#داستان_آموزنده
🔆آرامش در طوفان
مزرعه داری بود که زمین های زراعی بزرگی داشت و به تنهایی نمی توانست کارهای مزرعه را انجام دهد.
تصمیم گرفت برای استخدام یک دستیار اعلامیه ای بدهد چون محل مزرعه در منطقه ای بود که طوفان های زیادی در سال باعث خرابی مزارع و انبارها میشد افراد زیادی مایل به کار در انجا نبودند سرانجام روزی یک مرد میانسال لاغر نزد مزرعه دار آمد.
مزرعه دار از او پرسید آیا تاکنون دستیار یک مزرعه دار بوده ای مرد جواب داد *من می توانم موقع وزیدن باد بخوابم* به رغم پاسخ عجیب مرد چون مزرعه دار به یک دستیار احتیاج داشت او را استخدام کرد.
مرد به خوبی در مزرعه کار می کرد و از صبح تا غروب تمام کارهای مزرعه را انجام می داد و مزرعه دار از او راضی بود.
سرانجام یک شب طوفان شروع شد و صدای آن از دور به گوش می رسید.
مزرعه دار از خواب پرید و فریاد کشید طوفان در راه است فورا به سراغ کارگرش رفت و او را بیدار کرد و گفت بلندشو طوفان می آید باید محصولات و وسایلمان را خوب ببندیم و مهار کنیم تا باد آنها را با خود نبرد.
مرد همانطوری که در خواب بود گفت: نه ارباب من که به شما گفته بودم وقتی باد می ورزد من می خوابم .
مزرعه دار از این پاسخ عصبانی شد و تصمیم گرفت فردا او را اخراج کند سپس با عجله بیرون رفت تا خودش کارها را انجام دهد.
با کمال تعجب دید که تمامی محصولات با تور و گونی پو شیده شده است.
گاوها در اصطبل و مرغ ها در مرغدانی هستند پشت همه در ها محکم شده است و وسائل کشاورزی در جای مطمئن و دور از گزند طوفان هستند.
مزرعه دار متوجه شد که دستیارش فکر همه چیز را کرده و همه موارد ایمنی را در نظر داشته بنابر این حق داشته که موقع طوفان در آرامش باشد .
وقتی انسان آمادگی لازم را داشته باشد تا با مشکلات مواجه شود از چیزی ترس نخواهد داشت.
✾📚 @Dastan 📚✾
۱۸ مرداد ۱۴۰۳
⭕️رحلت آیت الله "میرزا محمد ثقفی"
🔹 آیت اللَّه میرزا محمد ثقفی سال ۱۲۷۳ شمسی در تهران متولد شد. ایشان پس از گذراندن مقدمات علوم اسلامی، برای ادامه تحصیل، راهی حوزه علمیه قم شد و نهایتا اجازه اجتهاد و روایت گرفت.
♦️از این عالم ربانی که پدر همسر امام خمینی(ره) می باشد، تألیفات ارزنده ای به یادگار مانده است که تفسیر روان جاوید، حاشیه بر تقریرات منظومه سیدابوالحسن رفیعی و دیوان اشعار از آن جمله اند.
🔻سرانجام آیة الله ثقفی پس از عمری مجاهدت و کوششهای فرهنگی با تربیت طلابی فاضل و پرورش فرزندانی پر مایه، در ۱۸ مرداد ۱۳۶۴ دار فانی را وداع گفت و به سرای جاوید شتافت.
#تقویم_تاریخ
#۱۸مرداد
✾📚 @Dastan 📚✾
۱۸ مرداد ۱۴۰۳
هدایت شده از اطلاع رسانی ایتا
#قابلیت_جدید_ایتا
🆕 نمایش موقعیت مکانی کانال روی نقشه
🔹 به اطلاع کاربران گرامی میرساند امکان نمایش موقعیت مکانی کانال بر روی نقشه ایتا #بصورت_آزمایشی فراهم شده است
🔸 در فاز نخست، این قابلیت برای ثبت موقعیت کانال مساجد، هیئتها و موکبها فعال شده و در آینده برای کانالهای فروشگاهی، خدماتی و کسبوکارها نیز ارائه خواهد شد
🔹 موکبهایی که در ایام اربعین حسینی در ایران یا عراق خدمترسانی میکنند، میتوانند علاوه بر نمایش موقعیت مکانی، خدمات ارائه شده در موکب را نیز بر روی نقشه ایتا به زائران نمایش دهند
🔸 برای ثبت موقعیتِ مسجد، هیئت یا موکب خود با حساب سازنده کانال وارد سامانه ایتای من شوید و بر روی گزینه «ثبت موقعیت کانال» کلیک کنید
•┈••✾••┈•
🔰کانال رسمی اطلاعرسانی ایتا:
https://eitaa.com/eitaa
۱۸ مرداد ۱۴۰۳
#داستان_آموزنده
🔆زيارت امام حسين علیه السلام
مرحوم سيد بن طاووس رضوان اللّه تعالى عليه نقل نموده از محمد بن داود كه گفت : همسايه اى داشتم معروف به على بن محمد بود كه ايشان برايم گفت من از ايام جوانى هرماه بزيارت حضرت امام حسين علیه السلام ميرفتم تا اينكه سن من بالا رفت و نيروى جسميم ضعيف شد و يك چند وقتى زيارت را ترك كردم ، پس از مدتى بقصد زيارت پياده حركت كردم پس از چند روز بكربلا رسيدم و بزيارت آقا امام حسين علیه السلام نائل شدم و دو ركعت نماز بجا آوردم و بعد از زيارت و نماز از فرط خستگى راه كنار حرم خوابم برد. در عالم خواب ديدم مشرف شدم خدمت آقاى خودم ابى عبداللّه الحسين علیه السلام حضرت رويشان را به بنده كرد و فرمود: اى على چرا به من جفا كردى با اينكه نسبت بمن خوبى و نيكى مى كردى ؟
عرض كردم : اى سيدى اى آقاى من بدنم ضعيف شده و توانايى خود را ازدست دادم و توان آمدن ندارم و چون فهميده ام آخر عمرم است و با آن حالى كه داشتم اين چند روز راه را به عشق شما بزيارت آمدم و روايتى از شما شنيدم دوست داشتم آن را از خود شما بشنوم . حضرت فرمود آن روايت رابگو: گفتم چنين نقل شده كه قال من زارنى فى حيوتى زرته بعد وفاته هر كه مرا در حال حياتش زيارت كند و بزيارت من نائل گردد من هم بعد از وفاتش او را زيارت ميكنم و بزيارت او مى آيم حضرت فرمود بله من گفته ام ، حتى اگر او را زيارت كننده ام را در آتش ببينم نجاتش خواهم داد.
📚زندگانى عشق ، 185، نقل داراالسلام نورى ، 2، ص 138.
✾📚 @Dastan 📚✾
۱۸ مرداد ۱۴۰۳
8.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️رحلت استاد بزرگ اخلاق ميرزا "محمد علی شاه آبادی"
💠محمدعلی بیدآبادی مشهور به شاه آبادی فیلسوف، عارف و فقیه شیعی و از اساتید اخلاق و عرفان در حوزه علمیه قم و تهران بود. مشهورترین شاگرد او امام خمینی(ره) است. او در اعتراض به اقدامات رضاخان، ۱۵ ماه در حرم عبدالعظیم حسنی تحصن کرد.
🔺او در سال 1292 قمری در اصفهان در بیت آیت الله میرزا محمد جواد اصفهانی دیده به جهان گشود. محمدعلی در سن 12 سالگی، زمانی که پدرش توسط ناصرالدین شاه به تهران تبعید شد، به تهران مهاجرت کرد و در طول اقامت 16 ساله در تهران به کسب علم پرداخت.
🔻آیت الله شاه آبادب 18 سال داشت که به درجه اجتهاد نایل آمد و هنگامی که 30 سال داشت از اصفهان به همراه خانواده به نجف اشرف رفت تا از علمای بزرگ آن حوزه، مخصوصا آخوند خراسانی بهره برد. ایشان در سن 55 سالگی به حوزه جدیدالتأسیس قم عزیمت کرد و به ترویج علم و تربیت طلاب همت گماشت.
🔹برجسته ترین شخصیتی که از انفاس قدسیه این عارف بهره برد، امام خمینی بود که در تمام مدت 7 سال اقامت ایشان در قم، در زمینه عرفان از ایشان کسب فیض کرد. مرحوم شاه آبادی پس از 77 سال زندگی پربرکت، در روز پنج شنبه 3 صفر 1369 قمری ( آذر 1328) بدرود حیات گفت و پیکر مطهرش در جوار مرقد مطهر حضرت عبدالعظیم (ع) به خاک سپرده شد.
#تقویم_صفر
#3صفر
#آیت_الله_شاهآبادی
✾📚 @Dastan 📚✾
۱۸ مرداد ۱۴۰۳
هدایت شده از قاصدک
🏴نهضت نوجوانان اربعین
🔸فرصت ویژه برای کاروان نوجوانان زیارت اربعین
🔹اگر مسئول هیئت و یا کاروان زیارتی هستید پیشنهاد می کنم عضو این کانال بشید تا از برنامه فوق العاده این مجموعه برای جوانان استفاده کنید
🏴 @nn_arbaeen
۱۸ مرداد ۱۴۰۳
تو چرا خندیدی!!
• یکی از اهل علم میگفت: «زمانی با مرحوم طباطبائی در درس آیتالله محمد حسین اصفهانی شرکت میکردیم. روزی یکی از شاگردان اشکال بیاساسی را مطرح کرد و همه خندیدند و من هم خنده ام گرفت.
وقتی از کلاس بیرون آمدیم با آقای طباطبائی رو به رو شدم که چهره درهم کشیده بود.
مرا که دید فرمود: «تو چرا خندیدی؟! اگر مطلبی را تو خوب و روان میفهمی باید خدا را شکر کنی نه اینکه به دیگران بخندی!».
علامه طباطبائی خودشان رفیقی داشتند که از او خواسته بودند هرگاه عیبی از ایشان دید، به ایشان تذکر دهد تا خود را اصلاح کنند»
✾📚 @Dastan 📚✾
۱۸ مرداد ۱۴۰۳
۱۸ مرداد ۱۴۰۳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠✨امیدوارم امروز
💛✨از زمین و زمان براتون
💠✨خوشبختی ببارد
💠✨و نیروی عظیم عشق
💛✨همراهتون باشد
💠✨تا همه ی کارها
💛✨به بهترین شکل پیش برود
💠✨روزتون
💛✨پراز لبخند و مهربانی
✾📚 @Dastan 📚✾
۱۹ مرداد ۱۴۰۳
🔆ارمنى متوسل به ابوالفضل
ثقة الاسلام آقاى شيخ رضاى فاضل كه يكى از ثقات اهل منبر و نزيل تهران است در جمعى كه متعلق به آقايان اهل منبر بود مى گفت : روزى در يكى ازخيابان هاشمى كه ارامنه مسكن دارند ميگذشتم در اين حال زنى لچك به سر روسرى كه در درب خانه خود ايستاده بود بر من سلام كرد و بدنبال آن گفت آقا شما روضه مى خوانيد؟
گفتم بله گفت بفرمائيد، من بدرون خانه رفتم او مرا باطاقى راهنمائى كرد و صندلى گذاشت و اظهار داشت كه متوسل به حضرت ابوالفضل علیه السلام شويد. روضه را خواندم هنگام خدا حافظى براى چهار روز متواليا دعوتم كرد و در تمام روزها متوسل بحضرت ابوالفضل علیه السلام بود روز پنچم پاكتى بعنوان حق القدم بما داد وقتى كه بخانه آمدم و محتوى پاكت را شمردم جمعا چهار صدوهشتاد وشش ريال بود. از اينكه او چهار صدوپنچاه و يا پانصد ريال نداده بود تعجب كردم فكر مى كردم اين پول خورد چرا؟
روزى ديگر از همانجا گذشتم همان زن را در همانجا ايستاده ديدم مى خواستم از چگونگى آن پول بپرسم اما در عين حال انفعال مانع من بود ولى او از روحيه ام متوجه شد كه با او حرفى دارم نزديك آمد بعد از سلام گفت آقا پول شما كم بود؟ گفتم نه ولى از شما مى خواستم بپرسم چرا چهارصد و هشاد و شش ريال داديد و چهار صدو پنجاه يا پانصد ريال نداديد، گفت ما ارمنى هستيم شوهرم كاسب است براى اينكه شكستى بكار ما وارد نيايد به حضرت ابوالفضل علیه السلام متوسل شديم و در منفعت كسب و كار با او شركت داريم و هر سالى يك مرتبه حساب ميكنيم آنچه سهميه حضرت ابوالفضل علیه السلام شده براى او پنج روز روضه خوانى مى كنيم حساب امسال حضرت ابوالفضل علیه السلام همان بود كه تقديم شد.
📚توسلات ، 135.
✾📚 @Dastan 📚✾
۱۹ مرداد ۱۴۰۳
#داستان_آموزنده
🔆بدون گذرنامه به كربلا رفت
حضرت آية اللّه شهيد دستغيب رضوان اللّه تعالى عليه مى فرمايد: مكرر شنيده بودم كه يكى از اخيار زمان بنام حاج محمد على فشندى تهرانى توفيق تشريف به خدمت حضرت بقية اللّه عجل اللّه تعالى فرجه الشريف نصيبش شده بود و اينجانب دوست داشتم او را ببينم و از خودش ماجرا را بشنوم ، در ماه ربيع الثانى نود و پنج در تهران حضرت سيد العلماء العاملين حاج آقا فيض شيرازى رضوان اللّه تعالى عليه را به اتفاق جناب حاج محمد على فشندى تهرانى ملاقات نمودم آثار خير و صلاح و صدق و دوستى اهل بيت عليهم السلام از او آشكار بود. از آقاى حاج آقا معين خواهش كردم آنچه حاجى مزبور مى گويند ايشان مرقوم فرمائيد، اينك براى بهره مندى خوانندگان اين كتاب عين مرقومه ايشان ثبت مى شود، بسم اللّه الرحمن الرحيم قريب سى سال قبل براى زيارت اربعين عازم كربلا شديم موقعى بود كه براى هر نفر جهت گذرنامه ، خانواده گفت من هم مى آيم ناراحت شدم كه چرا قبلا نگفته بود، خلاصه بدون گذرنامه حركت كرديم و جمعيت ما پانزده نفر بود چهار مرد و يازده زن و يك علويه صدو پنج ساله بود خيلى به زحمت او را حركت داديم و با سهولت و نداشتن گذرنامه خانواده را از دور مرز ايران و عراق گذرانديم و به كربلا مشرف شديم قبل از اربعين و بعد از اربعين نجف اشرف مشرف شديم . همه اش به بركت توسل به ابى عبداللّه الحسين علیه السلام بود كه بدون گذرنامه رفتيم و برگشتيم .
📚كرامات الحسينية جلد دوم، معجزات حضرت سيدالشهداء عليه السلام بعد از شهادت، على مير خلف زاده
✾📚 @Dastan 📚✾
۱۹ مرداد ۱۴۰۳
🦋🍃🦋🍁🦋🍃🦋
*
مادربزرگم میگوید قلب آدم نباید خالی بماند اگر خالی بماند مثل گلدان خالی زشت است و آدم را اذیت میکند.
برای همین هم مدتیست دارم فکر میکنم این قلب کوچولو را به چه کسی باید بدهم یعنی، راستش چطور بگویم؟
دلم میخواهد تمام تمام این قلب کوچولو را مثل یک خانه قشنگ کوچولو به کسی بدهم که خیلی خیلی دوستش دارم یا نمیدانم کسی که خیلی خوب است، کسی که واقعا حقش است توی قلب خیلی کوچولو و تمیز من خانه داشته باشد.
پدرم میگوید قلب مهمانخانه نیست که آدمها بیایند دو سه ساعت یا دو سه روز توی آن بمانند و بعد بروند.
قلب، لانهء گنجشک نیست که در بهار ساخته بشود و در پاییز باد آن را با خودش ببرد. قلب، راستش نمیدانم چیست اما این را میدانم که فقط جای آدمهای خیلی خیلی خوب است ـ برای همیشه...
📕 #قلب_کوچک
✍🏻 #نادر_ابراهیمی
✾📚 @Dastan 📚✾
۱۹ مرداد ۱۴۰۳