eitaa logo
داستان و پند اخبار فوری طب سنتی اسلامی فوتبال برتر استقلال پرسپولیس ورزش سه
8.9هزار دنبال‌کننده
6.3هزار عکس
3.7هزار ویدیو
66 فایل
|♥️بسم الله الرحمن الرحیم♥️. ﷺ جهت مشاوره @mohamad143418
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰 ماجرای منزل علامه طباطبایی (ره) از زبان آیت الله مصباح ✍️ آیت‌الله مصباح یزدی درباره‌ی روش زیستن علامه می گوید: «قیافه یک روحانی که تازه از روستا (شاد آباد تبریز) به شهر آمده در ذهن خود مجسم کنید با یک عمامه کرباسی سرمه ای رنگ، چنین شخصی مدعی انقلابی در حوزه است! چه اندازه امکانات مادی در اختیار دارد؟ نشانی اش یک خانه دو اتاقی است که آن را به ماهی هشتاد تومان اجاره کرده است.» اوایل آشنایی با استاد از رفتارشان خیلی تعجب می کردم، گاهی مجبور می شدم برای جواب گرفتن از سؤالی که برایم پیش ‌ می آمد، خدمت استاد در منزلشان شرفیاب شوم، ایشان در حالی که به جلوی در منزل آمده و دو دست خود را بر دو طرف در گذاشته و سرشان بیرون بود، به سؤال من گوش میدادند و پاسخ می‌گفتند. بعدها که آشنایی من با استاد بیشتر شد، آن وقت متوجه ی موضوع شدم که چرا استاد تعارف نمی کرده است. خود ایشان می فرمود: «اگر من کار کنم و روزی سه تومان مزد بگیرم، برای من گواراتر است از این که به خانه ی کسی بروم و اظهار حاجتی کنم و وابستگی با شخصیتی پیدا کنم.» «مدتها زندگی استاد از راه حق التألیف کتابهای شان اداره می شد، مبالغ هنگفتی مقروض بودند؛ و نزدیکان ایشان حتی دامادشان مرحوم شهید قدوسی اطلاع نداشت که با آن وضع مادی و با آن امکانات بسیار محدود و با وضع غربت و ناشناختگی، می‌خواهد تحولی را در فرهنگ کشور و جهان اسلام ایجاد کند.» «علامه طباطبایی به مشکلات کار کاملا آگاهی داشت و می دانست در راهی که پیش گرفته است، چه ناهمواری ها و پیچ و خم هایی وجود دارد، ولی تنها با اتکا به خداوند و لاغیر، به این مشکلات فایق آمد و بار دیگر، خدا به مردم جهان نشان داد که کسانی که تنها به امید او و تنها با اتکا به او و برای جلب رضایت او کاری را شروع کنند، خداوند آن ها را موفق خواهد کرد، نهال کوچک آنها را درختی تنومند می کند و شاخه های ضعیفش را قوی می کند، کمک های غیبی به آنها ارزانی می دارد، از الهامات و اشراقات به آنها دریغ نمی ورزد - و چنین کرد @Dastan1224
روزی واعظی به مردمش می گفت: ای مردم! هر کس دعا را از روی اخلاص بگوید، می تواند از روی آب بگذرد، مانند کسی که در خشکی راه می‌رود. جوان ساده و پاکدل، که خانه اش در خارج از شهر بود و هر روز می بایست از رودخانه می گذشت، در پای منبر بود. چون این سخن از واعظ شنید، بسیار خوشحال شد. هنگام بازگشت به خانه، دعا گویان، پا بر آب نهاد و از رودخانه گذشت... روزهای بعد نیز کارش همین بود و در دل از واعظ بسیار سپاسگزاری می کرد. آرزو داشت که هدایت و ارشاد او را جبران کند. روزی واعظ را به منزل خویش دعوت کرد، تا از او به شایستگی پذیرایی کند. واعظ نیز دعوت جوان پاکدل را پذیرفت و با او به راه افتاد. چون به رودخانه رسیدند، جوان دعا گفت و پای بر آب نهاد و از روی آن گذشت، اما واعظ همچنان برجای خویش ایستاده بود و گام بر نمی داشت... جوان گفت: ای بزرگوار! تو خود، این راه و روش را به ما آموختی و من از آن روز چنین می‌کنم، پس چرا اینک برجای خود ایستاده ای، دعا را بگو و از روی آب گذر کن! واعظ، آهی کشید و گفت: حق،همان است که تو میگویی، اما دلی که تو داری، من ندارم! @Dastan1224
با ترسو مشورت مكن، زيرا او راه بيرون آمدن ازمشكل را برتو تنگ مى كند لَا تُشَاوِرْ جَبَاناً فَإِنَّهُ يُضَيِّقُ عَلَيْكَ الْمَخْرَجَ @Dastan1224
🌷 علامه طباطبایی(ره) : 👌 باطن دنیا ، صلوات بر محمد و آل محمد است. @Dastan1224
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍سخنرانی استاد دانشمند 💠موضوع: اتفاقی تکان دهنده برای بزرگترین عرق خور شهر ┅┅┅┅┅┅┅┅┅┅┅ @Dastan1224
🌷 آیت الله پهلوانی(ره) : ✍ رفقای خود را بشناسید ، پس از آن رفاقت کنید. مبادا با غافلین رفاقت کنید که شما را از کار آخرت باز می دارند. @Dastan1224
🍃عارف واصل حضرت آیت الله کشمیری رحمة الله عليه فرمودند: در اطاق به تنهائى مشغول نماز بودم، در ركوع كه مستحب است بين دو پا را نگاه كرد، بين دو پايم را نگاه كردم. ديدم عده اى با لباس سفيد پوشيده و به من اقتدا كردند. متوجه شدم اينان فرشتگان مى باشند..(در روايت هم آمده است، كسى كه براى نماز اذان تنها بگويد يك صف ملائكه اقتداء كنند، و اگر اقامه هم بگويد، دو صف ملائكه به مصلى اقتدا مى كنند) همچنین یکبار دیگر از محضر مبارکشان سوال شد : ملائكه به چه شكل و نوع هستند، آيا شما ديده ايد؟ فرمودند : ملائكه انواع و اقسام بسيار دارند و ظهورات آنان هم متعدّد مى باشد، حتّى بوى آنان در جائى خاصّ است. وقتى در نجف مشغول نماز هزار «قل هو اللَّه احد» بودم، ديدم كنارم ملكى همانند پنبه سفيد مى باشد، من ركوع مى روم او هم ركوع مى كند و من سجده مى كردم او هم سجده مى كرد. @Dastan1224
🌷 آیت الله بهجت (ره) : ✍ یک نگاه تند که سبب ایذای یک مؤمن و یا هتک حرمت او شود ، حرام است ؛ همچنین یک تبسم به اهل معصیت که موجب تشویق او بر گناه باشد، حرام است. 👌 بنابراین ، کسی که می‌خواهد به درجات کمال و یقین نائل گردد ، باید از این‌ گونه گناهان هم پرهیز نماید. 📚 در محضر بهجت ج٢ ص٧ @Dastan1224
✍ مرحوم علامه حسینی طهرانی درباره مراقبه در ماه ذی القعده می فرمود : ☘ پرهیز راس همه ی دواهاست. هر دوایی بی پرهیز، بی تاثیر است. ☘ سالک باید مراقبه را در گفتار، نیات، اعمال و برخوردش با افراد، همه جا حفظ کند. مانند انسان مُحرِم که از خیلی کارها نفسش را باید جلوگیری کند. ☘ کسی هم که سالک است در حال احرام است؛ مثل اشخاصی که مُحرِم اند، این هم در باطن مُحرِم است. 📕 ادب حضور ؛ اسرار اربعین موسوی ؛ ص۶۴ @Dastan1224
✍داستان مقاومت ابن سیرین در برابر هوای نفس و پرهیز از رابطه نامشروع با زن هوسران و کسب علم تعبیر خواب به دلیل غلبه بر شهوت ... ابن سیرین جوانى بسیار زیبا و خوش تیپ بود و به شغل پارچه فروشی مشغول بود. زنى زیبا و پولدار که دلباخته و عاشق او بود، پس از خرید مقدار زیادی پارچه، با عذر اینکه قادر به حمل اینها نیست، به علاوه پول‏ همراه ندارد، از ابن سیرین می‌خواهد که پارچه‌ها را برایش به خانه برده تا پول را در آنجا به وی پرداخت کند. وقتی وارد منزل آن زن شد، زن درب خانه را قفل مى کند و از او مى خواهد که با او عمل نامشروع انجام دهد. اما او در جواب مى گوید: پناه به خداى مى‌برم و در مذمت عمل شنیع زنا مطالبى مى‌گوید. حرفهایش در زن تأثیر نکرد، تصمیم گرفت با حیله‌اى خود را از این بلا نجات بدهد. پس به بهانه قضاء حاجت، از اتاق بیرون‏ رفت، سپس با سر و صورت و لباس آلوده از دستشویی بازگشت و به طرف زن آمد. تا چشم آن زن به او افتاد، روی درهم کشید و فوراً او را از منزل خارج کرد. ابن سیرین، خود را به نزدیکی آب روانی رساند و شست. بدن او برای همیشه بوی عطری بر خود گرفت که از هرجا عبور می کرد همه متوجه می شدند که ابن سیرین از اینجا گذشته است. آری او با این نقشه، پای بر نفس خویش نهاد و پوزه شیطان را به خاک مالید و از مهلکه نجات یافت. خداوند به خاطر این ترک زنا، علم تعبیر خواب را به او عطا کرد. @Dastan1224
❗️ 💢مرحوم آیت الله بهجت می فرمودند : 🔸پشت سر آقای قاضی نماز می خواندم ، که مطلبی به ذهنم آمد . پس از نماز گفت : آن مطلب ، اینطور است . منبع : زمزم عرفان ، ص ۲۸۶ 👈 @Dastan1224
💯 ✨ 🌹 مقــــام معظـــم رهبـــری : هـمـۂ ما بایــد به هنــــگام رأی دادن متوجه مسئــولیت بزرگ و سنگیـــن رئیس‌جمهور که برعهده دارد باشیم. @Dastan1224
🌷 آیت الله پهلوانی(ره) : ✍ رفقای خود را بشناسید ، پس از آن رفاقت کنید. مبادا با غافلین رفاقت کنید که شما را از کار آخرت باز می دارند. @Dastan1224
✍جانم، بنده ی من... جبرئیل(ع) شبی در عرش خدا بود و می‌شنید که خداوند در جواب کسی که او را صدا می‌زند می‌گوید: " جانم بنده من!"🌸 جبرئیل(ع) با خود گفت: " حتما یکی از بندگان خوب خداوند است که او را صدا میزند و با خدا نیایش می کند، از پاسخ دادن پروزدگار هم معلوم است که باید بنده عزیزی باشد باید بروم و هر طور شده این بنده محبوب خدا را پیدا کنم" جبرئیل(ع) مشتاق دیدن آن شخص شد، تمام هفت آسمان را جستجو کرد ولی کسی را نیافت به سمت خدا رفت باز هم صدای خدا را می شنید که می گفت: " جانم بنده من، بگو تا تو را اجابت کنم!"🌸 جبرئیل(ع) به زمین آمد، تمام دریاها و کوهها و دشت ها را گشت اما باز هم کسی را پیدا نکرد، فرشته وحی دوباره به سوی خدا بازگشت و همچنان دید که خداوند با مهربانی به آن ندا پاسخ می گوید... جبرئیل(ع) برای بار دیگر به زمین آمد و خانه کعبه و تمام مساجد و زیارتگاهها را گشت اما باز هم خبری نبود که نبود. جبرئیل(ع) به آسمان برگشت، او که همه عالم را زیر پا گذاشته بود ولی نشانه‌ای از صاحب صدا نیافته بود به خدا عرض کرد: " خداوندا من مشتاقم تا این بنده تو را ببینم اما همه دنیا را گشتم و هیچ اثری از او پیدا نکردم، می‌شود او را به من نشان دهی؟" خداوند به او فرمان داد که به معبدی در روم برود. جبرئیل(ع) به آنجا رفت مردی را در معبد دید که مقابل بتی زانو زده است و با او حرف می‌زند و می‌گوید: " ای خدای من. ای خدای مهربان !" جبرئیل(ع) متعجب و حیران به نزد خداوند برگشت و گفت: " من مردی را در معبد دیدم که روبروی یک بت سنگی نشسته است و او را صدا می‌زند اما خداوند عالم پاسخ آن بت پرست را می دهد، میخواهم حقیقت ماجرا را بدانم...☘" خداوند پاسخ داد: " اگر چه این بنده من بت پرست است و بت را صدا میزند ولی او از روی نادانی این کار را می کند... من که آگاه و دانا به ذات او هستم می‌دانم قصدش عبادت من است و در واقع، من را صدا می زند پس به ظاهر عملش کاری ندارم و باطن عملش که پرستش من است را در نظر می‌گیرم و چون از ته دل مرا صدا میزند، پاسخ او را با دل و جان می‌دهم... من از این بنده‌ها در زمین کم ندارم که راه را گم کرده‌اند و در ظاهر چیزی غیر از من را می پرستند اما دلشان با من است من با لطف خود آنها را سوی خود راهنمایی خواهم کرد... @Dastan1224
✍ديدار موسى (ع) از غذاى كرم در دل سنگ‏ ... هنگامى كه حضرت موسى عليه‏السلام از طرف خداوند، براى رفتن به سوى فرعون و دعوت او به خدا پرستى، مأمور گرديد، موسى عليه‏السلام (كه احساس خطر مى‏كرد) به فكر خانواده و بچه‏هاى خود افتاد، و به خدا عرض كرد: پروردگارا! چه كسى از خانواده بچه‏هاى من، سرپرستى مى‏كند؟! خداوند به موسى عليه‏السلام فرمان داد: عصاى خود را بر سنگ بزن. موسى عليه‏السلام عصايش را بر سنگ زد، آن سنگ شكست، در درون آن، سنگ ديگرى نمايان شد، با عصاى خود يك ضربه ديگر بر سر آن سنگ زد، آن نيز شكسته شد و در درونش سنگ ديگرى پيدا گرديد، موسى عليه‏السلام ضربه ديگرى با عصاى خود بر سنگ سوم زد، و آن سنگ نيز شكسته شد، او در درون آن سنگ، كرمى را ديد كه چيزى به دهان گرفته و آن را مى‏خورد. پرده‏هاى حجاب از گوش موسى عليه‏السلام به كنار رفت و شنيد آن كرم مى‏گويد: سُبحانَ مَن يَرانِى وَ يَسمَعُ كَلامِى وَ يَعرِفُ مَكانِى وَ يَذكُرُنِى وَ لا يَنسانِى؛ پاك و منزه است آن خداوندى كه مرا مى‏بيند، و سخن مرا مى‏شنود، و به جايگاه من آگاه است، و به ياد من هست، و مرا فراموش نمى‏كند. 📙تفسیر روح البیان،ج4،ص96و97 @Dastan1224
💠عيب پوشى و ستار العيوبى در خبر آمده است كه روزى پيغمبر صلى الله عليه و آله و سلم با جمعى از اصحاب خود نشسته بودند ناگه شخصى خدمت پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم رسيد و عرض كرد: يا رسول الله در فلان خانه مردى و زنى به فساد مشغولند. 💐پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: اين خبر تو را بايد بررسى كنم و آنها را بخواهم ببينم مطلب چيست ؟ ♦️چند تن از صحابه كه آنجا بودند اجازه احضار آنها را خواستند، ليكن پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و سلم هيچ يك از آنان را اجازه نداند تا اينكه حضرت على (عليه السلام ) خدمت پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم رسيد آنگاه پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم به على (عليه السلام ) فرمود: 💠يا على تو برو و ببين اين ماجرا كه مى گويند راست است يا نه اميرالمؤ منين على (عليه السلام ) آمد تا رسيد به در خانه ، آنگاه چشمان خود را بر هم گذاشت و وارد خانه شد و دست بر ديوار داشت تا وقتى كه گرد خانه گرديد و بيرون آمد چون خدمت پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و سلم رسيد عرض كرد: يا رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم من گرد آن خانه گشتم ولى هيچ كس را آنجا نديم . پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم به نور نبوت مطلب را يافت كه على (عليه السلام ) نمى خواهد آن دو را رسوا نمايد لذا فرمود: 🌷يا على انت فتى هذه الامه يعنى : يا على تو جوانمرد اين امتى @Dastan1224
💠مرحوم دولابی(ره): ❤️خداوند به حضرت داود پیامبر وحی نمود فلان خانم را برای همسری تو برگزیده ام. حضرت داود به سراغ آن خانم رفت و قضیه را مطرح کرد، ولی آن خانم گفت من چندان عبادت و اعمال صالحی ندارم که لیاقت همسری شما را داشته باشم، خانم دیگری هم نام من در همین محله زندگی میکند که خیلی اهل عبادت است، قاعدتاً اشتباه شده است و آن خانم منظور خداوند بوده است. حضرت داود که به هدایت الهی مطمئن بود، از او پرسید: شما وقتی فقیر میشوید چه می کنید؟ آن خانم گفت : چون نمیدانم فقر برای من بهتر است یا ثروت، لذا کاری نمیکنم و به همان که خداوند پیش آورده، تن میدهم. حضرت پرسید: وقتی بیمار می شوید چه میکنید؟ آن خانم گفت چون نمیدانم مرض برای من بهتر است یا صحت، لذا کاری نمیکنم و به همان که خداوند پیش آورده تمکین میکنم . حضرت چند فقره از این سؤالات را مطرح کرد و آن خانم هم همین گونه پاسخ داد. بعد حضرت داود گفت: با این معرفت و روح تسلیم و رضا که در شما میبینم، مطمئناً اشتباهی رخ نداده است و خود شما برای همسری من تعیین شده اید . @Dastan1224
📕 چنین حکایت کنند که روزی حاکمی بزرگ  دستور داد تا باغبان قصر را در میدان شهر گردن زنند. وزیر که مردی خردمند بود چون این بشنید، خواست تا علت را جویا شود تا شاید گره کار به دست بگشاید. پس با عجله نزد حاکم رفت و پس از عرض ارادت و بندگی گفت که ای حاکم این نگون بخت چه گناهی مرتکب شده که چنین عقوبتی بر او رواست؟ حاکم نگاهی از روی غضب به وزیر کرد و گفت این نگون بخت که می گویی چند باریست که چون دزدان به قصر دست درازی می کنند و از دیوار باغ راه فرار می جویند، هر چه در پی دزدان می دود بدانها نمی رسد. بار اول و دوم و سوم را بخشیدیم، ولی به حتم او را عمدی در کار است. گمان ندارم که این باغبان رفیق قافله و شریک دزدان است. وزیر چون این بشنید تبسمی کرد و گفت: ای حاکم نه این مرد باغبان و نه هیچ باغبان دیگری دزدان را دست نتوان یافت. چون او برای حاکم میدود و دزدان برای خود ✓ @Dastan1224
زمانی که ابن سینا از همدان فرار کرد به بغداد رفت آنجا مردی را دید که دارو می فروخت و ادعای طبابت می‌کرد ابن سینا ایستادوبه تماشا مشغول شد زنی پیش طبیب آمد و ظرف ادرار یک بیمار را به او داد طبیب درجا گفت بیمار یهودی است! به زن نگاه کرد و گفت تو خدمتکاری زن گفت بله ! گفت دیروز ماست خورده ای گفت بله !گفت از مشرق آمده ای؟ زن گفت بله!مردم از علم طبیب متعجب شده بودند و ابن سینا نیز در حیرت فرو رفته بود نزدیک رفت وبه طبیب گفت اینها را از کجا فهمیدی؟ گفت از آنجا که فهمیدم تو ابن سینا هستی!!! ابن سینا باز درتعجب فرو رفت بالاخره با اصرار زیاد طبیب پاسخ داد: زمانی که آن زن ظرف ادرار را به من داد دیدم که بر آستینش غبار نشسته فهمیدم که یهودی است !دیدم لباس‌هایش کهنه است فهمیدم که خدمتکار است و از آنجا که یهودیان به خدمت مسلمانان در نمی آیند فهمیدم آن فرد که به او خدمت می‌کند هم یهودی است!! لکه ای از ماست بر روی لباسش دیدم فهمیدم که دیروز ماست خورده است و بایدبه بیمار هم داده‌اند و خانه یهودیان در طرف مشرق است و فهمیدم خانه او نیز در همان جاست! ابن سینا گفت این‌ها درست است من رااز کجا شناختی؟!گفت خبر رسید که ابن سینا از همدان فرار کرده است و فهمیدم که به اینجا می آید و به جز تو کسی متوجه این مکر هم نمی شود چون همه فکر می‌کند که از غیب خبر دارم!! 📚به نقل از کتاب کلیات عبید ذاکانی @Dastan1224
👥روزی گروهی از علمای اهل سنت، علامه ی امینی (یکی از علمای شیعه) را به مجلس مناظره ای دعوت کردند. و از او خواستند دلیل گمراه نبودن شیعه را بگوید: 🦋علامه امینی گفت: آیا این حدیث را از پیامبر قبول دارید که پیامبر در فضیلت دخترش (حضرت زهرا) فرمود که ، زهرا سرور زنان اهل بهشت است؟ تمام علمای اهل سنت در پاسخ گفتند: آری. این حدیث صحیح است. سپس علامه امینی گفت: آیا این حدیث را هم از پیامبر قبول دارید که فرمود ، هر کس که بمیرد ولی امام زمانش را نشناخته باشد، به مرگ جاهلیت و کفر مرده است؟ (یعنی نداند که امام زمانش چه کسی بود) تمام علمای اهل سنت در پاسخ گفتند: آری. این حدیث صحیح است. 📚سپس علامه امینی گفت: آیا در کتاب های معتبر خودتان این مطلب نوشته نشده است که پس از ماجرای به آتش کشیده شدن خانه ی حضرت زهرا، توسط خلیفه ی اول و دوم ، حضرت زهرا ، تا روز آخر عمرش با آنها سخن نگفت؟ 🍂تمام علمای اهل سنت در پاسخ گفتند: آری. این مطلب صحیح است. 🔮علامه امینی در نهایت گفت: پس بنابراین ماجرا از دو حالت خارج نیست: اول) یا اینکه حضرت زهرا به مرگ جاهلیت از دنیا رفته است (نعوذ بالله) دوم) و یا اینکه حضرت زهرا ، شخص دیگری را امام زمان خود می دانست (یعنی علی بن ابی طالب) ✍نقل شده است که تعدادی از شیوخ حاضر در آن مجلس پس از شنیدن این استدلال علامه امینی به مذهب شیعه ایمان آوردند و بقیه آنها (که ایمان نیاوردند) نیز فقط مجبور به سکوت شدند @Dastan1224
شیخ صدوق در عیون اخبار الرضا از اباصلت هروی نقل می‌کند: به حضرت رضا عرض کردم: آن درختی که آدم و حوا از آن خوردند چه درختی بود؟ بعضی گفته اند گندم و برخی دیگر انگور، عده ای هم میگویند شجره ی حسد بوده. حضرت فرمود: همه ی اینها درست است. عرض کردم: پس این اختلافها چگونه ممکن می‌شود؟ حضرت فرمود: ای اباصلت! درختان بهشت مانند درختان دنیا نیست، از یک درخت همه نوع میوه می‌توان چید. هنگامی که خداوند آدم را گرامی داشت، ملائکه را به سجده ی او امر کرد و او را داخل بهشت کرد، آن گاه در خاطرش گذشت «آیا خداوند بهتر از من بشری آفریده است؟ » خداوند فرمود: ای آدم! سرت را بلند کن و ساق عرش را ببین، سرش را که بلند کرد، دید در ساق عرش نوشته شده: «لا إله إلا الله، محمد رسول الله، علی بن أبی طالب أمیر المؤمنین و فاطمه سیدة نساء العالمین و الحسن و الحسین سید شباب أهل الجنة من الخلق أجمعین»؛ نیست خدایی جز پروردگار جهانیان، محمد پیامبر او است و علی (ع) پیشوای مؤمنان است، فاطمه (ع) بهترین زنان عالم است و حسن و حسین علیهما السلام مهتر و بزرگ جوانان مردم بهشت اند. آدم پرسید: خداوندا! اینها کیستند؟ خطاب رسید: از ذریه و فرزندان تو هستند؛ ولی از تو و جمیع مردم بهترند. اگر آنها نبودند تو را خلق نمی کردم بهشت و جهنم و آسمان و زمین را خلق نمی کردم، مبادا به چشم حسادت به آنها نظر کنی و مقام آنان را آرزو نمایی، علی بن موسی الرضا (ع) فرمود: آدم به دیده ای که نباید بنگرد نگریست و تمنای آن مقام را نمود؛ از این رو شیطان بر او مسلط شد و از درخت نهی شده خورد و بر حوا نیز مسلط گردید و خداوند آنها را از بهشت خارج کرد و در زمین مسکن داد. [2] ---------- [2]: پند تاریخ 145/2 - 146؛ به نقل از: بحار الانوار 11 / 164. @Dastan1224
💠لقمان حکیم در آخرین لحظات عمر جملات ارزشمند به فرزندش می‌گوید: 🗣 ای جان فرزند در طول عمر درازم بیش از 1000 حکمت آموختم که از آن 400 حکمت انتخاب کردم و از آن حکمتها این جملات را برگزیدم تا در زندگی به کارگیری... دو چیز را هرگز فراموش نکن خدا و مرگ را؛ و دو چیز را همیشه فراموش کن: هنگامی که به کسی خوبی کردی و زمانی که از کسی بدی دیدی! ای فرزندم هرگاه به مجلس وارد شدی زبان نگهدار اگر به سفره ای وارد شدی شکم نگهدار وقتی وارد خانه شدی چشم نگه دارد و زمانی که به نماز ایستاد دل نگه دار ....👌 فرزند عزیزم سالیان سال با داروهای مختلف مردم را مداوا کردم و به این نتیجه رسیدم که هیچ دارویی بهتر از محبت نمی تواند بیماران را بهبود بخشد @Dastan1224
🍃🍂شیطان به حضرت یحیی گفت : می خواهم تو را نصیحت کنم ! حضرت یحیی فرمود : من میل ندارم ولی می خواهم بدانم طبقات مردم نزد شما چگونه اند . شیطان گفت :‌مردم از نظر ما به سه دسته تقسیم می شوند :.... 1) عده ای مانند شما معصومند ، ار آنها مایوسیم و می دانیم که نیرنگ ما در آنها اثر نمی کند 2) دسته ای هم بر عکس در پیش ما شبیه توپی هستند که به هر طرف می خواهیم می گردانیم 3) دسته ای هم هستند که از دست انها رنج می بریم ؛ زیرا فریب می خورند ؛ ولی سپس از کرده خود پشیمان می شوند و استغفار می کنند و تمام زحمات ما را به هدر می دهند دفعه دیگر که نزدیکه که موفق شویم ،؛ اما آنها دوباره به یاد خدا می افتند و از چنگال ما فرار می کنند . ما از چنین افرادی پیوسته رنج می بریم 🍃🍂 @Dastan1224
✨عارف عظیم الشان آيت‌الله حاج سيد حسين يعقوبي نقل مي‌كند: ‌ 🍂زماني كه در طالب‌آباد بودم، يك روز اندوه شديدي به خاطر فقر مادي و گرفتاري، به من دست داد و آن‌چنان ناراحت بودم كه چه‌بسا ادامه آن حالت، مرا از پاي درمي‌آورد. در آن حال، به قلبم الهام شد كه ذكر «يا رئوف، يا رحيم» را به تعداد معيني بگويم. بي‌درنگ مشغول شدم و همين كه ذكر به پايان رسيد، حالت بي‌نيازي و سروري در قلبم پيدا شد كه آشكارا مي‌ديدم ديگر گرفتاري ندارم و به كلي غصه از دلم برطرف شده، و آرامش پيدا كرده‌ام. شب بعد در خواب ديدم يك سكه طلاي بسيار زيبا به اندازه كف دست به من دادند و گويا كسي گفت: اين براي توست. آن را گرفتم و ديدم در حاشيه آن نوشته شده است: «الإمام الغريب، المسموم المهموم، علي بن موسي الرضا (عليه السلام).» متوجه شدم كه اين سكه صورت همان حالي است كه در اثر آن ذكر به من دست داده بود، ولي ارتباط آن با حضرت رضا (عليه السلام) برايم روشن نبود تا اينكه در روايتي ديدم اين ذكر از آن حضرت وارد شده و ايشان فرموده است: «پدرم در خواب به من فرمود: «اي فرزند! هروقت در امر شديدي گرفتار شدي، ذكر «يا رئوف يا رحيم» را زياد بگو». @Dastan1224
⚖تفاوت ارث زن و مرد از زبان امام حسن عسگری(ع) ✅ پاسخ به سوال ، درباره تفاوت ارث زن و مرد شخصي به نام ( فهفكي ) كه اشكال تراشي هاي ابن ابي العوجاء يكي از دانشمندان معروف مادي عصر امام صادق عليه السلام در ذهن او نيز راه يافته بود ، به حضور امام حسن عسكري ( ع ) آمد و پرسيد : 💡 چرا در اسلام ، سهم ارث زن نصف سهم مرد است ؟ آيا چنين قانوني ، يكنوع زوركوئي به زن بينوا نيست ؟ ) امام حسن عسكري ( ع ) فرمود : براي زن ، جهاد واجب نيست ، و تاءمين معاش شوهر ، واجب است ( بنابراين در امور ديگري مخارج سنگيني بر عهده مرد است ، نه بر عهده زن ) . فهيفكي مي گويد : پيش خود ( در ذهنم ) گفتم : ابن ابي العوجاء به من گفت : همين سوال را از امام صادق عليه السلام نمودم ، او نيز چنين جواب داد ، ناگاه امام حسن عسكري ( ع ) به من رو كرد و فرمود : ( آري ، اين سوال ، از ابن ابي العوجاء است ، و جواب ما يكي است ، و همه ما امامان به همديگر مربوط ، و مساوي هستيم ) 📚داستانهای از زندگاتی چهارده معصوم(ع) @Dastan1224