eitaa logo
داستان و پند. ........ اخبار فوری استقلال پرسپولیس ورزش سه ازدواج موقت صیغه یابی
8.3هزار دنبال‌کننده
6.3هزار عکس
4هزار ویدیو
69 فایل
|♥️بسم الله الرحمن الرحیم♥️. ﷺ ادمین @mohamad143418
مشاهده در ایتا
دانلود
رمان یاسمین كاوه – سالم بر ارسطوي عصر ما . سالم بر پاستور بزرگ . سالم بر زائر بروخ كبير. سالم بر سالم و زهر مار ! باز ديونه شدي ؟- . كاوه – سالم بر دورافتاده ترين جزيره اقيانوس غم . سالم بر تنها گل شكفته در كوير . سالم بر آخرين ستاره شب . بابا چرا داد ميزني ؟ االن هر كي از اينجا رد بشه فكر مي كنه تئاتر داريم نشون مي ديم . بيا تو سر و صدا نكن- . كاوه – سالم بر درياي محبت . سالم بر حوض عطوفت . بيا تو ديگه ، با دست كشيدمش تو اتاق- . كاوه – سالم بر پاتيل مهربوني . سالم بر آفتاب وفا . سالم بر تشت صداقت با يه چيزي مي زنم تو كله تا . چته ؟ امروز خيلي سر دماغي ؟- . كاوه – اومدم تو رو با خودم به ميهماني دوسي ببرم . به جشن پاكي ها . امروز كار دارم . نمي آم . يه خروار رخت شستني رو دستم ونده- . كاوه – مامم مرا بطرف تو گسيل داشته تا تو را بسوي او بخوانم . به مامت درود مرا برسان و پوزش بخواه و بگو شايد وقتي ديگر. جامه بسيار براي شستن دارم - . كاوه – مامم مرا سفارش كرده كه اگر بر فرمانش ننهادي ، ترا به قهر نزدش بخوانم . به مامت سپاس مرا برسان و بگو كه گاوه سگ كي باشه تا مرا به قهر جائي ببرد- مامم مرا سه اندرز فرموده كه در سختي مرا بكار آيد . نخست آنكه دعوتش را با رويي گشاده و زباني نيكو بسوي تو –كاوه بياورم . بعد آنكه مرا تأكيد داشت كه با دشنام و درشت خويي تو را فرا خوانم و پايان سخن آنكه با پخي كه در فرهنگ لغات پس . گردني باشد ، ترا به سراي خويش ببرم . انتخاب طريقت از توست . به جان كاوه كار دارم . باشه يه شب ديگه- مرتيكه مادرم برات تهيه ديده ! شام درست كرده ! از صبح تا حاال تو آشپزخونه زحمت كشيده برات تخم مرغ آماده كرده ، –كاوه شب نيمرو كنه . تازه پدرم هم خودش رو آماده كرده كلي نصيحتت كنه و در فوايد خويشتن داري و صبر و در مضار شتاب و زياده . خواهي برات سخنراني كنه . پاشو وگرنه مادرم نيمرو رو ور ميداره و دست پدرم رو ميگيره مياد اينجا بابا من هر گونه دوستي با تو رو تكذيب كردم ! شما ها ماشين لباسشويي و كارگر تو خونه تون دارين ، من بدبخت بايد رخت - . هامو خودم با دست بشورم . بذار به كارم برسم . كاوه –رخت هاتو وردار بريم خونه ما . برات مي اندازم تو ماشين يه دقيقه اي مي شوره همين يه كارم مونده . حال اگر اندكي دير به جشن برسيم برايمان خسران دارد ؟- . كاوه – دارد ، دارد . بيضه مرغ تباه مي گردد . برخيز برويم . شتاب كن . خورشيد خاموش شد . اولين ستاره شب درخشيد . در حاليكه با خودم غر مي زدم . صورتم رو اصالح كردم و لباس پوشيدم و از خونه بيرون اومديم . كاوه – بيا ارابه را تو هدايت كن . شايد ديگر چنين چيزهايي پا ندهد و آرزوي راندن ارابه آتشين بر دلت بماند اگه راي تو بر اين قرار گيرد زهي سعادت كه . من راندن چنين گاري را نياموخته ام .د ون شأن ماست بر چنين كجاوه اي بنشينيم- . با آژانس برويم حيف از دراز گوش كه مركب شما باشد . روز نخست كه با درشكه به تهران آمدي را از ياد برده اي ؟ شنيده بوديم كه –كاوه آسالت را فرش تصور كرده ، گيوه را از پا بركنده اي ! برو و بر ركاب پاي بگذار و بر مسند شاگر شوفر جلوس كن . ما خويشتن . كالسكه سلطنتي را هدايت مي فرماييم . هر دو با خنده سوار شديم و به طرف خونه كاوه حركت كرديم . كاوه ، يه جا نگه دار يه جعبه شيريني بخرم . دست خالي بده بريم- . كاوه – بد اونه كه نباشه . شيريني براي چي بخري ؟ خودت مثل قند شيريني با اون اخالقت گم شو ، حاال من يه روز عصباني بودم ها ! حاال مادرت چي درست كرده ؟- . كاوه – پنجاه تا تخم مرغ رو برات شكونده املت درست كرده خبري ، چيزي نيست ؟ يعني چه خبر 👇 http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662