eitaa logo
داستان و پند. ........ اخبار فوری استقلال پرسپولیس ورزش سه ازدواج موقت صیغه یابی
8.2هزار دنبال‌کننده
6.3هزار عکس
4هزار ویدیو
69 فایل
|♥️بسم الله الرحمن الرحیم♥️. ﷺ ادمین @mohamad143418
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂 شیده: چیشده امیر؟ خوبی؟ من: آره ممنون، ببخشید من به کوهنوردی عادت ندارم شیده: میخوای یکم بشینیم بهتر که شدی بعد بریم؟ من: اگه اینکارو بکنیم بهتره بعدم نشستیم رو یه سنگ بزرگ که جا برا هردومون داشت. شیده: خیلی خسته شدی؟؟ من: نه خیلی شیده: اونروز گفتی کوه نریما من جدی نگرفتم من: تو کی منوجدی گرفتی؟؟؟ شیده: الان نشستیم بهتری؟؟ من: آره خیلی شیده: آسم داری؟؟ خندیدمو گفتم: چرا عیب رو پسر مردم می‌زاری؟؟ شیده: آخه... بین حرفش گفتم: نه آسم ندارم ولی به این جورورزشام عادت ندارم یکم زود خسته میشم فرزاد پشت سرشو نگاه کرد وقتی دید ما خیلی جا موندیم با صدای بلند گفت چرا نمیاید؟؟ من: نفهمن من کم آوردما خیلی بد میشه فک میکنن معتاد پتادم شیده: نه خیالت راحت بعدم با صدای بلند گفت: من یکم خسته شدم شما آروم آروم برید مام می‌رسیم بهتون من: دمت گرم خیلی مردی شیده: میخوای برگردیم؟ من: حرفشم نزن از اینکه می‌دیدم شیده نگرانمه حس خوبی داشتم هرچند میدونستم نگرانیش از دوس داشتن نبود فقط از رو عذاب وجدان بود چون هرچی باشه اون منو به کوهوکمر کشونده بود. یکم آب خوردمو راه افتادیم کمی بالاترفرزاد و سوین منتظر ما نشسته بودن به اونا که رسیدیم شیده گفت: بچه‌ها دیگه بالاتر نریم من خیلی خسته شدم منم که پرو انگار نه انگار شیده داشت بخاطر مراعات حال من اینو می‌گفت برگشتم گفتم: چه زود خسته شدی هنوز که راهی نیومدیم تازه به مجتمعم نرسیدیم همه صفای کلک چال به مجتمعشه شیده با حرص یه نگاه بهم کردو گفت: من نمیام شما میخواید برید برید خودت که دیدی من نفسم بالا نمیومد من: عزیزم این چه حرفیه آخه؟ من بی تو برم؟؟ منم دیگه نمیام فرزاد جان میخواین شما با سوین برین فرزاد: نه دیگه چه کاریه همه پیش هم باشیم بهتره سوین: اوهوم اینجا خیلی‌ام قشنگه همینجا بشینیم یه گوشه‌ی دنج پیدا کردیمو نشستیم، کلی حرف زدیموخندیدیم بیشتر منو سوین گوینده بودیموفرزاد و شیده هم شنونده، وسط خنده هامون فرزاد خان خیلی جدی گفت: اقا امیر اگه میشه یکم خانوماروتنها بزاریم بریم همین دوروبر یه گپ مردونه بزنیم، چطوره؟ من: والا چی بگم حرف زدن بدون خانوما که لطفی نداره ولی باشه بفرمایید بلند شدمو روبه شیده گفتم: عزیزم من زود برمیگردم اگه دلت تنگ شد زنگ بزن بعدم یه چشمک دختر کش زدمو کنار فرزاد راه افتادم، سوینم کلی به حرفو حرکت من خندید. @dastanvpand ادامه دارد..... 🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸