اين آيه شريفه كه امر به معروف و نهى از منكر را وظيفه گروه خاصّى مى داند، نه همه مردم، ناظر به مرحله فيزيكى و اجرايى اين فريضه الهى است، كه بر عهده حكومت اسلامى است و لذا در قانون اساسى جمهورى اسلامى ايران هم بر اجراى امر به معروف و نهى از منكر به عنوان يكى از اصول مهم آن تصريح شده، هر چند متأسّفانه درست به اين قانون عمل نشده است و بايد يك وزارتخانه به اين نام تأسيس شود و اين اصل به زمين مانده را احيا كند.
خلاصه اين كه مرحله قلبى و زبانى امر به معروف و نهى از منكر بر عهده همه مردم، و مرحله فيزيكى و اجرايى آن بر عهده حكومت اسلامى است.
سؤال: دنياى امروز اين تقسيم بندى را قبول ندارد و معتقد است كه همه مراحل بر عهده حكومت است و مردم عادى وظيفه ندارند در زندگى خصوصى ديگران دخالت كرده و با فساد مبارزه كنند.
كدام صحيح است: حرف دنياى امروز، يا آنچه اسلام مطرح كرده است؟
جواب: پاسخ اين سؤال، با چند مثالِ شفّاف و واضح، روشن مى شود:
الف) اكنون آنفولانزاى نوع A در سراسر جهان شايع شده و رو به گسترش است. اگر خداى ناكرده همه گير شود و همه موظّف به تزريق واكسن و رعايت نكات خاصّ بهداشتى شوند و عدّه اى اين امور را مراعات نكنند و باعث
خساراتى به ديگران شوند آيا مردم عادى به آنها تذكّر نمى دهند و آنها را وادار به رعايت سفارش هاى بهداشتى نمى كنند؟
ب) اگر يكى از اهالى يك كوچه راه فاضلابش را به داخل كوچه هدايت كند و با جريان فاضلاب در داخل كوچه باعث انتشار بوى نامطبوع و متعفّن و شيوع ميكروب بعضى از بيمارىها گردد، آيا همه همسايگان به وى اعتراض نمى كنند و او را به خاطر اين كار زشت توبيخ و سرزنش نمى نمايند؟
ج) چنانچه در محلّه اى فردى مبتلا به موادّ مخدّرى باشد، و خطر به انحراف كشيدن ساير جوانان محلّه نيز وجود داشته باشد، آيا اهالى محلّ او را نهى از منكر نمى كنند؟
بنابراين، سخن دنياى امروز، سخن صحيحى نيست و آنها گويا يك مطلب را فراموش كرده اند و آن اين كه اساس امر به معروف و نهى از منكر بر اساس زندگى اجتماعى بشر نهاده شده، و زندگى بشر مخصوصاً در عصر و زمان ما از هم جدا نيست تا آن جا كه از آن به دهكده جهانى تعبير مى شود. كار به جايى رسيده كه امروز دنيا به توليدكنندگان گازهاى گلخانه اى كه لايه اذُن كره زمين را سوراخ كرده و خطر عبور اشعه ماوراى بنفش از آن روزنهها مى رود و اين تهديدى براى بشر محسوب مى شود، اعتراض مى كند، آرى عامه مردم اگر خطرى حتّى در آسمان زندگى آنها را تهديد كند ساكت نمى نشينند و عكس العمل نشان مى دهند، چون سرنوشت همه به يكديگر گره خورده است.
اگر در زندگى مادّى حقّ اعتراض براى آحاد جامعه وجود دارد و اين حق مختصّ حكومتها نيست، در زندگى معنوى و آلودگى هاى مربوط به روح و روان افراد و جامعه نيز اين حق وجود دارد شراب خوارى و قماربازى و اعتياد
و ديگر گناهان روح مردم را بيمار مى كند و باعث سرايت به ديگران مى شود.
بنابراين، همه مردم حق دارند با قلب و زبان در برابر آن عكس العمل نشان داده، و كارهاى عملى را به حكومت بسپارند. اسلام، اين قانون مترقّى و بسيار ارزشمند را بيش از ۱۴۰۰ سال قبل براى بشر به ارمغان آورد، ولى دنياى غرب هنوز فلسفه آن را درك نكرده است.
يكى از بزرگان مى گويد: اگر در غرب عالم گناهى رخ داد و تو مى توانى در شرق عالم نسبت به آن اعتراض كنى و اين اعتراض تو تأثيرى دارد، اعتراض كن و ساكت منشين وگرنه تو هم شريك گناه خواهى بود. [۱] چه تشبيه هاى زيبايى در روايات اسلامى ديده مى شود، به عنوان نمونه در برخى روايات تمام مردم يك جامعه به مسافران يك كشتى تشبيه شده اند. اگر يكى از مسافران بگويد: مكانى كه من نشستهام و كرايه آن را دادهام تعلّق به من دارد و مى خواهم آن را سوراخ كنم، همه ساكنان كشتى به او اعتراض مى كنند كه اى آدم بى عقل و نادان! اگر كشتى را سوراخ كنى فقط خودت غرق نمى شوى، بلكه همه را غرق مى كنى چون سرنوشت همه مسافران يكى كشتى به هم گره خورده است». [۲]
بنابراين، همان گونه كه بيمارى هاى جسمى از شرق به غرب سرايت مى كند، و مردم نسبت به آن عكس العمل نشان مى دهند، بيمارى هاى روحى، گناهان و منكرات نيز چنين هستند و همه مردم وظيفه دارند امر به معروف و نهى از منكر كنند، چرا كه اگر اين فريضه الهى ترك شود و مردم در مقابل ترك واجبات و ارتكاب گناهان و محرمات ساكت بنشينند، جامعه فاسد گشته و به تباهى كشيده مى شود.
----------
[۱]: شجره طوبى، ص ۴۹.
[۲]: سنن ترمذى، ج ۳، ص ۳۱۸؛ مسند احمد، ج ۴، ص ۲۶۸.
•✾📚 @Dastan 📚✾•
روش امر به معروف و نهى از منكر
اگر مردم با زبان خوش و روى گشاده و بدون عصبانيت و همراه با ادب و احترام ديگران را نهى از منكر كنند و در برخورد با هر كس از ادبيّات متناسب با سن و سال و موقعيّت و شخصيّت و ديگر ويژگى هاى طرف مقابل استفاده نمايند، غالباً نتيجه خواهد داد، حتّى اگر نهى كننده نوجوانى كم سنّ و سال و نهى شونده پيرمردى كهنسال باشد.
به داستان زير توجّه فرماييد:
روزى امام حسن و امام حسين عليهما السلام، كه نوجوان كم سنّ و سالى بودند، مشاهده كردند پيرمرد كهنسالى در حال وضو گرفتن است، امّا وضويش را صحيح انجام نمى دهد. به اتّفاق هم نزد پيرمرد رفته، از او خواهش كردند كه وضويشان را تماشا نموده، سپس قضاوت كند كدام بهتر وضو مى گيرد. پيرمرد پذيرفت و آن دو يكى پس از ديگرى وضو گرفتند و وضوى هر دو صحيح، بلكه هر كدام بهتر از ديگرى بود. پيرمرد متوجّه اشتباه خويش در وضو گرفتن شد و گفت: وضوى شما بسيار خوب بود، اين من بودم كه عمرى غلط وضو مى گرفتم. و اكنون از شما وضوى صحيح را تعليم ديدم». [۱]
----------
[۱]: مناقب آل ابى طالب، ج ۳ (فصل فى مكارم اخلاقهما عليهما السلام)، ص ۴۵۲.آرى، اگر اين فريضه به صورت منطقى و مؤدّبانه و دوستانه انجام شود مؤثّر خواهد بود.
•✾📚 @Dastan 📚✾•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪️شهادت بانوی کرامت و مهربانی، حضرت فاطمه معصومه سلاماللهعلیها را تسلیت میگوییم.
•✾📚 @Dastan 📚✾•
💠 #حدیث_روز 💠
💎 جایگاه والای حضرت فاطمه معصومه (س)
🔻امام صادق عليهالسلام:
تُقْبَضُ فِیهَا امْرَأَةٌ مِنْ وُلْدِی اسْمُهَا فَاطِمَةُ بِنْتُ مُوسَى وَ تُدْخَلُ بِشَفَاعَتِهَا شِیعَتِی الْجَنَّةَ بِأَجْمَعِهِمْ
🏴 در قم بانویی از فرزندان من که نامش فاطمه (حضرت معصومه) دختر موسی (ع) است، از دنیا میرود؛ بانویی که به شفاعت او همه شیعیانم داخل بهشت میگردند.
📚 بحارالانوار، ج۶۰، ص ۲۲۸
•✾📚 @Dastan 📚✾•
🏴
بارگاهی که به شهر قم به پاست
هم برای نجف هم کربلاست
خاک اورا غرق بوسه می کنم
چون که جای پای اربابم رضاست
✨سالروز وفات حضرت معصومه
سلام الله علیها تسلیت باد✨
•✾📚 @Dastan 📚✾•
«ياران كشتى» اشاره به مؤمنانى است كه همراه حضرت نوح عليه السلام سوار بر كشتى نجات شدند؛ كه سوره عنكبوت به سرگذشت آنان اشاره نموده است.
توجّه فرماييد:
« «وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحاً إِلَى قَوْمِهِ فَلَبِثَ فِيهِمْ أَلْفَ سَنَةٍ إِلَّا خَمْسِينَ عَاماً»؛ و ما نوح را به سوى قومش فرستاديم؛ و او در ميان آنان نهصد و پنجاه سال درنگ كرد». [۱]
مدّت ۹۵۰ سال، عمر حضرت نوح عليه السلام قبل از طوفان بود، امّا اين كه چند سال ديگر پس از طوفان عمر كرد؟ در قرآن مجيد نيامده است؛ و در مجموع در مورد مقدار عمر آن حضرت اختلاف نظر وجود دارد. [۲]
« «فَأَخَذَهُمُ الطُّوفَانُ وَهُمْ ظَالِمُونَ»؛ سرانجام طوفان (عظيم) آنان را فرا گرفت، در حالى كه ستمكار بودند». [۳]
آنها هم به خود ظلم كردند، هم به ديگر مردم كه ايمان آورده بودند و هم به حضرت نوح عليه السلام كه براى هدايتشان بسيار زحمت كشيد. و سرانجامِ ظلم و ستم، فنا و نابودى است.
« «فَأَنجَيْنَاهُ وَأَصْحَابَ السَّفِينَةِ وَجَعَلْنَاهَا آيَةً لِّلْعَالَمِينَ»؛ ما او و همراهانش را كه بر كشتى سوار بودند رهايى بخشيديم، و آن را آيتى براى جهانيان قرار داديم! ». [۱]
همان گونه كه عاقبت ظلم و ستم فنا و نابودى است، سرانجام ايمان و تقوا نجات و رهايى است، و لذا مؤمنان به حضرت نوح عليه السلام به همراه آن حضرت نجات يافتند.
----------
[۱]: سوره عنكبوت، آيه ۱۴.
[۲]: مرحوم علّامه مجلسى در بحارالانوار، ج ۱۱، ص ۲۹۱ مى گويد: مورخان درباره عمر نوح عليه السلام اختلاف كرده و ۱۰۰۰، ۱۴۵۰، ۱۴۷۰ و نيز ۲۳۰۰ سال گفته اند. و البتّه در اخبار معتبر عمر آن حضرت ۲۵۰۰ سال ذكر شده است» (تاريخ انبيا، محلاتى، ص ۶۴).
[۳]: سوره عنكبوت، آيه ۱۴.
[۱]: سوره عنكبوت، آيه ۱۵.
•✾📚 @Dastan 📚✾•
نكاتى در مورد زندگانى حضرت نوح عليه السلام
اشاره
درباره نوح پيامبر عليه السلام سخن بسيار است، ولى پنج نكته مهمّ عبرت آميز وجود دارد، كه در اين مباحث به آن اشاره مى كنيم:
۱. مؤمنان به نوح پيامبر عليه السلام
قرآن مجيد مى فرمايد: گروهى از جوانان كم درآمد و فقير به آن حضرت ايمان آوردند. ولى ثروتمندان و اغنيا به حضرت نوح عليه السلام ايراد گرفتند و به او اعتراض كردند؛ به چگونگى اعتراض آنها توجّه كنيد:
« «فَقَالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ قَوْمِهِ مَا نَرَاكَ إِلَّا بَشَراً مِّثْلَنَا وَمَا نَرَاكَ اتَّبَعَكَ إِلَّا الَّذِينَ هُمْ أَرَاذِلُنَا بَادِىَ الرَّأْىِ وَمَا نَرَى لَكُمْ عَلَيْنَا مِنْ فَضْلٍ بَلْ نَظُنُّكُمْ كَاذِبِينَ»؛ اشرافِ كافر قومش (در پاسخ او) گفتند: «ما تو را جز بشرى همچون خودمان نمى بينيم! و كسانى را كه از تو پيروى كرده اند، جز افراد پستِ ساده لوح مشاهده نمى كنيم؛ و براى شما
فضيلتى نسبت به خود نمى بينيم، بلكه گمان مى كنيم كه شما دروغگو هستيد! ». [۱]
حضرت نوح عليه السلام در پاسخ آنها فرمود: « «وَمَا أَنَا بِطَارِدِ الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّهُمْ مُلَاقُوا رَبِّهِمْ وَلَكِنِّى أَرَاكُمْ قَوْماً تَجْهَلُونَ»؛ و من، كسانى را كه ايمان آورده اند، (به خاطر شما) از خود طرد نمى كنم، چرا كه آنها پروردگارشان را ملاقات خواهند كرد؛ (اگر آنها را از خود برانم، در دادگاه قيامت، خصم من خواهند بود)، ولى شما را گروهى مى بينم كه جهالت به خرج مى دهيد! ». [۲]
و در ادامه فرمود: « «وَيَا قَوْمِ مَنْ يَنصُرُنِي مِنَ اللَّهِ إِنْ طَرَدْتُّهُمْ أَفَلَا تَذَكَّرُونَ»؛ اى قوم من! چه كسى مرا در برابر (مجازات) خدا يارى مى دهد اگر آنان را طرد كنم؟ آيا متذكر نمى شويد؟! ». [۳]
----------
[۱]: سوره هود، آيه ۲۷.
[۲]: سوره هود، آيه ۲۹.
[۳]: سوره هود، آيه ۳۰.
•✾📚 @Dastan 📚✾•
ايراد مذكور مخصوص حضرت نوح نبود!
آنچه در مورد پيروان حضرت نوح عليه السلام و مخالفانش گفته شد، اختصاص به آن حضرت نداشته، بلكه در مورد ساير پيامبران نيز چنين بوده است. اوّلين گروهى كه به پيامبران ايمان مى آوردند جوان هاى كارگر و كم درآمد و بااخلاص بودند و ثروتمندان نسبت به اين مسأله اشكال كرده و نق مى زدند. و همين ايراد بر پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله نيز وارد شد. عدّه اى از اشراف و ثروتمندان مكّه خدمت حضرت رسيده و عرض كردند: ما حاضريم به شما ايمان بياوريم ولى اين قماش افراد كم درآمدِ برخواسته از طبقات پايين اجتماع را كه با ما ثروتمندان تناسبى ندارند از خود دور كن. خداوند در پاسخشان خطاب به پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله فرمود:
« «وَاصْبِرْ نَفْسَكَ مَعَ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِىِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ وَلَا تَعْدُ عَيْنَاكَ عَنْهُمْ تُرِيدُ زِينَةَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَلَا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنَا قَلْبَهُ عَنْ ذِكْرِنَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ وَكَانَ أَمْرُهُ فُرُطاً»؛ با كسانى باش كه پروردگار خود را صبح و شام مى خوانند، و تنها رضاى او را مى طلبند! و هرگز به خاطر زيورهاى دنيا، چشمان خود را از آنها برمگير! و از كسانى كه قلبشان را از يادمان غافل ساختيم و از هواى نفس پيروى كردند، و كارشان افراطى است، اطاعت مكن! ». [۱]
اين مطلب در مورد حضرت موسى عليه السلام نيز به چشم مى خورد. آن حضرت به اتّفاق برادرش هارون با لباس چوپانى براى هدايت فرعون به نزد او رفتند.
حضرت على عليه السلام در خطبه ۱۹۲ نهج البلاغه [۲] در اين مورد چنين مى فرمايد:
موسى بن عمران با برادرش هارون بر فرعون وارد شدند، در حالى كه لباس هاى پشمين به تن داشتند و در دست هر كدام عصايى بود. با او شرط كردند كه اگر تسليم فرمان پروردگار شود حكومت و ملكش باقى خواهد ماند و عزّت و قدرتش دوام يابد.
امّا فرعون گفت: «آيا از اين دو نفر تعجّب نمى كنيد؟ كه با من شرط مى كنند بقاى ملك و دوام عزّتم بستگى به خواست آنها داشته باشد، در حالى كه فقر و بيچارگى از سر و وضعشان مى بارد (اگر راست مى گويند) چرا دستبندهايى از طلا به آنها داده نشده است؟!
حضرت على عليه السلام در پاسخ اين ايراد فرعون مى فرمايد: اگر خداوند مى خواست به هنگام مبعوث ساختن پيامبرانش، درهاى گنجها و معادن طلا و باغ هاى خرّم و سرسبز را به روى آنها بگشايد مى گشود، و اگر مى خواست پرندگان آسمان و حيوانات وحشى زمين را همراه آنها گسيل دارد، گسيل مى داشت، امّا اگر اين كار را مى كرد امتحان از بين مى رفت و پاداش و جزا بى اثر مى شد».
حضرت مطالب مفصّلى در ادامه خطبه فرموده كه خلاصه آن اين است.
«خداوند چنين كارى را با پيامبرانش نكرد تا ارزش در لباس فاخر و زيورآلات و پول و مقام خلاصه نشود، بلكه ارزش جاى حقيقى خود را پيدا كند.
----------
[۱]: سوره كهف، آيه ۲۸.
[۲]: اين خطبه، كه معروف به خطبه قاصعه (به معناى كوبنده) است، در مورد تغيير سنّت هاى عصر رسول خدا صلى الله عليه و آله سخن مى گويد. زيرا در عصر آن حضرت افراد كم درآمد با ايمان در اطراف او بودند و نظام ارزشى بر اساس ايمان افراد بود نه ثروت آنها، امّا در عصر عثمان اين مطلب كاملًا معكوس شد و افراد ثروتمند و صاحبان جاه و مقام اطراف خليفه را گرفتند. زمانى كه حضرت على عليه السلام به خلافت ظاهرى رسيد تصميم گرفت نظام ارزشى را تغيير داده، به زمان پيامبر صلى الله عليه و آله بازگرداند.
•✾📚 @Dastan 📚✾•
۲. روش تبليغى حضرت نوح عليه السلام
مى دانيم كه حضرت نوح عليه السلام قبل از طوفان ۹۵۰ سال در ميان قومش مشغول تبليغ آيين خويش بود، همان گونه كه اطّلاع داريم در اين مدّت طولانى، تنها حدود ۸۰ نفر به آن حضرت ايمان آوردند؛ تقريباً هر ۱۲ سال يك نفر هدايت شد. آرى آن حضرت براى هدايت هر نفر ۱۲ سال زحمت كشيد و وقت گذاشت.
راستى حضرت نوح عليه السلام چگونه تبليغ مى كرد و از چه روش هايى سود مى برد؟ امروزه براى تبليغات ابزار و وسايل فراوانى در اختيار است. تريبون هاى مساجد، حسينيه ها، مجالس مذهبى، نمازهاى جمعه، روزنامه ها، كتاب ها، مجلّات رسانه هاى صوتى و تصويرى نظير صدا و سيما و ماهوارهها و اينترنتها و حتّى موبايلها و مانند آن كار تبليغات را بسيار سهل و آسان كرده است، امّا هيچ كدام از اينها در عصر حضرت نوح عليه السلام نبود. بدين جهت هر جا مجلس عروسى يا عزا بود حضرت نوح عليه السلام شركت مى كرد و خطاب به مردم مى گفت:
«اى مردم! من پيامى از سوى خداى شما براى شما آورده ام. پيامى كه سعادت و نجات و آبادى دنيا و آخرت شما را تضمين خواهد كرد و آن اين كه: «بتها را كنار بگذاريد و خداى يكتا را بپرستيد». حضرت علاوه بر اين تبليغات گروهى، به تبليغات فردى نيز مى پرداخت، به اين شكل كه به درخانه مردم مى رفت و در خانهها را يكى پس از ديگرى مى زد و به صاحبخانه مى گفت: «
قولوا لا اله الا اللَّه تفلحوا
» قرآن مجيد اجمالًا به اين روش هاى تبليغاتى حضرت اشاره كرده است.
توجّه فرماييد: « «ثُمَّ إِنِّى دَعَوْتُهُمْ جِهَاراً* ثُمَّ إِنِّى أَعْلَنتُ لَهُمْ وَأَسْرَرْتُ لَهُمْ إِسْرَاراً»؛ سپس من آنها را با صداى بلند (به اطاعت فرمان تو) دعوت كردم، سپس آشكارا و نهان (حقيقت توحيد و ايمان را) براى آنها بيان داشتم». [۱]
در ضمن از اين آيات و آيات مشابه، نهايت دلسوزى پيامبران خدا براى هدايت مردم استفاده مى شود. به عنوان مثال پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله از مكّه مملوّ از بت خانه و بت پرستى به طائف سفر مى كند تا دين اسلام را در آن جا تبليغ كرده و پيروان و همراهانى پيدا كند، امّا حاصل تمام زحمات آن حضرت در اين سفر كه همراه با جراحت بدن مباركش بود، تنها ايمان آوردن يك نفر بود. راستى ما براى نصيحت و ارشاد و راهنمايى خانواده و فرزندان خود چقدر وقت مى گذاريم؟! بايك بار و دو بار و سه بار تذكّر، نااميد شده و آنها را به حال خود رها مى كنيم؛ در حالى كه حضرت نوح عليه السلام براى هدايت هر نفر ۱۲ سال زحمات فوق العاده اى تحمّل مى كند.
----------
[۱]: سوره نوح، آيه ۸ و ۹.
•✾📚 @Dastan 📚✾•
امر به معروف و نهى از منكر در روايات
روايات در اين زمينه فراوان است، به عنوان نمونه به سه مورد آن اشاره مى شود تا بدانيم اسلام براى اين فريضه چه جايگاهى قائل است، و ما چه
مى كنيم. توجّه فرماييد:
۱. حضرت رسول اكرم صلى الله عليه و آله فرمودند: «
مَنْ امَرَ بِالْمَعْرُوفِ وَنَهى عَنِ الْمُنْكَرِ فَهُوَ خَلِيفَةُ اللَّهِ فِى الْارْضِ وَخَلِيفَةُ رَسُولِه
؛ كسى كه امر به معروف و نهى از منكر كند خليفه خدا بر روى زمين و جانشين رسول خداست». [۱]
آيا مقام و منزلتى بالاتر از جانشينى خدا و رسول تصوّر مى شود؟!
علّت اين كه آمر به معروف و ناهى از منكر خليفة اللَّه و الرسول مى شود، اين است كه برخى عبادات مانند نماز و روزه را خداوند انجام نمى دهد امّا امر به معروف و نهى از منكر را خداوند هم انجام مى دهد، و پيامبر و امّت هم بايد بجا آورند، و لذا كسى كه آن را انجام مى دهد جانشين خدا و پيامبر مى شود.
۲. حضرت على عليه السلام فرمود: «
قَوامُ الشَّرِيعَةِ الْامْرُ بِالْمَعْرُوفِ وَالنَّهْىُ عَنِ الْمُنْكَرٍ وَاقَامَةُ الْحُدُودِ
؛ اساس و ستون و پايه شريعت بر دو چيز استوار است: امر به معروف و نهى از منكر و اجراى حدود درباره مجرمان». [۲]
۳. در روايت ديگرى از آن حضرت، كه در بستر شهادت از وجود مباركش صادر شده مى خوانيم: «
لَا تَتْرُكُوا الْامْرُ بِالْمَعْرُوفِ وَالنَّهْىَ عَنِ الْمُنْكَرِ فَيُوَلِّى عَلَيْكُمْ اشْرَارُكُمْ ثم تدعون فَلَا يُسْتَجَابُ لَكُمْ
؛ فريضه امر به معروف و نهى از منكر را ترك نكنيد، اگر چنين كنيد اشرار بر شما مسلّط مى شوند، آنگاه (اگر) خوبانتان (همه) دعا كنند (كه شرّ آنها كوتاه شود) دعايشان اجابت نمى شود». [۳]
از مجموع روايات مذكور اهميّت فوق العاده انجام فريضه امر به معروف و نهى از منكر و خطر فراوان ترك اين دو فريضه الهى روشن شد.
----------
[۱]: ميزان الحكمه، ج ۶، باب ۲۶۸۴، ح ۱۲۶۸۶.
[۲]: همان، ح ۱۲۶۸۸.
[۳]: بحارالانوار، ج ۱۰۰، ص ۹۰، ح ۷۵.
•✾📚 @Dastan 📚✾•
اهميّت نظام ارزشى هر جامعه
يكى از مهم ترين چيزهايى كه در سرنوشت اجتماع تأثيرگذار است، نظام ارزشى آن جامعه است. جامعه براى هر چيزى اهميّت قائل شود و آن را ارزش قلمداد كند، مردم به سمت همان چيز مى روند تا در جامعه ممتاز شوند. اگر در جامعه اى مقام و ثروت، ملاك ارزش شناخته شود، غالب مردم به سوى آن مى روند و مسابقه مقام و ثروت برگزار مى گردد. ميلياردها تومان هزينه مى كنند تا پست مهم و مناسبى اختيار كنند. خانه اى مى خرند كه چندين ميليارد تومان در آن هزينه شده باشد؛ خانه اى در بهترين نقطه شهر، مجهّز به سيستم هوشمند كه حتّى اگر در خارج از كشور باشد و كسى به قصد سرقت وارد خانه اش شود، هم صاحب خانه مطّلع مى شود و هم پليس در جريان قرار مى گيرد! بنابراين، اگر معيار ارزشى جامعه اى پول و ثروت باشد همه مردم براى به دست آوردن بيشتر آن دو مسابقه مى دهند. امّا اگر در جامعه اى شخصيّت در علم و تقوا و ايمان بود
مردم هم به سوى اين ارزش هاى معنوى سوق پيدا مى كنند.
كار پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله تغيير نظام ارزشى عصر جاهليّت بود. لذا هنگامى كه قرآن بر آن حضرت نازل شد و پيامبر صلى الله عليه و آله اسلام را به مردم عرضه كرد، گفتند:
« «لَوْلَا نُزِّلَ هَذَا الْقُرْآنُ عَلَى رَجُلٍ مِّنَ الْقَرْيَتَيْنِ عَظِيمٍ»؛ چرا اين قرآن بر مرد بزرگ (و ثروتمندى) از اين دو شهر (مكّه و طائف) نازل نشده است». [۱]
علّت اين نوع برخورد مشركان مكّه، اين بود كه نظام ارزشى آنها پول و مقام بود. و لذا وقتى كه از آن حضرت معجزه خواستند بر همين اساس و ديدگاه تقاضاى خود را مطرح كردند. توجّه فرماييد:
« «وَقَالُوا لَنْ نُّؤْمِنَ لَكَ حَتَّى تَفْجُرَ لَنَا مِنَ الْأَرْضِ يَنْبُوعاً* أَوْ تَكُونَ لَكَ جَنَّةٌ مِنْ نَّخِيلٍ وَعِنَبٍ فَتُفَجِّرَ الْأَنهَارَ خِلَالَهَا تَفْجِيراً* أَوْ تُسْقِطَ السَّمَاءَ كَمَا زَعَمْتَ عَلَيْنَا كِسَفاً أَوْ تَأْتِىَ بِاللَّهِ وَالْمَلَائِكَةِ قَبِيلًا* أَوْ يَكُونَ لَكَ بَيْتٌ مِّنْ زُخْرُفٍ أَوْ تَرْقَى فِى السَّمَاءِ وَلَنْ نُّؤْمِنَ لِرُقِيِّكَ حَتَّى تُنَزِّلَ عَلَيْنَا كِتَاباً نَّقْرَؤُه قُلْ سُبْحَانَ رَبِّى هَلْ كُنتُ إِلَّا بَشَراً رَّسُولًا»؛ و گفتند: «ما هرگز به تو ايمان نمى آوريم تا اين كه چشمه جوشانى از اين سرزمين (خشك و سوزان) براى ما خارج سازى، يا باغى از نخل و انگور از آنِ تو باشد؛ و در لابه لاى آن نهرها جارى سازى. يا قطعات (سنگ هاى) آسمان را آن چنان كه مى پندارى، بر سر ما فرود آورى؛ يا خداوند و فرشتگان را در برابر ما بياورى. يا براى تو خانه اى پرنقش و نگار از طلا باشد، يا به آسمان بالا روى، و حتّى اگر به آسمان روى ايمان نمى آوريم، مگر اين كه نامه اى (از سوى خدا) بر ما فرود آورى كه آن را بخوانيم! » بگو: «منزّه است پروردگارم (از اين سخنان بى معنا)! مگر جز انسانى فرستاده (از سوى خدا) هستم؟! ». [۲]
پيامبر صلى الله عليه و آله مبعوث شد كه اين نظام ارزشى عصر جاهليّت كه محصول آن ابوسفيانها و ابوجهلها و ابولهبها بودند را عوض كند و نظام ارزشى اسلام را كه محصول آن سلمانها و ابوذرها و مقدادهاست جايگزين آن كند.
👇👇👇