eitaa logo
📚 داستان های آموزنده 📚
68.4هزار دنبال‌کننده
8.1هزار عکس
2.7هزار ویدیو
69 فایل
﷽ 🔹تبادل و تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر
مشاهده در ایتا
دانلود
📚داستان کوتاه روزی پدر و پسری بالای تپه‌ای خارج از شهرشان ایستاده بودند و آن بالا همان طور که شهر را تماشا می‌کردند با هم صحبت می‌کردند. پدر می‌گفت: اون خونه را می‌بینی؟ اون دومین خونه‌ایه که من تو این شهر ساختم. زمانی که اومدم تو این کار فکر می‌کردم کاری که می‌کنم تا آخر باقی می‌مونه... دل به ساختن هر خانه می‌بستم و چنان محکم درست می‌کردم که انگار دیگه قرار نیست خراب شه... خیالم این بود که خونه مستحکم‌ترین چیز تو زندگی ما آدماست و خونه‌های من بعد از من هم همین‌طور می‌مونن.!! اما حالا می‌دونی چی شده؟ صاحب همین خونه از من خواسته که این خونه را خراب کنم و یکی بهترش را براش بسازم... این خونه زمانه خودش بهترین بود ولی حالا...! این حرف صاحب‌خونه دل منو شکست ولی خوب شد... خوب شد چون باعث شد درس بزرگی را بگیرم.... درسی که به تو هم می‌گم تا تو زندگیت مثل من دل شکسته نشی و موفق‌تر باشی... پسرم تو این زندگی دو روزه هیچ چیز ابدی نیست، تو زندگی ما هیچ چیزی نیست که تو بخوای دل بهش ببندی جز خالقت. چرا که هیچ‌چیز ارزش این را نداره و هیچ‌کس هم چنین ارزشی به تو نمی‌تونه بده... "فقط خدایی که تو را خلق کرده ارزش مخلوقش را می‌دونه و اگر دل می‌خوای ببندی همیشه به کسی ببند که ارزشش را بدونه و ارزشش را داشته باشه 👌" ✾📚 @Dastan 📚✾
❗️ به علامه سلام کرد. پاسخ شنید: «علیکم‌السلام. آقازادۀ آقایی؟» _ آقازادگی نداریم! فرزند، آری. دستش را گرفت و با خودش برد بیرون. _ به چه کاری مشغولی؟ _ درس می‌خوانم. _ چه می‌خوانی؟ _ فلسفه، منطق، چند سالی خارج خواندم، مدتی ریاضیات و نجوم خواندم، مدتی هم عرفان نظری. _ عجب! کم‌تر کسی این‌ها را می‌خواند. چیزی به‌تو می‌گویم، خوب گوش کن. _ بفرمایید. _ نه! باید عمل کنی. _ آقا! به چیزی که ندانم چیست که نمی‌توانم عمل کنم. با لطافتی خندید و ادامه داد: _ گوش کن! می‌گویم، تمام کارهایت را بگذار کنار؛ و در خدمت این پیر باش. تو نمی‌شناسی‌اش. نمی‌گذارد که بشناسی‌اش. من از نجف می‌شناسمش، به فکر دنیای خودش نیست. همه کارهایت را رها کن و بیا خدمت او. هر چه می‌گوید یادداشت کن، ضبط کن و نوار بگیر، حتی کوچک‌ترین حرف‌هایش را، حتی آن‌ها را که به‌نظرت ارزشی ندارد. سال‌ها از آن روز می‌گذرد؛ اما هنوز صدای علامه جعفری رحمه‌الله در گوش اوست. (بر اساس خاطرۀ حجت‌الاسلام و المسلمین علی بهجت آیت الله بهجت) 📚 این بهشت، آن بهشت، ص١۵ ✾📚 @Dastan 📚✾
10.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬صلوات و سلام ⭕️ داستان عجیب ملا آقاجان زنجانی 🎤حجت الاسلام والمسلمین عالی ‎‎‌‌‎‎ ✾📚 @Dastan 📚✾
💫💫تو از خاکی ... 🌟بر تل خاکی نشسته بودم ؛ ✨که خدا آمد و کنارم نشست ! 🌟گفت : مگر کودک شده ای !؟ ✨که با خاک بازی میکنی ! 🌟گفتم : نه ! ولی . . . ✨از بازی آدمهایت خسته شده ام ! . . . 🌟همان هایی که حس می کنند هنوز خاکم ! . . . ✨و روح تو در من دَمیده نشده ! . . . 🌟من با این خاک بازی میکنم ، ✨تا آدمهایت را بازی ندهم ! 🌟خدا خندید ! . . . ✨پرسیدم خدایا ؛ 🌟چرا از آتش نیستم !؟ ✨تا هرکه قصد بازی داشت را بسوزانم ! 🌟خدا امّـا ساکت بود ! ✨گویا از من دلخور شده بود ! گفت : 🌟تو را از خاک آفریدم ✨تا بسازی ! . . . نه بسوزانی ! . . . 🌟تو را از خاک ازعنصری برتر ساختم . . . ✨از خاک ساختم 🌟که با آب گـِل شوی و زندگی ببخشی . . . ✨از خاک که اگر آتشت بزنن ! . . . 🌟بازهم زندگی میکنی و پخته تر میشوی . . . ✨باخاک ساختمت تا همراه باد برقصی . . . 🌟تو را ازخاک ساختم ✨تا اگر هزار بار آتش و آب و باد تو را بازی داد ! . . . 🌟تو برخیزی ! . . . ✨سر برآوری ! . . . 🌟در قلبت دانهٔ عشق بکاری ! . . . ✨و رشد دهی و از میوهٔ شیرینش لذت ببری ! . . . ✨✨تو از خاکی ! . . . ✾📚 @Dastan 📚✾
♦️عجب باران به موقعی 🔆طلبه ای از دنیا رفت چون او را در خواب دیدند: پرسیدند: 🤔حالت چطور است؟ 👈و گفت : 💥مواظب اعمال و گفته های خود باشید ، زیرا؛ 👌حساب و کتاب خدابسیار دقیق است 🍂روزی که باران می بارید من گفتم: 😞به به عجب باران به موقعی ! 😢هنوز سر آن یک جمله گرفتارم و به من می گویند : 🤔مگر ما باران بی موقع هم داشته ایم ؟ 📗منبع:آداب الطلاب آیة الله مجتهدی تهرانی ص١٢٩ . ✾📚 @Dastan 📚✾
✍تاجری را شاگردش از انبار او دزدی کرد. تاجر شاگرد را صدا کرد و از او توضیح خواست. شاگرد از ترس و شرم در پاسخ از این شاخه به آن شاخه پرید. تاجر برای شرمگین نشدن بیشترش به او گفت: گم شو! تاجر را دوست مؤمنی بود که این صحنه را می‌دید. تاجر گفت: به او گفتم گم شو، چون نخواستم دست و پای خود را بیشتر گم کرده و شرمنده شود. دوست مؤمن گفت: بدان به کسی که از ترس تو دست و پای خویش گم کند و خود را به خاطر خطایی که کرده در خود گم کرده باشد، گفتن «گم شو» احسان و نیکی نیست. قَوْلٌ مَعْرُوفٌ وَمَغْفِرَةٌ خَيْرٌ مِنْ صَدَقَةٍ يَتْبَعُهَا أَذًى (263 - بقره) (فقیر سائل را به) زبان خوش و طلب آمرزش (رد کردن) بهتر است از صدقه‌ای که پی آن آزار کنند. اگر به کسی نیکی نکنیم بهتر از آن است که کار نیکی برایش انجام دهیم و بر سرش منت گذاریم. به عنوان مثال، قرضی به کسی بدهیم و منت بر سرش بگذاریم. اگر نمی‌توانیم قرض بدهیم و تاب تحمل از دست رفتن پول‌مان را نداریم از همان ابتدا بهتر است با زبان نیک عذرخواهی کنیم. ┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄ ✾📚 @Dastan 📚✾
در سن 18سالگی "خدایا کمکم کن ، تنها امیدم تویی خدا خوشا به حال هروقت خاطره یا بعضی وقتها که تلویزیون تصاویر و خاطره یا وصیت نامه آنها را پخش می کند حالم یک مقدار تغییر می کند ، به حال آنها ، به عمل آنها ، به وقت شناسی آنها ، به عبادت و.... آنها غبطه می خورم. دوست دارم مثل باشم ، با اخلاق، ایمان، محبت ، کیس، شجاعت، مردانگی ... ؟ کجاست همت من و که واقعا نامش برازنده اوست . براستی که لباس تک سایزی است که اندازه هرکسی نمی شود کار یک روز و دو روز هم نیست ... برای شدن باید زندگی کرد. ✅پیامبر گرامی اسلام (ص) میفرمایند : " شرافتمندانه ترین مرگ ها است " آقا رسول واقعا آماده بود و بند بند وجودش برای آماده بود.. حتی کفن خودش را هم خریده بود روی زندگی داشت و حتی که در قطعه 53 است، از قبل مشخص کرده بود و می رفت بالای مزار ابدی اش فاتحه می خواند !!! حتی یک عکس برای خودش طراحی کرده بود که روی آن نوشته بود ....... ❤️ اللهم عجل لولیک الفرج ✾📚 @Dastan 📚✾
📘 💠خیر دنیا و آخرت در چیست؟ 🔹مردی از اهل کوفه نامه ای به امام حسین (علیه السلام) نوشت و عرض کرد: سرور من! مرا از خیر دنیا و آخرت آگاه کن (خیر دنیا و آخرت در چیست؟) 🔹امام حسین علیه السلام در پاسخ نامه نوشتند: «بسم الله الرحمن الرحیم، هرکس رضایت خدا را در نظر بگیرد گرچه مردم از او ناراضی باشند، خدا کارهای او را اصلاح میکند، خداوند ضامن کارهای او خواهد بود و به خیر دنیا و آخرت میرسد. و هر کس در فکر رضایت مردم باشد، اگر چه خدا را به غضب بیاورد، خداوند کارهای او را به مردم واگذار می‌کند و به خیر دنیا و آخرت نمی رسد. والسلام. » 📚 بحار ج ۷۰ ص ۲۰۸ و ص ۳۷۱. و ج ۷۸، ص ۱۲۶. ┏━━━━━━━━🌺🍃━┓ ✾📚 @Dastan 📚✾
در محضر درس تاریخ ********** 💫💫" تو جوانی ، و قلب جوان همچون زمینی است که ... " 🔆ای حسن ! 🦋بدان که در دانش های گوناگون ، آن دانش از همه گرانبهاتر است که نفعش به جهت توده و محیط (جامعه) گران بهاتر باشد . علمی که سود نرساند و قوم را به سرمنزل خوشبختی سوق ندهد علم نیست . 👌تو جوانی ، و قلب جوان همچون زمینی است که هنوز دست کشاورزان ، پرده از خاکش نکشیده باشد و استعداد همه چیز در اندرونش نهفته ماند . 🍃در این موقع ، من که به کشت و کار ملت ها از همه ی برزگران فضیلت و اخلاق آگاه ترم ، وظیفه دارم تا وقت نگذشته از آن استفاده کنم و نگذارم تخم های هرزه در آن مزرعه ی دلکش خانه کند و گیاهان فاسد از آن برویاند . 🌷آری ، تجربه های خود را در طول روزگار به تو می گویم و از هر کشش و کوشش که به مقتضای زندگی دنیاست ، آگاهت می نمایم . از کجا معلوم که آزمایش گذشتگان ، آیندگان را بیدارتر نکند و زوایای تیره رنگی را که سال های سال ، پنهان و مبهم مانده ، در نظر نوسالان ، روشن تر جلوه نسازد . ********* های امام (ع) به فرزندش امام حسن (ع) منبع : کتاب " علی (ع) به فرزند فاطمه (س) چه گفت ؟ " نویسنده : ابوالفضل صادقی ✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅ قال الإمام عليّ عليه السلام: كانَ لي فيما مَضى أخٌ فِي اللّه ِ ، وكانَ يُعظِمُهُ في عَيني صِغَرُ الدُّنيا في عَينِهِ. وكانَ خارِجا مِن سُلطانِ بَطنِهِ؛فَلا يَشتَهي ما لا يَجِدُ ، ولا يُكثِرُ إذا وَجَدَ.وكانَ أكثَرَ دَهرِهِ صامِتا،فَإِن قالَ بَذَّ القائِلينَ،ونَقَعَ غَليلَ السّائِلينَ. وكانَ ضَعيفا مُستَضعَفا ، فَإِن جاءَ الجِدُّ فَهُوَ لَيثُ غابٍ ، وصِلُّ وادٍ ، لا يُدلي بِحُجِّةٍ حَتّى يَأتِيَ قاضِيا . وكانَ لا يَلومُ أحَدا عَلى ما يَجِدُ العُذرَ في مِثلِهِ حَتّى يَسمَعَ اعتِذارَهُ . وكانَ لا يَشكو وَجَعا إلاّ عِندَ بُرئِهِ . وكانَ يَقولُ ما يَفعَلُ ، ولا يَقولُ ما لا يَفعَلُ . وكانَ إذا غُلِبَ عَلَى الكَلامِ لَم يُغلَب عَلَى السُّكوتِ . وكانَ عَلى ما يَسمَعُ أحرَصَ مِنهُ عَلى أن يَتَكَلَّمَ . وكانَ إذا بَدَهَهُ أمرانِ يَنظُرُ أيُّهُما أقرَبُ إلَى الهَوى ؛ فَيُخالِفُهُ . فَعَلَيكُم بِهذِهِ الخَلائِقِ فَالزَموها ، وتَنافَسوا فيها ، فَإِن لَم تَستَطيعوها فَاعلَموا أنَّ أخذَ القَليلِ خَيرٌ مِن تَركِ الكَثيرِ . حضرت علی علیه السلام می فرمایند: در گذشته مرا برادرى خدايى بود كه كوچكى دنيا در چشمش، او را در چشم من بزرگ مى داشت . مغلوب شكمش نبود. پس آنچه را نمى يافت ، آرزو نمى كرد و اگر مى يافت ، از حد نمى گذراند . بيشتر روزگارش را خاموش بود؛ ليكن اگر سخن مى گفت ، بر گويندگان پيشى مى گرفت و تشنگى پرسندگان را فرو مى نشاند . به ظاهر ، ناتوان مى نمود ؛ ليكن به هنگام كوشش ، چون شير بيشه و مار زهرآگينِ بيابان بود. جز در حضور قاضى، حجّت آورى نمى كرد و كسى را به سبب كارى كه در مثل آن ، پوزش مى آورند ، سرزنش نمى كرد تا عذرش را بشنود . از هيچ دردى شِكوه نمى كرد ، مگر پس از بهبودش. آنچه را مى گفت، انجام مى داد و آنچه را انجام نمى داد ، نمى گفت . اگر در گفتارْ مغلوب مى شد ، در خاموشى مغلوب نمى گشت . بر شنيدن ، حريص تر از گفتن بود. اگر با دو مسئله روياروى مى شد ، مى نگريست كه كدام يك به هواى نفسْ ، نزديك تر است و با آن ، مخالفت مى كرد . پس اين خوى ها را به چنگ آوريد و پايبند آنها باشيد و در كسب آنها با يكديگر رقابت كنيد . اگر هم نتوانستيد همه آنها را كسب كنيد ، بدانيد كه به دست آوردن اندك ، بهتر از رها كردن بسيار است . 📚نهج البلاغة : الحكمة 289 ، بحار الأنوار : 67 / 314 / 49 . ✾📚 @Dastan 📚✾