eitaa logo
داستان و پند اخبار فوری طب سنتی اسلامی فوتبال برتر استقلال پرسپولیس ورزش سه
8.9هزار دنبال‌کننده
6.3هزار عکس
3.7هزار ویدیو
66 فایل
|♥️بسم الله الرحمن الرحیم♥️. ﷺ جهت مشاوره @mohamad143418
مشاهده در ایتا
دانلود
رمان یاسمین لال شي پسر ! ديوونه م كردي . بعدش چي شد ؟- . كاوه – اونا گفتن حاال تو كي رو دوست داري ؟ منم گفتم فريبا رو . اونا گفتن فريبا كيه ؟ منم گفتم همون دختره كه مادرش مرده خب خب ! اونا چي گفتن ؟- . كاوه – صحبت شون همين جا تموم شد يعني چي صحبت شون همين جا تموم شد ؟- ! كاوه – يعني تئوري تموم شد بحث تبديل شد به كار عملي يعني چه؟- ! كاوه – يعني اينكه يه لگد زدن در اونجام و از خونه بيرونم كردن ! روم نميشه بگم كجا خب- ! كاوه – منم اومدم پيش تو كه بگيري منو زير بال و پر خودت و ازم حمايت كني تو اگر طبيب بودي سر خود دوا نمودي- ! بلند شو گم شو برو بيرون با اين تعريف كردنت من يه بچه بي پناهم كه به تو پناه آوردم . اگه پناهم ندي و بيرونم كني فاسد مي شم گناهش مي افته گردن تو ! از اينجا –كاوه ! برم گول مي خورم . جوون ها فريبم مي دن مي شم فريب خورده تو دنيايي رو فاسد مي كني ! بيچاره جوونا ! حاال بگو ببينم جون من راست مي گي ؟- كاوه –آره بابا !دروغم چيه ؟ حاال مي خواي چيكار كني ؟- ! كاوه – زكي ! اگه مي دونستم كه نمي اومدم پيش تو تو مطمئني كه فريبا رو دوست داري و مي خواي باهاش ازدواج كني ؟- كاوه – نه باز لوس شدي ؟- . كاوه – آره بابا مطمئنم يعني با دختر ديگه اي غير از فريبا عروسي نمي كني ؟- ! كاوه – خب چرا ! اگه يه دختر خوشگل تر از فريبا گيرم بياد باهاش عروسي مي كنم ! خاك بر سرت كنن با اين عشق ت- . كاوه – نه بابا ، شوخي كردم . من فقط با فريبا عروسي مي كنم كامالً مطمئني ؟- . كاوه – نكنه تو يه دختر خوشگل تر از فريبا واسه م پيدا كردي ؟ جون من اگه پيدا كردي بهم بگو ! مرده شورت رو ببرن كاوه- كاوه – اه ! حرصم نده گوشت تنم آب مي شه ! جون من اگه يه دختر خوشگل تر واسه من سراغ داري بگو . اگه نه برم همين . فريبا رو بگيرم . پاشو برو گم شو كه با تو نمي شه حرف حساب زد- : كاوه با حالت گريه گفت آخه چيكار كنم كه تو حرف منو باور كني ؟- براي اينكه همه ش شوخي مي كني . آدم نمي فهمه داري حرف راست مي گي يا دروغ؟- . كاوه – بايد فكرهامو بكنم مگه تا حاال فكرها تو نكردي ؟- چرا ، اما نمي دونم چرا يكي ته دل بهم ميگه تو برام يكي ديگه رو زير سر گذاشتي كه از فريبا خوشگل تره ! مي ترسم –كاوه سرم كاله بره ! ميشه عكس ش رو يه دفعه بهم نشون بدي ؟ !عكس كي رو ؟ بلند شو گم شو ! تو آدم نمي شي- باشه باشه ! راست مي گم . آره بخدا ، مي خوام با فريبا عروسي كنم . راه ش رو هم خودم بلدم . تو بايد بياي و با مامان –كاوه . و بابام صحبت كني . من حرفي ندارم . هر وقت ميخواي بگو . اصال بلند شو همين االن بريم- دوتايي سوار ماشين شديم و حركت كرديم . وسط راه كنار خيابون ، كاوه يه زن گدا رو ديد و نگه داشت و پياده شد و رفت جلوش : و تمام اون پولهايي رو كه گدايي كرده بود داد بهش . زنه گفت : جوون خدا محتاجت نكنه كه كاوه گفت نترس مادر ! ديگه خودم راهش رو ياد گرفتم ! محتاج شدم در جا مي آم و مي شم همكار شما ! فوت و فن اين حرفه رو هم ياد گرفتم خالصه دوباره سوار شد كمي بعد رسيديم خونه شون . پدر و مادرش نگران شده بودن تا رسيديم باباش با عصبانيت ازش پرسيد كجا بودي ؟ ! كاوه- رفته بودم باباجون سركار 👇 http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662