جوانی بادوچرخهاش با پیرزنی برخورد کرد و به جای اینکه از او عذرخواهی کند و کمکش کند تا از جایش بلندشود، شروع به خندیدن و مسخره کردن او نمود. سپس راهش را کشید و رفت.
#پیرزن صدایش زد و گفت: «چیزی از تو افتاده است.»
جوان به سرعت برگشت و شروع به جستجو نمود. پیرزن به او گفت: «زیاد نگرد. مروت و مردانگیات به زمین افتاد و هرگز آن را نخواهی یافت.»
#جوانمردی
#حکایت_روایت
#داستان_کوتاه_آموزنده
☀️@Dastan1224