eitaa logo
داستان و پند اخبار فوری طب سنتی اسلامی فوتبال برتر استقلال پرسپولیس ورزش سه
8.9هزار دنبال‌کننده
6.3هزار عکس
3.7هزار ویدیو
66 فایل
|♥️بسم الله الرحمن الرحیم♥️. ﷺ جهت مشاوره @mohamad143418
مشاهده در ایتا
دانلود
✿••• زیارت امام حسین علیه السلام ↻ دو نفر فاضل در کربلا با هم رفیق بودند ، یکی از آنها فوت کرد ، رفیق دیگر شبی او را در خواب دید و وقتی خواست با او دست بدهد شست او را گرفت و گفت : بگو ببینم برای تو چگونه گذشت؟ ♡گفت : مامور نیستم بگویم چون شخصی که فوت شده بود به حضرت عباس(ع) خیلی اخلاص داشت، دید نمیگوید ♡گفت : به نیابت تو یک دفعه حضرت عباس(ع) را زیارت میکنم آن رفیق مرده گفت : از سه چیز امید نجات هست↯↯ ✨یڪی زیارت حضرت سیدالشهدا( ع) ✨یڪی گــریه ڪــردن برای ایــــشان ✨ و دیگری مماشات ڪردن با مردم 📚کرامات حضرت عباس علیه السلام،ص177 @Dastan1224
👈 پنج نوع قیامت داریم انواع ساعت- يعنى قيامت- پنج است: ⬅️ (۱) نوعى آن است كه در هر آن و ساعت است. ⬅️(۲) نوعى مرگ طبيعى است چنانكه پيامبر عليه الصلاة و السلام فرمود: هر كس بمرد پس قيامتش قيام كرده است. ⬅️(۳) نوعى موت ارادى است «قبل از آن كه به مرگ طبيعى بميريد به مرگ اختيارى بميريد». ⬅️(۴) نوعى ديگر از ساعت آن است كه همه در انتظار آنند(قيامت خواهد آمد و شكى در آن نيست) رسالة رتق و فتق ما متكفل بيان اين نوع ساعت است. ⬅️(۵) نوع پنجم ساعت فناء في اللّه و بقاء باللّه عارفان موحد است كه به قيامت كبرى موسوم‏ است. ⬅️منبع: ممد الهمم در شرح فصوص الحکم ⬅️ @Dastan1224
🌷 بزرگی میفرمود : هر موقع ، حال خوشی به شما دست داد و متوجه شدید که دعایتان مستجاب است ، بگویید : 🤲 اللهم اقض حوائج مولانا المهدی ، پروردگارا ، حاجات مولای ما ، امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را روا بفرما ؛ 👌 در این صورت ، اگر حاجات شما ، جزو حاجات امام عصر باشد که مستجاب می گردد و اگر در بین حاجات ایشان نباشد ، متوجه می شوی که آن حاجت ، حاجت مطلوبی نبوده است. ☘ امام عصر ناظر است و می بیند که شما ، حال خوش ات را برای او ایثار نموده ای. @Dastan1224
🌷 بزرگی میفرمود : هر موقع ، حال خوشی به شما دست داد و متوجه شدید که دعایتان مستجاب است ، بگویید : 🤲 اللهم اقض حوائج مولانا المهدی ، پروردگارا ، حاجات مولای ما ، امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را روا بفرما ؛ 👌 در این صورت ، اگر حاجات شما ، جزو حاجات امام عصر باشد که مستجاب می گردد و اگر در بین حاجات ایشان نباشد ، متوجه می شوی که آن حاجت ، حاجت مطلوبی نبوده است. ☘ امام عصر ناظر است و می بیند که شما ، حال خوش ات را برای او ایثار نموده ای. @Dastan1224
4_1631084488.mp3
1.01M
🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸 ⏰ 1 دقیقه 👆 ✅ پاتو تو کفش دیگران کن 🔹 یه ماه مثل ادم های نابینا راه برو تا کوری رو درک کنی 🎤 🔹 🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸🍃🌸 @Dastan1224 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
إنَّ اللّهَ سُبحانَهُ فَرَضَ في أموالِ الأَغنِياءِ أقواتَ الفُقَراءِ، فَما جاعَ فَقيرٌ إلاّ بِما مُتِّعَ بِهِ غَنِيٌّ، وَاللّهُ تَعالى سائِلُهُم عَن ذلِكَ همانا خداى سبحان روزى فقيران را در اموال توانگران واجب فرموده؛ و هيچ فقيرى گرسنه نمى ماند، مگر آن كه توانگرى از وى بهره برده است. و خداى تعالى توانگران را از اين، بازخواست کرد @Dastan1224
ماجرای شگفت‌انگیز دیدار اجنه با آیت الله بهجت حجت الاسلام روحی تعریف می‌کند: خیلی از داستان‌هایی که آیت الله بهجت نقل می‌کردند که یک آقایی این چنین بود، خودشان را داشتند می‌گفتند. دوستان می‌گفتند: این خودش است. می‌گفتم: نه، دلیلی ندارد. تا اینکه شاید سی سال گذشت و از یک قضیه‌ای که اغلب آن را نقل می‌کردند به صحت این مطلب پی بردیم. ایشان بارها می‌فرمودند: آن آقا در مورد جن چنین گفته. تا یک بار بچه‌های کوچک کتابی خوانده بودند و خیلی از جن وحشت کرده بودند. ایشان به بچه‌ها فرمودند: بیایید با شما کار دارم. من هم رفتم طرف دیگری و می‌خواستم مراقبت کنم که چه کار می‌خواهند بکنند آقا. دیدم به آن‌ها فرمودند: جن ترس ندارد، آن‌ها کاری به مومن ندارند. حالا کسی که سی سال می‌گفت یک آقایی، به این بچه‌های کوچک می‌گفتند: "من خودم وارد منزلی شدم(منزل عمویشان در کربلا) خواستم بروم داخل اتاق، صاحبخانه گفت: آن‌جا نرو جن دارد. گفتم: باشد به من کاری ندارند. رفتم داخل اتاق دراز کشیدم، عمامه‌ام را پهلوی خودم گذاشتم و عبایم را روی سرم کشیدم. پاسی از شب که گذشت، صدای پای آن‌ها را بیرون در اتاق می‌شنیدم. یک دفعه احساس کردم که یکی از این پاها به در اتاق نزدیک شد. از پنجره خودش را بالا کشید و داخل اتاق را نگاه کرد. دید که من اینجا خوابیدم. عمامه‌ام کنارم است. رفت به آن‌ها گفت: این لشکر خداست." عصر از ایشان پرسیدم آقا، آن شخص حرف جن را چه طوری متوجه شد؟ فرمود: آخر آن جمله‌اش این بود: هذا خیل الله. سی سال به ما در خانه می‌گفتند: یک آقایی بود. @Dastan1224
🌱🕊 ⭕️✍حکایتی بسیار زیبا و خواندنی 🌺🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃🍂🍃 روزی پدر و پسری بالای تپه‌ای خارج از شهرشان ایستاده بودند و آن بالا همان طور که شهر را تماشا می‌کردند با هم صحبت می‌کردند. پدر می‌گفت: اون خونه را می‌بینی؟ اون دومین خونه‌ایه که من تو این شهر ساختم. زمانی که اومدم تو این کار فکر می‌کردم کاری که می‌کنم تا آخر باقی می‌مونه... دل به ساختن هر خانه می‌بستم و چنان محکم درست می‌کردم که انگار دیگه قرار نیست خراب شه... خیالم این بود که خونه مستحکم‌ترین چیز تو زندگی ما آدماست و خونه‌های من بعد از من هم همین‌طور می‌مونن.!! اما حالا می‌دونی چی شده؟ صاحب همین خونه از من خواسته که این خونه را خراب کنم و یکی بهترش را براش بسازم... این خونه زمانه خودش بهترین بود ولی حالا...! این حرف صاحب‌خونه دل منو شکست ولی خوب شد... خوب شد چون باعث شد درس بزرگی را بگیرم.... درسی که به تو هم می‌گم تا تو زندگیت مثل من دل شکسته نشی و موفق‌تر باشی... پسرم تو این زندگی دو روزه هیچ چیز ابدی نیست، تو زندگی ما هیچ چیزی نیست که تو بخوای دل بهش ببندی جز خالقت. چرا که هیچ‌چیز ارزش این را نداره و هیچ‌کس هم چنین ارزشی به تو نمی‌تونه بده... "فقط خدایی که تو را خلق کرده ارزش مخلوقش را می‌دونه و اگر دل می‌خوای ببندی همیشه به کسی ببند که ارزشش را بدونه و ارزشش را داشته باشه 🍃 🌺 @Dastan1224
✨﷽✨ ▫️ای آنکه طلبکار خدایی، به خود آ ▫️از خود بطلب، کز تو خدا نیست جدا ✍گویند مردی بود منافق اما زنی داشت مومن و متدین. این زن تمام کارهایش را با "بسم الله" آغاز می‌کرد. شوهرش از توسل جستن او به این نام مبارک بسیار غضبناک می‌شد و سعی می‌کرد که او را از این عادت منصرف کند. روزی کیسه‌ای پر از طلا به زن داد تا آن را به عنوان امانت نگه دارد، زن آن را گرفت و با گفتن "بسم الله الرّحمن الرّحیم" در پارچه‌ای پیچید و با " بسم‌ الله " آن را در گوشه‌ای از خانه پنهان کرد، شوهرش مخفیانه آن طلا را دزدید و به دریا انداخت تا همسرش را محکوم و خجالت‌زده کند و "بسم الله" را بی‌ارزش جلوه دهد. وی بعد از این کار به مغازه خود رفت. در بین روز صیادی دو ماهی را برای فروش آورد، آن مرد ماهی‌ها را خرید و به منزل فرستاد تا زنش آن را برای نهار آماده سازد. زن وقتی شکم یکی از آن دو ماهی را پاره کرد دید همان کیسه طلا که پنهان کرده بود، درون شکم یکی از ماهی‌هاست آن را برداشت و با گفتن "بسم الله" در مکان اول خود گذاشت. شوهر به خانه برگشت و کیسه زر را طلب کرد. زن مومنه فورا با گفتن "بسم الله" از جای برخاست و کیسه زر را آورد شوهرش خیلی تعجب کرد و سجده شکر الهی را به جا آورد و از جمله مومنین و متقین شد. @Dastan1224
✨﷽✨ ▫️ای آنکه طلبکار خدایی، به خود آ ▫️از خود بطلب، کز تو خدا نیست جدا ✍گویند مردی بود منافق اما زنی داشت مومن و متدین. این زن تمام کارهایش را با "بسم الله" آغاز می‌کرد. شوهرش از توسل جستن او به این نام مبارک بسیار غضبناک می‌شد و سعی می‌کرد که او را از این عادت منصرف کند. روزی کیسه‌ای پر از طلا به زن داد تا آن را به عنوان امانت نگه دارد، زن آن را گرفت و با گفتن "بسم الله الرّحمن الرّحیم" در پارچه‌ای پیچید و با " بسم‌ الله " آن را در گوشه‌ای از خانه پنهان کرد، شوهرش مخفیانه آن طلا را دزدید و به دریا انداخت تا همسرش را محکوم و خجالت‌زده کند و "بسم الله" را بی‌ارزش جلوه دهد. وی بعد از این کار به مغازه خود رفت. در بین روز صیادی دو ماهی را برای فروش آورد، آن مرد ماهی‌ها را خرید و به منزل فرستاد تا زنش آن را برای نهار آماده سازد. زن وقتی شکم یکی از آن دو ماهی را پاره کرد دید همان کیسه طلا که پنهان کرده بود، درون شکم یکی از ماهی‌هاست آن را برداشت و با گفتن "بسم الله" در مکان اول خود گذاشت. شوهر به خانه برگشت و کیسه زر را طلب کرد. زن مومنه فورا با گفتن "بسم الله" از جای برخاست و کیسه زر را آورد شوهرش خیلی تعجب کرد و سجده شکر الهی را به جا آورد و از جمله مومنین و متقین شد. ‌ @Dastan1224
میگن که یک شب نصرت رحمانی وارد کافه نادری شد و به اخوان ثالث گفت : من همین حالا سی تومن پول احتیاج دارم . اخوان جواب داد : من پولم کجا بود ؟ برو خدا روزیت رو جای دیگه حواله کنه. نصرت رحمانی رفت و بعد از مدتی بر گشت و بیست تومان پول و یک خودکار به اخوان داد . اخوان گفت این پول چیه ؟؟ تو که پول نداشتی نصرت رحمانی گفت : از دم در ، پالتوی تو رو ورداشتم بردم پنجاه تومن فروختم . چون بیش از سی تومن لازم نداشتم ، بگیر این بیست تومن هم بقیه پولت! ضمنا ، این خودکار هم توی پالتوت بود . @Dastan1224
AUD-20210810-WA0036.
8.42M
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 عاشورا 📖ثواب اين زيارت پرفضيلت را تقديم ميکنيم 🙏به ارواح طيبه انبيا 🌹واوليا🌺چهارده معصوم💐 وفرزندان پاک وصالحشان,🌸 وارواح مطهر شهدا به ویژه 🌷وصالحان وهمه رفتگانمان مدت ۴۰شب ◼️◾️◼️◾️◼️◾️◼️◾️◼️◾️◼️◾️ @Dastan1224 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
آیت الله جوادی آملی (دامت برکاته): نماز «صراط» است و صراط با غفلت سالک نمی سازد؛ زیرا اگر انسان غفلت کند، از صراطی که از مو باریکتر و از شمشیر تیزتر است، سقوط می کند. @Dastan1224
◾️ وظیفه ما امر به معروف و نهی از منکر است... هرکس که خود مهتدی(هدایت‌یافته) است، می‌تواند یکی را مهتدی کند، و تدریجاً این یکی‌یکی‌ها جماعت را تشکیل می‌دهند. وظیفه‌ی ما همین است که در صورت امکان امر به معروف و نهی از منکر کنیم. اما اینکه چطور نتیجه بدهد، مقدرات دست ما نیست. 📚 در محضر بهجت، ج۱، ص ۲۱۴ @Dastan1224
🌷 آیت‌الله بهجت (ره) : ✍ محال است کسی راه قناعت را پیشه نکند و به آنچه دارد راضی گردد. برعکس ، اگر کسی قناعت کند ، مایحتاجش به او می‌رسد ، هر چند زیاد باشد. 📚 در محضر بهجت، ج١، ص٣٩ @Dastan1224
✍ از اینها نباشید! گزیده‌ای از خاطرات شاگردان و اطرافیان آیت‌الله بهجت (ره) ☘ گاهی اوقات که کسی می‌گفت آقا سفارشی کنید، آقا می‌فرمودند : «راست می‌گویی یا نه یا می‌خواهی فقط حرف بشنوی». می‌فرمودند: «بعضی‌ها این‌طور هستند که : پی مصلحت مجلس آراستند / نشستند و گفتند و برخاستند» می‌فرمودند: «از اینها نباشید! اگر راست می‌گویید و واقعاً اهل عمل هستید، همین را که دارم به شما می‌گویم عمل بکنید، نتیجه می‌گیرید». @Dastan1224
☘️ اهل «ذکر» بود و از قدر و قیمت ذکرها خبر داشت. 👌 می فرمود : «فردای قیامت مردم دوست دارند به دنیا برگردند و یک " لااله الا الله" بگویند و بمیرند.» @Dastan1224
🍁باید اهل محاسبه باشیم. ▪️ما باید اهل محاسبه باشیم، هرچند اهل توبه نباشیم و تدارک نکنیم، خود محاسبه مطلوب است. اگر بدانیم فلان روز حسینی و فلان روز یزیدی هستیم، بهتر از این است که اصلاً ندانیم یزیدی هستیم یا حسینی. ▪️ سرانجام ممکن است روزی به خود بیاییم و بخواهیم تدارک(جبران) کنیم. 📚 در محضر بهجت، ج٢، ص۴٢٧ -------------------------------- @Dastan1224
🌼 آیت الله بهجت (ره) : ✍ دنیا دار امتحان است. شما در فکر این باشید که خودتان را اصلاح بکنید. مابینِ خودتان و خدایتان عایقی ، مانعی پیدا نشود. 👌 اگر اصلاح کردید ، رفع مانع کردید بین خودتان و خدا و وسائط [انبیاء و اوصیاء] خدا اصلاح می کند مابین شما و خلق. --------------------------------- @Dastan1224
«این اشک چشم، طریقۀ تمام انبیا علیهم‌السلام بوده و به اعلی علیین مربوط است!» ✅حضرت آیت‌الله بهجت(ره): ▪️پس قهراً این کسانی که می‎گویند: این مداحی چیست؟ مصیبت‎خوانی چیست؟ اشک ریختن چیست؟ این‎قدر احمق هستند که نمی‎فهمند این اشک طریقۀ تمام انبیا علیهم‌السلام بود برای شوق لقاءالله، برای تحصیل رضوان‎الله و مسئلۀ دوستان خدا هم از همین باب است. 🔹 محبت این‎ها هم اگر در فرح(شادی)، به فرح این‎ها و در حزن، به حزن این‎ها اشک آورد، این هم همان‎طور است. 🔸 دلیل [بر این مطلب] خیلی است: اول اینکه همۀ انبیا از خوف خدا بکاء داشتند. آیا از شوق لقای خدا بکاء نداشتند؟! انبیا کارشان همین بوده است. اگر کسی انبیا را قبول دارد، باید بکاء و گریه را هم قبول داشته باشد. -------------------------------- @Dastan1224
❗️ ✅حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره: کسانی منتظر فرج هستند که برای خدا و در راه خدا منتظر آن حضرت باشند، نه برای برآوردن حاجات شخصی خود. 📚 در محضر بهجت، ج2، ص187 آ @Dastan1224
⁉️لزوم پرسیدن مسائل و شبهات از اهل آن ✅حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره: 🔸اگر در امور دینی و یا عقیدتی اشکالی داری، برو از اهلش بپرس تا اشکالت بر طرف شود. انسان گاهی در امر دین اشکالی به نظرش می‌رسد و یا شبهه‌ای به او القا می‌شود، گمان می‌کند که آن اشکال لایَنحَل است و دیگر جوابی ندارد و پیشِ خود و بدون مراجعه به اهل آن قضاوت می‌کند و می‌گوید: پس دین باطل است و ایراد دارد. چگونه از اهل دین و اهل علم می‌ترسی و نزد آنها نمی‌روی و از آنها سؤال نمی‌کنی، ولی از خود شبهه و اشکال نمی‌ترسی که چه‌بسا موجب نابودی و هلاک دائمی تو گردد؟! 📚 در محضر بهجت، ج١، ص۶٨ @Dastan1224
آیت الله جوادی آملی (دامت برکاته): نماز «صراط» است و صراط با غفلت سالک نمی سازد؛ زیرا اگر انسان غفلت کند، از صراطی که از مو باریکتر و از شمشیر تیزتر است، سقوط می کند. آ @Dastan1224
❗️ 🍃حضرت علامه طباطبایی: سالکان راه حق گوناگونند ، برخی کبریتشان دیرتر می‌گیرد و برخی زودتر.... @Dastan1224
❗️ 💠آیت الله بهجت (ره): 🍃به اروپاییها گفتند: چرابا ایرانی ها معامله نمی کنید؟ گفتند: به جهت اینکه آنها اهل خیانتند! مثلا روی صندوق های خشکبار از نوع خوب محصول می چینند و در زیر آن خراب ها را. 🍁در صورتی که اگر نوع کالا مختلف باشد باید روی کارتن بنویسند مثلا ده دانه عالی، ده دانه متوسط و ده دانه بد در داخل این جعبه موجود است. 🌿اینگونه کارها از دنیاشان هم عقب می اندازد. آیا می دانیم قطع تجارت با ایران چه قدر برای تاجر ایرانی و ایران خسارت است. 📚در محضر بهجت/ج1/ص166 @Dastan1224
✍یکی از ارادتمندان شیخ میگوید: شبی خوابی مهیج و شهوانی دیدم که در روز هم ذهنم را به خود مشغول کرده بود،صبح خدمت شیخ رسیدم، تا مرا دید سرش را پایین انداخت. فهمیدم خبری هست مدتی نشستم. شیخ سرش پایین بود و به کار خیاطی مشغول. آنگاه عرض کردم: مطلبی هست؟ فرمود :((چه کار کردی که قیافه ات قیافه زن شده)) عرض کردم :زن زیبایی را در خواب دیدم و داستانش در ذهن من مانده. 🔆فرمود: همان است، استغفار کن. 📚کتاب کیمیای محبت ص163 داستان خلاصه شد. @Dastan1224
✅مهندسی عجیب! ✍استاد قرائتی: نماز رشد دهنده، یعنی نمازی که کارخانه آدم سازی است. فضای نماز، فضای تربیتی است. مانند دریا که حیوانات درون آن بدون معلم و مربی، همه شنا بلدند. اگر انسان واقعا اهل نماز شد، خودبه خود همه عیب ها و نواقصش برطرف می شود. به راستی که در نماز، مهندسی عجیبی شده است، از مسح سر و پا می فهمیم که باید سر تا پا نمازی شویم... توجه به این نکات، از انسان رها، یک انسان مخلص، متعهد، کامل و استاندارد می سازد. 📚کتاب شیوه های دعوت به نماز آ @Dastan1224
📚 واقعا زیباست👌🏻 پیرمرد محتضری که احساس می کرد مردنش نزدیک است، به پسرش گفت: مرا به حمام ببر. پسر، پدرش را به حمام برد. پدر تشنه اش شد. آب خواست. پسر قنداب خنکی سفارش داد ؛ برایش آوردند و آن را به آرامی ؛ در دهان پدر ریخت و پس از شست وشو پدر را به خانه برد. پس از چندی پدر از دنیا رفت و روزگار گذشت و پسر هم به سن کهولت رسید ؛ روزی به پسرش گفت: فرزندم مرگ من نزدیک است ؛ مرا به حمام ببر و شست وشو بده. پسر نااهل بود و با غر و لند پدر را به حمام برد و کف حمام رهایش کرد و با خشونت به شستن پدر پرداخت. پیرمرد رفتار خود با پدرش را به یاد آورد. آهی کشید و به پسر گفت: پسرم تشنه هستم. پسر با تندی گفت: این جا آب کجا بود و طاس را از گنداب حمام پر کرد و به حلقوم پدر ریخت. پدر اشک از دیده اش سرازیر شد و گفت: من قنداب دادم، گنداب خوردم. تو که گنداب می دهی ؛ ببین چه می خوری؟👏🏻👏🏻👏🏻 @Dastan1224
🕯🕊🕯 💠نام يڪے از دروازه‏هاے ورودے دمشق، ڪہ اسراےاهلبيت علیهم السلام را از آنجا وارد شهر کردند، همراه سر مطهر امام حسين‏ ع‏لیه السلام در حالے ڪہ مردم به شادمانے و پايڪوبے و ‏مشغول بودند. 💠 "باب ساعات‏" يڪے از دروازه‏هاے شرقے دمشق بود ڪہ راه حلب و ڪوفہ بہ اين دروازه ختم مي‏گرديد. 💠هنگامے ڪہ اسيران به دروازه‏ شام رسيدند، از شدت ازدحام جمعيت و مانور لشڪر بنےاميہ لعنت الله علیهم اجمعین ، ساعتها قافلہ اسرا در ڪنار دروازه شام توقف ڪرد. 💠لذا شيعيان اين دروازه را "باب ساعات‏" ناميدند. در عصر حاضر، باب ساعات را "باب توما" مےنامند و آثارے از اين دروازه قديمے باقے مانده است. امروزه باب توما از محلہ هاے مسيحے نشين شهر دمشق است و نسبت ‏به نقاط ديگر شهر، از هم پاشيده ‏تر و ڪثيف‏ تر به نظر مي‏رسد. 💠البتہ برخے علت نامگذارے را وجود ساعتے مخصوص بر سر در آن دانسته اند. 📚 منابع: بحار الانوار، ج 45، ص 128 نفس ‏المهموم، ص 241 🏴 ، روز ورود اسرا بہ و ڪاخ یزید لعنت الله علیہ 🕯🕊 ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ @Dastan1224
‌ نگاه به نامحرم ⚠️ گناه ، اثر دارد ؛ دیر یا زود ⚠️ امام_باقر عليه السلام فرمودند : روزی جوانى در با زنى رو در رو شد . جوان ، در حالى كه زن به سوى او مى آمد ، به او نگاه كرد . وقتى زن از كنار جوان گذشت ، جوان ، همان طور که راه مى رفت ، وارد كوچه ای شد و از پشت سر به آن زن مى نگريست . ناگهان صورتش به استخوانی كه از ديوار بیرون زده بود ، خورد و شكاف برداشت . وقتى زن رفت ، جوان متوجّه شد خون بر سينه و لباسش مى ريزد . با خود گفت : به خدا قسم ، نزد صلى الله عليه و آله خواهم رفت و داستان را به ايشان خواهم گفت . سپس نزد ایشان آمد . پیامبر خدا از او پرسيدند : اين چه وضعى است؟ جوان ، داستان را گفت . آن گاه ، جبرئيل عليه السلام نازل شد و اين آيه را آورد : « قُل لِلْمُؤْمِنينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ يَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذلِکَ أَزْکي‏ لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبيرٌ بِما يَصْنَعُونَ * به مردان با ايمان بگو : ديده فرو نهند و پاك دامنى ورزند كه اين ، براى آنان ، پاكيزه تر است؛ زيرا خدا به آنچه مى كنند ، آگاه است . » 📖 سوره نور ، آیه 30 📚منبع : كافی ، ج 5 ، ص 521 @Dastan1224