📜 #حـــڪایتآمـــــوزنده
✍پیرمردی داخل حـرم دستی کشید
روی پای جوانیکه کنار او نشسته بود
و گفت سـواد ندارم برایم #زیارتــنامه
میخوانی تاگوش دهم جوان با ڪمال
میل پذیرفت و شروع کرد به خواندن
زیارت نامـــــه:
«السـَّلامُ عَلَیْکَ یا بْنَ رَســـــُولِ اللّهِ ...
و سلام داد به معصومین تا امامحسن
عسڪری علیه السلام جوان بالبخندی
پـــــرسید: پـــــدرم #امــــامزمانـت را
میشناسی؟ پیرمرد جواب داد: چـــــرا
نشناسم؟ جوان گفت: پــس سلام ڪن
پیرمرد دستشرا روی سینهاشگذاشت
و گفت: السَّلامُ عَلَیْکَ یاحجة بنالحسن العسڪـــــری»
👌جـــوان نگاهی به پـــیرمرد ڪرد و
لبخند زد و دست خود راروی شانه پیر
مـــرد گـــذاشت و گــفت:
«و علیکالسلام و رحمة اللهو برکاتة»
مبادا امام زمان #ڪنارمان باشد و او
را نشناســـــیم!!
#کانال_داستان_و_رمان_مذهبی 👇
http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662