eitaa logo
داستان و پند. ........ اخبار فوری استقلال پرسپولیس ورزش سه ازدواج موقت صیغه یابی
8.3هزار دنبال‌کننده
6.3هزار عکس
4هزار ویدیو
69 فایل
|♥️بسم الله الرحمن الرحیم♥️. ﷺ ادمین @mohamad143418
مشاهده در ایتا
دانلود
داستان و پند. ........ اخبار فوری استقلال پرسپولیس ورزش سه ازدواج موقت صیغه یابی
#پارت215 رمان یاسمین اصالً سر در نمي آرم ! شما هر كاري كه دلتون بخواد مي كنيد ؟- !بيتا- بله . خند
رمان یاسمین چند دقيقه صبر كرديم و بعد بيتا منو رسوند خونه و خودش رفت . عصري بود كه كاوه پيداش شد . نرسيده شروع كرد ! به به ، به به ! حظ كردم ! چه اتاقي ؟ دوباره شد همون دسته گل- خودت هم كمي الغر ، اما عيبي نداره . چند روز ديگه كه يه آب زير پوستت بره ، مي شي همون بهزاد گل خودم ! يه پسر قند عسل خوش قيافه و خوش تيپ با چهارصد پونصد ميليون پول نقد ! از فرداش خواستگارها اينجا صف مي كشن ! خودم وامي ! ايستم اينجا و مواظب شونم ! يه نگاه طوالني سه هزار تومن ! يه نظر دو هزار و پونصد تومن ! قيمت مقطوع ! لطفاً چونه نزيد سالم چطوري؟- ! كاوه – عالي ! تو رو كه اينطوري مي بينم ، شاد مي شم بخدا چه خبرها ؟- از كجا برات بگم ؟ صفحه اول خبرها رو بگم ؟ صفحه دوم خبرها رو بگم ؟ اهم اخبار رو بگم ؟ مشروح اخبار رو بگم ؟ –كاوه ! چه خبري رو مي خواي بدوني ؟ بگو بگم .يه چايي براش ريختم و گذاشتم جلوش آفرين وظيفه ت رو هيچوقت فراموش نكن! اين چند روز گذشته يه كمي خودت رو گم كرده بودي ! چايي ريختن يادت رفته –كاوه !بود ! سعي كن تكرار نشه : خنديدم و گفتم . يكي دو روزه مي خوام يه چيزي ازت بپرسم- اگه مي خواي بپرسي كه ژاله از فرنوش خبري داره يا نه ، بايد خدمتت عرض كنم كه نه . اوالً ژاله باباش مرده و سرش –كاوه شلوغه . دوم اينكه تو مراسم ختم هم شركت نكرده . سوم گويا ژاله شنيده كه رفته سفر! احتماالً هم يه سفر طوالني ! همين مي خواستي بپرسي ؟ . آره همين رو مي خواستم بپرسم- كاوه – آي ي ي !! قرار شد كه ديگه چي ؟ . سوال كردن كه ديگه اشكالي نداره- . كاوه – آره اما غصه خوردن چرا اشكال داره . تو قرارمون هم نبود خب حاال بگو ببينم صبح با بيتا رفتي واسه كار ؟ . جريان صبح رو براش تعريف كردم آفرين به اين دختر . از قيافه اش معلوم بود كه دختر مديري يه ! دختر قشنگي هم هست بهزاد ! بد نيست كه يه خرده با –كاوه . حاال بلند شو يه سر بريم باال پيش فريبا . شبم شام سه تايي مي ريم بيرون ! چشم خريدار بهش نگاه كني . نه شماها برين- كاوه – باز شروع كردي ؟ نه جان تو . منظورم اينه كه مزاحم نشم . شما دو تا بايد با هم تنها باشين و همديگر رو بهتر بشناسين . صحبت سر يه عمر - ! زندگيه بلند شو بيا بريم بابا! زن جماعت رو مگه مي شه شناخت ؟ بيست و شش هفت ساله كه پسر مادرمم هنوز نفهميدم اين –كاوه مادر من ، موهاش چه رنگيه ؟ : خندم گرفت و گفتم بابات چي ؟ اون چطور؟- كاوه – بابام با همه زرنگي ش ، چند شب پيش رفته بود آلبوم عكس ها رو آورده بود و چند تا عكس مادرم رو آورده بود و ازش : مي پرسيد (! اشرف ! من نفهميدم كدوم از اينا تويي؟ )بيچاره هنوز نمي دونه سر عقد ، مادرم رو گرفته يا خاله م رو حاال موهاش چه رنگي يه ؟- كاوه – وهللا رنگ كه توش زياده ! يه خرده ش بنفشه ! يه خرده اش كرم قهوه ايه ! يه خرده اش چي بهش مي گن ؟ التيه ، !!ماتيه !هاي اليت بي سواد- كاوه – كور شده تو اينارو از كجا مي دوني ؟ 👇 http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662