eitaa logo
داستان و پند اخبار فوری طب سنتی اسلامی فوتبال برتر استقلال پرسپولیس ورزش سه
8.9هزار دنبال‌کننده
6.3هزار عکس
3.7هزار ویدیو
66 فایل
|♥️بسم الله الرحمن الرحیم♥️. ﷺ جهت مشاوره @mohamad143418
مشاهده در ایتا
دانلود
پسره یه جعبه ی کادو گذاشت رومیز ودختره با عشوه شروع کرد به باز کردنش .تو افکار خودم غرق شده بودم واز اطرافم خبر نداشتم -خسته نشدی؟ با صدای دانیال به خودم اومدم اون اومده بود رو صندلیه جلوم نشسته بود اَااا..تو کی اومدی؟ -یه پنج دقیقه ای میشه شما از بس تو نخ مردم بودی که متوجه نشدی خجالت کشیدم سرمو انداختم پایین سرشو آورد جلوتروگفت: نمیذارم حسرت هیچی تو دلت بمونه کاری میکنم که همه بهت حسودی کنن سرم وبلند کردم وتو چشاش نگاه کردم چشاش از همیشه قشنگتر بوداز دست خودم ناراحت بودم حتی دانیالم فهمیده بود که من به اونا حسودیم شده ناخودآگاه گفتم: _بذار منم زندگیم مثل زندگی اونا شه _من زندگی رو برات بهتر از اینا میکنم _زندگی رو که تو داری ازش صحبت میکنی برای من جز رنج چیزی نخواهد داشت این اشتباه تواه ومتاسفانه من هیچ وقت دلیلشو نفهمیدم که چرا این افکار تو سرته ولی من عزمموجزم کردم که نظرتو تغییر بدم در آینده اینو بهت ثابت میکنم پوزخندی زدم:تو خیلی به خودت مطمئنی؟(همیشه این اعتماد به نفسشو تحسین میکردم) _بایدم مطمئن باشم چرا که نه؟خوب به دوروبرمون نگاه کن همه ی اونایی که من وتو رو میشناسن مطمئنن که ما باهم زوج خوشبختی خواهیم شدخوشبختی ام یعنی اینکه تو از افکاری که حالا داری دست بکشی واز زندگی در کنارمن راضی باشی .فقط کافیه یه کم فقط یه کم منو دوست داشته باشی واین بالاترین خوشبختی وسعادته برای منه _اگه نتونستم چی؟ _اه ه ه ه....خواهش میکنم از حالا نفوذ بد نزن _ولی احتمالات همیشه وجود دارن _ولی برای من نه _ولی برای من هست _تو هم سعی کن نباشه -نمیشه .خواهش میکنم به من جواب صریح بده اگه من بعداز مدتی نتونستم تو رو دوست داشته باشم واون موقع هم همین حس و بهت داشتم چکار میکنی؟ -هیچی بازم سعی مو میکنم تا بالاخره دل تورو هم بدست بیارم _اگه نشد به طلاق راضی میشی؟ چهره اش پر شد از عصبانیت با چشمای متعجبش نگام کرد _امکان نداره _ولی چرا اون موقع که زندگی ما در کنار هم بی فایده است با عصبانیت مشتشو کوبید رو میز وگفت:گفتم که نه چند نفر از آدم های میز کناری برگشتن نگامون کردن.با رفتارای که قبلا ازش دیده بودم ترسیدم اگه بیشتر اصرارکنم همین الان بلند شه ومیزو بکوبه به دیواربرای همین ساکت نشستم ولی اون آروم بشو نبود -طلاق؟؟چه حرف مزخرفی مگه من دارم باهات ازدواج میکنم که بعدا طلاقت بدم؟؟هان؟جواب منو بده؟ فهمیدم الان من باید چکار کنم باید دست بذارم رو نقطه ضعفش سرم بلند کردمو تو چشاش نگاه کردم _مگه تو نمیگی بلدی کاری کنی که من عاشقت بشم؟ -خوب آره _خوب دیگه پس ممکن نیست یه همچین وضعی پیش بیاد من گفتم احتمالا .توگفتی هیچ احتمالی وجود نداره پس تو چرا خودتو برای چیزی که وجود نخواهد داشت ناراحت میکنی؟ متفکرانه نگام کرد -آره خوب تو راست میگی من بلدم چه جوری دلتو به دست بیارم مطمئنم که بلدم. تاحالا دل هرکی رو که خواستم به دست آوردم فقط مال تو یه کم بیشتر زمان میبره -خوب پس از نظرتو هیچ احتمالی وجود نداره اگه من این سوال و پرسیدم برای اطمینان دل نا آرام خودمه.اگه اونی که تو میگی شد خوب چه بهتر ما درکنار هم به زندگی خوبمون ادامه میدیم(تودلم خودم از حرفی که زدم حالم به هم خورد چون مطمئنا هیچ وقته هیچ وقت اونیکه اون میخواد نمیشه ولی فعلا لازم بود عقب نشینی کنم چون درغیر اینصورت از فردا بازم روز از نو روزی از نو. وضع میشه عین وضع همین چهارماه معلومم نیست تا کی ادامه پیدا کنه ادامه دارد..... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🌹بـا فروارد کردن داســــتانهای کــانــال از ما کنـیـد😘🙏 👇🌷 http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662 ‌‌‌‌‌‌