eitaa logo
داستان و پند اخبار فوری طب سنتی اسلامی فوتبال برتر استقلال پرسپولیس ورزش سه
8.9هزار دنبال‌کننده
6.3هزار عکس
3.7هزار ویدیو
66 فایل
|♥️بسم الله الرحمن الرحیم♥️. ﷺ جهت مشاوره @mohamad143418
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸🍃🌸🍃 نمک نشناسی مثل یک بیماریِ مزمن شیوع پیدا کرده است بینِ مردم! مهم نیست تو چقدر خودت را خرجِ حالِ خوبشان کردی! حالِشان که با تو خوب شد،دلیلِ حالِ بدت می شوند! مهم نیست چقدر در گذشته کنارشان بودی! می روند و شیفته ی آدم های جدیدِ زندگیِ شان می شوند. مهم نیست تو چقدر دردشان را به جان خریدی! درد می زنند به جانَت. مهم نیست چقدر بارِ تنهایی شان را به دوش کشیدی! در نهایت تنهایَت می گذراند. لطفاً به فرزندانتان، قدر شناس بودن را یاد دهید؛ اینجا زخمِ خیلی ها تازه ی همان نمک دانی ست که شکست‌ ! ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🌹بـا فروارد کردن داســــتانهای کــانــال از ما کنـیـد😘🙏 👇🌷 http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662 ‌‌‌‌‌‌
🌸🍃🌸🍃 اگر می‌خواهی در زندگی‌ات معجزه شود اگر می‌خواهی روی زیبای زندگی را ببینی و طعم رسیدن به رویاهایت را بچشی معجزه زندگی دیگران باش بی‌قرار باش برای شادی ساختن در زندگی انسان‌ها "دست‌های خدا باش" برای برآوردن رویای انسانی دیگر جز خودت خنثی نباش بی‌تفاوت نباش اگر دیدی کسی گره‌ای دارد و تو راهش را می‌دانی سکوت نکن اگر دستت به جایی می‌رسد دریغ نکن معجزه زندگی دیگران باش تا زندگی معجزه‌اش را به تو نشان دهد. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🌹بـا فروارد کردن داســــتانهای کــانــال از ما کنـیـد😘🙏 👇🌷 http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662 ‌‌‌‌‌‌
🌸🍃🌸🍃 پیری فرزانه در کوهستان سفر مى کرد. سنگ گران قیمتى را در جوى آبى یافت. روز بعد به گرسنه ای رسید؛ کیسه اش را گشود تا در طعام با او شریک شود. مرد گرسنه، سنگ قیمتى را دید. از آن خوشش آمد و خواست که آن سنگ، از آنِ وی باشد. مسافر پیر، بى درنگ، سنگ را به او داد. مرد بسیار شادمان گشت و از این که شانس به او روى کرده بود، از خوشحالى سر از پای نمى شناخت. او مى دانست که جواهر، به قدرى با ارزش است که تا آخر عمر مى تواند راحت زندگى کند، ولى چند روز بعد، به دنبال پیر فرزانه می گشت. هنگامى که او را یافت، سنگ را پس داد و گفت: «بسیار اندیشیدم. من مى دانم این سنگ چقدر گرانبهاست، اما آن را به تو پس مى دهم با این امید که چیزى ارزشمندتر از آن به من بدهى. اگر مى توانى، آن محبتى را به من بده که به تو قدرت داد این سنگ را به چون منی ببخشى!!! ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🌹بـا فروارد کردن داســــتانهای کــانــال از ما کنـیـد😘🙏 👇🌷 http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662 ‌‌‌‌‌‌
🌸🍃🌸🍃 هر وقت هنگام نماز مي رسيد اميرالمؤمنين عليه السّلام حال اضطراب و تزلزل پيدا مي كرد. عرض مي كردند شما را چه مي شود كه اينقدر ناراحتيد. مي فرمود: وقت امانتي كه خداوند بر آسمان و زمين عرضه داشت و آنها امتناع از حمل آن ورزيدند، رسيده. در جنگ صفين تيري بر ران مقدسش وارد شد هر چه كردند در موقع عادي خارج نمايند نتوانستند، از شدت درد و ناراحتي آن جناب. خدمت امام حسن عليه السّلام جريان را عرض كردند. فرمود: صبر كنيد تا پدرم به نماز بايستد زيرا در آن حال چنان از خود بيخود مي شود كه به هيچ چيز متوجه نمي گردد. به دستور حضرت مجتبي در آن حال تير را خارج كردند. بعد از نماز علي عليه السّلام متوجه شد خون از پاي مقدسش جاري است. پرسيد چه شد؟ عرض كردند تير را در حال نماز از پاي شما بيرون كشيديم ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🌹بـا فروارد کردن داســــتانهای کــانــال از ما کنـیـد😘🙏 👇🌷 http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662 ‌‌‌‌‌‌
🌸🍃🌸🍃 «یعسوب الدین» یکی از القاب زیبای مولا امیرالمؤمنین علیه السلام است. آیا می‌دانید «یعسوب» به چه معناست؟ عرب به فرمانده ‌ زنبورهای عسل «یعسوب» می‌گوید. هنگامی که زنبورهای کارگر گل‌ها را برای درست کردن عسل می‌مکند و به کندو باز می‌گردند، ابتدا مورد بازرسی قرار می‌گیرند. بدین صورت که فرمانده زنبورها (یعسوب) در جلوی در کندو می‌ایستد. آنگاه زنبورها را بو می‌کند، هر زنبوری که بر روی گل بدبود نشسته باشد و توشه بدبو به همراه داشته باشد حق ورود به کندو را ندارد، بلکه مورد تهاجم زنبورهای نگهبان واقع می‌شود، و اگر موفق به فرار نشود لاشه او موجب عبرت سایر زنبورها خواهد شد. آری امیرالمؤمنین علی علیه السلام نیز در روز قیامت بر در بهشت می‌ایستد، و هر کسی را که بوی ولایت آن حضرت را با خود نداشته باشد از ورود به بهشت محروم می‌نماید. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🌹بـا فروارد کردن داســــتانهای کــانــال از ما کنـیـد😘🙏 👇🌷 http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662 ‌‌‌‌‌‌
🌸🍃🌸🍃 در خبر آمده است كه روزي پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم با جمعي از اصحاب خود نشسته بودند. ناگهان شخصي خدمت پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم رسيد و عرض كرد: يا رسول‌الله در فلان خانه مردي و زني به فساد مشغولند. پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم فرمود: اين خبر تو را بايد بررسي كنم و آنها را بخواهم،تا ببينم مطلب چيست؟ چند تن از صحابه كه آنجا بودند اجازه احضار آنها را خواستند، اما پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم به علي (عليه‌السلام) فرمود: «يا علي تو برو و ببين اين ماجرا كه مي‌گويند راست است يا نه» اميرالمؤمنين علي (عليه‌السلام) آمد تا رسيد به در خانه. آنگاه چشمان خود را بر هم گذاشت و وارد خانه شد و دست بر ديوار داشت تا وقتي كه گرد خانه گرديد و بيرون آمد. چون خدمت پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله و سلم رسيد عرض كرد: یا رسول‌الله صلي الله عليه و آله و سلم من گرد آن خانه گشتم ولي هيچ كس را آنجا نديدم. پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم به نور نبوت مطلب را يافت كه علي (عليه‌السلام) نمي‌خواهد آن دو را رسوا نمايد لذا فرمود: يا علي تو جوانمرد این امتی.. وسائل الشیعه،ج12،ص129 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🌹بـا فروارد کردن داســــتانهای کــانــال از ما کنـیـد😘🙏 👇🌷 http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662 ‌‌‌‌‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گلسازی با مقوا فابریانو مخصوص تزیینات و دکور 🌺 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🌹بـا فروارد کردن داســــتانهای کــانــال از ما کنـیـد😘🙏 👇🌷 http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662 ‌‌‌‌‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سیب زمینی کبابی ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🌹بـا فروارد کردن داســــتانهای کــانــال از ما کنـیـد😘🙏 👇🌷 http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662 ‌‌‌‌‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ترفند دوخت مخفی برای مواقعی که چرخ خیاطی در دسترس ندارید 👌 برای کوتاه کردن آستین و پاچه شلوار حتما بکارتون میاد :)) ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🌹بـا فروارد کردن داســــتانهای کــانــال از ما کنـیـد😘🙏 👇🌷 http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662 ‌‌‌‌‌‌
🌸🍃🌸🍃 آقا سید مهدی کشفی که از یاران مخصوص میرزا جواد نقل می کرد: شبی توی خانه خوابیده بودم ، دیدم که صدای ناله ی سوزناکی از حیاط می آید. از بس شدید و سوزناک بود ، هراسان ازخواب برخاستم که چه خبر است؟ رفتم در را باز کردم، دیدم در این حیاط ما که به این کوچکی است،یک کاروانسرای بزرگی است و دور تا دورش حجره می باشد . و صدا از یک حجره می آید.... دویدم پشت حجره هرکار کردم در باز نشد. از شکاف درب نگاه کردم ببینم چه خبر است! دیدم یکی از رفقای ما که اهل بازار تهران است افتاده و به اندازه نصف کمر انسان، سنگ آسیاب روی او چیده اند. و یک شخص بد هیبت از آن بالا ، توی حلقوم دهان او چیزهایی میریزد. ناراحت شدم ، هرچه کردم در باز نشد . هرچه التماس کردم به آن شخص که چرا به رفیق ما این طور میکنی ! اصلا نگفت : تو کی هستی ؟ این قدر ایستادم که خسته شدم برگشتم آمدم توی رختخواب ، ولی خواب از سرم بکلی پرید. نشستم تا صبح شد. حال نماز خواندن نداشتم . رفتم در خانه میرزا جواد آقا و محکم در زدم . میرزا جواد آقا از پشت در گفت چه خبره ؟ چه خبره ؟ حالا یه چیزی بهت نشون دادند نباید که اینطوری کنی؟ ! گفتم من همچو چیزی دیدم. گفت بله ، شما مقامی پیدا کرده اید. این مکاشفه است.آن رفیق بازاری شما رباخوار بود و در آن ساعت داشت نزع روح (روح از بدنش کنده ) می شد. من تاریخ برداشتم . بعد خبر آمد که آن رفیق ما در همان ساعت فوت کرده است... منبع: کتاب شرح حال آیت اللّه العظمى اراکى,ص 299. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🌹بـا فروارد کردن داســــتانهای کــانــال از ما کنـیـد😘🙏 👇🌷 http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662 ‌‌‌‌‌‌
🌸🍃🌸🍃 حسين مكاري مي گويد: در ايامي كه حضرت جواد عليه السلام در بغداد و نزد خليفه در نهايت جلالت بود، من با خود گفتم: حضرت به مدينه برنخواهد گشت. چون اين خيال در خاطر من گذشت، ديدم آن حضرت سر به زير افكند. سپس سر بلند كرد و در حالي كه رنگ مباركش زرد شده بود، به من فرمود: اي حسين! نان جو با نمك نيمكوب در حرم پيامبر خدا صلي الله عليه و آله نزد من بهتر است از آنچه مشاهده مي كني. ٥٠ص٤٨ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🌹بـا فروارد کردن داســــتانهای کــانــال از ما کنـیـد😘🙏 👇🌷 http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662 ‌‌‌‌‌‌
🌸🍃🌸🍃 جاده ی موفقیت مستقيم نیست، پیچی دارد به نام "شکست" دوربرگردانی به نام "سردرگمی" سرعت گیرهایی به نام "افکار منفی" و چراغ قرمزهایی به نام "دشمنان" اما اگر یدکی به نام "اراده" موتوری به نام "استقامت" و راننده ای به نام "خدا" داشته باشید به جایی خواهید رسید که "موفقیت" نامیده می شود گاهی وقت ها باید یه نقطه بزاری باز شروع کنی باز بخندی باز بجنگی باز بلند شی و محکمتر باشی گاهی باید یه لبخند خوشگل به همه تلخی ها بزنی و بگویی جز خدا کسی به دادم نمی رسد. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🌹بـا فروارد کردن داســــتانهای کــانــال از ما کنـیـد😘🙏 👇🌷 http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662 ‌‌‌‌‌‌
🌸🍃🌸🍃 از پست فطرت قرض مگير حرف سخن چين را باور مکن از نيک کرداري خود غره مشو با دزدان معامله مکن با فرومايه مشورت مکن هیچگاه سوگند مخور نسبت به پدر و مادر فرمانبردار باش مال خود را به حسود نشان نده با انسان نادان راز مگوي خود را به بندگي کسي مسپار نزد نادان منشين قبل از جواب دادن تفکر کن در هر گفتار ادب را فراموش مکن آنچه را گذشته فراموش کن دشمن کهنه را دوست مساز با آنکس که پدر و مادر از او ناخشنود است هم‌کلام مباش ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🌹بـا فروارد کردن داســــتانهای کــانــال از ما کنـیـد😘🙏 👇🌷 http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662 ‌‌‌‌‌‌
🌸🍃🌸🍃 فردی تعریف می کرد که در وضو خانه مسجد شاهد بودم امام جماعت از دستشویی بیرون آمد و یکراست به محراب مسجد رفت و بدون وضو نماز خواند!! از آن مسجد بیرون رفتم و جای دیگری نماز خواندم! از آن به بعد به همه دوستان و آشنایان گفتم که در فلان مسجد نماز نخوانید چون امام جماعت آن آلزایمر گرفته!! و نماز بی وضو می خواند!! این رویداد گذشت تا یک زمان به علت بیماری؛ آمپولی تزریق کردم و هنگام نماز با خود گفتم یکبار دیگر محل تزریق را در دستشویی ببینم تا از طهارت لباس و بدن اطمینان داشته باشم. وقتی از دستشویی بیرون آمدم و آماده نماز شدم؛ گویی به من الهام شد: شاید آن روز هم امام جماعت مسجد؛ مشابه من به قصد دیگری وارد دستشویی شده است. از خودش این را پرسیدم. حرفم را تایید کرد. اما چه فایده من آبروی او را پیش افراد زیادی برده بودم! مجموعه شهرحکایات ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🌹بـا فروارد کردن داســــتانهای کــانــال از ما کنـیـد😘🙏 👇🌷 http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662 ‌‌‌‌‌‌ ༺📚‌‌‌════‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌══‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌══‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
🌸🍃🌸🍃 گويند پس از شهادت امام رضا (عليه السلام)، چون مردم نام مأمون را بر زبان مى ‏آوردند، او را سرزنش و ملامت مى‏ كردند. مأمون خواست كه خود را از آن جرم و گناه تبرئه كند، به اين جهت از سفر خراسان به بغداد آمد. نامه ‏اى براى امام جواد (عليه السلام) نوشت و با اكرام و اعزاز (احترام)، او را خواست. امام به بغداد آمد. مأمون پيش از آنكه وى را ببيند، به شكار رفت. در بين راه، به گروهى از كودكان رسيد كه در ميان راه ايستاده بودند. امام جواد (عليه السلام) هم در آنجا ايستاده بود. چون كودكان، كبكبه (جاه و جلال) مأمون را ديدند پراكنده شدند. امام از جايگاه خود حركت نكرد، با نهايت آرامش و وقار در جاى خود ايستاد تا آنكه مأمون به نزديک او رسيد. از ديدار كودک در شگفت گشت، عنان (دهانه) اسب بر كشيد و پرسيد چرا مانند كودكان ديگر از سر راه دور نشديد و از جاى خود حركتى نكرديد؟ در پاسخ فرمود اى خليفه، راه تنگ نبود كه بر تو گشاد گردانم و جرم‏ و خطايى نداشتم كه از تو بگريزم، گمان ندارم كه بى‏ جرم كسى را مجازات كنيد. مأمون از شنيدن اين سخنان بيشتر شگفت ‏زده شد. از ديدار حسن و جمال او مجذوب او شده، پرسيد اى كودک، چه نام دارى؟ حضرت فرمود محمد نام دارم. گفت پسر كيستى؟ فرمود فرزند على بن موسى الرضا (عليهما السلام). مأمون چون نسبش را شنيد، تعجبش از بين رفت و از شنيدن نام آن امام كه شهيدش كرده بود شرمسار گرديد. درود و رحمت به روان پاک او فرستاد و رفت. ٥ص٩١ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🌹بـا فروارد کردن داســــتانهای کــانــال از ما کنـیـد😘🙏 👇🌷 http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662 ‌‌‌‌‌‌
✨﷽✨ ✅اثر رضایت پدر در قبر! ✍آیت‌الله آقا سیّد جمال‌الدّین گلپایگانی عارف بزرگی بودند. ایشان می‌فرمودند: در تخت‌ فولاد اصفهان - که معروف به وادی‌السّلام ثانی است، حالات عجیبي دارد و بزرگان و عرفای عظیم‌ الشّأنی در آن‌جا دفن هستند - جوانی را آوردند. من در حال سیر بودم، گفتند: آقا! خواهش می‌کنیم شما تلقین بخوانید. ايشان فرمودند: آن جوان ظاهر مذهبي داشت و خیلی از مؤمنین و متدّینین براي تشييع جنازه او آمده‌ بودند. وقتی تلقین می‌خواندم، متوجّه شدم که وقتی گفتم: «أفَهِمتَ»، گفت: «لا»، متعجّب شدم! بعد دیدم که دو سه بچّه شیطان دور بدن او در قبر می‌چرخند و می‌رقصند! از اطرافيان پرسیدم: او چطور بود؟ گفتند: مؤمن. گفتم: پدر و مادرش هم هستند. گفتند: بله، ديدم مادر او خودش را می‌زد و پدرش هم گریه می‌کرد. پدر را کنار کشيدم و گفتم: قضیه این است. گفت: من یک نارضایتی از او داشتم. گفتم چه؟ گفت: چون او در چنين زماني (زمان طاغوت) متدیّن بود، به مسجد و پای منبر می‌رفت و مطالعه داشت، احساس غرور او را گرفته بود و تا من یک چیزی می‌گفتم، به من می‌گفت: تو که بی‌سواد هستی! با گفتن این مطلب چند مرتبه به شدّت دلم شکست! ايشان مي‌فرمودند: به پدر آن جوان گفتم: از او راضی شو! او گفت: راضي هستم، گفتم: نه! به لسان جاری کنید که از او راضی هستید - معلوم است که گفتن، تأثير عجیبي دارد. پدر و مادر‌ها هم توجّه کنند، به بچّه‌هایشان بگویند که ما از شما راضی هستیم، خدا این‌گونه می‌خواهد وقتي می‌خواستند لحد را بچینند، ایشان فرمودند: نچینید! مجدّد خود آقا پاي خود را برهنه کردند و به درون قبر رفتند تا تلقین بخوانند. ايشان مي‌فرمايند: اين بار وقتی گفتم «أفَهِمتَ»، دیدم لب‌هایش به خنده باز شد و دیگر از آن‌ بچّه شيطان‌ها هم خبری نبود. بعد لحد را چیدند. من هنوز داخل قبر را می‌دیدم، دیدم وجود مقدّس اسدالله‌الغالب، علی‌بن‌ابی‌طالب فرمودند: ملکان الهی! دیگر از این‌جا به بعد با من است ... 💢لذا او جواني خوب، متدّین و اهل نماز بود كه در آن زمان فسق و فجور، گناهي نکرده بود امّا فقط با یک حرف خود (تو كه بی‌سواد هستی) به پدرش اعلان كرد كه من فضل دارم، دل پدر را شکاند و تمام شد! شوخی نگیریم. والله! اين مسئله اين‌قدر حسّاس، ظریف و مهم است. 📚گزیده‌ای از کتاب دو گوهر بهشتی آیت الله قرهی ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🌹بـا فروارد کردن داســــتانهای کــانــال از ما کنـیـد😘🙏 👇🌷 http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662 ‌‌‌‌‌‌
🌸🍃🌸🍃 ابن ابى لیلى میگوید: روزى به همراه نعمان کوفى که شخصی عالم و دارای نفوذ کلام بود به محضر مبارک حضرت صادق علیه السلام وارد شدیم. حضرت خطاب به او فرمود: آیا مى شناسى کلمه اى را که اوّلش کفر و آخرش ایمان باشد؟جواب گفت: خیر. امام علیه السلام پرسید: آیا نسبت به شورى آب چشم و تلخى مایع چسبناک گوش و رطوبت حلقوم و بینی و بى مزّه بودن آب دهان شناختى دارى؟ اظهار داشت: خیر. حضرت صادق علیه السلام فرمود: 1️⃣خداوند متعال چشم انسان را از پیه و چربى آفریده است ؛ و چنانچه آن مایع شور مزّه، در آن نبود، پیه ها زود فاسد مى شد. و همچنین اگر چیزى در چشم برود به وسیله شورى آب آن نابود مى شود و آسیبى به چشم نمى رسد؛ 2️⃣ و خداوند در گوش، تلخى قرار داد تا آن که مانع از ورود حشرات و خزندگان به مغز سر انسان باشد و اگر وارد گوش شوند،میمیرند. 3️⃣و بى مزّه بودن آب دهان،موجب فهمیدن مزّه اشیاء خواهد بود؛ 4️⃣و در بینی رطوبت روان قرار داد به خاطر این که هیچ دردی و آفتی در سر پیدا نمی شود مگر آن که این رطوبت آن را خارج می کند و اگر این رطوبت نمی بود، مغز سفت و سخت می شد و کرم می گذارد. 5️⃣و امّا آن کلمه اى که اوّلش کفر و آخرش ایمان مى باشد: جمله (لا إ له إ لاّ اللّه) است، که اوّل آن (لا اله) یعنى ؛ هیچ خدائى و خالقى وجود ندارد و آخرش ((الاّ اللّه)) است، یعنى؛ مگر خداى یکتا و بى همتا. : بحارالا نوار: ج ۲، ص ۲۹۵، ح ۱۴، به نقل از علل الشّرایع. چهل داستان و چهل حدیث از امام جعفر صادق علیه السلام ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🌹بـا فروارد کردن داســــتانهای کــانــال از ما کنـیـد😘🙏 👇🌷 http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662 ‌‌‌‌‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چطوری دو تا سیم برق رو بدون دخالت دست بهم متصل کنیم؟🤔 با این ترفند از خطر برق گرفتگی در امانید 😎👌 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🌹بـا فروارد کردن داســــتانهای کــانــال از ما کنـیـد😘🙏 👇🌷 http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662 ‌‌‌‌‌‌
🌹مقام معظم رهبری (ح) : 💚دختران با آراستن خود به زیورِ 🍃تقوا ... 🍃عفافـ ... 🍃دانش ... 🍃ایستادگے... 🍃تربیتــ صحیح فرزند ... 🍃اهمیتــ دادن به خانواده ... ✅در راه حضرتــ زهرا حرکتــ کنند... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🌹بـا فروارد کردن داســــتانهای کــانــال از ما کنـیـد😘🙏 👇🌷 http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662 ‌‌‌‌‌‌
🌸🍃🌸🍃 خداوند ارواح را به هنگام مرگ قبض می کند و ارواحی را که نمرده اند نیز به هنگام خواب می گیرد، سپس ارواح کسانی را که مرگ آنها را صادر کرده نگه می دارد، و ارواح دیگرانی را( که باید زنده بمانند)باز می گرداند تا زمان معین. شخصی از امام جواد (علیه السلام) پرسید: مرگ چیست؟ آن حضرت در پاسخ فرمود: مرگ همین خوابی است که هر شب به سراغ شما می آید، بااین تفاوت که مدت مرگ طولانی است و انسان در این خواب بیدار نمی شود، مگر در روز قیامت. مثل افرادی که در عالم خواب، خواب می بینند،در آن حال با انواع شادیها، و یا دشواریها رو به رو می شوند، عالم مرگ و حوادث تلخ و شیرینی که برای انسان رخ می دهد،نیز مثل همین مرگ است ... خود را برای آن آماده کنید... : اقتباس از معانی الاخبار، انتشارات اسلامی، ص 289. عالم برزخ در چند قدمی ما،نوشته محمد محمدی اشتهاردی ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🌹بـا فروارد کردن داســــتانهای کــانــال از ما کنـیـد😘🙏 👇🌷 http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662 ‌‌‌‌‌‌
🌸🍃🌸🍃 ریش در گذشته در میان عوام دارای اهمیت و حرمت بسیار زیادی بوده است، تا آن جا که در میان مردم یک تار موی ریش بیش تر از صد قباله و بنجاق و هزاران ضامن و متعهد ارزش داشته است و اصطلاح "ریش خود را گرو گذاشتن" نیز که به معنای ضمانت کردن برای چیزی یا کسی است از همین جا است و از این رو نیز داشتن ریش جزو امتیازات بزرگ مردان بوده و پدید آمدن واژه ی "محاسن" برای ریش نیز به دلیل همین حسن و امتیاز آن بوده است. پس از اسلام نیز که به تبعيت از سنت پیامبر، مسلمانان ميبایست ریش ها را بلند و سبیل ها را کوتاه کنند، ارزش و حرمت ریش باز هم بالاتر رفت. با این توضیحات در میان ایرانیان برای صاحب ریش هیچ بلا و مصیبتی بالاتر از این نبوده است که کسی از روی دشمنی یا در مقام تنبیه به زور ریش او را بتراشد و از این رو دادن ریش و قیچی به دست آرایشگر و سلمانی نشانه ی اعتماد و اطمینان کاملی بود که مردان به آرایشگر نشان می دادند که ریش آنان را نه ار بیخ و بن، بلکه در حد آرایش کوتاه کند. بعد ها نیز مردم این اصطلاح را در معنی مجازی برای نشان دادن اعتماد و اطمینان به کسی و وکیل قراردادن او برای انجام کاری به کار بردند ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🌹بـا فروارد کردن داســــتانهای کــانــال از ما کنـیـد😘🙏 👇🌷 http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662 ‌‌‌‌‌‌
🌸🍃🌸🍃 چون امام علي عليه السلام به حكومت رسيد به منبر رفتند و ستايش و ثناء خدا كردند و بعد فرمود : به خدا قسم به يك درهم از غنيمتهاي شما دست نرسانم تا آنگاه كه در مدينه شاخه خرمائي دارم ، پس راست بگوئيد ، خود را از اين مال محروم كرده ام و به شما عطاء مي كنم . در اين هنگام عقيل برادر امام به پا خاست و عرض كرد : قسم به خدا تو مرا و شخص سياه مدينه را برابر و مساوي قرار داري ! امام فرمود : بنشين ، در اينجا غير تو ديگري نبود كه تكلم كند ، تو بر آن سياه چهره چه برتري داري ، جز به پيشي گرفتن در اسلام يا به تقوي و اجر و ثواب ، كه اين برتري در آخرت است . ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🌹بـا فروارد کردن داســــتانهای کــانــال از ما کنـیـد😘🙏 👇🌷 http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662 ‌‌‌‌‌‌
🌸🍃🌸🍃 شخص خسیسی در رودخانه ای افتاد و عده ای جمع شدند تا او را نجات دهند. دوستش گفت: دستت را بده، تا تو را از آب بالا بکشم. مرد در حالی که دست و پا می زد دستش را نداد. شخص دیگری همین پیشنهاد را داد، ولی نتیجه ای نداشت. ملا نصرالدین که به محل حادثه رسیده بود، به مرد گفت: دست مرا بگیر تا تو را نجات دهم. مرد بلا فاصله دست ملا را گرفت و از رودخانه بیرون آمد. مردم شگفت زده گفتند: ملا معجزه کردی؟ ملا گفت: شما این مرد را خوب نمی شناسید. او دستِ بده ندارد، دستِ بگیر دارد. اگر بگویی دستم را بگیر، می گیرد، اما اگر بگویی دستت را بده، نمی دهد. تهیدست از برخی نعمت های دنیا بی بهره است، اما خسیس از همه نعمات دنیا... «دو کس رنج بیهوده بردند و سعی بی فایده کردند یکی آن که اندوخت و نخورد و دیگر آن که آموخت و نکرد...» "سعدی" ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🌹بـا فروارد کردن داســــتانهای کــانــال از ما کنـیـد😘🙏 👇🌷 http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662 ‌‌‌‌‌‌
🌸🍃🌸🍃 فرعون دلقکی داشت که از کارها و سخنان او لذت می برد و می خندید . روزی به در قصر فرعون آمد تا داخل شود ، مردی را دید که لباسهای ژنده بر تن ، عبایی کهنه بر دوش و عصایی بر دست دارد . پرسید : تو کیستی ؟ گفت : من پیامبر خدا موسایم که از طرف خداوند برای دعوت فرعون به توحید آمده ام . دلقک از همانجا بازگشت ، لباسی شبیه لباس موسی پوشیده و عصایی هم به دست گرفت ، نزد فرعون آمد . از باب مسخره و استهزاء تقلید سخن گفتن حضرت موسی (ع ) کرد . آن جناب از کار او بسیار خشمگین شد . هنگامی که زمان کیفر فرعون و غرق شدن او رسید و خداوند او را بالشکرش در رود نیل غرق ساخت ، آن مرد تقلیدگر را نجات داد . موسی عرض کرد : پروردگارا ! چه شد که این مرد را غرق نکردی ، با این که مرا اذیت کرد ؟ خطاب رسید : ای موسی ! من عذاب نمی کنم کسی را که به دوستانم شبیه شود ، اگر چه بر خلاف آنها باشد . ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🌹بـا فروارد کردن داســــتانهای کــانــال از ما کنـیـد😘🙏 👇🌷 http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662 ‌‌‌‌‌‌
🌸🍃🌸🍃 عاشورا فقط چند ساعت طول کشید، اما تا ابد خورشید حجاب و عفت زنان عاشورایی بر قله تاریخ می درخشد، و صلابت زنانه ای که از زنان داغدیده و اسیر حرم کم نشد زبانزد است. مگر میشود از عشق حسین گفت و "آفتاب در حجاب" زنان و خواهران و دختران حسینی را ندید ؟!!!! عاشورا سند محکم ایستادن و کم نیاوردن است. و زنان حرم می دانستند که اگر از حیا و نجابت و حجابشان کم بگذارند، اگر بگویند به ظاهر که نیست، به دل است، اگر بگویند مشکلات حکومت یزید همه حل شده فقط مانده دو تار موی من آرام آرام از چیزهای دیگر هم میگذرند. و نام زن برای همیشه مهرباطل میخورد. حسین ها سرشان بالای نیزه رفت تا حجاب پایین نیفتد محسن ها سر دادند تا روسری نرود... زینب همان کسی است که در راه عفتش عباس میدهد نخ معجر نمیدهد... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🌹بـا فروارد کردن داســــتانهای کــانــال از ما کنـیـد😘🙏 👇🌷 http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662 ‌‌‌‌‌‌
🌸🍃🌸🍃 از خیاطی پرسیدند: زندگی یعنی چه ؟ گفت : دوختن پارگی های روح با نخ توبه !!!! از باغبانی پرسیدند : زندگی یعنی چه ؟ گفت: کاشت بذر عشق در زمین دلها، زیر نور ایمان !!!!! ‌ از باستان شناسی پرسیدند : زندگی یعنی چه ؟ گفت : کاویدن جانها برای استخراج گوهر درون !!!!! از آیینه فروشی پرسیدند : زندگی یعنی چه ؟ گفت : زدودن غبار آیینه دل با شیشه پاک کن توکل !!!!! از میوه فروشی پرسیدند : زندگی یعنی چه ؟ گفت : دست چین خوبی ها در صندوقچه دل ! «بهترین تعبیر زندگی را برایتان آرزومندم ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🌹بـا فروارد کردن داســــتانهای کــانــال از ما کنـیـد😘🙏 👇🌷 http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662 ‌‌‌‌‌‌
🌸🍃🌸🍃 هارون الرشید چندین سال در شهر ری حکومت می‌کرد و فردی به اسم جعفر برمکی با ملیتی ایرانی به‌عنوان وزیر خدمت می‌کرد. او بسیار تیزهوش و زرنگ بود و یکی از افراد مهم و باارزش برای هارون الرشید به حساب می‌آمد و اغلب امور کشور را در دست داشت. اطرافیان هارون الرشید چشم دیدن جعفر برمکی را نداشتند و همیشه در پی آن بودند تا وی را پیش حاکم بد جلوه بدهند. در نهایت تلاش‌هایشان نتیجه می‌دهد و هارون الرشید به وزیرش بی‌اعتماد می‌شود و او را حتی در جلسات مهم هم دعوت نمی‌کرد. روزی عموی هارون، عبدالملک، با حالتی غمگین به خانه‌ی جعفر می‌رودو به‌ جعفر می‌گوید کمکم کن تا بدهی‌‌ام را پرداخت کنم و در عوضش من نزد فرمانروا می‌روم و چنان از تو سخن می‌گویم که تمام بدگویی‌هایی را که از تو شنیده کنار بگذارد و تو را با آغوش باز بپزیرد. جعفر به عموی هارون قول داد که به او مقداری پول قرض می‌دهد تا بدهی‌هایش را پرداخت کند. فردای آن روز جعفر برمکی به مأمور خزانه فرمان داد بدهی عبدالملک را پرداخت کند و چون آن مأمور از دوستان نزدیک جعفر بود دستورش را انجام داد. چند روز بعد درباریان متوجه شدند که عموی حاکم وضع مالی بسیار خوبی پیدا کرده و باعث و بانی ثروتمند شدن او جعفر برمکی بوده است. این اخبار به گوش هارون الرشید رسید و با خود گفت به این بهانه جعفر را مواخذه می‌کنم. سپس فرمان داد تا او بیاورند. همین که جعفر برمکی را آوردند حاکم به او می‌گوید که تا آنجا که ما می‌دانیم تو مال و ثروتی نداری پس چگونه چنین پولی را به عموی من دادی؟ جعفر هم در پاسخ سؤال حاکم به او گفت شما درست فرمودید من مال و ثروتی ندارم و این پول را از کیسه‌ی خلیفه بخشیدم. هارون‌الرشید با تعجب گفت من متوجه حرف‌های تو نمی‌شوم! یعنی چه از کیسه‌ی خلیفه بخشیدم؟ جعفر در پاسخ می‌گوید جلوه‌ی خوبی ندارد که عموی شما از زیر دست شما پول طلب کند و برای شان و مقام شما خوب نیست. به همین دلیل من از مأمور خزانه خواستم تا بدهی عموی شما را پرداخت کند. هارون‌الرشید پس از شنیدن اصل قضیه بار دیگر هوش و ذکاوت جعفر را مورد ستایش قرار داد و از او خواست دوباره به‌عنوان وزیر به او خدمت کند. از آن زمان به کسی که برای انجام کار دوستانش از اعتبار دیگران خرج می‌کند، می‌گویند «از کیسه خلیفه می بخشی؟» امروزه هم کسانی پیدا می‌شوند که از جیب مردم بذل و بخشش می‌کنند و برای صرف بیت‌المال عمومی گشاده‌دستی دارند. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🌹بـا فروارد کردن داســــتانهای کــانــال از ما کنـیـد😘🙏 👇🌷 http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662 ‌‌‌‌‌‌
🌸🍃🌸🍃 صدام قبل از حمله به ایران قصد داشت تا کشورمان را به 5 قسمت تقسیم کند: آذربایجان جمهوری اول، کردستان جمهوری دوم، خوزستان با تغییر نام به عربستان جمهوری سوم، و بلوچستان جمهوری چهارم مابقی کشور نیز جمهوری پنجم محسوب میشد. بعثی ها آنقدر به این هدف خود اطمینان داشتند که پس از فتح خرمشهر روی دیوار های این شهر نوشتند: "آمده ایم که بمانیم" پس از اینکه خرمشهر به دست رزمندگان ایرانی آزاد شد زیر نوشته بعثی ها نوشتند: "آمدیم نبودید" ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🌹بـا فروارد کردن داســــتانهای کــانــال از ما کنـیـد😘🙏 👇🌷 http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662 ‌‌‌‌‌‌
🍎داستان_کوتاه مردی با دوچرخه به خط مرزی می‌ رسد. او دو کیسه بزرگ همراه خود دارد. مأمور مرزی می ‌پرسد: «در کیسه ها چه داری؟» او می‌ گوید: "شن" مأمور او را از دوچرخه پیاده می ‌کند و چون به او مشکوک بود، یک شبانه روز او را بازداشت می‌ کند. ولی پس از بازرسی فراوان، واقعاً جز شن چیز دیگری نمی ‌یابد. بنابراین به او اجازه عبور می‌ دهد. هفته بعد دوباره سر و کله همان شخص پیدا می ‌شود و مشکوک بودن و بقیه ماجرا. این موضوع به مدت سه سال هر هفته یک بار تکرار می ‌شود و پس از آن مرد دیگر در مرز دیده نمی ‌شود. یک روز آن مأمور در شهر او را می ‌بیند و پس از سلام و احوال ‌پرسی، به او می‌ گوید: "من هنوز هم به تو مشکوکم و می ‌دانم که در کار قاچاق بودی. راستش را بگو چه چیزی را از مرز رد می‌ کردی؟" مرد می ‌گوید: "دوچرخه!" گاهی وقت‌ ها موضوعات فرعی ما را به کلی از موضوعات اصلی غافل می ‌کنند...! متفاوت بخوانید ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🌹بـا فروارد کردن داســــتانهای کــانــال از ما کنـیـد😘🙏 👇🌷 http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662 ‌‌‌‌‌‌