eitaa logo
داستان و پند اخبار فوری طب سنتی اسلامی فوتبال برتر استقلال پرسپولیس ورزش سه
8.9هزار دنبال‌کننده
6.3هزار عکس
3.7هزار ویدیو
66 فایل
|♥️بسم الله الرحمن الرحیم♥️. ﷺ جهت مشاوره @mohamad143418
مشاهده در ایتا
دانلود
امام سجاد عليه السلام فرمود: زبان آدميزاد، هر روز به اعضاى او نزديك مى شود و مى گويد: چگونه ايد؟ آنها مى گويند: اگر تو ما را به خودمان واگذارى، خوب هستيم! و مى گويند: از خدا بترس و كارى به ما نداشته باش. و او را سوگند مى دهند و مى گويند: ما فقط به واسطه تو پاداش مى يابيم و به واسطه تو، مجازات مى شويم. 📚خصال، ص 6، ح 15 @Dastan1224
✅یاران امام زمان ✍زنان مؤمن، در قران کریم، هم‌تراز با مردان مؤمن آمده‌اند: «المؤمنون و المؤمنات» و این ثابت می‌کند که نزد خداوند روح الهی افراد مد نظر است و نه جنسیت آنان. در میان یاران حضرت مهدی(عج) نیز زنانی حضور دارند که با الگوگیری از حضرت فاطمه زهرا(س) و حضرت زینب کبری(س)، در مسیر ولایتمنداران قرار گرفته‌اند. امام باقر(ع) در وصف یاران حضرت مهدی(ع) فرمودند:«به خدا سوگند که سیصد و ده و اندی نفر می‌آیند که در میان آنها پنجاه زن هست و در مكّه گرد می‌آیند.» 📚 برگرفته از کتاب « یاران امام زمان ع »؛ به نقل از «بحارالانوار»، ج 52، ص 223 @Dastan1224
آیت الله بهجت :🌺 دربین تمام مستحبات ، دو عمل است که بی نظیر می باشد و هیچ عملی به آنها نمی رسد. ۱- نماز شب ۲- گریه بر امام حسین علیه السلام @Dastan1224
📚 پس از مدت ها تعقیب و گریز مجرم و پلیس، سرانجام مجرم به سر کوچه ای رسید. مجرم پیش خود گفت: خدا کند بن بست نباشد. این را گفت و به سوي انتهای کوچه شروع به دویدن کرد. پلیس نیز پیش خود گفت: خدا کند بن بست باشد. با این امید به دنبال مجرم دوید. در انتهای کوچه، کوچه ای دیگر به سمت چپ گشوده بود. مجرم با همان امید «بن بست نبودن» و پلیس نیز با امید «بن بست بودن» هر دو به دویدن ادامه دادند. در سر پیچ نهم مجرم با همین امید باز شروع به دویدن کرد، اما وقتی به انتهای کوچه رسید، با تعجب دید کوچه بن بست است. ناگزیر خود را براي تسلیم آماده کرد. ولی هرچه منتظر شد. خبری از پلیس نشد. زیرا پلیس در ابتدای پیچ نهم نومید شده و باز گشته بود. در هر کشاکش پیروزی نهایی از آن حریفی است که یک لحظه بیشتر مقاومت کند و امیدش را از دست ندهد ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ @Dastan1224
📚 حکایت کوتاه خضر نبی در سایه درختی نشسته بود سائلی سمت او آمد و از اول سوال کرد خضر دست در لباسش برده اما چیزی دستش را نگرفت گفت ای سائل ببخشم چیزی ندارم سایل گفت تو را به خدا سوگند می‌دهم نیازم بسیار است کمی بیشتر بگرد شاید چیزی داری و نمی‌دانی خضر برخواست گفت صبر کن دارم بیا برویم، به بازار برده فروشان آمد و گفت مرا بفروش و پولش بگیر و ببر چاره علاجت کن سائل گفت نه هرگز!!! خضر نبی گفت باید اینکار را انجام دهی القصه خضر را سائل بفروخت و پول را گرفته و شادمان راهی شد. خضر را مردی خرید و آورد خانه دید پیرمردی نورانی است، دلش سوخت و کار زیادی به او نمی‌سپرد. روزی مرد قصد سفر کرد و از خضر خواست تا خانه و فرزندانش را در غیاب او محافظت کند و مایحتاج آنها را بخرد. خضر گفت کاری به من بسپار من از اینکه غلام تو باشم و کاری نکنم ناراحتم مرد گفت همین بس خضر اصرار کرد، مرد گفت پس اگر دوست داشتی برای من از دل کوه سنگ‌های کوچک بیاور تا در حیاط منزل خانه دیگری بسازم خضر نبی پذیرفت و در غیاب صاحب خانه با قدرت تمام، خانه‌ای زیبا به کمک اجنه و فرشتگان در آن خانه بنا ساخت صاحب خضر آمد و چون آن خانه را دید باور کرد این پیر مرد انسان معمولی نیست! گفت تو کیستی ای مرد خود را معرفی کن، گفت غلام توام گفت تو را به خدا سوگند خودت را معرفی کن، خضر گفت مرا چرا به خالقم سوگند دادی؟ یکبار سائلی مرا به خالقم سوگند داد، چیزی نداشتم به او دهم خودم را به بردگی فروختم!!! من خضر نبی هستم مرد گریست و گفت مرا ببخش نشناختمت گفت: اصلاً من خود خواستم نشناسی تا راحت امر و نهی کنی مرا چون غلامان گفت ای خضر در قبال این خانه که ساختی از من چیزی بخواه گفت ای صاحب و مولای من از زمانی که غلام تو شده‌ام به راحتی نمی‌توانم برای خالقم در پنهان عبادت کنم و راحت نمی‌توانم اشک بریزم چرا که می‌ترسم هر لحظه در زمان لذتم با معشوقم مرا احضار کنی و اگر اجابت نکنم معصیت کرده باشم. مرا لطف فرموده آزاد کن صاحب خضر گریست و او را آزاد کرد. حضرت خضر کسی است که برای وصال معشوقش خود را به غلامی فروخت و معشوقش بهای عشق آزادی او را پرداخت. راستی ما برای خدا چه می کنیم...!؟ "قدری بیندیشیم" @Dastan1224
✍امام علی علیه السلام میفرمایند: کسی که زیاد به گناهان فکر کند، گناهان او را به سمت خود میکشاند! 📚غررالحکم۸۵۶۱ 💠: @Dastan1224
✍امام علی عليه السلام : پيروزى، با دور انديشى و اراده پايدار به دست مى آيد. 📚ميزان الحكمه ج۳ ص۵۴ 🌷 @Dastan1224
📚 داستان کوتاه چندی پیش سوار تاکسی شدم. راننده تاکسی مرد محترمی بود که 60سال سن داشت و بسیارشاد بوداو با مسافران با شادی برخورد میکرد یکی از مسافران از او پرسید با وجود ترافیک و شغلی که خسته‌ کنندست چطور میتواند شاد باشد جواب راننده برایم جالب بود. گفت من 4فرزند دارم 2دختر و 2پسر که همه تحصیل کرده اند در حالیکه هرگز به درسشان رسیدگی نکردم گفت رمز موفقیتش این بوده که بشدت هوای همسرش را داشته و به او توجه و محبت خاص میکرده و فقط نیازهای همسرش را برآورده کرده است. گفت همسرش را همیشه خوشحال و راضی نگه میداشت و درعوض همسرش همیشه پرانرژی بود و با تمام قوا به بچه‌ها و منزل و هر کار دیگری رسیدگی میکرد. میگفت زنها تواناییهای موازی دارند و میتوانندچند کار را در منزل باهم مدیریت کنند. کافیست آنها را راضی و خوشحال و تحت توجه و محبت کافی نگه داری تا هر کاری از آنها بربیاید. او معتقد بود اگر باطری قلب همسرتان را شارژ نگه دارید میتوانید با آرامش به کارتان رسیدگی و باخوشبختی زندگی کنید. چون همسرش از جان و دل، بقیه امور را سرپرستی خواهد کرد. بنظرمن حق با اوست رمز موفقیت او میتواند، رمز موفقیت بسیاری از مردها باشد. زن!موي مش كرده،ابروي برداشته،لبانِ قرمز نيست. زن!لباسِ سفيدشب باشكوه عروسي بوي خوشِ قرمه سبزي نيست. زن!پوكي استخوان،يك زنِ پا بماه، حال تهوع،استفراغ درد‌هاي زايمان، مادر بچه‌ها نيست. زن! عصايِ روز‌هاي پيري،پرستار وقتِ مريضي نیست. زن! وجود دارد؛ روح دارد؛ پا به پاي يك مرد، زور دارد. زن هميشه همه جاحضور دارد. و اگر تمام اينها يادت رفت، تنها يك چيز را به خاطر داشته باش: كه هنوز هيچ مردي پيدا نشده كه بخواهد در ايران جایِ يك زن باشد ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═@Dastan1224
✨﷽✨ ⚜حکایت‌های پندآموز⚜ 💠نجس‌ترین چیزها💠 ✍گویند روزی پادشاهی این سوال برایش پیش می‌آید که نجس‌ترین چیزها در دنیای خاکی چیست؟! برای همین کار وزیرش را مأمور می‌کند که برود و این نجس‌ترین نجس‌ها را پیدا کند. پادشاه می‌گوید تمام تاج و تخت خود را به کسی که جواب را بداند می‌بخشد. وزیر هم عازم سفر می‌شود و پس از یک سال جستجو و پرس و جو از افراد مختلف به این نتیجه رسید که نجس‌ترین چیز مدفوع آدمیزاد اشرف است. عازم دیار خود می‌شود، در نزدیکی‌های شهر چوپانی را می‌بیند و به خود می گوید از او هم سؤال کند شاید جواب تازه‌ای داشت. بعد از صحبت با چوپان، او به وزیر می گوید: «من جواب را می دانم اما یک شرط دارد.»وزیر نشنیده شرط را می‌پذیرد. چوپان هم می گوید: «تو باید مدفوع خودت را بخوری.» وزیر آنچنان عصبانی می‌شود که می‌خواهد چوپان را بکشد ولی چوپان به او می گوید:«تو می‌توانی من را بکشی اما مطمئن باش پاسخی که پیدا کرده‌ای غلط است. تو این کار را بکن اگر جواب قانع کننده‌ای نشنیدی من را بکش.» خلاصه وزیر به خاطر رسیدن به تاج و تخت هم که شده قبول می‌کند و آن کار را انجام می‌دهد.سپس چوپان به او می گوید: کثیف‌ترین و نجس‌ترین چیزها طمع است که تو به خاطرش حاضر شدی آنچه را فکر می‌کردی نجس‌ترین است بخوری! 📚مجموعه شهر حکایات ‌‌↶【به ما بپیوندید 】↷ _________________ @Dastan1224
📚 داستان کوتاه پس از 11 سال زوجی صاحب فرزند پسری شدند. آن دو عاشق هم بودند و پسرشان را بسیار دوست داشتند. فرزندشان حدوداً دو ساله بود که روزی مرد بطری باز یک دارو را در وسط آشپزخانه مشاهده کرد و چون برای رسیدن به محل کار دیرش شده بود به همسرش گفت که درب بطری را ببندد و آنرا در قفسه قرار دهد. مادر پر مشغله موضوع را به کل فراموش کرد. پسر بچه کوچک بطری را دید و رنگ آن توجهش را جلب کرد به سمتش رفت و همه آنرا خورد. او دچار مسمومیت شدید شد و به زمین افتاد. مادرش سریع او را به بیمارستان رساند ولی شدت مسمومیت به حدی بود که آن کودک جان سپرد. مادر بهت زده شد و بسیار از اینکه با شوهرش مواجه شود وحشت داشت. وقتی شوهر پریشان حال به بیمارستان آمد و دید که فرزندش از دنیا رفته رو به همسرش کرد و فقط سه کلمه بزبان آورد. فکر میکنید آن سه کلمه چه بودند؟ شوهر فقط گفت: "عزیزم دوستت دارم!" عکس العمل کاملاً غیر منتظره شوهر یک رفتار فراکُنشی بود. کودک مرده بود و برگشتنش به زندگی محال. هیچ نکته ای برای خطا کار دانستن مادر وجود نداشت. بعلاوه اگر او وقت میگذاشت و خودش بطری را سرجایش قرار می داد، آن اتفاق نمی افتاد. هیچ دلیلی برای مقصر دانستن وجود ندارد. مادر نیز تنها فرزندش را از دست داده و تنها چیزی که در آن لحظه نیاز داشت دلداری و همدردی از طرف شوهرش بود. آن همان چیزی بود که شوهرش به وی داد. گاهی اوقات ما وقتمان را برای یافتن مقصر و مسئول یک رخداد صرف می کنیم، چه در روابط، چه محل کار یا افرادی که می شناسیم و فراموش می کنیم کمی ملایمت و تعادل برای حمایت از روابط انسانی باید داشته باشیم. در نهایت، آیا نباید بخشیدن کسی که دوستش داریم آسان ترین کار ممکن در دنیا باشد؟ داشته هایتان را گرامی بدارید. غم ها، دردها و رنجهایتان را با نبخشیدن دوچندان نکنید. اگر هرکسی می توانست با این نوع طرز فکر به زندگی بنگرد، مشکلات بسیار کمتری در دنیا وجود می داشت. حسادت ها، رشک ها و بی میلی ها برای بخشیدن دیگران، و همچنین خودخواهی و ترس را از خود دور کنید و خواهید دید که مشکلات آنچنان هم که شما می پندارید حاد @Dastan1224
ُ✨﷽✨ 📚داستان پند آموز 💭 سلطان به وزیر گفت ۳ سوال میکنم فردا اگر جواب دادی، هستی وگرنه عزل میشوی. سوال اول: خدا چه میخورد؟ سوال دوم: خدا چه میپوشد؟ سوال سوم: خدا چه کار میکند؟ 💭 وزیر از اینکه جواب سوالها را نمیدانست ناراحت بود. غلامی دانا و زیرک داشت. وزیر به غلام گفت سلطان ۳ سوال کرده اگر جواب ندهم برکنار میشوم. اینکه :خدا چه میخورد؟ چه میپوشد؟ چه کار میکند؟ غلام گفت: هر سه را میدانم اما دو جواب را الان میگویم و سومی را فردا...! 💭 اما خدا چه میخورد؟خداوند غم بنده هایش را میخورد. اینکه چه میپوشد؟خدا عیبهای بنده های خود را می پوشد.اما پاسخ سوم را اجازه بدهید فردا بگویم. 💭 فردا وزیر و غلام نزد سلطان رفتند. وزیر به دو سوال جواب داد، سلطان گفت درست است ولی بگو جوابها را خودت گفتی یا از کسی پرسیدی؟ وزیر گفت این غلام من انسان فهمیده ایست. جوابها را او داد.گفت پس لباس وزارت را در بیاور و به این غلام بده، غلام هم لباس نوکری را درآورد و به وزیر داد. 💭 بعد وزیر به غلام گفت جواب سوال سوم چه شد؟ غلام گفت: آیا هنوز نفهمیدی خدا چکار میکند؟! خدا در یک لحظه غلام را وزیر میکند و وزیر را غلام میکند.چه تعبیر زیبایی ... 【 الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج 】 ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ @Dastan1224
✍خداوند تبارک و تعالی می‌فرماید: ای موسی! چون با من نماز کنی زبان‌ خود را در پشت قلب خود جای بده، چون بنده ذلیل در برابر من ایستد با دلی ترسناک و لرزان و جسمی که گرسنه‌ای را طعام دهد، نماز او را می‌پذیرم. در حدیث فوق مراد از "زبان در پشت قلب جای‌گرفتن، به این معناست که اول دلت مرا یاد کند بعد زبان‌ات. اگر دلت یاد من نبود و مرا نشناخت، زبان خود بر صدا‌کردن من جلو مینداز و مرا با زبانی یاد نکن که دلت بر آن گواهی نمی‌دهد. در حدیثی از نبی مکرم اسلام (ص) آمده چنین کسی "منافق" است. 📌مثال: کسی که قلب‌اش مرا به صفت کریم‌بودن نشناخته است، حق ندارد در زبان مرا "یَا کریم" بخواند که با زبان هر اندازه یَا کریم بگوید، من از او نخواهم پذیرفت، یا کسی که دیگران را در زمان مصیبت‌شان، در به روی حاجت‌شان باز نمی‌کند و نمی‌داند اگر دری باز کند من درهایِ زیادی بر روی او باز خواهم کرد و مرا به اسم "یَا مِفتاح" باور ندارد، حق ندارد ذکر یَا مِفتاح گوید و اگر چنین گوید "منافق" است و آثار و برکات اسم مرا هرگز دریافت نخواهد کرد. 📚معراج السعاده @Dastan1224
ツ ✍شهــید ابراهــیم هــادی: باران شدیدی در تهـران باریده بود خیابان۱۷ شهـریور را آب گرفته بود چند پیرمرد می خواستند به سمت دیگرخیابان بروند مانده بودند چه کنند همان موقع ابراهــیم از راه رسید پاچه شلوار را بالا زد با کـول کردن پیرمـردها آن ها را به طـرف دیگر خـــیابان بُرد ابراهیم از این کارها زیاد انجام میداد هـدفی جز شکستن نفـس خودش نداشت مخــصوصا زمانی که خـیلی بین بچـــه‌ها مطــرح بود! 📚سلام‌ بر ابراهیم 🌷 @Dastan1224
✨﷽✨ 🌻‍ چرا به بلا دچار می شویم؟ 🌻‍ ✍در روايات داريم که بلاهايي که بر سر ما مي آيد بخشي از آن بخاطر کفاره ي گناهان ما است . اميرالمومنين مي فرمايد : مومنين در همين دنيا تنبيه مي شوند . اما بخشي ديگر از بلاها ترفيعي و ارتقائي است . يعني خدا دارد زمينه اي پيش مي آورد که ظرفيت فرد را بالا ببرد . نمونه ي آن بلاهايي است که بر سر اهل بيت آمده است. اهل بيت بخاطر اينکه گناه کرده اند اين بلاها سرشان نيامده است . در مجلس يزيد ، يزيد به امام سجاد(ع) گفت که اين بلاهايي که بر سر شما مي آيد بخاطر گناهان شماست . امام فرمود : بعضي مواقع بلاها بخاطر بالابردن ظرفيت است . پس اگر بلايي بر سر کسي آمد ما سوء ظن پيدا نکنيم که طرف حتما گناهي کرده است . شايد خدا او را بواسطه بلا بالا مي برد . مقتضاي زرنگ بودن يک مومن اين است که اگر براي خودش بلايي پيش آمد خودش را زير ذره بين بگذارد که نکند بخاطر گناهي که کرده اين بلا بر سرش آمده است و به خودش سوء ظن داشته باشد . اتفاقاتي که براي ما پيش مي آيد در اثر اعمال ماست نه بخاطر گناهان ما . 📚از بیانات حجت الاسلام عالی 【 الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج 】 ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ @Dastan1224
✨﷽✨ ✅سهم ما از رحمت بی نهایت خدا ✍از طرف پروردگار عالم بی نهایت ها آماده است،بی نهایت علم،بی نهایت رزق،بی نهایت رحمت و عنایت،از طرف خدا که حالت منتظره ای ندارد که!همه چی آماده است ،همین الان آماده است بی نهایت ها؛اما برادر بزرگوار،خواهر بزرگوار،سؤال این است که:سهم ما از این بی نهایت خداوند چقدر است؟! ما چقدر می توانیم از این بی نهایت ها بگیریم؟!سهم هرکسی به اندازه قابلیت و ظرف خودش است؛ ببینید باران وقتی از آسمان می آید یه اقیانوس آب بالا سر مااست،اما شما یک موقع یک ظرف کوچکی زیر این آب می برید،به اندازه همان ظرف آب می گیرد،یک موقع یک استخر می رود زیر این آب باران ،به اندازه استخر؛یک موقع یک دریا می رود زیر این آب به اندازه دریا می گیرد،یک موقع هم یک ظرف وارونه است،هیچی نمی گیرد،تقصیره اون آب نیست،ظرف هاست که مقدار و سهمیه ی خودش را تعیین می کند،ظرفیت های مااست که معلوم می کند که چقدر قابلیت گرفتن داریم و الا که از طرف خدا بی نهایت ها همین الان آماده است،خودش در قرآن فرمود:« أَنزلَ مِن‌السَّماءِ مَاءً فَسالَت أَودِیهٌ بِقَدرِها » خدا رحمتی از آسمان فرستاد،هر ظرفی به اندازه خودش می گیرد،و الا اگر کسی بتواند بگیرد ،از طرف او که کمی ندارد. 【 الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج 】 ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ @Dastan1224
✨﷽✨ ✅جبران کردن اشتباه شیخ مفید توسّط امام زمان علیه‌السلام‌ ✍می گویند از روستایی کسی خدمت شیخ مفید رسید و در مورد زنی حامله که فوت کرده و فرزندش زنده است سؤال کرد که: «آیا باید شکم این زن را پاره کرده و طفل را بیرون آوریم و یا این که با آن بچّه، او را دفن کنیم؟» شیخ مفید فرمود: «با همان بچّه او را دفن کنید. پس آن مرد برگشت. در وسط راه دید مرد اسب سواری از پُشت سر، سریع می آید، وقتی به نزدیک مرد رسید، گفت: «ای مرد! شیخ مفید فرموده است که شکم آن زن را پاره کنید و طفل را بیرون بیاورید و زن را دفن کنید.» آن مرد نیز همین کار را کرد. پس از مدّتی اتّفاق را برای شیخ مفید بیان کردند، شیخ فرمود: «من کسی را نفرستادم و معلوم است که آن شخص صاحب الامر (ع) بوده است. حالا که در احکام دینی اشتباه می کنم همان بهتر که دیگر احکام دینی را بیان نکنم.» پس به خانه رفتند و درب خانه را بستند و بیرون نیامدند. ناگاه از حضرت ولی عصر (ع) نامه ای برای شیخ مفید آمد که: «بر شما واجب است تا احکام دینی را بیان کنید و ما هم شما را همراهی کنیم و مواظب باشیم که اشتباه نکنید.» پس شیخ مفید دوباره شروع به بیان احکام دین کرد. 📚 نجم الثّاقب 【 الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج 】 ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ @Dastan1224
✨﷽✨ ✅چرا خیلی‌ها تصور می‌کنند دین به آدم زور می‌گوید؟ ✍دین، اول می‌گوید «خودت باش»، بعد می‌گوید «خوب باش» خیلی‌ها از دین فراری می‌شوند و تصور می‌کنند که دین دارد به آدم زور می‌گوید! درحالی‌که برعکس است؛ دین می‌گوید: مواظب باش کسی به تو زور نگوید! حتی نگذار دیگران با تمسخر و تحقیر، تو را تحت تأثیر روانی قرار دهند و چیزی را به تو تحمیل کنند. اینکه تو با اراده و انتخاب خودت نماز بخوانی، برای خدا دوست‌داشتنی است؛ نه اینکه چون همه دارند نماز می‌خوانند تو هم بخوانی! در روایت هست: کسی که به ذکر می‌پردازد درحالی‌که اطرافیانش در غفلت هستند، مثل کسی است که وقتی همه دارند فرار می‌کنند، تنهایی بایستد و بجنگد. 👤استاد پناهیان 【 الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج 】 ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ @Dastan1224
✅سیر کردن گرسنگان ✍️پیامبر گرامی اسلام صَلی الله عَلیه وَ آلهِ وَ سَلّم فرمودند: خداوند عزّوجلّ بر خود واجب کرد بیامرزد هر کسی را که مسلمان گرسنه‌ای را غذا دهد. 📚نهج‌الفصاحه @Dastan1224
🌼فقط اومیتواند! ✍امام صادق (ع) فرمودند: وضع مردم جز به وسیله امام زمان (عج) نمی یابد و زمین جز به دستان امام زمان عج نمی شود. 📚علل الشرایع ،ج١، ص١٩٧ @Dastan1224
✨﷽✨ ‍✍حسابی گرفتار شده بود. قرض پشت قرض، بدهی روی بدهی، رفت خانه امام زمانش. سفره دلش را باز کرد. امام درددل‌هایش را شنید. آرامش کرد. دلداری‌اش داد. چهارصد دینار طلا هم به او بخشید. گفت: به خدا قسم پول نمی‌خواستم! فقط می‌خواستم دعایم کنید. امام صادق علیه‌السلام فرمود: دعایت هم می‌کنم؛ اما نگذار مردم همه چیزت را بدانند. پیش چشمشان سبک می‌شوی! 📚برگرفته از الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏4 ص 21. ما آدم‌ها نباید با هر کسی درددل کنیم. آن شخص، باید رازدار باشد، باید درکمان کند و... وگرنه پشیمان می‌شویم. شاید اگر خوب حساب کتاب کنیم، به این نتیجه برسیم بهترین سنگ صبور آدم، فقط خدا و نماینده خدا امام زمان علیه السلام است. 【 الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج 】 ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ @Dastan1224
در مسیر بندگی 1197 هرگز از دور زمان ننالیده بودم و روی از گردش آسمان در هم نکشیده، مگر وقتی که پایم برهنه مانده بود و استطاعت پای پوشی نداشتم. به جامع کوفه در آمدم دلتنگ، یکی را دیدم که پای نداشت. سپاس نعمت حق به جای آوردم و بر بی کفشی صبر کردم. اِلهی وَکمْ مِنْ عَبْدٍ اَمْسی وَاَصْبَحَ سَقِیماً مَوْجِعاً فی اَنَّةٍ وَعَویلٍ یتَقَلَّبُ فی غَمِّهِ لا یجِدُ مَحیصاً وَلا یسیغُ طَعاماً وَلا شَراباً وَاَنَا فی صِحَّةٍ مِنَ الْبَدَنِ وَسَلامَةٍ مِنَ الْعَیشِ کلُّ ذلِک مِنْک فَلَک الْحَمْدُ یا رَبِّ مِنْ مُقْتَدِرٍ لایغْلَبُ وَذی اَناةٍ لا یعْجَلُ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ واجْعَلْنی لِنَعْماَّئِک مِنَ الشّاکرینَ وَلاِلاَّئِک مِنَ الذّاکرینَ. خدای من چه بسا بنده ای که به شامگاهان و صبحگاهان در آمد بیمار و دردمند، در ناله و فریاد، در اندوهش به خود می پیچد و راه گریزی نمی یافت و خوردنی و نوشیدنی گوارایی نمی خورد، و من در تندرستی و سلامت زندگی هستم، همه اینها از توست، پس تو را سپاس ای پروردگار توانای شکست ناپذیر، و بردباری که شتاب نورزی، بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و مرا بر نعمت هایت از شاکران و در برابر عطاهایت از ذاکران قرار بده. منبع: دعای جوشن صغیر گلستان سعدی باب سوم در فضیلت قناعت @Dastan1224