فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
■ آموزش #عروسک_جورابی 😍😍
خودت بساز✂️
لذت ببر😃
🌹بـا فروارد کردن داســــتانهای کــانــال از ما #حمایت کنـیـد😘🙏
#کانال_داستان 👇🌷
http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تو اوقات بیکاری اوریگامی های زیبا درست کنید🎥🔝
🌹بـا فروارد کردن داســــتانهای کــانــال از ما #حمایت کنـیـد😘🙏
#کانال_داستان 👇🌷
http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662
چطوری لکه زنگ زدگی رو از روی لباس پاک کنیم؟ 🤔
یک تکه از لیمو ترش را بریده و اغشته به نمک کنید سپس روی لکه بمالید و اجازه دهید لیمو نمکی 4 ساعت روی لکه بماند سپس بشوئید
🌹بـا فروارد کردن داســــتانهای کــانــال از ما #حمایت کنـیـد😘🙏
#کانال_داستان 👇🌷
http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662
🎀 #ترفندجرمگیری_لکه_زدائی
مخلوطی از سرکه و جوش شیرین برای پاک کردن سوختگی و جرم کف ماهیتابه و قابلمه استیل معجزه می کنه
🌹بـا فروارد کردن داســــتانهای کــانــال از ما #حمایت کنـیـد😘🙏
#کانال_داستان 👇🌷
http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662
🔔 #تربیت_کودک
📚 چند هزار صفحه کتاب تربیتی رو تو یه جمله ميشه خلاصه كرد.👌🏻
فرزندتون، اونی نمیشه که دوست دارید،
اونی میشه که هستید❗️
✅ پس خودتونو بسازید...
🌹بـا فروارد کردن داســــتانهای کــانــال از ما #حمایت کنـیـد😘🙏
#کانال_داستان 👇🌷
http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662
دختر و پسری با مخالفت های فراوان خانواده هر دو طرف با هم ازدواج کردند... در اولین صبح عروسی بخاطر سختی های زیادی که کشیده بودند، زن و شوهر توافق کردند که در را بر روی هیچکس باز نکنند!
ابتدا پدر و مادر پسر آمدند، زن و شوهر نگاهی به همدیگر انداختند اما چون از قبل توافق کرده بودند، هیچکدام در را باز نکردند...!
ساعتی بعد پدر و مادر دختر آمدند، زن و شوهر نگاهی به همدیگر انداختند؛ اشک در چشمان زن جمع شده بود و در این حال گفت نمی توانم ببینم که پدر و مادرم پشت در باشند و در را رویشان باز نکنم
شوهر چیزی نگفت، و در را باز کرد و آنها آمدند سال ها گذشت خداوند به آنها چهار پسر داد؛ پنجمین فرزندشان دختر بود! برای تولد این فرزند پدر بسیار شادی کرد و چند گوسفند را سر برید و میهمانی مفصلی داد...
مردم متعجبانه از او پرسیدند علت این همه شادی و میهمانی دادن چیست؟
مرد بسادگی جواب داد چون این همان کسی است که، در را به رویم باز می کند!
🌹بـا فروارد کردن داســــتانهای کــانــال از ما #حمایت کنـیـد😘🙏
#کانال_داستان 👇🌷
http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662
عروس قشنگم:
من نه ماه بار فرزندى را در دل كشيدم تا به دنيا امد،
شبهاى بسيارى تا صبح بالاى سرش بيدار بودم تا او اسوده بخوابد،
وقتى زمين خورد و گريه كرد من اولين كسى بودم كه اشكهاش رو پاك كردم،
وقتى اولين بار مدرسه رفت اين من بودم كه پاى رفتن به خانه را بدون او نداشتم و تمام روز پشت در مدرسه برايش صبر كردم،
وقتى اولين دعوا رو تو مدرسه كرد اين من بودم كه پشت اش وايسادم،
وقتى لباس نو مى خواست من تنها دارايى ام رو براى اون خرج مى مردم،
وقتى گوشى نو واخرين مدل خواست من براش تهيه كردم،
عروس گلم؛
وقتى امتحان داشت من تشويق اش كردم كه ادامه بده وتلاش كنه براى ايندهاش،
وقتى به سن بلوغ رسيد و پرخاشگرى هاش شروع شد ، اين من بودم كه تحمل كردم و چه شبها كه تا صبع گريه نكردم واز خدا كمك نخواستم،
عروس نازنينم؛
وقتى براى اولين بار عاشق شد اين من بودم كه بهش كمك كرد تا عشق رو از هوس جوانى تشخيص بده،
عروس جوان من؛
وقتى اولين بار خواست پشت ماشين بشينه و نشون بده بزرگ شده اين من بودم كه صبورانه راه و روش رو يادش دادم تا اون رو مسئول بار بيارم،
کانال بزرگ سرگرمی تهرونیا
عروس خوشگلم؛
وقتى اولين بار دست روى دختر مورد علاقه اش گذاشت اين من بودم.........
عروس شيرين تر از جانم وقتى تو امدى اون خيلى وقت بود كه پسر من بود از لحضهايى كه نطفه اش بسته شد با من ارتباط عاطفى داشت اون تنها پسرم نيست اون قسمت اصلى وجود منِ ،
مرا روبرى خودت نبين
مرا در كنار خودت قرار بده
من بهترين سالهاى عمرم را به پاى فرزندى نشستم كه تو امروز شوهر خطاب مى كنى
من مهمان ناخوانده نيستم
من يك مادرم
با سالهاى طولانى رنج و درد
من پسرم را با اشك چشم ام بزر گ كردم
پسر من ميوه درخت ٢٥ ساله من
حق ديدن وبودن و خرف زدن من با پسرم را تو از من نگير
مرا انگونه كه هستم بپذير
با تمام بديهام
فقط فراموش نكن مردى را كه تو امروز شوهر مى نامى ،روزى عزيز كرده و بزرگ شده در دامن من بود
عروس گلم؛
روزى تو هم در صندلى قضاوت مادر شوهر عروس مى نشينى...... خيلى مراقب باش
دوستت دارم ، چون پسرم تو را دوست دارد.......
تقديم به تمام مادران مخصوصاً مادرشوهراااااا💞🌷🌺
🌹بـا فروارد کردن داســــتانهای کــانــال از ما #حمایت کنـیـد😘🙏
#کانال_داستان 👇🌷
http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662
🌸🍃🌸🍃
خدا به حضرت آدم (ع) وحی کرد: باید پسرت هابیل رو جانشینِ خودت بکنی.
قابیل خبردار شد و گفت: مگه من برادرِ بزرگتر نیستم؟؟! چرا هابیل جانشین باشه؟؟! چرا من نه؟!
خلاصه... قرار شد دو تا برادر، هر کدومشون یه قربانی به پیشگاه خدا ببرند. قربانیِ هر کس قبول شد، اون جانشینِ حضرت آدم باشه.
قربانیِ هابیل قبول شد
امّا قربانیِ قابیل نه...
بقیه داستان رو از روی قرآن بخونیم:
وَ اتْلُ عَلَیْهِمْ نَبَأَ ابْنَیْ آدَمَ بِالْحَقِّ إِذْ قَرَّبَا قُرْبَانًا فَتُقُبِّلَ مِنْ أَحَدِهِمَا وَ لَمْ یُتَقَبَّلْ مِنَ الْآخَرِ قَالَ لَأَقْتُلَنَّکَ قَالَ إِنَّمَا یَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِینَ (مائده/27)
داستان دو فرزند آدم را بحقّ بر آنها بخوان:
هنگامی که هر کدام، کاری برای تقرّب به پروردگار انجام دادند. امّا از یکی پذیرفته شد، و از دیگری پذیرفته نشد.
برادری که عملش مردود شده بود، به برادر دیگر گفت: «به خدا سوگند تو را خواهم کشت!»
برادر دیگر گفت: «من چه گناهی دارم؟ زیرا خدا، تنها از پرهیزگاران میپذیرد!»
بعد هم قرآن میفرماید که قابیل، هابیل رو مظلومانه کشت، و از زیانکاران شد:
فَطَوَّعَتْ لَهُ نَفْسُهُ قَتْلَ أَخِیهِ فَقَتَلَهُ فَأَصْبَحَ مِنَ الْخَاسِرِینَ (مائده/30)
نفسِ سرکش، کم کم او را به کشتن برادرش ترغیب کرد؛ سرانجام او را کشت؛ و از زیانکاران شد.
اوّلین خونِ روی زمین بخاطر حسادت ریخته شد.
حَسَد رو جدّی بگیریم.
بخاطر حسادت، آدم برادرِ خودش رو هم میکشه.
🌹بـا فروارد کردن داســــتانهای کــانــال از ما #حمایت کنـیـد😘🙏
#کانال_داستان 👇🌷
http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662
🌸🍃🌸🍃
فردی چندین سال شاگرد نقاش بزرگی بود و تمامی فنون و هنر نقاشی را آموخت ، استاد به او گفت که دیگر شما استاد شده ای و من چیزی ندارم ک به تو بیاموزم
شاگرد فکری به سرش رسید، یک نقاشی فوق العاده کشید و آنرا در میدان شهر قرار داد ، مقداری رنگ و قلمی در کنار آن قرار داد و از رهگذران خواهش کرد اگر هرجایی ایرادی می بینند یک علامت × بزنند و غروب که برگشت دید که تمامی تابلو علامت خورده است و بسیار ناراحت و افسرده به استاد خود مراجعه کرد
استاد به او گفت :
آیا میتوانی عین همان نقاشی را برایم بکشی؟ شاگرد نیز چنان کرد و استاد آن نقاشی را در همان میدان شهر قرار داد ولی این بار رنگ و قلم را قرار داد و متنی که در کنار تابلو قرار داد این بود که : "اگر جایی از نقاشی ایراد دارد با این رنگ و قلم اصلاح بفرمایید"
غروب برگشتند دیدند تابلو دست نخورده ماند!
استاد به شاگرد گفت : "همه انسانها قدرت انتقاد دارند ولی جرات اصلاح نه "
🌹بـا فروارد کردن داســــتانهای کــانــال از ما #حمایت کنـیـد😘🙏
#کانال_داستان 👇🌷
http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662
🌸🍃🌸🍃
شش کار را مخفی انجام دهید تا کـه سعادتمنـد شوید :
❶ در حضور فقیر ، دم از مـال و منـالــت نـزنیم
❷ در حضور بیمار سلامتیت را به رخش نکشیم
❸ در حضور ناتوان هیچ وقت قدرت نمایی نکنیم
❹ در برابر غصهدار بر هیچچیز خوشحالی نکنیم
❺ در برابر زندانی آزادیت رو جلوه نمایی نکنیم
❻ در برابر یتیم از نعمت پـدر و مادرت نگـوئیم
سه چیز را خداوند زیبا توصیف کرده است
صبر جمیل : صبر زیبا
هجر جمیل : هجرت زیبا
صفح جمیل : بخشیدن و گذشت زیبا
صبری که در آن شکایت نباشد ..
هجرت و ترک کردن حرامی که در آن اذیت کردن کسی نباشد ..
بخششی که بعد از آن کنایه و طعنه نباشد
🌹بـا فروارد کردن داســــتانهای کــانــال از ما #حمایت کنـیـد😘🙏
#کانال_داستان 👇🌷
http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662
حضرت موسی به عروسی دوجوان مومن و نیک سرشت قومش دعوت شده بود، آخر شب در هنگام خداحافظی عزرائیل را بر بالای خانه بخت وحجله عروس و داماد دید!!!از او پرسید تو اینجا چه میکنی؟عزراییل گفت امشب آخرین شب زندگی این عروس داماد است ماری سمی درمیان بستر این دوجوان خوابیده ومن باید در زمان ورود وهمبستر شدن آنها دراین حجله جان هر دو را به امر پروردگار دراثرنیش مار بگیرم . موسی با اندوه از ناکامی و مرگ این دوجوان نیکوکار و مومن قومش رفته وصبحگاهان برای برگذاری مراسم دعا و دفن آن دو بازگشت امادر کمال تعجب و خوشحالی عروس و داماد زنده و خندان از دیدن پیامبر خدا درحال بیرون انداختن جسد ماری سیاه دید!!! از خدا دلیل دادن این وقت وعمر اضافه به ایشان را پرسید؟ جبرییل نازل شدو گفت دلیل را خود با سوال از اعمال شب قبل ایشان خواهی یافت.موسی از داماد سوال کرد دیشب قبل ورود بحجله چه کردند؟ جوان گفت وقتی همه رفتند گدایی=(سائلی) در زد و گفت من خبر عروسی شمارا در روستای مجاور دیر شنیدم و تمام بعدازظهر و شب را برای خوردن و بردن یک شکم سیر از غذای شما برای خود وهمسر بیمارم در راه بودم لطفا بمن هم از طعام جشنتان بدهید.بداخل آمدم و جز غذای خودم و همسرم نیافتم غذای خودرا به آن مرد گرسنه دادم خورد برایم دعای طول عمر کردو گفت برای همسرم هم غذابدهید اونیز چون من سه روز است غذای مناسبی نخورده است. باخجالت قصد ورود و بستن در را داشتم که همسرم با رویی خندان غذای خودش را بمرد داد و اودرهنگام رفتن برای هردوی ما دعای طول عمر ،رفع بلا و شگون مصاحبت باپیامبر خدا دراولین روز زندگی مشترکمان را کردو رفت.وقتی قصد ورود بحجله را داشتیم مجمعه (سینی بزرگ و سنگین غذا از جنس مس ) از دست همسرم برروی رختخواب افتاد و باعث مرگ این مار سمی که در رختخواب مابود گشت، پس ماهردو دیشب را تااکنون بعبادت گذارندیم و العجب شادی ما از اینست که دعای آنمرد بر شگون مصاحبت با شما نیز به اجابت رسید.جبرییل ع فرمود ای موسی بدان صدقه و انفاق باعث رفع بلا و طول عمر شده این بر ایشان بیاموز و داستانشان برهمگان باز گو باشد که چراغی گردد بر خلق ما برای نیکی به دیگران و مصاحبت پیامبرانی چون تو در جنت.
خدایا هر کس این را نشر کرد غم دلش رو رفع کن و حاجت دلش را براورده کن... آمین
🌹بـا فروارد کردن داســــتانهای کــانــال از ما #حمایت کنـیـد😘🙏
#کانال_داستان 👇🌷
http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662