❣#سلام_امامزمانم❣
صبحی نو سر زد و زندگی
به برکت نفس های زهرایی شما آغاز شد
و این نهایت امیدواری است
که در هوای یادتان، نفس می کشیم
و در عطر نرگس بارانِ نامتان،
دم می زنیم ...
شکر خدا که در پناه شماییم 🤲
#اللهمعجللولیکالفرج🤲✨
✨﷽✨
✳️ هیچوقت از محدودهی اخلاق خارج نشد
✍ با هم زیاد فوتبال بازی میکردیم. بارها توی فوتبال به رفتار او دقت میکردم. هیچگاه از محدودهی اخلاق خارج نشد.
بارها دیده بودم که نَفْسِ خودش را مورد خطاب قرار میداد. میگفت: کی میخوای آدم بشی؟!
بار اولی را که با هم فوتبال بازی کردیم فراموش نمیکنم. من هرچه میخواستم از او توپ را بگیرم نمیشد. آنقدر قشنگ دریبل میزد که همیشه جا میماندم. من هم از قانون نامردی استفاده کردم! هر بار که به من نزدیک میشد پایش را میزدم تا بتوانم توپ را بگیرم. از طرفی میخواستم ببینم این آدم خودساخته عصبانی میشود یا نه!
یک بار خیلی بد رفتم روی پای سید. نقش بر زمین شد. وقتی بلند شد دیدم دارد ذکر میگويد! بعد از بازی رفتم پیش سید و از او معذرت خواهی کردم. خندید و گفت: مگه چی شده؟! خب بازیه دیگه، یک موقع من به تو میخورم، یک موقع برعکس. بعد هم خندید و رفت.
📚 برگرفته از کتاب #علمدار | زندگینامه و خاطرات سردار شهید #سیدمجتبی_علمدار
📖 ص 57
@Dastan1224
#کلام_بزرگان
💠اثر کمک به مرده در طاس حمام💠
◀️در این داستان واقعی و جالب، رابطه بین کارهایی که این دنیا برای اموات انجام میدهیم با اثری که در برزخ میگذارد مشخص میشود:
🍃از خاطرات آقابزرگ طهرانی به علامه طهرانی:
طفل بودم و چند روز بود كه مادر بزرگ پدری من از دنيا رفته بود. يك روز مادر من در منزل آلبالو پلو پخته بود.
هنگام ظهر يك نیازمندی در كوچه گدایی ميكرد و مادرم خواست برای خيرات به روح مادر بزرگم مقداری غذا به سائل بدهد، ولی ظرف تميز در دسترس نبوده و با عجله برای آنكه سائل از در منزل ردّ نشود مقداری از آن آلبالو پلو را در طاس حمّام كه در دسترس بود ريخته و به سائل ميدهد و از اين موضوع كسی خبر نداشت.
🔆نيمه شب پدر من از خواب بيدار شده و مادر مرا بيدار كرد و گفت:
🔅امروز چكار كردی؟ چكار كردی؟
🔅مادرم گفت: نمیدانم!
🔅پدرم گفت: الان مادرم را در خواب ديدم و بمن گفت:
من از عروس خودم گله دارم، امروز آبروی مرا در نزد مردگان برد؛ غذای مرا در طاس حمّام فرستاد.
🔅تو چكار كردهای؟
🔅مادرم جریان را گفت.
🔳درواقع مادربزرگ گلهمند است كه چرا غذای او كه یک طبق نور است را در طاس حمّام ريخته!
و اهانت به سائل، اهانت به روح متوفّی بوده است.
📕معاد شناسی علامه طهرانی ج 1 ص 190 و 191
@Dastan1224
📗 اگر میخواهی راحت باشی
کمتر بدون،
ولی اگه میخواهی خوشبخت باشی
بیشتر بخون.
@Dastan1224
📚#توبه_ی_انسان_از_نظر_شیطان
از وهب نقل شده است: روزی شیطان برای حضرت یحیی طلا آشکار شد و اظهار داشت: میخواهم تو را نصیحت کنم، یحیی گفت: من به نصیحت تو تمایلی ندارم؛ ولی از وضع و طبقات مردم به من اطلاعی بده. شیطان گفت: بنی آدم از نظر ما به سه دسته تقسیم میشوند:
۱. عده ای که مانند شما معصوم هستند و نیرنگ و حیلههای ما در آنها تأثیر نمی کند.
٢. دسته ای که در پیش ما شبیه توپی هستند که در دست بچههای شما است. به هر طرف بخواهیم آنها را میبریم و کاملا در اختیار ما هستند.
٣. کسانی که رنج و ناراحتی آنها برای ما از دو دسته ی دیگر بیشتر است. تلاش میکنیم تا آنها را فریب دهیم، همین که فریب خوردند و قدمی به سوی ما برداشتند یک مرتبه متذکر میشوند و از کردهای خود پشیمان میگردند و روی به توبه و استغفار میآوردند و هر چه برای او رنج کشیده ایم از بین میبرند. باز برای مرتبه ی دوم در صدد گمراه کردن آنها بر میآییم این بار نیز پس از آلوده شدن به گناه فورا متوجه میشوند و توبه میکنند، نه از آنها مأیوسیم و نه میتوانیم مراد خود را از چنین افرادی بگیریم و پیوسته در رنجیم.
الخزائن (نرافی) / ۳۶۸.
@Dastan1224
یک نفر خدمت آقای بهجت (ره)
عرض می کند :
” میخواهیم که گناه نکنیم ، اما نمی شود ”
ایشان در پاسخ میفرمایند :
” روغن چراغ کم است”
.
.
- روغن چراغ یعنی چه ؟!
یعنی معرفت ما به خدا کم است .
چگونه باید معرفت به خدا پیدا کنیم؟!
باید در قدرت و عظمت خدا فکر کنیم .
چگونه فکر کنیم ؟!
خدا را همیشه حی و حاضر و ناظر ببینم .
بعد آن چه می شود؟!
کم کم بساطِ گناه جمع می شود و به خدا معرفت پیدا خواهیم کرد و آنگاه ، گشایش هایی رخ میدهد که فقط هر نفسِ پاکی آن را می بیند.
.
@Dastan1224
📌 پندانه
روزگاری ساعت سازی بود که ساعت نیز تعمیر می کرد. روزی مردی با ساعت خرابی وارد مغازه شد.گفت:«ساعتم خراب شده فکر می کنید که می توانید درستش کنید؟» ساعت ساز جواب داد:«خوب؛ البته سعی خودم را می کنم.» مرد گفت:«متشکرم اما این ساعت برای من خیلی ارزشمند است.»و ساعتش را برداشت و رفت.
بعد از او مرد دیگری وارد مغازه شد و گفت:«ساعتم کار نمی کند اما اگر این چیز کوچک را اینجا بگذاری و آن یکی را هم اینجا، مطمینم مثل روز اولش کار می کند.» ساعت ساز چیزی نگفت. ساعت را گرفت و همان کاری را کرد که مرد گفته بود. ظهر نشده بود که مرد دیگری وارد مغازه شد.ساعتش را گذاشت و گفت:« یک ساعت دیگر بر می گردم تا ببرمش.» این را گفت و مغازه را ترک کرد. قبل از اینکه مغازه تعطیل شود؛ چهارمین مرد وارد مغازه شد.گفت:«قربان ساعتم کار نمی کند.من هم چیزی راجع به تعمیر ساعت نمی دانم لطفا هروقت آماده شد خبرم کنید.»
به نظر شما از میان چهار مرد که به مغازه آمدند؛ کدام یک ساعتشان تعمیر شد؟؟ ما اغلب مشکلاتمان را نزد خدا می بریم و در باز گشت آنها را باخود بر می گردانیم. گاهی برای خدا تعیین می کنیم که چگونه گره از کار ما بگشاید. برای خدا زمان تعیین می کنیم که تا چه زمانی باید دعای ما را برآورده سازد.
درست مثل مردانی که به ساعت سازی آمدند.باید مشکل را به خدا واگذار کنیم. او خود پس از حل آن ما را خبر میکند
@Dastan1224
❣ #سلام_امام_زمانم❣
#صبح یعنی ...
تپشِ قلبِ زمان💗
درهوسِ دیدنِ تـ😍ـو
کہ #بیایی و زمین،
گلشنِ اسرار شود🌺
سلام آرزویِ زمین و زمان
#السلام_علیک_یااباصالح_المهدی♥️
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج 🌸🍃