#با_تو_هرگز_31
همه چیز رو به رخمون میکشن حتی شناسنامه هامونم این خاطره ی تلخ رو
برامون یادآوری میکنن
هیچ وقت راه من وتو ازهم جدا نمیشه هیچ وقت کارما به جاهایی که تو میگی کشیده نمیشه
_همیشه یه احتمالی هست
_در مورد ما نه
_اینقدر مطمئن نباش
-هستم من به عشقم به تو و به توانایی های خودم ایمان دارم
ساکت شدم منم بهش ایمان داشتم از همینم میترسیدم .میترسیدم که
برم و بعد نتونم برگردم پایبند بشم ولی نه من به خودم بیشتر از اون ایمان دارم ازجام بلند شدم که برم
جلومو گرفت :جواب؟
سرم بلند کردم وتوچشماش نگاه کردم :زمان میخوام
_چقدر؟
-نمیدونم
_چقدر؟
_یکی دو هفته
باشه ولی یادت باشه من جواب مثبت میخوام فقط همین.
_بازم نگاش کردم و چیزی نگفتم آرام از کنارش رد شدم و رفتم.
باید فکر میکردم بیشتر و بیشتر یا من پیروز این جنگم یا اون؟
ایده اش مال الناز بود منم بدم نیومد بالاخره اینم راهی بود واسه خودش
واما ایده:لیلا دوست الناز دختر فوق العاده جذابی بود ودرعین حال بسیار شلوغ ولوند.دوروبرش پربود از دوست پسرهاش.بلدبودچه جوری
نظرجنس مخالف رو به خودش جلب وبه قول خودمون قاپشو بدزده
سنگ ونرم میکردچه رسد به دل پسرها .تصمیم گرفتیم ازش بخوایم
کمکمون کنه قرارشد اون زنگ بزنه دانیال ودل اونو بدست بیاره باهاش
قرار آشنایی بزاره ومن سربزنگاه مچشوبگیرم .بقولی ازش آتو بگیرم
یه گوش دنج توی یه پارک گیر آوردیم شماره ی دانیال دادم دست
لیلا اونم شماره گیری کرد بعدچند تا بوق خودش برداشت
_سلام
-سلام
_خوبید؟
_ببخشید بجا نمیارم
-خوب راستش نبایدم بجا بیارید ما که باهم آشنانیستیم
-خوب پس میشه بپرسم برا چی زنگ زدید؟
لیلا صداشو غمگین کردوگفت:من دلم گرفته بود همینجوری شماره رو گرفتم اونم از خوش شانسی من این شماره زدومال آدم متشخصی مثل شما شد
_ ببخشید میشه بپرسم ازکجا تشخیص دادین من متشخصم؟
-از طرز صحبتتون با یه خانم
- اهان..خوب من الان چکارکنم؟
_خوب راستش من با دوست پسرم دعوام شده باهاش قهرکردم دلم بدجور شکسته دنبال یه نفرمیگردم که جاشو پرکنه
حتما اون یه نفرم منم؟
_خوب آره
دانیال سکوت کرد
-ببنیدمطمئنم شما اگه بامن آشنا بشید و منو ببنید مجذوب من میشید.اگه بخوای میتونیم همدیگرو ببینیم فکر نکنید من زشتم واسه همین اینجوری افتادم دنبال دوست پسر ،نه اصلا کلی آدم دارن واسم
سرو دست میشکنن ولی چون دوست پسر قبلیمو از بین همینجور ادم ها
پیدا کردم دیگه نمیتونم به بقیه شون اعتماد کنم
-اونکه معلومه زشت نیستید
_از کجا اونوقت؟
_از صداتون
دانیال راست میگفت صدای لیلا ملیح بود البته کلی ام ناز و قر قاطی صداش کرده بود
لیلا چشمکی زدوگفت:کی؟
_چی کی؟
_قرار ملاقاتمون دیگه
مگه من گفتم همچین قصدی دارم
_خوب خودتون گفتین معلومه که من خوشگلم ازم تعریف کردین این یعنی اینکه میخواین باهم آشنا شیم
-خانم عزیز برای آشنایی دیره
_چرا؟
-برای اینکه من قلبمو قبلا دادم به یکی دیگه
ادامه دارد....
🌹بـا فروارد کردن داســــتانهای کــانــال از ما #حمایت کنـیـد😘🙏
#کانال_داستان 👇🌷
http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662