eitaa logo
داستان و پند اخبار فوری طب سنتی اسلامی فوتبال برتر استقلال پرسپولیس ورزش سه
8.9هزار دنبال‌کننده
6.3هزار عکس
3.7هزار ویدیو
66 فایل
|♥️بسم الله الرحمن الرحیم♥️. ﷺ جهت مشاوره @mohamad143418
مشاهده در ایتا
دانلود
رمان یاسمین فرنوش – سالم بهزاد خان – مزاحم كه نشدم ؟ سالم حالتون چطوره ؟ خواهش مي كنم چه زحمتي ؟ - فرنوش كمي دست دست كرد . انتظار داشت كه دخوتش كنم تو اتاقم كه مخصوصاً نكردم بعد از لحظه اي كه براي من مثل يه سال : بود گفت . اومده بودم ازتونتشكر كنم . چيز مهمي نبود - . فرنوش – چرا ، اگر خداي نكرده اتفاقي براي آقاي هدايت مي افتاد مسئله خيلي پيچيده مي شد . خدارو شكر كه همه چيز به خير گذشت- فرنوش – مهمون داشتيد ؟ . نخير تنها بودم . داشتم راديو گوش مي كردم - . فرنوش – چه خوب برنامه هاي راديو خيلي خوبه ! زيادم خوب نيست . اگه راديو گوش مي كنم بخاطر اينه كه تلويزيون ندارم . بقول معروف خونه نشيني بي بي از بي چادريه- : كمي من من كرد و انگار روش رو سفت كرد و گفت فرنوش – نمي خواهين دعوتم كنيد تو خونه تون ؟ . نگاهي بهش كردم و از جلوي در كنار رفتم ! خونه كه چه عرض كنم . يه اتاق دارم اندازه يه قوطي كبريت - . پشت در كفش هاشو در آورد و اومد تو و با نگاهي كنجكاو شروع به نگاه كردن به در و ديوار كرد . فرنوش – اتاقتون خيلي قشنگه : نتونستم خودم رو نگه دارم . زدم زير خنده و بعد گفتم . معذرت مي خوام . خيلي خندم گرفت . تعريف خوبي بود ولي به اينجا نمي خوره - ببخشيد كجاي اين اتاق قشنگه ؟ : فت روي تنها صندلي كه داشتم نشست و كيفش رو كناري گذاشت و گفت اوالً همه جا تميز و مرتبه . با اينكه من سر زده اومدم ولي پيداس كه خيلي با نظم هستيد . بعدش هم با اينكه وسايل كم و ساده - اي داريد خيلي با سليقه اونها رو چيديد . رنگ اتاق و پرده ها هم با همديگه هارموني داره . روي ميزتون هم شلوغ و بهم ريخته . نيست . جائي هم گرد و خاك نشسته . خيلي ممنون . تا حاال اينطوري بهش نگاه نكرده بودم . اميدوارم كردين - فرنوش – مگه نااميد بوديد ؟ . نه . اما تاحاال اين چيزهائي رو كه شما گفتيد تو اين اتاق نديده بودم - ! فرنوش- اتاق يه چهر ديواريه . چيزهائي كه درونش هست اون رو قشنگ يا زشت مي كنه حرف دو پهلوئي بود . تا اين لحظه درست بهش نگاه نكرده بودم . يعني از نگاه كردن به چشمانش وحشت داشتم . امروز خيلي خوشگل شده بود . چشمهاي قشنگ ، قد بلند ، موهاي مشكلي بلند ، صداي دلنشين ، حركات سنگين و باوقار . خالصه با تمام مهمات و سالح زنانه به جنگ من اومده بود . عطر خوشبويي كه استفاده كرده بود آدم رو ياد جنگل و بهار و آبشار و اين چيزها . مي انداخت تازه متوجه شدم كه مدتي يه دارم نگاهش مي كنم . ببخشيد االن چائي دم مي كنم . آبجوش حاضره - فرنوش – تمام اين كتابها رو خونديد ؟ .سرگرمي من كتاب خوندنه- . فرنوش- با اين درسهاي زياد و سنگين چطوري وقت كرديد اينهمه كتاب بخونيد ؟ شنيدم كه رتبه اول كالس رو داريد . چون تنهام ، كاري ام ندارم و تلوزيوني ام در كار نيست ، پس مي شينم و هي درس مي خونم - . فرنوش- آدم خود ساخته اي هستيد . از اون تيپ آدمها كه سرنوشت رو مغلوب مي كنن وري هام نيست كه مي فرمائيد وقتي سرنوشت جنگ رو شروع كنه ، خواه ناخواه بايد باهاش جنگيد وگرنه من اصوالً اينط اهل - . جنجال و اين چيزها نيستم 👇 http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662