eitaa logo
داستان و پند. ........ اخبار فوری استقلال پرسپولیس ورزش سه ازدواج موقت صیغه یابی
8.2هزار دنبال‌کننده
6.3هزار عکس
4هزار ویدیو
69 فایل
|♥️بسم الله الرحمن الرحیم♥️. ﷺ ادمین @mohamad143418
مشاهده در ایتا
دانلود
_خوب منم میخوام با این پدرام خان آشنا شم _ایشاالله دفعه ی بعدی اینو گفتم واز پله بالا رفتم ساعت۳۰:۴ با رومینا یه جای مشخص قرار گذاشتیم تا باهم از اونجا بریم سر ساعت اونجا بودم که البته مثل همیشه رومینا زودتر اومده بود ۵ دقیقه به ۵ رسیدیم اونجا داخل اتاق که شدیم پدرام برای استقبال اومد جلو و رومینا منو به پدرام معرفی کرد _دوستم سوگند همون که تعریفشو کرده بودم پدرام:خانم از آشناییتون خوشبختم _منم همینطور -خواهش میکنم بفرمایید بشینید پدرام پسری نسبتا بلند قامتی بود سبزه بود با چشم و ابروی مشکی در کل بد نبود اما شیک پوش بود لباسهاش خیلی بهش میومدند -من در خدمتم رومینا:برات که گفتم دوستم میخواد برای ادامه تحصیل بره خارج از کشور و به کمک یه آدم کار بلد نیاز داره _میخواین برین کدوم کشور؟ - به خواست من اگه باشه آلمان _آلمان یه کم سخته ویزای تحصیلی گرفتن برای اونجا هزینه برم هست -هزینه اش مهم نیست _تنها میخواین برین؟ -نه با همسرم _ایشونم میخوان ادامه تحصیل بدن؟ _نه فقط من -اگه آلمان نشد چی؟ -خوب یه کشور دیگه نظر خود شما چیه؟ کانادا یا استرالیا چطوره؟ _عیبی نداره هر چی شما صلاح بدونید _سعیمو میکنم که همون آلمان بشه _دستتون درد نکنه ممنون _در باز شد وآبدارچی شرکت با چای و شیرینی داخل شد پدرام :شما باید مدارکتون رو برای من بیارین تا هرچه زودتر اقدام کنم _حتما فقط چه مدارکی باید بیارم؟ _رو یه کاغذ براتون مینویسم -دستتون درد نکنه فقط کی من اونا رو برای شما بیارم _هر چه زودتر بهتر پس فردا چطوره؟میخوام وقت بشه تا همه شو یه جا جمع کنید -خوبه کمی که گذشت پدرام مدارکی رو که میخواست رو یه کاغذ نوشت و بهم داد و بعد ما ازش خداحافظی کردم و اومدیم بیرون از رومینا خواستم که بیاد بریم خونه ی ما ولی قبول نکرد وگفت کار داره باید بره ولی ازم خواست اخر همون هفته برای شام بریم خونه ی اون اول قبول نمیکردم ولی چون خیلی اصرار کرد مجبور شدم قبول کردم _شب دانیال ازم درمورد ملاقتمون پرسید چی شد؟امروز پدرام خانو دیدید؟ -آره _خوب چی شد؟ -هیچی دیگه چند تا سوال ازم پرسید مثلا میخوام برم کدوم کشور؟با کی میخوام برم؟از اینجور سوالها بعدم گفت که مدارکمو پس فردا براش ببرم تا هر چه زودتر دست بکار بشه دانیال:گفتی کدوم کشور؟ -من گفتم آلمان ولی گفت گرفتن ویزا برای آلمان سخته _گفتی با کی میری؟ _لبخندی زدم وگفتم:خوب معلومه گفتم میخوام تنها برم _جا خورد:تنها؟ _اره خوب تنها نکنه میخواستی بگم با کل خانواده -یعنی چی؟تو میخوای منو اینجا بذاری بعد تنها پاشی بری اون سر دنیا -اولا اون سر دنیا نیست همین بغل گوشمونه دوما مگه ایرادی داره؟ _به نظر تو ایرادی نداره؟ -خوب معلومه نه عصبانی گفت:ایرادی نداره؟ اینبار بجای جواب خندیدم _به چی میخندی؟ -خوب معلومه به تو وای چقدر عصبانی کردن تو حال میده آخه پسره ی دیوونه تو چرا عقلتو بکار نمیندازی اصلا با عقل جور در میاد که من برم اون سر دنیا و تنهایی واسه خودم زندگی کنم.... ادامه دارد... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🌹بـا فروارد کردن داســــتانهای کــانــال از ما کنـیـد😘🙏 👇🌷 http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662 ‌‌‌‌‌‌