#داستان_آموزنده
🔆تازه مسلمان
دو همسايه كه يكى مسلمان و ديگرى نصرانى بود، گاهى با هم راجع به اسلام سخن مى گفتند. مسلمان كه مرد عابد و متدينى بود آن قدر از اسلام توصيف وتعريف كردكه همسايه نصرانيش به اسلام متمايل شد و قبول اسلام كرد.
شب فرا رسيد، هنگام سحر بود كه نصرانى تازه مسلمان ديد در خانه اش را مى كوبند، متحير و نگران پرسيد: كيستى ؟
از پشت در صدا بلند شد: من فلان شخصم و خودش را معرفى كرد، همان همسايه مسلمانش بود كه به دست او به اسلام تشرف حاصل كرده بود.
در اين وقت شب چكار دارى ؟
زود وضو بگير و جامه ات را بپوش كه برويم مسجد براى نماز!
تازه مسلمان براى اولين بار در عمر خويش وضو گرفت و به دنبال رفيق مسلمانش روانه مسجد شد. هنوز تا طلوع صبح خيلى باقى بود. موقع نافله شب بود، آن قدر نماز خواندند تا سپيده دميد و موقع نماز صبح رسيد. نماز صبح را خواندند و مشغول دعا و تعقيب بودند كه هوا كاملاً روشن شد. تازه مسلمان حركت كرد كه برود به منزلش ، رفيقش گفت : كجا مى روى ؟
مى خواهم برگردم به خانه ام ، فريضه صبح را كه خوانديم ديگر كارى نداريم .
مدت كمى صبر كن و تعقيب نماز را بخوان تا خورشيد طلوع كند.
بسيار خوب .
تازه مسلمان نشست و آن قدر ذكر خدا كرد تا خورشيد دميد. برخاست كه برود، رفيق مسلمانش قرآنى به او داد و گفت : فعلاً مشغول تلاوت قرآن باش تا خورشيد بالا بيايد و من توصيه مى كنم كه امروز نيت روزه كن ، نمى دانى روزه چقدر ثواب و فضيلت دارد؟
كم كم نزديك ظهر شد. گفت : صبر كن چيزى به ظهر نمانده ، نماز ظهر را در مسجد بخوان .
نماز ظهر خوانده شد. به او گفت : صبر كن طولى نمى كشد كه وقت فضيلت نماز عصر مى رسد، آن را هم در وقت فضيلتش بخوانيم !
بعد از خواندن نماز عصر گفت : چيزى از روز نمانده . او را نگاه داشت تا وقت نماز مغرب رسيد. تازه مسلمان بعد از نماز مغرب حركت كرد كه برود افطار كند. رفيق مسلمانش گفت : يك نماز بيشتر باقى نمانده و آن عشا است . صبر كن تا در حدود يك ساعت از شب گذشته ، وقت نماز عشا (وقت فضيلت ) رسيد و نماز عشاء هم خوانده شد. تازه مسلمان حركت كرد و رفت .
شب دوم هنگام سحر بود كه باز صداى در را شنيد كه مى كوبند، پرسيد: كيست ؟
من فلان شخص همسايه ات هستم ، زود وضو بگير و جامه ات را بپوش كه به اتفاق هم به مسجد برويم .
من همان ديشب كه از مجسد برگشتم ، از اين دين استعفا كردم . برو يك آدم بيكارترى از من پيدا كن كه كارى نداشته باشد و وقت خود را بتواند در مسجد بگذراند. من آدمى فقير و عيالمندم ، بايد به دنبال كار و كسب روزى بروم .
امام صادق بعد از اينكه اين حكايت را براى اصحاب و ياران خود نقل كرد، فرمود:
به اين ترتيب ، آن مرد عابد سختگير، بيچاره اى را كه وارد اسلام كرده بود خودش از اسلام بيرون كرد. بنابراين ، شما هميشه متوجه اين حقيقت باشيد كه بر مردم تنگ نگيريد، اندازه و طاقت و توانائى مردم را در نظر بگيريد تا مى توانيد كارى كنيد كه مردم متمايل به دين شوند و فرارى نشوند، آيا نمى دانيد كه روش سياست اموى بر سختگيرى و عنف و شدت است ، ولى راه و روش ما بر نرمى و مدارا و حسن معاشرت و به دست آوردن دلهاست .
📚وسائل ج 2، ص 494 (باب استحباب الرفق على المؤمنين ) حديث 3 و 9
✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔆خانواده با برکت
✾📚 @Dastan 📚✾
🌷 #هر_روز_با_شهدا🌷
#ما_را_هم_ببريد....🌷
🌷شیرینترین خاطرهام، جانبازیام بود در سال ١٣٧٠. میخواهم هدیهای باشد برای روز قیامتم. توی گروه تفحص بودم. میرفتیم برای پیدا کردن شهدای زمان جنگ. چون با مناطق آشنا بودم ١٣۵۰ شهید را با دست خودم درآوردم. یک روز رفتیم به قله ١٤۵۰، منطقهای مالِ والفجر چهار. آنجا حدود چهل شهید پیدا کردیم. براى تفحص، جای شهدا را از آزادهها میگرفتیم که بعد از جنگ کویت آزاد شده بودند. آنها میدانستند کجا شهید افتاده است. گفتند آنجا یک سنگر منهدم شده و شهید هست.
🌷با یکی از دوستان رفتیم که تمام نقاط عملیاتی را میشناخت. والفجر چهار، والفجر ده و نه. بیتالمقدس پنج و ماووت. همه عملیاتها و نقاطشان را خوب میشناخت. قبل از انقلاب هم عراق بود و خاک عراق را خوب میشناخت. باهم رفتیم و چهل شهید پیدا کردیم. ....آن شب خواب دیدم دو نفر قله سنگی را نشانم دادند و گفتند شهدا را که بردهاید ما دو نفر جا ماندهایم. ما را هم ببرید. بیدار شدم. صبح با بچهها رفتیم آن موقعیت را پیدا کردیم. آن کوه سنگی را پیدا کردیم و زیر سنگ ها پوتینی بیرون بود و دو شهید را آنجا پیدا کردیم.
🌷هر روز شهید پیدا میکردیم تا اینکه پایم رفت روی مین. شهدای ما جایی جا مانده بودند که عراق آنجا را از ما گرفته بود. و ما دیگر نمیتوانستیم حین جنگ بچهها را از آنجا خارج کنیم. بعضی ارتفاعات ده بار دست به دست میشد. بچههایی که شهید میشدند، عراقیها خاک میریختند رویشان و....
#راوى: ماموستا عبدالکریم فتاحى
✾📚 @Dastan 📚✾
📌 مروری بر حماسه نهم دی ماه
🔹نهم دی ۱۳۸۸، مردم ایران در واکنش به آشوبهای پس از انتخابات ۸۸ و هتک حرمتهای دینی و ملی، در یک راهپیمایی گسترده از نظام جمهوری اسلامی و ولایت فقیه حمایت کردند. این حماسه بهعنوان نماد بصیرت مردم در دفاع از ارزشهای انقلاب شناخته شد و محاسبات دشمنان داخلی و خارجی را برهم زد.
🔸زمینههای شکلگیری حماسه: ادعای تقلب در انتخابات توسط برخی نامزدها و حمایت دشمنان خارجی از اعتراضات. هتک حرمت عاشورا و ارزشهای دینی که احساسات مردم را جریحهدار کرد.
🔸دستاوردهای ۹ دی: تجدید بیعت مردم با نظام و ولایت فقیه، تقویت جایگاه ایران در عرصه بینالملل و ناکامی جریان فتنه، خروج مردم از تردید و تقویت وحدت ملی.
🔹۹ دی تجلی حمایت گسترده مردم از ارزشهای دینی و انقلابی بود، حتی کسانی که ممکن بود مشکلات اقتصادی یا اجتماعی داشته باشند، در این روز در دفاع از نظام و رهبری به میدان آمدند.
#تقویم_تاریخ
#دی_۹
#حماسه_نه_دی
✾📚 @Dastan 📚✾
14.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅شرح حدیث زندگی
📍قسمت چهارم
🔹شرح حدیث ابتدای درس خارج فقه مقام معظم رهبری (مدظله العالی)
موضوع: با ظالم سختگیری کن
🗓۱۳۹۶/۰۲/۲۴
#حدیث_زندگی
#کلام_معصوم
✾📚 @Dastan 📚✾
#_وفای_به_نذر
حاج میرزا خلیل تهرانی که از اطبای مشهور و دانشمندان عالی قدر شیعه است در زمان سید صاحب ریاض در کربلا به مداوای بیماران اشتغال داشت. او میگوید: هنگامی که ساکن کربلا بودم مادرم در تهران زندگی میکرد، شبی او را در خواب دیدم به من گفت: پسر جان من از دنیا رفته ام، جنازهام را پیش تو میآورند. کسی دماغم را شکست. چیزی نگذشت که نامه ی یکی از دوستانم به دستم رسید، در آن نامه نوشته بود: مادرت از دنیا رفت، جنازه اش را با جنازههای دیگر فرستادیم. وقتی جنازهها وارد شد مراجعه کردم، گفتند: ما خیال میکردیم شما ساکن نجف هستید جنازه ی مادرت را در رباط ذی الکفل گذاشتیم. پیوسته موضوع شکستن دماغ در نظرم بود. بالاخره جنازه ی مادرم را تحویل گرفتم، همین که کفن را باز کردم دیدم دماغش شکسته است، علتش را پرسیدم، گفتند: این جنازه بالای جنازههای دیگر بود اسبها میان رباط در هم آویختند و به جنازهها برخورد کردند و این جنازه از بالا به زیر افتاد، دیگر ما اطلاعی نداریم. پیکر مادرم را به ساحت مقدس حضرت ابوالفضل (ع) آوردم، آن جا عرض کردم: یا ابالفضل! مادرم نماز و روزه را خوب نمی توانست انجام دهد، اکنون به شما پناه آورده ام، به فریادش برس، من با شما عهد میبندم پنجاه سال نماز و روزه برایش بخرم، پس از آن مادرم را دفن کردم. مدتی گذشت، شبی در خواب دیدم ازدحام و داد و فریاد زیادی بر پا است، خارج شدم دیدم مادرم را به درختی بسته اند و او را با شلاق میزنند، گفتم: چه کرده که او را میزنید؟ گفتند: حضرت ابوالفضل به ما دستور داده او را بزنیم تا مبلغی را که تعهد کرده بپردازد. داخل منزل شدم و مبلغی را که میخواستند آوردم، مادرم را رها کردند. او را به منزل آورده، به خدمتش مشغول شدم، وقتی از خواب بیدار شدم، حساب کردم مبلغی که در خواب از من گرفته بودند کاملا مطابق بود با پنجاه سال نماز و روزه، آن مبلغ را برداشتم نزد سید صاحب ریاض آوردم و تقاضا کردم از طرف مادرم پنجاه سال نماز و روزه بگیرند.
📙پند تاریخ۳۰/۲ ؛ به نقل از: دار السلام ۲/ ۲۴۵.
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
✾📚 @Dastan 📚✾
هدایت شده از زنجان خبرلَری
🚨گروهک تروریستی انصار الفرقان مسولیت حمله تروریستی علیه رییس اطلاعات فراجا بندر لنگه رو برعهده گرفت.
🌐زنجان خبرلَری
zanjaan_news
📌درگذشت فقیه جلیل آیت الله میرزا ابوالحسن مشکینی
🔸میرزا ابوالحسن مشکینی معروف به اردبیلی نجفی، در سال ۱۳۰۵ق در یکی از روستاهای مشکینشهر از توابع اردبیل به دنیا آمد.
🔹میرزا ابوالحسن مشکینی فقیه و اصولی اهل اردبیل و از عالمان شیعه قرن چهاردهم قمری است. وی تحصیلات خود را از اردبیل آغاز کرد و سپس به نجف و بعد از آن به کربلا هجرت نمود و در مجلس درس آخوند خراسانی و محمدتقی شیرازی حضور یافت. پس از مدتی به نجف بازگشت و تدریس فقه و اصول را آغاز کرد و افرادی چون سید شهابالدین مرعشی نجفی از جمله شاگردان وی بودند.
🔸 سید هادی خسروشاهی نقل کرده که اهالی مشکینشهر و اردبیل از میرزا ابوالحسن مشکینی رساله خواسته بودند، اما وی از این کار خودداری کرده و مرجع علی الاطلاق را سید ابوالحسن اصفهانی معرفی کرده و از مردم خواست که از وی تقلید کنند.
🔹 کتاب حاشیه بر کفایه از مشهورترین کتابهای میرزا ابوالحسن مشکینی است.همچنین حاشیه بر عروة الوثقی، کتاب الطهارة، کتاب الصلاة، کتاب الزکاة از دیگر دارای تألیفات اوست.
🔸 آقابزرگ تهرانی در کتاب نقباءالبشر، زمان فوت میرزا را ۲۷ جمادیالثانی ذکر کرده است. وی در کاظمین درگذشت و بدنش پس از انتقال به نجف، در صحن حرم امام علی علیهالسلام دفن شد.
#تقویم_تاریخ
#جمادی_الثانی_۲۷
#میرزا_ابوالحسن_مشکینی
✾📚 @Dastan 📚✾
📌 معرفی شاپور بختيار به عنوان نخست وزير پهلوی
🔸شاه پس از تعيين ارتشبد ازهاری به رياست دولت نظامی، به اشتباهات خويش اعتراف نمود كه اين امر به تزلزل كابينه انجامید. در آن تاريخ برای شاه مسلَّم بود كه دوران پادشاهی او پايان يافته و خيلی زود بايد خاک ايران را ترک كند. تنها انگيزه شاه اين بود كه حكومت را به دست ديگری بسپارد و خود از ايران خارج شود.
🔹از اين رو از همان روزهای نخستين حكومت ازهاری، يك دسته از نظاميان برای كنترل اوضاع بر سركار آمدند. در دوران رياست ازهاری بر دولت، تظاهرات وسيع مردمی به ويژه در تاسوعا و عاشورای ۱۳۵۷، مشروعيت رژيم پهلوی را زير سؤال برد و ازهاری برای آرام كردن مردم، به بازداشت ظاهری دولتمردان سابق دست زد. اما، اين عوام فريبی ها نيز راه به جايی نبرد.
🔸در پی ناكامی دولت ازهاری در سركوب قيام مردم، شاه ناچار شد شاپور بختيار را در ۹ دی ۵۷ به نخست وزيری برگزيند. شاه و اربابانش در آمريكا، اميدوار بودند بختيار بتواند با شعارهای ملی گرايانه و سياستهای به ظاهر اصلاح طلبانه، مردم ايران را از ادامه انقلاب باز دارد.
🔹اما مردم ايران كه از نيرنگ آنها آگاه بودند، به مخالفت با بختيار پرداختند. امام نيز در اعلاميهای كه از پاريس منتشر نمودند، دولت بختيار را فاقد مشروعيت اعلام كرده و مردم را به مقابله با آن فراخواندند. بختيار تا پيروزی انقلاب ۳۷ روز در اين مقام باقی ماند ولی با برچيده شدن نظام طاغوت، از كشور گريخت.
#تقویم_تاریخ
#دی_۹
#شاپور_بختیار
✾📚 @Dastan 📚✾
درویشی را دیدم شتابان مى دوید گفتم درویش ،کجا؟
گفت مراسم عزا ، گفتم مگه کی مرده؟
آهی کشید و گفت :
"معرفت" و "وفا"
هر کس به طریقی بالا می آید !
یکی پایش را بر سر دیگری می گذارد
یکی دستش را در جیب دیگری .
دیگری دستش را بر زانوی خود میگذارد
یکی هم پایش را بر روی تمام احساسات یا وجدانش
در آخر کسی در جای خود نمی ماند
همه بالا می روند
مهم این است وقتی به آن بالا رسیدیم
دریابیم چهچیزی به دست آوردیم،
روی چه چیزی پا گذاشته ایم و چه چیز
را به چه قیمت از دست دادیم
✾📚 @Dastan 📚✾
زندگى دايره ايست از
شادى ، غم ، روزهاى سخت و روزهاى خوب.
اگه الان تو روزهاى سختت هستى،
ايمان داشته باش كه روزهاى خوبت تو راه هستن !
✾📚 @Dastan 📚✾
☘🔅☘🔅☘🔅☘🔆☘
🔴 حضرت امام علی علیه السلام میفرمایند
در شگفتم از كسى كه در وجود خداوند شك مىكند ، در حالى كه آفرینش خداوند را مىبيند. در شگفتم از بخيل به سوى فقرى مى شتابد كه از آن مى گريزد ، و سرمايه اى را از دست مى دهد كه براى آن تلاش مى كند.
در دنيا چون تهيدستان زندگى مى كند، امّا در آخرت چون سرمايه داران محاكمه مى شود.
و در شگفتم از متكبّرى كه ديروز نطفه اى بى ارزش ، و فردا مردارى گنديده خواهد بود. و در شگفتم از آن كس كه آفرينش پديده ها را مي نگرد ، و در وجود خدا ترديد دارد.
و در شگفتم از آن كس كه مردگان را مى بيند ، و مرگ را از ياد برده است. و در شگفتم از آن كس كه پيدايش دوباره را انكار مى كند ، در حالى كه پيدايش آغازين را مى نگرد.
و در شگفتم از آن كس كه خانه نابود شدنى را آباد مى كند ، امّا جايگاه هميشگى را از ياد برده است .
📚 نهج البلاغة ، حکمت ۱۲۶
✾📚 @Dastan 📚✾
❤️ پاره دوز روشن ضمیر
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرحیم
آخوند ملا علی همدانی فرمود: آیت اللَّه العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری قدس سره هیچ وقت از پارچه خارجی و گران قیمت استفاده نمی کرد، بعضی از آقایان به ایشان عرض کردند: اگر برای خودتان از پارچه های وطنی استفاده می کنید حداقل برای فرزندان و آقازاده ها که جوانند و لباس خوب را دوست دارند پارچه خارجی و نسبتاً گران قیمت بخرید، مرحوم حاج شیخ اول چیزی نفرمود تا اینکه این پیشنهاد تکرار شد آن وقت فرمود: گوش بدهید داستانی را برای شما نقل کنم:
یک وقتی من به عتبات مشرف شدم و در کربلا مدت اقامتم طول کشید چند نفر از آقایان طلاب از من خواستند که درسی بگویم من درس لمعه را برای آنها شروع کردم، در کنار آن مسجدی که من درس می گفتم پاره دوزی بود که هر روز در پای درس به موقع حاضر می شد و خوب گوش می داد یک روز من وقتی او را در پای درس دیدم پیش خود فکر می کردم که این پاره دوز چرا وقت خود را ضایع می کند او که چیزی از این درس نمی فهمد برای چه در درس شرکت می کند.
فردای آن روز که برای درس آمد و من شروع کردم به گفتن درس، دیدم این پاره دوز اشکال کرد من پاسخ دادم، دوباره اشکال کرد و ایرادهای درست می گرفت و من جواب می دادم، معلوم شد که پاره دوز عادی نیست بلکه عالمی برجسته و ملا است من از او خوشم آمد و خواهش کردم که یک روز نهار مهمان ما باشد، گفت: قبول می کنم ولی به این شرط که در این مهمانی چیزی بر غذای هر روز خود اضافه نکنید.
من نیز قبول کردم، قرار شد روز جمعه نهار تشریف بیاورند و ما معمولًا نان با پیاز می خوردیم، اتفاقاً روز جمعه فراموش کردم که ایشان تشریف می آورند، برای نهار همان نان و پیاز را داشتیم ناگهان ایشان تشریف آوردند و من خجالت کشیدم که نان و پیاز بیاورم، مقداری پول امانت پیشم بود که قرار بود به ایران آورده و به کسی رد کنم و صاحبش اجازه تصرف داده بود، از آن پول بردم و دو سیخ کباب خریده در میان سفره نهادم و هر چه تعارف کردم آن مرد دست به کباب نزد و تنها با نان و پیاز نهار خورد و گفت: مگر من با شما شرطی نکردم چیزی بر نهار هر روز اضافه نکنی چرا از پول امانت بردی کباب خریدی؟
این را گفت و رفت و من تعجب کردم که این مرد از کجا فهمید که من با پول امانت کباب را خریده ام. فردا که برای درس آمدم خواستم اول به در دکان او رفته از او عذرخواهی کنم هرچه در اطراف مسجد نگاه کردم نه دکانی بود و نه پاره دوز، و هرچه پرسیدم چنین کسی در چنین دکانی اینجا بود گفتند: چنین کسی را ما نمی شناسیم و دیگر او را ندیدم، معلوم شد که ما مراقب داریم که کارها و مخارج ما را زیر نظر دارن.
📚منبع : پاک نیا، عبدالکریم؛ خاطرات ماندگار از خوبان روزگار، ص: 95
✾📚 @Dastan 📚✾
وجـدان
تنها دوست واقعی انسان...
وجـدانت را دوست بشمار
به حرفش گوش کن
و یک روز ...
اگر میان عقل و وجدانت ماندی
وجـدانت را انتخاب کـن
چون عقلت از توانایی هایت
محافظت میکند
ولی وجدانت از انسانیتت...
✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😭داستان مادر شهیدی که به عنایت فرزندان شهیدش دوباره زنده شد!
✾📚 @Dastan 📚✾
هدایت شده از طریق المهدی
📣 اطلاعیه 🏳| طریقالمهدی 🚩
┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈
همزمان با ایاماللهِ دهه بصیرت و ولایت و در آستانه سالروز شهادت حاج قاسم سلیمانی و ورود به ماه پر برکت رجب، طریق المهدی میزبانِ منتظِران ولایتمدار و عاشق ترین مردم عالَم به مکتب اهلبیت علیهمالسلام، امام راحل و رهبر معظّم انقلاب، شهیدان قهرمان و سلحشوران جبهه مقاومت است.
💠 وَ ذَكِّرْهُمْ بِأَيَّامِ اللَّهِ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِكُلِّ صَبَّارٍ شَكُور.
⚜همانا در اين (يادآورى) براى كسانى كه صبر و مقاومت و سپاس فراوان داشته باشند، نشانههايى از قدرت الهى است.
💚مقام معظم رهبری:
«ایّامالله، روزهای جلوهی ویژهی خدای متعال است؛ گاهی نیّت مردم، همّت مردم، ارادهی مردم، یک چنین روزی را میآفریند.»
📌در سراسر مسیر خادمین عزیز در مواکب آماده جمعآوری کمکهای نقدی شما مردم صالح و مومن، برای جنگزدگان فلسطین، لبنان و سوریه هستند.
🗓 سه شنبه:۱۱ دی ۱۴۰۳
⏱ آغاز پیاده روی: ساعت ۱۵
🚏مکان: بلوارپیامبراعظم شهرمقدسقم
( از عمود ۱۲ تا مسجد مقدس جمکران )
🤝مشارکت در هزینه های برنامه طریق المهدی شامل هزینه های آب، فضاسازی، سیستم صوت و ... تمام مسیر:👈
💳|
5892 1070 4515 1308روی شماره بزنید کپی میشود. 🇵🇸🇮🇷🇱🇧تا جان در بدن داریم؛ هستیم بر آن عهد که بستیم✊ #امام_زمان #فلسطین #حاج_قاسم #لبنان ✨طراح: برادر جمال فلاح 👈 قرار عاشقان بقیة الله الاعظم، سهشنبه ها عصر، بلوار پیامبراعظم قم @tariq_almahdi
هدایت شده از مجمع جهانی قادمون
📌 نامه تاریخی امام خمینی (ره) به میخائیل گورباچف، رهبر شوروی سابق
🔸 میخائیل گورباچف، آخرین رهبر اتحاد جماهیر شوروی، از سال ۱۳۶۶ تا ۱۳۷۰ رئیس دولت اتحاد جماهیر شوروی بود. در دوران او، اتفاقات مهمی مانند شکست ارتش سرخ در افغانستان، حادثه چرنوبیل و فروپاشی دیوار برلین رخ داد.
🔹 نامه تاریخی امام خمینی (ره) توسط هیأتی منتخب شامل آیتالله جوادی آملی، محمدجواد لاریجانی و خانم مرضیه حدیدهچی دباغ، به همراه سفیر جمهوری اسلامی ایران در مسکو، به گورباچف تحویل شد. این نامه که با خط امام نوشته شده بود، پس از قرائت برای گورباچف، همراه با ترجمه انگلیسی، در تاریخ ۱۱ دیماه ۱۳۶۷ به او تحویل داده شد.
🔸 امام خمینی در شرایطی در این نامه از صدای شکستهشدن استخوانهای مارکسیسم سخن گفتند که اتحاد جماهیر شوروی همچنان یکی از قدرتهای برتر جهان بود. در آن زمان، جنگ سرد پایان نیافته بود، دیوار برلین همچنان بهعنوان نماد جدایی شرق و غرب پابرجا بود، و حاکمیت کمونیسم بر قانون اساسی شوروی و زندگی مردم جمهوریهای این کشور برقرار بود.
🔹 هدف امام خمینی از ارسال این نامه، دعوت رهبر شوروی به توحید و رهایی از قید مادیگرایی بود. از دیگر اهداف ایشان میتوان به افزایش تأثیر ایران در روابط منطقهای، بهویژه با شوروی، و حمایت از مسلمانان روسیه اشاره کرد.
🔸 امام خمینی با تأکید بر نقش مذهب در پیروزی بر امپریالیسم و قدرت آن، به گورباچف اعلام کرد که ایران میتواند خلأ اعتقادی کشور شوروی را برطرف کند. ایشان در پایان بر حُسن همجواری و روابط متقابل ایران و شوروی تأکید کرد.
#دی_۱۱
#نامه_امام
#گورباچف
✾📚 @Dastan 📚✾
📌 تأسيس مجمع جهانی اهل بيت(ع) به دستور مقام معظم رهبری
🔸 مجمع جهانی اهلبیت(ع) با هدف تجمّع شیعه، ایجاد رابطه بین جهان تشیع، رونق بخشیدن به حوزههای علمیه شیعه، حل مشکلات شیعیان با سایر فِرَق اسلامی، و استفاده از امکانات حقیقی و حقوقی اهل تشیع تأسیس شد.
🔹 شکلگیری این مجمع پس از حکم حضرت آیتالله خامنهای، رهبر معظم انقلاب اسلامی، در چهارم دیماه همان سال، با هدف آشنا نمودن شیعیان سراسر جهان با مبانی انقلابی و تفکر حاکم بر نظام اسلامی ایران انجام گرفت.
🔸پیش از تأسیس این مجمع در ۱۰ دیماه ۱۳۶۹ ، ۳۰۰ نفر از عالمان مسلمان، بهویژه پیروان اهلبیت(ع)، در اجلاسی در تهران شرکت کردند و سپس از رهبر جمهوری اسلامی ایران اجازه و موافقت تشکیل مجمع جهانی اهلبیت را دریافت نمودند. دبیرکل این مجمع، که عالیترین مسئول آن است، توسط رهبر جمهوری اسلامی ایران انتخاب میشود.
🔹 برخی از اهداف اعلامشده مجمع عبارتاند از:
▫️ «دفاع از کیان اسلام و حریم پیامبر، قرآن و اهلبیت(ع)»
▫️ «تعمیق و تقویت وحدت در بین امت اسلام، بهویژه میان پیروان اهلبیت(ع)»
▫️ «حمایت و پشتیبانی از حقوق مسلمانان جهان و جایگاه پیروان اهلبیت(ع)»
▫️ «توسعه زیرساختهای مادی و معنوی پیروان اهلبیت(ع) در سراسر جهان»
▫️ «خارج کردن پیروان اهلبیت(ع) از مظلومیت رسانهای و محرومیتهای علمی و اقتصادی»
#تقویم_تاریخ
#دی_۱۰
#مجمع_جهانی_اهل_بیت
✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖌 جلسات تفسیر رهبر معظم انقلاب
📍قسمت چهارم
📚 عنوان: ضعف فکری و عقلی، علت اصلی اختلاف درونی منافقان
📖 تفسیر سوره حشر
#آیتالله_خامنهای
#تفسیر
#سوره_حشر
✾📚 @Dastan 📚✾
روزی شاگردی از استاد خود پرسید:
سم چیست؟
استاد به زیبایی پاسخ داد:
هرآنچه که بیش از نیاز و ضرورت ما
باشد، سم است!
مانند: قدرت، ثروت، ایگو، بلند پروازی، عشق، نفرت و یا هر چیز دیگری.
شاگرد بار دیگر پرسید:
استاد، حسادت چیست؟
استاد ادامه داد:
عدم پذیرش داشتهها و موقعیتهای خوب در دیگران.
و اگر ما آن خوبیها در دیگران را
بپذیریم، به الهام و انگیزه تبدیل
خواهد شد...
شاگرد: خشم چیست؟
استاد: رد و عدم قبول چیزهایی که
فراتر از کنترل و توانایی ما است...
اگر ما آن را پذیرا باشیم، این ویژگی
به صبر و شکیبایی بدل خواهد شد..
شاگرد: نفرت چیست؟
استاد: عدم پذیرش شخص به همان صورتی که هست.
و اگر ما شخص را بدون قید و شرط
پذیرا باشیم، این نفرت به عشق تبدیل خواهد شد!
✾📚 @Dastan 📚✾
📌 درگذشت میرزا محمد بن سلیمان تنکابنی
🔹 محمد بن سلیمان تنکابنی از عالمان شیعه قرن سیزدهم و چهاردهم قمری است که در حدودسالهای ۱۲۳۰ قمری به دنیا آمد. خاندان او از علما بودند. شاید اشتهار او به "تنکابنی" حاکی از محل تولدش باشد.
🔸 وی کودکی و نوجوانی را در تنکابن سپری کرد و ادبیات عربی و منطق را نزد پدر و دو دایی خود فراگرفت. سپس برای ادامه تحصیل به عراق رفت و فقه، اصول و رجال را عمدتاً نزد اساتید مشهور نجف آموخت. او همچنین در درس استادانی چون صاحب جواهرالکلام، سید محمدباقر شفتی و ... حاضر شد و از این اساتید اجازه روایت گرفت.
🔹 تنکابنی در زمینههای علمی متعددی چون ادبیات عربی، شعر، اصول فقه، فقه، درایه، تفسیر، کلام و فلسفه آثاری شامل تألیف، شرح، حاشیه و ترجمه دارد. به گفته خود او، تعداد آثارش به بیش از ۱۷۱ اثر میرسد.
🔸 مشهورترین اثر تنکابنی کتاب "قصص العلماء" است. این کتاب به زبان فارسی نگاشته شده و زندگینامه ۱۵۳ تن از علمای شیعه را دربر دارد. بیشتر این علما از مشایخ اجازه و اصحاب تألیف قرن ۳ تا ۱۳ قمری هستند و اکثرا به دوره صفویه و پس از آن تعلق دارند. آیت الله تنکابنی در ۲۸ جمادیالثانی ۱۳۰۲ درگذشت و در تنکابن به خاک سپرده شد.
#تقویم_تاریخ
#جمادی_الثانی_۲۸
#تنکابنی
✾📚 @Dastan 📚✾
📌 شهادت میرزا علی آقا تبریزی (ثقهالاسلام)، مجاهد شهید مشروطه
🔹 میرزا علی آقا تبریزی، معروف به ثقهالاسلام، در سال ۱۲۳۹ شمسی در تبریز به دنیا آمد. او در ۲۳ سالگی راهی عتبات عالیات شد و در محضر علمای بزرگ به مقام اجتهاد رسید. وی پس از ۸ سال، به تبریز بازگشت و در هدایت مردم کوشید.
🔸 در دوران استقرار نظام مشروطه، روسیه که حامی استبداد بود، به بهانه استخدام مورگان شوستر آمریکایی توسط مجلس شورای ملی، نیروهای خود را به مناطق شمالی و غربی ایران اعزام کرد و بخشی از این مناطق را اشغال نمود. با ورود سپاهیان روس به تبریز، بسیاری از مردم قتلعام شدند و ثقهالاسلام تلاش کرد از طریق گفتگو مانع کشتار شود.
🔹 در نهایت، نیروهای روس ثقهالاسلام تبریزی را در روز نهم دی ۱۲۹۰ شمسی دستگیر کردند و از او خواستند برای حفظ جان خود، مجاهدان تبریزی را آغازگر جنگ معرفی کند. اما او این درخواست را قاطعانه رد کرد.
🔸 سرانجام، قوای روسیه پس از اهانت به ثقهالاسلام، او را در روز دهم دی ۱۲۹۰ شمسی به دار آویختند و به شهادت رساندند. وی مردی فاضل، بردبار و در عین حال شجاع و بیباک بود. از آثار برجسته این مجاهد انقلابی میتوان به "مِرآهُ الکُتُب" و "مقتل سیدالشهداء" اشاره کرد.
#تقویم_تاریخ
#دی_۱۰
#ثقه_الاسلام
✾📚 @Dastan 📚✾
امام خمينى و اهمّيت نماز
از قول فرزند امام نقل شده است :
روز اولى كه شاه رفت ، ما در نوفل لوشاتو بوديم .
نزديك به سيصد الى چهارصد خبرنگار اطراف منزل امام جمع شده بودند. تختى گذاشتند و امام روى آن ايستادند.تمام دوربينها كار مى كرد. قرار بود هر چند نفر خبرنگار يك سؤ ال بكنند. دو سه سؤ ال از امام شد كه صداى اذان ظهر شنيده شد. بلافاصله امام محل را ترك كردند و فرمودند: وقت فضيلت نماز ظهر مى گذرد. تمام حاضرين از اين كه امام صحنه را ترك كردند، متعجّب شدند. كسى از امام خواهش كرد چند دقيقه اى صبر كنيد تا حداقل چهار پنج سؤ ال ديگر بشود. امام با عصبانيّت فرمودند: به هيچ وجه نمى شود. و رفتند.
سيماى فرزانگان ، ص 159.
✾📚 @Dastan 📚✾
#داستان_آموزنده
🔆کارد پیشکش
سيد مرتضى موسوى نواده سيد محمد (صاحب مدارك ) عليه الرحمه فرمود: استاد تقى اصفهانى كاردگر گفت :
من كارد بسيار خوبى براى آشپزخانه حضرت رضا (علیه السلام ) ساختم آنگاه بقصد زيارت آن بزرگوار از اصفهان حركت كردم و آن كارد را بعنوان پيشكش بآستان قدس رضوى با خود برداشتم و براه افتادم . وقتى نزديك كاشان رسيدم در كاروانسرائى (مسافرخانه ) كه در آنجا بود در يكى از اطاقها منزل كردم .
در آنجا شخصى را ديدم مريض است و روى بستر با يك حال ناتوانى افتاده من دلم بحال او سوخت و نزديك رفتم و از احوال او جويا شدم . گفت من از اهل بلخم (افغانستان فعلى ) ولى بر طريقه و مذهب ايشان نيستم و اراده رفتن بخراسان دارم و حال در اينجا بيمار شده ام و بجهت بى پرستارى ناخوشى من طول كشيده است .
استاد تقى مى گويد: وقتى اين حرف را زد كه من خيال زيارت امام رضا (ع ) را دارم با خود گفتم خدمت زوّار امام رضا (ع ) يكى از عبادت هاست . خوب است كه من از او پرستارى كنم بلكه بهبودى يابد.
لذا يك هفته توقف كردم و مشغول پرستارى او بودم تابحال آمد و قوى پيدا كرد و من غافل از اين بودم كه آن ملعون گرگى است كه خود را در لباس ميش درآورده و مارى در آستين .
شبى در همان كاروانسرا خوابيده بودم آن ملعون فرصت را غنيمت شمرده بود و بقصد كشتن من دست و پاى مرا محكم بسته بود. وقتى كه خواست مرا بكشد يكمرتبه از خواب بيدار شدم .
ديدم آن خبيث كارد خودم را كه براى حضرت رضا (ع ) ساخته بودم در دست گرفته و اراده قتل مرا دارد و گفت من از زيادى خوبى تو، بتنگ آمدم و اينك من تو را با همين كارد خودت مى كشم و راحت مى شوى .
آن كارد بقدرى تيز و تند بود كه عكسش را اگر در آب مى انداختى نهنگان دريا ريزريز مى شدند و طورى آن را درست كرده بودم كه با يك اشاره كارد از غلاف بيرون مى آمد.
من در آنحال بيچارگى و اضطرار و پريشانى بمضمون (امن يجيب المضطر اذا دعاه ) توجه بحضرت رضا (ع ) كرده و متوسل بآنحضرت شدم و و متحير بودم كه ناگاه ديدم آن كارد بمانند زبان اژدها در كام چسبيده و از نيام بيرون نمى آيد. پس آن بدبخت كارد را بزير سينه خود گذاشت و با زور و قوت تمام مى كشيد كه كارد از غلاف بيرون شود كه ناگهان كارد الماسى از غلاف درآمد و بر سينه نحس آن ملعون خورد كه فورا تمام امعاء و احشامش فرو ريخت و جان بمالك دوزخ سپرد.
منكه از كشته شدن نجات يافتم خداى را شكر كردم لكن با دست و پاى بسته افتاده بودم . كه ناگاه مردى شمع بدست وارد شد و چون مرا دست و پاى بسته و آن شخص را كشته ديد ترسيد.
گفتم مترس كه امشب در اينجا معجزه اى روى داده آن شخص تا صداى مرا شنيد و از صدا مرا شناخت پيش آمد و مرا ديد و او را شناختم كه يكى از همسايگان است و او نيز مثل من قصد زيارت حضرت رضا (ع ) را دارد. پس قضيه را باو گفتم و او دست و پاى مرا باز كرد و بدن نحس آن ملعون را بيرون انداخت براى خوردن سگها.
سپس با همان مرد باعتقاد راسخ حركت كرديم و به مشهد مشرف شديم و آن كارد را بآستان مقدس رضوى تقديم نموديم .
📚دارالسلام محدث نورى
✾📚 @Dastan 📚✾
#پند
🌾🕊🌾🕊🌾🕊🌾🕊
عارفی در هنگام مرگ
وصـیت کرد:
«بسم االله الرحمن الرحیم» را
بر کفن او بنویسـند.
پرسیدند:
این کار چه سودي دارد؟
گفت:
چون قیامت برپـا شـود
و همه مردم از قـبر برخیزنـد،
گـویم:
پروردگـارا!
براي مـا کتـابی فرسـتادي
و درعنـوان
و آغـاز آن را
«بسم االله الرحمن الرحیم»
ثبت کردي.
امروز
با عنوان کتاب خود با ما رفتار کن.
🕊🌾🕊🌾🕊🌾🕊
✾📚 @Dastan 📚✾