#داستان_آموزنده
🔆داستان سلطان خرمشاه هندى و جوان تاجر
در انوار نعمانيه آمده كه سيد مرحوم قضيه اى را نقل فرمود: كه مرد صالحى در درگاه سلطان خرمشاه هندى بود، و درآمد او در هر سال نزديك به چهارصد هزار تومان مى شد و او همه را در راه خدا انفاق مى كرد، اين عمل او را به سلطان رساندند.
او روزى مرد صالح را طلبيد و گفت : اى فلان ، انسان بايد قدر مال خود را بداند و ضايع نكند، من هم چنين شنيده ام كه تو قدر مال خودت را نمى دانى .
مرد صالح گفت : اى سلطان ! اما من فكر مى كنم ، كه از خواص تو كسى از من حريص تر نباشد و قدر مال خود را بيشتر از من نداند، براى اين كه من مى خواهم همه مال خود را با خود ببرم و چيزى باقى نگذارم ، ولى مردم مى خواهند كه اموال خود را بعد از خود براى ديگران بگذارند، حال آيا من بر مال خود حريص تر هستم يا آنان ؟
سلطان تصديق كرد و چيزى نگفت .
سيماى صدقه ، ص 79.
✾📚 @Dastan 📚✾
🔅 #پندانه
✍ هرچه بیشتر ببخشی ثروتمندتر میشوی
🔹بچه كه بودم گاهی با مادرم به عطاری میرفتم.
🔸بر دیوار عطاری دو تابلو نصب بود كه خيلی برايم جذاب و بامعنی بود و تاثیر زیادی در زندگیام داشت.
🔹در طول زمان خرید مادرم بارها آنها را نگاه میکردم و میخواندم.
🔸يكی نقاشی جالبی بود از دو مرد كه یکی مردی مفلوک و فقیر بود و زیر آن نوشته شده بود: «عاقبت نسيهفروش» و كنار او مردی چاق با گاوصندوقی پر از پول که زیر آن نوشته شده بود: «عاقبت نقدفروش».
🔹دومی تابلويی بود كه روی آن با خط خوش اين شعر نوشته شده بود:
▫️دانی كه چرا خدا تو را داده دو دست؟
▪️من معتقدم كه اندر آن سری هست
▫️يک دست به كار خويشتن پردازی
▪️با دست دگر ز دیگران گيری دست
✾📚 @Dastan 📚✾
14.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🖌 جلسات تفسیر رهبر معظم انقلاب
📍قسمت دهم
📚 عنوان: مبارزه بدون دعا و ذکر خدا روش پیغمبر نیست
📖 تفسیر سوره ممتحنه
🗓۱۳۶۱/۰۸/۰۷
#آیتالله_خامنهای
#تفسیر
#سوره_ممتحنه
✾📚 @Dastan 📚✾
6.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📣 چهار چیز گوش شنوا دارد...
🔸اگر بعد از نمازتان به آنها صلوات بفرستید، تمام عوالم ملک و ملکوت بر شما صلوات میفرستند.
🔸اما خوشا بحال کسانی که...
#الّلهُــمَّ_عَجِّــلْ_لِوَلِیِّکَــــ_الْفَــرَج
✾📚 @Dastan 📚✾
📌 شهادت دانشمند بزرگ، دکتر محسن فخریزاده
🔸دکتر محسن فخری زاده متولد ۱ اردیبهشت ۱۳۳۶ در شهر مقدس قم میباشد. تحصیلات دوره ابتدایی و متوسطه را در این شهر گذراند و پس از آن به صف مبارزین انقلاب ۵۷ پیوست. ایشان فارغ التحصیل مقطع کارشناسی ارشد، مهندسی هستهای دانشگاه صنعتی اصفهان و دکترای دانشگاه صنعتی امیرکبیر بودند.
🔸او سال ۷۶ عضو هیئت علمی دانشکده فیزیک دانشگاه امام حسین علیهالسلام و پس از آن رئیس پردیس دانشگاه صنعتی مالک اشتر شد و بعدها «سازمان پژوهش و نوآوری دفاعی» وزارت دفاع را تاسیس کرد. از میان عناوین مختلف علمی و ملی این شهید دانشمند، میتوان به دریافت نشان درجه یک نصر از سوی رهبر معظم انقلاب اشاره کرد.
🔹شهید فخری زاده به مدت ۲۰ سال در لیست ترور آمریکا و اسرائیل قرار داشت. او جزء ۵ ایرانی لیست ۵۰۰ نفره قدرتمندترین افراد جهان در نشریه فارن پالیسی بود. آمریکاییها وی را صندوقچه اسرار و اسرائیل او را پدر هستهای ایران نامگذاری کرده بودند.
🔸نقش شهید فخریزاده در جریان همهگیری کرونا و همکاری وزارت بهداشت با وزارت دفاع برای ساخت تجهیزات لازم از جمله کیت تشخیص بیماری و همچنین واکسن بر کسی پوشیده نیست.
🔹دانشمند برجسته ایرانی، پس از عمری مجاهدت در صحنههای علمی و دفاعی کشور، هفتم آذر ۱۳۹۹ در شهر آبسرد دماوند توسط عوامل موساد ترور، و به درجه رفیع شهادت نائل آمد. این شهید سرافراز در جوار امامزاده صالح تهران به خاک سپرده شد.
#تقویم_تاریخ
#آذر_۷
#محسن_فخری_زاده
✾📚 @Dastan 📚✾
حال خوبت را به هیچڪس گره نزن!
یاد بگیر،بدون نیاز به دیگران
شاد باشی، بخندی و امیدوارباشی!
باورڪن این مردم
حوصله ی خودشان راهم ندارند!
تو باید خودت دلیل شادی خودت باشی
✾📚 @Dastan 📚✾
#داستان_آموزنده
🔆جوان صالحى كه بعد از پدر انفاق مى كرد
گويند جوانى بود كه از پدرش مال نيكوئى به او ارث رسيد و آن را انفاق مى كرد، مادرش نزد دوست پدرش رفت و از فرزندش شكايت نمود و گفت : مى ترسم كه اين جوان فقير گردد.
دوست پدر به پسر گفت : اى فرزند! از اين اموال مقدارى هم براى خود نگاه دار.
جوان گفت : اى عمو، چه مى گوئى در حق كسى كه در كاروانسرايى وارد شود و عازم است ، كالاى خود را به شهر رساند و آن را تحويل دهد آيا بهتر است كه خودش ببرد يا اين كه كالا و متاع خود را به غلامان كه آنان ببرند و تحويل دهند، و آن هم نمى داند كه آيا تحويل خواهند داد يا خير؟
آن شخص دانست كه اين جوان در تمثيل خود صادق است لذا عمل او را تصديق كرد و امر به صدقات داد.
📚سيماى صدقه ، ص 80.
✾📚 @Dastan 📚✾
4_6046599635282165767.mp3
4.89M
💥داستان تکان دهنده دخترمسیحی
💗اگه دلت لرزید ، اگه گوشه چشمت تر شد💧
واسه همه مریضها وگرفتاران هم دعا کنید.
✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹
یه قـلــب عـاشـق
یه زنـدڪَی آروم
یه دنـیـا شـادی
یه دریـا خوشـبـختی
یه آسـموڹ آرزوی زیبا
همه تـقـدیم شـما
پنج شنبه پاییزیتون
زیبـا و در پنـاه خـدا
✾📚 @Dastan 📚✾
#داستان_آموزنده
💫زهرى تو را به خدا برگرد
((زهرى )) در شبى سرد و بارانى حضرت سجاد عليه السلام را كه مقدارى آرد به دوش داشت ملاقات كرد.
عرض كرد؟ اين چيست و به كجا مى رويد؟
فرمود: سفرى در پيش دارم و اين توشه اى است كه براى تنگناى مقصد با خود همراه مى برم .
عرض كرد: غلام من حاضر است ، اجازه بدهيد آن را براى شما به دوش كشد.
حضرت عليه السلام فرمود: آن چه مرا در راه مخوف مسافرت نجاتم داد خوشبختانه مرا به مقصد مى رساند، كبر نمى ورزم از تو خواهش مى كنم كه براى رضاى خدا دست از سر من برداشته و پى كار خود روى ...
چند روزى گذشت و زهرى خدمت آن بزرگوار شرفياب شد و عرض كرد: من از آن سفرى كه فرموديد اثرى نديدم .
فرمود: آرى آن طور است كه تو گمان كرده اى ! منظورم سفر مرگ بود و من خود را براى آن آماده مى سازم . آمادگى براى مرگ انسان را از كار زشت باز داشته و به بذل و بخشش در راه خدا وا مى دارد.
📚واعظ اجتماع ، ص 219
✾📚 @Dastan 📚✾
#داستان_آموزنده
🔆داستان عبدالرحمن اوزاعى
در كتاب روضة الانوار آمده است كه عبدالرحمن اوزاعى سيماى صدقه ، ص 64. و از خانه ام خارج شدم پس همسايه ام را ديدم كه مقابل درب ايستاده بود و ضمنا او هم مرد فقيرى بود كه چندين دختر داشت ، خطاب به من گفت :
فردا روز عيد است و من و فرزندانم در اين روز چيزى در بساط نداريم ، پس شما بر من لطفى كن و چيزى بده تا در اين روز صرف كنيم ، من به داخل خانه بازگشتم و اين مسئله رابه همسرم گفتم .
همسرم به من گفت : ما پنج درهم داريم ، نصفش را به او بده و بقيه اش را براى فردا نگهدار تا خودمان در روز عيد صرف كنيم .
من به همسرم گفتم : مى دانى كه همسايه ما فردى صالح و فقير است ، فقط از ما طلب كرده است پس ما هم بايد ايثار كنيم و همه پنج درهم را به او مى دهم . و خداوند به ما عوض خواهد داد. و اين كار را هم كردم و همه پنج درهم را به او دادم .
صبح كه شد مردى از دوستانم با هزار و پانصد دينار نزد من آمد و گفت : من اين پول را براى مسئله مهمى كنار گذاشته بودم ، ديشب در خواب ديدم كه كسى به من گفت اين پول را بردار و به نزد اوزاعى ببر كه او كارت را راه مى اندازد.
پس اوزاعى آن پول را گرفت و گفت : من علم پيدا كردم هر كسى درهمى را براى خدا عطا كند به همان نسبت هم خداوند به او عوض مى دهد.
سيماى صدقه ، ص 64.
✾📚 @Dastan 📚✾
🌷 #هر_روز_با_شهدا🌷
#شهیدی_که_نمیخواست_شهید_شود!
🌷وقتی خبر شهادت مرتضی را به من دادند، گفتم: مرتضی شهادت را نمیخواست. مرتضی میخواست خدمت کند. اما همیشه میگفت اگر خدا انتخابم کند من نه نمیگویم. این را همیشه میگفت. اولین باری که بعد از عروسی مجروح شد گلوله تکتیرانداز به شکمش خورده بود و چند انگشت پایینتر از ناف شکاف عمیقی ایجاد کرده بود. خوب به یاد دارم مرتضی گفت: آن لحظه که تیر خوردم و افتادم حس کردم شهید شدم، چشمهایم را بستم.
🌷گفتم: مرتضی آن لحظه نگفتی پس فاطمه چه میشود؟ گفت: چرا گفتم اما بعد گفتم خدایی که فاطمه را به من داده خودش مراقب فاطمه خواهد بود و شهادتین را گفتم. وقتی ناراحت میشدم میگفت: من برای شهادت نمیروم اما اگر خدا برای ما شهادت را بخواهد من که نمیگویم نه! تمام فکر و ذکرش خدمت بود. یک بار در حرم حضرت رقیه (س) بودیم که همرزمان و دوستانش آن شعر معروف «منم میخوام برم، برم سرم بره» را میخواندند و سینه میزدند، من ناراحت شدم و به مرتضی....
🌷و به مرتضی پیام دادم بیا بیرون. گفت: چه شده؟ گفتم: من نمیخواهم تو این شعر را بخوانی! گفت: نمیخواندم، ایستاده بودم کنار و داشتم میخندیدم. گفتم: میخندیدی؟! به چی؟ میگفت: به دوستان. گفتم من نمیخواهم سرم برود، من میخواهم بروم بیتالمقدس نماز بخوانم، من میخواهم بروم آمریکا کار دارم، میخواهم بروم عربستان بجنگم، من میخواهم انتقام بگیرم. من تا ریشه اینها را نسوزانم نمیروم. آرمانش بیتالمقدس بود و از بین بردن تکفیریها.
🌹خاطره ای به یاد فرمانده شهید مدافع حرم مرتضی حسینپور
#راوی: خانم فاطمه کاظمی همسر گرامی شهید
✾📚 @Dastan 📚✾