✨﷽✨
#پندانه
▫️ای آنکه طلبکار خدایی، به خود آ
▫️از خود بطلب، کز تو خدا نیست جدا
✍گویند مردی بود منافق اما زنی داشت مومن و متدین. این زن تمام کارهایش را با "بسم الله" آغاز میکرد. شوهرش از توسل جستن او به این نام مبارک بسیار غضبناک میشد و سعی میکرد که او را از این عادت منصرف کند.
روزی کیسهای پر از طلا به زن داد تا آن را به عنوان امانت نگه دارد، زن آن را گرفت و با گفتن "بسم الله الرّحمن الرّحیم" در پارچهای پیچید و با " بسم الله " آن را در گوشهای از خانه پنهان کرد، شوهرش مخفیانه آن طلا را دزدید و به دریا انداخت تا همسرش را محکوم و خجالتزده کند و "بسم الله" را بیارزش جلوه دهد.
وی بعد از این کار به مغازه خود رفت. در بین روز صیادی دو ماهی را برای فروش آورد، آن مرد ماهیها را خرید و به منزل فرستاد تا زنش آن را برای نهار آماده سازد. زن وقتی شکم یکی از آن دو ماهی را پاره کرد دید همان کیسه طلا که پنهان کرده بود، درون شکم یکی از ماهیهاست آن را برداشت و با گفتن "بسم الله" در مکان اول خود گذاشت.
شوهر به خانه برگشت و کیسه زر را طلب کرد. زن مومنه فورا با گفتن "بسم الله" از جای برخاست و کیسه زر را آورد شوهرش خیلی تعجب کرد و سجده شکر الهی را به جا آورد و از جمله مومنین و متقین شد.
@Dastan1224
میگن که یک شب نصرت رحمانی وارد کافه نادری شد و به اخوان ثالث گفت : من همین حالا سی تومن پول احتیاج دارم .
اخوان جواب داد : من پولم کجا بود ؟ برو خدا روزیت رو جای دیگه حواله کنه. نصرت رحمانی رفت و بعد از مدتی بر گشت و بیست تومان پول و یک خودکار به اخوان داد .
اخوان گفت این پول چیه ؟؟
تو که پول نداشتی
نصرت رحمانی گفت : از دم در ، پالتوی تو رو ورداشتم بردم پنجاه تومن فروختم . چون بیش از سی تومن لازم نداشتم ، بگیر این بیست تومن هم بقیه پولت!
ضمنا ، این خودکار هم توی پالتوت بود .
@Dastan1224
AUD-20210810-WA0036.
8.42M
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
#زیارت عاشورا
#صوتی
#زیارت_عاشورا
📖ثواب اين زيارت پرفضيلت را تقديم ميکنيم
🙏به ارواح طيبه انبيا 🌹واوليا🌺چهارده معصوم💐 وفرزندان پاک وصالحشان,🌸 وارواح مطهر شهدا به ویژه #حاج_قاسم_سلیمانی🌷وصالحان وهمه رفتگانمان
#به مدت ۴۰شب
◼️◾️◼️◾️◼️◾️◼️◾️◼️◾️◼️◾️
@Dastan1224
#راهی_که_از_شمشیر_تیزتر_است
آیت الله جوادی آملی (دامت برکاته):
نماز «صراط» است و صراط با غفلت سالک نمی سازد؛ زیرا اگر انسان غفلت کند، از صراطی که از مو باریکتر و از شمشیر تیزتر است، سقوط می کند.
@Dastan1224
#هدایت_یافته_ای_هدایت_کن
◾️ وظیفه ما امر به معروف و نهی از منکر است...
هرکس که خود مهتدی(هدایتیافته) است، میتواند یکی را مهتدی کند، و تدریجاً این یکییکیها جماعت را تشکیل میدهند. وظیفهی ما همین است که در صورت امکان امر به معروف و نهی از منکر کنیم. اما اینکه چطور نتیجه بدهد، مقدرات دست ما نیست.
📚 در محضر بهجت، ج۱، ص ۲۱۴
@Dastan1224
🌷 آیتالله بهجت (ره) :
✍ محال است کسی راه قناعت را پیشه نکند و به آنچه دارد راضی گردد. برعکس ، اگر کسی قناعت کند ، مایحتاجش به او میرسد ، هر چند زیاد باشد.
📚 در محضر بهجت، ج١، ص٣٩
@Dastan1224
✍ از اینها نباشید!
گزیدهای از خاطرات شاگردان و اطرافیان آیتالله بهجت (ره)
☘ گاهی اوقات که کسی میگفت آقا سفارشی کنید، آقا میفرمودند : «راست میگویی یا نه یا میخواهی فقط حرف بشنوی». میفرمودند: «بعضیها اینطور هستند که :
پی مصلحت مجلس آراستند / نشستند و گفتند و برخاستند»
میفرمودند: «از اینها نباشید! اگر راست میگویید و واقعاً اهل عمل هستید، همین را که دارم به شما میگویم عمل بکنید، نتیجه میگیرید».
@Dastan1224
#آیت_الله_کوهستانی
☘️ اهل «ذکر» بود و از قدر و قیمت ذکرها خبر داشت.
👌 می فرمود : «فردای قیامت مردم دوست دارند به دنیا برگردند و یک " لااله الا الله" بگویند و بمیرند.»
@Dastan1224
🍁باید اهل محاسبه باشیم.
▪️ما باید اهل محاسبه باشیم، هرچند اهل توبه نباشیم و تدارک نکنیم، خود محاسبه مطلوب است.
اگر بدانیم فلان روز حسینی و فلان روز یزیدی هستیم، بهتر از این است که اصلاً ندانیم یزیدی هستیم یا حسینی.
▪️ سرانجام ممکن است روزی به خود بیاییم و بخواهیم تدارک(جبران) کنیم.
📚 در محضر بهجت، ج٢، ص۴٢٧
--------------------------------
@Dastan1224
🌼 آیت الله بهجت (ره) :
✍ دنیا دار امتحان است. شما در فکر این باشید که خودتان را اصلاح بکنید. مابینِ خودتان و خدایتان عایقی ، مانعی پیدا نشود.
👌 اگر اصلاح کردید ، رفع مانع کردید بین خودتان و خدا و وسائط [انبیاء و اوصیاء] خدا اصلاح می کند مابین شما و خلق.
---------------------------------
@Dastan1224
«این اشک چشم، طریقۀ تمام انبیا علیهمالسلام بوده و به اعلی علیین مربوط است!»
✅حضرت آیتالله بهجت(ره):
▪️پس قهراً این کسانی که میگویند: این مداحی چیست؟ مصیبتخوانی چیست؟ اشک ریختن چیست؟ اینقدر احمق هستند که نمیفهمند این اشک طریقۀ تمام انبیا علیهمالسلام بود برای شوق لقاءالله، برای تحصیل رضوانالله و مسئلۀ دوستان خدا هم از همین باب است.
🔹 محبت اینها هم اگر در فرح(شادی)، به فرح اینها و در حزن، به حزن اینها اشک آورد، این هم همانطور است.
🔸 دلیل [بر این مطلب] خیلی است: اول اینکه همۀ انبیا از خوف خدا بکاء داشتند. آیا از شوق لقای خدا بکاء نداشتند؟! انبیا کارشان همین بوده است. اگر کسی انبیا را قبول دارد، باید بکاء و گریه را هم قبول داشته باشد.
--------------------------------
@Dastan1224
#منتظران_واقعی_کسانی_هستند
#که_در_راه_خدا_بخواهند_امام_زمان_بیاد❗️
✅حضرت آیتالله بهجت قدسسره:
کسانی منتظر فرج هستند که برای خدا و در راه خدا منتظر آن حضرت باشند، نه برای برآوردن حاجات شخصی خود.
📚 در محضر بهجت، ج2، ص187
آ
@Dastan1224
#اگر_اشکال_دینی_وعقیدتی_داری
#ازاهلش_بپرس
⁉️لزوم پرسیدن مسائل و شبهات از اهل آن
✅حضرت آیتالله بهجت قدسسره:
🔸اگر در امور دینی و یا عقیدتی اشکالی داری، برو از اهلش بپرس تا اشکالت بر طرف شود. انسان گاهی در امر دین اشکالی به نظرش میرسد و یا شبههای به او القا میشود، گمان میکند که آن اشکال لایَنحَل است و دیگر جوابی ندارد و پیشِ خود و بدون مراجعه به اهل آن قضاوت میکند و میگوید: پس دین باطل است و ایراد دارد. چگونه از اهل دین و اهل علم میترسی و نزد آنها نمیروی و از آنها سؤال نمیکنی، ولی از خود شبهه و اشکال نمیترسی که چهبسا موجب نابودی و هلاک دائمی تو گردد؟!
📚 در محضر بهجت، ج١، ص۶٨
@Dastan1224
#راهی_که_از_شمشیر_تیزتر_است
آیت الله جوادی آملی (دامت برکاته):
نماز «صراط» است و صراط با غفلت سالک نمی سازد؛ زیرا اگر انسان غفلت کند، از صراطی که از مو باریکتر و از شمشیر تیزتر است، سقوط می کند.
آ
@Dastan1224
#کبریت_عرفا❗️
🍃حضرت علامه طباطبایی: سالکان راه حق گوناگونند ، برخی کبریتشان دیرتر میگیرد و برخی زودتر....
@Dastan1224
#دلایل_قانع_کننده_تجار_اروپایی
#برای_معامله_نکردن_با_ایرانیها❗️
💠آیت الله بهجت (ره):
🍃به اروپاییها گفتند: چرابا ایرانی ها معامله نمی کنید؟ گفتند: به جهت اینکه آنها اهل خیانتند! مثلا روی صندوق های خشکبار از نوع خوب محصول می چینند و در زیر آن خراب ها را.
🍁در صورتی که اگر نوع کالا مختلف باشد باید روی کارتن بنویسند مثلا ده دانه عالی، ده دانه متوسط و ده دانه بد در داخل این جعبه موجود است.
🌿اینگونه کارها از دنیاشان هم عقب می اندازد. آیا می دانیم قطع تجارت با ایران چه قدر برای تاجر ایرانی و ایران خسارت است.
📚در محضر بهجت/ج1/ص166
@Dastan1224
#کرامتی_از_شیخ_رجبعلی_خیاط
✍یکی از ارادتمندان شیخ میگوید: شبی خوابی مهیج و شهوانی دیدم که در روز هم ذهنم را به خود مشغول کرده بود،صبح خدمت شیخ رسیدم، تا مرا دید سرش را پایین انداخت. فهمیدم خبری هست مدتی نشستم. شیخ سرش پایین بود و به کار خیاطی مشغول. آنگاه عرض کردم: مطلبی هست؟ فرمود :((چه کار کردی که قیافه ات قیافه زن شده)) عرض کردم :زن زیبایی را در خواب دیدم و داستانش در ذهن من مانده.
🔆فرمود: همان است، استغفار کن.
📚کتاب کیمیای محبت ص163 داستان خلاصه شد.
@Dastan1224
✅مهندسی عجیب!
✍استاد قرائتی: نماز رشد دهنده، یعنی نمازی که کارخانه آدم سازی است. فضای نماز، فضای تربیتی است. مانند دریا که حیوانات درون آن بدون معلم و مربی، همه شنا بلدند. اگر انسان واقعا اهل نماز شد، خودبه خود همه عیب ها و نواقصش برطرف می شود. به راستی که در نماز، مهندسی عجیبی شده است، از مسح سر و پا می فهمیم که باید سر تا پا نمازی شویم... توجه به این نکات، از انسان رها، یک انسان مخلص، متعهد، کامل و استاندارد می سازد.
📚کتاب شیوه های دعوت به نماز
آ
@Dastan1224
📚#داستان
واقعا زیباست👌🏻
پیرمرد محتضری که احساس می کرد مردنش نزدیک است، به پسرش گفت:
مرا به حمام ببر.
پسر، پدرش را به حمام برد.
پدر تشنه اش شد. آب خواست.
پسر قنداب خنکی سفارش داد ؛
برایش آوردند و آن را به آرامی ؛
در دهان پدر ریخت و
پس از شست وشو پدر را به خانه برد.
پس از چندی پدر از دنیا رفت و روزگار گذشت و پسر هم به سن کهولت رسید ؛
روزی به پسرش گفت:
فرزندم مرگ من نزدیک است ؛
مرا به حمام ببر و شست وشو بده.
پسر نااهل بود و با غر و لند پدر را به حمام برد و کف حمام رهایش کرد و با خشونت به شستن پدر پرداخت.
پیرمرد رفتار خود با پدرش را به یاد آورد. آهی کشید و به پسر گفت:
پسرم تشنه هستم.
پسر با تندی گفت: این جا آب کجا بود و طاس را از گنداب حمام پر کرد و به حلقوم پدر ریخت.
پدر اشک از دیده اش سرازیر شد و گفت:
من قنداب دادم، گنداب خوردم.
تو که گنداب می دهی ؛
ببین چه می خوری؟👏🏻👏🏻👏🏻
@Dastan1224
#دروازه_ساعات
🕯🕊🕯
💠نام يڪے از دروازههاے ورودے دمشق، ڪہ اسراےاهلبيت علیهم السلام را از آنجا وارد شهر کردند، همراه سر مطهر امام حسين علیه السلام در حالے ڪہ مردم به شادمانے و پايڪوبے و مشغول بودند.
💠 "باب ساعات" يڪے از دروازههاے شرقے دمشق بود ڪہ راه حلب و ڪوفہ بہ اين دروازه ختم ميگرديد.
💠هنگامے ڪہ اسيران به دروازه شام رسيدند، از شدت ازدحام جمعيت و مانور لشڪر بنےاميہ لعنت الله علیهم اجمعین ، ساعتها قافلہ اسرا در ڪنار دروازه شام توقف ڪرد.
💠لذا شيعيان اين دروازه را "باب ساعات" ناميدند. در عصر حاضر، باب ساعات را "باب توما" مےنامند و آثارے از اين دروازه قديمے باقے مانده است. امروزه باب توما از محلہ هاے مسيحے نشين شهر دمشق است و نسبت به نقاط ديگر شهر، از هم پاشيده تر و ڪثيف تر به نظر ميرسد.
💠البتہ برخے علت نامگذارے را وجود ساعتے مخصوص بر سر در آن دانسته اند.
📚 منابع:
بحار الانوار، ج 45، ص 128
نفس المهموم، ص 241
🏴 #اول_ماه_صفر،
روز ورود اسرا بہ #شهر_شام
و ڪاخ یزید لعنت الله علیہ
🕯🕊
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
@Dastan1224
نگاه به نامحرم
⚠️ گناه ، اثر دارد ؛ دیر یا زود ⚠️
امام_باقر عليه السلام فرمودند :
روزی جوانى در #مدينه با زنى رو در رو شد .
جوان ، در حالى كه زن به سوى او مى آمد ، به او نگاه كرد .
وقتى زن از كنار جوان گذشت ، جوان ، همان طور که راه مى رفت ، وارد كوچه ای شد و از پشت سر به آن زن مى نگريست .
ناگهان صورتش به استخوانی كه از ديوار بیرون زده بود ، خورد و شكاف برداشت .
وقتى زن رفت ، جوان متوجّه شد خون بر سينه و لباسش مى ريزد .
با خود گفت : به خدا قسم ، نزد #پيامبر_اکرم صلى الله عليه و آله خواهم رفت و داستان را به ايشان خواهم گفت .
سپس نزد ایشان آمد .
پیامبر خدا از او پرسيدند : اين چه وضعى است؟
جوان ، داستان را گفت .
آن گاه ، جبرئيل عليه السلام نازل شد و اين آيه را آورد :
« قُل لِلْمُؤْمِنينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ يَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذلِکَ أَزْکي لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبيرٌ بِما يَصْنَعُونَ *
به مردان با ايمان بگو : ديده فرو نهند و پاك دامنى ورزند كه اين ، براى آنان ، پاكيزه تر است؛ زيرا خدا به آنچه مى كنند ، آگاه است . »
📖 سوره نور ، آیه 30
📚منبع :
كافی ، ج 5 ، ص 521
@Dastan1224
📚#حکایت
شبی هنگام خواب، صاحب خانه متوجه دزدی شد که وارد خانه شده است. صاحب خانه با زیرکی و به دروغ، به همسرش گفت مقداری پول در چاه داخل حیاط پنهان کرده ام تا از دست دزدان در امان باشد، دزد که صدای صاحب خانه را شنید فریب حرف صاحب خانه را خورد و خوشحال به داخل چاه رفت.
سپس صاحب خانه به زنش گفت خانم چون هوا خیلی گرم است امشب رختخواب را در حیاط روی در چاه پهن کن.
دزد که در پی یافتن پول به داخل چاه رفته بود هنگامی که از یافتن پول نا امید شد خواست که از چاه بیرون بیاید، دید که صاحب خانه روی در چاه خوابیده و به همسرش وعده خرید طلا می دهد و می گوید برای تو چنین و چنان می کنم.
دزد از داخل چاه بلند فریاد زد: آهای زن صاحب خانه، من با طناب شوهرت به چاه رفتم تو مواظب باش با طناب او در چاه نروی.
#با_طناب_کسی_توی_چاه_رفتن
@Dastan1224
#چرا_ما_فرق_نداریم ❗️
🍃آیت الله بهجت قدس سره: چنان چه در اتاقی در بسته باشیم و بدانیم که قدرت بزرگی پشت در ایستاده و سخنان ما را ، علیه یا لَه خود می شنود و ضبط می نماید و به موقع علیه ما به اجرا می گذارد ، چقدر حال ما فرق می کند و مواظب سخنان خود می شویم!؟
با اینکه آنها را نمی بینیم ، ولی علم داریم و می دانیم که پشت در هستند ، پس چرا حال ما نسبت به امام زمان (عج) چنین نیست در انجام آنچه بر لَه یا علیه اوست!؟ و با اهل سنت که چنین اعتقادی را ندارند ، فرق نداریم!؟
📗جناب عشق
@Dastan1224
💎 وای اگر پرندهای را بیازاری
پسرک بی آنکه بداند چرا، سنگ در تیرکمان کوچکش گذاشت و بیآنکه بداند چرا، گنجشک کوچکی را نشانه رفت.
بالهایش شکست و تنش خونی شد. پرنده میدانست که خواهد مُرد. اما پیش از مردنش مروّت کرد و رازی را به پسرک گفت تا دیگر هرگز هیچ چیزی را نیازارد.
پسرک پرنده را در دست هایش گرفته بود تا شکار خود را تماشا کند اما پرنده شکار نبود. پرنده پیام بود.
پس چشم در چشم پسرک دوخت و گفت: کاش میدانستی که زنجیر بلندی است زندگی، که یک حلقهاش درخت است و یک حلقهاش پرنده. یک حلقهاش انسان و یک حلقه سنگ ریزه. حلقهای ماه و حلقهای خورشید. و هر حلقه در دل حلقه دیگر است. و هر حلقه پارهای از زنجیر؛ و کیست که در این زنجیر نگنجد؟!
و وای اگر شاخهای را بشکنی، خورشید خواهد گریست. وای اگر سنگریزهای را ندیده بگیری، ماه تب خواهد کرد.
وای اگر پرندهای را بیازاری، انسانی خواهد مُرد؛ زیرا هر حلقه را بشکنی، زنجیر را گسستهای. و تو امروز زنجیر خداوند را پاره کردی.
پرنده این را گفت و جان داد. و پسرک آنقدر گریست تا عارف شد.
وای اگر پرندهای را بیازاری...!
@Dastan1224
روزی مریدان در مجلسی نشسته بودند، مریدی از شیخ پرسید : یا شیخ، علم بهتر است یا ثروت؟؟
شیخ چون این سخن بشنید، سخت برآشفت و شمشیر خویش از نیام بیرون کشیده همچون جومونگ، مرید گستاخ را به سه پاره نامساوی تقسیم نمود و فرمود: سالهاست که هیچ الاغی بر سر دو راهی علم و ثروت گیر ننموده.
مریدان که انگشت بردهان مانده بودند و از شدت ترس، در مزاجشان حالتی خاص پدید آمده بود با صدایی لرزان گفتند: یا شیخ، دلیلی بر ما نمایان کن تا حکمت سخن تو را دریابیم...
شیخ گفت: سالها پیش من و رفیق فابریکم، به مکتب می رفتیم...
رفیقم ترک تحصیل نمود اما من تا مقطع فوق لیسانس، ادامه تحصیل نموده و معلم دبستان گشتم...
اکنون او پورشه دارد و من پوشه....
او عینک دودی دارد و من عینک ته استکانی....
او بیمه زندگانی دارد و من بیمه مزخرف خدمات درمانی...
او سکه و ارز دارد و من سکته و قرض......
سخن شیخ به اینجا که رسید، مریدان عربده ها زدند با دست بر سر میزدند، جمیعا سر به بیابان
@Dastan1224
🌷 آیت الله بهجت(ره):
☘ بالاترین ذکر ، ذکر عملی است. یعنی نیت کند اگر خداوند به او صد سال عمر داد ، یک دقیقه عالما ، عامدا و مختارا معصیت نکند.
آ
@Dastan1224
✍ آیتالله بهجت (ره) :
مرحوم آیت الله حاج شیخ محمد حسین غروی اصفهانی اهل مراقبه، سکوت و محاسبه بود. پیوسته در فکر بود سخن به ندرت میگفت. در مجالس و محافل که بین علما بحثی در میگرفت سکوت میکرد در هر جای مجلس که خالی بود مینشست و بسیار متواضع، خوش اخلاق و آرام بود. با آنکه ثروت فراوانی از پدرش – که از تجّار معروف و سرمایه دار کاظمین بود – به او رسیده بود همه را به فقرا و طلّاب داد و خود چیزی نداشت.
بلکه گویند: در اواخر عمر با فقر دست به گریبان بود، ولی دلی شاد و سیمایی متبسّم و قلبی استوار داشت که حکایت از روحیّات عظیم و مواهب معنوی او مینمود.
📚 فریادگر توحید، ٨٣
@Dastan1224
✍#حکایت
مردی صبح گاهان برای ادای نماز صبح روانه مسجد شد در راه پایش سر خورد و در گودالی اب فرود آمد به منزل برگشت و پس از تعویض لباس دوباره روانه مسجد شد .
دوباره همانجا سر خورد و به گودال افتاد. مرد به سوی خانه برگشت برای بار سوم لباس پوشید و روانه خانه خدا گردید.
وقتی به گودال آب رسید دید مردی فانوس به دست منتظر او ایستاده ...
مرد فانوس به دست گفت من منتظر تو هستم تا تو را به سلامت به مسجد رسانم
عابد قصه ما از او تشکر کرد و با هم روانه مسجد شدند
وقتی به مقصد رسیدند مرد عابد قصه ما از مرد فانوس به دست پرسید
تو که هستی و برای چه به من کمک کردی .. مرد فانوس به دست جواب داد ....
من شیطانم ...!
بار اول که به زمین خوردی دوست میداشتم که ازبرگشتن منصرف شوی
ولی تو با برگشت خود موجب شدی خداوند تمام گناهان خویشاوندانت را عفو نمایدو در مرتبه دوم که به زمین خوردی لباس پوشیدی و برگشتی.
خداوند گناهان تمام مردم دهکده ات را بخشید.
ترسیدم اگر بار دیگر به زمین بخوری خداوند به خاطر تو از سرتقصیرات تمام مردم زمین بگذرد بنابراین چاره را در آن دیدم که شما را به سلامت به مقصد رسانم
@Dastan1224
#داستان_مذهبی
📚ریاکاری و از بین رفتن تمام اعمال!
🌹مرحوم قطب راوندی (رضوان اللّه تعالی ) روایت کرده است که :
در بنی اسرائیل عابدی بود که سالها حق تعالی را عبادت می کرد . روزی دعا کرد که :
خدایا می خواهم حال خودم را نزد تو بدانم ، کدامین عمل هایم را پسندیدی، تا همیشه آن عمل را انجام دهم،واِلاّ پیش از مرگم توبه کنم ؟!
🌹حضرت حق تعالی ، ملکی را نزد آن عابد فرستاد و فرمود :
تو پیش خدا هیچ عمل خیری نداری!
🌹گفت : خدایا، پس عبادتهای من چه شد؟!
🌹ملک فرمود :
هر وقت عمل خیری انجام میدادی به مردم خبر میدادی ، و می خواستی مردم به تو بگویند چه آدم خوبی هستی و به نیکی از تو یاد کنند...
خُب،پاداشت را گرفتی!آیا برای عملت راضی شدی؟
این حرف برای عابد خیلی گران آمد و محزون و ناراحت شد ، و صدایش به ناله بلند گردید .
🌹ملک بار دیگر آمد و فرمود :
حق تعالی می فرماید :
🌹الحال خود را از من بخر ، و هر روز به تعداد رگهای بدنت صدقه بده .
عابد گفت:خدایا چطوری؟!من که چیزی ندارم..
🌹فرمود : هر روز سیصد و شصت مرتبه، به تعداد رگهای بدنت بگو :
✨سُبْحانَ اللّهِ وَ الْحَمْدُ لِلّهِ وَ لااِلهَ اِلا اللّهُ وَ اللّهُ اَکْبَر وَ لاحَوْلَ وَ لاقُوَهَ اِلاّ بِااللّهِ✨
عابد گفت : خدایا اگر این طور است ، زیادتر بفرما ؟ !
🌹فرمود :
اگر زیادتر بگویی ثوابت بیشتر
@Dastan1224
#داستان کوتاه
ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺍﻫﺎﻟﯽ ﺩﻩ ﺑﻪ اسم مش مراد
به ﺻﺤﺮﺍ ﺭﻓﺖ ﻭ ﺷﺐ ﺍﺯ ﻗﻀﺎ ﺣﯿﻮﺍﻧﯽ
ﺑﻪ ﺍﻭ ﺣﻤﻠﻪ ﮐﺮﺩ. ﭘﺲ ﺍﺯ ﯾﮏ ﺩﺭﮔﯿﺮﯼ ﺳﺨﺖ
ﺑﺎﻻﺧﺮﻩ ﺑﺮ ﺣﯿﻮﺍﻥ ﻏﺎﻟﺐ ﺷﺪ ﻭ ﺁﻥ ﺭﺍ ﮐﺸﺖ
ﻭ ﺣﯿﻮﺍﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﻭﺵ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ
ﻭ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﺁﺑﺎﺩﯼ ﺭﺍﻩ ﺍﻓﺘﺎﺩ...
ﭘﺲ ﺍﺯ ﻭﺭﻭﺩ ﺑﻪ ﺩﻩ، ﻫﻤﺴﺎﯾﻪ ﺍﺵ ﺍﺯ ﺑﺎﻻﯼ ﺑﺎﻡ
ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﯾﺪ ﻭ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﺯﺩ:
"ﺁﻫﺎﯼ ﻣﺮﺩﻡ، ﻣﺶ مراد ﯾﮏ ﺷﯿﺮ ﺷﮑﺎﺭ ﮐﺮﺩﻩ
ﻣﺶ مراد با ﺷﻨﯿﺪﻥ ﺍﺳﻢ ﺷﯿﺮ ﻟﺮﺯﯾﺪ ﻭ ﻏﺶ ﮐﺮﺩ ﺑﯿﭽﺎﺭﻩ ﻧﻤﯽﺩﺍﻧﺴﺖ ﺣﯿﻮﺍﻧﯽ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺍﻭ ﺩﺭﮔﯿﺮ ﺷﺪﻩ ﺷﯿﺮ ﺑﻮﺩﻩ
ﻭﻗﺘﯽ ﺩﺭﮔﯿﺮ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﻓﮑﺮ ﻣﯽﮐﺮﺩ ﮐﻪ
ﺳﮓ ﻗﺪﯾﻤﯽ ﻣﺶ ﺗﯿﻤﻮﺭ ﺍﺳﺖ
ﻭﮔﺮﻧﻪ ﻫﻤﺎﻥ ﺍﻭﻝ ﻏﺶ ﻣﯽﮐﺮﺩ
ﻭ ﺑﻪ ﺍﺣﺘﻤﺎﻝ ﺯﯾﺎﺩ ﺧﻮﺭﺍﮎ ﺷﯿﺮ ﻣﯽﺷﺪ
✅ﺍﮔﺮ ﺍﺯ ﺑﺰﺭﮔﯽ ﺍﺳﻢ ﯾﮏ "ﻣﺸﮑﻞ" ﺑﺘﺮﺳﯿﺪ
ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﺎ ﺁﻥ ﺑﺠﻨﮕﯿﺪ
ﺍﺯ ﭘﺎ ﺩﺭﺗﺎﻥ ﻣﯽﺁﻭﺭﺩ...
تو زندگی مشكل وجود نداره
همه چيز مسئله است و قابل حل...
@Dastan1224