eitaa logo
داستان و پند اخبار فوری طب سنتی اسلامی فوتبال برتر استقلال پرسپولیس ورزش سه
8.8هزار دنبال‌کننده
6.3هزار عکس
3.7هزار ویدیو
66 فایل
|♥️بسم الله الرحمن الرحیم♥️. ﷺ جهت مشاوره @mohamad143418
مشاهده در ایتا
دانلود
✨﷽✨ 🏴عقوبت گناهان به سوی شیعیان سریع تر از هر کسی . شیعیان در قیامت مؤاخذه نمی شوند زیرا پیش از آن بوسیله ی بلاها پاک خواهند شد ✍امام صادق علیه السلام فرمود: از گناهان بپرهیزید و برادرانِ [دینی] تان [یعنی شیعیان] را از آن بر حذر دارید چرا که به خدا سوگند، عقوبت [و بلا] به سوی کسی سریع تر نباشد از آنچه بسوی شماست. چرا که شما [مؤمنان] درباره ی آن در روز قیامت بازخواست نشوید. [بلکه در دنیا و یا در هنگام مرگ و یا در قبر به عقوبت گناهان گرفتار و پاکیزه می شوید.] 💢مشاهده می شود که در هنگام نزول بلاها و گرفتاری های عمومی مانند خشکسالی و زلزله و سیل و یا بروز جنگ ها و قحطی و فراگیر شدن گرانی و فقر، برخی از جاهلان به مقایسه ی جامعه ی مؤمنین با جامعه ی کفار می پردازند و بروز مشکلات در جامعه ی مسلمین را نشانه ی دروغ بودن فضیلت ایمان بر کفر می نمایانند و یا دست کم آن را نشانه ی برتری کفّار بر مؤمنین در رفتار و پندار تلقی می کنند. حال آنکه در حقیقت و بر اساس روایات نزول بلاها معنا و دلایل وسیعی دارد. از جمله برای مؤمنین موعظه و تذکّر و موجب پاک شدن از گناهان و برای کفّار مایه ی عبرت و تعجیل در عذاب خواهد بود. 📚الدعوات (للراوندي)سلوة الحزين ؛ ص291 📚بحار الأنوار (ط - بيروت) ؛ ج‏6 ؛ ص57 📚وسائل الشيعة ؛ ج‏15 ؛ ص305 ‌‌‌ @Dastan1224
💠 آفت عمل ✍حضرت امام علی علیه السلام می‌فرمایند: «ترسناک ترین وحشت ها، عُجب و خود بینی است.» (1) از ویژگی‌های این بیماری آن است که فرد کارهای نیکی را که انجام می‌دهد، بسیار بزرگ می‌پندارد. حضرت امام علی علیه السلام می‌فرمایند: «گناهی که تو را پشیمان می‌سازد، نزد خدا وند متعال بهتر از کار نیکی است که تو را مغرور می‌سازد.» (2) این همان آفت عمل است. انسانی که از آفت های وجودش بی اطلاع است، یا با آنها کنار آمده، با منتظر مجاهدی که به جان آفت ها افتاده و همه را نابود کرده و می‌کند، متفاوت است. 📚 1- نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی، ج 1، ص 323، حکمت 38؛ ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ @Dastan1224
✨﷽✨ 🌼 ملاقات یکی از پیامبران با دو جنازه ✍️ حضرت امام باقر (علیه السلام) فرمودند : یکی از پیامبران بنی اسرائیل عبور می کرد، دید مرد مؤمنی در حال جان دادن است، ولی نصف بدنش در زیر دیواری قرار گرفته، و نیمی در بیرون دیوار است، و پرندگان و سگ ها بدن او را متلاشی کرده اند و می درند، از آنجا گذشت، در مسیر راه خود دید یکی از امیران ستمکار آن شهر مرده است، جنازه او را بر روی تخت نهاده اند و با پارچه ابریشم کفن نموده اند، و در اطراف تخت، منقل هائی نهاده اند که بوی خوش عودهای خوشبو از آنها برخاسته است. آن پیامبر به خدا متوجه شد و عرض کرد : خدایا من گواهی می دهم که تو حاکم و عادل هستی و به کسی ظلم نمی کنی، این مرد (مرد اولی) بنده تو است و به اندازه یک چشم به هم زدن، برای تو شریک نگرفته، مرگ او را آن گونه (با آن وضع رقبت بار) قرار دادی و این (امیر) نیز یکی از بنده های تو است که به اندازه یک چشم به هم زدن به تو ایمان نیاورده است؟ (آن چیست و این چیست؟) خداوند به او وحی کرد : ای بنده من! همان گونه که گفتی حاکم و عادل هستم و به کسی ظلم نمی کنم. آن (مرد اولی) بنده من، نزد من گناهی داشت، مرگ او را با آن موضوع قرار دادم تا مجازات گناه او این گونه انجام گیرد، و وقتی که مرد، هیچ گونه گناهی در او بجای نماند، ولی این بنده من (امیر) که کار نیکی در نزد من داشت، مرگ او را با چنین وعضی قرار دارم، تا پاداش کار نیک او را داده باشم و هنگام مرگ نزد من هیچگونه نیکی (و طلب) نداشته باشد. 📚 اصول کافی، ج 2 ، ص 446 ، باب عقوبة الذنب ، حدیث 11 . ‌‌‌ ┅┅┅┅┅┅┅┅┅┅┅ @Dastan1224
✨﷽✨ 🌼اگر این مرد را پیدا کنم، به او پیشنهاد ازدواج می‌دهم! ✍در بنی‌اسرائیل زنی زناکار بود، که هرکس با دیدن جمال او، به گناه آلوده می‌شد! درب خانه‌اش به روی همه باز بود، در اطاقی نزدیک در، مشرف به بیرون نشسته بود و از این طریق مردان و جوانان را به دام می‌کشید. عابدی از آنجا می‌گذشت، ناگهان چشمش به جمال خیره کننده زن افتاد، پول نداشت، پارچه‌ای نزدش بود فروخت، پولش را برای زن آورد و در کنار او نشست، وقتی چشم به او دوخت، آه از نهادش برآمد که‌ای وای بر من که مولایم ناظر به وضع من است، من و عمل حرام، من و مخالفت با حق! با این عمل تمام خوبی‌هایم از بین خواهد رفت! رنگ از صورت عابد پرید، زن پرسید این چه وضعی است. گفت: از خداوند می‌ترسم، زن گفت: وای بر تو! بسیاری از مردم آرزو دارند به اینجایی که تو آمدی بیایند. گفت: ای زن! من از خدا می‌ترسم، مال را به تو حلال کردم مرا رها کن بروم، از نزد زن خارج شد در حالی که بر خویش تأسف و حسرت می‌خورد و سخت می‌گریست! زن را در دل ترسی شدید عارض شد و گفت: این مرد اولین گناهی بود که می‌خواست مرتکب شود، این گونه به وحشت افتاد؛ من سال‌هاست غرق در گناهم، همان خدایی که از عذابش او ترسید، خدای من هم هست، باید ترس من خیلی شدیدتر از او باشد؛ در همان حال توبه کرد و در را بست و جامه کهنه‌ای پوشید و روی به عبادت آورد و پیش خود گفت: خدا اگر این مرد را پیدا کنم، به او پیشنهاد ازدواج می‌دهم، شاید با من ازدواج کند! و من از این طریق با معالم دین و معارف حق آشنا شوم و برای عبادتم کمک باشد. 💥بار و بنه خویش را برداشت و به قریه عابد رسید، از حال او پرسید، محلّش را نشان دادند؛ نزد عابد آمد و داستان ملاقات آن روز خود را با آن مرد الهی گفت، عابد فریادی زد و از دنیا رفت، زن شدیداً ناراحت شد. پرسید از نزدیکان او کسی هست که نیاز به ازدواج داشته باشد؟ گفتند: برادری دارد که مرد خداست ولی از شدت تنگدستی قادر به ازدواج نیست، زن حاضر شد با او ازدواج کند و خداوند بزرگ به آن مرد شایسته و زن بازگشته به حق پنج فرزند عطا کرد که همه از تبلیغ کنندگان دین خدا شدند!! 📚برگرفته از کتاب عرفان اسلامى، نوشته استاد حسین انصاریان ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ @Dastan1224
📚سه وصیت جوان معصیت کار نجيب الدين نقل فرموده است: يك شب در بودم، ديدم چهار نفر مى آيند و يك روى دوش دارند. من جلو رفتم و به آوردن جنازه در آن وقت شب اعتراض كردم و گفتم به نظر مى رسد كه شما انسانى را كشته ايد و نيمه شب قصد دفن آن جنازه را داريد تا كسى از اسرارتان سر در نياورد. گفتند: آى، گمان بد نكن زيرا مادرش با ماست. ديدم پيرزنى جلو آمد، گفتم اى مادر، چرا نيمه شب جوانت را به قبرستان آورده اى؟ گفت: چون جوان من معصيت كار بود و خودش چند وصيت كرده است. اول: چون من از دنيا رفتم طنابى به گردنم بى انداز و مرا در خانه بكش و بگو: خدايا اين همان گريز پا و گناهكارى است كه به دست سلطان گرفتار شده او را بسته نزد تو آورده ام به او كن. دوم: جنازه ام را شبانه دفن كن تا كسى بدن مرا نبيند واز جنايات من ياد نكند تا شوم. سوم: اين كه بدنم را خودت دفن كن و در لحد بگذار كه خداوند موهاى سفيد تو را ببيند و به من عنايتى فرمايد و مرا بيامرزد، درست است كه من كرده ام واز كرده هايم پشيمانم ولى تو اين وصيتهاى مرا انجام بده. وقتى كه جوانم از دنيا رفت، ريسمانى به گردنش بستم و او را كشيدم. ناگهان صدايى بلند شد و گفت: الا ان هم الفائزون، با بنده گنه كار ما اين طور رفتار نكن ما خود مى دانيم با او چه كنيم. خوشحال شدم كه توبه اش پذيرفته شده و او را به طرف قبرستان آوردم. من از پيرزن خواهش كردم كه دفن پسرش را به من واگذار كند. او هم اجازه داد بدن را در گذاشتيم همين كه خواستم را بچينم، آيه اى را شنيدم كه: (الا ان اولياء الله هم الفائزون ) از اين جريان نتيجه گرفتم كه توبه جوان گناهكار مورد قبول واقع شده است و خداوند دوست ندارد بنده گناهكارش كه توبه كرده، مورد قرار گيرد. 📚منبع : قصص التوابين، ص 110 ┏━✨🕊✨🕊✨┓ 🆔    @Dastan1224
✨﷽✨ 💠 ارتباط آیت الله بهاءالدینی(ره) با امام خمینی(ره) بعد از رحلتشان ✍ چند سالی بعد از رحلتِ مرحومِ امام، مقام معظم رهبری، آیت الله بهاءالدینی را دعوت می کنند و ايشان می روند تهران، برای نماز مغرب آيت الله بهاءالديني را جلو قرار می دهند و نماز مغرب و عشاء‌ را با ايشان می خوانند. ☘ بعد از نماز، مقام معظم رهبري، از آيت الله بهاءالديني می پرسند که آقا هنوز با مرحوم امام ارتباط دارید؟ ایشان را مي‌بينيد؟ در جواب می گویند: بله! مقام معظم رهبري می پرسند: ايشان فرمايش شان چيست؟ 👌 آيت الله بهاءالديني فرموده بودند: اجمالاً‌ مي‌گويند :«دشمن ضعيف است و نگران نباشيد!» آن موقع هم بحران آمریکا بود و... ✨ خوب اين‌ها يک جمله شان کافي بود حتي براي خود مقام معظم رهبري، اين يک جمله چقدر دلگرمي مي‌آورد؟ اين حرف را هر کسي نمي‌تواند بزند و از هر کسي نمي‌توان پذيرفت. وقتي هم بزند، از کسی پذيرفته مي‌شود که هفتاد سال در معارف قرآني و اهلبيت غرق باشد و عملاً نشان دهد که صدق دارد و صحيح مي‌گويد، کسي نبود که به اين حرف‌ها بلرزد ، کوه ايمان و کوه توحيد بود. ‌ ‌ 📖 حجت‌الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری ‌‌‌‌ ┅┅┅┅┅┅┅┅┅┅┅ @Dastan1224
✨﷽✨ ‍ ✍️روزی جوانی نزد حضرت موسی (ع) آمد و گفت: ای موسی (ع) خدا را از عبادت من چه سودی می‌رسد که چنین امر و اصرار بر عبادتش دارد؟ 🔆حضرت موسی (ع) گفت: یاد دارم در نوجوانی از گوسفندان شعیب نبی چوپانی می‌کردم. روزی بز ضعیفی بالای صخره‌ای رفت که خطرناک بود و ممکن بود در پایین آمدن از آن صخره اتفاقی بر او بیفتد. با هزار مصیبت و سختی به صخره خود را رساندم و بز را در آغوش گرفتم و در گوشش گفتم: ای بز، خدا داند این همه دویدن من دنبال تو و صدا کردنت برای برگشتن به سوی من، به خاطر سکه‌ای نقره نیست که از فروش تو در جیب من می‌رود. می‌دانی موسی از سکه‌ای نقره که بهای نگهداری و فروش تو است، بی‌نیاز است. دویدن من به دنبال تو و صدا کردنت به خاطر، خطر گرگی است که تو نمی‌بینی و نمی‌شناسی و او هرلحظه اگر دور از من باشی به دنبال شکار توست. ☀️ای جوان بدان که خدا را هم از عبادت من و تو سود و زیانی نمی‌رسد، بلکه با عبادت می‌خواهد از او دور نشویم تا در دام شیطان گرفتار آییم. 💠وهر كس كه از ياد خداى رحمان روى گرداند، شيطانى بر او مى‌گماريم كه همواره همراهش باشد. 📚سوره زخرف آیه 36 ┏━✨🕊✨🕊✨┓ 🆔    @Dastan1224
انسان امیدوار درجایی که همه شکست می بینند، كاميابي مي بيند. ودر جایی که همه تیرگی وطوفان می بینند ، درخشش آفتاب رامشاهده می کند همه چیز به نگاه شما بستگي دارد.. 🌸 ┏━✨🕊✨🕊✨┓ @Dastan1224
◈ ✍ 🌷آیت الله سید علی قاضی : در برای انسان حالاتی پیدا می شود که در غیـر از این موقع امکان ندارد پیدا شود. ↷↷↷ @Dastan1224