eitaa logo
داستان و پند. ........ اخبار فوری استقلال پرسپولیس ورزش سه ازدواج موقت صیغه یابی
8.3هزار دنبال‌کننده
6.3هزار عکس
4هزار ویدیو
69 فایل
|♥️بسم الله الرحمن الرحیم♥️. ﷺ ادمین @mohamad143418
مشاهده در ایتا
دانلود
خوابید.به طبقه پایین آمدم.دکتر همه حواسش به مصاحبه سر آلف رمزی بود.با اطمینان میگفت پرتقال را هم شکست میدهد و حتما به فینال میرسند. هنوز صاحبه تلویزیونی تمام نشده بود که سرهنگ با لبی خندان رسید کلیدی را بما نشان داد و گفت:اینم کلید آپارتمانی که سفارت قولش را داده بود. سیما که مثل آدمهای بیمار آهسته آهسته از پله ها پایین می آمد وقتی شنید پدر آپارتمانش را تحویل گرفته بیماریش را فراموش کرد و ذوق زده بطرف سرهنگ دوید.هیچکدام فکر نمیکردیم به این زودی کارداری که سرهنگ بجایش منتقل شده بود به ایران برگردد.برای خود سرهنگ هم عجیب بود نزدیک غروب اتومبیل سفارت بدنبال ما آمد.با تشکر از دکتر همسرش نریمان و نرگس خداحافظی کردیم و سوار اتومبیل شدیم. آپارتمانی که در اختیار سرهنگ گذاشته بودند طبقه پنجم ساختمانی 8 طبقه در ابتدای خیابان ارلز کورت بود.از آنجا تا سفارت حدود 500 متر فاصله داشت.3 اتاق خواب هال و پذیرایی وسیع مبلمان شده و کلیه وسایل زندگی جای هیچ بهانه ای برای سیما و مادرش نگذاشته بود.اتاقی که من و سیما انتخاب کردیم بین آن 3 اتاق خواب بهترین بود.پنجره شمالی رو به هاید پارک باز میشد.همان شب وسایل شخصی خودم و سیما را به اتاق خودمان بردیم.تخت دو نفره را طوری جابجا کردیم که مورد سلیقه سیما بود.چون حداقل باید5 سال در آن آپارتمان و آن اتاق زندگی میکردیم.هر چه کم و کسر داشتیم یادداشت کردیم تا در اولین فرصت تهیه کنیم. روز بعد کلاس بعدازظهر بخاطر فوتبال تعطیل شده بود.نریمان و پدرش دنبال من و سیاوش آمدند و همگی به استادیوم ویمبلی رفتیم.بازی پرتقال و انگلیس بود.انگلیس دو بر یک پرتقال را برد.شادی بیش از حد تماشاگران انگلیسی ناگفتنی بود.بعدازظهر سی ام ژوئن 1966 میالدی دو تیم آلمان و انگلیس برای فینال روبروی هم قرار گرفتند.آنروز همه جا تعطیل بود.بلیطی با 10 برابر قیمت برای سیما تهیه کردیم.4ساعت قبل از بازی در استادیوم ویمبلی سر جای خودمان نشستیم.چون میخواستم کنار سیما بنشینم بلیطی که در بازار آزاد خریده بودم با یک پیرمرد انگلیسی عوض کردم.دکتر در لباس اسپرت و کلاه آفتابگیرش مانند جوانان 20 ساله شده بود.بازی در یکروز آفتابی در برابر انبوه جمعیت حاضر در ویمبلی و بیش از4000میلیون تماشاگر تلویزیونی آغاز شد.تماشاچیان با شور و هیجان تیمشان را تشویق میکردند.آلمانها هم مصمم بودند با پیروزی زمین را ترک کنند با اولین گل ادعایشان را ثابت کردند.وقتی آلمانها گل زدند گویی گردی از ماتم روی استادیوم ریخته باشند.همه ساکت شده بودند.اما ناگهان گل مساوی به ثمر رسید.جمعیت یک صدا هورا کشیدند.دومین گل انگلیس شادی و سرور را چند برابر کرد.ولی در آخرین دقایق انگلیس دوباره گل خورد.بازی به وقت اضافه کشیده شد.در 50 دقیقه اول هجوم سهمگین مهاجم انگلیسی باعث شد که توپ به تیرک افقی دروازه اصابت کند و نزدیک خط بزمین بخورد.داور دستش را به نشانه گل بالا برد.آه از نهاد آلمانی ها بلند شد.آنها ادعا داشتند توپ اصلا خط دروازه را قطع نکرده ولی خط نگدار با آلمانها موافق نبود.برای رفع هر گونه شبهه ای انگلیسی ها یک گل دیگر زدند تماشاگران یک مرتبه از جا بلند شدند شادی شان حد و مرزی نداشت.وقتی داور سوت پایان مسابقه را زد عده ای خودشان را از نرده ها بزمین بازی رساندند و بازیکنان را در آغوش گرفتند و همراه با پرچم انگلستان دور زمین دویدند.سرلاف رمزی از شدت هیجان و خوشحالی گیج بود.سیما میگفت:اصلا فکر نمیکردم که تماشای فوتبال از نزدیک تا این حد هیجان داشته باشد. ادامه دارد.. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🌹بـا فروارد کردن داســــتانهای کــانــال از ما کنـیـد😘🙏 👇🌷 http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662 ‌‌‌‌‌‌