#ترفند_خانه_داری یه وقتایی روی سطح کابینت زرد میشه زعفرونی زردچوبه ای چیزی میریزه رو کابینت و پاک نمیشه 🌸 کافیه توی یه شیشه ی کوچیک کمی سرکه و مایع ظرفشویی و جوش شیرین بریزید و خوب حل کنید بعد با دستمال به تموم سطح آعشته شده به رنگ زرد بزنید و بعد از ده دقیقه با دستمال تمیز کنید اثری از لک نمیمونه 👌✨ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🌹بـا فروارد کردن داســــتانهای کــانــال از ما #حمایت کنـیـد😘🙏 #کانال_داستان 👇🌷 http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662 ‌‌‌‌‌‌

‍ ▫️دعا کرده بود؛ نه یک بار و دو بار، زیاد و به تکرار؛ ولی خبری از اجابت نبود؛ داشت ناامید می شد؛ گلایه اش را بُرد پیش حضرت انیس النفوس؛ جواب حضرت شمس الشموس شنیدنی بود: مراقب شیطان باش! نکند راه نفوذی در تو پیدا کند! نکند ناامیدت کند که جدّم باقرالعلوم مدام می فرمود: خیلی وقتها مومن از خدا حاجتی دارد، ولی خدا اجابت او را به تاخیر می اندازد؛ چرا که صدای دعا و آواز گریه اش را دوست دارد. 📚کافی ج2 ص488. #دعا ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🌹بـا فروارد کردن داســــتانهای کــانــال از ما #حمایت کنـیـد😘🙏 #کانال_داستان 👇🌷 http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662 ‌‌‌‌‌‌

🔆 #پندانه 🔻نادانى مى‌خواست به الاغى سخن گفتن بیاموزد، گفتار را به الاغ تلقین مى كرد و به خیال خود مى خواست سخن گفتن را به الاغ یاد بدهد. 🔸حكیمى او را دید و به او گفت: اى احمق! بیهوده كوشش نكن و تا سرزنشگران تو را مورد سرزنش قرار نداده اند این خیال باطل را از سرت بیرون كن، زیرا الاغ از تو سخن نمى آموزد، ولى تو مى توانى خاموشى را از الاغ و سایر چارپایان بیاموزى. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🌹بـا فروارد کردن داســــتانهای کــانــال از ما #حمایت کنـیـد😘🙏 #کانال_داستان 👇🌷 http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662 ‌‌‌‌‌‌

#آموزش آناناس تزیینی🍍🍍🍍 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🌹بـا فروارد کردن داســــتانهای کــانــال از ما #حمایت کنـیـد😘🙏 #کانال_داستان 👇🌷 http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662 ‌‌‌‌‌‌

سیب در کرە زمین بە قدری متنوع است کە اگر شخصی بخواهد هر روز یکی از انواع سیب را بخورد ٢٠ سال طول خواهد کشید تا همە سیب‌ها را امتحان کند. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🌹بـا فروارد کردن داســــتانهای کــانــال از ما #حمایت کنـیـد😘🙏 #کانال_داستان 👇🌷 http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662 ‌‌‌‌‌‌

#با_تو_هرگز_73 دستشو گرفتم وخداحافظی کردیم واومدیم بیرون سوار ماشین که شدیم نگاش کردم وگفتم:اینجا کجابود؟اینا چی میگفتن؟منظورت از برنامه چی بود؟ خندید وگفت:من که گفتم اینجا خونه ی دوستم شهرامه البته که خونه نه محل کارشونو _کار -بله کار -چه کاری؟ شهرام وژینوس هر دو مربی رقصن به زوج های جوونی مثل من وتو آموزش رقص میدن پس قضیه ی برنامه وپنجشنبه ها وجمعه ها اینا...تو میخوای از اینا رقص یاد بگیری -من نه وما .ما قراره از اینا رقص یاد بگیریم -ما؟منظورت چیه؟ _رقص دو نفره یاد میدن تا روز عروسیشون باهم یه رقص دونفره ی عالی بکنن _خوب من که همون اولش گفتم اینا به زوج های جوون اموزش رقص میدن _تازه دوهزاریم افتادکه دانیال چه خوابی دیده متعجب نگاش میکردم که گفت:تو خودت گفتی که دوست نداری که رقص ما یه رقص آماتور باشه برا همین من با شهرام صحبت کردم تا یه رقص حرفه ای یادمون بده _دوباره ی خشم وهیجانم عود کرد:تو به چه حقی اینکارو کردی؟ -منظورت از این حرف چیه؟ _منظورم روشنه تو به چه حقی بدون مشورت با من همچین تصمیمی گرفتی؟ میخواستم سوپرایزت کنم _تو بی جا کردی از این حرف من شوکه شدولی چیزی نگفت بیجا کردی _زنگ میزنی کنسلش میکنی _نمیشه -چرا نمیشه؟ برگشت سمتم وگفت:تو میخوای کنسلش کنم تا همون بلایی رو که روز عقد سرم اوردی دوباره تکرار کنی _من و تو هیچ وقت قرار نیست باهم برقصیم چه روز عروسیمون چه یه وقت دیگه اینو تواون مغزت فرو کن -چرا؟واسه چی؟ -واسه اینکه حال من حتی از فکر کردن به اینکه دونفری برقصیم بهم میخوره چه برسد به خود رقصیدن فهمیدی؟ _بازهم نگام کر ددستشو مشت کرده بود اونقدر محکم فشار میداد که خون به انگشتهاش نمیرسید باهمون مشت محکم کوبید رو فرمون . هیچ وقت دلیل کارهاتو نفهمیدم هیچ وقت نفهمیدم چرا ازم بدت میاد مگه من چکارت کردم _جوابشو ندادم _د لعنتی یه جوابی بده -جوابی نیست که بگم شونه مو گرفت وبرگردوند طرف خودش:از روز خواستگاری تا حالا هزاران هزار بار از خودم این سوال ها رو میپرسم ولی هیچ وقت جوابی براشون پیدا نمیکنم _باز جوابی ندادم سرشو گذاشت رو فرمان ماشین و چند دقیقه چیزی نگفت: روزی که بهم جواب مثبت دادی گفتم هی پسر بالاخره موفق شدی یه کوچولو نظرشو جلب کنی یه مدت که بگذره بیشترم موفق میشی اون روز بهترین روز زندگیم بود چون به نظرم سختی کار تو این بود که بدستت بیارم حالا که قراربود مال من شی همه چی حله. بقیه راه آسونتره ولی از اون روزبه بعد رفتار تو بهتر نشد که هیچ بدترم شد برگشت سمتم اشک تو چشماش جمع شده بود:تو نامزدمی ولی تا حال مثل دوتا ادم نشده باهام صحبت کنیم تا اومدم دو کمه باهات حرف بزنم حالمو گرفتی ویه دعوایی راه انداختی. من حتی حق ندارم دستتو بگیرم تا میام یه کم بهت نزدیک شم دستتو بگیرم نوازشت کنم تو آغوشت بگیرم وببوسمت منو پس میزنی ازم دوری میکنی عصبانی میشی انگار من غریبه ام من تاوان چی رو پس میدم؟ _ناخودآگاه گفتم:تاوان کارهای خودتو _کدوم کارها؟ تازه متوجه شدم که چی گفتم -نمیخوای بگی کدوم کارام؟ -تاوان اصرارت همون روز اول که نه گفتم باید میرفتی و پشت سرتوهم نگاه نمیکردی ولی تو اصرارکردی واصرار کردی تا جایی که شدیم اینی که الان میبینی..... ادامه دارد... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🌹بـا فروارد کردن داســــتانهای کــانــال از ما #حمایت کنـیـد😘🙏 #کانال_داستان 👇🌷 http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662 ‌‌‌‌‌‌

#با_تو_هرگز_74 نمیتونستم برم نمیتونستم... جواب نه ی تو منو بیشتر مشتاق کرد -حال میبینی گناهت چیه؟اون موقع شاید دو سه روز اول ناراحت میشدی اما حالا چی؟ جوابی نداد نگاشو ازم گرفت وزل زد به جلوش بعد از چند دقیقه ماشینو روشن کرد وبه راه افتاد رسیدیم در خونه آروم گفتم :خداحافظ ولی اون جوابی نداد پیاده شدم رفتم سمت در خواستم درو باز کنم که در ماشینو باز کردو نصف ونیمه پیاده شد وگفت:سوگند برگشتم سمتش من همه چیزو درست میکنم من نامید نمیشم بالاخره توهم تسلیم میشی مثل دفعه ی قبلی نگاش کردم مثل وقت هایی بود که میگفت من تا جواب مثبت ازت نگیرم تسلیم نمیشم مثل اون موقع ها بازم این حرف رو اونقدر محکم و با اعتماد به نفس گفت که ترسیدم قلبم گرفت.... دانیال راست میگفت اون یه بار به ظاهر هم که شده منو شکست داده اگه اینبار هم همونی بشه که اون میخواد من باید چکار کنم؟ اگه همه چیز اونی بشه که دانیال میخواد من نابود میشم نابود....... حوصله ی هیچ چیز رو نداشتم کامپیوترم رو باز کردم ورفتم تو اینترنت گشتی زدم.زمان زیادی نگذشته بود که مادرم اومداتاقم باید باهم صحبت کنیم _میدونستم میخواد راجع به چی صحبت کنه _الان نمیشه کار دارم _همین الان کارت و نگه دار برا بعد مجبور شدم کامپیوتر رو خاموش کنم و دنبالش برم روی مبل نشسته بود بهم اشاره کرد تا منم روبروش بشینم -برات خواستگار میومد برا هر کدومش یه ایراد گذاشتی و ردشون کردی در مورد یکیش گفتی حق تحصیل به من نمیده پس جوابم نه گفتی حق با دخترمونه به بعدیش گفتی قیافه اش به دلم ننشست بازم ما هیچی نگفتی به اون یکی گفتی قدش کوتاهه به یکی دیگه اشم گفتی زیادی غیرتی .. خلاصه برا هر کدومش یه بهونه آوردی وما هیچی نمگفتیم تا نوبت رسید به همین دانیال ..خ.دت خ.ب میدونی که خیلی آرزوشون بود دانیال بشه دامادشون همین زن عموت یه زمانی آرزوش بود دانیال ستاره رو بخواد تودلم گفتم :منم آرزوم بود ولی نشد... -گفتیم دیگه این خود خودشه نمیتونه هیچ عیبی روش بذاره ولی تو باز گفتی نه گفتیم واسه چی جوابی نداره یعنی جوابی نداشتی که بده چون هم همه ی شرط هاتو قبول کرده بود هم خوش قیافه بود هم خوش هیکل بود هم خوش اخلاق بود هم پولدار بود هم بچه سر به راهیه _بازم تو دلم گفتم :آره ارواح خاک عمه اش.... -نمیدونستیم تو دیگه چی میخوای راستشو بخوای تو حتی خودتم نمیدونی چی میخوای بیچاره چند ماه الاف تو شد ولی تو مرغت یه پا داشت میگفتی نه که نه ...باز ما چیزی نگفتیم نصیحتت کردیم ولی به اجبار بهت چیزی رو تحمیل نکردیم تا اینکه تو خودت اومدی وگفتی اگه دختر عمه اینا زنگ زدند برای خواستگاری بگو آخر این هفته بیان یادته من چی گفتم؟ -با سرم گفتم آره -من گفتم واسه چی بیان بیان که باز تو سنگ رو یخشون کنی گفتی نه اینبار جوابم مثبته گفتم چی شد نظرت تغییر کرد ولی تو اونروز جواب منو ندادی منم پی اش رو نگرفتم ولی کاش میگرفتم تا امروز جلوم واینستی و نگی که مجبور بودم این کارو بکنم تا نگی که من از دانیال متنفرم نمیدونی از دیروز تا حالا چی به من گذشته فکر اینکه دخترم بدون فکر رو آینده اش ریسک کرده اعصابمو به هم ریخته سوگند تو با خودت و اینده ات چکار کردی؟ _جوابی نداشتم بدم از چی براش میگفتم از ستاره از خودم از دوست داشتن اون از تنفر خودم یا از فکر انتقامی که همه ی وجودم رو پر کرده از جام بلند شدم:مامان دیروز عصبی بودم یه چیزی گفتم توهم سوگند من مادرتم باهام راهت باش _بیخیالش شو _نه دیگه منو نمیتونی گول بزنی من خودم شک کرده بودم که تو دانیال رو دوست نداری حرف دیروز تو هم منو مطمئن کرد -مگه من چکار کردم که تو بهم شک کردی _خوب همین رفتارات با دانیال تو از اون گریزونی دلت نمیخواد یه لحظه ام کنارش بشینی خوب مامان بهم حق بده دانیال تا دیروز یه غریبه بود برام الانم سخته به این زودی باهاش گرم بگیرم ادامه دارد.... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🌹بـا فروارد کردن داســــتانهای کــانــال از ما #حمایت کنـیـد😘🙏 #کانال_داستان 👇🌷 http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662 ‌‌‌‌‌‌

#با_تو_هرگز_75 خوب همه ی زن وشوهرها قبل از ازدواج با هم غریبه ان ولی رابطه اشون مثل شما نیست _مگه رابطه ی ما چشه؟ -بگو چش نیست تو اصلا رفتار خوبی با دانیال نداری -شما از کجا میدونید؟؟ من یه مادرم این ها رو میفهمم میفهمم که تو هیچ احساس خوبی دانیال نداری _درست میشه تو نگران نباش _تا حالا نگران نبودم که وضع اینجوری شد وضع ما خیلی ام خوبه هم من باهاش کنار اومدم هم دانیال اون بیچاره هم دندون رو جیگر گذاشته -میخواد نذاره _متوجه حرف هات هستی؟این چه طرز حرف زدنه اون بیچاره که گناه نکرده تو رو خواسته -من که مجبورش نکردم تو مجبورش نکردی ولی بهش جواب مثبت دادی پس باید پای حرفات وایستی -مامان بیخیال من خودم میدونم چکار بکنم وچکار نکنم کاش میفهمیدی اونم آدمه تا یه جایی صبر میکنه بعش صبرش تموم _تو دلم گفتم :همه آرزوم اینه میشه رفتم جلو وصورت مادرمو بوسیدم وگفتم:باشه سعی میکنم رفتارمو درست کنم توهم نگران نباش _نمیتونم نگران نباشم _مامان بهم اعتماد کن باشه _با اکراه گفت باشه _رفتم سمت اتاقم باید از این به بعد بیشتر مواظب رفتار باشم نباید جلوی اینا با دانیال بدرفتاری کنم والا بعدا این منم که محکوم میشم... طرف های ظهر بود که دانیال زنگ زد گفت عصر قرار همه ی خانواده جمع بشن خونه ی مادربزرگش دختر عمه لیلا من رو هم دعوت کرده برای همین دانیال میاد دنبالم گفت ساعت چهار آماده بشم.خیلی وقت نداشتم زود رفتم همون ووسایلمو اماده کردم نمازمو خوندم وناهار سرپایی خوردم و آماده شدم ساعت چهار و ربع بود که دانیال اومد دنبالم وراه افتادیم وسط راه دانیال مسیرشو عوض کرد کجا داری میری؟ -میریم یه جا خلوت تا بشینیم دو کلام حرف بزنیم راجع به چی؟ _همه چی الان وقتش نیست زشته الان مامانت اینا منتظرمونن -بهشون گفتم ما یه کم کار داریم شاید دیرتر بیایم بحث کردن رو بی فایده دیدم .رفتیم یکی از پارک های معروف شهر نسبتا آرام بود پیاده شدیم وشروع کردیم به قدم زدن مدتی گذشت ولی دانیال همچنان ساکت بود -نمی خوای حرف هاتو شروع کنی برگشت نگام کرد:کدوم حرف ها؟ -خودت گفتی میخوای کمی باهم صحبت کنیم _آهان..... _اینو گفت ودوباره زل زد به جلوش ورفت تو فکر -چی شد پس؟ -چی چی شد؟ _ ا ه ه ه....حرفاتو مگم دیگه اصلامنو واسه چی آوردی اینجا؟ _آوردم یه کم قدم بزنیم -وقت دیگه ای نبودتو این گرما منو آوردی اینجا که فقط قدم بزنیم با یه بستنی چطوری؟ -میخوای بحثو عوض کنی _موافقی یا نه؟ _کسی رو پیدا نمیکنی که مخالف بستنی باشه اونم تو این هوای گرم -پس بریم باهم قدم زنان رفتیم به یه گوشه ی پارک که یه کافی شاپ خوب ودنج اونجا بود نشستیم ودوتا بستنی سفارش دادیم -خوب الا حرف هاتو بزن ادامه دارد.... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🌹بـا فروارد کردن داســــتانهای کــانــال از ما #حمایت کنـیـد😘🙏 #کانال_داستان 👇🌷 http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662 ‌‌‌‌‌‌

کاربردهای دیگه خمیر دندون که تا حالا نمی‌دونستین😉 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🌹بـا فروارد کردن داســــتانهای کــانــال از ما #حمایت کنـیـد😘🙏 #کانال_داستان 👇🌷 http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662 ‌‌‌‌‌‌

#خلاقیت ایده کاربردی و خلاقانه با کارتن برای تقسیم بندی و نظم دهی به کشو ها ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🌹بـا فروارد کردن داســــتانهای کــانــال از ما #حمایت کنـیـد😘🙏 #کانال_داستان 👇🌷 http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662 ‌‌‌‌‌‌

بورانی هویج خوشمزه 😋😋شام امشبمون اول پیاز رو تفت میدم بعد برنج رو اضافه میکنم با آب مرغ یا گوشت میزارم بجوشه بعد عدس خیس خورده و هویج نگینی درشت خرد شده و دو سه حبه سیر خرد شده رو اضافه میکنم میزارم کاملا جابیفته و بپزه آبش کم میشه این ده دقیقه آخر هم کشک رو اضافه میکنم و بعد آماده هس .با پیاز داغ و سیر داغ تزیین میکنم خوشمزه هس امتحان کنین ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🌹بـا فروارد کردن داســــتانهای کــانــال از ما #حمایت کنـیـد😘🙏 #کانال_داستان 👇🌷 http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662 ‌‌‌‌‌‌

تزئین داخلی زیبا و سنتی ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🌹بـا فروارد کردن داســــتانهای کــانــال از ما #حمایت کنـیـد😘🙏 #کانال_داستان 👇🌷 http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662 ‌‌‌‌‌‌

موبایل شما ساخت کدام کشور است و کیفیت آن چگونه است؟ • در منوی تماس گوشی کد #06#* را شماره گیری کنید؛ کد 15 رقمی به شما داده میشود؛ عدد هفتم و هشتم از سمت چپ معرف محل ساخت گوشی شماست ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🌹بـا فروارد کردن داســــتانهای کــانــال از ما #حمایت کنـیـد😘🙏 #کانال_داستان 👇🌷 http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662 ‌‌‌‌‌‌

#خانه‌داری سلام . منم میخواستم از تجربه ام بگم که برام خیلی مفید بود . قبلا ریشه های فرشم رو چسب پنج سانتی میزدم و وقتی میخواستم از رو فرش دربیارمشون کلی ریشه ها چروک و چسبی میشد و کلا از بین میرفتن . امروز اومدم چسب بزنم با سلفون ضخیم که روی میز کشیدم اضافه داشتم این کار رو کردم اول ریشه هارو مرتب کردم و شونه کشیدم . بعدش از اون خط آبی که مشخص کردم پلاستیک رو گزاشتم و بالای خط آبی هم چسب رو چسبوندم جوری که نصف چسب روی پلاستیک باشه (پلاستیک رو عرضش رو مثل نوار ده سانتی تقریبا بریدم و طولشم طول فرش بود )بعدش انتها و ابتدای فرش رو هم یه خورده اضافه تر گزاشتم تا تا بشه پشت فرش . بعدش دیگه حوصله میخواد 😂😂باید آروم همه رو پشت فرش تا کنید .و بعدش یه پشتی بزارید رو فرش تا صاف بشه . فقط چسبتون حتما باید خوب باشه تا کنده نشه . ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🌹بـا فروارد کردن داســــتانهای کــانــال از ما #حمایت کنـیـد😘🙏 #کانال_داستان 👇🌷 http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662 ‌‌‌‌‌‌

برای درمان ســـــرفه و گلو درد، میخک را بمکید، پس از نرم شدن جویده و یک لیوان آب بخورید ! اوژنول موجود در میخک، ضد درد و باکتری است و جویدن میخک باعث آزادسازی آن و بی حسی میشود 👌 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🌹بـا فروارد کردن داســــتانهای کــانــال از ما #حمایت کنـیـد😘🙏 #کانال_داستان 👇🌷 http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662 ‌‌‌‌‌‌

#ترفند_خانه_داری 💢نگهداری کره محلی ❇️ابتدا کره رو توی دمای محیط میذاریم تا نرم بشه . (ذوب نکنید بهیچ وجه)بعد مقداری داخل کیسه فریزر میریزیم و با دست یا با وردنه صافش میکنیم به ضخامت نیم سانت. در پلاستیک رو بسمت زیر تا میکنیم.بعد با چاقوی بزرگ یا خط کش روش فشار میدیم تا به 9 یا 12 تا تیکه مساوی تقسیم بشه و جای خط چاقو روش بمونه.بعد همون حالتی داخل فریزر نگهداری میکنیم به مدت چند ماه می مونه. و سفت سفت میشه. و موقع استفاده به راحتی از روی خط ها جدا میشه و تیکه میشه. داخل بشقاب میذاریم و یک ربع بمونه تا از حالت سفتی دربیاد و قابل خوردن باش ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🌹بـا فروارد کردن داســــتانهای کــانــال از ما #حمایت کنـیـد😘🙏 #کانال_داستان 👇🌷 http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662 ‌‌‌‌‌‌

🔻 اثر پفک بر بدن انسان مشابه اثر دود سیگار است! • رئیس گروه تغذیه معاونت بهداشت دانشگاه علوم پزشکی قم : گرما دیدن شدیدِ مواد تشکیل دهنده پفک طی فرآیند سرخ شدن، منجر به ایجاد سموم و مواد مضری می‌شود که این مواد اثری شبیه به مواد شیمیایی موجود در دود سیگار داشته و سبب ابتلای افراد به انواع سرطان‌ها میشود. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🌹بـا فروارد کردن داســــتانهای کــانــال از ما #حمایت کنـیـد😘🙏 #کانال_داستان 👇🌷 http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662 ‌‌‌‌‌‌

#ترفندهای_خانه_داری برق انداختن #شعله_و_چدنهای_گاز با یک روش خیلی ساده ✨ صابون بچه فیروز رو رنده و همه سرشعله ها رو به پودر صابون آغشته کنید و روی اون آب داغ بریزید و نیم ساعت صبر و بعد با سیم ظرفشویی بسابید میبینید خیلی راحت جرمها جدا میشه داخل سرشعله ها رو با مسواک سیمی بسابید و دست آخر با دستمال نانو نمدار براقشون کن ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🌹بـا فروارد کردن داســــتانهای کــانــال از ما #حمایت کنـیـد😘🙏 #کانال_داستان 👇🌷 http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662 ‌‌‌‌‌‌

#داستان کوتاه #غیبت انس بن مالك مى‌گوید:روزى رسول خدا صلّى الله علیه و آله وسلّم امر به روزه فرمود و دستور داد كسى بدون اجازه من افطار نكند،مردم روزه گرفتند،چون غروب شد هر روزه‌دارى براى اجازه افطار به محضر آن جناب آمد و آن حضرت اجازه افطار داد. در آن وقت مردى آمد و عرضه داشت دو دختر دارم که تاكنون افطار نكرده‌اند و از آمدن به محضر شما حیا مى‌كنند،اجازه دهید هر دو افطار نمایند،حضرت جواب نداد،آن مرد گفته‌اش را تكرار كرد،حضرت پاسخ نگفت،چون بار سوم گفتارش را تكرار كرد حضرت فرمود:آنها که روزه نبودن د،چگونه روزه بودند در حالی كه گوشت مردم را خورده‌اند،به خانه برو و به هر دو بگو قِی (استفراغ) كنند،آن مرد به خانه رفت و دستور قی کردن داد،آن دو قی كردند در حالی كه از دهان هر یک قطعه‌اى خون لخته شده بیرون آمد،آن مرد در حال تعجب به محضر رسول خدا صلّى الله علیه و آله و سلّم آمد و داستان را گفت،حضرت فرمود:به آن كسى كه جانم در دست اوست اگر این گناه #غیبت بر آنان باقى مانده بود اهل آتش بودند!! 📚عرفان اسلامی(شرح جامع مصباح الشریعه و مفتاح الحقیقه)،حسین انصاریان،ج ۱۰ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🌹بـا فروارد کردن داســــتانهای کــانــال از ما #حمایت کنـیـد😘🙏 #کانال_داستان 👇🌷 http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662 ‌‌‌‌‌‌

#سرگرمی 🔴🔶آموزش تهیه خمیر بازی خونگی یک فنجان آرد + یک چهارم فنجان نمک + یکی دو قاشق پودر تارتار + دو قاشق گلیسرین + یک چهارم فنجان آب رو مخلوط کنید و برای رسیدن به چسبندگی مناسب با افزودن آرد یا آب تنظیم کنید... *⃣ پودر تارتار رو از لوازم قنادی فروشی تهیه کنید. این پودر نقش کشسانی داره. 🏳‍🌈 برای رنگ هم میتونید از رنگهای خوراکی استفاده کنید. ولی من از مواد خونگی استفاده کردم یعنی مواد رنگی رو توی میزان آبی که برای خمیر احتیاج داشتم دم کردم و بعد از صاف کردنش به مواد خشکم اضافه کردم.👇 صورتی= دم کرده کلم بنفش زرد= دم کرده زردچوبه قهوه ای= دم کرده پودر کاکائو با جایگزین کردن آب سبزی به جای آب هم میتونید رنگ سبز ایجاد کنید. از لبو هم میتونید استفاده کنید. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🌹بـا فروارد کردن داســــتانهای کــانــال از ما #حمایت کنـیـد😘🙏 #کانال_داستان 👇🌷 http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662 ‌‌‌‌‌‌

#آشپزی پیتزا ماهیتابه ای خوشمزه ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🌹بـا فروارد کردن داســــتانهای کــانــال از ما #حمایت کنـیـد😘🙏 #کانال_داستان 👇🌷 http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662 ‌‌‌‌‌‌

روشهای کاربردی نظافت منزل ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🌹بـا فروارد کردن داســــتانهای کــانــال از ما #حمایت کنـیـد😘🙏 #کانال_داستان 👇🌷 http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662 ‌‌‌‌‌‌

#همسرانه💑 #حامی_بودن چگونه زن و شوهر می توانند حامی یکدیگر باشند؟ مرد میتونه بدون اینکه بیش از حد کار و تلاش کنه، رابطه ی خوبی با همسرش داشته باشه. 👈قدردانی همسر او باعث می شود که انگیزه ی بیشتری برای تلاش در جهت بهبود زندگی مشترکشان داشته باشد. در این صورت مرد مجبور نمیشه خودش را قربانی خواسته های همسرش کنه یا احساس کند همسرش بر او ریاست میکنه. 👈زن هم میتونه با درک کردن شوهرش،حامی او باشدو به او کمک کند که او نیز حامی خوبی برایش باشد. 👈مرد ها نان آور خانواده هستند،آن ها دوست دارند همسرشان را خوشبخت کنند و در زندگی مشترکشان موفق باشند. فقط کافیه که از آن ها #قدردانی شود. 👈زن و شوهر مکمل یکدیگر هستند، مردها ازهمسرشان حمایت می کنند و زنان زمانی می تواندازشوهرشان حمایت کنند که حمایت های شوهرشان را درک کرده باشند. 👈زن هم دوست دارد #حامی شوهرش باشد؛ ولی تا به حال نشنیده ایم که زنی بگوید شوهرم به من توجه ندارد؛ ولی من عاشق او هستم! 👈مردهاهم دوست دارند که همسرشان به آنها #توجه کند؛ اما در درجه اول آن هادوست دارند همسرشان راخوشبخت و خوشحال کنند.💞 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🌹بـا فروارد کردن داســــتانهای کــانــال از ما #حمایت کنـیـد😘🙏 #کانال_داستان 👇🌷 http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662 ‌‌‌‌‌‌