eitaa logo
📚 داستان های آموزنده 📚
71هزار دنبال‌کننده
7.6هزار عکس
2.4هزار ویدیو
67 فایل
﷽ 🔹تبادل و تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷 🌷 !💕 🌷به دلیل این‌که در منطقه جنگی و در محاصره آبادان، توسط رژیم عراق بودم، متأسفانه امکان حضور در مراسم تشییع برادرم را نداشتم، ولی برای مراسم چهلمین روز شهادتش خودم را رساندم به قزوین و در مراسم بزرگداشتش شرکت کردم. پس از مراسم که به جبهه برگشتم، برای یکی از عملیات‌های شناسایی آماده شدیم، من بودم به عنوان مسئول گروه و ۳۳ نفر نیرو هم در اختیارم قرار دادند. در عملیات شناسایی که وارد شدیم، در مقطعی می‌بایستی با دشمن وارد درگیری می‌شدیم، اما من احساس کردم بهتر است که با دشمن درگیر نشده و برگردیم، شاید هم در آن لحظات به فکر مادرم بودم و این‌که.... 🌷و این‌که تحمل داغ دو شهید برایش سنگین باشد، به هر شکل دستور بازگشت را به گروه صادر کردم. شب خسته بودم و درون سنگر خوابم برد، در عالم خواب اخوی شهیدم را دیدم که به سنگر ما آمده، درحالی‌که بسیار عصبی و ناراحت بود و یک جورایی انگار با من قهر کرده است. گفتم: چته، چرا ناراحتی؟ گفت: تو خدا را ارزان فروختی! این حرف را که زد من به قدری ناراحت شدم که از خواب پریدم. وقت نماز بود، نماز صبح را خواندم و مشغول خواندن دعا شدم و ناراحت از این‌که چرا در عملیات شناسایی آن‌گونه عمل کردم که اخوی شهیدم از دست من ناراحت شده است. از این قضیه... 🌷از این قضیه حدود یک ماه گذشت، عملیات دیگری به عهده ما گذاشته شد، این‌بار به جد وارد عملیات شده و در مقابل دشمن ایستادیم و به اهدافی هم که در نظر داشتیم رسیدیم. از این اتفاق خیلی خوشحال بودم، درست مثل واقعه‌ قبلی به سنگر آمدم و از فرط خستگی دراز کشیدم و در فکر بودم که اگر این‌بار برادرم به خوابم بیاید چه می‌گوید و لابد کلی از عملکرد من خوشحال شده است. در همین فکر بودم که خوابم برد، ناصر برادرم دوباره به خوابم آمد و دوزانو توی سنگر ما نشست. گفتم: حالا چی داری بگی؟ گفت: برای خدا نبود؟ 🌹خاطره ای به یاد معزز ناصر ذوالقدر (شهادت: ۱۹ آذر ۱۳۵۹ در سومار) فرزند شهید معزز محمد ذوالقدر (شهادت: سال ۱۳۶۲) : رزمنده دلاور جعفر ذوالقدر منبع: سایت نوید شاهد ✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖌 سی تفسیر کوتاه قرآن کریم در بیان رهبر انقلاب 📍قسمت بیستم 📚 موضوع: مرگ تاجرانه 📖تفسیر آیه ۱۱۱ سوره مبارکه توبه 🗓۱۳۹۶/۱۱/۱۶ ✾📚 @Dastan 📚✾
آیت الله العظمی جوادی آملی: «امام باقر(سلام الله علیه) می‌فرماید که آخرین لحظه‌ای که پدرم مرا وصیت می‌کرد، به من گفت محمد! من سفارش می‌کنم تو را به چیزی که پدرم سیّدالشهداء(سلام الله علیه) در آن آخرین مراحل مرا وصیت کرد؛ یعنی سیّدالشهداء (سلام الله علیه) آخرین وصیتی که به امام سجاد(سلام الله علیه) کرد، همان وصیت را امام سجاد(سلام الله علیه) در آخرین مرحله به امام باقر(سلام الله علیه) کرد. فرمود پسر! ظلم همیشه بد است؛ اما آن مظلومی که هیچ پناهگاهی جز خدا ندارد به او ستم نکن! «إِیَّاکَ وَ ظُلْمَ مَنْ لَا یَجِدُ عَلَیْکَ نَاصِراً إِلَّا اللَّه»[۱] آن کسی که هیچ پناهگاهی جز خدا ندارد، او اگر اشکش ریخت، فقط خدا را می‌خواهد، فرمود: «إِیَّاکَ وَ ظُلْمَ مَنْ لَا یَجِدُ عَلَیْکَ نَاصِراً إِلَّا اللَّه». آن مظلوم فقط خدا را می‌خواهد، غیر از خدا کسی را ندارد. این هم آخرین وصیت سیّدالشّهداء بود نسبت به امام سجاد(سلام الله علیهما) و هم آخرین وصیت امام سجاد بود نسبت به امام باقر(سلام الله علیهما).» 📚درس تفسیر ۹۵/۱۲/۲۴ [۱] الکافی، ج‏۲، ص۳۳۱ 📚 آیت الله العظمی ✾📚 @Dastan 📚✾
✨﷽✨ ‍ ✅رمز وسعت رزق یکی از اذکاری که مداومت بر آن، برکت و روزی را در زندگی انسان جاری می‌کند این ذکر شریف است: اللَّهُمَّ بَارِكْ لِمَوْلَانَا صَاحِبِ الزَّمَان‏ خداوندا، به مولای ما صاحب الزمان برکت بده اما قصّه‌ی این ذکر نورانی چیست؟ امام حسین علیه‌السلام غلامی داشتند به نام «صافی» که خدمتکار باغ ایشان بود. روزی حضرت، با چند تن از دوستانشان وارد باغ شدند از دور دیدند صافی زیر یک درخت نشسته و مشغول غذا خوردن است. امام برای اینکه صافی از غذا خوردن نیفتد خودش را پشت درختی پنهان کرد . صافی یک قرص نان را دو نیم می‌کرد نصفش را خودش می‌خورد و نصفش را به سگ نگهبان باغ می‌داد. وقتی غذا خوردنش تمام شد، دست‌هایش را بالا برد و شکر خدا را بجای آورد و بعد برای مولایش امام حسین علیه‌السلام از خدا برکت خواست. امام حسین علیه‌السلام تا این صحنه را دیدند جلو رفتند و صافی را صدا زدند... پرسیدند: چرا غذایت را با این سگ نصف کردی؟ صافی گفت: این سگ، سگ شماست. منم غلام شما. با هم سر سفره شماییم. حضرت گریه‌اش گرفت. بعد فرمود: تو را در راه خدا آزاد کردم. هزار دینار هم به تو هدیه می‌کنم. صافی گفت: اگر من آزادم، دلم می‌خواهد خادم باغ شما باشم. حضرت فرمود: «... باغ را با هر آنچه در آن است، به تو بخشيدم؛ فقط این دوستانم آمده‌اند میوه بخورند. آن‌ها را به خاطر من، مهمان کن. خدا به خاطر این خوش‌‏اخلاقى و ادبت، به تو بركت بدهد!». صافی گفت: اگر این باغ مال من شده، من آن را وقف دوستان شما می‌کنم. 📚مقتل خوارزمي: ج ۱، ص ۱۵۳. 📚مستدرك الوسائل: ج ۷، ص ۱۹۲. 👈 این روایت نشان می‌دهد اگر انسان در زندگی قلبا خودش را مدیون الطاف امام زمانش بداند و هرگاه نعمتی به او می‌رسد، پس از شکر خداوند، با این حالت قلبی برای امامش از خدا برکت بخواهد، خدا درهای رزق را به رویش باز خواهد کرد. بنابراین چه زیباست زندگی خود را با ذکر «اللهم بارک لمولانا صاحب الزمان» پیوند بزنیم. خصوصا در زمان‌هایی که رزق جدیدی نصیب ما می‌شود، مثل: سر سفره غذا هنگام رسیدن به سود و درآمد و دریافت حق الزحمة و... هنگام دیدن نعمت‌های خداوند هنگام شنیدن خبرهای خوش و. ✾📚 @Dastan 📚✾
.♥ هر روز سلامتان می‌کنم و دستان ناتوانم را در دستان پربرکت ومهربانتان می‌گذارم و می‌دانم در پناه نگاه گرمتان، لحظه هایم سرشار از آرامش و روزی و امید خواهد بود ... شکر خدا که شما را دارم 🌤 «» ✾📚 @Dastan 📚✾
ارزش زیارت امام حسین(ع) همراه با زحمت مرحوم آخوند ملا عبدالحمید قزوینی می گوید: در طول مدت مجاورتم در کربلا زیارت مخصوص امام حسین(ع) را همیشه انجام می دادم. مگر آن ایام که تصمیم گرفتم چهل شب در مسجد سهله بیتوته کنم. همه آن‌ها را پیاده و غالبا از بیراهه می‌رفتم، و معمولا در ایوان اطاق‌های صحن مطهر و یا در خود صحن یا توابع آن ساکن می شدم؛ چون پولی نداشتم و قادر به پرداخت کرایه منزل نبودم. اتفاقا روزی به قصد کربلا بیرون رفتم، چون به بلندی وادی‌السلام رسیدم، جمعی از اعیان و اشراف را دیدم که برای بدرقه آقا‌زاده‌ای بیرون آمده‌اند. او را با کمال احترام سوار کجاوه کردند، و دعای سفر در گوش او خواندند و قدری با او همراه شدند، و او با نوکر و لوازم سفر روانه گردید. وقتی این صحنه را دیدم و فقر و نداری خود را مشاهده کردم، غمگین و شرمسار شدم، و تصمیم گرفتم دیگر این‌گونه با ذلت و خواری به زیارت نروم. چون برگشتم بر همان تصمیم بودم. تا آنکه وقت زیارت مخصوص امام حسین(ع) رسید. چند نفر از طلاب از من خواستند با آن‌ها به زیارت بروم. من قبول نکردم و گفتم: کرایه مسافرخانه ندارم و پیاده هم نمی‌روم. گفتند: تو که همیشه پیاده می‌رفتی! گفتم: دیگر نمی‌روم. گفتند: این دفعه که ما قصد پیاده رفتن داریم بیا که ما از راه باز نمانیم، بعد از ان خود می‌دانی. بعد از اصرار، توشه راه خریدند و روانه شدیم. فردای آن روز، روز زیارت بود. صبح بیرون رفتیم تا ظهر در کاروانسرای "شور" بخوابیم و در شب به کربلا برسیم. کاروانسرا مخروبه بود و هوا هم گرم و کسی نبود، به علاوه در آنجا ترس از دزدان و راهزنان هم بود. پس از خوردن نهار خوابیدیم. من از همراهان زودتر بیدار شدم و آفتابه برداشته برای وضو رفتم. در اثنای وضو که مشغول مسح پا بودم ( در عالم مکاشفه) شخصی را دیدم در لباس اعراب، پیاده از در کاروانسرا داخل گردید، و با سرعت به نزد من آمد. گمان کردم دزد است، لکن نترسیدم چون چیزی با خود نداشتم. نزدیک آمد و متوجه من شد و گفت: ملا عبدالحمید قزوینی تو هستی؟ چون بدون سابقه آشنایی نام مرا برد تعجب کردم و گفتم: آری منم. گفت: تویی که گفتی من با این ذلت و خواری دیگر به کربلا نمی‌روم؟ گفتم: ‌آری، گفت: اینک آماده شو که مولای تو حضرت ابوالفضل و آقای تو حضرت علی بن الحسین (علیهماالسلام) به استقبال تو آمده‌اند، که قدر خود را بدانی و به خاطر زرق و برق بی‌اعتبار دنیا افسرده و اندوهگین نشوی. چون این سخن را شنیدم مات و مبهوت شدم که او چه می‌گوید! ناگاه دو نفر سوار با شمایل و قیافه آن بزرگواران که شنیده و در کتب اخبار و مقاتل خوانده بودم دیدم، با وسایل و اسلحه جنگی دارند می آیند. حضرت ابوالفضل (ع) در جلو و علی اکبر(ع) از پشت سر، از در کاروانسرا داخل صحن گردیدند. چون این واقعه را دیدم،‌ بی‌اختیار خود را از بالای صفه پایین انداختم، دویدم خود را به پای اسب‌های ایشان انداختم، بوسیدم، و به دور اسب‌های ایشان گردیدم، و زانو و رکاب و پایشان را می‌بوسیدم. با خود گفتم: خوبست رُفقا را هم بیدار کنم تا به خدمت آن دو فرزند حیدر کرار (ع) برسند، پس با سرعت به نزد ایشان رفتم و یکی را با دست حرکت دادم و گفتم: ملا محمد جعفر برخیز که حضرت عباس و علی اکبر(علیهماالسلام) به استقبال آمده‌اند. بیا به خدمت ایشان شرفیاب شو. ملا محمد جعفر چون این سخن را شنید گفت: آخوند چه می‌گویی؟‌ شوخی می‌کنی! گفتم: نه والله! راست می‌گویم. بیا ببین هر دو تشریف دارند. چون این حالت و اصرار را از من دید دانست که چیزی هست،‌ برخاست، چون رفتیم کسی را ندیدیم، و از در کاروانسرا هم بیرون رفته، اطراف صحرا را که هموار بود و تا مسافت بسیار دور دیده می‌شد مشاهده کردیم،‌اثری یا غباری از آن پیاده و دو سوار ندیدیم. پس متأسف و متحیر برگشتیم. از تصمیمی که قبلا برای نرفتن به زیارت گرفته بودم نادم و پشیمان شدم و توبه کردم و تصمیم گرفتم که هرگز زیارت آن امام مظلوم را ترک نکنم، اگر چه از نظر ظاهر با ذلت و زحمت فراوان باشد. 📚منبع: دارالسلام عراقی: ص ۴۴۸ ✾📚 @Dastan 📚✾
🟢 دعای مستجاب نشده هم به نوعی مستجاب شده است 🔹 داستانی را مولوی ذکر می‌کند که البته تمثیل است. می‌گوید مردی بود که همیشه با خدای خودش راز و نیاز می‌کرد و داد «الله، الله» داشت. یک وقت شیطان بر او ظاهر شد و او را وسوسه کرد و کاری کرد که این مرد برای همیشه خاموش شد. 🔸 به او گفت: ای مرد! این همه که تو «الله، الله» می‌گویی و سحرها با این سوز و درد خدا را می‌خوانی، آخر یک دفعه هم شد که تو لبیک بشنوی؟ تو اگر به در هر خانه‌ای رفته بودی و این همه فریاد کرده بودی، لااقل یک دفعه در جواب تو لبیک می‌گفتند. 🔹 این مرد به نظرش آمد که این حرف، منطقی است. دهانش بسته شد و دیگر «الله، الله» نگفت. در عالم رؤیا هاتفی به او گفت: چرا مناجات خدا را ترک کردی؟ گفت: من می‌بینم این همه که دارم مناجات می‌کنم و با این همه درد و سوزی که دارم یک بار هم نشد در جواب، به من لبیک گفته شود. 🔸 هاتف به او گفت: ولی من مأمورم از طرف خدا جواب را به تو بگویم: آن الله تو لبیک ماست‌ نی که آن الله تو لبیک ماست‌ آن نیاز و سوز و دردت پیک ماست‌ تو نمی‌دانی که همین درد و سوز و همین عشق و شوقی که ما در دل تو قرار دادیم، خودش لبیک ماست. 🔹 چرا علی علیه السلام در دعای کمیل می‌فرماید: «اللهُمَّ اغْفِرْ لِی الذُّنوبَ الَّتی تَحْبِسُ الدُّعاء»؟ (خدایا آن گناهانی را که سبب می‌شود دعا کردن من حبس شود و درد دعا کردن و مناجات کردن از من گرفته شود بیامرز). 🔸 این است که می‌گویند دعا برای انسان، هم مطلوب است و هم وسیله، یعنی دعا همیشه برای استجابت نیست؛ اگر استجابت هم نشود، استجابت شده است. دعا خودش مطلوب است‌. 📗 استاد مطهری، انسان کامل، ص۶۸ ✾📚 @Dastan 📚✾
🔆سخاوت و بزرگوارى امام حسين (علیه السلام ) مردى از مسلمين مدينه به شخصى مقروض شد، و نتوانست قرض خود را ادا كند، از طرفى طلبكار اصرار داشت كه او قرضش را بپردازد. آن مرد براى چاره جوئى به حضور امام حسين (ع ) آمد، هنوز سخنى نگفته بود، امام حسين (ع ) دريافت كه او را براى حاجتى آمده است (براى اينكه آبروى او حفظ شود)به او فرمود:آبروى خود را از سؤال روياروى نگهدار، نياز خود را در نامه اى بنويس ، كه به خواست خدا آنچه تو را شاد كند به تو خواهم داد. او در نامه اى نوشت :اى ابا عبداللّه فلانكس پانصد دينار از من طلب دارد و اصرار دارد كه طلبش را بگيرد، لطفا با او صحبت كن كه تا وقتى كه پولدار شوم ، به من مهلت دهد. امام حسين (ع ) پس از خواندن نامه او، به منزل خود رفت و كيسه اى محتوى هزار دينار آورد و به او داد و فرمود: با پانصد دينار اين پول ، بدهكارى خود را بپرداز، و با پانصد دينار ديگر، به زندگى خود سروسامان بده ، و جز در نزد سه نفر به هيچكس حاجت خود را مگو: 1- دين دار، كه دين نگهبان او است . 2- جوانمرد كه به خاطر جوانمردى حيا مى كند. 3- صاحب اصالت خانوادگى ، كه مى داند تو به خاطر نيازت ، دوست ندارى آب روى خود را از دست بدهى ، او شخصيت تو را حفظ مى كند و حاجتت را روا می سازد 📚داستان دوستان، جلد پنجم، محمد محمدى اشتهاردى
کار خدا نشد ندارد او خوب می‌داند چطور در و تخته را به هم جور کند خواسته هایت را به او بسپار ✾📚 @Dastan 📚✾
رسول خدا صلی الله علیه و آله: هر کس به صورت زنش سیلی بزند، خداوند به نگهبان جهنم دستور می دهد تا در آتش جهنم هفتاد سیلی بر صورت او بزند. 📚مستدرک الوسائل/ج14/ص250 ✾📚 @Dastan 📚✾
📌 شهادت جعفر بن ابی طالب 🔶 جعفر بن ابی طالب بن عبد المطلب، مشهور به جعفر طیار و ذوالجناحین، پسرعموی پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) و برادر بزرگتر حضرت علی (علیه‌السّلام) است. او بیست سال پیش از بعثت پیامبر(ص) به دنیا آمد. هنگامی که در مکه خشکسالی شد، کفالت جعفر به عهده عمویش عباس قرار گرفت. جعفر بعد از علی (ع) دومین مردی است که به اسلام ایمان آورد. 🔹 پیامبر(ص) بعد از فتح خیبر به او نمازی آموخت که به «نماز جعفر طیار» معروف است. امیرمؤمنان(ع) نیز به برادرش جعفر بسیار علاقه‌مند بود. جعفر به مستمندان و فقیران بسیار رسیدگی می‌کرد و اموالش را میان آنان پخش می‌کرد، لذا پیامبر اکرم به او لقب «ابوالمساکین» داده بود. هم‌چنین جعفر خطیبی توانا، مردی شجاع و قهرمان و سرداری آشنا به فنون و اصول جنگی بود. 🔻 با سخت شدن شرایط زندگى براى مسلمانان در مکه و افزایش شکنجه‌هاى قریش، رسول خدا در سال پنجم بعثت دستور داد یک گروه ۸۳ نفرى از مسلمانان به حبشه هجرت کنند که جعفر بن ابى طالب را سرپرست این گروه انتخاب کرد. 🔺 پیامبر اکرم، در سال هشتم هجری جعفر بن ابى طالب را به عنوان فرمانده سپاه اسلام در جنگ موته با رومیان تعیین کرد. جعفر در این جنگ، هم فرماندهى می‌‌کرد و هم می‌‌جنگید. ♦️ جعفر در همین جنگ در۴۱ سالگی به شهادت رسید. دو دست جعفر قبل از شهادت قطع شد. پیامبر(ص) فرمود خداوند به جای دو دست جعفر، دو بال به او عطا کرد که در بهشت با آن پرواز می‌کند. مزار جعفر و سایر شهدای موته در اردن است و اخیراً بر روی بقعه جعفر گنبد و بارگاهی ساخته شده است. ✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖌 سی تفسیر کوتاه قرآن کریم در بیان رهبر انقلاب 📍قسمت بیست و یک 📚 موضوع: حیات طیبه 📖تفسیر آیه ۹۷ سوره مبارکه نحل 🗓۱۳۹۴/۰۶/۲۵ ✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 رونمایی از آثار جدید استاد شیخ حسین انصاریان و امضای تمبر یادبود توسط رئیس‌جمهور و رئیس مجلس ✾📚 @Dastan 📚✾
📌 اعدام سیدحسین امامی از اعضای جمعیت فدائیان اسلام 🔹 پس از برگزاری انتخابات فرمايشی مجلس مؤسسان، شاه دستور برگزاری انتخابات دوره شانزدهم مجلس شورای ملی را صادر كرد. اما دربار در اين انتخابات دست برد و از مخالفان كسی به مجلس راه نيافت. 🔸 جمعيت فدائيان اسلام كه بنا به درخواست آيت‏ اللَّه كاشانی از ملّيون حمايت می كردند، اين عمل را دسيسه عبدالحسين هژير، وزير دربار پهلوی می دانستند. بنابراين سيد حسين امامی، از اعضای فعال جمعيت فدائيان اسلام مامور اعدام انقلابی هژير شد و امامی، هژير را در ۱۳ آبان ماه ۱۳۲۸ ترور نمود. 🔻 امامی در جريان ترور بازداشت شد و از آن پس شكنجه‏ های شبانه‏ روزی او آغاز گرديد. بی پروایی امامی در اعتراف به قتل هژير سبب شد كه دادگاه، دو روز پس از ترور تشكيل جلسه دهد و حكم اعدام او را صادر كند. ▫️ سرانجام رژيم از ترس اقدام فدائيان اسلام برای آزاد ساختن امامی، وی را در ساعت ۲ بامداد روز ۱۸ آبان، پنج روز پس از ترور هژير، اعدام كرد و بدين ترتيب، فدائيان اسلام، اولين شهيد خود را در راه آرمان بلند اسلامی خويش تقديم نمود. ✾📚 @Dastan 📚✾
💢 «درگذشت "ابوسعید سنجری یا سجزی" ریاضیدان نامدار ایرانی» ❇️ ابوسعید احمدبن عبدالجلیل سجزی یا سنجری، ستاره‌شناس و ریاضی‌دان اهل سیستان قرن چهارم هجری است که در حدود سال ۳۳۰ هجری قمری به دنیا آمده‌است. 🔰ابوسعید، از جملهٔ دانشمندانی است که در رصد میل اعظم در شهر شیراز تحت نظارت عبدالرحمن صوفی رازی و با حمایت مالی عضدالدولهٔ دیلمی حضور داشته‌است. ✳️ ابوریحان بیرونی می‌گوید: «از ابوسعید، اسطرلابی از نوع واحد بسط دیدم که شمالی و جنوبی مرکب نبود و آن را اسطرلاب زورقی نامند و او را به جهت آن تحسین نمودم.» ❇️ ابوسعید ریاضیدان و ستاره‌شناس مشهور ایرانی، پیش از گالیله به این موضوع پی برد که زمین به دور خودش و هم‌چنین به دور خورشید می چرخد و نه بالعکس. 🔰 ابوسعید تالیفاتی داشته‌است مانند: کتاب الاختیار، تحصیل القوانین الهندسه المحدود، الزایجات الکواکب، المدخل، رساله در حل ده مسئله و.... ✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پروردگارا : آرامش نابت و عطر مهربانیت را همچون برگریزان پاییز آرام و بی‌صدا بر سرزمین قلب دوستان و عزیزانم ببار و امروزشان را به طراوت و پاکی باران پاییزی قرار بده"آمین"🙏 🍁🧡بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحيمِ🧡 🍁🍂الهی به امید تو.. ✾📚 @Dastan 📚✾
🔆علت سبّ نكردن سعد وقاص از على (علیه اسلام ) سعد وقاص از سرداران معروف و از شخصيتهاى صدر اسلام به شمار مى آمد،او در جريان خلافت امام على (ع )،كنار كشيد و به عنوان بى طرف زندگى مى كرد،هنگامى كه معاويه روى كار آمد اصرار داشت كه همه مردم ،حضرت على (ع ) را سب و لعن كنند،ولى ((سعد وقاص هرگز حاضر نبود كه آنحضرت را سب كند. روزى معاويه با سعد ملاقات كرد و از او پرسيد:چرا ابو تراب را لعن نمى كنى ؟ سعد در پاسخ گفت :به ياد سه موضوع مى افتم كه رسول خدا (ص ) در شاءن على (ع ) فرمود،از اين رو آنحضرت را سب نمى كنم ،كه اگر يكى از اين سه موضوع ،از آن من مى شد براى من با ارزشتر از همه شتران سرخ مو بود. نخست اينكه شنيدم رسول خدا (ص ) در جريان جنگ تبوك ،هنگامى كه على (ع ) را به عنوان جانشين خود در مدينه گذاشت و خود همراه مسلمين به سوى سرزمين تبوك حركت كرد،آيا مرا همراه زنان و كودكان در مدينه گذاشتى ؟،پيامبر (ص ) فرمود: اما ترضى ان تكون منى بمنزله هارون من موسى الا انه لانبوه بعدى آيا خشنود نيستى كه نسبت تو به من همانند نسبت هارون به موسى (ع )باشد، جز اينكه بعد از من پيامبرى نخواهد بود. دوّم اينكه :در جريان جنگ خيبر از رسول خدا (ص ) شنيدم فرمود: لا عطين الراية رجلا يحب اللّه و رسوله و يحبه اللّه و رسوله پرچم را به دست مردى مى دهم كه خدا و رسولش را دوست دارد،و خدا و رسولش نيز او را دوست مى دارد. سپس على (ع ) را طلبيد و پرچم را به او داد و خداوند،خيبر را به دست على (ع ) فتح كرد. سوّم اينكه مطابق آيه مباهله ،على (ع ) به عنوان جان پيامبر(ع ) معرفى شده است ،آنجا كه در جريان نمايندگان مسيحيان و پيامبر (ص ) هنگامى كه مسيحيان در جلسه مذاكره قبول اسلام نكردند،پيامبر (ص ) طبق فرمان خدا،به آنها پيشنهاد مباهله كرد(يعنى به آنها فرمود:بيائيد دو گروه شويم و به همديگر نفرين كنيم تا خدا عذابش را بر گروه منحرف بفرستد)چنانكه در آيه 16 سوره آل عمران مى خوانيم : فقل تعالوا ندع ابنائنا و ابنائكم و نسائنا و نسائكم و انفسنا و انفسكم ثم نبتهل فنجعل لعنة اللّه على الكاذبين . پس به آنها بگو بيائيد ما فرزندان خود را دعوت مى كنيم ،شما هم فرزندان خود را،ما زنان خويش را دعوت مى كنيم ،شما هم زنان خود را،ما از جانهاى خود دعوت مى كنيم شما نيز از جانهاى خود،آنگاه مباهله مى كنيم و لعنت خدا را بر دروغگويان قرار مى دهيم . رسول خدا (ص )،على و فاطمه و حسن و حسين (عليه السلام ) را نزد خود آورد تا براى مباهله به بيابان ببرد،و فرمود:اين ها اهل بيت من هستند. با توجه به آيه مذكور،و عمل پيامبر (ص )،حضرت على (ع )به عنوان جان پيامبر (ص ) معرفى شد. 📚داستان دوستان، جلد پنجم، محمد محمدى اشتهاردى ✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖌 سی تفسیر کوتاه قرآن کریم در بیان رهبر انقلاب 📍قسمت بیست و دو 📚 موضوع: نصرت خدا 📖تفسیر آیه ۷ سوره مبارکه محمد (ص) 🗓۱۳۹۸/۰۹/۰۶ ✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
داستان جوان مهندسی که با شنیدن خاطره ای از شهید ابراهیم هادی و خواندن کتاب سلام بر ابراهیم، قید اقامت و زندگی در آلمان را زد و مسیر زندگی اش را تغییر داد. ✾📚 @Dastan 📚✾
📌به رسمیت شناخته شدن ملت فلسطین در سازمان ملل متحد 🔹مجمع عمومی سازمان ملل حق تعیین سرنوشت، استقلال و حاکمیت در فلسطین را در ۲۲نوامبر ۱۹۷۴ م طی قطعنامه ۳۲۳۶به رسمیت شمرد و سازمان آزادی ‌بخش فلسطین را به‌ عنوان تنها نماینده مردم آن کشور و عضو ناظر مجمع عمومی سازمان ملل متحد انتخاب کرد.در ۲۹ نوامبر ۲۰۱۲ و طی قطعنامه شماره۶۷/۱۹، فلسطین به عنوان دولت ناظر غیر عضو در آن مجمع پذیرفته شد. 🔻با قطعنامه مهمی که سازمان ملل متحد تصویب کرد، مردم فلسطین به عنوان یک ملت باید حقوق، اراضی و اموال خود را به دست آورند و سازمان آزادیبخش فلسطین با حقوق مساوی در هر کنفرانس صلح خاورمیانه شرکت کند. در این قطعنامه، صهیونیسم، یک نوع تبعیض نژادی قلمداد شده است. 🔺ایران به قطعنامه فلسطین رأی موافق داد و نماینده اسرائیل، قطعنامه سازمان ملل را پاره کرد.نماینده آمریکا هم تهدید کرد که کنگره آمریکا از سازمان ملل انتقام خواهد گرفت و مجلس سنای امریکا هم خواستار تجدید نظر در روابط آمریکا و سازمان ملل شد. ✾📚 @Dastan 📚✾
میگن: انسان های خوب به بهشت میرن اما من میگم: انسان های خوب هرجا که باشن اونجا بهشته...☘ ✾📚 @Dastan 📚✾
💔 حقوقش را که می‌گرفت، برای همه چیز خرج میکرد از تفریح و نیازهای خانواده‌اش تا قرض دادن به دوستان هزینه کارهای فرهنگی و کمک به افراد بی‌بضاعت... خدا انگار برکت خاصی به پولش میداد. شاید به همین دلیل بود که کلا اهل حساب کتاب نبود انگار خدا هم بی‌حساب کتاب باهاش حساب کرد. فدایی عمه جان 📚 ص۶۴ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ✾📚 @Dastan 📚✾
🔆اخلاص مرجع تقليد به پيشگاه اهل بيت نبوت يكى از مراجع بزرگ تقليد كه حق بزرگى بر حوزه عليمه قم و جهان تشيّع دارد مرحوم آيت اللّه العظمى سيّد شهاب الدين حسينى مرعشى نجفى (قدّس سرّه ) است ، او صبح روز پنجشنبه بيستم ماه صفر (روز اربعين ) سال 1318 قمرى در نجف اشرف ديده به جهان گشود، و در هشتم شهريور 1369 ش (مطابق با8 صفر 1411 ه‍ ق ) در سن 93 سالگى در قم رحلت كرد، قبر شريفش در كنار راهرو كتابخانه عمومى كه بنام آنحضرت است و در خيابان ارم قم قرار دارد واقع شده است . از خصوصيات اين بزرگوار اينكه : محبت و علاقه وافرى به اهل بيت نبوت داشت و خود را ((خادم علوم اهل البيت و المنيخ مطيته بابوابهم (خدمتگزار علوم خاندان نبوت و خواباننده مركب گدائى )) خود در كنار در خانه آنها) مى دانست ، و در فكر و عمل نيز چنين بود. يكى از وصاياى او اين بود كه : پس از مرگ ، جنازه ام را روبروى مرقد مطهّر بى بى فاطمه معصومه (سلام اللّه عليها) قرار داده و در اين حال ، يك سر عمامه ام را به ضريح مطهّر، و سر ديگر را به تابوت بسته ، به عنوان دخيل ، و در اين هنگام مصيبت وداع مولاى من حسين مظلوم با اهل بيت طاهرينش ‍ را بخوانند كه اين وصيت اجرا شد. 📚داستان دوستان، جلد پنجم، محمد محمدى اشتهاردى ✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‌💬منبر کوتاه🔖-سبک زندگی به طرح خدا و سلامت معنوی. 🎙-کم حجم ▶️موضوع:جوان،رسانه و وهابیت زدگی. 💬پرسش های ما از سلفی ها در مورد زیارت! 🔰حجة الاسلام محمد رضا ✾📚 @Dastan 📚✾
📌 تولد محمد اقبال لاهوری ✍️ محمد ۱۹ آبان ۱۲۵۶ش در شهر سیالْکوت ایالت پنجاب هند (پاکستان فعلی)، در محله کشمیری‌ها و در یک خانواده مسلمان به دنیا آمد.پدرش شیخ نورمحمد، اهل سلوک و آشنا با شعر و ادب عرفانی بود. اقبال پیرو اهل سنت بود. او اشعاری در مدح پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله امام علی و حضرت فاطمه علیهما السلام سروده است. اقبال در شعری در توصیف واقعه کربلا، امام حسین علیه السلام را فردی می‌داند که تا قیامت رهایی از استبداد را به ما آموخت و با تعبیر«رمز قرآن از حسین آموختیم» از او یاد می‌کند. 🔰وی زبان‌های فارسی و عربی را در زادگاه خود فراگرفت و با علوم اسلامی و معارف قرآنی آشنا شد. اقبال در دانشگاه لاهور در رشته زبان انگلیسی تحصیل کرد و هم‌زمان به مطالعه اصول علم اقتصاد و حقوق نیز اشتغال داشت. اقبال پایان‌نامه دکترای خود را با موضوع «رشد مابعد الطبیعه در ایران» در دانشگاه کمبریج انگلیس دفاع کرد. سپس در آلمان، درجه استادی فلسفه را دریافت کرد. در سال ۱۹۰۸م به هند برگشت و مشغول تدریس و وکالت شد. 🔶 اقبال به وحدت جهانی اسلام و پیوستن مسلمانان هند به جهان اسلام اعتقاد داشت. او در سال ۱۳۰۹ش ریاست حزب «مسلم لیک» را بر عهده گرفت و طرح تشکیل کشور اسلامی پاکستان را در جلسه حزب مطرح کرد. اقبال اشعار زیادی به زبان‌های فارسی و اردو سرود. برخی او را از بهترین شاعران معاصر زبان فارسی دانسته‌اند. از جمله آثار فارسی او مثنوی اسرار خودی، پیام مشرق و ارمغان حجاز است. وی در اول اردیبهشت ۱۳۱۷ش، درگذشت و در محل مسجد پادشاهی لاهور به خاک سپرده شد. ✾📚 @Dastan 📚✾