🔅🦋🔅🦋🔅🦋🔅🦋🔅
🔆رخصت، فضیلت
🔸مسیلمه کذّاب، دو نفر از اصحاب پیامبر صلیالله علیه و آله و سلّم را گرفت. به یکی از آن دو گفت: «آیا به رسالت محمد صلیالله علیه و آله و سلّم گواهی میدهی؟»
گفت: «آری!» گفت: «به رسالت من گواهی میدهی؟»
🔸گفت: «آری!» پس او را رها کرد.
از نفر دوّم پرسید: «به رسالت من گواهی میدهی؟»
🔸گفت: «من کر هستم و نمیشنوم.» و سه مرتبه پرسش را تکرار کرد و جواب، همان شنید. مسیلمه گردن دوّمی را زد.
🔸این خبر به پیامبر صلیالله علیه و آله و سلّم رسید، پس فرمود: «اوّلی، رخصت خدایی را قبول کرد و تقیّه نموده و باکی بر او نیست و دومّی که کشته شد از روی صدق و یقین بوده و فضیلت نصیبش گشت، پس برای او گوارا باد.»
📚(نمونه معارف، ج 3، ص 188 -مجمعالبیان، ذیل آیهی 28 سورهی بقره)
✨✨🍃امام باقر علیهالسلام فرمود: «تقیه در هر چیز که فرزند آدم بدان مضطر شد، هرآینه خداوند برایش حلال میکند.»
📚(اصول کافی، ج 2، ص 175)
✾📚 @Dastan 📚✾
#داستان_آموزنده
🔆سرنوشت شوم ابراهیمها
🌾ابراهیم بم مهدی، همصحبت مأمون خلیفهی عباسی شد. شبی مهتابی، مأمون با او بر روی کشتی، کنار دجله نشسته بودند.
مأمون پرسید: «بهترین اسم کدام است؟»
🌾گفت: «اوّل، محمّد، اسم پیامبر صلیالله علیه و آله بعد نام خلیفه، مأمون» پرسید: «بدترین اسم کدام است؟»
🌾گفت: «ابراهیم.» خلیفه گفت: «نام پیامبری است؟»
🌾گفت: «چون پدرش آزر این نام را بر وی نمود، نمرود آتشی افروخت و او را درون آتش انداخت.»
🌾گفت: «ابراهیم، پسر پیامبر صلیالله علیه و آله چطور؟»
🌾گفت: «به جهت شومی تقدیرش، هفده ماه بیشتر در دنیا زندگی نکرد.»
گفت: «چه گویی در حق ابراهیم امام که از بنی العباس بود؟»
🌾گفت: «به جهت اسمش، مروان حمار او را گرفت و سرش را کورهی آهک گذاشت تا مُرد.»
«اسم من ابراهیم است. ادعای خلافت کردم و از ترس شما شش ماه پنهان بودم. شما مرا با لباس زنانه دستگیر کردی و سه شبانهروز سر چهارراهی نگه داشتی تا مردم مرا با این لباس ببینند که اینهمه صدمه از تو دیدم.»
در این هنگام ملاح کشتی صدا زد: «ای ابراهیم! ای فلان فلان شده! باد میآید، ریسمانهای کشتی را محکم ببند.» ابراهیم گفت: «خلیفه شنیدی؟ این هم شاهدی از غیب.»
📚(جامع النورین، ص 106)
✾📚 @Dastan 📚✾
🔅✨🔅✨🔅✨🔅✨🔅
#داستان_آموزنده
🔆انگشتر گم شد
⚡️پیامبر اسلام صلیالله علیه و آله و سلّم انگشتری داشت که در نگین آن نوشته شده بود: محمّدٌ رسولالله. پیامبر زیر نامههایی را که برای شاهان میفرستاد، با همان انگشتر مُهر مینمود.
⚡️هنگامیکه پیامبر صلیالله علیه و آله و سلّم رحلت کرد، انگشتر به دست همسرش عایشه افتاد و او آن را ابوبکر داد. ابوبکر گاهی زیر نامههایش را با آن مهر میکرد؛ بعد از ابوبکر انگشتر به عمر رسید و او گاهی بهعنوان مهر بر نامهها استفاده میکرد.
⚡️عمر وقتیکه به ضربت ابو لؤلؤ در بستر مرگ افتاد، آن را به دخترش حفصه داد تا هر کس خلیفه شد، آن انگشتر را به او بدهد.
⚡️پس از او عثمان خلیفه شد و انگشتر به او رسید. عثمان هم گاهی از آن استفاده میکرد. تا اینکه در سال هفتم خلافت، در کنار چاهی که خودش حفر کرده بود و نام آن «اریس» بود، نشست بود و آن انگشتر را از این دست به آن دست میکرد؛ که ناگهان انگشتر به چاه افتاد و او غمگین شد. پس دستور داد همهی آب آن چاه را کشیدند و هر چه جستجو کردند، آن انگشتر پیدا نشد.
⚡️عثمان گم شدن انگشتر را به فال بد گرفت و از آن پس ضعف در دولت او شروع شد و ادامه یافت تا منقرض گردید.
📚(البدایه و النهایه، جلد 5، ص 356)
✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🦋کسی که به خدا ایمان دارد
از بند ترس رهاست ؛
زیرا ترس فرزند بی ایمانی
و منشا پایدار تنش و تشویش است
کسی که خلقت خداوند را باور کرده
و ایمان دارد که خداوندی که او را از هیچ آفریده و نیرومند ساخته، همه چیز در دستان اوست و پروردگار هر دو جهان است و خوبی هر دو دنیا را برای او میخواهد، همیشه آرام است.
او خالق دانا و توانایی دارد که هر لحظه او را میبیند و توانایی حل تمامی مشکلات را دارد....
🦋اللَّهُ الَّذِي خَلَقَكُم مِّن ضَعْفٍ ثُمَّ جَعَلَ مِن بَعْدِ ضَعْفٍ قُوَّةً ثُمَّ جَعَلَ مِن بَعْدِ قُوَّةٍ ضَعْفًا وَشَيْبَةً يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ وَهُوَ الْعَلِيمُ الْقَدِيرُ
ﺧﺪﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻧﺎﺗﻮﺍﻧﻲ ﺁﻓﺮﻳﺪ ، ﺳﭙﺲ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻧﺎﺗﻮﺍﻧﻲ ﻗﺪﺭﺕ ﻭ ﻧﻴﺮﻭ ﺩﺍﺩ ، ﺁﻥ ﮔﺎﻩ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻧﻴﺮﻭﻣﻨﺪﻱ ﻭ ﺗﻮﺍﻧﺎﻳﻲ ، ﻧﺎﺗﻮﺍﻧﻲ ﻭ ﭘﻴﺮﻱ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩ ; ﻫﺮﭼﻪ ﺑﺨﻮﺍﻫﺪ ﻣﻰ ﺁﻓﺮﻳﻨﺪ ﻭ ﺍﻭ ﺩﺍﻧﺎ ﻭ ﺗﻮﺍﻧﺎﺳﺖ .(٥٤)
سوره روم🦋
#آرامش_با_قرآن
┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✾📚 @Dastan 📚✾
🌷 #هر_روز_با_شهدا 🌷
#مرد_بلوری!
🌷خاکریزها از بس گلوله خورده بود دیگر جانپناه حساب نمیشد، فرمانده دستور داده بود که هر بسیجی یک گودال برای سنگر خود داخل خاکریز بزند. بچهها سخت مشغول کندن بودند و گرمای ۵۰ درجه عرق همه را درآورده بود. ظهر بود و همه منتظر مسئول تداراک بودند تا جیره غذایی خود را بگیرند. یک بسیجی لاغر اندام گونی بزرگی را گذاشته بود روی دوشش و توی سنگرها جیره پخش میکرد. بدون اینکه حرفی بزند، سرش پایین بود و به....
🌷و به سرعت سنگرها را با قدمهای بلندش پشت سر میگذاشت. بچهها هم با او شوخی میکردند و هر کسی یک چیزی بارش میکرد: - اخوی دیر اومدی؟! - برادر میخوای بکُشیمون از گُشنگی؟ - عزیز جان! حالا دیگه اول میری سنگر فرماندهی برای خودشیرینی؟ گونی بزرگ بود و سرِ آن بندهی خدا پایین. کارش که تمام شد، گونی را که زمین گذاشت، همه شناختنش. او کسی نبود جز (شهید) محمود کاوه، فرماندهی لشکر!!!
🌹خاطره ای به یاد فرمانده شهید سردار محمود کاوه
✾📚 @Dastan 📚✾
🕊پند هفتگانه
🌪مؤمن کسی است که:
کسبش حلال
اخلاقش خوب
قلبش سالم باشد
و زیادی سخن را نگه دارد
مردم از شرش در امان باشند
وخود درباره دیگران انصاف دهد
✾📚 @Dastan 📚✾
#داستان
چرا زرافه فرزندش را لگد ميزند؟!
وقتی فرزند زرافه متولد میشود، روی خاک است و مادر بالای سر او همانند يک برج بلند ایستاده است.
در این حین مادر زرافه چهكار ميكند؟
میتونید حدس بزنید؟
يک لگد محكم به بچه ميزند!
بچه نمیداند كه تازه دنيا آمده، فكر ميكند كيست كه اينطور محكم به او لگد ميزند!
بچه زرافه تا درد را احساس كند، مادر لگد دوم را ميزند. بچه اگر كاری نكند، لگد سوم را هم میخورد.
بچه زرافه شروع میكند به بلند شدن و روی پايش ايستادن، در همين حين كه او تلاش میكند روی پايش بايستد، مادر لگد سوم را ميزند. بچه میافتد و اينيار بلند شده و شروع به دويدن میكند! و بعد مادر میرود و بچه را به آغوش میكشد و میبوسد.
میدانيد چرا زرافه اين كار را میكند؟
چون گوشت بچه زرافه، بسيار تازه و نرم است، لذا طعمه خوبيست برای شيرها و ديگر درندگان.
زرافهٔ مادر نمیتواند بچه را همانجا رها كرده و برود برايش غذا تهيه كند.
لذا يک لگد میزند تا كودک را بلند كرده و مجبور به بلند شدن كند، لگد دوم را میزند كه به خاطرش بياورد دوباره بلند شود.
زندگی مثل زرافه مادر است،
گاهی لگدهای محكمی ميزند،
شكست میخوريم، دوباره بايد بلند شويم.
هميشه يادمان باشد، فقط زندگی نكنيم، بلكه سعی كنيم در زندگی رشد كنيم و بزرگ شویم.
✾📚 @Dastan 📚✾
🍁🍃🍁🍃🍁🍃🍁🍃🍁
#داستان_آموزنده
🔆میثاق بر جهّال نگرفت
🌱مردی پیش زُهری آمد تا از معلومات او استفاده کند، زُهری چیزی بیان نمیکرد. مرد گفت: «خداوند از جهّال، میثاق و پیمان نگرفت که تعلیم نماید، بلکه از علماء میثاق گرفت که دانش را تعلیم دهند.»
خداوند در سورهی آلعمران، آیهی 187 فرمود:
🌱«خدای تعالی از کسانی که کتاب آسمانی به آنها داده شد، پیمان گرفت که حتماً آن را برای مردم آشکار سازید و کتمان نکنید ولی آنها آن را پشت سر افکندند و به بهای کمی فروختند.»
شخصی به خانه دانشمندی آمد و گفت:
🌱«ازآنچه خدا تو را عطا کرده، مرا عطا کن.» او پولی به وی داد. طالب دانش گفت: «من برای عطای پول نیامدم، بلکه بهقصد آموختن و هدایت آمدم.»
📚(نوادر، ص 14)
✾📚 @Dastan 📚✾
🔷🔸🔷🔸🔷🔸🔷🔸🔷
#داستان_آموزنده
👌👌#فکر_قبل_از_عمل
🔅یکی از یاران پیامبر صلیالله علیه و آله و سلّم به آن حضرت عرض کرد: «من همیشه در #معامله و داد و ستد، دچار #ضرر و زیان میشوم، #مکر و حیله خریدار یا #فروشنده، مانند جادو مرا مغبون میکند.»
💥پیامبر اکرم صلیالله علیه و آله و سلّم فرمود: «در آن معامله که از گول خوردن در آن میترسی، با کسی که معامله میکنی تا سه روز #حق_بر_هم_زدن_معامله را شرط کن که اگر ضرر کردی بتوانی مال خود را پس بگیری؛ و هنگام معامله صابر و بردبار باش.»
👈بدان که تأمّل و #بردباری از خداست و عجله و شتابزدگی از شیطان است. تو میتوانی از سگ این پند را بیاموزی، هر کاری که برای تو پیش آمد، آن را استشمام کن (در جوانب خوب و بد آن اندیشه و تفکّر کن و بدون مقدمه وارد نشو.) همانطور که اگر لقمه نانی جلوی سگ بیندازی فوراً آن را نمیخورد بلکه اوّل آن را بو میکند، وقتی تشخیص داد که مناسب است، میخورد؛ تو با این عقل و خرد، از سگ کمتر نیستی، پس قبل از کار فکر و تأمّل کن.
📚(روایتها و حکایتها، ص 195 -داستانهای مثنوی، ج 2، ص 125)
✾📚 @Dastan 📚✾
اگر بجای محبتی که به کسی
کردی، ازاو بی مهری دیدی،
مایوس نشو.
چون برگشت آن محبت را،
از شخص دیگری، در زمان دیگری،
در رابطه باموضوع دیگری،
خواهی یافت.
شک نکن،،،
توفقط خوب باش وخوب بمان
✾📚 @Dastan 📚✾
#پندانه
💔🥀قلب هایمان به ده دلیل مرده است!
🍃اول : خدا را شناختیم ولیکن حقش را ادا نکردیم.
🍃دوم : گمان بردیم که پیامبر خدا رو دوست داریم سپس سنتش را ترک نمودیم.
🍃سوم : قرأن را قرائت کردیم ولی بدان عمل نکردیم.
🍃چهارم : نعمت خدا را خوردیم ولی شکرش را بجا نیاوردیم.
🍃پنجم : گفتیم شیطان دشمن ماست ولی با او در امور توافق کردیم.
🍃ششم : گفتیم بهشت حق است ولی برای رسیدن به آن کوشش نکردیم.
🍃هفتم : گفتیم جهنم حق است ولی از آن نگریختیم.
🍃هشتم : دانستیم مرگ حق است اما برای آن آماده نشدیم.
🍃نهم : به عیب مردم مشغول گشتیم و عیب خویش را فراموش کردیم
🍃دهم : مردگانمان را دفن کردیم ولی عبرت نگرفتیم
✾📚 @Dastan 📚✾