى نمود، و ملاك برترى را تنها بر پايه تقوا و پاكى دانست ، و بر روى هر گونه تبعيضات نژادى خط بطلان كشيد.
📚داستان دوستان، جلد دوم، محمد محمدى اشتهاردى
✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دنیا دریایی ژرف است
ڪه بسیاری ازجهانیان
درآن غـرق میشوند
ڪشتی تو دراین دریا،
باید تقـوای الهی باشد
سوختِ آن ایمان
بادبانش توڪل
ناخدایش عقـل
راهنمایش علـم
و لنگرش صبر باشد.
✾📚 @Dastan 📚✾