eitaa logo
داستان و پند اخبار فوری طب سنتی اسلامی فوتبال برتر استقلال پرسپولیس ورزش سه
8.9هزار دنبال‌کننده
6.3هزار عکس
3.7هزار ویدیو
66 فایل
|♥️بسم الله الرحمن الرحیم♥️. ﷺ جهت مشاوره @mohamad143418
مشاهده در ایتا
دانلود
☫ 💌 🌹شهـــید رجــب بیگــی: از یک سو باید بمانیم که شهید آینده شویم و از دیگـر سو باید شهید شویم تا آینده بماند. هم باید امروز شهید شویم تا فردا بمـاند و هم باید بمانیم تا فردا شهــید نشود. عجب دردی، چه می‌شد امروز شهـید می‌شدیم تا دوباره فردا شهــــید شویم. ➫ @Dastan1224
🌹داستان آموزنده🌹 از امام باقر علیه السلام است که فرمودند: «تسبیح فاطمه علیهاالسلام از (اقسام) ذکر بسیار است که خدا (به آن دستور داده و) فرموده است که به یاد من باشید تا به یاد شما باشم».(1) از این حدیث چنین استنباط مى شود که گفتن تسبیح فاطمه علیهاالسلام اگر همراه با توجّه قلبى باشد، مصداق ذکر کثیر است. قرآن کریم مى فرماید: «یأَیهَا الَّذِینَ ءَامَنُوا اذْکرُوا اللَّهَ ذِکرًا کثِیرًا وَ سَبِّحُوهُ بُکرَةً وَ أَصِیلاً»؛(2) «اى کسانى که ایمان آورده اید! خدا را بسیار یاد کنید، و صبح و شام او را تسبیح گویید. » اسماعیل بن عمار مى گوید: به امام صادق علیه السلام عرض کردم که حدّ و اندازه ذکر کثیر (ذکر بسیار) که خداوند در قرآن فرموده است، چقدر است؟ حضرت(ع) فرمود: «رسول خدا (صلى الله علیه وآله) به فاطمه علیهاالسلام یاد داد که 34 بار تکبیر، 33 بار تسبیح و 33 بار تحمید بگوید. پس اگر تو یک بار شب و یک بار روز این کار را انجام دهى، در حقیقت خدا را با ذکر بسیار یاد کرده اى».(3) امام صادق علیه السلام در فضیلت تسبیحات حضرت زهرا سلام الله علیها فرمودند: «هر کس تسبیح فاطمه را قبل از آنکه از حالت نماز فارغ شود بگوید؛ خداوند او را می آمرزد.»(4) 1- وسائل الشیعه، ج6ص441؛ 2- احزاب/41و 42؛ 3- مستدرک الوسائل،ج5ص37؛ 4- مکارم الاخلاق،ص281؛ @Dastan1224
🔥 زن به شیطان گفت : آیا آن مرد خیاط را می بینی ؟ میتوانی بروی وسوسه اش کنی که همسرش را طلاق دهد ؟ شیطان گفت : آری و این کار بسیار آسان است پس شیطان به سوی مرد خیاط رفت و به هر طریقی سعی کرد او را وسوسه کند اما مرد خیاط همسرش را بسیار دوست داشت و اصلا به طلاق فکر هم نمی کرد شیطان برگشت و به شکست خود در مقابل مرد خیاط اعتراف کرد سپس زن گفت : اکنون آنچه اتفاق می افتد ببین و تماشا کن! زن به طرف مرد خیاط رفت و به او گفت : چند متری از این پارچه ی زیبا میخواهم پسرم میخواهد آن را به معشوقه اش هدیه دهد پس خیاط پارچه را به زن داد سپس آن زن رفت به خانه مرد خیاط و در زد و زن خیاط در را باز کرد وآن زن به او گفت : اگر ممکن است میخواهم وارد خانه تان شوم برای ادای نماز ، و زن خیاط گفت :بفرمایید،خوش آمدید.. و آن زن پس از آنکه نمازش تمام شد آن پارچه را پشت در اتاق گذاشت بدون آنکه زن خیاط متوجه شود و سپس از خانه خارج شد هنگامی که مرد خیاط به خانه برگشت آن پارچه را دید و فورا داستان آن زن و معشوقه ی پسرش را به یاد آورد و همسرش را همان موقع طلاق داد سپس شیطان گفت : اکنون من به کید و مکر زنان اعتراف می کنم و آن زن گفت :کمی صبر کن نظرت چیست اگر مرد خیاط و همسرش را به همدیگر بازگردانم؟؟! شیطان با تعجب گفت : چگونه ؟؟؟ آن زن روز بعدش رفت پیش خیاط و به او گفت همان پارچه ی زیبایی را که دیروز از شما خریدم یکی دیگر میخواهم برای اینکه دیروز رفتم به خانه ی یک زنی محترم برای ادای نمازو آن پارچه را آنجا فراموش کردم و خجالت کشیدم دوباره بروم و پارچه را از او بگیرم مرد خیاط رفت و از همسرش عذرخواهی کرد و او را برگرداند به خانه اش. در حال حاضر شیطان در بیمارستان روانی به سر میبرد و اطلاع دیگری از وی در دسترس نیست! @Dastan1224
📚 قصابی در حال کوبیدن ساطور بر استخوان گوسفند بود که تراشه ای از استخوان پرید گوشه چشمش. ساطور را گذاشت و ران گوشت را برداشت و به نزد طبیب رفت و ران گوشت را به او داد و خواست که چشمش را مداوا کند. 👨‍⚕طبیب ران گوشت را دید طمع او را برداشت و فکر کرد حالا که یکی به او محتاج شده باید بیشتر از پهلوی او بخورد بنابراین مرهمی روی زخم گذاشت و استخوان را نکشید. زخم موقتا آرام شد. قصاب به خانه رفت. فردا مجددا درد شروع شد به ناچار ران گوشتی برداشت و نزد طبیب رفت. باز هم طبیب ران گوشت را گرفت و همان کار دیروز را کرد تا چندین روز به همین منوال گذشت تا یک روز که قصاب به مطب مراجعه کرد طبیب نبود اما شاگرد طبیب در دکان بود قصاب مدتی منتظر شد اما طبیب نیامد. بالاخره موضوع را با شاگرد بیان کرد. شاگرد طبیب بعد از معاینه کوتاهی متوجه استخوان شد و با دو ناخن خود استخوان را از لای زخم کشید و مرهم گذاشت و قصاب رفت. بعد از مدتی طبیب آمد از شاگرد پرسید، کسی مراجعه نکرد. گفت چرا قصاب باشی آمد طبیب گفت تو چه کردی شاگرد هم موضوع کشیدن استخوان را گفت طبیب دو دستی بر سرش زد و گفت: ای نادان آن زخم برای من نان داشت تو چطور استخوان را دیدی نان را ندیدی. گرچه لای زخم بودی استخوان لیک ای جان در کنارش بود نان @Dastan1224
"احنف بن قیس" نقل می کند: روزی به دربار معاویه رفتم و دیدم آنقدر طعام مختلف آوردند که نام برخی را نمی دانستم. پرسیدم این چه طعامی است؟ معاویه جواب داد: مرغابی است ، که شکم آنرا با مغز گوسفند آمیخته و با روغن پسته سرخ کرده و نِیشکر در آن ریخته‏اند. بی اختیار گریه ‏ام گرفت. معاویه با شگفتی پرسید: علّت گریه ‏ات چیست؟ گفتم به یاد علی ابن ابیطالب افتادم. روزی در خانه او میهمان بودم؛ آنگاه سفره‏ای مُهر و مُوم شده آوردند. از علی پرسیدم: در این سفره چیست؟پاسخ داد نان جو. گفتم شما اهل سخاوت می‏ باشید، پس چرا غذای خود را پنهان می ‏کنید؟ علی فرمود این کار از روی خساست نیست، بلکه می‏ ترسم حسن و حسین‏، نان ها را با روغن زیتون یا روغن حیوانی، نرم و خوش طعم کنند. گفتم مگر این کار حرام است؟ علی فرمود نه، بلکه بر حاکم امت اسلام لازم است در طعام خوردن، مانند فقیرترین مردم باشد که فقر مردم، باعث کفر آنها نگردد تا هر وقت فقر به آنها فشار آورد بگویند: بر ما چه باک، سفره امیرالمؤمنین نیز مانند ماست. معاویه گفت: ای احنف! مردی را یاد کردی که فضیلت او را نمی توان انکار کرد. 📚الفصول العلیه ، صفحه 51 @Dastan1224
بعد از طوفان وقتی که کشتی نوح بر زمین نشست و نوح از کشتی فرود آمد، شیطان به حضورش آمد و گفت: تو را بر من حقی است، می خواهم عوض تو را بدهم. نوح گفت: من اکراه دارم بر تو حقی داشته باشم و تو جزای حق مرا بدهی، بگو آن چه حقی است؟ شیطان گفت: من فعلاً در آسايشم تا خلق ديگر به دنيا آيند و به تکليف رسند تا آنها را به معاصی دعوت کنم. الان به جهت ادای حق، تو را نصيحت می کنم. نوح ناراحت شد. خداوند وحی فرستاد که: ای نوح، سخن او را بشنو؛ اگرچه که فاسق است. نوح گفت: هرچه می خواهی بگو. پس شیطان گفت: ای نوح از سه خصلت احتراز کن: 1- تکبر نکن که من به واسطه آن بر پدر تو آدم سجده نکردم و رانده شدم. 2- از حرص بپرهیز؛ که آدم به واسطه آن از گندم خورد و از بهشت محروم گردید. 3- از حسد احتراز کن که به واسطه آن قابیل برادر خود هابیل را کشت و به عذاب الهی هلاک شد... 📙هزار و یک حکایت اخلاقی @Dastan1224
🌷 امام رضا (علیه السلام) : ✍ إذَا نَزَلَتْ بِكُمْ شَدِيدَةٌ فَاسْتَعِينُوا بِنَا عَلَى اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ ☘ هرگاه برای شما پیشامد سختی روی داد، به‌ واسطه ما از خداوند کمک و یاری بجویید. 📗 بحار الأنوار ج 91 ص22 ┏━✨🕊✨🕊✨┓ 🆔    @Dastan1224
🌷 امام کاظم (علیه السلام) فرمودند : 🌿 یا هِشامُ! لَوْ كانَ فى يَدِكَ جَوْزَةٌ وَ قالَ النّاسُ اِنَّها لُؤْلُؤَةٌ ما كانَ يَنْفَعُكَ وَ اَنْتَ تَعْلَمُ اَنَّها جَوْزَةٌ، وَ لَوْ كانَ فى يَدِكَ لُؤْلُؤةٌ وَ قالَ النّاسُ اِنّها جَوْزَةٌ ما ضَرَّكَ وَ اَنْتَ تَعْلَمُ اَنَّها لُؤْلُؤَةٌ. ☘ اى هشام ! اگر در دست تو گردويى باشد ، ولى مردم بگويند كه گوهر است ، حرف مردم سودى براى تو ندارد ، وقتى خودت مى دانى كه گِردوست. و اگر در دست تو يك لؤلؤ و گوهر باشد، ولى مردم بگويند كه گِردوست ، وقتى خودت مى دانى كه گوهر است ، سخن مردم تو را زيان نمى رساند! 📖 تحف العقول ، ص۳۸۶ @Dastan1224
🌷 وقتی شیطان فشار زیادی آورد ، بفهمید که متاع قیمتی در دست دارید... ☘ آنجایی که امتحان سخت می‌شود ، گنج و خیرات الهی همانجاست. 👌 متقی کسی است که وقتی شیطان فشار می‌آورد ، می‌فهمد که متاع قیمتی [در دست] دارد ؛ پس اگر استقامت کنید به آن گنج‌ها و بهای قیمتی آن می‌رسید. 📝 استاد سیدمحمدمهدی میرباقری @Dastan1224
🌷 امام صادق (علیه السلام) : ☘ مَنْ قَالَ : «اَلْحَمْدُ لِلَّهِ كَمَا هُوَ أَهْلُهُ» شَغَلَ اَللَّهُ كُتَّابَ اَلسَّمَاءِ قِيلَ وَ كَيْفَ يَشْغَلُ كُتَّابَ اَلسَّمَاءِ قَالَ يَقُولُونَ اَللَّهُمَّ إِنَّا لاَ نَعْلَمُ اَلْغَيْبَ فَقَالَ فَيَقُولُ اُكْتُبُوهَا كَمَا قَالَهَا عَبْدِي وَ عَلَيَّ ثَوَابُهَا. 🌿 هر كه ذکر : «الحمد لله كما هو اهله» گويد ، نويسندگان آسمان (فرشتگان) از نوشتن پاداش او درمانده شوند. 🌱 عرض شد : چگونه نويسندگان درمانده شوند؟ 👌 امام (عليه السلام) فرمود : فرشتگان گويند : خداوندا ما از نهان آگاه نيستيم ، و خداوند فرمايد : ✍ همان گونه كه بنده ام اين ذكر را مي گويد بنويسيد و پاداش آن بر من است. 📖 ثواب الأعمال ، ج۲ @Dastan1224
❤️اگر خدا را دوست داری❤️ اگر خدا را دوست داری، خدا گفته است: 💠لا یسخر قوم من قوم 👈🏻همدیگر را «مسخره نکنید.» اگر خدا را دوست داری، خدا گفته است: 💠ولا تلمزوا انفسکم 👈🏻از همدیگر «عیب جویی نکنید» اگر خدا را دوست داری ،خدا گفته است: 💠ولا تنابزوا بالالقاب 👈🏻 «لقب زشت» به هم ندهید. اگر خدا را دوست داری، خدا گفته است: 💠و انفقوا فی سبیل الله 👈🏻در راه خدا «انفاق کنید.» اگر خدا را دوست داری ،خدا گفته است: 💠و بالوالدین احسانا 👈🏻و «به پدرو مادر نیکی کنید.» اگر خدا را دوست داری، خدا گفته است: 💠اجتنبوا کثیرا من الظن 👈🏻از بسیاری «از گمان ها دوری کنید @Dastan1224
کسانی که به خاطر گناهان می‌میرند، بیش از کسانی هستند که به خاطر اَجَل‌هایشان می‌میرند؛ و کسانی که به سبب نیکوکاری زندگی می‌کنند، بیش از کسانی هستند که به خاطر عمرها زندگی می کنند @Dastan1224
کسی که از خود خشنود باشد ناخشنودانِ از وی بسیار شوند. 💠 @Dastan1224
جبرئیل نزد من آمد و گفت: ای محمد، خداوند به تو سلام میرساند و میفرماید : 💥نماز را واجب کردم ولی این تکلیف را از معذور و مجنون و طفل برداشتم 💥روزه را واجب کردم ولی آن را برای مسافر الزامی نکردم 💥حج را واجب کردم ولی ان را از بیمار نخواستم 💥زکات را واجب کردم ولی آن را از گردن نیازمند ساقط کردم. 💥اما دوست داشتن و حب علی بن ابی طالب سلام الله علیه را واجب کردم و محبتش را بر تمام اهل آسمانها و زمین الزام نمودم . بدون آنکه معذوریت و رخصتی در آن باشد. هرکس ذره ای از حب علی دور باشد به واجب الهی عمل نکرده است. @Dastan1224
📚 مردی خسیس طلاهایش را در گودالی پنهان کرد و هر روز به آنها سر میزد. یک روز یکی از همسایگانش طلاها را برداشت. مرد خسیس به گودال سر زد اما طلاهایش را نیافت و شروع به شیون و زاری کرد. رهگذری پرسید: چه شده؟ مرد حکایت طلاها را گفت. رهگذر گفت: این که ناراحتی ندارد. سنگی در گودال بگذار و فکر کن که شمش طلاست، تو که از آن استفاده نمیکنی، سنگ و طلا چه فرقی برایت دارد؟ ارزش هر چیزی در داشتن آن نیست بلکه در استفاده از آن است. @Dastan1224
✅ در زمان حضرت عیسی (ع) زنی بود که شیطان نمی توانست به هیچ عنوان فریبش دهد. روزی این زن در حال پختن نان بود که وقت نماز شد. دست از کار کشید و مشغول نماز شد. 👈 در این هنگام شیطان کودک این زن را وسوسه کرد که به سمت آتش برود.رفت و به درون تنور افتاد. بعد شیطان وسوسه کنان به طرف زن رفت که بچه ات بدرون تنور افتاد نمازت را بشکن. ⏪ زیرا میدانست این از آن نمازهایی است که فایده دارد.( نمازهایی که فایده ندارد شیطان آب وضوی آن را هم می آورد) ➖ اما این زن توجهی به وسوسه شیطان نکرد. حال معنوی زن طوری شد که نماز را نشکست. ✔️ شوهر آمد دید که صدای بچه از درون تنور می آید. و زن در حال خواندن نمازاست. بچه سالم است و نمی سوزد. دست به درون تنور برد و بچه را درآورد. ◀️ مرد این ماجرا را نزد حضرت عیسی تعریف کرد. حضرت عیسی به خانه آنها آمد و از زن پرسید تو چه کردی که به این مقام رسیدی؟ زن پاسخ داد: ➖ همیشه کار آخرت را بر دنیا ترجیح می دادم. ➖ از وقتی خود را شناختم بی وضو نبودم . ➖ همیشه نماز خود را در اول وقت می خواندم . ➖ اگر کسی بر من ستم می کرد یا دشنامم می داد او را به خدا وا می گذاشتم و کینه او را به دل نمی گرفتم. ➖ در کارهایم به قضای الهی راضیم . ➖ سائل را از در خانه ام مأيوس نمی كنم . ➖ نماز شب را ترك نمی نمايم . ✅ حضرت عیسی فرمود اگر این زن ، مرد می بود پیامبر می شد چون می کند که فقط پیامبران می کنند.و بر چنین کسی شیطان سلطه ندارد... @Dastan1224
💎 شاید در زیر هر خاکی گنج یافت نشود، ⏰ اما هر ثانیه ای گنج است ، اگر با یاد و ذکر متعال سپری شود @Dastan1224
عن ابن عبّاس في قول اللّه تعالى:(و من أعرض عن ذكري فإنّ‌ له معيشة ضنكا، و نحشره يوم القيامة أعمى) أنّ‌ من ترك ولاية عليّ‌ أعماه اللّه و اصمّه. ابن عباس دربارۀ سخن خداوند:«و من اعرض عن ذكرى فان له معيشة ضنكا و نحشره يوم القيامة اعمى» گفت: هر كس ولايت على را ترك نمايد، خداوند او را كور و كر مى‌كند. شواهد التنزيل ج 1 ص 496 ┏━✨🕊✨🕊✨┓ @Dastan1224
ღ 📜 ❤️ رســول اڪــرم (ص) : خودداری از غیبت کردن در نزد خــدای متعــال از ده هزار نمـازِ مستحبــی محبـــوب‌تر اســـت. ➫ @Dastan1224
الـهی شکرت که دفتر عمرم باز است هنوز نمیدانم چند ورق مانده تا انتها اما بر هر ورق که بر من میگشایی زیبا خواهم نوشت 🌹تنها به امید تو يا رب🌹 @Dastan1224
☫ 💌 🌹شهـــید عبـــاس دانشگــر : خدایا تو مرا بیدار کن، صدای العطش می‌شنوم صــدای حـــرم می‌آید گوش عالم کر است.خیام میسوزد اما دلمان آتش نمیگیرد! مرضـی بالاتر از این!! چــرا درمـــانی برایش جستجو نمی‌کنیم، روحمـان از بین رفته سرگرم بازیچه دنیاییم. @Dastan1224
🔸جوانی با زنی فاضله عقد ازدواج بست. بعد از گذشت چند روز، زنِ فاضله به شوهر گفت: من عالمه هستم و لازم ميدانم زندگی خود را مطابق شریعت سامان دهیم. 🔻جناب شوهر با شنیدن این حرف، خیلی خوشحال شد و گفت خدا را شکر که چنین زنی نصیبم شد تا مطابق شریعت زندگی ‌کنیم. 🔻چند روزی که از عروسیشان گذشت، زن فاضله به شوهر گفت: ببین من با تو قرار گذاشتم که مطابق شریعت زندگی کنيم، شوهر گفت همينطور است. زن گفت ببين در شریعت خدمت كردن به پدر شوهر و مادر شوهر بر عروس واجب نیست. همچنین در شریعت است که مسکن زن بر شوهر الزامی می‌باشد، پس باید برایم منزلى جداگانه‌ مهیا کنی. 🔻آقای شوهر فكر كرد كه تهيه مسکن جداگانه چندان مشکلی نیست، اما پدر و مادر پیر تکلیفشان چه میشود؟ مرد این ناراحتی را نزد استادی از علما که فقیه بود بیان كرد. بعد از طرح مشكل، استاد جواب داد که حرف همسرت درست است و در اينجا حق با اوست. مرد جواب داد: جناب استاد من نیامده‌ام که فتوی بپرسم، من برای راه حل نزد شما آمده‌ام، مرا راهنمایی کنید تا از این مشکل خلاص شوم. 🔻فقیه گفت: اين مسأله یک راه حل آسان دارد، به خانمت بگو که من و تو با همدیگر قرار گذاشته‌ایم که مطابق شریعت زندگی کنیم لذا مطابق شریعت من می‌توانم زن دوم بگیرم تا زن دومم برای والدینم خدمت کند، ضمناً برایت مسکن جداگانه‌ای نيز مهیا می‌کنم. 🔻شب، شوهر به زنش جوابی که از استاد شنیده‌ بود را بیان کرد. زنِ فاضله، بهت زده گفت: ای من به قربان پدر و مادرت شوم، در این چند روز متوجه شدم که پدر و مادر تو مانند پدر و مادر خود من هستند و خدمت به آنها از نظر شريعت، در حُكم اکرام به مسلمين است، من با جان و دل برای آنها خدمت خواهم ‌کرد و ضرورتى نیست كه شما همسر دوم اختيار كنيد! نتيجه گيرى پند آموز 🤔: *کمی از اوقاتمان را نزد اساتید اهل علم على الخصوص علم فقه بگذرانیم، زیرا همه مسائل كه با گوگل حل نمی‌شوند!* @Dastan1224
🌷 رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) : ☘ اگر سوره حمد را در یک کفه میزان و باقی های قرآن را در کفه دیگر قرار دهند، سوره «حمد» هفت برابر سنگین تر است. 📖 مجمع البیان ج۱ 🌷 امام صادق (علیه السلام) :‌ ☘ «هرکس سوره حمد را کند، به لطف و عنایت الهی، درهای خیر دنیا و آخرت به روی او گشوده خواهد شد.» 📖 الدرالمنثور ج۶ 🌷 پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) :  ☘ فضیلت سوره حمد مانند فضیلت حاملان است ، هر کس آن را قرائت کند ، ثوابی مانند ثواب حاملان عرش به او داده می شود. 📖 مستدرک الوسائل، ج4 @Dastan1224
🌷 پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) : ✍ لَا خَلَقَ خَلْقاً إِلَّا وَ جَعَلَ لَهُ سَيِّداً ... وَ حُبِّي وَ حُبُّ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ سَيِّدُ الْأَعْمَالِ وَ مَا تَقَرَّبَ بِهِ الْمُتَقَرِّبُونَ مِنْ طَاعَةِ رَبِّهِم‏ 👌 هر چیزی که خدا آفریده سَروَری دارد ... و سرور اعمال و کارهایی که بندگان را به خدا نزدیک می‌کند محبت من و محبت علی بن ابیطالب(علیهماالسلام) است. 📚 كنز الفوائد ، ج‏۲ ، ص۲۳۷ @Dastan1224
🌷 آیت الله بهجت(ره) : ✍ وقتی بلایی مانند وبا در نجف پیدا می‌شد ، حتی در بازارها هم گاهی مجالس روضه‌خوانی و توسل برقرار می‌شد ولی ما مثل آدم‌های مأیوس و ناامید ، گویا نمی‌خواهیم از این درِ رحمت داخل شویم و برای رفع بلا و گرفتاری‌ها به حضرت معصومین (علیهم السلام) متوسل شویم @Dastan1224